خانواده برتر

سلام

من به شخصه اگر خودمم بهش علاقه داشته باشم خیلی ذهنم درگیر میشه مخصوصا اگر از ظاهر زندگی‌ش دقیقا متوجه نشم که چرا اقدام نمیکنه و چه مشکلی داره.

اگر بهش علاقه نداشته باشمم باز دو حالته یا ازش بدم میاد که خب علاقه داشتن یا نداشتنش مهم نیس بلکه از اینکه اون ادم از من خوشش بیاد حس بدی دارم. یا اینکه علاقه ای ندارم ولی بدمم نمیاد ازش این ذهنمو درگیر میکنه ولی نه به اندازه مورد اول

موفق باشید

سلام

راستش اگه به دردهم بخوریم ..خیلی ذهنم درگیر میشه اگه نخوریم همون روزی که به گوشم خورده بهش فکر میکنم و دیگه برام مهم نیست!

اگه ازش متنفر باشم ذهنم درگیر نمیشه. میگم یه جوری جوابش کنن. اگه نسبت بهش بی تفاوت باشم یا علاقه ای وجود داشته باشه بله ذهنم رو درگیر میکنه و دوس دارم به طور غیرمستقیم از فامیل راجع به این کارش اطلاعات بگیرم

سلام ، اگر اصلا اصلا دو

اگه خوشم بیاد ازش خیلی مشغول میشه.

شده کسی خوشش اومده منم فهمیدم و خیلی خوشم اومده باشه، ذهنم مشغول شه ولی نتونستم منم بهش بروز بدم، هرکاری کردم حتی نتونستم سر سوزن بروز بدم.

شاید یه موقعیتی پیش میومد که یه کوچولو کمکم کنه تو یه کاری ، بعدش هم یه زمان دیگه یه کاری کنه که من کمکش کنم اونطوری راحت تر بروز میدادم. 

چون خیلی خانوم ها تو بروز احساس سختی میکشن خواستم راهکار بدم به آقایون.

البته برعکسش هم بوده،

شده از علاقه کسی شنیده باشم و خوشم نیاد حتی متنفر هم باشم و نتونم بروز بدم که بدم میاد ازش. نهایتش دیگه خیلی ناراحت بشم کاملا ابرو هامو تو هم میبرم که بفهمه من نمیخوام.

پ.ن: برعکس آقایون که اصلا نمیگن و راهنمایی نمیکنن. وقتی یه کسی علاقه دارن چیکار میکنن، همیشه سعی کردم اینجا درمورد خانم ها، آقایون رو راهنمایی کردم که خانوم ها چی دوست دارن.

آقایون اینجا طوری جواب دخترارو میپیچونن که انگار یه رازه و دخترا نباید بفهمن پسرا علاقه دارن یا نه، بعدش هم همین پسرا میان میگن دختره محل نمیده... خب دخترا تا ندونن علائم یه مرد مشتاق با مرد مزاحم چیه چطوری بهت رو به بده آخه.

سلام ، اگر اصلا اصلا دوستش نداشته باشم به هر حال ته دلم بازم خوش حال میشم اما ازش دوری می کنم که اذیت نشه ، چون کار درستی نیس و بهشون مودبانه می فهمانم مناسب هم نیستیم چون از مردم آزاری برای ارضای روحی خوشم نمیاد...

اما اگه بهش تمایل داشته باشم شاید خیلی ضایع نشون ندم اما مطمئنا ذهنم را به شدت درگیر می کنه و انتظار اقدام جدی ازش دارم البته نه دوستی بلکه پاپیش گذاشتن برای خواستگاری... 

حتی عاشقشم باشم سعی در خودداری می کنم و دوست دارم اقدام جدی ازش ببینم...

ان شالله شمام عشقتون دوطرفه باشه و خداوند زمینه ازدواجتون را باهم مهیا کنه.

کامنت قبلی ناگهانی ارسال شد😐ببخشید.

خب دوست داشته شدن حس قشنگیه..

اینکه بفهمی کسی دوستت داره و بهت فکر میکنه بهت حس خوبی میده...

اما...

اگه کسی بهم علاقه داشته باشه و من تمایلی به اون شخص نداشته باشم ذهنم یه درصد درگیر میشه از صدرصد...اینم به خاطر اینکه فکر میکنم یکی دوستم داره و همون حسِ قشنگ

و...

اگه کسی بهم علاقه داشته باشه و من هم ازش خوشم بیاد خیلی خیلی حس قشنگ تری بهم دست میده...و اونوقته که هرچقدر که بخوام بهش فکر میکنم :))) ذهنم خود به خود درگیرش میشه دیگه

پس سوال شما بستگی به این داره که:

طرف مقابل هم از شما خوشش میاد یا نه!

موفق باشی :)

خب الان وقتی شرایطش نداری و نمیخواستی بری جلو اصلا دیگه چرا خودت ضایع کردی ؟!

ادم زیرک اون که دستش زود رو نکنه تو از الان دست خودت رو کردی و به نظرم کارت سخت شده چون اون دختر از الان میدونه چی جوابت بده.

بزار من فکرم بهت بگم اگر اون دختر دوست پسر داشته باشه و عاشقش باشه که احتمالش زیاده تقریبا هیچکاری نمیتونی بکنی.

ولی اگر نداشته باشه یا عاشقش نباشه، نسبت به شما نمیاد میزان عشقتون بسنجه بلکه میاد کار و درامد و سرمایه و .... چرتکه میزنه چون داری سنتی میای. انگار خبر هیچ نداری!!!

بستگی داره 

ولی این چیزی ک میگین برای منم پیش اومده 

ک اغلبم از پسره خوشم نمیومده

یه مدت هی فکر میکنی اونم بخاطر حرف مردم بوده ( چون هر جایی میری همش ..... میگن ، حلقت کجاست !!! ، فلانی چش بود ، چرا شوهر نمیکنی ، و ... ) 

یه مدتم مامانم تو خونه بهم گیر میده ک پسر چشه ؟ پسره خوبه و این حرفا

بعدم ک این اتفاقا تموم شد ب زندگیم میرسم 

چند بار برام پیش اومده 

از هیچ کدومم خوشم نمیومد و نمیاد !!!

اما پسرایی ک خوششون میاد ازم‌ و بهم‌ میگن ( فامیل نباشن ) اره فکر میکنم 

والا من ب سیم شارژرمم فکر میکنم چ برسه ب این چیزا 

البته فک کنم کلا ازدواج فامیلی رو چون قبول ندارم بهشون فکرم نمیکنم ، فقط حرص میخورم 

به نظر من علاقه داشتن به یه دختر و  خواستگاری از آنها،نوعی زیر پا گذاشتن غرور و لِه کردن اونه...من که به شخصه خیلی برام سخته به یه دختر ابراز علاقه کنم،احساس میکنم اگه به یه نفر  علاقمند بشم، آدم خیلی بی ارزش و ذلیلی هستم...

دور ازدواج رو باید خط کشید...

به نظر من علاقه داشتن به یه دختر و  خواستگاری از آنها،نوعی زیر پا گذاشتن غرور و لِه کردن اونه...من که به شخصه خیلی برام سخته به یه دختر ابراز علاقه کنم،احساس میکنم اگه به یه نفر  علاقمند بشم، آدم خیلی بی ارزش و ذلیلی هستم...

دور ازدواج رو باید خط کشید...

سلام داداش

امیدوارم اگه صلاحه بهش برسی و خوشبخت باشین

من پسرم

دوس داشتنو تجربه کردم یه بار

ولی خب نشد ...

ازون به بعد یخ شدم،سنگ شدم

نمیدونم چرا ولی دیگه چیزی نمونده تو دلم

قشنگ یه قالب یخِ متحرکم

البته نسبت به جنسِ مخالف فقط

دخترا رو میبینم،  رفتارا رو میبینم،  افکار و شخصیتا رو میبینم

گاهاً خوشم میاد که این دختر واقعا دخترِ خوبیه

ولی علاقه مند نمیشم

نمیتونم بشم

میگم میخندم ولی خودم نیستم

یه بغضِ مبهمی همیشه تو دلم میمونه

حرفام تا اینجا ربطی به متنت نداشت 😁

چرا قضیه لو رفت؟

واقعا چرا؟

اینکار یعنی بازی با آبرو و آینده ی دو تا خونواده

اگه تهش به اون دختر نرسی در واقع این تویی که ضرر میکنی

همه فهمیدن و بعدنم بخوای ازدواج کنی جوری دیگه بهت نگاه میکنن و ...

***

بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری

بغض یعنی که هنوزم دوسش داری

بغض اینه که هنوز دوسش داری ولی به خودت بخوای بقبولونی که دوسش نداری

چقد مسخرس آدم فازش با خودش معلوم نیس

خودش با خودش معلوم نیس چند چنده

آخه چرا باید دو تا قوه ی تصمیم گیری داشته باشیم؟

چرا عقل باید اینورِ طنابو بگیره و دل اونورِ طنابو؟

چقد چرت و پرت گفتم

ان شاءالله خدا عاقبتِ هممونو ختم به خیر کنه

من باشم خیلی ذهنم رو درگیرش میکنم و بهش فکر میکنم و اگه بشناسمش و خودم هم بهش علاقه داشته باشم ممکنه خواستگارای دیگه رو هم به خاطر اون اقا رد کنم چون دلم با کسی هست که میخامش .

اما بهتون پیشنهاد و توصیه میکنم که زیاد کش ندین ماجرا رو و اگه میخاید اون دختر اذیت نشه اقدام به خواستگاری کنید و برای آشنایی بیشتر و نامزدی باهاش باشین و تکلیف هردو نفرتون روشن بشه . 

از اونجایی که من به شدت از بلا تکلیفی بدم میاد ممکنه بعد از یک مدت سرد بشم و به اون طرف فکر کنم اما اگه خواستگار بهتر اومد جواب مثبت بدم

اگه به موقع اقدام صورت نگیره از طرف شما ممکنه سرد بشه و منتظر شما نمونه و .... صبر انسان حدی داره 

تازه علاقه تنها کافی نیست پس زودتر شرایطتون رو روبه راه کنید یا کمی بهتر که بتونید یه زندگی فعلا عادی مهیا کنید 

من ترم پنج ام و حدود یکساله حس میکنم یکی از هم دانشگاهیام  علاقه داره بهم

خودش مستقیم هیچوقت نگفته شاید چون به هیچکدوم از رفتاراش هیچ چراغ سبزی نشون ندادم

مثل ریپلای کردن استوری،یا اینکه به یه بهانه الکی خواسته حرف بزنه باهام

یا نگاه کردناش ،طوری که چند بار به طور تابلویی برگشته سمتی که من هستم نگاه کرده

آخرشم نفهمیدم اینا میتونه نشونه علاقه باشه یا نه😐

برام یه حالت خنثی داره نه بدم میاد نه خوشم میاد ازش 

ذهنمودرگیر کرده ولی نه به اندازه وقتی که مطمئن باشم یه نفر دوستم داره منم متقابلا دوستش دارم

سلام

راستی دخترک حرف خوبی  زد 

کلا منم اینطوریم اگه از پسری توفامیل که ابراز علاقه کرده خوشم نیاد هر بار که میبینمش خودمو میزنم به کوچه علی چپ یا کلا گم میشم که منو نبینه اصلا حس خوبی بهم نمیده همش فکر میکنم بازم میخواد بیاد جلو و چشمش دنبالمه و تا اون پسر ازدواج نکنه یا خودم ازدواج نکنم اون حس هی با منه!

کلا بفهمین خوشش میاد یانه!

میمیرم از خوشی:) 

سلام

‌‌ــمن اگر خودم دوستش داشته باشم که خیلی خوشحال میشم و صددرصد فکرم درگیر میشه 

ــاگر هم مطمئن بشم که دوستم داره و خودم دوستش نداشته باشم از قبل ، یکم خوشحال میشم و به اون نسبت به خواستگارای دیگه یه مقدار سهل تر میگیرم چون علاقه فاکتور مهمیه برام 

‌‌‌‌‌ــاگر هم به کس دیگه ای علاقه مند باشم یا نسبت به اون شخص از قبل تنفر داشته باشم میشه گفت حس خوشحالی ندارم و سعی میکنم همون موقع ها مستقیم(یا اگه نشد غیر مستقیم) به صورت محترمانه جواب منفی م رو به گوش طرف برسونم تا دل خوش نکنه 

جواب اکثر دخترخانوما این بود که فکرشون درگیر میشه اگه دو طرفه باشه که بنظره من قبل از اینکه اصلا بفهمن شما هم علاقه داری این فکر مشغولی هست پس خودتو مقصر ندون

ولی اگه خودشون علاقه نداشته باشن فکرشون مشغول نمیشه

خواستم اینو بگم

سوال اشتباهی پرسیدی چه سودی برات داره که بفهمی اون ذهنش درگیر شده یا نه که چی بشه مثلا ؟

بهتر بود از رفتاری که بعداز فهمیدن این موضوع دارن میپرسیدی تا بفهمی چقدر بیخود بی جهت ناز میکنن یا از طرف فرار میکنن!!!

و الکی الکی لگد میزنن به بخت خودشون البته مقصرم نیستن

تو اینطور مواقع از سمت پسر باید رسمی اقدام بشه تا تکلیف هر دوتا معلوم بشه

که شرایط نداری پس گاوت زاییده :))

فکرم درگیر نمی شه و واسم مهم نیست. کلا ادم رمانتیکی نیستم.

سلام

به شکست خورده

تا حالا نگفتم ولی الان بهت میگم منم طعم شکست رو تجربه کردم!

درست وقتی که فکر میکردم این پسر دیگه خودشو و چقدر به من نزدیکه نشد و رفت!

...

من حکمت نشدن اون موضوع رو فهمیدم مطمئنم با گذشت زمان شما هم میفهمی چون علاقت پاک بوده چیزی که من و اون پسر هم رعایت کردیم ولی نشد که بشه!

...

خدا بد بنده هاشو نمیخواد ...یکم زمان میبره تا به زمان حال بیای... ولی همیشه امیدوار باش و خودتو از نعمت عشق بی بهره نکن!

...

سلام 

نمیدونم این ماجرا مربوط به چند وقت پیشه و چرا به اونی که میخواستین نرسیدین گاهی نمیشه با سرنوشت جنگید اگه مال زمان خیلی قبل نیست

ان شاالله با مرور زمان درست میشه ولی اگه مدت زیادی گذشته و هنوزم نمیتونین مثل قبل باشین

گفتم شاید چند تا نکته رو بگم به دردتون بخوره من فکر میکنم وقتی ما یکی رو دوست داریم که فکر میکنیم خیلی به معیارامون نزدیکه

ولی گاهی اون فرد واقعا اون قدرا به معیارهای ما نزدیک نیست حداقل اون قدری که ما فکر میکنیم اما ما فقط ویژگی های مثبت یا به ظاهر مثبت طرف رو میبینیم

به قول معروف از طرف بت ساختیم برا خودمون

تا وقتی هنوز با خودمون به نتیجه نرسیم نمیتونیم یکی رو فراموش کنیم به قول شما عقل یه طرف طنابو میکشه دل یه طرفو

اول سعی کنید قشنگ با منطق با خودتون حرف بزنین و بپذیرید راه شما از اون دختر جداس و سرنوشتتون هیچ ارتباطی باهم نداره (اگه هیچ راهی نیست که باتوجه به متنتون راهی نیست) یعنی اول با خودتون به صلح برسید بعدسعی کنید کم کم تو ذهن خودتون کمرنگش کنید یه جایی خوندم که سریعترین روش برای تغییر باور به این شکله که اول نسبت به اون باور برای خودتون تردید ایجاد کنید نه اینکه از اول حالت هجوم داشته باشید بعد که کم کم سست شد تو ذهنتون با باور جدید جایگزینش کنید

من فکر میکنم احساس هم میتونه شبیه باور باشه در واقع باوری که از خوب بودن اون فرد برای خودمون ایجاد کردیم

یعنی اول تو ذهنتون تکرار کنید که اون دختر هم شبیه بقیه ی آدم ها مجموعه ای از نقاط مثبت و منفیه یه دختر معمولی مثل بقیه قرار نیست با ایجاد تنفر فراموشش کنید نه فقط باید از اون حالت خاص بودنه خارجش کنید اونم یه دختره مثل خیلی دخترهای دیگه و مطمئنا خیلی دختر های دیگه هم هستن که میتونین کنارشون خوشبخت باشید با توجه به چندتا کامنت اخیرا دیدم فکر میکنم از معیارهاتون مذهبی بودن و پاک بودن باشه

ولی لزوما هرکی پاک باشه اخلاقش صددرصد عالی نیست اصلا نسبت بهش حساسیت نشون ندید مثلا اگه فامیله سعی نکنید ازش دور شید چون باعث میشه ذهنتون بیشتر روش تمرکز کنه اونم یه دختره مثل خیلی دخترهای دیگه شاید دختر پاکیه ولی سرنوشتتون چیز دیگه ایه شاید انسان های پاک تعدادشون کم شده ولی این طور نیست که نباشن

مطمئنم خیلی دخترهای پاک دیگه هم هستن یا حتی بهتر

کمی به خودتون زمان بدید و اون دختر رو برای خودتون در ذهنتون کمرنگ کنید و حساس نباشید و مهم تر که با خودتون به نتیجه قطعی برسید

و بعد بسپارید به اطرافیانتون که دختر مناسب براتون پیدا کنند برید آشنا شید شاید اولش هنوز ذهنتون کمی مقاومت کنه و حس کنید نمیتونید دوستش داشته باشید قرار نیست از همون اول دوستش داشته باشید کم کم که شخصیت اون دختر رو ببینید میبینید که این دختر هم چقدر خوبه و به معیاراتون نزدیکه(همون طور که خودتون گفتید)

 و ان شاالله که به زودی ازدواج کنید و اون قدر عشق عمیقی رو در کنار همسرتون حس کنید که هیچ وقت این روزهارو یادتون نیاد

با توجه به کامنتاتون مشخصه که پسر پخته ای هستید فقط چیزی که به ذهنم اومد رو گفتم

شایدم به دردتون نخوره یا فقط یه یادآوری باشه موفق باشید 

به سوال کننده

دخترا بهتر میتونن جواب بدن ولی به افراد بستگی داره بعضی ها احساسی ترن و ممکنه درگیر بشن بعضی ها هم درگیر نمیشن 

به دانشجو:

آبجی ممنون از صحبتاتون

من به قسمت اعتقاد دارم

به حکمتِ خدا هم اعتقاد دارم

با عقل و منطقم به نتیجه رسیدم که چرا نشد

و مطمعن شدم که نشدنش واسم بهتر بوده و خودمم نشدنشو خواستم از خدا( البته عقلم )

ولی دلم راضی نمیشه

قضیه منتفیه ولی همه جوره واسم قابلِ توجیهه

درباره حمله ی آخرتون که گفتین خودمو از نعمتِ عشق بی بهره نکنم ،

آره حرفتون کاملا منطقی و شرعیه

دستِ خودم نیس

خشک شدم

حسی نمونده تو وجودم

با اینکه هزار بار خداروشکر میکنم که نشد و معتقدم مصلحت نبوده که بشه و پذیرفتم

نمیدونم چی بگم

ممنون از وقتی که گذاشتین

امیدوارم اونی واستون پیش بیاد که بهترینه

به حامد:

خیلی نگذشته،

آره همه چی تموم شده

واقعا حرفات خیلی درسته داداش

موافقم با حرفات

تقریبا همین حس و حالتو دارم

اتفاقا دختری رو انتخاب کرده بودم که بقیه صد مدل ایراد گذاشتن روش

چشمم باز بود

ایرادا و عیباشو دیدم و هنوزم قبول دارم یه دخترِ عادی بود و هست

ولی خب خیلی هم جدا نبود ازم

اتفاقا خیلی دخترا هستن ازون دختر محجبه تر،فکرشون ازون دختر واسه من جذابتر،شخصیتشون به من نزدیکتر ...

ولی من اونو میخواستم

دیگه نمیخوام

ولی هنوزم میخوامش

نمیتونم منظورمو برسونم

حرفاتون خیلی واسم مفید بود ، تشکر

ان شاءالله عاقبت بخیر بشی داداش

ممنون از کمکت

کاش هیچوقت نمیدیدمش

خیلی دوس دارم دوسش نداشته باشم،ولی دوسش دارم ،

نگرانشم

نگرانِ آینده  و ازدواجشم

دوس دارم با پسری ازدواج کنه که همه جوره ده برابرِ من سر باشه

چقد حرف میزنم

✌

به مونا 22

برای ما پسرا تشخیص اینکه بفهمیم یه پسر واقعا از کسی خوشش میاد یا نه سخته دیگه چه برسه به شما خانوما...

خانوما معمولا احساسی رفتار میکنن و خیلی موقع ها نا خودآگاه خودشون رو لو میدن ، البته بعضی از خانوما هم تو دارن... غیر از اون هم معمولا خیلی راحت به بقیه دوستانتونم میگید و به لطف دوستانتون خیلی ها خبر دار میشن، اما یه پسر تا زمانی که برای خواستگاری پا پیش نذاشته واقعا نمیشه صد در صد مطمئن شد ، چون پسرا معمولا تو دارن و خیلی کم پیش میاد به کسی بگن، حالا شاید می ترسن از جانب دیگران احساس تمسخر و ترحم دریافت کنن یا اینکه مثلا به کسی بگن عاشق شدن احساس میکنن پیش دیگران شخصیتشون پایین تر میاد تقریبا میشه گفت یه جور حالت غروره، بعضی موقع ها هم بخاطر مساعد نبودن شرایطشون برای خواستگاری پا پیش نمیذارن و کلا قید ازدواجشون رو میزنن، البته شاید به دوستای صمیمی و نزدیکشون بگن خودمم توی دوران تحصیلم چندتا از این رفیقا داشتم که اصلا فکر هم نمی کردم اینا عاشق بشن ولی شده بودن و البته فقط هم بخودم گفتن و ازمم خواستن به کسی نگم... منم نگفتم و تمام شد رفت.

معمولا پسرا توی دوران تحصیل خیلی به ازدوااج فکر نمیکنن شاید یه عده عاشق بشن و بیان خواستگاری و شایدم نیان اما خب چون یه عده نه کار ثابتی دارن و نه سربازی رفتن بیشتر دنبال دوستی هستن تا به شرایط ثابتی برسن... لازمه بگم که پسر خوبم کم نیست تو دانشگاه که پاک باشه ، یه هم اتاقی داشتم تا حالا تو عمرش فیلم مبتذل ندیده بود با اینکه طبع به شدت گرمی داشت اما ندیده بود... کلا تو اون اتاقی که سال آخر بودم هیچ کدومشون حتی دوست مجازی هم نداشتن ...

اینم بگم اگه یه پسر رفتارای عاشقانه نشون میده معنیش صد در صد عشق نیست شاید نقشه ای واسه کسی ریخته ، غیر از اون پسرا به دخترا خیلی نگاه میکنن معمولا هم از روی عادته و اصلا و ابدا معنیش این نیست که عاشق کسی شدن ، معمولا ترمای اول دانشگاه خانوما از این نگاه ها اشتباه برداشت میکنن و اذیت میشن...

تا اونجا که می تونستم سعی کردم راهنمایی کرده باشم هرچند که دیگه اکثرا اینا رو میدونن

به پسر جدی

ممنون از جوابتون واقعا خوشحالم کردین...

آخیش خیالم راحت شد، چون واقعا سخت بود که فکر کنم خودم چون نتونستم بروز بدم دوطرفه ست طرف مقابلم دیگه پیگیر نشده.

نگو کلا جدی نبوده قضیه، اگه علاقه جدی بود ، از گفتنش مستقیم پرهیز نمیکرد.

سلام

ب شکست خورده

از وقتی نوه من شدی یه تعصبی روت دارم که نمیذاره وقتی انقدر دلت پره راحت بگذرم.

ببین برادر من خودت میگی خیلی نگذشته ازش... این کاملا طبیعیه که دلت نخواد کسی رو و....

خودم اون مدت وقتی اسم خواستگار میومد گریه ام میگرفت

..میگفتم یعنی واقعا تموم شد ..دیگه نمیشه ؟

بعد یه مدت دلم آروم تر شد حتی الانم یادش میفتم ولی دیگه با خودم کنار اومدم واقعا منطقی نمیشد ولی قبول دارم حرفتو همین الانم افسار دلم رو ول کنم تهش هنوز بدش نمیاد اون پسر برگرده ولی عقلم هیچ جوره قبول نمیکنه!!!

یه جاهایی باید صبر کنی وفقط منتظر گذر زمان باشی...یه روزی یکی میاد که خیلی بیشتر از اون فرد معیاراتو داره....

منم دلم مثه شما میخواد خوشبخت شه ...

حتی نگرانم دختری گولش نزنه!!!

این در علاقه پاک طبیعیه ..

علاقه ای که پاک باشه با نفرین و تنفر تموم نمیشه ...

...

نه من نه شما اولین و نه آخرین افرادی که وارد این مسیر شدن نبودیم ولی یه عده اصرار میکنن بر غلط و میرن به طلاق و سردی و... میرسن .. یه عده هم مثه شما انقدر خوبن که خدا نیت خوبشونو میبینه و هیچ جوره نمیذاره زندگیشون خراب شه!

...

صبر داشته باش و اینو بدون که بازم عاشق میشی!!!

هیچی!!! 

 علاقه داشته باشه نیاد جلو واسه امر خیر به چه درد می خوره آخه؟؟؟؟؟؟

کلا از پسری که شجاعت گفتن حرف دلش رو نداره بیزارم! 

به دانشجو:

ننه بزرگ ممنونم از نصایحتون 😁

جداً حرفاتون خیلی آرومم میکنه

صبر میکنم و همه چیزو میسپرم به خدا

ان شاءالله همه ی جوونا خوشبخت و عاقبت بخیر بشن یکیش من .

امیدوارم شما هم همیشه خوشحال باشین و نگاهِ گرمِ خدا همیشه به زندگیتون باشه .

سلام 

به شکست خورده

من بخش زیادی از ریکاوری روح رو سر اون قضیه بعد از خدا به کمک خونواده برتر انجام دادم، پست هایی که میخوندم میدیدم چقدر دختر و پسر روزانه درگیر این ماجراها میشن و بعضیاشون خیلی با هم بودن و داغون شدن!!

...

البته از ماجرای من هم شاید چندماه میگذره ولی چون دائم نبود و چارچوب حفظ میشد خیلی وابسته نشدیم.

....

اینا نصیحت نبود حقیقته ، یکم سنت بیشتر که شد اونوقت دوباره فیلت یاد هندستون میکنه !!

....

درضمن ننه بزرگ خودتی!!!

به سوال کننده :

سلام داداش، من خودم همین چند روز پیش درباره ی این موضوع سوال مطرح کردم ... اگه پسر مورد علاقش باشی مطمئن باش درگیر فکرتون میشه ولی اگه نباشین فقط درحدیه که بگه خب اگه دوسم داره و میخواد بیاد خواستگاری جواب من فلانه... منظورم اینه بستگی به علاقه ی دختر خانوم داره. به نظرم اگه واقعا دوسش دارین و جواب تحقیقاتتون اکیه برید با خونوادش صحبت کنید و شرایطتونو بهشون بگید یا موافقته یا مخالفت! ولی درعوض به قول دوستان دیگه سوالی از شما نمیشه که این چه رفتاری بود اگه نمیخواستی پس چرا آمار گرفتی! 

به شیدا :

عزیزم، خواهر قشنگم، منم خیلی این حس تورو تجربه کردم ولی نتیجه ای که الان گرفته ام اینه که اگه پسری واقعا آدمو بخواد یک لحظه طاقت نمیاره ! میاد و حرفشو میزنه... ولی متاسفانه من به خاطر بی تجربگی هی درگیرش شدم هی درگیرش شدم تا اینکه الان که مجبور شدم فراموشش کنم خیلی درد دارم میکشم... وحشتناکه! از من به تو نصیحت !مبادا سرسوزنی فکرتو درگیرش کنی... پسری که این همه نگاه میکنه ولی جلو نمیاد مطمئن باش فکر درستی تو سرش نیست! وگرنه دلیلی نداره پنهون کنه حرف دلشو... آدم خیلی این جور وقتها درگیر میشه ولی باید اینو درنظر داشت که امکانش خخخخیلی زیاده که قصد طرف سواستفاده یا چیزهایی به غیر از ازدواجه! پس ازت خواهش میکنم منو مثل آیینه ی عبرت ببین و تنها کاری که میکنی این باشه که بهش توجهی نکنی چون عفت و سنگینیت زیر سوال میره و به چشم دختری بهت نگاه میکنن که (معذرت میخوام) ولی بهت به چشم دختری نگاه میکنن که واسه شوهر کردن سر و گردن میشکنه ... درصورتیکه این نیست! 

به منوچ خان و شکست خورده :

 دوستان شما برای من کامنت گذاشتین و از آینده ای حرف زدین که پر از اتفاقات خوبه... آینده ای که توش میتونم با پسر مورد علاقم ازدواج کنم... کسی که عاشقانه دوسم داشته باشه... پس چرا خودتون کوزه گرید ؟؟؟؟ چرا میگین سرد شدیم دیگه هیچ دختری به دلمون نمیشینه؟؟؟ امید داشته باشین! منی که این همه آبروم زیر سوال رفت این همه سرمایه گذاری عاطفی کردم تازه با وجود اینکه دخترم این حرفارو نمیزنم!!! از همشهری های عشق سابقم متنفر نیستم، از پسرا متنفر نیستم! شما چرا اینجورید پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا خدا اونی نیست که گفته "ای بنده ی من که عشق بنده ی دیگرم حال تورو خراب کرده.... تو به من اعتماد کن تا اون کسی رو که لیاقت عشق پاک تورو داره سر راهت بذارم "؟!؟!؟! آیا آیه ی 2و سوره ی طلاق دروغه؟  که میگه تقوا پیشه کنید تا جوابتونو درست و درمون بدم؟ آیا خدا وعده ای دروغین میده که شما بخواید از دوباره عاشق شدن ناامید بشین؟؟؟؟ 

امیدوارم هممون یه روز تو زندگیمون داشته باشیم که به این روزامون بخندیم! 

والا من پسرم اگه بفهمم بهم یه پسر علاقه داره می کشمش  شوخی ندارم که

به شکست خورده

حس و حال شما رو درک میکنم من هم کسی رو داشتم که خیلی دوستش داشتم خیلی از ملاک هام رو داشت. ولی روزهای آخر دیدم نمیتونم باهاش زندگی کنم یه مورد اختلاف اساسی داشتیم که که مطمئنم اگه با هم عقد میکردیم به عروسی نمیرسید. ولی هنوز دلم با ایشونه چندین ماهه که گذشته ولی روزی نیست که بهش فکر نکنم. واقعا سخته که به قول شما عقل یه سمت طناب رو بکشه و دل یه سمت دیگه. به خصوص حس عذاب وجدان هم داشته باشی. امیدوارم شما و من و همه جوونا خوشبخت بشیم

به سوال کننده: بستگی به حس ایشون به شما داره. من باشم در هر صورت منتظر اقدام از طرف پسر هستم و اگه زمان زیادی طول بکشه و در این مدت خاستگار بهتر از ایشون بیاد و اگه زیاد بهش علاقه نداشته باشم عقلم میگه خاستگار جدید رو رد نکنم

به شکست خورده

خواهش میکنم این اسمتون رو عوض کنید...

خوب نیست اینجوری خودتون رو شکست خورده معرفی کنین....

شمارو نمیشناسم اما شماهم دوست من هستین...یعنی کلا تو خانواده برتر همه دوست هم هستیم...

این نوشته از لئوبوسکالیای عزیز هم برای شما:

آنجا که عشق در کار است،شکستنی نیست.عدم موفقیت با شکست یکسان نیست.سرخوردگی مجال رشد و آموختن به ما میدهد.

اگر در عشق ورزیدن خطر نکنیم،هرگز شکست نخواهیم خورد.ولی از آن بدتر،شگفتی عشق را نیز هرگز لمس نخواهیم کرد.همانطور که لوید جونز نیز تاکید میکند،کسی که به راه بادیه میرود و مراد نمی یابد،بسیار برتر است از کسی که تلاش نکرده کامیاب شود.

به نظر میرسد که ما از شکستهایمان زودتر پند میگیریم تا از کامیابیهایمان.ما همواره شکست را در تقابل با کامیابی میبینیم،حال آنکه چنین نیست.کامیابی با شکست همسایه است.

مادام که در پی عشقیم،قدری شکست نیز در پیش خواهد بود.ولی برای عمل،آسیب انگیزه ای است نیرومند.اگر به جست و جوی منشا شکست هایمان برآییم،بر خردمان افزوده خواهد شد.ما برای رفتارهای کهنه ی خود چاره هایی نو میجوییم و برای برخورد های آینده تدابیر تازه می اندیشیم.این کار به یقین شکست نیست،بلکه طریقی است تامیین کننده ی تحوّل همیشگی.طریق رشد و بصیرت است،طریق عشق.

شکستی نیست،مگر دست کشیدن از تلاش.

البرت هابارد

موفق باشی جناب :)

اگه دوستش داشته باشم و بفهمم که اونم منو دوست داره از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجم 

اگه دوستش نداشته باشم که واقعا چندشم میشه 

متاسفانه تا حالا فقط مورد دوم برام پیش اومده

به ننه بزرگ :😀

منم با این وبلاگ دارم حالمو بهتر میکنم

تجربیات و حرفای بقیه خیلی اثرگذاره

امیدوارم دیگه یادِ اون پسر نیفتین

به بانودایانا:

حرفاتون کاملا درسته

آدما واسه بقیه خوب نسخه میپیچن ولی به خودشون که میرسه میشن کوزه گر و کوزه شکسته ...

تشکر بابت حرفاتون

ان شاءالله خدا اونیو واستون رقم بزنه که بهترینه

به شکوفه خانوم:

ان شاءالله

عاقبت بخیری و زندگی مشترکِ پر از عشق و آرامش واسه همه ی جوونا

به berelian03۰۳ :

خیلی ممنون از وقتی که گذاشتین

این اسمم منو یادِ خیلی چیزا میندازه

ازش انرژی میگیرم

شاید قوی ترم کرده

به هرحال تشکر

امیدوارم زندگیتون پر از عشق و آرامش باشه

ممنونم از راهنمایی شما،آره من خودم خیلی به این موضوع فکر میکنم و حتی گاهی احساس میکنم اگه هم حسی داشته باشه هیچوقت نمیاد حرفشو بزنه طبق شناختی که دارم

چون اکثر توجهاتش مجازی بوده و مخصوصا بعضی اوقات ماجراهایی اتفاق افتاد که من مطمئنم اگه واقعا دوستم داشت و شجاعتش رو داشت هیچوقت اینطوری دست روی دست نمیذاشتت و همینجوری از دور به عنوان تماشاچی نگاه نمی کرد،شرایط من طوری بود که اون اگر واقعا عاشق بود غیر ممکن بود انقدر منفعل از دور بشینه نگاه کنه

خیلی اعصابمو خورد میکنه این موضوع😐

ولی مشکلم اینه این فکر که الان ممکنه اون بهم علاقه داشته باشه رها نمیکنه منو

یعنی با خودم میگم شاید اعتماد به نفسشو نداره که بیاد جلو

من واقعا سعی میکنم بی توجه باشم حتی وقتی سنگینی نگاهش رو احساس میکنم اصلا اهمیت نمیدم 

ولی نمیدونم چطور به معنای واقعی کلمه به درجه ی بی خیالی نسبت به این موضوع برسم؟

بستگی داره که من بهش چ حسی دارم..

سلام

بستگی به پسری داره که علاقمندبهم شده

درکل ذهنت درگیرمیشه ولی اگه مثله من درگیرچیزای دیگه باشی فقط یه لبخندتلخ به این علاقه میزنی و دوس داری دادبزنی که چرا من...من لایقش نیستم برو دنبال یکی دیگه

هییییییییی روزگار

به منوچ:

بی خیالِ عاشقی شدی؟

عشق مگه دستِ خودته؟

نمیدونم

شاید تا حدیش دستِ خودت باشه

شایدم نباشه

امیدوارم عاقبت بخیر شی

بالاخره که باید ازدواج کنی

امیدوارم ازدواجت با عشق باشه

عشق با دوزِ بیشتری از اونی که تجربه کردی

نه اینکه با یکی زندگی کنی ولی فکر و دلت پیش کسی دیگه باشه

به شکست خورده :

انشاالله 

ممنون همچنین :)

التماس دعا 

به شیدا :

ابجی جونم منم مثل تو میگفتم شاید شجاعتشو نداره شاید من خیلی مغرورم، شاید خودشو درحد من نمیبینه، شاید شرایط برای صحبت کردن براش مهیا نمیشه، شاید حرفهایی پشت سرم شنیده که پشیمون شده یا دو دله، شاید شاید شاید......... ولی همه ی این حرف ها فکر باطل من و توه !!! پسر جماعت اگه بخواد ازدواج کنه و یه دختر پیدا کرده باشه که خیلی دوسش داره به نظرت حاضر میشه یک ثانیه بشینه و تو و من رو تماشا کنه و بذاره کسی دیگه بیاد مارو مال خودش کنه ؟؟؟ تو اگه پسر بودی آیا این اشتباه رو مرتکب میشدی؟؟؟ هرگز!!!!!!! پس بدون اگه واقعی باشه علاقش، مدت طولانی رفتارش فقط درحد نگاه و دنبال کردن و این جور چیز ها باقی نمیمونه! اگه بازهم نیاز به راهنمایی داشتی مشتاقانه حاضر به کمک هستم... بیا پست منو بخون و اگه کمک خواستی اونجا مطرح کن 

پست "پسر مورد علاقه م گفت که منو فقط برای دوستی میخواسته"

به شکست خورده :

انشاالله 

ممنون همچنین :)

التماس دعا 

به شیدا :

ابجی جونم منم مثل تو میگفتم شاید شجاعتشو نداره شاید من خیلی مغرورم، شاید خودشو درحد من نمیبینه، شاید شرایط برای صحبت کردن براش مهیا نمیشه، شاید حرفهایی پشت سرم شنیده که پشیمون شده یا دو دله، شاید شاید شاید......... ولی همه ی این حرف ها فکر باطل من و توه !!! پسر جماعت اگه بخواد ازدواج کنه و یه دختر پیدا کرده باشه که خیلی دوسش داره به نظرت حاضر میشه یک ثانیه بشینه و تو و من رو تماشا کنه و بذاره کسی دیگه بیاد مارو مال خودش کنه ؟؟؟ تو اگه پسر بودی آیا این اشتباه رو مرتکب میشدی؟؟؟ هرگز!!!!!!! پس بدون اگه واقعی باشه علاقش، مدت طولانی رفتارش فقط درحد نگاه و دنبال کردن و این جور چیز ها باقی نمیمونه! اگه بازهم نیاز به راهنمایی داشتی مشتاقانه حاضر به کمک هستم... بیا پست منو بخون و اگه کمک خواستی اونجا مطرح کن 

پست "پسر مورد علاقه م گفت که منو فقط برای دوستی میخواسته"

من ذهنم فقط درگیر کسیه که خودم دوسش دارم هس و به اونی که بهم علاقمنده شاید گذرا و یه دقیقه در روز فکر کنم

به منوچ خان :

:( آقای منوچ خان سلام، ببخشید نمیدونم چرا کامنتتونو ندیدم این کامنت آخر که دادین منظورمه... 

داداش بخدا حیفم میاد میبینم یه افرادی مثل شما که این همهههههههه عشقشون پاک بوده و "هست" خودشون و عشقشونو حروم کنن به خاطر اینکه خیال میکنن دیگه پیش نمیاد! بخدا خیلی حرصم میگیره! شما همتون مثل برادرم میمونین وگرنه خدای نکرده قصد بدی نداشتم از حرفی که زدم فقط خواستم بگم همون حرفارو که بهم زدین و کلی حالمو خوب کردین به خودتونم بزنین که خدای نکرده سردتر از این نشین :(

داداش من، یکم فکر کنی به اون لحظه ای که اتفاقی یه نفر دوباره میاد تو زندگیت که هم برات مرهمه هم عشق، دیگه نمیگی سرد شدم... میفهمم چی میگین ... خیلی حس بدیه اینکه عشقتو از دست بدی اونم به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن... به شکلی که هرگز تصور نمیکردی ! ولی یک لحظه به این فکر کن که تا الان به خاطرش عذاب کشیدی، خودتو از خیلی چیزها محروم کردی، قلبت یخ شد، روحت سنگ شد، حالت بد شد،..... ولی دیگه اجازه نده به خاطرش حالت این باشه ! قوی باش، به خدا اطمینان داشته باش! من نمیدونم چند سالتونه ولی حتی اگه سن خیلی زیادی هم داشته باشین نباید اینجوری بذارید هنوز قلبتون سرد باشه... زمان تاثیر گذاره ولی هرگز تا زمانی که خودتون دست به کار نشین و حس خوب دوباره عاشق شدن رو توی قلبتون جایگزین حس بد و کشنده ی بی تفاوتی نکنین خدا هم کمکی بهتون نمیکنه! انسان موجود مختاریه و میتونه یک دنیا رو فقط با فکرش تغییر بده... به خاطر اینکه مدت زیادی با پسری شبیه شما که قلبش یخ زده بود روبرو بودم کاملا حس شما رو درک میکنم... میدونم دیگه حتی حوصله ی عاشقی رو ندارین و دلتون میخواد برین یه جای خیلی دور که کسی نباشه !دلتون میخواد تا آخر عمر تنها باشین و ازدواج نکنین... و خیلی احساسات دیگه که هممون درکشون میکنیم! اما اگر از خدا میپرسین چرا؟ جوابشو پشت در قلبتون گذاشته !کافیه کلید بندگی و اعتماد به خدا رو بردارین و قفل درو باز کنین ! اگه کلیدو گم کردین ،درو بشکنین!!! ولی برای یک بار هم که شده حس قشنگ اعتماد به خدا رو تجربه کنین! باهاش معامله کنین! دستشو رها نکنین ... 

دخترایی هستن که شما هنوز ندیدین ولی میتونن با احساسشون و مرهمی که از اون احساس میسازن برای شما زندگی ای بسازن که حتی تو خواب هم ندیده باشین! پس خواهش میکنم در قلبتونو باز بذارین که کسی اگه خواست بتونه وارد بشه!!! 

برای شما و همه ی افرادی مثل شما دعا میکنم...

التماس دعا 

من همیشه به عشقم میگفتم اگه تو بری دیگه تا آخر عمر ازدواج نمیکنم و نمیتونم کسی دیگه رو به قلبم راه بدم ولی وقتی فهمیدم علاقم پاک بوده و تقصیری نداشتم، خدا یه جمله ای بهم نشون داد که این بود: "اگر یک انسان بخواد از یه لیوان آب بخوره و لیوان تو دستاش بشکنه و خرد بشه، آیا تا آخر عمرش دیگه هرگز آب نمیخوره؟!؟!" لیوان دلتون شکسته ولی آب عشقتون که از آب هم زلال تر هست هرگز از بین نمیره... 

انشاءالله عاقبت بخیر باشین 

به آلگری گرل :

سنم به شمسی یا میلادی؟😁

۲۲

سلام به همه آبجیا و داداشا

از سوال کننده عذرمیخوام که اینجا دارم سوالمو مطرح میکنم؛راستش برای من میزد صفحه مطلب گذاری وجود ندارد

من یه پسر ۲۰ سالم؛ترم ۴ ام الان؛ترم دوم به یکی از خانم های همکلاسیم علاقه مند شدم؛دختر خیلی خوبی بودن،محجبه،حزب اللهی،با حیا و مهربون.از نظر خصوصیات،هم کفوی وجود داشت؛ایشون یکسال از من بزرگتر بودن.چون تو دوران کرونا افتاد این علاقه مندی، من بیشتر از یه ترم و خورده ای نتونستم ایشون رو ببینم

من حدود یک سال به ایشون علاقه مند بودم و چیزی نمی گفتم.گاهاً تو پی وی با ایشون درمورد مسائل درسی صحبت میکردم.

این یک سال که سپری شد، یکی از دوستان ایشون رو واسطه کردم که نظر ایشون رو درمورد من بپرسن.

ایشون گویا متوجه علاقه من به خودشون شده بودن اما به دوستشون گفتن که در حال حاضر اصلاً به ازدواج فکر نمیکنن.

خلاصه؛من ابتدا حس کردم که این جواب، نه مثبته و نه منفی.برای همین یه نامه به ایشون نوشتم و گفتم چقدر دوستشون دارم و اگر اجازه بدن،پیشنهاد ازدواج رو در پایان مقطع لیسانس،دوباره مطرح کن.همینطور از وضعیت شغلیم گفتم؛اینکه فعلاً پش یکی از فامیل هامون تو بازار کار میکنم و دوست دارم درسم رو هم جدی پیگیری کنم. خب جواب نامه به دو صورت میتونست باشه: 

۱-منتظرم بمونین(که یعنی بهم علاقه دارن) 

۲-منتظرم نمونین

ایشون برای پاسخ به نامه یه روز مهلت خواستن؛جوابشون این بود:

"ممنون از لطفی که به من دارید،اما شرمندم،منتظرم نمونید؛انشا الله سلامت و موفق باشید."

سوال من (به خصوص از آبجیا) اینه که آیا قضیه به کل تموم شده و ایشون من رو دوست ندارن یا اینکه امکانش هست اگه بعداً،زمانی که به یه ثبات شغلی رسیدم،جواب مثبت بگیرم؟

اینم در نظر بگیرید که اگه ایشون در جواب نامه میگفتن منتظرم بمونین،یعنی میگفتن به من علاقه دارن و از یه دختر با حیا همچین پاسخی بعیده؛پس تنها پاسخی که براشون میموند، هرگز بود