سلام دوستان
بنده جندر کوییر هستم .تو معادل فارسی شاید بشه ترجمه کرد جنسیت عجیب  . شامل افرادی مثل کسانی که نه مردن نه زن مثل اخته ها یا کسانی که خودشون رو بی جنسیت میدونن یا کسایی که هم زنن هم مرد مثل دوجنسه ها  و کسایی که خودشون رو دو جنسه میدونن .
دقیقا مثل ترنس سکشوال ها که مثلا مردن از لحاظ فیزیکی اما خودشون رو زن میدونن .اما تفاوتشون با ما جندر کوییر ها اینه که اصولا جندر کوییر ها رو نمیشه به جنسیت خاصی منتسب کرد .
توی کشورهای دیگه از جمله امریکا خیلی راحت مجوز از روان شناس و روان پزشک میگیرن و عملشون رو قانونی انجام میدن  .اما تفاوت عملشون با ترنس سکشوال ها اینه که جندر کوییر ها از اونجایی که به جنسیتی خاصی متعلق نیستن و اصلا هم نمیخوان جز جنسیت خاصی قرار بگیرن ؛ عملشون کامل نیست .
مثلا فلان فرد جندر کوییر برای اینکه از لحاظ اناتومی دستگاه تناسلی هم بی جنسیت بشه ؛ فقط اقدام به یک عمل ارکیکتومی میکنه برای حذف بیضه ها و عمل کامل انجام نمیده چون اون وقته که به یه جنسیت خاص ؛ همونی که ازش متنفره ملحق میشه .
تو ایران خیلی خیلی بدبخت تر و ستمدیده تر از ترنس سکشوال هان . چون برخلاف بقیه کشورهای دنیا ؛ در ایران قانونی برای پذیرفتن و کمک کردن بهشون نیست . در صورتی که هر دو عضو یک مجموعه واحد به اسم ترنس جندر هستن و باید برخوردی یکسان از قانون و جامعه دریافت کنن که متاسفانه در ایران این طور نیست.

حالا من سال هاست دنبال جراحی که عمل حذف بیضه رو برام انجام بده بوده ام .به یه درایی کوبیدم که هیچکس از شدت تحقیر و تمسخر شدن حاضر نبود . بعد ۱۰ سال دیگه خسته ام . من فقط هویتم رو میخوام. انتظار زیادی نیست . به دست آوردن این هویتم هم یک امر شخصیه و هیچ ضرری متوجه هیچکس غیر از خودم نمیکنه ( البته اگه ضرری برای خودم داشته باشه ).
خلاصه تو ایران قانونی براش نیست . مورد منو روان پزشکا و مشاورای ایرانی تو ۷ سال تحت نظر بودن نتونستن تشخیص بدن .خدا رو شکر که تونستم سه سال پیش با یه روان پزشک از آریزونا مکاتبه ایمیلی داشته باشم به مدت یک ماه . با یک شرح حال کامل و ایضا شرح دوره های روان پزشکیم .
گفت: واقعا میخوای بگی اینقدر واضح شرح حالت رو میگفتی اما متخصصای روان پزشک ایران حتی یکیشون هم نفهمید که تو جندر کوییری؟ خلاصه اینکه پروسه اش رو گفت و اینکه راحت بعد تشخیص مجوز میدن و جندرکوییر میره عمل رو انجام میده.
خیلی عصبانی بودم .رفتم پیش دکتر روان پزشکم که خیلی هم معروفه .به وضوح با نشون دادن مکاتبه ها بهش فهموندم که منظورم چیه .معلوم بود که تا حالا اسم جندر کوییر هم به گوشش نخورده بود وگرنه تشخیص براش سخت تر از یه دکتر امریکایی اونور دنیا نمیبود.
واقعا خجالت آوره . من الان فقط دنبال پزشکی هستم که ارکیکتومی یعنی حذف بیضه ها رو برام انجام بده .عمل کامل نمیخوام به همون دلایلی که گفتم . کسی از عزیزان میتونه در پیدا کردن یک پزشک به من کمک کنه ؟ به خدا دیگه ته خطم. خسته ام از این همه توهین و تحقیر و زجر که باید بریزی تو خودت فقط به جرم اینکه هویت واقعیت رو میخوای .
هویتی که باید از بیرون هم با درونت و تصویرت از خودت هماهنگ بشه. از درد و خونریزی نمیترسم . از مرگ هم همین طور و این آدم رو به بی باکی و تهوری خطر آفرین میکشونه . خطرآفرین نه برای من بلکه برای مادرم. فقط نگران مادرمم که نه خواهری داره نه برادری نه پدری نه مادری نه شوهری نه فرزند دیگه ای . فقط منم و مادرم ؛ مادرمه و من . نمیدونم اگه خودم اقدامی بکنم و اتفاقی برام بیفته ؛ سر مادرم چی میاد.
تا حالا همین نگرانیم برای مادرم منو نگه داشته از هر کار خطرناکی که منجر به مرگ بشه. اما واقعا یه جاهایی درد اونقدر پر رنگ میشه که هر چیز دیگه ای رو تو ذهنت کمرنگ میکنه.حتی مادر .والان من دیگه توی  همین مرحله ام. به وضوح میبینم که مادرم توی ذهنم هر روز  کمرنگ تر و کمرنگ تر میشه اونقدر کمرنگ تر که دیگه واقعا به هیچ چیز بیشتر از رهاشدن از این مصیبت اهمیت نمیدم والان این فرایند رهایی طلبی به هرقیمتی ؛ به قدری پررنگ شده که فکر کردن به مادرم و اهمیت دادن به رنج و دردش رو به خاطر مرگ محتمل من کمرنگ و کمرنگ تر میکنه.
اما واقعا تصمیمم رو گرفتم . خواستم اینجا رو به عنوان اخرین در بکوبم که اگه نشد خودم برای حذف بیضه هام اقدام کنم. این پست آخرین کاریه که میتونم به خاطر مادرم انجام بدم . آخرین جاییه که حاضرم  به خاطر خراب نشدن حال مادرم ؛ باز التماس کنم تا به ایمن ترین روش درمان بشم. ولی اگه نشد ؛ دیگه حاضر نیستم هیچکس و هیچ چیز رو به رهایی خودم از این مصیبت ترجیح بدم .حتی مادرم رو.
البته میدونم احتمالا اینجا هم مثل بقیه جاها فقط با سیل نصیحت و هجمه و در حالات لطیف تر« ترحم» روبه رو خواهم شد . شاید بعضی ها هم یک لحظه نیت کمک کردن به من از ذهنشون بگذره . از همه شون متشکرم . توهین ها رو قطعا بی جواب خواهم گذاشت .اما اگه سوالی بود در خدمتم.فقط حقیقتا ملتمسانه ازتون میخوام که تا وقتی شرایط یکی رو شخصا تجربه نکردین قضاوتش نکنین . من واقعا نمیفهمم درد یک بیمار سرطانی رو. حتی اگه زمین و زمان رو هم در تلاش برای فهمیدن دردش به هم بدوزم نخواهم تونست  که درکش کنم.
فقط یک راه برای درکش هست .اونم اینه که خودم به سرطان مبتلا شم . و لاغیر . در ضمن من میل جنسی ندارم و فاقد هرگونه تمایل یا احساس نیازی به برقراری رابطه جنسی هستم . من یک عمر نسخه های دیگران برای درمان دردم تجویز شد. از نسخه نصیحت و دلسوزی تا نسخه توهین و تحقیر والبته تا نسخه مشاور و وروان پزشک .
من با هیچ نسخه ای از دیگران درمان نشدم . همانم که بودم. کاش همه این سالها اینهمه دیگرانی که برام نسخه های مصلحت دیده خودشون رو میپیچیدن؛ برای یکبار هم که شده اجازه خطور این فکر رو به ذهنشون میدادن که واقعا شاید نسخه خودش اونقدرها هم  تجویز بدی براش نباشه . شاید‌. ممنونم .

پیشنهاد :

آیا من آسکشوال هستم؟

ترنس ها نمی تونن بچه دار بشن؟

ممکنه شخص یک تراجنسی یا یک ترنسکشوال باشه

بررسی مسائل دو جنسه ها در ایران

حاضرید با کسی که تغییر جنسیت داده ازدواج کنید ؟

باید تحت جراحی تغییر جنسیت قرار بگیرم ولی امکانش نیست

یعنی پسره؟ پس چطوری تو مدرسه دخترونست؟

یه رفیق دارم دختره اما خیلی شبیه پسراست



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تجربیات پزشکی (۳۲۲ مطلب مشابه)