سلام
گاهی وقت ها این حس لعنتی پوچ گرایی میاد سراغم ، حسی که از فکر به اینکه " هدف زندگی " چیه نشات می گیره ، به مرز بی حسی میرسونه منو ، نه چیزی خوشحالم میکنه نه چیزی ناراحت ، قطعا با خودتون دارید میگید : اوه تو افسرده شدی ، باید عرض کنم حدود ۳ ماهه میرم روانپزشک و این بیماری من داره کمتر و کمتر میشه ، و احساسم بهم میگه ، این افکار باقی مونده بیماری منه که با ادامه جلسات بر طرف میشه ، بگذریم ...
ولی انصافا هدف زندگی چیه ؟ آیا اصلا زندگی هدفی داره یا این ما هستیم که بهش هدف می بخشیم ؟ گاهی با خود میگم بر فرض من ثروتمند ترین فرد جهانم ، غذا ، استخر ، ماساژ و غیره من فراهم ، یا یک ریاضیدان هستم ، آخرش که چی ؟
با کسی زیاد صحبت نمیکنم ، چون قبلا که باهاشون بحث میکردم بهم میگفتن تو افکار عجیبی داری ! آره آره ، مثلا وقتی هفت - هشت ساله بودم پرسیدم بعد مرگ به کجا میریم ؟ و خوب همه سعی در پیچوندن من داشتن چون هیچ کس پاسخی برای سوالاتم نداشت ، چرا انقدر زود همه چی برام تکراری میشه ؟ بهتره بگم برای ما ! برای همه مون ، واقعا هنوزم لذتی هست که مثل دوران کودکی ما رو از ته دل بخندونه ؟ یک کودک شاد نه ساله خوش بخت تر است یا بیل گیتس ؟ به نظر من اولی .
باری ، گاهی هم میگم برم سه تا قرص اُلانزاپین بخرم و بخورم و دو روز بخوابم . نمیدونم واقعا ، هدف زندگی چیه ؟ خدا چرا ما رو آفرید ؟ وقتی ما عدم بودیم ، و هیچ بودیم چه نیازی به خدا داشتیم که با آفرینش مون بهش باید محتاج باشیم ؟ ببخشید :( معذرت میخوام . حس منفی زیادی دادم )
برام دعا کنید ، با همه شک هام به خدا معتقدم اما ظاهرا خدا به من و نیازم معتقد نیست و کاری نمیکنه .
مرتبط:
بهترین درسی که در عمرتون گرفتید چی بوده؟
احساس خنگی میکنم در برابر دیگران
از عمرم درست استفاده نکردم چه کار کنم که دیگه حسرت گذشته رو نخورم؟
تجربیات عملی شما در موقعیت های مختلف
با تجربه الان برگردید به سن 20 سالگی
پشیمانم چرا در 20 تا 25 سالگی ازدواج نکردم
در آستانه 27 سالگی فهمیدم که درانتخاب بعضی راه ها اشتباه کردم
چکار کنیم که بعد از 40 سالگی حسرت دوران جوونی رو نخوریم ؟
از 18 سالگی تا الان چه تغییراتی توی معیاراتون ایجاد شده ؟
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۵۲۴۶ بازدید توسط ۳۲۴۰ نفر
- سه شنبه ۲۰ شهریور ۹۷ - ۲۰:۰۷