سلام به همه
اصلاً من آدم کار کردن برای دیگران نیستم، من نمی تونم کارمند باشم، من نمی تونم به خاطر یه مرخصی به خاطر یه مقدار دیر رسیدن جواب رئیسم رو بدم، اصلاً آدم مغروری نیستم، اصلاً گستاخ نیستم ولی خب این چیزها رو نمی تونم تحمل کنم.
تا به حال چند جای اداری کار کردم ولی هر بار با مدیریت اون جا بحثم شده و خودم اومدم بیرون، شاید بگین مشکل از منه ولی وقتی تو صحبت اولیه یه سری وظایف گفته میشه ولی در کار بیشترش تغییر می کنه آخه این یعنی چی؟! خب همون اول درست مثل آدمیزاد بگین وظایف آدم چیه دیگه.
هر جا رفتم همین بوده، به لطف خدا یه کار آزاد جور شده برای خودم، خودم آقای خودم هم به هیچکس جواب پس نمیدم. ولی این کار اداریه رو برای امریه سربازی میرم. اعصابم خورد شده، الآن دارم تو اداره تایپ میکنم. خدایا خودت شاهدی این حرف هام ناشکری نیست خودت می دونی..
کمکم کنید دوستان
مرتبط با مشکلات روحی و اقتصادی پسران:
به خاطر شرایط اقتصادی در توان خودم نمی بینم بتونم ازدواج کنم
یه حسی بهم میگه امسال سال آخر زندگیمه
تا کی باید دست مون در جیب پدر و مادر باشه؟!
برای اینکه روحم آروم باشه میرم کارگری، تا به خودم بگم رفتم سر کار
برادرم به خاطر بی توجهی های گذشته، عقده ای شده
پسری 26 ساله ام، برام سخته که از خانواده پول بگیرم
بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می کنه ؟
بیایید علل بیکاری رو به چالش بکشیم
در مورد حل مشکل بیکاری چه کارهایی میشه کرد ؟
یه پسر وقتی ناراحته، چطور باید آرومش کرد ؟
شما چه می کنید با این وضع بی پولی ؟
درد شرمندگی مردان در این اوضاع اقتصادی
اشکالی داره پسر و دختر ازدواج کنن ولی هر کدوم سر سفره پدرشون باشن؟
تکلیف پسرانی که به خاطر شرایط اقتصادی نمی تونن ازدواج کنن چیه؟
پول که نداری دیگه کسی سمتت نمیاد
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه)
- ۱۸۰۶ بازدید توسط ۱۴۴۲ نفر
- دوشنبه ۱۰ شهریور ۹۹ - ۱۰:۳۳