خانواده برتر

ببخشید آقای نجفی این کامنت آخرم خطاب به ایشون هست🙏

سلام خواهر عزیزم من خیلی خیلی معذرت میخوام اگه حرفی زدم ناراحتتون کردم

ولی اینو باید قبول کنیم که ما دخترها هرچقدرم که بخوایم منطقی تصمیم بگیریم آخرش احساسمون تاثیر میذاره رو تصمیماتمون

و شاید یه نفر که از بیرون به ماجرا نگاه می کنه بهتر بتونه اشتباه مارو بفهمه اگه با مشاور صحبت کنید ان شاءالله کمکتون میکنن

اما با توجه به صحبت هاتون اینو در نظر داشته باشید شما عاشق ایشون نشدید!ایشون با تعریف کردن و... شمارو عاشق خودش کرده

و نمیدونم شاید این آقای ویژگی های مثبت زیاد داشته باشن ولی مردی که زن داره و بازم به دختر دیگه با کارهاش تمایل نشون میده مرد نیست(البته این احتمالم درنظر بگیرید که ایشون یه جور عذاب وجدان نسبت به شما دارن و فقط میخوان از دل شما دربیارن نه این که هنوز به شما تمایل داشته باشن درغیر این صورت به مردانگیش شک کنید)

میتونم تا حدی بفهممتون بین عقل و دلتون به تفاهم نمیرسید

ولی اینو میدونم لیاقتتون بیشتر از اینه که خودتون رو با این افکار آزار بدید

اگه تونستید مشاوره بگیرید حتما

بازم معذرت میخوام🙏

براتون بهترین هارو از خدا میخوام🌹🌷

ان شاءالله زندگیتون سرشار از خوشبختی باشه❤

موضوع مورد بحث : ازدواج  دختران مجرد +30 موفق  ودارای موقعیت تحصیلی اجتماعی وشغلی بالا( هیات علمی دانشگاه-داروساز-پزشک دندانپزشک-  مخترع و نخبه ومهندس دارای ایده تجاری و شرکت دانش بنیان و.....)

من سوالم این هست: 

دختران  مجردی با ویژگی های بالا  که خواستگار مناسب (همسطح) ندارند چه باید بکنند؟

ایا باید به علت  سن شان   و امکان از دست دادن فرصت مادرشدن  باید  از معیارهایشان (پسری هم سطح خودشان از نظر موقعیت وسن)کوتاه بیایند وبا پسرهای کوچکتر وپایین تر ازدواج کنند؟  وبه هرقیمتی ازدواج کنند؟

یا باید همچنان منتظر کیس مناسب وهم سطح خودشان باشند؟

با این شرایط اقتصادی وفرهنگی جامعه سرنوشت نهایی این دختران که معمولا متولد دهه شصت می باشند چه می شوند؟

 با شرایط فعلی چقدر احتمال دارد قبل از 40 سالگی ازدواج موفق با پسر مجرد وهم سطح خودشان داشته باشند؟ایا تجرد قطعی سرنوشت نهایی این دختران خواهند بود؟ 

ایا درست  است پسر پایین تر را قبولکنند ودر طی ازدواج  وبه او فرضت پیشرفت بدهند؟ 

 هرچند اکثر پسران اطراف این دختران به علت داشتن موقعیت بالای انها جرات پیشنهاددادن ازدواج را ندارند واسترس اینکه جواب منفی بشنوند را دارند وجلو نمیروند

درهرصورت"

ممنون میشم مثال هایی که از اطراف تون یا درخانواده خودتون داشتید رو بیان کنید.

وراه حلی که دارید. نقش جامعه خانواده چقدر است؟

توجه:

لطفا از اون مطالب تکراری وکینه توزانه همشگی  که"" در سن کم پسران را رد کرده اند و سخت گیری کرده اند  و اکنون حق شان است " خودداری کنید وپست را به حاشبه نبرید.

درمورد گذشته همه این دختران وقتی اطلاعی ندارید قضاوت نکنید.!. 

(محاطبم اقایان+30 هست که زخم خوردن از دختر موردنظرشون  به همه دختران تعیمیم میدهند!)

به عزیز نویسنده پست دختران مجرد موفق بالای سی سال

من در خانواده و دوستان خودم و دوستان همسرم موارد شغلهایی که شما مثال زدید رو دارم و دیدم دختران و پسران در این سطح معمولا نه همگی 37-38 ساله هستند هر کدوم به تناسب شرایط شون و اعتقادات مذهبی و غیر مذهبی شون مشکل خودشون رو یه جوری حل کردن .

ببینبد عزیزم ازدواج این دسته دختران  با کوچکتر از خودشون رو که اصلا صحیح نمی دونم علاوه بر ایتکه خانواده ها به راحتی با این قضیه کنار نمی آن معمولا استقلال فکری و مالی و بلوغ عاطفی بیشتر دختر خانم اجازه نمی ده که از همسر کوچیکتر از خودش تمکین کنه ولی همسن واقعا به نظرم خوبه الان همسر من دو سال ازم بزرگتره ولی اصلا حس نمی کنم که بزرگتره به خاطر رفتار و عواطف و نگرشش به زندگی .

به نظرم شما چند تا راه دارید:

اول تمام ویژگیهای همسر ایده آل تون رو روی کاغذ با جزییات بیاریید به طوری که شدیدا خوشحال تون کنه باور کنید خیلی تاثیر داره انرژی همسان شما رو جذب می کنه 

دوم کاری کنید شایسته جذب همچین آدمی بشید اگر می خواهید خوش مشرب و خوش لباس باشه اگر می خواهید ظاهرش آثار افزایش سن رو نشون نده شاد و مثبت و جذاب باشه روی همین موارد روی خودتون کار کنید..نگید من همین جور هستم اون باید همین جوری من رو قبول کنه به خودتون و همسر آینده تون احترام بذارید خودتون رو بذارید جای طرف مقابل و از دید او به خودتون نگاه کنید توجه کنید که آقایون بصری هستن و بالاخره تا سن مدنظر شما تجربه هایی داشتن ( برداشت بد نکنید کلمه مناسب تر پیدا نکردم )

سوم اینکه به جاهایی رفت و آمد کنید که احتمال دیدن همچین فردی هست مثلا در کنفرانس پزشکی مقاله بدید بالاخره سایر شرکت کننده ها هم در همین سطوح هستند حالا یکم بالا یا پایین تر . بعدم که اگر کسی اونجا چشمتون رو گرفت لازم نیست کار خاصی بکنید یا حرف خاصی بزنید که شان تون پایین بیاد فقط مثلا در تایم استراحت و پذیرایی از کنارش رد بشید و نگاه ش کنید خیلی گذرا نه خیره . قدرت نگاه کار خودش رو به عنوان قدم اول می کنه بقیه ش هم که دیگه به هوش و زکاوت خودتون واگذار می کنم.÷

در شرایط مساوی جوان تازه فارغ التحصیل با فاصله سنی کم و  کم پول و بی پول رو با توجه به شخصیت ش انتخاب کنید و به آدم سن بالا پولدار ترجیح بدید چون  پول کمابیش جبران می شه ولی شادابی و جوانی و حال و حوصله عشق ورزی جبران نمی شه

منتظر نمونید هوشمندانه اقدام کنید

آقای نجفی سلام

پست   تجربیات خوب تون رو از صبر کردن در برابر ناملایمات زندگی بگین 

بروز می کنید ؟  بازم پست هارو بروز می کنید ؟

سلام خدمت دوستان

راستش قصدم اه و ناله برای بیشوهری و این حرفها نیست که خیلی وقته با این موضوع کنار اومدم و زندگی ام رو پیش میبرم . ولی سوالی هست که چندین ساله ذهن منو به خودش مشغول کرده و بعد از پست اون دوست محترممون در مورد ازدواج دختران بالای 30 جرعت کردم که این سوال و دغدغه چندین سالمو بپرسم.

خیلی اوقات دیدم اقایون محترم به دختران سن بالا میگن حتما قبلا خواستگار هاشو رد کرده که مجرد مونده. ولی من میخوام سوالی رو بپرسم که چرا یک دختر هیچ و هیچ و هیچ خواستگاری نداره که حتی بخواد ردش کنه

من 26 سالمه . لیسانس دارم و در حال گرفتن ارشد هستم. خیلی زیاد در اجتماع فعالم از کلاسهای هنری بگیرین تا انجمن ها و کلاسهای علمی و حتی توی گروه های کاری هستم که اغلب 90 درصد کارم با اقایون هست. از نظر ظاهر متوسط هستم نه زشت و نه خوشگل . حجابمم هم معمولی است از بیحجابی و بد حجابی هم خوشم نمیاد ولی اهل دین و اینا نیستم. با این حال  به خاطر شرایط کارم در دانشگاه اغلب چادر میپوشم. پدر و مادرم هم جفتشون تحصیل کرده و از نظر مالی متوسط هستیم. من هیچوقت خواستگار نداشتم. یعنی این هیچوقت واقعا هیچوقته . خواستگار حتی در حد بدش رو هم نداشتم که بگم ردش کردم.

تو فامیلمون دخترای زیادی داریم که اونا هم اصلا خواستگار نداشتن با این که هم خوشگل بودن هم تحصیل کرده و هم چندتاشون کسب و کار خودشون رو راه انداختن و تقریبا موفق هستن. اینا هم اصلا اصلا تا الان خواستگار نداشتن. با این که خانواده هاشون مخصوصا مادراشون از اون مادرایی قدیمی هستن که هر خواستگاری بیاد دختر بهش میدن ولی متاسفانه این دختران هیچ خواستگاری نداشتن

میشه لطفا به من بگین چی باعث میشه یک دختر با این که شرایط نرمال داره و در اجتماع هم هست هیچ وقت خواستگار نداشته باشه؟

چون از طرفی هم دارم میبینم انواع دخترها مثل بداخلاقها: در حدی که شوهراشون رو میزنن و از خونه بیرون میکنن

یا دخترات منحرف: قبل از اردواج با چنذین نفر بودن و بعد از ازدواج هم اهل خیانت هستن

یا دخترایی که واقعا هیچ چی ندارن صبر و تحمل زندگی مشترک رو ندارن و.... این مدل دخترها حتی خواستگار دارن و حتی زیاد هم دارن

چرا من  و خیلی دخترای اطرافم که میبینم با این که نه دیوننه بازی و هرزه بازی داریم و همه جوره معمولی و نرمالیم اصلا خواستگار نداریم؟

ممنون میشم اقایون عزیز هم پاسخوگیی داشته باشن . با تشکر

آقای نجفی سلام 

این پست و بروز می کنید 

مضرات آرایش کردن مداوم برای خانم ها 

مطلب هست سوال نیست

من واقعا نمیدونم چرا یه عده تو ایران منتظرن از هر حادثه ای کره مورد نظر خودشونو بگیرن یه ورزشکار محترمی بر اثر کرونا فوت کرده خدایش بیامرزد دیگه چرا پروپاگاندا راه میفته و یه عده میخوان از آب گلالود ماهی بگیرن؟ یعنی نمیدونن که واکسن برای پیشگیریه نه درمان؟ این آقای ورزشکار محترم بعد از ابتلا به کرونا که نمیشد بهش واکسن تزریق کرد که میگید اگه واکسن بود نمیمرد. این آقا باید دست کم یک ماه پیش واکسن میزد که اون موقع بحث ممنوعیت واردات مطرح نبود درثانی تو خود امریکا و انگلیسم مردم تو نوبتن و هنوز همه نتونستن تزریق کنن طرف با سن بالا و بیماری زمینه ای هنوز نوبت تزریق بهش نرسیده چند ماه طول میکشه نوبتش بشه

همه اینا به کنار یه عده یه جوری میگن اگه واکسن بود فلانی نمیمرد که انگار اگه به فرض واکسن وارد بشه اول از همه باید سلبریتی ها و ورزشکارها خارج از نوبت تزریق کنن؟ نه آقا اگه واکسنم وارد شده بود احتمالا اون ورزشکار گرامی حالا حالاها باید در نوبت تزریق میبود 

تازه تزریق دوز اول ایمنی ایجاد نمیکنه. بسه بابا از هر موضوعی دنبال جنجال درست کردن نباشید مرگ کسی رو به نبود واکسن ربط ندید الان تو خود امریکا و انگلیسم تزریق واکسن هنوز نتونسته باعث کاهش آمار کشته ها بشه. 

سلام دوستان 

دلیل مقاومت والدین در برابر خواسته های فرزنداشون چیه؟؟؟☹

مثلا هرچی بگی با یه واکنش منفی روبرو میشی ینی اول کلمه نه به زبونشون میاد در برابر هر خواسته ای حتی غیر مالی و حتی خواسته های مفیدی که منجر به پیشرفتت میشه 

چرا والیدین امروزی فقط و فقط درس و هرچیزی که به درس مربوط میشه میپذیرن نمی دونم والدین من فقط اینجورین یا بقیه هم این مشکل دارن و یا این که راه حلش چیه 

من جاهایی دیدم که خیلیا از این محدودیت های بی مورد و بی معنا داشتن 😐 از این نظر میگم بی مورد و بی معنا که دلیل موجهی برای مخالفتشون ندارن 

مثلا خانواده من علناا با کتاب خوندن فعالیت های هنری و ورزشی من مخالفن در حالی که منافاتی با درس و دانشگاهم نداره و اصلا این مخالفت هارو درک نمیکنم و وقتی توضیح میخوام سکوت میکنن😐

فقط با درس مخالف نیستن 😢

سلام میشه بپرسم چرا دیگه سوال ارسال نمیشه

دلیل مقاومت والدین در برابر خواسته های فرزندانشون چیه ؟؟

والا من خودم فکر میکنم چون قدم در هر راهی گذاشتن مسولئت میاره و والدین هم همیشه نگرانن فرزندانشون کجا میره و چیکار میکنه، از اونجایی که حال و حوصله ندارن پا به پاش برن و مراقبش باشن ترجیح میدن بچشون تو خونه بشینه زیر سر خودشون باشه خیالشون جمع باشه نگرانش نشن بچشون اسیبی نبینه و در عوض پیشرفتی نکنه دستش نشکنه😅 سرما نخوره😅 کسی تو خیابون بهش چپ نگاه نکنه.....

در کل فکر میکنم چون والدین توانایی و حوصله این که همپای جوون خودشون باشن ترجیح میدن با گفتن نه به هر خواسته اون اونو بیش تر خونه نشین کنن دوس دارن فرزندشون همیشه جلو چشمشون باشه حالا به هر قیمتی که شده 

اما متاسفانه من موارد زیادی دیدم که این جور جوونا و نوجونا که حبس اتاق شدن تا از محیط جامعه در امان بمونن متاسفانه از محیط مجازی در امان نموندم و دچار گناه های مثل استمنا شدن یا مورد دیگرش لاو پسربچه ای با خانومی که جدیدا تو اینستا پر شده 

پدر مادرا نمیدونن در دل جوونا چی میگذره طی تحقیقاتم جایی خوندم که نوشته بود یکی از راه های ترک استمنا ورزش هست(البته خدارو شکر من دچار این گناه نیستم ولی تنهایی و حبس بیش از اندازه منو خیالباف کرده دوست دیگری هم پست گذاشته بودن راجب خیالبافی) ولی مثلا همین والدین من به ورزش من نه میگن ☹

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام دوستان

داشتم توقعات خانم ها از شوهرشون و اینکه شوهرشون چه ویژگی هایی داشته باشه تا به قول معروف تکیه گاه خوبی براشون باشه رو میخوندم. و خب سوالاتی برام به وجود اومد که میخواستم کمکم کنید جوابشو بگیرم.

مثلا تو یه پست نوشته شده بود: ((مرد باید برای زن مثل یه فرمانده و یک وجود محکم و مقدر باشه و اقتدار داشته باشه.)

فرمانده؟!! مگه اردوگاه نظامیه؟

یا مثلا معمولا تو نظرات مینوشتند: ((قاطع باشه))

در عین حال مشخصه که همه نیاز به محبت هم دارن. اینجاست که من گیج میشم! آخرش دوست دارن شوهرشون بهشون محبت کنه و باهاشون مهربون باشه یا فرماندشون باشه و با قاطعیت براشون تصمیم بگیره و دستور بده؟؟؟آخه به هم نمیخوره! منِ پسر وقتی خودمو جای دخترا میذارم میگم خب خیلی خوبه شوهرم بهم محبت کنه و خودسرانه و برای من تصمیم نگیره و هرکاری دل من خواست برام انجام بده خودم هم به عنوان شوهر به نظرم میتونم از پس این برمیام ولی اونجوری که هر دوتاش باشه خیلی پیچیده و سخته برام. چرا دخترا اینجورین؟ خب این که من میگم که خیلی بهتره تا اینکه دستور بده و بگه حرف فقط حرف من! و حتی عاشقانه تره به نظرم! البته بیشتر سوالم اینه که چطوری مرد در عین مهربان بودن اقتدارش را حفظ کند؟

نوشته بودند: ((من میگم مرد عاشق نشه چون اکثرا بعد عاشقی رفتارهای زنونه ازشون

سر میزنه که من متنفرم مثل اینکه بیس چهاری یا زمان زیادی رو به زنش بچسبه 

دوسش داشته باشه اما مردونه!))

یا ابوالفضل این دیگه چیه؟ یعنی چی؟ مگه چه اشکالی داره مثلاً من بخوام هر وقت که امکانش هست پیش زنم و در تماس باهاش باشم؟ یعنی فقط زنا میتونن هر وقت دلشون خواست بچسبن به شوهرشون؟ مثلاً بغل کردن یا مثلا اینکه دستمونو تو دست هم بگیریم برای من این حس رو به وجود میاره که همسرم با تمام وجود دوستم داره خب بالاخره یا من باید برم پیشش یا اون بیاد دیگه اگه من نرفتم و اونم نیومد چی؟ مردونه دوست داشتن یعنی چی دیگه؟ اصلاً عشقو تو این زندگی نمیتونم بچشم. به نظر شما این نطری که ایشون گذاشتن از فردی به فرد دیگه تفاوت داره یا همه همینطورین؟ اگه تفاوت داره تو خواستگاری از کجا بفهمیم اون شخص چه نظری در این مورد داره؟

یا مثلاً همون صاحب نظر قبلی گفتن:((من از مرد کلی نگر خوشم میاد نکه همش بمن بگه ابروهاتو فلان کنی موهاتو این رنگ کنی اگه اینجور باشه جفت پا میرم شیکمش))!!!!!!!!!!!!!!!

تورخدا دیگه اینو بگین همه اینجور نیستن. یعنی خواسته های شوهرشون در مورد ظاهرشون براشون مهم نیست؟!! 😢

بعضیا میگن:(( محبت کردن مثل ترن هوایی باشه یعنی کم و زیاد شه تا همیشه جذبه داشته باشه.))یا ((نمودار محبت کردن باید سینوسی باشه))

یعنی اگر همیشه تا جایی که میتونیم به هم محبت کنیم و فقط نوعش رو عوض کنیم جذبه از بین میره؟مگه آدم از محبت سیر میشه؟(متاهلا بگن)

میگن:((هی نظرشو تغییر نده...))

این رو من نمیگم خواسته بدیه اما خب مثلاً من بعضی اوقات سر یه موضوعی خیلی فکر میکنم و بعضاً دو به شک میشم. به نظرم خب بالاخره هرکسی بعضی اوقات اینجوری میشه. من هنوز 20 سالم نشده نمیدونم شاید هم به بلوغش نرسیدم به نظرتون اصلاً این ویژگی من عیبه؟ و اگر هست در گذر زمان درست میشه؟

گفته بودن:(( ویژگی های زنانه نداشته باشه و از مسایل زنانه زیاد باخبر نباشه.))

ویژگی های زنانه یعنی چیا؟ این خصوصیاتی که من دارم و الان میگم به نظرتون ویژگی های زنانه است و خیلی بده؟:(1_یه ذره احساساتیم2_یه ذره از جونورا میترسم3_تا مجبور نشم با کسی درگیر نمیشم(حتی اگه زور بهم بگن و زیاد حاد نباشه سعی میکنم تحمل کنم و هیچی نگم و بذارم رو حساب جهالتشون یا اگر اون محیط مسئول داشته باشه به مسئولش بگم)(البته اگه کاسه صبرم تموم دیگه باید بیان جلومو بگیرن فقط 😬) یا مثلا از اینکه شوخی شوخی میزنن همو داغون میکنن خوشم نمیاد چه کاریه خب؟ البته به نظر خودم و دوستانم حالت دخترانه به خودش نگرفته ولی داداشم بهم میگه لوسی:( شما هم نظرتونو بگید لطفا. و اینکه خبر نداشتن از مسائل زنانه یعنی چی دیگه؟واقعا یعنی خیلی مهمه این؟ 😂

فرد دیگه ای هم گفته بودن:((از اینایی که دماغ عمل میکنن،ابرو برمیدارن بدم میاد))

یعنی اگه طرف دماغ عقاب با ابرو های کریم ابرو خفن داشت هم نباید اینکارارو کنه؟ به نظرم خود نویسنده این نظر هم حاضر نیست با این شخص ازدواج کنه. نظر شما چیه؟

بقیه چیزایی که گفته بودن اوکی بود به نظرم.

ببخشید خیلی طولانی شد دیگه هرچی کرمتونه جواب بدید 😅.

ممکنه نویسنده این نظرات هم این پست رو بخونن امیدوارم ناراحت نشده باشند و اونها هم تو بحث شرکت کنند.

تشکر

 سلام کامنتتو از حالت سوالی در بیار و حالت مطلبش کن تا بهت بگیم که چرا

سلام،وقت بخیر

ارسال مطلب یعنی میتونیم خلاصه و معرفی کتاب هایی که دوست داریم رو اینجا قرار بدیم بعد پست میکنید؟

سفرنامه به شهرهای مختلف ایران رو چطور؟اون روهم پست میکنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

1) بعضی از خانواده ها هستند که ازدواج رو به شدت سهل و آسون می گیرند که ناشی از طرز تفکرشونه. منظورم ازدواج هایی هست که بیشتر در قدیم ها اتفاق می افتاد مثل این که خواستگاری می رفتن و عقد و عروسی بسیار ساده بود و بعد هم یکی از اتاق های خانواده ی پدر عروس یا پدر داماد رو به اون ها اختصاص می دادند. البته فکر نکنم الآن هم مثل قدیم ها چنین ازدواج هایی صورت بگیره مگر تک و توک.

2) بعضی از خانواده ها هم که اعتقاد دارند باید همه ی مقدمات ازدواج توسط عروس و داماد فراهم باشه و بعد اقدام بشه. مثلا داماد، خانه و ماشین داشته باشه و عروس هم جهیزیه ی کامل. حالا دیگه خیلی سادش کنیم میگن که داماد باید یک شغل ثابت با درآمد نسبتا خوب داشته باشه. خوب بچه های این ها هم یا کلا دین رو قبول ندارند یا در حدی به دین پایبند نیستند که نخوان تن به روابط دوستی و نامشروع بدن بلکه یک همدمی پیدا می کنن و تا ازدواج، از تنهایی در میان.

3) گروه سوم هم مثل گروه قبل هستند ولی با این تفاوت که بچه هاشون اون قدری به دین پایبند هستند که نخوان دنبال روابط نامشروع برن.

البته خیلی مفصل تر میشه تقسیم بندی رو انجام داد ولی با کمی اغماض میشه هر یک از خانواده ها رو در یکی از این سه دسته قرار داد. گروه اول که خوش به حالشون. گروه دوم هم خوش به حالشون. البته منظورم این نیست که کار درستی انجام میدن چون کار غیرشرعی یعنی نادرست اما درباره ی چنین افرادی قضاوت نمیکنم، از کجا معلوم حجت براشون تمام شده؟ از کجا معلوم دین، درست به دستشون رسیده؟. اما بحث روی گروه سوم هست که نیم کش وسط دارن زندگی می کنن که خودم هم یکی از چنین افرادی هستم.

گاهی اوقات به شش هفت سال گذشته فکر می کنم میگم واقعا چرا این همه سختی و تنهایی؟ وقتی به جامعه نگاه می کنم و می بینم که این همه دختر و پسر مجرد از قسم سوم وجود دارند که دارن با تنهایی شون سپری می کنن، واقعا ناراحت میشم. با خودم میگم چه اشکالی داره این دخترها و پسرهای مذهبی از اوائل دوران جوانی شون با هم باشن مثل دوست دختر و دوست پسر منتها شرعی، یعنی خانواده ها کامل اطلاع داشته باشند و عقد دائمی هم خونده باشن ولی هر کی با خونواده ی خودش زندگی کنه.

البته اشکال پیش میاد که کدوم خانواده ای به خصوص خانواده های دختر تن به چنین ازدواجی میدن؟ قبول دارم خوب واقعا کم هستن اما برخی از پدر و مادرها پیدا میشن که بشه باهاشون صحبت کرد و قانع شون کرد. البته اگر قانع هم نشن، طبق نظر برخی مراجع که اصلا اذن پدر نیاز نیست. طبق نظر برخی مراجع هم احتیاطی هست ولی قید و بندی داره. مثلا مرجع تقلید خود من که اذن پدر رو احتیاط واجب می دونن، برای ازدواج دائم در رساله شون هست که اگر دختر باکره باشد ولی اجازه گرفتن از پدر یا جد پدری ممکن نباشد، یا حرجی باشد و دختر حاجت به شوهر کردن داشته باشد، اجازه ی پدر و جد پدری لازم نیست. حرج داشتن و حاجت دختر به شوهر کردن یعنی چی؟ حتما باید خدایی ناکرده بره زنا بده که مطمئن بشه که نیاز به شوهر داره؟

شاید بعضی ها بگن ممکنه آقا پسر بعد چند سال دختر خانم رو رها کنه و بره و دختر بشه دست دوم و بمونه رو دست پدر و مادرش.

خوب راه حل داره. اولا مگه تو ازدواج معمولی که آقا و خانم هر دو با هم زندگی می کنن این اتفاق نمی تونه رخ بده؟ دوما خیلی راحت دختر خانم می تونه شرط ضمن عقد بگذاره که تا هر مدتی که دلش خواست مثلا یکسال حتی دست آقاپسر بهش برخورد نکنه تا تو این مدت همدیگر رو بشناسن. حالا به نظرتون در این نوع آشنایی ها بیشتر با همدیگه آشنا میشن یا این که با چند جلسه خواستگاری؟ در ضمن خیلی راحت می تونن به غیر از خانواده های خودشون اطلاع ندن و مثلا دیدن بعد از یک ماه به درد هم نمیخورن، بدون دردسر جدا بشن.

مواردی رو دیدم که ازدواج معمولی انجام گرفته و در همون ماه های اول فهمیدن که به درد هم نمیخورن. مثلا یک مورد بوده که دختر خانم دیده خانواده ی شوهرش ماهواره دارن و خیلی باز هستن و طلاق گرفته. خوب اگر همین دو نفر بدون اطلاع هیچ کس جز خانواده هاشون ازدواج کرده بودن و بعد میدیدن به درد هم نمیخورن و طلاق می گرفتن، الآن من هم خبر نداشتم یعنی هیچ کس خبردار نمیشد. باز این خانواده ها تونستن کار درست رو انجام بدن  اما موردهایی هم بوده که از ترس آبروریزی که نگن فلانی دخترش یا پسرش طلاق گرفته، همدیگر رو تحمل کردن تا هفت هشت سال و الآن که بچه دارند می خوان طلاق بگیرن. خوب این بهتره یا این که یه مدتی بدون اطلاع عمومی و فقط با اطلاع خانواده هاشون با همدیگه رفت و آمد داشته باشند؟

سوما گیریم که دختر و پسر بعد از آشنایی کامل، با هم رابطه داشتند و به هر دلیلی خواستن از هم جدا بشن، حالا دختر شد دست دوم یعنی دیگه کسی نمیگیرتش؟ برای بعضی ها باکره بودن خیلی خیلی مهمه ولی برای بعضی ها نه. اون قدر آدم با طرز تفکرهای مختلفی پیدا میشه که آدم حیران میمونه. آخه چه اشکالی داره آدم بره با یک نفر که یک بار طلاق گرفته ازدواج کنه؟ مگر کار خلاف شرع انجام داده؟ این همه آدم روابط نامشروع دارن و بعد هم تموم میشه و یه زندگی جدید رو شروع می کنن، ککشون هم نمیگزه. حالا یک نفر که خدا راه حلال رو جلوی روش گذاشته چرا باید به خودش زجر بده؟

بعضیا میگن خوب شاید خدا داره امتحانت میکنه؟ عزیز دلم خدا آدم رو با ترک حلال امتحان میکنه؟! از نظر من امتحان خدا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. کسی این دو تا رو رعایت کنه، سربلند از امتحان خدا بیرون اومده چرا بیاییم امتحان اضافی برای خودمون بتراشیم؟ مگه این کار، ترک واجب یا انجام محرمه؟

بعضیا میگن اگه خواهر یا دختر خودت بخواد چنین کاری رو انجام بده تو راضی میشی؟ یک خط کشی هست به اسم حلال و حرام خداوند. وقتی آدم از محدوده ی این خط کش خارج نشه چرا باید توبیخ بشه؟ هر کسی حتی خواهر یا دختر مگه نیاز نداره و مگه میخواد کار حرامی رو انجام بده؟ چرا نباید راضی باشم وقتی خدا راضیه؟ نه تنها راضیم بلکه خودم هم هر کمکی از دستم بربیاد براش انجام میدم. چرا باید خواهر یا دختر منی که معتقدم باید به تکالیف دین عمل کرد عذاب بکشه در حالی که خدا راه حلال گذاشته و از اون طرف، دختر و خواهر کسی که تقیدی به دین نداره عشق و حال ببره اونم از راه حروم؟ میگن مگه غیرت نداری؟ بابا مگه غیرت یعنی مخالفت با حلال خدا؟ غیرت یعنی این که اگه کسی خواست مزاحم ناموس آدم بشه، از ناموسش دفاع کنه حتی به قیمت این که در خون خودش غلت بزنه.

بعضیا میگن اگه ازدواج اول منجر به طلاق شد و خواست به همسر آیندش، قضیه ی ازدواجش رو بگه روش میشه؟ چرا روش نشه؟ مگه کار حرامی انجام داده؟ همسر قبول نمیکنه؟ خوب قبول نکنه، یه نفر دیگه. آن قدر آدم زیاده که طرز تفکرشون مثل خود ماست. یه مثال می زنم. یکی دو سال پیش یکی از دوستام که دوست های غیرمذهبی زیادی داشت مطلبی رو به من گفت. این که در بین اون هایی که تقیدی به دین و مذهب ندارند و دوستی و روابط نامشروع رو ترجیح میدن، خیلی هاشون وقتی دختر به سن 25 و 26 میرسه و اگه بدونن که رابطه ی جنسی نداشته، باهاش قطع رابطه میکنن چون اون ها رو بیمار می بینن. خیلی عجیب بود برام. در مذهبی ها هم افراد بسیاری هستند که مشکلی با رابطه ی شرعی قبل از ازدواج فعلی ندارن.

بعضیا میگن بعضی پسرها برای عیاشی به این قصد به آدم نزدیک میشن و ممکنه هزارجور بیماری و درد مرض داشته باشن. خوب خیلی سادس. آدم میتونه به راحتی چند ماه شرط ضمن عقد بگذاره که شوهر حتی به آدم دست هم نزنه. با رفت و آمد و آزمایش ها، وضعیت طرف مقابل مشخص میشه. در ضمن میشه از همون اول، وکالت از طرف شوهر بگیره که حق طلاق داشته باشه و دختر خانم هر وقت دلش خواست، بتونه جدا بشه.

بعضی ها میگن که اگر مجردی بهتون فشار میاره و افسرده شدید، عیب نداره به خداوند توکل کنید افسردگیتون برطرف میشه. از طرفی اگه ازدواج کنید و طلاق بگیرید، افسردگی تون بدتر میشه. به خدا توکل کنید یعنی هیچ کاری نکنید؟ آیا با ترک حلال افسردگی برطرف میشه؟ ای کاش فقط ترک حلال بود ولی متأسفانه بیشتر مواقع ترک واجبه این کار. بعد چرا حتما پسره بگذاره و بره و آدم افسرده تر بشه. این فقط یک احتماله، احتمال دیگه هم اینه که پسره نگذاره بره و بمونه و به خوبی و خوشی با همدیگه زندگی کنن. چرا احتمال اول رو فقط ذکر می کنید. اتفاقا به نظر من احتمال دوم بیشتره چون ذات انسان تک پره و آن چه که باعث میشه تنوع طلب بشه، محرک های اضافی مثل پورن و دیگر چیزهاست. اگه کسی در سن مناسب ازدواج کنه، خیلی احتمالش کمتره که بره دنبال این جور چیزها و بعد تنوع طلب بشه و بعد هم خانمش رو فراموش کنه. پسرهایی رو میشناسم که با دوست دخترشون ازدواج کردن و به خوبی و خوشی دارن زندگیشون رو می کنن. حالا فرض کنید یه پسری که به احکام دینی هم پایبنده و طلاق رو مغضوب ترین حلال خدا میدونه و شما هم مدت طولانی باهاش بودی و شناخت کامل پیدا کردی و اون رو مناسب دیدی، یعنی احتمال ادامه ی زندگیش خیلی کمتر از اون پسری هست که دوست دختر داشته؟ من نمیگم احتمال نداره ولی میگم نباید فقط نیمه ی خالی لیوان رو دید.

بعضیا میگن مثلا تا سن سی سالگی صبر داشته باش. خوب از کجا این عدد رو درآوردید؟ برای چی انگیزه میدید که طرف ترک حلال و در بعض موارد ترک واجب کنه؟ بعضیا میگن آدم بدون همسر که نمیمیره پس بهتره صبر کنه. نه آدم نمی میره ولی بعضیا اشکشون درمیاد. چرا خودمون رو آزار بدیم وقتی بدون ارتکاب گناه هم میشه از این سختی خلاصی پیدا کرد؟ چرا آدم ریاضت اضافی برای خودش بتراشه؟ بعضیا میگن خدا آدم ها رو موقع سختی می سنجه. من هم میگم سختی فقط در انجام تمام واجبات و ترک تمام محرماته. انصافا یکی پیدا بشه تو این زمونه این رو رعایت کنه، خیلی سختی کشیده و خیییییییییلی هنر کرده. دیگه لازم نیست سختی اضافی برای خودمون درست کنیم.

میدونم بعضی ها با این که اعتقاد دارن اموری که گفتم حلاله و اصلا مخالف با احکام الهی نیست، با این حال هرگز با حرف هام موافق نیستن. البته نه این که با حکم خدا مخالف باشند بلکه میگن همین حلال خدا حس خوبی بهمون نمیده. کاملا به این افراد احترام میگذارم چون حتی خودم هم چنین اعتقادی رو داشتم و به تدریج دیدگاهم عوض شد. یعنی واقعا حسرت میخورم شش سال پیش که دانشگاه قبول شدم و از قم به تهران رفتم برای تحصیل، چرا این دیدگاه رو نداشتم. البته الآن هم سنم زیاد نیست ولی چون فارغ التحصیل شدم و برگشتم قم، دیگه مثل دانشگاه موقعیتش فراهم نمیشه ولی باز هم امید دارم که دختری با طرز فکر شبیه خودم پیدا کنم چون تا کسب و کار رونق بگیره بالاخره یه مدتی طول میکشه که شرایط ازدواج عادی فراهم بشه.

در ضمن بعضی از مسائل شرعی که ذکر کردم، بر مبنای نظرات مرجع خودم بود و لزوما همه ی مراجع بر اون اتفاق ندارند. اگر هم می بینید که جایی رو دارم خطا میرم و اشتباه کردم، از طریق همین سایت یا ایمیلم (m*******-ease[[at]]yahoo.com) بهم تذکر بدین چون خیلی خوشحال میشم که دیدگاه های اشتباهم اصلاح بشه.

مدیر محترم با عرض سلام و احترام

اگر قرار است قسمتی از مطلب بنده سانسور شود، لطفا قبل از بارگذاری مطلب به من اطلاع دهید تا آن را ویرایش کنم.

سلام خسته نباشید، چجور می تونم یک پست در مورد مشکلاتم بزارم و از بقیه بخوام نظر بدن ؟ ممنون میشم پاسخ بدید 

آقای نجفی سلام 

تو نظر قبلی  آش دوغ و نوشتم میدونم برای اردبیل هستش  اینو از یه مجله قدیمی  که اسم مجله  بانوان هست  نوشتم  این مجله رو  مرداد  سال ۹۰  خریدم نمیدونم شما ارسالش می کنید یا نه 

توصیه یک متخصص:  خانم ها ی جوان تخمک شان را  فریز کنند./اگر خانم‌ها سلول‌های بنیادی خون قاعدگی‌ خود را ذخیره کنند، در آینده می‌توانند از آن برای باروری، کاهش عوارض یائسگی و حتی درمان برخی بیماری‌ها استفاده کنند./ آقایان می‌توانند با مراجعه به مراکز  برای فریز اسپرم اقدام کند

جنین‌شناس و رئیس پژوهشگاه و مرکز درمان ناباروری ابن‌سینا، گفت:  توان باروری ما به دلایل مختلف، از جمله عوامل بیولوژیک، عوامل محیطی، بیماری‌ها و...، ممکن است در معرض کاهش یا آسیب باشد. عامل سن یکی از عوامل تعیین‌کننده در قدرت باروری افراد به‌ ویژه خانم‌ها است‌. ، بسیار مهم است که خانم‌هایی که در آینده قصد فرزندآوری دارند و فعلاً به هر دلیل امکان ازدواج یا بچه‌دار شدن را ندارند، در سنین طلایی باروری خود، یعنی در سنین ۲۵ تا ۳۵ سالگی برای فریز تخمک اقدام کنند. زیرا پس از ۳۵ سالگی توان باروری، یعنی تعداد و کیفیت تخمک‌ها رو به کاهش می‌رود.

وی افزودالبته مردان نیز باید مراقب باشند چون: پژوهش‌های اخیر نشان داده‌اند که افزایش سن باعث کاهش کیفیت اسپرم و افزایش خطر بروز ناهنجاری‌ها و بیماری‌های ژنتیکی در فرزند می‌شود. بنابراین، با افزایش سن آقایان اگرچه تولید اسپرم متوقف نمی‌شود، اما کیفیت اسپرم‌ها کاهش می‌یابد و خطر بروز اختلالات کروموزومی در اسپرم و در نتیجه، ناهنجاری در جنین افزایش می‌یابد.در مورد آقایان، از تکنیک فریز اسپرم استفاده می‌کنیم. یعنی آقا می‌تواند با مراجعه به مرکز و دادن نمونه مایع منی، برای فریز اسپرم اقدام کند

در پژوهش‌های انجام‌شده، سلول‌های بنیادی خون قاعدگی‌ به تخمدان‌های خانم‌هایی تزریق شد که پاسخ تخمدانی ضعیفی دارند و نتایج آن بسیار مثبت بود؛ سیکل‌های قاعدگی و تخمک‌گذاری این خانم‌ها به حالت عادی برگشت و حتی برخی از آنها توانستند به طور طبیعی باردار شوند.علت ناباروری برخی از خانم‌ها داشتن اندومتر نازک است که مانع لانه‌گزینی جنین می‌شود و استفاده از سلول‌های بنیادی خون قاعدگی‌ می‌تواند به تقویت این بافت کمک کند

اگر خانم‌ها سلول‌های بنیادی خون قاعدگی‌ خود را ذخیره کنند، در آینده می‌توانند از آن برای باروری، کاهش عوارض یائسگی و حتی درمان برخی بیماری‌ها استفاده کنند.

منبع خبر: خبرگزاری مهر- خبر انلاین

https://www.khabaronline.ir/news/1432334/

یه سوال داشتم ، چجور سوالَم رو مطرح کنم ؟ از کجا فهمم جواب دادید ؟

نمیشه یکم زودتر جواب بدید کارم فوریه ! 

:(((((((

آقای نجفی سلام 

برای اینکه وبلاگ بسازیم چه کار باید بکنیم 

نظر قبلی رو تایید نکنید 

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستی شرعی: تابویی که می تواند جایگزین ازدواج های تقریبا محال در شرایط کنونی جامعه شود.

1) بعضی از خانواده ها هستند که ازدواج رو به شدت سهل و آسون می گیرند که ناشی از طرز تفکرشونه. منظورم ازدواج هایی هست که بیشتر در قدیم ها اتفاق می افتاد مثل این که خواستگاری می رفتن و عقد و عروسی بسیار ساده بود و بعد هم یکی از اتاق های خانواده ی پدر عروس یا پدر داماد رو به اون ها اختصاص می دادند. البته فکر نکنم الآن هم مثل قدیم ها چنین ازدواج هایی صورت بگیره مگر تک و توک.

2) بعضی از خانواده ها هم که اعتقاد دارند باید همه ی مقدمات ازدواج توسط عروس و داماد فراهم باشه و بعد اقدام بشه. مثلا داماد، خانه و ماشین داشته باشه و عروس هم جهیزیه ی کامل. حالا دیگه خیلی سادش کنیم میگن که داماد باید یک شغل ثابت با درآمد نسبتا خوب داشته باشه. خوب بچه های این ها هم یا کلا دین رو قبول ندارند یا در حدی به دین پایبند نیستند که نخوان تن به روابط دوستی و نامشروع بدن بلکه یک همدمی پیدا می کنن و تا ازدواج، از تنهایی در میان.

3) گروه سوم هم مثل گروه قبل هستند ولی با این تفاوت که بچه هاشون اون قدری به دین پایبند هستند که نخوان دنبال روابط نامشروع برن.

البته خیلی مفصل تر میشه تقسیم بندی رو انجام داد ولی با کمی اغماض میشه هر یک از خانواده ها رو در یکی از این سه دسته قرار داد. گروه اول که خوش به حالشون. گروه دوم هم خوش به حالشون. البته منظورم این نیست که کار درستی انجام میدن چون کار غیرشرعی یعنی نادرست اما درباره ی چنین افرادی قضاوت نمیکنم، از کجا معلوم حجت براشون تمام شده؟ از کجا معلوم دین، درست به دستشون رسیده؟. اما بحث روی گروه سوم هست که نیم کش وسط دارن زندگی می کنن که خودم هم یکی از چنین افرادی هستم.

گاهی اوقات به شش هفت سال گذشته فکر می کنم میگم واقعا چرا این همه سختی و تنهایی؟ وقتی به جامعه نگاه می کنم و می بینم که این همه دختر و پسر مجرد از قسم سوم وجود دارند که دارن با تنهایی شون سپری می کنن، واقعا ناراحت میشم. با خودم میگم چه اشکالی داره این دخترها و پسرهای مذهبی از اوائل دوران جوانی شون با هم باشن مثل دوست دختر و دوست پسر منتها شرعی، یعنی خانواده ها کامل اطلاع داشته باشند و عقد دائمی هم خونده باشن ولی هر کی با خونواده ی خودش زندگی کنه.

البته اشکال پیش میاد که کدوم خانواده ای به خصوص خانواده های دختر تن به چنین ازدواجی میدن؟ قبول دارم خوب واقعا کم هستن اما برخی از پدر و مادرها پیدا میشن که بشه باهاشون صحبت کرد و قانع شون کرد. البته اگر قانع هم نشن، طبق نظر برخی مراجع که اصلا اذن پدر نیاز نیست. طبق نظر برخی مراجع هم احتیاطی هست ولی قید و بندی داره. مثلا مرجع تقلید خود من که اذن پدر رو احتیاط واجب می دونن، برای ازدواج دائم در رساله شون هست که اگر دختر باکره باشد ولی اجازه گرفتن از پدر یا جد پدری ممکن نباشد، یا حرجی باشد و دختر حاجت به شوهر کردن داشته باشد، اجازه ی پدر و جد پدری لازم نیست. حرج داشتن و حاجت دختر به شوهر کردن یعنی چی؟ حتما باید خدایی ناکرده بره زنا بده که مطمئن بشه که نیاز به شوهر داره؟

شاید بعضی ها بگن ممکنه آقا پسر بعد چند سال دختر خانم رو رها کنه و بره و دختر بشه دست دوم و بمونه رو دست پدر و مادرش.

خوب راه حل داره. اولا مگه تو ازدواج معمولی که آقا و خانم هر دو با هم زندگی می کنن این اتفاق نمی تونه رخ بده؟ دوما خیلی راحت دختر خانم می تونه شرط ضمن عقد بگذاره که تا هر مدتی که دلش خواست مثلا یکسال حتی دست آقاپسر بهش برخورد نکنه تا تو این مدت همدیگر رو بشناسن. حالا به نظرتون در این نوع آشنایی ها بیشتر با همدیگه آشنا میشن یا این که با چند جلسه خواستگاری؟ در ضمن خیلی راحت می تونن به غیر از خانواده های خودشون اطلاع ندن و مثلا دیدن بعد از یک ماه به درد هم نمیخورن، بدون دردسر جدا بشن.

مواردی رو دیدم که ازدواج معمولی انجام گرفته و در همون ماه های اول فهمیدن که به درد هم نمیخورن. مثلا یک مورد بوده که دختر خانم دیده خانواده ی شوهرش ماهواره دارن و خیلی باز هستن و طلاق گرفته. خوب اگر همین دو نفر بدون اطلاع هیچ کس جز خانواده هاشون ازدواج کرده بودن و بعد میدیدن به درد هم نمیخورن و طلاق می گرفتن، الآن من هم خبر نداشتم یعنی هیچ کس خبردار نمیشد. باز این خانواده ها تونستن کار درست رو انجام بدن  اما موردهایی هم بوده که از ترس آبروریزی که نگن فلانی دخترش یا پسرش طلاق گرفته، همدیگر رو تحمل کردن تا هفت هشت سال و الآن که بچه دارند می خوان طلاق بگیرن. خوب این بهتره یا این که یه مدتی بدون اطلاع عمومی و فقط با اطلاع خانواده هاشون با همدیگه رفت و آمد داشته باشند؟

سوما گیریم که دختر و پسر بعد از آشنایی کامل، با هم رابطه داشتند و به هر دلیلی خواستن از هم جدا بشن، حالا دختر شد دست دوم یعنی دیگه کسی نمیگیرتش؟ برای بعضی ها باکره بودن خیلی خیلی مهمه ولی برای بعضی ها نه. اون قدر آدم با طرز تفکرهای مختلفی پیدا میشه که آدم حیران میمونه. آخه چه اشکالی داره آدم بره با یک نفر که یک بار طلاق گرفته ازدواج کنه؟ مگر کار خلاف شرع انجام داده؟ این همه آدم روابط نامشروع دارن و بعد هم تموم میشه و یه زندگی جدید رو شروع می کنن، ککشون هم نمیگزه. حالا یک نفر که خدا راه حلال رو جلوی روش گذاشته چرا باید به خودش زجر بده؟

بعضیا میگن خوب شاید خدا داره امتحانت میکنه؟ عزیز دلم خدا آدم رو با ترک حلال امتحان میکنه؟! از نظر من امتحان خدا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. کسی این دو تا رو رعایت کنه، سربلند از امتحان خدا بیرون اومده چرا بیاییم امتحان اضافی برای خودمون بتراشیم؟ مگه این کار، ترک واجب یا انجام محرمه؟

بعضیا میگن اگه خواهر یا دختر خودت بخواد چنین کاری رو انجام بده تو راضی میشی؟ یک خط کشی هست به اسم حلال و حرام خداوند. وقتی آدم از محدوده ی این خط کش خارج نشه چرا باید توبیخ بشه؟ هر کسی حتی خواهر یا دختر مگه نیاز نداره و مگه میخواد کار حرامی رو انجام بده؟ چرا نباید راضی باشم وقتی خدا راضیه؟ نه تنها راضیم بلکه خودم هم هر کمکی از دستم بربیاد براش انجام میدم. چرا باید خواهر یا دختر منی که معتقدم باید به تکالیف دین عمل کرد عذاب بکشه در حالی که خدا راه حلال گذاشته و از اون طرف، دختر و خواهر کسی که تقیدی به دین نداره عشق و حال ببره اونم از راه حروم؟ میگن مگه غیرت نداری؟ بابا مگه غیرت یعنی مخالفت با حلال خدا؟ غیرت یعنی این که اگه کسی خواست مزاحم ناموس آدم بشه، از ناموسش دفاع کنه حتی به قیمت این که در خون خودش غلت بزنه.

بعضیا میگن اگه ازدواج اول منجر به طلاق شد و خواست به همسر آیندش، قضیه ی ازدواجش رو بگه روش میشه؟ چرا روش نشه؟ مگه کار حرامی انجام داده؟ همسر قبول نمیکنه؟ خوب قبول نکنه، یه نفر دیگه. آن قدر آدم زیاده که طرز تفکرشون مثل خود ماست. یه مثال می زنم. یکی دو سال پیش یکی از دوستام که دوست های غیرمذهبی زیادی داشت مطلبی رو به من گفت. این که در بین اون هایی که تقیدی به دین و مذهب ندارند و دوستی و روابط نامشروع رو ترجیح میدن، خیلی هاشون وقتی دختر به سن 25 و 26 میرسه و اگه بدونن که رابطه ی جنسی نداشته، باهاش قطع رابطه میکنن چون اون ها رو بیمار می بینن. خیلی عجیب بود برام. در مذهبی ها هم افراد بسیاری هستند که مشکلی با رابطه ی شرعی قبل از ازدواج فعلی ندارن.

بعضیا میگن بعضی پسرها برای عیاشی به این قصد به آدم نزدیک میشن و ممکنه هزارجور بیماری و درد مرض داشته باشن. خوب خیلی سادس. آدم میتونه به راحتی چند ماه شرط ضمن عقد بگذاره که شوهر حتی به آدم دست هم نزنه. با رفت و آمد و آزمایش ها، وضعیت طرف مقابل مشخص میشه. در ضمن میشه از همون اول، وکالت از طرف شوهر بگیره که حق طلاق داشته باشه و دختر خانم هر وقت دلش خواست، بتونه جدا بشه.

بعضی ها میگن که اگر مجردی بهتون فشار میاره و افسرده شدید، عیب نداره به خداوند توکل کنید افسردگیتون برطرف میشه. از طرفی اگه ازدواج کنید و طلاق بگیرید، افسردگی تون بدتر میشه. به خدا توکل کنید یعنی هیچ کاری نکنید؟ آیا با ترک حلال افسردگی برطرف میشه؟ ای کاش فقط ترک حلال بود ولی متأسفانه بیشتر مواقع ترک واجبه این کار. بعد چرا حتما پسره بگذاره و بره و آدم افسرده تر بشه. این فقط یک احتماله، احتمال دیگه هم اینه که پسره نگذاره بره و بمونه و به خوبی و خوشی با همدیگه زندگی کنن. چرا احتمال اول رو فقط ذکر می کنید. اتفاقا به نظر من احتمال دوم بیشتره چون ذات انسان تک پره و آن چه که باعث میشه تنوع طلب بشه، محرک های اضافی مثل پورن و دیگر چیزهاست. اگه کسی در سن مناسب ازدواج کنه، خیلی احتمالش کمتره که بره دنبال این جور چیزها و بعد تنوع طلب بشه و بعد هم خانمش رو فراموش کنه. پسرهایی رو میشناسم که با دوست دخترشون ازدواج کردن و به خوبی و خوشی دارن زندگیشون رو می کنن. حالا فرض کنید یه پسری که به احکام دینی هم پایبنده و طلاق رو مغضوب ترین حلال خدا میدونه و شما هم مدت طولانی باهاش بودی و شناخت کامل پیدا کردی و اون رو مناسب دیدی، یعنی احتمال ادامه ی زندگیش خیلی کمتر از اون پسری هست که دوست دختر داشته؟ من نمیگم احتمال نداره ولی میگم نباید فقط نیمه ی خالی لیوان رو دید.

بعضیا میگن مثلا تا سن سی سالگی صبر داشته باش. خوب از کجا این عدد رو درآوردید؟ برای چی انگیزه میدید که طرف ترک حلال و در بعض موارد ترک واجب کنه؟ بعضیا میگن آدم بدون همسر که نمیمیره پس بهتره صبر کنه. نه آدم نمی میره ولی بعضیا اشکشون درمیاد. چرا خودمون رو آزار بدیم وقتی بدون ارتکاب گناه هم میشه از این سختی خلاصی پیدا کرد؟ چرا آدم ریاضت اضافی برای خودش بتراشه؟ بعضیا میگن خدا آدم ها رو موقع سختی می سنجه. من هم میگم سختی فقط در انجام تمام واجبات و ترک تمام محرماته. انصافا یکی پیدا بشه تو این زمونه این رو رعایت کنه، خیلی سختی کشیده و خیییییییییلی هنر کرده. دیگه لازم نیست سختی اضافی برای خودمون درست کنیم.

میدونم بعضی ها با این که اعتقاد دارن اموری که گفتم حلاله و اصلا مخالف با احکام الهی نیست، با این حال هرگز با حرف هام موافق نیستن. البته نه این که با حکم خدا مخالف باشند بلکه میگن همین حلال خدا حس خوبی بهمون نمیده. کاملا به این افراد احترام میگذارم چون حتی خودم هم چنین اعتقادی رو داشتم و به تدریج دیدگاهم عوض شد. یعنی واقعا حسرت میخورم شش سال پیش که دانشگاه قبول شدم و از قم به تهران رفتم برای تحصیل، چرا این دیدگاه رو نداشتم. البته الآن هم سنم زیاد نیست ولی چون فارغ التحصیل شدم و برگشتم قم، دیگه مثل دانشگاه موقعیتش فراهم نمیشه ولی باز هم امید دارم که دختری با طرز فکر شبیه خودم پیدا کنم چون تا کسب و کار رونق بگیره بالاخره یه مدتی طول میکشه که شرایط ازدواج عادی فراهم بشه.

در ضمن بعضی از مسائل شرعی که ذکر کردم، بر مبنای نظرات مرجع خودم بود و لزوما همه ی مراجع بر اون اتفاق ندارند. اگر هم می بینید که جایی رو دارم خطا میرم و اشتباه کردم، از طریق همین سایت یا ایمیلم (mohi7511-ease$$$yahoo.com) بهم تذکر بدین چون خیلی خوشحال میشم که دیدگاه های اشتباهم اصلاح بشه. واضحه که به جای $$$ در آدرس ایمیلم باید @ قرار داده بشه. این طور نوشتم که ربات های ارسال هرزنامه نتونن این آدرسو تشخیص بدن.

{خطاب به مدیر بزرگوار:

با سلام. وقت شما هم بخیر.

عنوان پیشنهادی رو ابتدای متن نوشتم. الآن با اکانت بیان دارم مطلب رو ارسال می کنم که ایمیل در متن ثبت بشه. ممنون از توجهتون.}

سلام

میشه پست برای ازدواج هرکسی بره سمت هم کفو خودش  بروز کنین

سپاسگذارم

سلام

لطفا صفحه ای در خانواده برتر تشکیل بدید تا از مطالبتون استفاده کنیم.

سلام بچه ها خوبین؟. نمیدونم اقای نجفی این مطلبو تاییدمیکنه یا نه، شاید بظاهر کلیشه ای باشه ولی لازم دونستم بگم اینارو. 

 دوستان تورو خدا مواظب رفتاراتون با جنس مخالفتون باشین حالا ممکنه طرف مقابل همکلاس باشه همکارباشه یا هرچی...

متاسفانه من بخاطر این مدل رفتار یه اقا، ذهن و روح و روانم بیشتر از یکسال درگیر شد ، آدم خیلی جوگیری هم نیستما اتفاقا خودمم اجتماعیم شاید هرکس دیگه ای هم جای من بود براش شبهه ایجاد میشد چون رفتار این آقا رو من واسه دوستام و کسای دیگه ای هم توضیح دادم گفتن اصلا عادی و بی دلیل نمیتونه باشه این رفتارا، .  تا اینکه بعد از مدتها که با ایشون در مورد یه موضوع عادی دیگه تو مجازی همکلام شدم دیدم این آقا اصن منو یادش نیس درس حسابی😐 تازه روز قبلشم همو تو محل دیده بودیما   فرض کنین در تمام اون مدت که من همش رفتارشونو زیر نظر داشتم و هی با خودم میگفتم این چرا اینجوریه چرا واسم اخم میکنه، و..‌. ، این اصن منو یادش نبود و تو نخم نبود.  

خلاصه اینکه نمیدونم از رو عمد اون رفتارا رو کرد تا منو اذیت کنه یا واقعا بدون منظور بود،  هر چی بود من وقت باارزشمو خیلی واسه این فکرای چرت هدر دادم و خیلی پشیمونم. البته اینم بگم من ادم ساده لوحی نیستما ، با خودم بارها میگفتم شاید الکی قصد بازی دادن منو داره ولی خب به حدی آدم محترمی بنطرمیومد که ازش بعید بود منو دست بندازه. به هر حال هر چی بود گذشت من موندم و یه علاقه ی یه طرفه که باید حتما سرکوبش کنم و یه حس خلا عجیب تو زندگیم 😢

خواهش میکنم چه خانوم چه آقا با آدما اینکارو نکنین

من نمیگم اجتماعی نباشین چون خودمم اجتماعی ام ولی مراقب یه سری حرفاو کلمات باشین تا سوتفاهم ایجاد نشه، . شما در لحظه یه چیزی میگین ولی ممکنه طرف ذهنش تا مدتها درگیر بشه که هدف و قصدتون چی بوده و اینا. ممکنه بدجوری دچار سوتفاهم و گرفتار علاقه یه طرفه بشه. حالا مخاطب من کسایی هستن که بدون منظور و هدف اینکارو میکنن وگرنه اونی که عامدانه اینکارو میکنه و ذهن آدما رو درگیر میکنه که کارش نهایت نامردی و بیشعوریه. 

درضمن امیدوارم این درس عبرتی باشه واسه ادمای احساسی و ساده ای مث من که تا وقتی کسی مستقیما خواسته و نیتشو نگفته حتی اگه تابلوترین رفتارا رو هم کرد  اهمیتی نده.

و در آخر اینکه برام دعا کنین زیاد حال خوبی ندارم نه صرفا بخاطر این موضوع، در کل حالم خوب نیس😔😔

پاسخ به (به محمد عاشق علم):

سلام

خوشحالم که مطالبم رو قابل استفاده میدونید. فعلا که فقط یک مطلب گذاشتم اگر بیشتر شد، چشم، درخواست تشکیل صفحه ی شخصی میدم.

صرفا جهت فان😂

داشتن ریش به مردان اعتماد به نفس می دهد ریش داشتن امری تازه نیست و شواهد علمی حاکی از آن است که از همان ابتدای پیدایش انسان بر روی زمین، مردان همواره ریش داشته اند.

وقتی می بینیم که مردها به ظاهرشان اهمیت می دهند، می توانیم خیلی سریع نتیجه گیری کنیم که آنها به دنبال جذب یک جنس مخالف هستند. اما تحقیقاتی که درباره ی ریش و صدا انجام شده نشان می دهند علت تکامل ریش تا حدودی این بوده که مردان بتوانند موضع خودشان را در میان دیگر مردان بالاتر ببرند.

اما نکته ی جالب و عجیب اینجاست که ظاهرا زنان علاقه ی چندانی به ریش ندارند. محققان در بعضی از پژوهش ها پی برده اند که زنان از کمی ریش در صورت مردان خوششان می آید. اما در مطالعات دیگری گفته شده که آنها ظاهر تر و تمیز و اصلاح شده را ترجیح می دهند. این یافته ها و شواهد متناقض به این معنی است که ریش لزوما برای جذب زنان تکامل نیافته است.

به همین دلیل، محققان معتقدند شاید نوع دیگری از انتخاب جنسی به سوال های آنان درباره ی تکامل ریش پاسخ دهد. اغلب اوقات، برای تولید مثل جذابیت صرف کفایت نمی کند. بلکه باید بتوانیم با دیگر هم جنس های خودمان برای فرصت های تولید مثل رقابت کنیم. در همین راستا، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد ریش تکامل یافته تا به مردان کمک کند که بتوانند با هم رقابت کنند.

رشد یک ریش پر و کامل در مرد لزوما به این معنی نیست سطح تستسترون او بالاست، چون ارتباط مستقیمی بین این دو وجود ندارد. اما علیرغم این واقعیت، پژوهش های مختلفی نشان داده اند که هم مردان و هم زنان تصور می کنند مردان ریش دار قدرتمندتر و از نظر سنی بزرگ تر از دیگران به نظر می رسند. مردان چیره با ترساندن رقیبان شان می توانند فرصت های تولید مثل بیشتری داشته باشند.

شخصی به نام «نایجل باربر» تحقیقی درباره ی مد شدن محاسن صورت در انگلستان بین سال های 1842 تا 1971 انجام داد. او در نتیجه ی تحقیقش علت این پدیده را افزایش نسبت تعداد مردان به زنان توصیف کرد. او پی برد در زمان هایی که تعداد مردان مجرد از زنان مجرد بیشتر می شود، ریش و سبیل در میان جوانان مد می شود.

این کشمکش برای جذب یک جفت و رقابت با دیگران صرفا به ریش و صدا محدود نمی شود. مردان به طور میانگین فکر می کنند که باید بدن شان خیلی عضلانی باشد، در حالی که زنان از بدن عظیم الجثه خوش شان نمی آید. در این میان، زنان هم فکر می کنند که باید خیلی لاغر باشند و زیاد آرایش کنند، در حالی که این ویژگی ها عموما مورد پسند مردان نیست. ما لزوما همیشه نمی توانیم درست حدس بزنیم که جنس مخالف، چه ویژگی هایی را در ما جذاب می داند. اما شاید علت این موضوع این است که غرایزمان ما را برای رقابت با دیگران و جذب جفت هدایت می کنند.

منبع:نمناک

سلام ،عنوان پست رو بذارید :  کل زندگیم عادت کردم به تمام بدبختی هام بخندم 3!

سلام به همه، شاید از این پست فقط عنوانش باقی مونده باشه ولی همین عنوان رو نوشتم که گذشته ام و زندگی که داشتم و دارم هم مشخص بشه.

خب عنوان پست برای خودم هم خنده داره دیگه! یه سری حرف هایی دارم که باید بزنم، اول از همه این که زندگی من فوق العادس،من حاضر نیستم به هیچ وجه جای خودم رو با فرد دیگه ای عوض کنم، من از هر لحظه از زندگیم لذت میبرم، از هیچ چیزی ناراحت نمیشم از هیچ چیـــــــــزی، در اصل به نظرم هیچ چیزی ارزش ناراحت شدن رو نداره! اگه کسی ازم بپرسه چه چیزی میخوای ؟ میگم هیچی ، در واقع من مشکلی ندارم و اگر هم مشکلی باشه چیزی وجود داره به نام عقل که مشکلات رو حل میکنه.

یه لحظه فکر کنید، مثلا اگه این ترم همه ی درس هاتون رو بیفتید چی میشه؟ یا مثلا اگه دانشگاه قبول نشید چی میشه؟یا...

حالا یکم بدتر ، اگه یکی از اعضای خانوادتون فوت کنه چطور؟ یا اگه همه خانوادتون رو از دست بدین چطور؟

یا اصلا اگر به طور همزمان به چندین بیماری و معلولیت دچار بشید، مثلا این که نتونید تا آخر عمرتون حتی از جاتون حرکت کنید.

در نهایت اصن این که بمیرید! خب دیگه بالاتر از مرگ که نداریم! مرگ هم چیز بدی نیست! مرگ اتفاقا یعنی پایان یافتن تمام مشکلات ما در این زندگی مادی! همه ی این مشکلاتی که واسشون هی غصه خوردید حل میشن...

اما مشکل اینجاست که ما یه سری چیزارو برای خودمون غول کردیم! و جملاتی به این شکل داریم :

اگر فلان اتفاق نیفته بدبخت میشم ، اگر فلان اتفاق بیفته خوشبخت میشم ، اگر فلان کار رو نکنم بیچاره میشم و...

در صورتی که حال خوب یا بد ما از درون ذهن ماست که شکل میگیره ، نوع برخوردی که با خودمون داریم ، طوری که خودمون رو قضاوت میکنیم ، یا وقتی خودمون رو سرزنش یا تشویق میکنیم و...

مثلا دو نفر رو تصور کنید که هردو از بچگی دچار معلولیت بودن:

حالت معمولی : من یه آدم بیچارم ، من هیچ کاری رو نمیتونم انجام بدم ،من به دیگران نیازمند هستم ، من آدم تنهایی هستم و...

حالت درست : من یه محدودیتی دارم ولی خب تقصیر من نبوده پس اصلا حق ندارم به هیچ وجه خودم رو سرزنش کنم ، تازه این که من با این معلولیت خیلی کارها رو انجام میدم شایسته اینه که قدر خودم رو بیشتر بدونم ، من تو بعضی کارام به دیگران نیاز دارم مثل همه، هیچ آدمی کامل نیست تازه این که جرم نیست و حتی اگر هم نیاز داشتن به دیگران جرم باشه من که اختیاری در این ندارم که با خواست خودم این رو بخوام ، من آدم خیلی خوشبختی هستم چرا؟ چون تو دنیایی که همه جلوی مشکلات کوچیک کم میارن و تسلیم میشن یا ناراحت میشن من این درک رو دارم که بدونم هیچ مشکلی ارزش ناراحت بودن رو نداره و این که میتونم در هرحالی خوش‌حال زندگی کنم و...

خب من حالت معمولی هم حتی نبودم! من در حالتی به نام افتضاح تفکر میکردم و انواع توهین و تحقیر و تنبیه و ظلم رو به خودم میکردم ! ولی حالا دقیقا تو نقطه مقابل هستم.

راستش میدونم حرفام شاید مسخره ست شاید هم عجیبه ولی منم انتظار ندارم به این راحتی قبول کنید! من بعد 30-40 ساعت حرف زدن با یه مشاور نابغه تونستم به جایی برسم که از هیچ چیزی ناراحت نشم و در هر لحظه بی نهایت خوشحال و شاد باشم.

همه ی اینا یه سری مشکل هستن و زندگی از نظر من یعنی همین مشکلات که حل میشن و مشکلات جدید که میان ، و اگر مشکلات نباشند و یا کم باشند و در سطح توان شما نباشن، زندگی شما دچار تکرار و یکنواختی میشه.

اگه بخوام خلاصه کنم میشه این:

این که ما در تک تک لحظات زندگیمون خوش‌حال نیستیم و از هر ثانیه از زندگیمون لذت نمیبریم اینه که خودمون رو دوست نداریم ، به فکر خودمون نیستیم ، با خودمون مهربون نیستیم.

در واقع میشه گفت ما بدترین دشمن خودمون هستیم! ما نامردترین و بدجنس ترین آدم دنیا نسبت به خودمون هستیم! ما بیشترین کسی هستیم که خودمون رو آزار میدیم! ما بیشترین کسی هستیم که خودمون رو سرزنش میکنیم! ما کمترین کسی هستیم که خودمون رو تشویق میکنیم! ما عملا داریم خودمون رو شکنجه میدیم!

در واقع تنها خودمون هستیم که تصمیم میگیریم که میخوایم زندگیمون بهشت باشه یا جهنم!

امیدوارم بتونم کاری کنم که همه این حس خوب رو مثل خودم تو زندگی داشته باشن ، شاید این از مهم ترین نکات بود ولی نکات زیاد و خیلی مهم دیگه ای هم وجود داره که باعث شده من به این خوشبختی پایدار برسم.

بدرود

سلام، 

تا حالا شده پیش خودتون بگین کاش یه برنامه روی گوشی بود که فلان کار رو انجام میداد و همچین برنامه ای پیدا نکرده باشین؟

ازتون میخوام اون "کاش" ها رو بنویسین .

یعنی خواسته ها و مشکلاتتون که میشه با برنامه گوشی و نرم‌افزار پاسخ داده بشن رو بنویسین تا ایده ای باشه برای برنامه نویسان خانواده برتر . هم خواسته ها پاسخ داده میشه و هم برنامه نویسان به درآمد میرسن.

مثلا شما مینویسین :

کاش یه برنامه بود که میگفت اتوبوس کجاست و کی میرسه.

کاش یه برنامه بود که با دوربین نشون میداد با رنگ موهای مختلف چه شکلی میشیم.

کاش...

اگه بعضیا دوس دارن به عنوان صاحب ایده ، قسمتی از مالکیت رو داشته باشن، فعلا پیشنهادی ندارم. هرکی از دوستان میتونه ، برای این حالت راهنمایی کنه و پیشنهاد بده . کسایی که حقوق میدونن هم احتمالا میتونن کمک کنن.

یادآوری کنم صفحه برنامه نویسان خانواده برتر هم موجوده. هرکی خواست سر بزنه.

دوتا پیام دادم هیچ کدومو تایید نکردین

دلیلش چی میتونه باشه؟

البته اختیار اینجا با خودتونه اما آدم انتظار ندارهه بیخودی تایید نشه و تو ذوقش میخوره

چقدر با جمله (دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی) موافقید

داشتم شعر سعدی را میخوندم رسیدم به این بیت

کبر یکسو نه اگر شاهد درویشانی 

دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی 

کاری به مصراع اول نداریم

واقعا یه دختر یا پسر با چهره (دیو) میتونه همسر مناسبی باشه با این توجیه که اخلاق و رفتار خوبی داره؟ بر فرض اینکه تمام محسنات اخلاقی را داشته باشه (نمیدونم ایده آل شماها در اخلاق چیه همون را داشته باشه) ولی قیافه اش دیو باشه آیا در قیاس با یک حوری که فقط اخلاقش بده بایست ما دنبال دیو بریم؟ 

این حرف سعدی فقط نیست بلکه یه تئوری داخل جامعه ماست که زیبایی را هیچ امتیازی در ازدواج تلقی نمیکنه و اتفاقا برعکسش هم حرف میزنه، کاری به مذهبی و غیرمذهبی بودن نداره در بین غیرمذهبی ها هم مکرر با این نگاه مواجهیم یعنی میگن فقط دنبال اخلاق برو بعد هم سراغ موضوعاتی مثل شرایط مالی و خانوادگی و... اما قیافه اصلا. 

کوتاه گفتم چون خودم پست های بلند را نمیخونم نظر شما چیه؟ 

با همین اسم

دوتا نظر گذاشتم یکی اینجا یکی تو ارسال مطلب

تاریخ که یادم نیست

 فکر کنم یادمه همون موقع تازه پست دخترای بالای سی تایید شده بود

سلام خدمت همه عزیزان

یه سری سوالاتی در رابطه با روابط اجتماعی و به خصوص دوستی توی ذهنم هست که دوست دارم نظر شما رو هم بدونم.

من تا یه مدتی اصلا نمیدونستم که کی دوستمه و کی نیست ، مثلا فک میکردم هرکی آدم خوبیه و من خوشم میاد ازش دوست من محسوب میشه. و تازه فهمیدم دوست یه سری ویژگی داره ، مثلا این که برات اهمیت قائله ، هوات رو داره ، ممکنه فردی آدم خیلی خفنی نباشه ولی بهترین دوست آدم باشه و برعکسش یه آدم خیلی خوب باشه ولی دوستی نداشته باشیم باهاش.

در واقع قبلا فکر میکردم باید بری خودت رو به زور بچسبونی به افرادی که از نظرت خوب هستن و باهاشون دوست بشی 😂 😂 😂 و مسلما نتیجه ای نداشت 😂 و همچنین افرادی که واقعا دوستان خیلی خیلی خوبی بودن رو به راحتی از دست دادم!

حالا سوالاتی دارم هنوز:

1- من ذهنم خیلی منظمه و آدم با برنامه و دقیقی هستم ، همیشه دوستام هرکدوم یه اولویتی برام داشت و میتونستم اونارو به ترتیب اولویت روی کاغذ بیارم ، ولی الان واقعا نمیتونم! مثلا نمیدونم صمیمی ترین دوست من کیه یعنی بین دو یا سه نفر نمیتونم ترجیح بدم ، آدم اجتماعی هستم و از طرفی ارتباط کمی با فامیل ها داریم به همین خاطر دوستای صمیمی زیادی دارم ولی نمیدونم باید به کدوم بیشتر توجه کنم.

مثلا اولویتم برای گردش یا تفریح کدوم باشه؟ ، یا این که وقتم رو با کدوم بیشتر بگذرونم؟ ، یا این که اگه مشکلی پیش بیاد باید طرف کدوم رو بگیرم؟ و چنین مسائلی

2- اصلا چطوری باید سطح یه رابطه رو تشخیص بدم؟ و با چه متر و معیاری این کمیت کیفی رو اندازه گیری کنم؟من همیشه احساسات رو نادیده گرفتم و همیشه با عقلم تصمیم گرفتم ، آیا اینجا باید از احساسم استفاده کنم؟زمانی از احساسم استفاده کردم و نتیجش فاجعه بود برام و شد همون چیزایی که اول متن بهش اشاره کردم😂

یا این که باید یه سری عوامل فیزیکی که قابل اندازه گیری هستند مثل: تعداد ساعتی که در هفته باهم صحبت میکنیم ، تعداد دفعاتی که هم رو میبینیم ،تعداد ساعاتی که باهم هستیم ، تعداد دفعاتی که با هم مسافرت یا جایی میریم و...رو مد نظرم قرار بدم و داده هارو یادداشت کنم و با تجزیه و تحلیل داده های آماری به نتیجه برسم!؟

3- در پیدا کردن دوست چه ضریبی رو برای این که من از فرد خوشم میاد قرار بدم و چه ضریبی رو برای علاقه نفر مقابل به رابطه پیدا کنم!

4- اصولا یه رابطه نهایتا باید چه قدر مهم باشه؟ من فکر میکنم نباید بیش از حدش بهش پرداخته بشه و مثلا نباید کسی بهش بیشتر از رابطه با خانوادش اهمیت بده ، چون نهایتا این ارتباط خیلی محدودتر از ارتباط با خانواده است و مسئولیت ها و وظایف در یه رابطه دوستی خیلی مشخص نیست و شاید اصلا خیلی مسئولیت و وظیفه ای هم وجود نداشته باشه بلکه صرفا همه چیز بر پایه رفاقته.

5- در کل فکر میکنم هر تفکر و حرفی که در این باره دارید میتونه خیلی کمک کننده باشه و از جمیع نظرات شما به نتیجه گیری خوبی برسیم.

سلام فقط میخوام اطلاع رسانی کنم. مطلب زیر از کانال شاخه نبات در ایتا هست که فقط به خاطر رعایت حق کانال اسمشون رو آوردم. 

در نرم افزار بله به آدرس زیر بروید و همه چیز کاااملااا رایگان است بدون دریافت هیچ پولی. 

متن کانال:

مدرسه قرآن عترت دانشگاه تهران بدون تردید انسان‌ساز ترین مجموعه فرهنگی در کشور هست که ما سراغ داریم. بزرگان گمنامی مثل استاد احمد رضا اخوت، خانم ادیب، استاد غفرانی، استاد چیت چیان،خانم شاملو و... که عزیزانی که درگیر مسائل تربیتی و دینی و قرآنی هستن، خیلی خووب میشناسنشون...

به جرئت میشه گفت و ما قول میدیم اگه کسی در دروس دینی و معارفی رو دانشگاه نره و در کلاس های تماما رایگان رایگان این کانون فاخر شرکت کنه، نه تنها چیزی رو از دست نداده، بلکه یه سر و گردن بالاتر از بقیه دانشگاهی ها خواهد بود. اینو میتونید از کسانیکه از کانون بهره بردن بپرسید.
 آدرسش هم اینه:
💠http://www.quranetratschool.ir/
✅Www.nasletohidi.ir

بیشتر تو «بله» فعالیت دارن، اما تو ایتا هم برخی اساتیدشون فعال هستن، مثلا:
@nasletohidi

برید تو بله و در کلاس‌های بینظیر رایگان مجازی‌شون شرکت کنید:
ازدواج
تربیت فرزند
همسرداری
تدبر و تفکر در قرآن
کارهای جهادی
و...

مثلا همین الان کلاس پدران و مادران قرآنی که واقعا بینطیره داره ثبت نام میشه، واقعا از دست ندید👌

👆👆حالا چی میخواستیم بگیم:

مدرسه قرآن و عترت، برای پیدا شدن مورد ازدواج برای دخترها و پسرها هم دست به کار شده. یه کانال تو بله دارن به این آدرس:
https://ble.ir/va_ankeho

تو این کانال پسرها یا واسطه هایی که آقاپسرها رو می‌شناسن، مشخصاتشون رو میذارن و دختر خانم ها یا واسطه‌هاشون هر کسی رو که دیدن و خوششون اومد ، به آیدی معرف اون آقاپسر اطلاع میدن تا واسطه ها با هم ارتباط بگیرن و بقیه مراحل رو طی کنن.
حالا این واسطه میتونه اعضای خانواده و دوست و آشنا هم باشه.
نکته اینه که برای حفظ کرامت دخترها، مشخصات اون ها در کانال قرار داده نمیشه که واقعا جای تقدیر داره...

پس آقاپسرها بجنبید فرم بدید
دختر خانم ها برید فرم ها رو ببینید

#کانال_شاخه_نبات 👇
💝 @shakhehnabat 

 سلام وقت بخیر . 

 منم تقریبا مشکل شما را داشتم  مثلا فکر می کردم فلانی بهترین دوست منه یا ... ولی خوب یه سری اتفاقات که متوجه شدم اینطور نیست .  اصلا طرف مقابل من را مورد اعتماد نمیدونه و غیره ... 

  از جایی به بعد تصمیم گرفتم با همه دوست باشم  ولی معمولی  و خوب رابطه نزدیکی هم اولویت دادم  که مثلا با کدوم در چه حد صحبت کنم یا در چه مواردی  باهاش وقت بگذرونم و...سعیم هم اینه که  اگه زمانی به مشکل برخوردن کمکشون کنم  . شولی خوب به نظرم روی دوستی صمیمی نمیشه زیاد حساب چون وابسته  است و خوب با تغییرات که در زندگی به وجود میاد ممکنه که این دوستی ها ضعیف بشه و چه بسا که دوست شما دشمن شما بشه و دشمنی که از همه چیز شما با خبر است از هر کسی بدتر است ‌. 

 و همچنین  درست می گوید اولویت اول خانواده است .

 و در مورد اینکه فرمودید از هر کسی خوشم میاد  خودم را بهش نزدیک می کنم .  درسته ادم به سمت کسی جذب میشه ‌ که اید ال های فرد داشته باشه ولی به نظرم نباید خودتت محدود کنی شاید فردی که تو خیلی ازش خوشت نمیاد  اصلا  به صورتی که شما در موردش فکر می کنی نباشه .و ویژگی های مشترک زیادی داشته باشید . واینکه به نظرم  ادم   باید دوستی سطحی با عقاید متفاوت و مخالف خودشداشته باشه  که گاهی به چالش کشیده بشه در مورد خودش وبارورهاش و... 

 و خوب دوست خوب ویژگی های داره که در کتاب مختلف امده مثلا همسان بودن . کریم و بزدگوار بودن .موقع عصبانیت بتواند بر خودش مسلط باشه .خردمند باشد . دورو نباشد.دوستی ح

خالصانه نه برای ثروت و موقعیت .عفو وگذشت .خیر خواه دوست باشد . اخلاق خوب و فضایل اخلاقی .راستگو وامانت دار و راز دار.حوادث  و تغییرات روز گار در رفاقت وی تاثیر نگذارد و .... 

   به نظرمکتاب دوستی های مجاز از رسول حق شناس بتوانند جواب گوی سوال شما باشد 

سلام ببخشید پیام من با اسم علیرضا رو چرا تایید نکردین؟؟؟؟؟

الو آقای نجفی کجایی؟؟؟؟ اینجا اگه سرکاریه یا قبلیه ای یا سلیقه ای اداره میشه خب بگو  تا بریم!!!!!!!!

ازدواج؟مگه یه چیز یه طرفه آخر عاقبت داره مگه دو نفر آدم که به هیچ وجه برا یه کار آمده نیستن و به هیچ وجه شرایطش رو ندارن میتونن کار رو به سرانجام برسونن ما ایرانیا تو ادا اطور سلطانیم و ولی تو عمل هیچی من ۳۰ سالمه و یکبار خواستگاری رفتم که با توجه به مهریه و توقعات دختر خانم و اصول من برا زندگی با هم به تفاهم نرسیدیم من تو ۲۵ سالگی خواستگاری رفتم به جای مهریه به پدر دختر خانم اعلام کردم که ۳ تعهد به دختر شما میدم و توی عقدنامه مینویسم و امضا میزنم.تعهدات من بر این قرار بود ۱.اگر به دختر خانم شما خیانت کردم هر چیزی که مال منه و به اسم منه و دارایی منه به جز ارثیه پدری بدون کوچکترین کاری به نام دختر شما خواهد بود و حق طلاق هم با دختر شماس ۲.اگر معتاد شدم باز تمام داشته هام مال دختر شما و حق طلاق هم با دختر شما در ۲ مورد بالا ۳.تمام سعی خودم رو برای خوشبختی دخترا شما انجام خواهم داد که اگر ۴ انسان عقل و بالغ تایید کردن که من کم کاری کردم نصف داشته های من مال دختر شما ..شاید بزرگوارن بگن این چیزها توی عقد نامه هست در جواب میگم شاید باشه ولی برا اونی که بخواد زندگی کنه این موارد مهمتر از مهریه ای هست که تو ۹۹ درصد موارد پسر ایرانی نمیتونه پرداختش کنه و مهمتر اینکه تو قانون نیازهای اولیه مرد به زن تعلق نمیگیره از جمله خانه و ماشین مرد مازادش رو طبق قانون میفروشن و به عنوان مهر به زن میدن سر جمع اونموقع پدر دختر خانم قبول نکردن و من مجرد موندم اما ناراحتی بزرگتر من این شد که اون دختر خانم با مردی ازدواج کرد که معتاد از آب درآمد و با وجود داشتن خانه هزارتومن به دختر خانم مهریه نداد و الان با عنوان زن بیوه وردل پدرش نشسته من با تعهداتی که دادم خواستم به ایشون ثابت کنم که میخوام زندگی کنم ولی ایشون و پدرشون با پافشاری بر مهریه بر تنبلی دختر خانمش در زندگی تاکید کردن مهریه برا دختر امروزی شده ابزاری برا کم کاری و متاسفانه پدر مادرا هم با پافشاری بر اون گند زدن به زندگی دختراشون من ثابت کردم اهل زندگیم ولی اونا ثابت کردن دنبال زندگی نیستن من الان ۳۰ سالمه زندگیم روبه راهه مجردم و حاضر نیستم یکبار دیگه بشینم برا یه آدم نفهم توضیح بدم مهریه یعنی تنبل شدن دخترا ..من تعهد زندگی دادم ولی حرمت ندیدم مهریه مادر من وسایل زندگیش بوده شاید براتون جالب باشه پدر و مادر من ۵۰ساله بدون کوچکترین مشکلی باهم زندگی کردن ولی مهریه های امروزی بدون حشاب و کتابه بی دلیله بدون منطقه بدون فکر هر دمبیله ...به پدر میگم فکرتون رو عوض کنید و به دختر خانما میگم برا اینکه یه مرد بهتون وفادار بمونه تعهد بدید و تعهد بگیرید .عقدنامه اسمش با خودشه شاید در ظاهر اون ۳ تعهد من ساده به نظر بیان ولی ولی امروزه جامعه بهاین سه معظل گرفتاره خیانت.اعتیاد و کم کاری و بیکاری من ازدواج نمیکنم چون دخترای جامعه من این سه چیز براشون مهم نیس نان حاضری میخوان و تنبل هستن شل بودن اونا رو پدرا باعثش شدن.

مطلبی کن سوالت تا پست بشه

جالبه

سلام آقای نجفی میشه سوالم رو جواب بدین.

من دل یک نفر رو با حرفم شکستم ایشون عاشق بودن و طرف ولشون کرد و اون خانم خیلی پیگیر رابطه بودن طوری که میگفتیم طبیعی نیست که منم درومدم حرفی زدم خیلی بد و دل ایشون میدونم شکست. ایشون فوت کردن و من حلالیت نگرفتم ولی میدونستم روزی تاوان غلطی که کردم رو میدم.

بعد از چند سال عین اون اتفاق افتاد با اینکه رابطه من یک طرفه بود و من دیووانه وار غرق طرف شدم و خودمو خوار و تحقیر کردم با اینکه ایشون میگفتن احساسی ندارن و در نهایت گفتن یکی دیگه رو دوست دارن هرچند میدونم کسی نبود تو زندگیشون ولی میدونم به عشق اولشون هنوز علاقه داشتن و منتظرش بودن (ازدواج کرده بود). یکسال و نیم این حقارت ادامه داشت به خیالم میتونم دلشو بدست بیارم. من اصلا اهل رابطه نبودم و ازدواج و اینا تو ذهنم نبود چه برسه عاشقی. جوری گرفتار شدم که خودم باورم نمیشد. آخرش گفتم شک ندارم دارم تاوان میدم. من هم نماز میخوندم و خیلی گریه میکردم از خدا خواستم منو ببخشه چون حالم خیلی بد و رفتارام غیرطبیعی بود. چند روز بعد  آروم شدم به طرز عجیبی. نمیدونم چون خدا منو بخشید آروم شدم یا نه؟

سلام خسته نباشید  ، من چجور می تونم مشکلم رو بگم ؟؟ اصلا از کجا بفهمم جوابم رو دادید؟ میشه بالای سایت بنویسید ک چجور مشکلاتمون رو بگیم ؟ از طریق همین پیام ؟؟؟ یا این نظره؟ چیکار باید کنم ؟ میشه توضیح بدید ؟؟؟؟ ممنون 

سلام

میخواستم در مورد موضوعی براتون بنویسم که شاید ما پسرا بیشتر شنیدیم و حس کردیم.در مورد گریه کردن.آره درسته گریه.چیه!!؟ برای یه پسر درست نیست گریه کنه.!!!نکنه از بچگی بهمون گفتن گریه نکن!!! مرد که گریه نمیکنه😕درست نمیگم؟! همه ما پسرا حداقل یه بار اینو شنیدیم.بعضی هامون بیشتر و بعضی هم کمتر.ولی هست.وجود داره.تو وجودمون ریشه داده.شاید هنوز خیلی از مردا و پسرا باشن که گریه نکنن.و گریه کردن رو یه کار زشت بدونن.چون شاید به اونا هم از بچگی گفتن مگه دختری که گریه میکنی!!!!! مشکل دقیقا اینجاست.

تو عرف ما دخترا معدن احساس و علاقه هستن.راحت تر ابراز احساس میکنن لااقل زبانی.درسته که استثنا هم هست.ولی تیپ کلی دخترا رو ما با احساسی بودن میشناسیم.به اینکه خب چه اشکالی داره دختری گریه کنه.خب داره خودش رو تخلیه میکنه دیگه.خب یعنی یه مرد نیاز به تخلیه احساسش نیست که از بچگی این جمله لعنتی تو ذهن ما نقش بسته.؟؟؟؟؟

من خودم رو مثال میزنم.الان حدودای بیست سالمه و دانشجو.بعد این چند سال زندگی هنوز با خودم کنار نیومدم که چطور موضعی دارم..حداقل برای خودم مشخص نیست.چرا  خانواده و فامیل و دوستان و آشنایان میگن یه پسر مغرور و ساکت و باجذبه هستم. حتی پدر و مادر و خواهرم هم منو یه آدم خشک میدونن که از موقعیت های احساسی خوشم نمیاد. اصلا حس و علاقه و عشق چیه.مثلا یه صحنه خیلی احساسی تلویزیون پخش میکنه.خب من با چیزی که خودم قبول کردم باید فقط نگاه کنم و واکنشی نشون ندم.در حالی که میبینم اون طرف مامان و خواهرم از بس اشک ریختن کم مونده خونه رو سیل ببره😂..

در کل میخوام بگم من و همه پسرا حتی اونایی هم که در ظاهر نشون نمیدن و یا ابرازش نمیکنن احساس دارن.اونا هم یه قلب دارن.اونا هم نیاز به گریه دارن. من خودم با خانواده و دوستان صمیمی خیلی گرم و شوخ و بگو بخندم خداروشکر با اون بحث خنده و خوشحالی فکر نکنم زیاد مشکلی داشته باشیم.بازم میگم مشکل ما مردا گریه کردنه.گریه

اگه یکی بازم بهتون گفت که مرد گریه نمیکنه بهش بگین نه!!!!! اتفاقا گریه برای مرده.مردی که شرمنده زن و بچه هستش.مردی که پول نداره امکانات زندگی رو برای خودش و خانوادش تهیه کنه.مردی که دنبال نون حلاله ولی در های کسب حلال رو با کثافت کاری ها و حرام خواری ها براش بستن.این مرد باید گریه کنه.با افتخار هم باید گریه کنه.این نشون میده که مرده مرده.ممکنه تو خلوت خودش و خدای خودش اینکارو انجام بده یا نه ممکنه کنار یکی از عزیزانش اینکارو انجام بده. به نوعی میشه گفت وقتی یه مرد گریه میکنه یعنی دلش خیلی پرررره..

خب این موضوع رو برای این گفتم چون این اواخر با خواهرم که تقریبا هم سنیم یه مشاجره کوچک داشتیم ولی اون خیلی ناراحت شد و کاملا من احساسش کردم و منم واقعا برای ناراحت شدنش بغض کردم.اول کنارش نشستم باهاش آشتی کنم ولی شروع کرد گریه کردن.منم دیدم نه دیگه خیلی جدی شد.و ناخودآگاه منم از گریه اون گریه ام گرفت. اغراق نیست بگم برای اولین بار.خودم حداقل یادم نمیاد که قبل اون از بچگیم گریه کرده باشم.ولی کردم دیگه.در حد چند تا اشک.چون واقعا بغضم دیگه ترکید.خواهر جان هم که منو دید همزمان که گریه میکرد خندید و گفت مگه تو هم بلدی گریه کنی؟!!!! من همیشه میگفتم بیچاره زن تو که با یه پسر بی احساس قراره ازدواج کنه.😂

البته خواهر جان لطف داشتن به بنده. بعد اون کلی خندیدیم و آشتی کردیم.ولی ازش خواستم به والدین چیزی نگه.ولی بعید میدونم نگفته باشه تا حاالا😂

و عرضم رو اینجا تموم کنم و اونم اینکه جمله مرد که گریه نمیکنه رو خواهشا از ذهنتون دور کنین. هم پسرا و هم دخترا.پسرا هم انسان هستن. .دیگه بیش از حد طولانی نشه. صلاح بود به عنوان مطلب گذاشته شود.

تشکر

ببخشین یه موردی هم فراموش کردم بگم.جنبه مثالی که از خودم گفتم بیشتر حالت شخصی بود.وگرنه تو عزاداری ها مخصوصا ایام محرم مگه میشه به مظلومیت آقا امام حسین گریه نکرد؟!... برای فوت پدربزرگ هام و شهید حاج قاسم سلیمانی هم خیلی ریز تو خلوتم اشک ریختم.ولی خب جامعیت پیدا نکرد.گفتم اینم بگم بهتره.

ممنون

آقای نجفی اگر قالب و رعایت نکردم .

اما شما موافقید که همچین پستی باشه بگین تا درستش کنم ممنون

سلام

آقای نجفی کانال واسطه گری ازدواج رو به جوون‌ها و خانواده هاشون معرفی نمی کنید؟ 

پیامم رو بار دومه تایید نمیکنینع عمدی تو کار هست یا چی شده خدا میدونه

سایتتون ک جذابیت قبل و نداره

نظراتم محدود میکنین دیگ بگین هرکی نظرشون شبیه شما نیس جمع کنه بره ن وقت شما تلف میشه ن بازدیدکننده  ممنون موفق باشین

سلام آقای نجفی لطفا جوابمو بدید من به راهنمایی دیگران نیاز دارم  چجوری می تونم سوالمو ارسال کنم من به همین دلیل در این جا عضو شدم 

یه درد و دل که چند وقتی هست به خدا میگم، گفتم اینجا هم بنویسم که شاید شما در حق من و همه جوون ها دعا کنید. آخه میگن دعای دیگران در حق آدم بهتر مستجاب میشه تا دعا و زجه زدن هر روز خودم. من یک پسر 29 ساله‌‌ام که چندین ماه دیگه 30 ساله میشم. تا الان درس خوندم، کارشناسی ارشد برق گرفتم، به امید اینکه بتونم یه کار خوب و آبرومند پیدا کنم تا باهاش زندگیم رو درست کنم. چند ماه دیگه به مدت 2 سال سربازم که امریه معلوم نیست اوکی شد یا نه.

برای کار کردن وقتی آگهی‌های استخدام رو میبینم، دولتی‌ها شرایط سنی دارند، همه میگن تو با این سن دیگه بدرد کار دولتی نمی‌خوری! شرکت‌های خصوصی هم که انقدر تخصص از یک فرد می‌خوان که من بخوام اون تخصص رو در حد معمولی یاد بگیرم باید 2-3 سال زمان بزارم. از لحاظ مالی هم چیزی ندارم، در حین تحصیل کار می‌کردم اما در حد پول تو جیبی، چیزی برای پس انداز نمی‌شد کنار گذاشت.

من تو این سن، 14 ساله نیاز جنسی خودم رو سرکوب کردم. الان دیگه از لحاظ نیاز جنسی فشارها رو می‌تونم تحمل کنم اما به جز اون جدیدا دچار فشار عاطفی و روحی هم شدم، شاید برای بعضی پسر‌ها خنده دار باشه اما اگر دختر بازی نکنی و کل 30 سال زندگیت داخل یه اتاق 12 متری باشی، حتما به این نقطه می‌رسید. به شدت نیاز دارم یکی رو کنار خودم داشته باشم که بدونم همراه زندگیمه. آدم تنبلی نیستم هر کاری که پول بتونم در بیارم انجام میدم.

شاید بگید خوب چند تا دوست پیدا کن، دارم 7-8 تا دارم اما یا ازدواج کردن دیگه الان سرشون گرم زندگیه نمیتونن با من مجرد وقت بگذرونن یا یکی دو تاشون هستن میرم بیرون انقدر بحث سیاسی و اقتصادی و... می‌کنند که ترجیح میدم بیام تو همین کنج اتاق تنهایی با خدای خودم حرف بزنم.

با این وضعیت اقتصادی من 5-6 سال دیگه باید کار کنم، اگر شرایط ثابت بمونه تا شاید بتونم ازدواج کنم. آخه خانواده‌ام هم به فکر من نیستن، فقط دنبال ازدواج برادر بزرگترم هستن که 38 سالشه و تا جایی که میدونم سرش گرم دختر هاست، بهونه میاره برای ازدواج و من که سالم می‌خوام زندگی کنم دارم زجر می‌کشم.

نمیدونم عدالت خدا کجاست، من از 6 صبح تا 12 شب بیدارم و در حال تلاش برای جور کردن امکانات زندگی که بتونم ازدواج کنم. دوست ندارم، دوست دختر پیدا کنم وقت بگذرونم باهاش اما این حالت روحیم توانم رو کم کرده. دو تا از دوست‌هام در همین سربازی بدون کار ازدواج کردن، یعنی فقط رفتن خواستگاری و دوران آشنایی و حرف زدنشون در دوران سربازی بود و در همین حین کارشون درست کردن  و زندگی دارن میکنن. کاش خانواده‌ها به بچه‌هاشون به یک اندازه توجه می‌کردند.

 عزیزان خانواده برتر برای همه مجرد‌ها چه پسر چه دختر دعا کنید، برای منم ویژه دعا کنید تا شاید دعای شما برای من کار ساز شد.

پیام من نرسید؟!

عنوان پست : اون یکی از دلایل حال خوب منه

سلام دوستان

الان ساعت 10 شبه و من یه موزیک ملایم گوش میدم و این متن رو مینویسم ، حالم یکم خراب بود ، از دست آدمای اطرافم از دست اکثرشون و یا حتی همشون.

گاهی شاید هممون اینطوری میشیم ، تو این اوقات ممکنه برای چند ساعت یا یه روز یه کم تو حال خودمون باشیم و تو تنهاییمون خلوت کنیم ، وقتایی که مشکلی برامون پیش میاد هم همینطور ، یا وقتی که تو زندگی خودمون سر درگم شدیم ، کسی رو نداریم که بهمون کمک کنه ، یا بتونه درست راهنماییمون کنه، فقط و فقط خودمون هستیم.

یا اصلا گاهی که حال خوبی نداریم کسی رو نداریم که دوستش داشته باشیم ، کسی رو نداریم که همیشه هوای همدیگه رو داشته باشیم ، شاید بهتره که بگم با کسی اونقدر صمیمی نیستیم که با هم درباره خیلی چیزها صحبت کنیم.

اما چیکار میشه کرد آخه...

 یه سری دوست صمیمی دارم که واقعا خوب هستن ولی هیچ وقت این حس تنهایی رو برام پر نکردن ، ناراحت بودم ، از این که هیچ کس نیست که با من باشه تو لحظات سخت زندگیم ، از این که ما آدم ها تنها به دنیا میایم و تنها هم میمیریم.

تا این که...

با یه نفر به طور اتفاقی دوست شدم ، اوایل خیلی دربارش بد فکر میکردم ، میخواستم هرجوری شده کاری که کنم که با من کاری نداشته باشه ، ولی بعد ...

موقعی که حالم خراب بود باهاش حرف میزدم ، کم‌کم متوجه شدم اون تنها آدمیه که میتونه منو درک کنه ، آدمی که دقیقا شبیه خودمه ، به نظرم اون یه آدم متفکر ، یه آدم باهوش ، یه آدم مهربون ، یه آدم صاف و ساده و... درکل به نظرم یه آدم فوق العادس.(هرجوری خواستم پاراگراف رو بنویسم که از اون بنده خدا تعریف کنم و از خودم تعریف نشه نشد!)

این رفاقت عمیق و عمیق‌تر شد ، تا جایی که الان میتونم بگم که واقعا عاشقش هستم! و واقعا این عشق زندگی رو تغییر میده ! (همجنسباز نیستم! شاید مشکل اینه که ما فقط عشق رو به طور کلیشه ای تو چارچوب رابطه جنس مخالف و یا خدا دیدیم!)

شاید فکرشم نمیکردم که از بین چندین هزار نفر آدم چنین آدمی وجود داشته باشه ، و جالب اینه که تا قبل از این فکر میکردم من چه قدر خوشبختم که انقدر دوستای خوب و صمیمی داشتم و دارم! اما این دوستی یه چیز دیگه بود.

وقتی ناراحت هستم ، یه پیامش باعث میشه ذوق کنم و انگیزه بگیرم ، وقتی مضطرب هستم ، چند دقیقه حرف زدن باهاش آرومم میکنه ، وقتی تو مشکلات زندگی سردرگم شدم تنها کسیه که منو نجات میده، هیچ موضوعی نیست که نتونم باهاش دربارش صحبت کنم ، همیشه هوای هم رو داریم و...

من هرگز فکر نمیکردم بشه با هیچ کسی انقدر صمیمی بود! فکر میکردم در نهایت همه باید تنها باشیم! نه پدر نه پدر نه خواهر و نه برادر و نه همسر و... نمیتونن این تنهایی رو پر کنن ،اما ما انگار یه نفر هستیم وقتی من با اون صحبت میکنم به نوعی انگار دارم با خودم صحبت میکنم و از ذهن خودم سوال میپرسم.

و اما در نهایت میخوام بگم که :

قطعا برای شما هم میتونه چنین اتفاقی بیفته ، میدونم خیلی سخته و احتمالش خیلی کمه و شاید یک نفر رو در تمام عمر پیدا کنیم که انقدر شبیهمون باشه(در واقع 100 درصد!) ، ولی ارزشش رو داره ، واقعا ارزشش رو داره ، واقعا ارزشش رو داره.

دوستای جدیدی پیدا کنید ، همه ی دوستاتون رو امتحان کنید ، تو این مسیر متوجه میشید که خیلیا دوستای شما نبودن و همچنین متوجه میشید که خیلیا دوستای شما بودن و شما نادیدشون میگرفتید ، در نهایت ممکنه به چنین آدمی برسید ، حتی اگه اون یه نفر رو هم پیدا نکنید در عوض کلی دوستای خوب پیدا کردید که هرکدومشون کلی مسیر زندگی شمارو تغییر میدن.

ساعت 11:30 شده و من بار ها این موسیقی رو گوش دادم ،حرف دیگه ای ندارم ، امیدوارم همه بتونن چنین آدمی رو تو زندگیشون پیدا کنن.

موفق باشید.

سلام دوستان..

مطلبی رو که فرستادم در بالا یادم رفت یادآوری کنم که مربوط به خودم نیست بلکه مربوط به یکی از دوستان صمیمی بنده هستش و با توجه به صحبتی که باهم کردیم ازم خواسته بود این مطلب رو با نام کاربری خودم بفرستم.چون ایشون امکان ثبت نام در اینجا رو نداشتن..سوتفاهمی پیش نیاد

متشکر

چرا نظر من تایید نمیشه؟

از دست خانواده ام خسته شدم بلاخره بعد از چند سال دختری که میخواستم رو برای ازدواج پیدا کردم یه دختر با حجاب و با ایمان که خیلی همو دوست داریم و نامزد هم کردیم

مشکلی که باهاشون داریم اینه که میخوایم عروس لباسی بپوشه که توی روز عقد محجبه باشه و میخواد نذاره کسی ازش عکس بگیره و اگه آرایش کنه روی صورتش رو بپوشونه

همه به ما متلک میگن پدر و مادرا و اینا که حالا چهار تا عکس ازتون بگیرن چی میشه مگه این حرف دل من رو خون میکنه اینکه به اعتقادات زنم احترام نمیذارن اون میخواد فقط برای شوهرش آرایش کنه و کسی اونو با آرایش حتی برای یکبار نبینه

خیلی خانوم خوبیه اصلا هم آدم خشکی نیست ما با هم خیلی راحتیم و خیلی شیطنت ها رو داره و ازش راضیم اما یکبار خانواده میگن که موزیک باید باشه، مگه میشه رقص نباشه، یکبار میگن حالا ببیننش با آرایش مگه چی میشه!

من نمیدونم چرا جامعه اینجوری شده که رضایت پدر و مادر و دیگران در اینه که زنت رو لخت کنی ببری وسط عروسی بچرخونی و بگی اینجوری اونجوری برای دیگران برقص همه بگن به به طرف عجب زنی گرفته عجب قری میده برای ما تا راضی بشن!

آقا اصلا من دوست دارم عروسیم مولودی خوان بیاد هیچ رقصی نباشه، زنم دوست نداره با آرایش کسی ببینتش و ازش عکس بگیره. الان چند روز مونده به عقدمون ولی دلمون خونه، پدر و مادرامون قیافه ی ناراحت به خودشون گرفتن و میگن این همه براتون زحمت کشیدیم اینجوری جواب مارو میدید!!! بعد من بهشون گفتم یعنی به خاطر حرف مردم ما باید دلقک دیگران بشیم؟ من زنمو لخت کنم بگم برو برای دیگران برقص تا اونا راضی بشن؟ یا اینکه اعتقاد داره فقط برای شوهرش آرایش کنه بگم این اعتقادتو کنار بذار؟ من باید تشویقش هم بکنم

کلا این فشارها هم از سمت اونا هم خانواده ی ماست. همه میگن یه روز عیب نداره! واقعا این حرف مسخرست برای اونایی که واقعا معتقد هستن یک روز و ده روز نداره هیچ فرقی نداره اونا به اعتقاد خودشون میمونن و رعایت میکنن. خلاصه اینکه خیلی از دستشون دلخوریم. و عوض اینکه این روزا خوشحال باشیم همه دارن به ما فشار میارن و دهنمون رو .... میکنن

چقدر جامعه تغییر کرده چقدر همه چی عوض شده! با حجاب بودن سخته! با حجاب بودن غلطه! اینکه یک زن و مرد بدن و شیطنت هاشون و زیبایی هاشونو برای خودشون فقط بخوان بذارن نه دیگران این بد شده غلط شده!

انقدر دلم گرفته بود که جایی جز اینجا نداشتم که بیام باهاتون درد دل کنم. فقط اونایی که تجربه ی مشابه ما داشتن درکمون میکنن.

مورد داشتیم یکی از دوستای خانومم همین شرایط بود به زور مجبورش کردن لباس بی حجاب بپوشه وسط عروسی بیاد برقصه هنوزم عذاب وجدان داره و گریه میکنه به خاطر اینکه هیچ کس بهش احترام نذاشت و مجبور شد حجابش رو کنار بذاره. 

هیییییی دلم گرفت

سلام دم عیده و بازار لباس عید داغه منم میخواستم درباره روسری یه صحبتی بکنم اول اینکه چرا زنا و دخترای ایرانی اینقدر از رنگ میترسن یعنی تو خیابون بیشتر دخترا شال مشکی دارن یا نهایتش طوسی و کرمی در حالیکه این همه رنگ تو دنیا وجود داره چرا مردم از رنگ میترسن و فقط میرن سراغ رنگایی مثل مشکی و طوسی و کرمی که یه جورایی اصلا رنگ نیستن! باور کنید رنگای واقعی هم شما رو کم سن تر نشون میده هم زیباتر من خودم روسری صورتی کم رنگ که میپوشم شصت هفتاد درصد قشنگتر میشم بهم میگن صورتت عروسکی میشه یعنی نااااز میشما حالا واسه صورت شما ممکنه یه رنگ دیگه این کارایی رو داشته باشه واقعا این همه رنگ سرخابی و سبز و بنفش و رنگای جیگر و تو دل برو هست چرا مردم بند کردن به دو سه تا رنگ رسمی و تیره و تار و دل مرده؟ یه مسئله دیگه اینکه بعضیا خیلی گارد دارن نسبت به روسری و حجاب و اینا. من در اینجا کاری به حجاب و ثواب و گناه و این چیزا ندارم البته اینا در جای خودش محترم ما هم بی اعتقاد نیستیم ولی من حرفم اینه که روسری یه اکسسوری کاملا ایرونیه که شما رو خوشگل میکنه یعنی میخوام بگم خیلی از جنبه حجاب و اینا بهش نگاه نکنید و گارد نداشته باشید نسبت بهش، به عنوان یه عنصر فرهنگ ایرونی که خیلیم تو زیبا شدن چهره و استایل داشتن شما نقش داره بهش نگاه کنید نمیگم کل موهاتونو صددرصد بپوشونید نه اتفاقا اگه اعتقاد ندارین موهاتونو بندازین بیرون من بحثم مذهبی نیست نمیدونم چه جوری بگم مثلا کشور هند یکی از پرتوریست ترین کشورای دنیاست شما اگه توریست باشی بخوای بری هندو ببینی بیشتر برات جالبه که زنای هندی رو تو ساری و لباس هندی ببینی یا همه شلوار جین و تیشرت و ازین لباسای معمولی پوشیده باشن؟ به نظر من که یکی از جذابیتای هند یا هر کشوری لباسای خاص خودشونه هر کشوری تو دنیا یه فرهنگای متفاوتی داره و قشنگی دنیا به همین تنوع و تفاوتشه مطمئنن ایرانم مثل هر کشوری فرهنگ و لباس و معماری و موسیقی و غذاهای خاص خودشو داره که همین منحصر به فردش میکنه روسری هم جزوی از فرهنگ و لباس ایرانیه دیگه فکر کنم همه قبول داشته باشید که قبل از انقلابم لباسای محلی ایرانیا روسری داشتن حتی ایران باستانم خیلی از مجسمه ها و تصاویر زنا رو با سرانداز میبینی میخوام بگم به جای اینکه ازش بدتون بیاد دوسش داشته باشید و سعی کنید روسری های زیبا و رنگارنگ رو با افتخار بپوشید و این اکسسوری ایرانی رو با کمال میل استفاده کنید توریستای خارجی هم اگه بیان ایران براشون جذابه که مردم ایرانو با لباس ایرانی ببینن 

الانم که ژورنالای مختلف روسری و شال وجود داره یکی از یکی قشنگ تر و دلبرتر 

امروز اینقدر به روسری فکر کردم و اینکه چه رنگی بپوشم که به ذهنم اومد این مطالبو اینجا بگم درضمن من برای عیدم کت گرفتم ولی هنوز تو فکرم که با کت روسری بهتره یا شال ممنون میشم اگه نظرتونو بگید 

سلام. صفحه هایی که رمز داره چطوری میشه دید؟ مثلا صفحه بعضی کاربران رمز داره

سلام من چجوری می توانم مثه بقیه دوستان که دردو دل میکنن و جوابشونم در قسمت نظرات میدن بفرستم لطفا کمکم کنین چجوری بفرستم دلم داره میمیره

مهریه در سوئد قابل مطالبه نیست
دقایقی قبل از ظهر روز چهار شنبه ۲۹ مارس ۲۰۱۷ رایی که بدون شک زمین لرزه ای در میان زوج های ایرانی در حال طلاق در سوئد براه خواهد انداخت سرانجام پس از انتظاری طولانی از سوی دیوان عالی کشور سوئد که بالاترین مرجع قضایی این کشور بشمار می رود و رای آن خط مشی همه دادگاه های کشور خواهد بود در رابطه با یک پرونده مهره ایرانی صادر شد.

این نخستین پرونده در رابطه با مهریه است که در این مرجع قضایی عالی سوئد مور رسیدگی قرار می گیرد. دادگاه های سوئدی تاکنون در نقاط مختلف کشور آرای متفاوتی را در این رابطه صادر می نمودند.

در این پرونده یک زن ایرانی در شهر امئو در شمال سوئد مهریه خود به مبلغ معادل ۱،۵ میلیون کرون سوئد (۶۹۰ سکه بهار آزادی) در دادگاه بدوی این شهر به مرحله اجرا گذاشته بود.
دادگاه بدوی امئو با استناد به اینکه مهریه در سوئد قابل اجرا نیست تقاضای زن را رد کرده بود.

دادگاه استیناف کاملا برخلاف رای دادگاه بدوی نظر داد که نه قانون سوئد و نه قانون ایران قابل اجراست چون مهریه یک قرارداد است. و اینک دیوان عالی سوئد در رای نهایی تایید کرده است که قانون سوئد قابل اجراست و زن حق دریافت مهریه را ندارد.

در رای دیوان عالی کشور آمده است که مهریه در ایران جهت ایجاد تناسبی در حقوق اقتصادی میان زن و مرد مورد استفاده قرار می گیرد و در نتیجه بخشی از حقوق اقتصادی در چهارچوب قرارداد زناشویی است و می بایست بعنوان «جزئی از قرارداد تقسیم اموال در آینده» تلقی شود. دیوان عالی ادامه می دهد که «یک قرارداد تقسیم اموال که بدون ارتباط با یک فسخ نکاح قریب الوقوع تنظیم شده باشد بر اساس قوانین زناشویی فاقد اثر است.» چنین قراردادی از نظر دیوان عالی کشور در سیستم قضایی سوئد قابل اجرا نیست.

مهریه در سوئد قابل مطالبه نیست
دقایقی قبل از ظهر روز چهار شنبه ۲۹ مارس ۲۰۱۷ رایی که بدون شک زمین لرزه ای در میان زوج های ایرانی در حال طلاق در سوئد براه خواهد انداخت سرانجام پس از انتظاری طولانی از سوی دیوان عالی کشور سوئد که بالاترین مرجع قضایی این کشور بشمار می رود و رای آن خط مشی همه دادگاه های کشور خواهد بود در رابطه با یک پرونده مهره ایرانی صادر شد.

این نخستین پرونده در رابطه با مهریه است که در این مرجع قضایی عالی سوئد مور رسیدگی قرار می گیرد. دادگاه های سوئدی تاکنون در نقاط مختلف کشور آرای متفاوتی را در این رابطه صادر می نمودند.

در این پرونده یک زن ایرانی در شهر امئو در شمال سوئد مهریه خود به مبلغ معادل ۱،۵ میلیون کرون سوئد (۶۹۰ سکه بهار آزادی) در دادگاه بدوی این شهر به مرحله اجرا گذاشته بود.
دادگاه بدوی امئو با استناد به اینکه مهریه در سوئد قابل اجرا نیست تقاضای زن را رد کرده بود.

دادگاه استیناف کاملا برخلاف رای دادگاه بدوی نظر داد که نه قانون سوئد و نه قانون ایران قابل اجراست چون مهریه یک قرارداد است. و اینک دیوان عالی سوئد در رای نهایی تایید کرده است که قانون سوئد قابل اجراست و زن حق دریافت مهریه را ندارد.

در رای دیوان عالی کشور آمده است که مهریه در ایران جهت ایجاد تناسبی در حقوق اقتصادی میان زن و مرد مورد استفاده قرار می گیرد و در نتیجه بخشی از حقوق اقتصادی در چهارچوب قرارداد زناشویی است و می بایست بعنوان «جزئی از قرارداد تقسیم اموال در آینده» تلقی شود. دیوان عالی ادامه می دهد که «یک قرارداد تقسیم اموال که بدون ارتباط با یک فسخ نکاح قریب الوقوع تنظیم شده باشد بر اساس قوانین زناشویی فاقد اثر است.» چنین قراردادی از نظر دیوان عالی کشور در سیستم قضایی سوئد قابل اجرا نیست.

http://parslawyersgroup.ir/iframe.php?id=172&name=le

خواهش میکنم اطلاع رسانی کنید

سلام خسته نباشید من تازه وارد هستم مشکلی با شخصی در خانواده دارم که تمایل دارم دوستان راهنمایی کنن سوالمم کوتاه کجا باید بنویسم ؟ 

سلام و وقت به خیر 

یه مسئله ای تقزیبا یک ماهه که ذهنمو بدجور مشغول کرده. از طریق معرف برای ازدواج یک نفر به من معرفی شد و مادرم شماره من رو به مادرشون دادن که ما باهم صحبت کنیم و یه ملاقات داشته باشیم و ما باهم هماهنگ کردیم که روز مشخصی یه قرار داشته باشیم منتها ایشون صبح روز مشخص ، قرار رو کنسل به بهانه ای کنسل کردن و دوباره روز دیگه ای رو مشخص کردن که باز به بهانه ای کنسل شد ولی هرازگاهی پیام میدن و در ضمن اون پیام وعده میدن که در آینده قراری خواهیم گذاشت ولی هنوز بعد از یک ماه هیچ قراری نزاشتن . با توجه به اینکه ایشون خودشون پیگیر قرار گذاشتن هستن ولی مشغله زیاد دارن و ... به نظرتون واقعا پشت این قضیه چی هست ؟ آیا امیدوار باشم یا کلا بیخیال بشم . از طرفی هم باید به مادرم جواب بدم که چی شد و ... به معرف هم گفتیم بپرسن میگن مادرشون گفته قسمت نشد . پس چرا با این وجود ایشون پیام میدن هنوز؟البته پیام ها همش رسمی هست و برای پیگیری قرار و ...  من که گیج شدم لطفا اگه راهی به ذهنتون میرسه راهنماییم کنید خیلی ممنون 

سلام خدمت شما آقای نجفی

من حدود دو ساله که عضو بیان هستم و صفحه شخصی دارم ولی تا حالا مطلبی در صفحه شخصی قرار ندادم. تصمیم به نوشتن و ارسال مطالب در صفحه شخصی خودم رو دارم ولی نمیدونم چطور وارد این بخش بشوم میشه لطف بفرمائید راهنمایی کنید

بخش راهنما هم که رفتنم ارور میداد و باز نمیشد 

سلام به دوستان

میخوام درمورد پیدا کردن شغل مورد علاقه تون ازتون بپرسم

اگر شاغل هستین آیا شغل مورد علاقه تون هستش؟

اگر شغلتونو دوست ندارین تحملش میکنین‌؟ یا اینکه اهداف دیگه ای رو دنبال میکنین؟

من یه دختر ۲۶ ساله م و از وقتی میرفتم دانشگاه شغل های زیادی رو امتحان کردم.

خیلی جاها کار کردم از همه جور کاری خیاطی جواهرسازی فروشندگی کامپیوتری و خیلی چیزای دیگه ولی اصلا نتونستم کاری رو که بهش علاقه دارم پیداکنم حتی رشته دانشگاهمو هم دوس نداشتم و لیسانس گرفتم و دیگه ادامه ش ندادم

 اصلا همچین چیزی وجود داره؟اگه وجود نداره و بیخودی دنبالش میگردم چطوری سرکاری‌که بهش علاقه ندارم بمونم ؟شما چطوری شغلتونو انتخاب میکنین براساس چه معیارهایی که بیشترین رضایتو ازش داشته  باشین؟

من هیچوقت ازهیچی راضی نیستم هیچی خوشحالم نمیکنه وقتی هدفمو میزرام رو پول دراوردن  که فقط کار کنم بازم وقتی‌به پول میرسم الکی خرجش میکم که حس‌ناامیدیمو پوشش بده

وقتی ام که هدفمو میزارم رو اموزش یک مهارت جدید بازم تا نصفه میرم و دنبالش نمیکنم .حس‌میکنم برای اون کار ساخته نشدم

اصلا ایا هر ادمی برای یک کاری ساخته شده یانه؟

لطفا نظرات و پیشنهاداتتون رو بهم بگین.

تجریه تون از کارهایی که تاحالا داشتین هم بگین .جاهایی که قبلا کار میکردین و رهاش کردین یا دارین کارمیکنین وراضی هستین یا نیستین

سلام اقای نجفی

توضیحات بالا رو قبل از ارسال سوال مطالعه کردم ولی مدلی دیگه برای چگونگی طرح سوالم پیدت نکردم

اگه قراره من خودم مشکلمو بگم و خودم هم حلش کنم پس چه احتیاجی به گفتنش اینجا دارم؟

فیلتر هاتون یه ذره سخت گیرانه نیست؟

ولی فکرمیکنم اگه سوالم رو درقالب یک معضل اجتماعی که بخوام پیشنهادشو از دیگران بگیرم حساب کنین بشه منتشرش کرد

کارپیداکردن هم یه جور معضل اجتماعی برای جووناس درحال حاضر درسته؟

 مطلب بحث من نه سیاسیه نه مذهبی

فقط قراره راه های پیداکردن یک شغل مناسب رو بررسی کنه

به زهرا

زهرا خانم منم مثل شما بودم از زمان دانشجویی به هر دری زدم که مستقل باشم و تنها رو پای خودم باشم نه پول برام مهم بود و نه هیچ چیز دیگه و تنها و تنها دنبال استقلال بودم.هزار بار این در و اون در زدم کار پیدا کنم اون زمان مربی گری گرفتم و تو بعضی جاها با یه پول بخور و نمیر کار کردم اما باز ویلون و سیلون این در و اون در می زدم نمی ونم چرا ولی با این که کار می کردم دلم آروم نمیشد یه چیزی درست نبود سرجای خودش نبود.تو دبیرستان رشته ام تجربی بود و تو دانشگاه به پیشنهاد یکی از قضات رفتم حقوق و تغییر رشته دادم و از پشت کنکور بودن بدم میومد برا همین پشت کنکورم نموندم نمی دونسم حقوق چیه من کجام و هدفم چیه فقط دوست داشتم پیشرفت کنم هر طوری که شده .بنابراین فقط می خوندم و سعی می کردم در کنار خوندن و نمره بالا کسب کردن بفهممشون چون زمانی می تونی از چیزی لذت ببری که بدونی لااقل کم داری چیکار می کنی برا همین با معدل بالای 19 کارشناسی رو سه ساله خوندمو کم کم به این رشته علاقه مند شدم و می گفتم خوبه که تو هر خانوداه یه حقوقدان باشه همون در حین تحصیل امتحان دادم برای ارشد و یه دانشگاه دولتی قبول شدم فوق لیسانسمم گرفتم بازم در حیمن تحصیل گفتم دلم می خواد به داد مظلوما برسم و آزمون وکالت دادم بار اول افتادم خیلی سخت بود اما بازم چون می دیدم بعضیا برا دور زدن قانون میان که قانون بخونن مصمم می شدم یه بار دیگه آزمون بدم ، آزمون رو دادم اما بازم تردید داشتم قبول میشم یا نه برا همین اصلاً نتیجه رو نگاه نکردم دنبال این بودم که فعلاً کارمند دادگستری بشم به هر دری زدم با وجود این که گزینش بود منو بر نداشتن چون انقد پارتی بود که به من نرسید اما مادرم یواشکی نتیجه رو نگاه کرده بود و مدارک لازم رو فرستاده بود و وقتی زمان مصاحبه رسید وقتی از هر جا ناامید شده بودم فهمیدم بله قبول شدم و جریان اینه و برا مصاحبه هم رفتم و وارد شدم تو دوره کارورزی قلبم از دیدن بعضی چیزا به درد میومد برا همین به خودم گفتم می بایست قاضی باشم تا به داد مظلوما برسم هنو به این هدفم نرسیدم ولی اگه خدا گوشه چشمی بهم بندازه ان شاءالله به اینم می رسم .چند وقت پیش برای یه کارگر پرونده ای بر داشتم و بی هیچ چشم داشتی تو دیوان از حقش دفاع کردم و حقوق ماهیانه 900 تومنیشو به سه میلیون و خورده ای رسوندم البته بعد از کلی دوندگی و وقتی نتیجه گرفتم و بهش گفتم از خوشحالی گریه می کرد و با همسرش برام کادو گرفتن و آوردن و من از خوشحالی اونا خوشحال شدم.از کارم راضی نبودم چون برا یه خانم خیلی کار سخت و پر مشغله و پر استرسیه شاید بارها و بارها تهدید شدم اما این شیرینیا به سختیاش می چربه .حالا اگر شمام می خوای از یزی که داری لذت ببری حالا تو هر پست و هر جایگاهی اول باید فکر کنی چرا اونجایی و هدفت چیه اگه واقعاً برا پوله لذتی نداره اگرم تنها تحصیل بازم بی فایده است چون باید زکات علمتو بدی باید دنبال این باشی که در کنار پول درآوردن چون پول هم بخش مهمی از زندگیه ، بتونی به مردم کمک کنی دعات کنن و آرامش بگیری.شما تو زندگیت یه چیزی کم داری هدف و آرامش بگرد وقتی پیداش کنی لذت می بری از کارت و جایی که توش هستی که تو این مورد تنها خودت می تونی با فکر کردن به خودت کمک کنی.راستی یه چیزو یادم رفت بگم زهرا خانوم و اون این که من مقاله می خواستم بدم علمی پژهشی برا خارج از ایران و کشوری داخل ایران (isi-isc) استادم مخالف بود اما من پافشاری کردم و استمرار به خرج ددم بعد از سه یا چهار بار تلاش در کمال ناباوری برای استادم و بقیه افراد چاپ شد.پس فکر کن .مطمئنم موفق میشی.و یادت باشه ذات آدمی جاه طلب بودنه همیشه افراد از چیزی که دارن نا امیدن چون دوست دارن بهترشو داشته باشن این موضوع کاملاً طبیعیه.

نه خیر آدرس صفحه خودم رو هم نمیدونم

فقط میدونم اون سنجاق کنار اسمم رو بزنم میشه مطالب صفحه رو مطالعه کرد همین 

باسلام داشتم چرخی توی وبلاگ میزدم یه جا دیدم آقا پسری نوشته بودن دختره مالی نبود سطحش پایین بود ولی به خواستگاریم جواب رد داد. تصمیم گرفتم مطلبی رو بگم. میخوام بگم خواهشا وقتی از کسی جواب رد میگیرید شروع نکنید هر جا میرید پشت سرش بدگویی کنید و کوچیکش کنید. بعضی پسرا اول میرن خواستگاری یه دختری وقتی جواب رد گرفتن تازه یادشون میفته دختره همچین مالی هم نبوده خودش و خانوادش. آقا پسر محترم چطور الان که جواب رد گرفتی فهمیدی دختره مالی نبوده؟ پس برای چی رفتی خواستگاریش اگه مالی نبوده و سطحش پایینتر از تو بوده؟ لابد در حد و اندازه خودت دیدیش که بهش پیشنهاد ازدواج دادی پس اگه اون مالی نبوده لابد تو هم مالی نیستی. نه واقعا چه معنی داره آدم بعد از رد شدن بره هر چی عیب و وصله هست بچسبونه به کسی که بهش پیشنهاد داده بوده؟ اینجوری میخواید غرورتونو احیا کنید مثلا؟ با کوبیدن کسی که ردتون کرده؟ خوب مخاطب حرفای شما اگه حتی کمی هوش و زیرکی داشته باشه میفهمه تمام این حرفا و سمپاشی ها از روی کینه هست و به قولی گربه دستش به گوشت نرسیده حالا داره پیف پیف میکنه. به لحاظ اخلاقی و انسانی و منطقی قرار نیست همه از ما خوششون بیاد قرار نیست هر کس ما رو رد میکنه فرد بدی باشه و حق انتقام گیری از کسی رو نداریم حق وصله چسبوندن و تحقیر کردن یا قضاوت خودش و خانوادش رو نداریم. همیشه شنیدیم دخترا ظرفیت و توانایی شنیدن جواب رد رو ندارن و خورد میشن اما در عمل دارم میبینم این بعضی پسرا هستن که ظرفیت نه شنیدن ندارن و خودشونو خراب میکنن. از هر کی جواب رد میگیرن دوره میفتن تو دوست و فامیل و آشنا افتضاح ترین حرف ها رو پشت سر طرف میزنن. مورد داریم طرف به دختری که ردش کرده فاجعه ترین تهمت های اخلاقی رو زده و گفته باهام رابطه داشته و موقع رابطه چنین میکرد و چنان میکرد! 

بابا انسانیت نداری تو؟ خواهر مادر نداری خودت؟ خوشت میاد خواستگار خواهرت به خاطر جواب رد بره با آبروی خواهر خودتم همین کارو بکنه؟ مورد بوده پسره پاشده رفته خواستگاری دختر مذهبی دختره ازش پرسیده نماز میخونی روزه میگیری؟ اینم گفته نه، دختره هم جواب رد داده گفته من نماز روزه جزو اولویتامه، پسره هر جا میشینه انواع وصله ها رو میچسبونه به دختره که چمیدونم حقه باز و ریاکار و افراطیه و دنبال ظواهر دینه و ازین حرفا! آقا احترام بذار به نظر طرف نمیخوادت دیگه تو چکار داری که تکلیف تعیین میکنی ریاکار و افراطی هست یا نیست تو حتی درک احترام به عقاید دیگران رو نداری. دایی خودم هشت ماه با دختری در ارتباط بود بعدش که طرف جواب رد داد داییم میگفت زشت بود اصلا قیافش قابل تحمل نبود و اون همه ادعا داشت! قیافش قابل تحمل نبود چرا بهش پیشنهاد ازدواج دادی چرا هشت ماه باهاش سر کردی؟ عزیز من یک کلام بگو سوختم بگو زورم اومده رد شدم؟ واقعا این حرکات زشت رو انجام ندید آقایونی که جواب رد میگیرید. اونی که گفته نه دیگه پرونده شو ببندید با کوبیدنش خودتونو خراب میکنید. من بنا به دلایلی که خودم میدونم و برای خودم محترمه به یه نفر جواب منفی دادم پیام داده و طوماری از رکیک ترین ناسزاهایی که در روی کره زمین ممکنه وجود داشته باشه رو برای من نوشته اصلا باورم نمیشه یه پسری با شغل و تحصیلات آنچنانی و اون طرز برخورد و اون رفتارهای مودبانه چطور میتونه در تلافی جواب رد یهو اینقدر بی فرهنگ و سطح پایین بشه البته معلوم شد از اولم با فرهنگ نبود و تظاهر میکرد. مطمئن شدم جواب منفیم درست بوده. خیال میکنن کسی حق نداره ازدواج با شخص شخیصشون رو رد کنه و اگر کرد باید لهش کنن. خواهشا اگه جزو این دسته آقایون هستید یه تجدید نظری در انسانیت و ارزش وجودی خودتون بکنید. 

نجفی این سخت گیری های بی حد و حساب باعث شده اینجا بشه یه کلبه قدیمی از رنگ و رو رفته

واقعا چرا اینجا رو نمی‌فروشی به اهلش؟؟؟

یادش بخیر ۹۴ ۹۵ اینجا محشر بود 

چه فضای تمیزی داشت 

گند زدی به اینجا 

چقد اطلاعات عاطفی و اجتماعی و جنسی مبادله شد حیفش 

سلام اقای نحفی 

وبلاگ سوت کوره :(

من دوتا پست رو میخوام بروز رسانی کنید  ممنون میشم

1- پست پس انداز هست https://khbartar.blog.ir/post/18627

2- پست ازدواج دختران بالای 30 موفق

https://khbartar.blog.ir/post/18670

سلام آقای نجفی

وقتی در این وبلاگ امکان ارتباط با شما و سوال پرسیدن رو فراهم کردید این انتظار را داریم که جواب بدید حتی اگه بگید امکان پذیر نیست و یا نمیدونم

قبلا گفته بودم میخوام در صفحه شخصی خودم مطالب ارسال کنم و آدرس صفحه رو فراموش کردم

سلام

ممنون از توصیحه هاتون

میدونین من بهانه های زیادی برای ادامه ندادن کارام دارم که همشون برای خودم قانع کننده ن

و دقیقا درست گفتین مشکلم نداشتن ارامش و عدم تمرکزه

من تو خونه ارامش وفضای کافی برای دوباره درس خوندن ندارم

و همونطور که میدونین مستقل هم نیستم که ازپس خودم بربیام

آقای نجفی سلام  پست پس انداز  ۱۸۶۲۷ چند نظر بالاتر کاربر وووما گفت رو بروز نکردین 

درود به همگی سال نوتون مبارک باشه.

آقا ی راست میرم سر اصل مطلب . مدتیه بدنم انگار کوره هستش.

یعنی همیشه ی خدا گرممه .حالا شاید بگین مربوط به طبعه .ولی آخه کسی هست که مثل من تو زمستونم گرمش باشه ؟

میرم حموم برمیگردم گرممه لباس تنم میکنم که دیگه هیچ ،معذب میشم .

باورتون میشه این روزا پنکه روشن میکنم؟

دوستان عزیز ممنون میشم هرکی راهکاری چیزی میدونه یا صفحه ای پیجی دکتری چمیدونم طب سنتی ای سراغ دارین بهم بگین خیلی ممنونتون میشم .واقعن دارم اذیت میشم .دمتون گرم.

پسر هستم . متولد دی . 21 سال . متاسفانه اضافه وزن هم پیدا کردم .

قدم 180 وزن 86 تقریبن

سلام

اول از همه سال نو رو تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی برای همه باشه

ممنون از آقای نجفی بزرگوار که تصمیم گرفتن دوباره ارسال سوال داشته باشیم.

پس با اجازتون میرم برای اولین سوال سال..خخخ

پسری هستم که این اواخر با دختر خانمی به طور سنتی آشنا شدم و خواستگاری هم رفتیم و چند جلسه ای صحبت کردیم. هم من و هم ایشون تا حدودی مذهبی هستیم و تو بیشتر مسائل تفاهم داریم

سوالم ساده هستش ولی قابلیت بحث و تبادل نظر داره. سوالم اینه که خب من برام مهمه ایشون قبلا با پسری صحبت نکرده باشن. به نظرم همینطور هم هستن. ولی من خب متاسفانه دوران دانشگاهم با یه دختر خانمی فقط از طریق چت صحبت کردم ولی احساسی نه. فقط در حد اینکه من یه روز میام خواستگاری شما و منتظر من باش و از این جور چیزا. ولی بعد فهمیدم نه اشتباه میکردم

الان میخوام ازتون بپرسم مخصوصا دخترای سایت اگه خواستگارشون این اعتراف رو براشون بکنه چه واکنشی نشون میدن؟! و یا نه اصلا لازمه گفته بشه؟! و اگه طرف پرسید من باید دروغ بگم؟!!؟

تشکر

عنوان سوال هم باشه اعتراف خواستگار خوبه یا نه؟!مثلا

هر چی صلاحه