عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت همه شما خوبان که این پست رو می خونید.

راستش من اهل ایران نیستم. از همسایگی شما (افغانستان) این پست رو می ذارم. یک پسر ۲۱ ساله ای هستم که یک پرسشی الآن توی ذهنم پیدا شده و خواستم با شما در میان بذارم و نظر هر کدومو شما رو داشتم باشم..!

دومین پستم هست که تو این وبلاگ می نویسم!

می دونم‌ هر کدوم شما توی این مورد چیزی برای گفتن دارید، حالا اگه میخواهید بگید؛ اگه هم مایل نیستید، اشکالی نداره..! اول این پرسش رو خلاصه می نویسم.

اگه یه ماشین زمان داشتید که می تونست شما رو ببره به سن من؛ چه کار ها رو جدی میگرفتید و دنبالشون می کردید!》

نمی دونم یهویی این پرسش تو ذهنم اومد. مشوره و نظر شما می تونه بهم کمک کنه که خوب زندگی کنم، دل کسی رو نشکنم، به کسی آسیب نزنم و وقتی هم که تو سن ۶۰ یا ۷۰ رسیدم که اگه زندگی باشه، از زندگی که کردم راضی باشم.

به نظر من هر کسی توی زندگی اش دغدغه ای داره که با اون دست و پنجه نرم می کنه، امّا واقعاً بعضی اوقات اینکه تشخیص بدیم که آیا اون کار ما واقعاً ارزشش رو داره یا نه؛ به نظرم کمی سخته.! خیلی از پست های این وبلاگ رو خوندم، از هر موضوع. نمی دونم ولی نظرات خیلی ها متفاوت هست و با خیلی هاشونم خودم رو موافق کنم.

مثلاً در بحث ازدواج که می رسه نمی گم همه ولی خیلی از پسران مجرد می گفتند که دغدغه ای اصلی دختران پول هست! ولی خانوم ها می گفتند نه؛ پول مهمه ولی همه چیز نیست؛ بیشتر به تفاهم دو طرف بر می گرده، یا محبت و عشق که بین شونه اهمیت داره..!

نمی دونم چرا حد وسطی وجود نداره؛ چرا این قدر سخت می گیریم؟! مگه پدر بزرگان و پدران پدر بزرگان ما نمردند؟! مگه ما هم نمی میریم؟! پس اگه زندگی ما محدود هست، چرا این قدر سخت گیر باشیم؟! چرا کسی رو پیدا نمی کنیم که واقعاً بتونیم باهاش راحت باشیم و همدیگه رو درک کنیم؟! کلاً اشاره کردم به طرز فکرمان به هر مسئله ای تو زندگی!

البته این نظر منه! به هیچ کسی هم تعمیم نمیدم.!

مثلاً من فعلاً تو دانشگاه هستم، رشته کامپیوتر رو دارم می خونم. کم مانده لیسانسم رو بگیرم. درس خیلی برام مهم هست و شاگرد اول کلاس هم هستم. ولی خیلی چیزها ثابت نمی مونه یعنی همین فکر که الآن دارم، ۵ سال پیش نداشتم. من باید همه چیزم باید درس باشه، برای آینده که پیش رو دارم باید تلاش کنم. امّا بعضی چیزها برای هوس پرتی هم پیش میاد! اینکه درباره آینده مون فکر می کنیم. ازدواج، تحصیل، خانواده و...! نمی دونم ولی شایدم طبیعی هست!

اگه یه نفر رو واقعاً پاک دوست داشتید و میخواستید تا باقی زندگی تون رو با اون بگذرونید، چقدر تلاش می کردید که اون رو بدست بیاریید؟》

درباره خیلی چیزها مرددم؛

مثلاً خیلی ها میگن: هیچ وقت نذار کسی غمگین ات کنه با حرف هاش و با حرکاتش! یا اینکه کسانی رو که دوست دارید و فامیلید باهاشون خوب رفتار کنید و اگه بد هم رفتار کردن شما خووب باشید امّا اگه غریبه بود، اگه بد گفت؛ بد باش!!!

نمی دونم ولی فکر نکنم تا حاله تونسته باشم دل کسی رو بشکنم، با حرفم یا با رفتارم امّا خیلی ها دل من رو شکستن و میشکنن و من هم نمی تونم به روم بیارم تا دل اون ها اذیت نشه!

این عادت منه و از بچگی باهام بوده، وقتی یکی یک رفتار بدی مقابلم انجام میده، نمی تونم مثل خودش رفتار کنم، علتش هم اینه که رفتار که می خوام بکنم رو یا پیامبر ص مقایسه می کنم.

به خودم میگم اگه پیامبر به جای من بود، چه کار می کرد؟ و همیشه جواب خوبیه! امّا تو این وسط دل من می شکنه. اذیت میشم.

به روی خودم نمیارم.

ببخشید که موضوع پراگنده شد ولی خودم رو تو یک موقعیتی می بینم که فکر می کنم سفر بزرگی جلوی منه. اسمش بزرگ سالی هست.

ولی کلاً نمی دونم چه جوری باشم که خودم صدمه نخورم و به بقیه هم صدمه نزنم.؟!

می خوام یک زندگی معمولی داشته باشم، حداقل یک زندگی که همسفری که نصیبم میشه، راضی باشه!

خدا ازم راضی باشه.!

برای یک نفر پاک که دوستش داشته باشم، چقدر بجنگم؟!

با مردم چه جوری باشم؟!

کلاً چه جوری باشم؟!

شایدم جوابش رو می دونم 《خوب بودن》

ولی بعضی اوقات سخته!

امّا اگه بتونیم؛ زندگی خیلی زیبا به نظر میاد!!!

-------------------

از وقت که گذاشتید و این پست رو خونید؛ خیلی تشکر می کنم.

هر نظری یا پیشنهادی یا هم چیزی تو ذهن شما اومو و خواستید که به اشتراک بذارید، خواهشاً بگید!

خوشحال میشم..!

ایّام به کام تان.

شاد و موفق باشید!


مرتبط:

بهترین درسی که در عمرتون گرفتید چی بوده؟

احساس خنگی میکنم در برابر دیگران

اگه به گذشته برمیگشتی ...

از عمرم درست استفاده نکردم چه کار کنم که دیگه حسرت گذشته رو نخورم؟

تجربیات عملی شما در موقعیت های مختلف

با تجربه الان برگردید به سن 20 سالگی

پشیمانم چرا در 20 تا 25 سالگی ازدواج نکردم

در آستانه 27 سالگی فهمیدم که درانتخاب بعضی راه ها اشتباه کردم

چکار کنیم که بعد از 40 سالگی حسرت دوران جوونی رو نخوریم ؟

از 18 سالگی تا الان چه تغییراتی توی معیاراتون ایجاد شده ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
موفقیت در زندگی (۱۲۹ مطلب مشابه)