خانواده برتر

درگیر این نباش که فراموش کنی یا از سرت بییوفته ،سخت نگیر.فقط با خودت کنار بیا خیلی چیزا هست که خوبه،قشنگه،دوست داشتنیه،اما برای ما نیست و دلخوش نباش که وضعیت تغییر کنه و ورق به نفع شما برگرده .. این موضوع رو به چشم  یک رنج یک بیماری ببین که باید دوره خودش رو طی کنه و بعد از اون تسکین پیدا میکنه یه مقداری آزردگی طبیعی هست بهرحال.اما اگه حس کردی داره زندگیتو تحت الشعاع قرارا میده مثلا خوابت دچار اختلال شده،دچار پر خوری یا برعکس بی اشتهایی شدی،یا در روابطت با بقیه و تمرکز و تحصیلت داره تاثیر میگذاره حتما برو پیش یک  روانشناس خوب :)

راه خاصی نداره یه دو دو تا چهارتای منطقیه

من می‌دونم از ارتفاعات بلند بپرم آسیب می‌بینم دیگه اینکه شدیداً احساس میکنم که نیاز به پریدن از ارتفاعات دارم معنی نمیده

نباید به احساسات این چنینی بها بدم و الا خودم رو تو دردسر می‌اندازم در هر زمینه‌ای هم باید احساسات رو منطقی سنجید

شما هم بجای زیادی عجیب و خاص و رویایی جلوه دادن احساس‌تون نسبت به اون پسر، با واقعیت رو به رو شو که این احساست اشتباهه و هر وقت احساساتی مبنی بر علاقه یا کشش و یا کنجکاوی بهت دست داد خودتو با چیزی سرگرم کن

خیال بافی نکن شعرم نخون

شعر واسه آدم زیادی عاشق و احساسی مثل شیرینی برای یک دیابتیه

یکی از مهم ترین عواملی که باعث میشه یک فرد ، حس خنثی نسبت به کسی که عاشقش بوده پیدا کنه ، قطع امید از وصال به اون فرد هست

عاشق شدن موضوع کاملا طبیعیه

اینو بپذیرید و خودتونو سرزنش نکنید

اما در کنار اون ، سعی کنید فراموشش هم کنید

این رو بدونید که فراموشی عشق مراحلی مثل ترک اعتیاد دارد 

و شما چه بخواهید چه نخواهید ، باید از دو عامل زیر پیروی کنید :

ندیدن + گذر زمان

دوست عزیز

زندگی محل اندوه است نه شادی ، و سرای گذراست نه ماندگار

پس هر کس این را بفهمد ، از اتفاق خوشایندی که برایش بیفتد شاد نمیشود ، و از تلخی هایی که برایش پیش آید غمگین نمیگردد

یک مثال ساده ، از همین وبلاگ خانواده برتر :

اوایل کاربرانی مثل اوه مای کامپیوتر بودند

بعد ها کابوی تنها و عباس آقا

بعد ها پاکان و کاربر هیس

و همینطور الان کاربرانی مثل آقای اسکیزوئید و حافظ 

شخصا ، با توجه به اینکه بسیار فرد شهودی و معنوی هستم ، علیرغم اینکه در چهره ام نشان نمیدهم

همواره غصه گذشته رو میخورم حال آنکه گذشته هم چیز خاصی نبوده 

دخترم ، زندگی همینه

لحظات می آید و می رود

در تند باد روزگار ، عاشق میشویم ، به دست میاوریم ، از دست میدهیم ، زمان میگذرد ، شکست میخوریم و بزرگ میشویم

زندگی زندان سرد آرزو ها ، و غروب رویاهاست

با این موضوعات کنار بیا و نگاهت به آینده باشد

برای بهتر فراموش کردن اون پسر ، با فردی معتمد درد دل کن ؛ زیرا تخلیه روانی خود ، آثار پرباری و کمک کننده ای در فراموشی معشوق دارد

من شخصا علاقه ای به معرفی کتاب ندارم. ولی چون گفتید معرفی نکنید برعکس عمل می کنم .

تسلی بخشی های فلسفه اثر آلن دوباتن قسمت شوپنهاور رو بخونید. 

آنهایی که نامزد دارند و تازه ازدواج کرده ها از این کتاب دوری کنند .

سلام.

فقط به همین جمله بسنده کنید که "این عشق ها همگی سرابی پیش نیست و درواقع اسمش عشق نیست".

قرار نیست هر کسی را دوست داشتیم، با همون هم ادامه بدیم.

اینو هم یادتون نره که اجازه شما دست پدر و مادر شماست. بله من مثلا عاشق یکی شدم ولی وقتی هیچ چیزمون بهم نخوره و خانواده ها هم مخالف، فقط خود شما اذیت خواهید شد.

برای فراموشی هم فقط دوستش دارید. داشته باشید، ایرادی نداره. پس فراموشی لازم نیست. 

منم مشکل شما رو دارم، آدم مورد علاقم از یکی دیگه شکست عشقی خورده و به اون فکر میکنه :)

نمیشه از یاد برد نمیشه خود آدم با اختیار فراموش کرد باید سپرد به زمان.

تنها کار ممکن اینه که به تصورات و فانتزی های ذهنی بال و پر ندیم. ازش دور بمونی یجوری که راه برگشت نداشته باشه مثلا دلت اکانت، خریدن گوشی ساده :) 

اگر شما به ایشون حسی در سر داشتید تا به الان میباست از یاد میرفت ولی اگر احساسی عمیق در قلب شما رخنه کرده باشه باید احساس و عشقی عمیق تر از وجود اون آقا در شما بوجود بیاد که حضورشون محو یا حداقل کمرنگ بشه,از هر طریقی,قرار گرفتن در موقعیتی خاص(به لحاظ روحی و معنوی) یا فردی که فراتر  از اون احساس را به شما منتقل کنه 

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران

واقعیتش در کوتاه مدت و اونهم در حالی که هنوز طرف را می‌بینید فراموش کردن موضوع شدنی نیست 

راه حل دوریه،

از دل برود هرآنکه از دیده برفت 

سعی کن با طرف روبرو نشی 

سعی کن کلاس مشترک بر نداری 

سعی کن جایی که اون هست نباشی 

سعی کن نبینیش 

کار واقعا سختیه ولی راه دیگه ای نداره 

البته حواست باشه خیلی افراد مخصوصا دخترا برای پر کردن جای خالی یه نفر میرن دنبال یکی دیگه این اشتباه هم معمولا به نابودیشون ختم میشه

چون طرف مقابل اگه از شکست عشقی تو خبر داشته باشه هر بلایی بخواد سرت میاره چون نقطه ضعف را دستش گرفته 

حواست باشه با کس دیگه جای اون را پر نکن 

سعی کن توسلات را در زندگیت بیشتر کنی ارتباطت را با خدا بیشتر کن انشاالله به راحتی ازین مسیر رد میشی

من این احساس مسخره رو تجربه کردم اسمش رو عشق نمی ذارم شاید اون زمان ها میگفتم عشق ولی الان میگم خودآزاری😂😏

بدی ها و بی اهمیتی های شخص رو‌برای خودت بزرگ کن به طوری که ازش متنفر بشی به ضمیر ناخودآگاهت بفهمون باخودت تکرار کن ازش متنفرم ...

همه ش به نکات منفی  این احساس و اون آدم فکر کن...

تنها راهش اینه ازش متنفر بشی...

من الان از اون شخص متنفرم.

همسرش همکار خودمونه گاهی میاد بهش سر بزنه میبینم ش حالت تهوع میگیرم تو گروه و اینستا هم میبینمش اتفاقی مثلا کامنت ش و هرچیزی چیزی جز حالت تنفر ندارم. و هرروز از خودم و خدا عذر خواهی میکنم بابت اون اشتباه .که روح الهی درونم رو آزردم با این اشتباه.

همین و دارم راهم رو جدا میکنم که در آینده هیچ وقت همکار اون آقا نشم هیچ وقت چون بی نهایت بی زارم ازش( بهش فهموندم که دوستش دارم اونم منو یه مدت  در آب نمک خوابوند ولی بعدش...)

سلام.راستش وقتی نوشته هاتو میخوندم حس میکردم خودم این تاپیک رو زدم. من ی دختر با عقاید تقریبا مذهبی هستم و تا این سنم با هیچ پسری دوست نشدم و  مث شما از یکی از همکلاسی هام خوشم میاد ولی فکر میکردم اون آقا به یکی از دخترای کلاس علاقه داره(چون ی سری ری اکشن هاشونو میدیدم ) منم مث شما دوسش دارم ، یا بهش فکر میکنم . نمی دونم شما تو اینستا فالوش کردید یا نه اون ریکوست داد و منم قبول کردم اوایل سعی میکردم با ریپلای کردن ی جوری متوجهش کنم و اینکار خیلی برام سخت بود چون بار اولی بود که به خاطر علاقه م نسبت به ی پسر پاپی میشدم. راستش چند باری ریپلای کردم و ایشون هم همینطور ولی چن ماه بینمون حرفی رد و بدل نشد و همین بار آخر که همین پریروز بود با خودم عهد کردم ک اگه اینبار ریپلای کردم و سر حرف رو باز نکرد دیگه خودم رو بیشتر از این کوچیک نکنم و فراموشش کنم و الانم تو مراحل فراموش کردنشم🙃میدونم خیلی سخته کاملا میتونم حست رو درک کنم پیش اومده که ی هو فکرم میره سمتش بغضم میگیره و گریه میکنم و ناراحت میشم. تنها کاری که از دستت بر میاد اینه که سعی کن نادیده ش بگیری هر موقع ک فکرت میره سمتش نفس عمیق بکش و موزیک گوش کن یا رو کاغذ هر چیزی که تو ذهنت میگذره و اذیتت میکنه رو بنویس خودم این کارو کردم و نتیجه گرفتم . ببخش اگه زیاد شد😅. امیدوارم هیچ کی وارد علاقه و عشق یک طرفه نشه. موفق باشی

از خدا کمک بخواه.والسلام

به نظرم خوبه که با یه روانشناس صحبت کنی عزیزم.

چطوور میشه کلا این حس از بین برد.

یعنی تا میای دل ببندی تنها میشی

مگه‌ ادم چندبار میخواد زندگی کنه که همیشه.

باید تنها باشه.

خیلی دوس‌دارم کلا این حس از بین بره .

ممنون میشم کمکم کنین :)