خانواده برتر

عزیزم اینطور که معلومه شما سنت کمه ببین منم ی زمانی مثل تو بودم باید همیشه سواری میدادم تا کمرم بشکونن . به خاطر دوستی با دیگران هرکاری براشون نکن خداروشکر چند سالیه دیگه اینکار نمیکنم هم تعداد دوستام بیشتر شده هم زندگیم بهتر شده در واقع برای خودشیرینی برای دیگران کاری نکن مگر مورد رضایت خداوند باشه مثلا من دیگه تو دوره کارشناسی به هیچ کس حتی دوست صمیمی تقلب نمیدادم میگفتم من زحمت بکشم تو مفت به دست بیاری بعدشم تقلب کلا گناهه از وقتی گذاشتم کنار نمره هام خیلی بهتر شد هیچ کدوم از دوستامم از دست ندادم به خاطرش چون خدا خوشش اومد و نذاشت فقط ببین کاری که اونا میخوان خدا هم میخواد بعد ببین چقدر تغییر تو زندگیت ایجاد میشه به این حرفای چرت و پرت که گاهی میگن مثلا کسی که تقلب نمیده عقده ای و اینا اهمیت نده ولی درس توضیح بده این ثواب داره و شاید وظیفه هم باشه و اجرتو فقط از خدا بخواه 

سلام

خوب من کاری با حرفای خانم محترم ندارم  چون از دید من کسی که به رفیقش تقلب نده لیاقت دوستی نداره :) خودمم شده 20 نمره تقلب دادم کاری هم با حلال حرومش ندارم یه استدلال مسخره هم دارم که طرف با پارتی استخدام میشه اون یکی میلیاردی اختلاس میکنه بعد من باید فکر حروم بودن تقلب تو درس 3 واحدیم باشم ؟:/
تا حالا فک کردی شاید تو رفاقتو یه جور دیگ میبینی ؟ مثلا از همون اول که به یکی سلام میدی انتظار داری همه چیشو بات شریک بشه :/ تو رفاقت اصولا واس یه مدت طولانی نباید زیاد درگیر طرف باشی صمیمیت هم از اولین دردودلا شروع میشه :) اتفاقا دقیقا تو سنی هستی که باید به این چیزا فک کنی دلیل این که کمتر دوست صمیمی داری هم اینه که مذهبی ای :) نه که بخوام توهین کنما عین واقعیته من خودم این حالتو تجربه کردم ولی اونموقع خودمم علاقه ای به ارتباط با دوستام نداشتم اونام با من کاری نداشتن مثلا شما خودتو کسی فرض کن که با ده تا پسر تو یه ماه دوست میشی و تموم میکنی بعد یه رفیق هم داری ک مذهبیه و بهت میگه اینکارت درست نیس و .... خوب مسلما تو ازش بیزار میشی چون خودتم میدونی درست نیس ولی به خاطر شرایطت و این که نتونستی تحمل کنی دوست داشتی اینجوری باشی یا مثلا میخوای بری یه چن دور بزنی چن تا پسر ببینی که بیوفتن دنبالت و یکم حال کنی مسلما به این دوست مذهبیت نمیگی بیا با هم بریم یا میخوای با دوستای دیگت همه با دوس پسراشون اکیپی برین بیرون حال کنین بازم به این نمیگین مذهبیا کمتر شوخیای بامزه میکنن کمتر قاطی جمع میشن کمتر بدون فکر کارای با مزه میکنن
مشکلت اینه که هنوز نفهمیدی مذهبی بودن چقد سخته :) این که بهت بگن عقب مونده هر روز حتی وقتی سوار تاکسی میشی یه عده به اعتقاداتت توهین کنن و از ترس مسخره شدن نتونی چیزی بگی و حتی با این که سرت تو کاره خودته بازم روزی هزار نفر بهت تیکه بندازن :) من همه اینارو چشیدم ولی ازونروزی که خواستم جوابشونو بدم شدم مث خودشون :) الان فقط مذهبیارو مسخره نمیکنم و تیکه نمیندازم بقیه نمیتونن کنارم راحت باشن و از مذهب فقط اطلاعاتشو دارم عمل زیر صفر :)
همینه که پیامبر میگه تو آخرالزمان دین داشتن از نگه داشتن آتش رو کف دست سخت تره
شما هیچ مشکلی نداری روزی که اینو به خودت بقبولونی میفهمی که نه دارو لازم بوده نه این همه نگرانی و .... زندگی رو سخت نگیرین زندگی و مخصوصا شخصیت ادما خیلی ساده تر از اون چیزیه که فکرشو میکنیم با خودت کنار بیا

ببین خواهر عزیزم، شما همین که یک عده دور و برت داری که دنبال سو استفاده از شما هستند (از دیدگاه شما) یعنی تو اون زمینه از اونا برتر هستی. این مورد کمی نیست.
این که می گید که یک خواستگار دارید که ان شالله جور بشه و برید خونه بخت، یعنی یکی شما رو با همین شرایطی که دارید پسندیده و دوستون داره. براش قابل احترامید و پرارزش.پس خودتو دست کم نگیر هیچ وقت.
البته مغرورم نشو. غرور تو خیلی جاها اصلا خوب نیست آدمو میزنه زمین و مانع پیشرفت انسان تو زندگیش میشه.
برای اینکه اضطرابت رو کم کنی لازمه که اعتماد بنفست رو بیشتر کنی باید اول از همه جرأتت رو سعی کنی افزایش بدی.یعنى، بدون ترس و با جرأت، با دیگران معاشرت کنی. سعی کن تو آغاز کننده یک بحث یا سخن باشی. به قول معروف مجلس رو دست بگیری. البته سعی نکن که خیلی همش بخوای تو جشم باشی که جلف می شه ! اولش سخته می دونم. اول از جمع هایی که خودمونی تر شروع کن و کم کم گسترشش بده.
تو مجالس تو اول سلام کن با دوستات ببین چقدر موثره، آدمایی که دیرتر سلام می کنن معمولا خجالتی و گوشه گیرتر هستند (البته یک سری افراد هم از سر غرور سلام نمی کنن)
هنگام سلام کردن، سعی کن نگاهت محبت آمیز باشه و با انرژى مثبت با طرف مقابلت معاشرت کنی و سعی کن تو جملاتت از جملات زیبایی که برا ارتباط مناسبه استفاده کنی. می تونی قبلا این جمله ها رو یک جا بنویسی یا تمرین کنی با خودت.
از رفتار اونی که احساس می کنی اعتماد به نفس بالایی داره و تو روابطش با دیگران موفق تره الگو برداری کن. البته نه این که دقیقا همون بخوای بشی تو خودتی و باید اون رفتار رو با خودت تطبیق بدی بقول معروف بومی سازیش کن.
ان شاالله ازدواج که بکنی خود به خود یک کم اعتماد به نفست بالاتر می ره و خلا های عاطفیت هم برطرف می شه. ولی سعی کن نیمه پر لیوان رو همیشه ببینی. نگو فلانی چون من باعث میشم بابا مامانش بهش گیر ندن با من دوسته، بگو من انقدر خوبم که پدر و مادر دوستم هم به من اعتماد دارن و دخترشون رو به من می سپارن. البته یادت باشه مغرور نشی.
ببخشید طولانی شد.

خوب همینکه رفیق آنچنانی نداری خوبه...افراد دنیای امروز همگی به درد رفاقت نمی خورند...با نظر یک خانم محترم موافقم بله برای خودشیرینی و رضایت دیگران کارهای بد انجام نده...عزت نفس داشته باش.همهتر از همه اینه که خدا رفیق آدم باشه...اگر اینگونه باشی شاید رفیق کم داشته باشی اما در عوض رفیق هات خوبند.یعنی ممکنه دو سه تا رفیق بیشتر نداشته باشی اما همین دو سه تا به کمک خدا چنان برات ارزشمند می شوند که ارزش هزار رفیق بیفایده خواهند داشت.

الان هجده سالته

سلام دوستم.خوبی؟وجدانامن الان دقیقامتوجه نشدم دلیل ناامیدی جنابالی چیه؟دختربه این خوبی،باهوشی،محجبه و باایمان،شاگردزرنگ،خانواده خوب وتحصیل کرده،خواستگارخوبم که داری،به جان خودم ندیده میگم چهرتم،یه چهره دلنشینه،ولی خودت به خودت تلقین کردی که دلیل این حال و روزم،خودزشت انگاریه."چه حرفا!بیام خفت کنم؟واسه چی انقدناامیدی؟واسه چی استرس واضطراب داری؟هان؟"این قسمتش شوخی بود.آخه عزیزدلم،خواهرگلم،این همه ویژگی وامتیازخوب داری،فقط یه کوچولوخجالتی هستی.خب بایدبیشترتوجمع باشی،بایدروی اعتمادبه نفست کارکنی.وقتی ازتوجمع بودن فرارمیکنی،خب نمیتونی دوستی پیداکنی!همین توجمع آشناوفامیل وخانواده بودن خیلی بهت کمک میکنه!دخترباهوشی مثل تو،حتماحرفهاواطلاعات زیادی داره،که دیگران دوست دارندبشنوندویادبگیرند. باباهردختری شرایط شماروداشته باشه اعتمادبه نفسش میخوره به سقف.اوقت جنابالی بردی چسبوندیش به کف،عجبا!.همیشه به داشته هات فکرکن.یه وقتایی آدمهااگردراوج ناامیدی، بشینن وخیلی روراست به داشته هاشون فکرکنند،غافلگیر میشندوباخودشون میگند:ای دل غافل،خداوندرحمان این همه نعمت به ماداده واوقت مااونارونمی بینیم وناامیدیم!پستای این روزهای اخیرروبخون،ببین چندتاازدوستای گلمون ازنامهربانی پدرومادررنجیدند!ببین چندتاشون ازفضای ناآرام منزل گلایه دارند!چندتاشون حتی شرایط تحصیل ندارند!خیلیابادنیایی ازعشق،منتظریه خواستگارخوبند!پس اگه بهت بگم حق نداری ناامیدباشی،ناراحت نشیا!ببین من میگم مدام نعمتهای خداوندرحمان روباخودت مرورکن،باخودت بگو:خدایاشکرکه خانواده خوب دادی،سلامتی دادی،سرپناه دادی،هوش واستعدادونبوغ دادی،امکان تحصیل ویادگیری دادی وازهمه مهمترقلبی همراه باایمان دادی.انقدرتکرارکن که به آنچه که میگی ایمان بیاری.همین باعث بالارفتن اعتمادبه نفست میشه،که درمرحله بعدهمین اعتمادبه نفس وبودن درجمع انسانهای شادوامیدوارومثبت اندیش،باعث خوب شدن روابط اجتماعیت میشه.فقط یه نکته،انسانهای لایق روبرای دوستی انتخاب کن، دوستی بایک نفرکه توروبه خاطرخودت وویژگیهای ارزشمندت بخواد،بهترازدوستی باده نقره که توروبه خاطراهداف خودشون بخواند.وقتی اخلاق ورفتاروحرفات سرشارازامیدوشادی وشیطنت باشه،خودتم که نخوای،دیگران میان طرفت وبهت پیشنهادمعاشرت میدند.راستی،آیه های قرآنو،بچسبون رودیوارقلبت،تاآرامش ازفضای اتاقت،به فضای قلبت منتقل بشه.

سلام

ببین عزیزم. خانمم دختر گل و عزیز، یه چیزی رو بهت میگم جدی بگیرش عزیزم. خانم گل شما شما خودت میدونی دختر خوب و درس خون و مومنی هستی ولی مساله ای که در مورد شما باعث شده این طور حسی داشته باشی نظر من اینه که شما یه درجاتی از افسردگی داری. این حالت روحی توی این سنت خوب نیست عزیزم چون شما توی سنی هستی که داری پایه های بزرگسالیت رو میچینی و ادامه پیدا کردن این حالت روحیت خطرناکه برات عزیزم ممکنه از مسیر زندگیت منحرف بشی و انتخاب های غلطی داشته باشی. حرف من رو به عنوان یه پزشک گوش کن و حتما به روانشناس مراجعه کن و به حرفش عمل کن تا حالت بهتر بشه. اگر جدی نگیری این حالتت روز بروز بدتره میشه و تا سال های خیلی بعدت رو درگیر میکنه.

خداروشکر که مدرستو عوض کردی و دیگه با اونا ارتباط نداشتی منم مشکل تورو داشتم ولی مدرسمو عوض کردم و خودمو راحت کردم الانم دوستای زیادی پیدا کردم اعتماد به نفست بالا باشه روابط اجتماعیت خوب باشه قرص استرس هم مصرف نکن اصلا خوب نیست بدتر افسرده و مایوس میشی و فقط میخوابی اگه خواستگارتو پسندیدی و ازش خوشت اومده بله بگو و اصلا به این چیزا فکر نکن و خودت باش

مشکل اینه که تو خودت برا خودت استرس ایجاد میکنی خدا بهت هوش و زکاوت داده بهت بدن سالم داده به حرف های بقیه توجه نکن خودت باش و به درست ادامه بده تا تو زندگی موفق و پیروز بشی

خداوند به انسان ها عقل و اختیار داده حالا این وسط یه چیزایی مثل سرشت خدا آشنا و تمایل به نیکی ها و تنفر از بدی ها هم تهش ماسیده...خدا اینارو داده و مارو فرستاده توی دنیا و میگه با همینا بسازین زندگیتونو اگر هم نمیتونین خوب بسوزین به من مربوط نیس.تقصیر خودتونه....حالا یه تعدادی هم پیغمبر فرستاده که یکم بیشتر کمکت کنن و اگر سر دوراهی  موندی راهو بهت نشون بدن...قرآن و کتب اسمانیم هست پس دیگه نباید توقعی از خدا داشت! بنظرم دیگه نباید انتظار داشته باشی چهار  تا آیه قران واسه ادم کاری کنن چون دنیا تحت قدر و قضای الهیه..

سعی کن با افراد با اعتماد بنفس تر دوست بشی 

سلام دوستان نظر همتونو از صمیم قلب قبول دارم و قشنگ ریشه یابی کردید

متاسفانه حرفی برای شما ندارم

☺ تجربه ی عزیز لطف کردین راه حل دادین:) ان شاءالله عمل کنم واقعا از خوندن خسته شدم فقط میخونمشون اتاقم و گوشیم پر برنامه های انگیزشی و ... هست

ببین راه حل اینه که بی خیال باشی! در مورد دوستات به تجربه یاد میگیری خوش اخلاق و خوش زبون و خوش برخورد باشی همه دوستت خواهند داشت ولی زیاد خودتو درگیر قضاوت مردم نکن.

سلام خواهر جونم.خوبی؟ ای بابا! لازم شد دوباره بیام خفت کنم! آخه من که جناب نیستم.یک بانویم.میگما شما هم اسمت خوشگله، هم حرفات خیلی خوشگله، اطمینان دارم چهرتم خیلی خوشگل و دلنشینه.جوابهایی رو که به دوستان دادی، خوندم.آفرین به شما.خیلی چیزها از شما یاد گرفتم.نگفتم دختر باهوشی مثل شما حرفها و اطلاعات زیادی داره که دیگران دوست دارند یاد بگیرند.کاشکی راستکی خواهر خودم یا حداقل یکی از دوستان نزدیکم بودی.چقد حالمون با همدیگه خوب میشد.خودم یه دختر شنگول منگول ازت می ساختم.جان خودم.دوستت دارم و برات یه عالمه آرزوهای خوب میکنم.انشاءالله خداوند رحمان برات بهترین ها رو مقدر کنه.قدر خودت و داشته هاتو بدون.یا حق.

با نوجان

این پست نیاز به نظر جدید دارد