خانواده برتر

نتونست بمونه دلش از صدام خسته شد زود
شاید پیش چشماش دل عاشقم خیلی کم بود
دلم پیش اونه آخه اون بی وفا یه روزی عاشقم بود
نتونست نمیخواست گذشت از این عاشق چه آسون
حالا من غریبم نمیدونم حالا کجاست اون
فقط آرزومه اون هرجاست با هرکی که باشه به خوابه شب آروم
بی وفایی کرد و رفت نموند
قبل عاشق منو سوزوند
از کنار قلب من چه ساده رد شده
مثل غریبه ها با دلم بد شده
بی وفایی کرد و رفت نموند
قلب عاشق منو سوزوند
نفرینش نمیکنم شاید شبیه من اونم یه عاشقه
ولی این حق منم نبود

چشامو میبندم شاید حس کنم هست کنارم
میدونست به جز اون کسی رو تو دنیا ندارم
دلم رو شکسته ولی من نمیخوام یکی دیگه رو جاش بزارم
میرفتو نگاهش نیوفتاد به چشمام یه بارم
هنوز پیش رومه ازش خاطراتی که دارم
دلم خیلی گرفته خدا طاقت دوریشو آخه دیگه ندارم
بی وفایی کرد و رفت نموند
قبل عاشق منو سوزوند
از کنار قلب من چه ساده رد شده
مثل غریبه ها با دلم بد شده
بی وفایی کرد و رفت نموند
قلب عاشق منو سوزوند
نفرینش نمیکنم شاید شبیه من اونم یه عاشقه
ولی این حق منم نبود

سلام به همه اونایی که این مشکل براشون پیدا میشه و سوال کننده عزیز:

راه حل فقط یه عشق قوی تر که جایگزین این عشق بشه و اینقدر در قلبت پر رنگ بشه که تمام درداتو فراموش کنی

نگو این عشق وجود نداره وجود داره

"خدا"

سعی کن قلبت فقط پر از حس دوست داشتن خدا بشه. خدا و فرستاده هاش. خدا و امام زمانش

قرآن بخون و اشک بریز. حس محبت و خالی شدن از غصه ها تمام وجودتو پر میکنه

از خودش کمک بگیر. نه اینکه ازش بخوای برگرده یا معجزه بشه. ازش بخواه بهت آرامش هدیه بده. حالا به هر طریقی. یه جوری که چند وقت بعد بگی خداجونم شکرت به خاطر همه مصلحتات. به خاطر آرامشت

اینی که میگمو تجربه کردم. الان دارم با تموم وجودم خداروشکر میکنم.

تو اوج گریه هام این آیه ها برام باز شد و تمام وجودمو خنک کرد. مثل آبی روی آتیش. برای چندمین بار در این سایت آیه هارو میذارم. خیلی زیبان خیلی

وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

و ایوب را یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد: به من بیماری و رنج رسیده است و تو مهربان ترین مهربانانی

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ

دعایش را اجابت کردیم و آزار از او دور کردیم و خاندانش را و همانند آنها را با آنها به او بازگردانیدیم و این رحمتی بود از جانب ما، تا خداپرستان همواره به یاد داشته باشند

وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِینَ

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ

، آنان را مشمول بخشایش خویش گردانیدیم و همه از شایستگان بودند

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

و ذوالنون را، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد: هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ

دعایش را مستجاب کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را، اینچنین می رهانیم

وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ

و زکریا را یاد کن ، آنگاه که پروردگارش را ندا داد: ای پروردگار من ،مرا تنها وامگذار و تو بهترین وارثانی

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ

دعایش را مستجاب کردیم و به او یحیی را بخشیدیم و زنش را برایش شایسته گردانیدیم اینان در کارهای نیک شتاب می کردند و با بیم و امید مارا می خواندند و در برابر ما خاشع بودند

منم نامزدیم دو ماه هست که بهم خورده واقعا خیلی حس بدیه شبا خواب ندارم و همش گریه میکنم مقصر همه ی اتفاقات خودش بود و من ترکش کردم ولی با این حال دلم خیلی براش تنگ شده هیچ وقت دیگه ازدواج نمیکنم 

منم نامزدیم دو ماه هست که بهم خورده واقعا خیلی حس بدیه شبا خواب ندارم و همش گریه میکنم مقصر همه ی اتفاقات خودش بود و من ترکش کردم ولی با این حال دلم خیلی براش تنگ شده هیچ وقت دیگه ازدواج نمیکنم