١ ساله پیش با پسر عموی مادرم که ٤ سال از من بزرگ تره اشنا شدم. بعد از ٤ ماه با مادرم در میون گذاشتیم و بعد از یکمى مخالفت قبول کرد.
بعد از اینکه ٦ ماه از رابطمون گذشت اومد خواستگاریم پدرم موافقت کرد ولی مادرم گفت تا با خانواده پدرم و پدرت مشورت نکنیم رضایت نمیدم.
من خیلی شوکه شده بودم که مادرم از همه چی خبر داره دیگه این چه مشورتیه؟ خلاصه رفتن مشورت کردن همه نه آوردن به خاطر گذشته ی پسر.
خلاصه پدرم هم که تحت تاثیر اونا قرار گرفته بود گفت نه. ولی ما باز با هم رابطه داشتیم. بعد از مدتی مادرم منو برد در خونه ی پسر عموش ( به خاطر دانشگاهش خونه مجردی گرفته بود ) گفت میدونم داره بهت خیانت می کنه منم دیوونه شدم و رفتم در خونش و دیدم بعله ... کلی جیغ زدم و کتک کاری کردم.
یه مدت باهاش رابطه نداشتم که دیدم شروع کرده ایجاد مزاحمت واسه پدرم و همه چیزو واسه بابام گفته بود. خلاصه یه دعوای فامیلیه بزرگ برامون پیش اومد که باعث شد بابام دیگه بهم اعتماد نداشته باشه و از این جور چیزا..
بعد از مدتی فهمیدم که مادرم با اون دختر توافق کرده و بعد از کلی جادو جمبل اون دخترو به پسر عموش انداخته...
الان من نمیدونم چیکار کنم من واقعا عاشقشم و از خیانتش میگذرم . من واقعا واسم سواله که اگه مامانم از همون اول مخالف بود دیگه چرا گذاشت یک سال با هم رابطه داشته باشیم؟
وقتی ازش میپرسم چرا این کارو کردی میگه بدبخت من نجاتت دادم! واقعا این وسط فقط ابروی من تو فامیل رفت. الان شنیدم می خواد بیاد خواستگاری چیکار کنم پدر و مادرم قبول کنن؟ مامانم که میگه مگه من مرده باشم که بذارم و از این حرفا. واقعا تحت فشارم کمک کنید
مرتبط :
دخترتون باید آبروتون رو ببره تا بفهمین نیاز جنسی فقط مال پسران نیست
اظهار نظرهای خانم ها در مواقع عصبانیت رو جدی نگیرید
الان که از مادرم بدم میاد راحت ترم
چه گناهی کردم که بچه ی یه مادر بی عاطفه شدم؟
نمیتونم حتی یه حرف دخترانه با مادرم بزنم
مادرم با من رفتار سردی داره ، نمی دونم چرا ؟
دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم
مادرم یه بارم از داشتن من ابراز رضایت نکرده
حرف های پدر و مادرم آزارم میده
کاش مادرم حرف های منو میفهمید و درکم میکرد
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۳۷۵۹ بازدید توسط ۳۰۴۴ نفر
- يكشنبه ۲۸ دی ۹۳ - ۱۱:۴۵