من دختری سی ساله ام ، زیبا ، محجبه ، دارای خانواده ای خوب و تحصیل کرده . دانشجوی phd. باورتون میشه تا حالا فقط هفت خواستگار داشتم .
همه شون جلسه اول بی نتیجه موند و اصلا به دیدار با پسر هم نرسید .تو مرحله اول مادر پسر اومد و رفت. تا حالا یه پسر بعنوان خواستگار منزل ما نیومده.
تو محیط دانشگاه و کار هم اصلا موردی برام پیش نیومده. به هر کس میگم باورش نمیشه چون من زیبا و تحصیل کرده ام. البته دختر خجالتی ای بودم. و زیاد اهل معاشرت نبودم. من هم از تجرد اجباری بسیار آزرده و خسته ام.
افسرده شدم و کاملا امیدمو به خدا از دست داده ام. زندگی بی هدفی دارم و بسیار در عذابم و نمیدونم به جرم کدامین گناه چنین سرنوشتی دارم. از نظر روحی عاطفی جنسی به ازدواج شدیدا نیاز دارم ولی هرگز در تمام عمرم اهل دوستی با جنس مخالف و خودارضاییی و.... نبودم.
بسیار پاک زندگی کردم هر چند دیگه الان زندگی برام بی مفهومه ولی چاره ای نیست. از اینکه بهترین دوران عمرم در بی قراری و حسرت و اضطراب گذشت احساس تضرر میکنم. کاش ...... بگذریم .
به نظر شما دلیل این سرنوشت چیه؟! چون دختر ساکت و کمرویی بودم حق ازدواج نداشتم علیرغم همه صفات اخلاقی یا زیبایی ظاهری خودم هم دلیلشو نمیدونم.
پاسخ :
سلام
حدس بنده اینه که اون مادرها ، وقتی سطح تحصیلی شما رو دیدند فکر کردن که پسران اون ها در حد شما نیستند .
فکر کردند که چون شما در سطح بالایی دارید تحصیل می کنید ، پسرشون قادر نیست انتظارات شما رو برآورده کنه .
شاید هم با دیدن شرایط شما اطمینان پیدا کردند که جواب منفی میگیرن . برای همین ترجیح دادند خواستگاری وارد مرحله بعد نشه .
بعضی از دخترها با ادامه تحصیل شرایط ازدواج خودشون رو سخت می کنن . گاهی پیش میاد دختری در خانواده یا شهری بزرگ شده که اکثرا تحصیلات بالا دارن . خب طبیعتا چون همه تقریبا در یک سطح هستند اون ها مشکل تعدد خواستگار ندارند یا می تونن به راحتی با یک فرد مناسب ازدواج کنند .
گاهی هم پیش میاد که دختر از لحاظ تحصیلی مثل ستاره در یک فامیل یا شهر درخشش داره . اغلب پسران وقتی اون رو در قله ( از لحاظ تحصیلی ) می بینند جرات خواستگاری کردن ندارند . یا فکر می کنند حتی اگه جواب مثبت بگیرند و ازدواج بکنند توان بحث کردن با اون در مورد مسائلی که در هر زندگی زناشویی پیش میاد رو ندارند .
قبلا به دختران تحصیل کرده این توصیه رو می کردیم که اگه تعدد خواستگار ندارند ، و سطح توقعات اون ها در حدی بالا نیست که دیگران فکر می کنند ، اون رو به دیگران بگن .
مثلا وقتی بحث ازدواج پیش میاد ، شما عقیده تون رو بگید . بذارید دیگران بدونن که شما چی فکر می کنید .
پیش میاد که در یک جمعی میگن دختر فلانی با یک دیپلمه ازدواج کرده در حالی که خودش لیسانس داره . یه دختر میگه حتما ترسیده دیگه شوهر گیرش نیاد ، این چه ازدواجیه ؟!
کسانی که این حرف ها به گوش شون می خوره ، اگه پسر دم بخت داشته باشه متوجه میشن که طرف اون دختر نرن ، یا اگه کسی ازشون در مورد اون دختر مشورت خواست ، میگن توقعش بالاست .
یه دختر دیگه میگه ملاک عقل و شعوره ، چه بسا یه دیپلمه درکش از یه ... بالاتر باشه . به نظر من سطح تحصیلات این قدرها هم تعیین کننده نیست و ... . اگه فردا خواستگارها جلوی خونه ی این دختر صف کشیدن نباید تعجب کنه !
امیدوارم حمل بر این نشه که بنده با تحصیل دختران مخالفم . به عقیده بنده یک مادر باسواد بهتر به تربیت می کنه .
موفق باشید
چرا ازدواج سخت شده و چرا خیلی ها خواستگار کم دارن
چه تغییری باید در زندگیم بدم که خواستگار داشته باشم؟
نکنه به خاطر جوش هام هست کسی منو نمی پسنده ؟
هر کس میشنوه که تا حالا اصلا خواستگار نداشتم باورش نمیشه
اون دختری که خواستگار نداره باید بره بمیره ؟
رک بگم خواستگار ندارم هر که میاد زنگ میزنه دیگه نمیاد
از خانوادم خجالت می کشم که با این سنم خواستگار ندارم
نمی دونم چرا اصلا خواستگار ندارم ؟
دلم خونه و اصلا خواستگاری ندارم!
چون چهره ام بچگانه است خواستگار ندارم ؟
32 سالمه و تا حالا حتی یک خواستگار هم نداشتم
میترسم که شاید قراره تا آخر عمر مجرد بمونم
میخوام ببینم چرا تا حالا حتی مورد قبول یه نفر هم نبودم؟
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۵۸۶۹ بازدید توسط ۴۱۱۴ نفر
- شنبه ۲۲ فروردين ۹۴ - ۱۹:۵۸