سلام و عرض ادب امیدوارم که حال همه خوب باشه

دوستان عزیز بنده پسری هستم ۲۷ ساله، ولی شور و شوق اشتیاقی تو جوونی خودم ندیدم که بخوام از این جوونی استفاده کنم و خوش بگذرونم، چون واقعا فکر کردن به مشکلات این اجازه رو بهم نمیده.

بنده ۵ یا ۶ سال پیش از یکی از همکلاسی هام خوشم اومد ولی بهش نگفتم حتی خودش هم نفهمید و متوجه نشد، چون من آدمی نبودم برخلاف بعضی از پسرهای همسن و سال خودم دنبال دوستی و ... بودن باشم، من این کارها رو تو شخصیت خودم ندیدم  و معتقدم  کسی که مهر یکی به دلش افتاد باید اونو انتخاب کنه و انتخاب اول و آخرش باشه. 

علت اینکه هم نرفتم جلو این بود که شرایط لازم رو برای این کار نداشتم، الآن هم شرایط که تغییر نکرد هیچ، تازه بدتر هم شد، شرایط اقتصادی و اشتغال رو میگم. واقعا سخته، خیلی هم سخته، بنده الان بیکارم چون کاری نیست و تو شهری هم زندگی میکنم که واقعا شغل خوبی به اون صورت گیر نمیاد که بخوای زندگی ساده ای باهاش تشکیل بدی و پس اندازی هم داشته باشی.

شغل هست، مثلا حقوقی ماهیانه ۵۰۰ و ۶۰۰ که به نظرم بیکار بمونی بهتره که خودت رو اینقدر گرفتار کسی کنی که فردا پس فردا هم ممنونت هم نشه، چون این مبلغ الان پولی نیست حتی کرایه ماشین رفت و آمد سر کار رفتنت هم نمیشه.

خلاصه کلام الان واقعا ناامید شدم، گاهی اوقات میگم خدایا این شرایط جور میشه که بتونم حرف دلم رو به این دختر بزنم (دست پُر برم جلو)، خدایا میتونم یک زندگی رو شروع کنم؟، خدایا واقعا میشه بشم صاحب یک خونه و ماشین و زندگی سالم و ... .

ولی این شرایطی که در اون زندگی می کنیم منو نا امید کرده، چون زندگی رو به کام همه حتی اونی هم که میخواد تشکیل زندگی بده سخت کرده، گاهی اوقات با خودم میگم ای کاش میشد شب خوابید صبح برای همیشه بیدار نشد. 

الان نا امیدم از همه چی و همه کس  و نفرین میکنم این مسئولین رو بخاطر این بدبختی که برای جوون ها درست کردن، چون هر چی درس خوندیم، زحمت کشیدیم برای رتبه و نمره  همه ش کشک و الکی بود، جز اینکه خودمون رو سرگرم درس بیهوده کردیم و سن مون هم رفت بالا، الان که به خودمون اومدیم دیدیم که واقعا چه کلاه گشادی سرمون گذاشتن و هیچی هم از خودمون نداریم.

تا کی باید دست مون تو جیب پدر و مادر باشه؟! خدا خودش میدونه و بس ...


مرتبط با مشکلات روحی و اقتصادی پسران:

برای اینکه روحم آروم باشه میرم کارگری، تا به خودم بگم رفتم سر کار

برادرم به خاطر بی توجهی های گذشته، عقده ای شده

پسری 26 ساله ام، برام سخته که از خانواده پول بگیرم

بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می کنه ؟

بیایید علل بیکاری رو به چالش بکشیم

در مورد حل مشکل بیکاری چه کارهایی میشه کرد ؟

یه پسر وقتی ناراحته، چطور باید آرومش کرد ؟

شما چه می کنید با این وضع بی پولی ؟

درد شرمندگی مردان در این اوضاع اقتصادی

اشکالی داره پسر و دختر ازدواج کنن ولی هر کدوم سر سفره پدرشون باشن؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
جهت اطلاع مسئولین (۱۵ مطلب مشابه) درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه) مشکلات اقتصادی پسران (۱۹ مطلب مشابه)