خانواده برتر

چند تا پست قبلی هم یکی نوشته بود واس من بجنگه فلان😂

خیلی جالبه

سرشت دختر ناز و نیازه.... شما هم فکر نکنید یکبار جواب منفی به این معنی هست که اون دختر شمارو نمیخاد تا دو بار واقعا جا داره که شما رو خواستتون بمونید این شکستن غرور نیست مردا باید ناز کشیدن رو یاد بگیرن اگه بار دوم هم شما جواب منفی گرفتین حق دارید همه میدونن بعضی ادما ارزش اینو دارن که برای رسیدن بهش تلاش کنن 

کلا تلاش به هم رسیدن باید دوطرفه باشه‌.

دوست عزیز چرا عصبانی هستین حالا اتفاقا با تک جملات شما موافق هستم به نظرم دختری که دو بار نه گفت دیگه بیخیالش بشین 

من خودم کسی هستم که تجربه این چنین خواستگاری رو داشتم بسیار زجر اور هست داشتن همچین خواستگاری دختری که تجربه نکرده شاید فکر کنه ببین چقدر مهم هستم طرف افتاده دنبالم 

نه همه اینا حرفه برا داشتن زندگی مشترک قرار نیست یکی بیافته دنبال اون یکی 

قراره دو نفر با هم بسازن 

اصلا اومدم تجربه خودمو توضیح بدم دیدم همه رو ریز به ریز نوشتین نیازی به توضیح اضافه نیست 

باهاتون موافقم 

معمولاً دخترانی که اعتقاداتی مثل اینکه مرد و همسر آینده‌شون باید براشون بجنگه دچار سندرم سیندرلا هستند

دخترانی که از خودشون هیچ استقلال و آزادی نظر و عقیده‌ای ندارن و شاهزاده سوار بر اسب سپید بیاد با خواستگاری کردن های متوالی به این دختر بی‌اراده ارزش، امنیت و قدرت اختیار و اراده بده!!

اینکه مرد اونیه که بخاطر مثلاً عشقش با همه بجنگه یک اینکه شدیداً تخیلیه و دوم اینکه عشق و رسیدن به هم دو طرفه‌ست

یعنی مرد یک قدم به سمت زن برمیداره زن هم باید متقابلاً باید یک قدم برداره

و الا علاقه یک طرفه‌ست و هیچ ارزشی نداره

در مورد اینکه این مردان سیریش چجور آدم هایی هستن باهاتون موافقم

اینجور مردان از کمبود عزت نفس رنج می‌برن و وقتی زنی اونا رو رد میکنه احساس بی‌ارزشی میکنن و برای احساس با ارزش بودن خودشون رو به آب و آتیش می‌زنن تا اون دختر تاییدشون کنن

تا وقتی این ذهنیت وجود داره برای شما که با خواستگاری کردن از یک دختر چه لطف بزرگی در حقش میکنید این هم میشه نتیجش!پسری اگه پا پیش میگذاره بخاطر خودشه و به انتخاب خودشه دعوت نامه ای براش صادر نشده!!!!

پیشنهاد ازدواج از سمت یه پسر فقط یه پیشنهاده،پیشنهاد هم دو حالت داره میتونه رد بشه میتونه پذیرفته بشه.

دختر موظف نیست حتما پیشنهاد یه پسر جواب مثبت بده،بدهکار که نیست!هرکسی هم جواب رد داده آدم بدی نیست!چطور شما حق داری برای زندگیت تصمیم بگیری اما یه دختر این حق رو نداشته باشه؟ جواب منفی هم همیشه بخاطر مطلوب نبودن طرف مقابل نیست شاید اون زمانی که پسری برای ازدواج تصمیم گرفته اون دختر در اون بازه زمانی قصدی برای ازدواج نداشته.

اتفاقا بنظر من آدم ضعیف، ظرفیت رد شدن خواستشو از جانب یکی دیگه نداره و با شنیدن یک جواب منفی دنیاش بهم میریزه و دید منفی پیدا میکنه نسبت به عالم و آدم .

بجای اینها میتونید یا نقاط ضعفتون رو برطرف کنید که مطلوب اون شخص باشید یا اینکه به دنبال شخص دیگه ای باشید که شمارو همونطور که هستید دوست داشته باشه!این دیگه برمیگرده به انتخاب خودتون

سلام 

کاملا درست میگی.

مگه ما مردا دیگه غرور نداریم. بد ترین بلائی که سر یه مرد میشه آورد اینه که  غرورش رو بشکنی. 

خب وقتی یه نفر نمره خواستگاری و اون دختر خانوم میگه: نه دیگه دلیلی نداره که اون مرد دوباره بره خواستگاری. با این کار فقط خودش رو کوچیک میکنه!

با گفته های شما تقریبا موافقم .

تو ازدواج سنتی دختر و پسر هیچ تعهد و علاقه ای نسبت به هم ندارن، پس جنگیدن هیچ معنایی نداره.

جنگیدن وقتی معنا پیدا میکنه که نظام حرمسرایی وجود داشته باشه مثلا گوریل های نر که چند زن هستن واسه ماده ها با هم می جنگن ولی ما انسان ها در ابتدا چند زن_چند مرد بودیم و هر دو جنس به هم دسترسی داشتن پس یه چیز طبیعیه که پسرا میلی به جنگیدن نداشته باشن.

اتفاقا من هم واقعا این افراد رو درک نمیکنم و نمیفهمم . اصلا هم به عشق تو یک نگاه اعتقاد ندارم و برای رسیدن به سطحی از اعتماد و صمیمیت و علاقه به زمان زیادی نیاز دارم.

من مرد نیستم اما قبلا به این قضیه فکر کردم.خودمو جای شما گذاشتم

یه دختری بود تقریبا همسن خودم.متفکر بود با شخصیت باهوش.کلیت اخلاق رو که همه میبینن اما من ظرافت های اخلاقیشو درک میکردم.ادیب بود ادبیات و هنر رو می فهمید.انسان بود فهیم بود عمیق بود و باشعور(شعور کلمه جالبیه،تو فارسی شعور به معنای منطق و عقل به کار میره اما در اصل عربی شعور به معنای عاطفه و احساس هست.اون به هر دو مضمون باشعور بود)

من ادمای با شخصیت و محترم و حسابی زیاد دیدم تو عمرم ولی اون یه چیز دیگه بود.شنیدن حرفاش مثل راه رفتن تو غربت بود و فهمیدن اینکه بعد از صد سال تنهایی یکی به زبون مادریت صدات میزنه.اصیل بود وجودش جواهر بود.

من به دلایلی نتونستم باهاش دوست بشم ولی یادمه تا اون موقع هیچ وقت اونقدر دلم نخواسته بود با کسی دوست بشم. یه جایی یه جمله جالب شنیدم:با کسی ازدواج کنید که اگر هم جنس بودید بهترین دوستتان میشد.

هنورم اگه یکی ازم بپرسه اگه پسر بودی با کی ازدواج میکردی میگم اون.من اگر پسر بودم قطعا با اون ازدواج میکردم.اگر پسر بودم به آب و آتیش میزدم رو قله قاف میرفتم دستمو انقدر دراز میکردم تا به ثریا برسه تا با اون ازدواج کنم.

اینارو گفتم تا بدونی کسی شما رو سرزنش نمی کنه. قرار نیست هر خواستگاری که میری هر چی دختره گفت قبول کنی قرار نیست منت دختر دوست خاله ت رو بکشی تا به همسری قبولت کنه قرار نیست تمام دخترای دنیا دست رد به سینه ت بزنن و تو گردن کج کنی تا بپذیرنت 

اما..اگه روزی حس کردی که فلان دختر همون شخصه فلان دختر خاصه، دست دست نکن.نذار یه غرور احمق زندگی ای رو ازت بگیره که میتونستی با اون داشته باشی.میلیونها دختر تو این شهر و کشور و قاره هست؛اما هیچ کی برای تو "اون"نمیشه!

سلام

من از اون تعداد دخترایی هستم که، همچین نظری ندارم،

اگه  به در خواست یه نفر جواب منفی بدم، اصلا دوست ندارم دوباره درخواستش رو تکرار کنه، 

چون همون دفعه اول، همه جوانب رو بررسی میکنم، دوباره فکر کردن نظرم رو تغییر نمی ده. 

واسه شروع یه رابطه سالم، دوست داشتن یک طرفه، یا دوست داشتن به تنهایی ، کافی نیست، غیر از  علاقه، که باید دو طرفه باشه، تناسب و هم فکر بودن، هم تاثیر گذاره. 

به نظرم گاهی این اصرار ها و تکرار، فقط از دوست داشتن ناشی نمیشه، گاهی خود اون آقا می خواد به خودش ثابت کنه، چیزی رو که میخواد به هر قیمتی به دست میاره ، اگه به دست نیاره احساس شکست میکنه.

شخصا واسم، مردی که غرور داره، جذاب تره تا کسی که مدام خودش رو به خاطر من کوچیک کنه. 

تو رابطه سالم هر دو نفر، باید احترام و غرورشون حفظ بشه.

مفهوم جمله آخرتون خیلی واضح نبود. 

مرد نیستین، نمی فهمین؟!! 

 یعنی مرد بودن، به زن بودن برتری داره؟!! 

به بهاری که از دور دستها آمد

کامنت شما عالی بود.

منکه ازین حرفا نزدم - نمی دونم کی گفته 

ولی از نظر من اصرار بیش از حد پسر به بله گرفتن نشونه ی بی شعوری هست ولاغیر !

بحث اصلن غرور نیست !!! 

بحث اینه وقتی یه دختری می گه نه و تو اصرار می کنی داری به شعورش و خواسته ش و توهین می کنی

تامام 

سوال کننده

همه نظرات رو خوندم؛ ممنون از همه.

به فاطمه بانو

جسارت نباشه ولی شما اصلا موضوع رو نفهمیدین! ولی مشکلی نیست.

به هلما 

نه منظورم اون نبود.

سلام

مرد باید یه ذره غرورو داشته باشه موافقم

ولی اگه بدونه اون دختر هم دوسش داره بنظر من بازم این پسره که باید بره جلو

این چیزی از غرور و جذابیتش کم که نمیکنه هیچ خیلی هم جذاب ترش میکنه

هیچ دختری ارزش دوبار گفتن رو نداره، معمولا پسرایی که سن کمی دارند اصرار می کنند خود من اگه ی روزی بخوام به یکی پیشنهاد بدم ی بار میگم اگه گفت نه حتما دلیلی داشته و دیگه دنبال علت و معلول نمیرم..مگه آدما چقدر عمر میکنن..

اتفاقا فهمیدم.شما اومدی حرف از ارزش میزنی! انگار که چه لطفی در حق دختر میکنی! گفتم اگه خواستگاری میکنی از دختری بخاطر خودته و به انتخاب خودته ربطی به ارزش اون دختر نداره اگرم اصرار میکنی بازهم بخاطر خودته عنوان تاپیکتون رو یه نگاه بندازین یا نوشتین سگ دو بزنین برای کسی که بهتون جواب رد داده!خیلی جالبه این تفکر .

نمیدونم چرا نویسنده پست عصبانیه.

ولی اینو میدونم که جلیقۀ نجات رو اگه تن ماهی کنه ، اون ماهی می میره و جلیقه نجات هم همه رو نجات نمیده. یعنی نمیشه واسه همه آدما نسخه یکسان پیچید. واژۀ سنگینِ " انسان" رو با دقت بیشتری بخونید.

خونواده ها هم همشون مثل هم نیستن. بعضیا از قدیم هم سنتی ترن بعضیا خیلی مدرن ان و هرکدومی یه مدلی با مسائل مواجه میشن. مثلا تو خونوادۀ من اختیار ازدواجم با خودمه و اگه بگم " نه " یعنی واقعا " نه " . ولی تو همین سایت خوندم خیلی خونواده ها هستن که مامان و بابا حتی بدون اینکه به دختره بگن یا حتی پسرو بشناسن رد کردن. قبول دارم که پسر عاقل اصرار بیش از حد نمیکنه. ولی پسر " عاقل " نه پسر "عاشق".

الانم یاد مردی افتادم که اعتماد بنفس داره و فرد فوق العاده موفقیه ولی سه بار رفت خاستگاری تا خونواده دختر قبول کنه و زنش هم بارها ازش تعریف کرده و از زندگیش راضیه.  ازون ورم مردی رو میشناسم که ضعیفه و از اول با دختره همراه بودن که تونستن ازدواج کنن. برعکس این هم اگه فکر کنم شاید یادم بیاد. 

من با نویسنده پست کار ندارم چون اسم نداره پستش. ولی کامنت حافظ دور از انتظار و غیر منطقی بود. امیدوارم یه طومار ننویسن برای جواب به بنده چون من مدلم طوری نیس که پیام طولانی رو بخونم یا اگه خوندم مفصل جواب بدم . نظرات همه هم توی وبلاگ مشخصه مثلا برای حافظ که علارغم به یدک کشیدن نام حافظ که بارها از "عشق و می " سروده، جناب آقای حافظ (کاربر خانواده برتر) معتقده عشق وجود نداره ، کم کم میشه منشأ چنین کامنت هایی رو ازشون یافت .

واسه کسی که عشقو تجربه کرده این پست یه معنایی داره واسه کسی که معتقده عشق وجود نداره یه معنای دیگه .....

یه نکته مهم : 

ماها که داریم بحث میکنیم یا استدلال، با عقلمون دو دو تا چهارتا میکنیم. ولی کسی که عاشقه عقلش کار نمی کنه، چشم و گوشش بستس، فقط میخواد به معشوقش برسه. یه پسره تو دانشکده مون 3 سال عاشق دختری بود و خونواده دختره قبول نکردن اینا ازدواج کنن، پسره آخرای درسش ترک تحصیل کرد. کارش عاقلانه نبود ، ولی اون عاشق بود و برای حال اون بهترین کار همون کاری بود که کرد. هیشکی حال اونو نمی فهمه غیر از کسی که خودشم عاشقه. ولی کسی که عاشق نیس لزومی نداره ادای عاشقارو در بیاره و بعدم بگه خب من دیگه رد شدم چرا برم دنبال عشقم ! خب مگه کسی مجبورت کرده ، نرو . دیگران رو هم قضاوت نکن. عشق یه چیز دم دستی نیس که هر پسری از راه برسه بگه عاشقم. کسی که عاشقه خواب و خوراک نداره تمام فکر و ذکرش میشه طرف مقابل. حالا شما انتظار دارین اون لحظه بشینه دو دو تا چهارتا کنه و بگه اون اگه منو میخواست ال میکرد و بل میکرد؟؟ شما عاشق نشدین بدونین کسی که عاشقه حالش چه مدلیه، واسه خودتون همه رو برچسب میزنید. :)) 

سلام

یه کم لحنتون تند بنظر میرسه!

ولی اتفاقا منم وقتی خواستگار دارم، هیچوقت چنین دیدگاهی ندارم که بی‌خود و بی‌جهت و بی‌دلیل، بهش جواب رد بدم و توقع داشته باشم برام نقش مجنون رو بازی کنه! اتفاقا عقیده دارم که مرگ یه بار، شیون یه بار (فقط یه فرصت برای رد کردن وجود داره و وقتی جواب رد دادم، دیگه همه چیز تموم شده...)

البته حالا که بحث انتظارات و توقعات نادرست پیش اومد، بگذارید منم یه چیزی بگم:

شما هم به ما دخترها حق بدین که گاهی توی جلسه خواستگاری، سنگین باهاتون برخورد می‌کنیم؛ این اصلا به این معنی نیست که از شما خوشمون نمیاد! حتی بعضی پسرها سر همین قضیه‌ی سنگین رفتار کردن ما، می‌رن و پشت سرشونم نگاه نمی‌کنن و انگار فکر می‌کنن ما جواب رد دادیم!...

به خدا قسم که ما توی جلسات اول اینطوری هستیم چون نمی‌دونیم که قراره با شما ازدواج کنیم یا نه؛ و شما هنوز نامحرمید و ما ممکنه چندتا خواستگار دیگه همزمان داشته باشیم و اخلاقی نیست که با همه گرم بگیریم و بگیم و بخندیم!...

بنابراین توقعات بی‌جا از هر دو طرف ممکنه سر بزنه

همونطور که شما دوست ندارین نقش مجنون رو بازی کنین، ما هم دوست نداریم شما از ما انتظار داشته باشید توی جلسه اول باهاتون بگیم و بخندیم...و وقتی باهاتون صمیمی رفتار نمی‌کنیم و سنگین هستیم، نگذارید به پای این که از شما خوشمون نیومده و نخواهد آمد...!

بیاید هر دوی ما توقعات و انتظارات نا به جا رو از بین ببریم ...

پسرایی که به دنبال گرفتن جواب مثبت از یک دختر هستند و چندبار اصرار می کنند بزرگترین اشتباه رو می کنند یکبار کافیه اگر دختر گفت که نیاز به زمان برای فکر کردن دارم و بعدش جواب منفی داد حتما همه جوانب رو بررسی کرده و جواب رد داده اینقد در مورد پیشنهاد دوباره و...بحث نکنید...

سوال کنندم

به فاطمه بانو 

چرا حرف دهن من میزارین؟! من کی گفتم دختر وظیفشه که جواب مثبت بده؟! من کی گفتم خیلی لطف کردم که رفتم خاستگاری؟!

من اصلا کی حرف از ارزش زدم؟!

من اصلا کی گفتم رفتم خاستگاری؟!

محض اطلاع اصلا هم موضوع خاستگاری سنتی نبوده، اصلا! 

شما متاسفانه اصلا موضوعی که میگم رو متوجه نشدی و راستش حوصله ندارم یه عالمه بنویسم دیگه...

به مهرسا

اتفاقا عشق رو تجربه کردم که دارم اینارو مینویسم. همونطور هم که میبینی همه آقایون میفهمن چی دارم میگم. بعضی از دخترا هم فهمیدن منظورمو چون تجربشو داشتن! پس در واقع شما تا حالا عاشق نشدین! یا همه خاستگاریا سنتی بوده براتون که بالا هم گفتم خاستگاری سنتی اصلا منظور من نیست و هیچوقت اون مدلی ازدواج نخواهم کرد.

شما خودتون میگین دیگرانو قضاوت نکن بعد خودت اون پایین منو قضاوت کردی:))

حتی حافظ رندانه نظر خودشو داده اونو هم قضاوت کردین:))

نیچه یه جمله داره میکه:«چشم من زیادی به نزدیک است باید از دور به خود بنگرم»

شما هم از دور خودتو ببین چون انگاری بیشتر از من عصبانی هستی! من حداقل قبول دارم یکم تند نوشتم...

قطعا من منظورم همه دخترا یا همه آقایون نبوده ولی اکثرا...

اتفاقا دیدم تو دانشگاها اون پسر عاشق( به قول شما عاقل نه!!) چند بار به چند نفر همزمان ابراز علاقه کرده و برا هر کدام ۱۰ بار درخواست داده. اینا دیگه غرور ندارن رد شدن براشون عادیه... مشکل من اینه من دارم با اون آدم مقایسه میشم و آنگاری آدم ضعیفه منم!

به هرحال درسته که شاید حس خوبی نداشته باشه پذیرفته نشدن و یا ترس از پذیرفته نشدن واسه ما آقایون.

ولی برای به دست آوردن بعضی دخترا انصافا ارزش داره خیلی کارا انجام بدی. 

نمیدونم دیدگاه دخترخانم ها در مواقعی که یه پسری رو واقعا دوس دارن چیه ؟

ولی گاهی یه پسر از یه دختر بدش نمیاد ولی بیشتر به خاطر موقعیت مالی و اجتماعیشه که میره سمتش، خب اینجا ممکنه یه خورده از این فکرا که نکنه منو رد کنه و این چیزا بیاد توی ذهنش.

ولی گاهی یه دختر رو اونقدر میخوای که حاضری هرکاری برای به دست آوردنش انجام بدی مثلا عاشق نجابت و ادب و حیای اون شده باشی و بعد از اون شرایط دونفرتون و معیارهاتون رو هم بررسی کرده باشی و ببینی واقعا با اون خوشبخت میشی؛

خب اینجا اگر اون پسر تلاش زیادی برای رسیدن به اون دختر انجام بده نباید تعجب کرد. مگه اینکه اون دختر بنا به هر دلیلی اون پسر رو نخواد. ( به هر حال باید قبول کرد که معمولا این پسر هستش که باید اقدام اصلی رو انجام بده )  

البته مطمئنا لذت دیگه ای داره وقتی بدونی که اون دختر هم تو رو میخواد. ولی با نگاه های پر از شرم و حیا اونو نشون میده و یا کاملا غیر مستقیم و یا از طریق واسطه نظر پسر رو جویا میشه و از این جور راه ها ...   

به خانم مهرسا سپیداری

برای احترام به نظر شما از طومار نویسی صرف نظر میکنم

همونطور که شما فرمودید برداشت ها به علت نوع نگاه و باورهای متفاوت مختلفه پس برای فهم یک نظر یا یک پست باید به اون دیدگاه و باور پرداخته و بررسی بشه

حرفی که شما در خصوص باور بنده به عشق زدید کمی با نظر من متفاوته

من هیچ کجا نگفتم عشقی وجود نداره بالعکس کسی که میگه عشق وجود نداره فرد واقع بینی نیست چون عشق وجود داره اما از اون قداستی که به عنوان مثال شعرا قائل هستند برخوردار نیست یک واقعیته شناخته شده‌ست که توضیحی برای شرحش میشه ارائه داد

اما فرمودید فرد عاشق و عاقل

اینکه عشق رو در مقابل عقل قرار بدیم کمی نابجاست به عنوان مثال ما عاشق یک فرد معتاد و غیر متعهد شدیم حالا تکلیف چیه؟

عاشقانه تصمیم بگیریم یا عاقلانه؟

از نظر من عشق در جای خودش خوبه اما نباید به حدی ارزش و مرتبه برای اون قائل بشیم که جای عقل رو بگیره

عقل حکم میکنه وقتی ظواهر و احتمالات بر درستی یک مطلبی دلالت میکنه ما نباید به صرف احساسات مون چشم‌مون رو بر همه چیز ببندیم

وقتی دختری میگه "نه" زور و اجبار خانواده بالای سرش نیست دلیلی برای اصرار مجدد نیست 

هر چند اگه اجبار خانواده هم باشه دختر می‌تونه واقعیت رو به پسر بگه

اون موقع تلاش و اصرار پسر معقول و منطقیه

موفق باشید

آتش عشق تو در جان خوشتر است

جان ز عشقت آتش‌افشان خوشتر است

هر که خورد از جام عشقت قطره‌ای

تا قیامت مست و حیران خوشتر است

تا تو پیدا آمدی پنهان شدم

زانکه با معشوق پنهان خوشتر است

درد عشق تو که جان می‌سوزدم

گر همه زهر است از جان خوشتر است

درد بر من ریز و درمانم مکن

زانکه درد تو ز درمان خوشتر است

می‌نسازی تا نمی‌سوزی مرا

سوختن در عشق تو زان خوشتر است

چون وصالت هیچکس را روی نیست

روی در دیوار هجران خوشتر است

خشک سال وصل تو بینم مدام

لاجرم در دیده طوفان خوشتر است

همچو شمعی در فراقت هر شبی

تا سحر عطار گریان خوشتر است

هنوز عاشق نشدی که اینطوری میگی..منم مثه تو میگفتم؛ میگفتم چند بار که سهله، یه بار هم به کسی رو نمی زنم ولی آخرش اینطوری شد

من خودم به همین صورت ازدواج کردم. من و همسرم با هم همکلاسی بودیم. ایشون از ترم یک عاشق من شد و یکی دو بار به بهونه اشنایی میومد و ازم سوال درسی میپرسید و یه دفعه هم دلشو به دریا زد و قضیه رو جدی کرد و بهم یه شاخه گل داد. من بهش گفتم نه! اونم رفت و چند ماه بعد که موقع برگشتن از دانشگاه منو تعقیب کرده بود دوباره اومد جلو و دوباره بهم پیشنهاد آشنایی داد و من دوباره گفتم نه. دلیلم هم این بود که سن و سالمون کم بود و منم هیچ شناختی از ایشون نداشتم و در ضمن من تو شهر ایشون دانشجو بودم و از خانوادم دور بودم و نمیخواستم وارد این جور روابط بشم. ایشون تا سال اخر دور و بر من نمیومد و من فقط دورادور و تو بعضی کلاسا ازش خبر داشتم. من واقعا حس میکردم از من دیگه خوشش نمیاد ولی در کمال تعجب دوباره کاملا یهویی ترم اخر تو امفی تئاتر دانشگاه موقع امتحان پایان ترم جلوی همه بچه ها ازم خواستگاری کرد. بعد از اون خانواده هامون با هم اشنا شدند و بعد از هشت ماه عقد کردیم.