خانواده برتر

دوست خوبم ادمها به این خاطربه دنیا میان که به خواسته دلشان برسن،همیشه برادلت زندگی کن واحساس رضایت وخوشبختی وارامش میکونی،درغیراینصورت زندگی نمیکونی متاسفانه بردگی میکونی،خودت انطوری که دوست داری زندگی کن باحرف وقضاوت دیگران توجه نکن ،این دنیای زیبایت رابه خاطر اون دنیایی که نیست خراب نکن ،بهشت این دنیایت راجهنم نکن به خاطراون دنیایی که نیست ،همش همین دنیاست،همه چیز دست خودته که ازاد زندگی کنی یابرده وار وبااعتقادات قدیمی عمرتو به اخربرسانی،دیگه تشخیص باخودته،موفق باشی دوست خوبم،سعی کن خودت خدای خودت وارباب خودت باشی نه بنده هیچکس و...

راز این امر استحکام پایه های اعتقادی هستش وگرنه در شهرهایی که کم ترین میزان پایبندی به بعضی مسائل وجود دارد بسیاری افراد همچنان بر اصول خود پایبندند.

این اصول رو هرچی آدم با همه وجودش پذیرفته باشه و همین طور با استدلال، بیشتر میتونه بمونه بر سر راه خودش.

البته محیط اطرف هم میتونه یه وسوسه هایی ایجاد کنه.

برای پرش یه فنر لازمه که پا روی اون بذاری تا بپری.

یه فنری هست خیلی قویه ولی اگه تونستی پا رو روی اون تا انتها بذاری میتونی تا جایی که به ذهن آدم هم نمیرسه دست پیدا کنی و پرواز کنی.

این فنر همون نفس آدمه.  

✔✔✔اصلا لذت بی نهایت ، بدون گوش کردن به حرفای خدا ممکن نیست.

هرکی دنبال لذت توی همین دنیا هم باشه و نخواد زجر بکشه بازم اگه درست فکر کنه میرسه به همین حرفای خدا . هرکی هم راجب مال حرام و الکل و بی حجابی و چیزایی که اسمشو آزادی میذارن ، فک میکنه لذت داره و آزادی حساب میشه ، این فکرش حقیقت رو تغییر نمیده و اون لذتی که باید رو نمیچشه و زجرش به دنبالش میاد .

اتفاقا انسان باید دنبال امیال و دوست داشتنی هاش بره. اما سخن خدا اینه که یه جوری باشه که بود و نبودش حالات تو رو تغییر نده. به طور خلاصه به دنیات برس اما حب دنیا نداشته باش. 

یکی از همونا من بودم .

بله مهم انسانیته .بنظر من آدم هرجور ک دلش میخاد باید زندگی کنه کل عمر مفیدمون 60ساله اینم بخای باحرف اینو اون زندگی کنی نمیشة پس کی بخاطر دل خودت باید زندگی کنی 

سلام

سوال بسیار خوبیه

راستش منم خیلی علاقه مند به قتل زنجیره ای،زجرکش کردن،سلاخی و تیکه تیکه کردن آدما هستم

به نظرتون برم دنبال علاقم؟

دنبال کردن امیال و ارزوها تا زمانی که خلاف دستورات دینی،عفت و اخلاق،خلاف عرف نباشه بله به نظرم  معقوله 

استارترمحترم؛؛؛ دنبال کردن علایق ودوست داشتنی ها تاجایی ک بادستورات الهی وقانون مغایرنباشه هیچ اشکالی نداره بنظرم.حتی مادرقانون هم گاهی نمیتونیم دوست داشتنی هامون رودنبال کنیم امادریک صورت.درصورتی ک اعمال دوست داشتنی وحقمون وسیله اضرار ب غیربشه...؛؛؛درکل بنظرم دوست داشتنی ای ک باقانون ودستورات الهی مغایرت داشته باشه نمیصرفه. چرا ؟؟؟چون این دنیا محل گذره وسرای جاوید وابدی جای دیگریست،ک کیفیت زندگی مادراین دنیای موقت کیفیت سرای جاویدمون رومشخص میکنه،،،وب نظرم عقلانی نیست بخاطریک چیزموقت دوستی داشتنی ای دنبال کنیم ک سرای جاویدمون روتحت تاثیرقراربده.

وسوال اخرتون هم درجوال باید بگم اری... تاریخ روایت گر هزاران افراد این چنینی هست ک باوجود قبول داشتن خداواخرت دوست داشتنی بدو وحشتناکی رودنبال کردن.مانندشمروابن ملجم.ک هردوخداواخرت روقبول داشتن اما دوست داشتنی وحشتناکشون اون هارو ب ورطه نابودی کشونده.

√√√خیلی هامیگن چرا ازفلان کار ک خداگفته روانجام بدیم یاچرا فلان کار رونکنینم.مامیگیم این دنیا رحم سرای ابدیه،وبرایمثال یک جنین باید خوب غذاجذب کنه تارشدکنه وبینی ودستوپا وحتی اندام تناسلی تشکیل بده چون درسته ۹ماه تورحمه وداره زندگی میکنه هیچ احتیاجی هم ب اینانداره امابایدقوی باشه تلاش کنه برایجذب غذا ورشدش چون کیفیت زندگی این دنیاشو هموناتشکیل میده،اینجا برای تنفس ب بینی احتیاج داره واگه مثلا اندام تناسلی نداشته باشه نمیتونه اینجا مثلا زوجیت برقرارکنه و خب اینجام رحم اخرته؛؛؛یک سری امور باید انجام بدیم وتدارک ببینیم هرچند بهش الان نیازنداشته باشیم تااون دنیای جاویدمون راحت باشیم.وخب ما۹ماه رحم مادری بودیم ۹۰سالم نهایت رحم دنیاییم.زندگی ابدی وجاویدمون جای دیگس وباید ازیک سری,دوست داشتنی,های بد بخاطراون دست بکشیم...

نمیدونم منظورمو رسوندم یانه یاچقد حرفام موردقبوله.اماخداکنهبدردبخور باشه؛سوال پیچیده ای بود

سلام

خوب به نظرم دیندار واقعی خواسته ها و امیالش در جهت و راستای دین هست ،، و  با علاقه و رغبت قلبی  در مقابل دین سرسپردست 

گاها اگه خطا و اشتباهی رو انجام بده -با توجه به اینکه انسان هر چند معصوم و خوب و خالص بازم از گناه و خطا مبری نیست-

حس شرمندگی و انزجار و پشیمونیش بر لذت گناه انجام دادش  غلبه داره

و اگه خویشتن داری پیشه کنه 😃و انجام نده احتمالا لذت و افتخاری که براش به ارمغان میاره چندین و چند برابر لذت گناه نکردست

پس نظر شخصی من اینه 💁‍♀️  
مطیع همه جانبه دین بودن برای ما انسان ها الزاما به معنای گناه نداشتن نیست 
بلکه به معنای اینه که مقصد و مقصود نهایی ما رضایت خدا باشه

راه رسیدن به این درجه از اعتقاد هم مبارزه وعملی نکردن خواسته هایی که در جهت مخالف دینمون هست ، هست

و آزمایش ها و امتحان های الهی هم دقیقا بر سر دوراهی قرار دادن انسان بین دین و دنیای اونه 

“إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیم”

جز این نیست که اموال و اولاد شما آزمایشی هستند و حال‌آنکه مزد فراوان نزد خداست.

۱۵سوره تغابن 

امتحان یکی میشه قربانی کردن فرزندش با توجه به علاقه ای که به فرزندش داره
و دیگری میشه رعایت حجابش حتی اگه میلش به بیحجابی باشه

شک و تردید داشتن برا انجام کاری به این معناست که از انجامش مطمئن نیستیم 
و عمیقا کارمون رو باور نداریم و تاییدش نمیکنیم
 
پس دلیل آرایش نکردن اون خانم احتمالا اجرای دستور دینش نبوده 
و اگرم بوده اعتقاد و باور قلبی نبوده یا القای محیط و خانواده بوده یا موارد دیگه و هرچی بوده رضای خدا نبوده

البته اینا برا کسی هست که به مفهومی به نام آخرت و قیامت اعتقاد داشته باشه

‌پس نمیشه و نمیتونیم هم خواسته های مغایر با دینمون رو داشته باشیم و هم دین رو
 
نمیشه دین دار حقیقی باشیم و گزینشی انتخاب کنیم
و خواسته هامون زیر سبیلی رد کنیم 😅

یا به قول خارجیا :

‏You can not serve God and mammon

🙂👌

سلام 

قطعاً نه به هر قیمتی تا جایی که از چارچوبهایی که قبولشون داریم خارج نشه.

ولی بعضیا از خود پیامبرم مسلمان تر میشن😐😐هر چی که مایه ی دلخوشی و تفریحه حرام میدونن .حکایت سلطان تازه مسلمانیه که موقع برگشتن از جایی واسه استراحت و تفریح میره یه حمام عمومی،حمام میکنه و دلاکا مشت و مالش میدن و خیلی بهش خوش میگذره.وقتی برمیگرده پیش وزیرش بهش میگه امروز یه گناه بزرگ مرتکب شدم.بعد که وزیر بهش میگه حمام کردن گناه نیست تعجب میکنه میگه من فکر میکردم هر کاری که حال آدمو خوب کنه تو اسلام حرومه

حالا خود مراجع میگن آرایش ملیح که جلب توجه نکنه مشکلی نداره ولی بعضیا یه کرمم قبول ندارن.یا با دست زدن به صورت و اصلاح کردن مشکل دارن و سبیل داشتن زن رو فضیلت تلقی میکنن😐

تو اون پست هم هیچکس به اون خانوم توصیه نکرد آرایش غلیظ کنه تو خیابون که از حدود دین خارج باشه

سلام

عزیزم در وجود هر انسان دوتا نیرو هست که خدا بهش  داده و هیچکسی هم نمیتونه این دوتا نیرو رو ازش بگیره : یک عقل

دو اراده و اختیار

تو هر زمینه ای از زندگیتون که بخوای تصمیمی بگیری ؛ اول فکر میکنی مشورت میکنی تحقیق میکنی نهایتا تصمیم می گیری

حالا یکی مثل شما اعتقاد به آخرت داره و دین اسلام ؛بنابراین بر اون اساس تصمیم می گیره سبک زندگیشو به چه سمتی ببره

یکی هم فکراشو میکنه می بینه  کل دینو قبول نداره بعضی جاهاشو قبول داره ؛انتخابی رفتار میکنه.

یا اصلا میخواد مسیحی باشه بی دین باشه شیطان پرست بشه...

نمیتونیم آدمها رو مجبور به انجام کاری کنیم.

من وقتی به اون خانوم گفتم هرچی دوست داری و دلت میگه انجام بده ، این ناشی از این بوده که نمیخواستم نظر خودم رو بهشون تحمیل کنم.اومدم ارایش کردن رو از جوانب مختلف بررسی کردم و اون نظر رو بهشون دادم و درنهایت گفتم کاری که دوست داری انجام بده.

1.به نظرتون دنبال کردن امیال و دوست داشتنی هامون کار درستیه؟

بله قطعا!!!! امیالی که راجع بهش تحقیق کردی و هم عقلت میگه اون کار رو انجام بده ،هم دلت ؛چرا نباید انجامش بدی؟؟

مگه ما چند بار زندگی می کنیم؟

حتی خود خدا تو قرآن گفته ما راه را به شما نشان دادیم میخواید ایمان بیارید می خواهید  نیارید!

پس اگر دین دارید بدونید خدا راهو باز گذاشته واسه هر آدمی

یعنی خدا اختیار داده به انسان و خیلیا میگن اون بار امانتی که خدا به انسانها داد  و همه ی مخلوقات از حمل کردنش سرباز زدن همین بوده!

ما عقل و اختیار داریم ، بر این اساس تصمیم می گیریم و عواقب کار رو هم با جون و دل میخریم.

2.به هر قیمتی؟

مسلما نه. ارزش هر خواسته رو عقل تعیین میکنه ، یه وقتی هست تصمیم می گیری مثلا جهانگرد بشی بعدا که یه سفر کوتاه میری و میای میفهمی جهانگرد شدن کار جذابیه ولی به سختی هاش نمی ارزه پس بی خیالش میشی.

یا وقتی ببینی یه اشتباه بدجوری بهت آسیب میزنه انجامش نمیدی. عقل و احساس در کنار هم  حرف اولو میزنن.

یکی فکراشو میکنه میگه من اعتقاد دارم آخرت هست و اگر فلان گناهو انجام بدم میرم جهنم پس انجامش نمیدم.

یکی فکراشو میکنه می بینه من اعتقاد دارم آخرتی هست ولی اگر این گناهو انجام بدم که حتما نمیرم جهنم پس انجامش میدم.

یکی فکراشو میکنه میگه اصلا آخرتی وجود نداره!

یکی فکراشو میکنه میگه:

من بد کنم و تو مکافاتم  دهی....پس فرق من و تو چیست ربی!

یکی میگه :جهنم رفتن بخاطر این گناهو به بهشت رفتن بخاطر فلان کار ترجیح میدم!(بخاطر لذت بالای اون کار)

یکی میگه اصلا خدا وجود نداره!

پس ببین عزیزم همه این آدمها بر اساس عقل و منطق خودشون و تجاربی که در گذشته داشتن تصمیم می گیرن.

بنابراین وظیفه ما اینه که به تصمیم شون احترام بزاریم.

پس اگر یک کار بدی رو انجام میدیم دو حالت داره : یا واقعا نمیدونیم بده ؛ یا اگر میدونیم و بازم انجام میدیم حتما اون کار اونقدر تو نظر ما لذتبخش بوده که عقلمون گفته ارزشش رو داره!

طرف یا نمیدونه سیگار و قلیون بده ؛ یا میدونه ولی میگه لذتش از ضررش بیشتره و میکشه.

3. آیا واقعا اینطوری خوشبخت میشیم؟

خوشبختی یک حس درونیه ، مجموعه ای از عوامل باید دست به دست هم بدن که شما حس خوشبختی کنی.ولی قطعا اگر به یک دین خاص اعتقاد داری و بخوای کارای خلاف اون دین رو انجام بدی چون در تضاد عقل و احساس قرار می گیری مشخصا احساس خوشبختی نخواهی کرد!!

4.سوال آخر :

 به نظر من یک مسلمان واقعی با این تفکر که هر چی میلته انجام بده ؛ نه ...خوشبخت نمیشه چون دین اسلام یعنی تسلیم یعنی هرچی ما گفتیم تو بگو چشم.بی برو و برگرد...در عوضش ما حور میدیم فلان میدیم بهشت هست و...حداقلش اینه اگر گناه کردی توبه کنی و حس عذاب وجدان داشته باشی...پس اون آوم خوشبخت نیست.

من تسلیم مطلق بودنو  قبول ندارم✋موفق باشید همگی🌸

سوال خوبی بود . 

ماهها سعی کردم بهش فکر کنم .  اما هیچ وقت نتونستم یا بهتره بگم دلم نمیخواست واقعیت رو بفهمم چون برام سخت بود .  

چیزایی رو دوس داشتم که توی دین حرام بود ، کسی رو دوس داشتم که منو از دینم دور میکرد . دلم نمیخواست فکر کنم که باید از فکرش در بیام . اون کسی بود که تا به حال هیچ کس شبیهش نبود . دلم میخواست باهاش ازدواج کنم بعد از سال ها اون اولین کسی بود که اینقدر دوسش داشتم و بهش حس بد نداشتم ، اون به من حس زندگی میداد ، اون کسی بود که دو سال پیش منو از افسردگی جدا کرد ،من بین انتخابش و یا رد کردنش مردد بودم . اما امروز صبح تصمیم گرفتم از فکرش دربیام ، میدونم این تصمیم به احتمال ۹۰ درصد به قیمت مجرد موندن همیشگی ام هست اما حداقلش دیگه خودمو گول نمیزنم که خدا گناهان منو نادیده میگیره .

من قبلا این تصمیم رو گرفتم که اونجور دلم میخواد زندگی کنم . اما دیشب از سر کنجکاوی با دیدن یه کلیپ ترسناک اونقدر ترسیدم که با خودم فکر کردم با این همه گناه در گذشته من به چه رویی میتونم  موقع اینجور مشکل ها از خدا کمک بگیرم . 

الان که دارم این نظر رو مینویسم  سه ساعتی هست که دارمگریه میکنم . 

همین چند دیقه پیش داشتم عکس یه دختر خارجی رو میدیم . توی دلم گفتم خوشبحالش که اینقدر دینش بهش سخت نمیگیره . حداقل مثل ما نیس که درگیر این همه تبصره باشه . نمیگم بده ولی آدم بدشانسی مثل من دل به کسی داد که با این قوانین دینی جور در نمیاد ضرر بزرگی میکنه . 

 گاهی اوقات فکر میکنم اصلا چرا با دنیا اومدم .؟ که توی مهترین تصمیم هام مجبور بشم بین عقل و دلم یکی رو انتخاب کنم ؟ اصلا این دنیا برای امثال من چه ارزشی داره که بخواد به ازدواج و بچه دار شدن فکر کنیم . 

بعد از حدود ۱۲ سال ترک نماز امشب دارم به از سر گرفتن نمازام  فکر میکنم ،

حالی که دارم رو نمیتونم توصیف کنم . 

امیدوارم این حال نصیب هیچ کسی نشه . 

سلام دوست گرامی، وقت شما به خیر.

آیا دنبال کردن امیال و گرایش ها در هر شرایطی صحیح می باشد؟!

شاید بله، شاید خیر!!!!

مثالی که زدید به هیچ عنوان پوشش دهنده ی سوال شما نمی باشد.

صرف نظر از غرایز ذاتی، گروهی از افعال، در پوشش محیط بیرون شکل می گیرند و گروهی دیگر در درون می جوشند.

در دسته اول کاور عرف حائز اهمیت می باشد نه صرفا جهت تاثیر پذیری که برای گذراندن آسوده تر زندگی. مثلا پوشش و نحوه ی لباس پوشیدن. بنده به عنوان یک خانم، می توانم بازه ای از پوشش ها را داشته باشم که با قوانین نیز منافاتی ندارند. این که کدام پوشش را انتخاب کنم تا بتوانم آسوده تر در جامعه حضور داشته باشم و با عقاید و افکار و چهارچوب های خود نیز هماهنگ باشد، وابسته به "من" است. بنده حق انتخاب دارم و می توانم به نحوی در اجتماع حاضر شوم که هم با عقاید خود سازگار باشد و هم متناسب با عرف.

حال در بازه ی این آزادی عمل، بنده می توانم به تاثیر از افکار واهی و برای خوشایند افراد دیگر، این پوشش را انتخاب کنم یا خیر می توانم آن گونه که خود دوست دارم لباس بپوشم و به عبارتی " خودم باشم"

یا در مثالی دیگر در جمعی بنده دوست دارم با تظاهر و کاوری واهی، به گونه ای رفتار کنم که به اصطلاح با کلاس و پرستیژ به نظر برسم و خود حقیقی خود را زیر پوششی، برای خوشایند دیگران پنهان کنم. در این حالت در واقع بنده از محیط شخصیت می گیرم. شخصیتی واهی که من نیستم و این جز صرف انرژی از من، و ایجاد یک نقاب ریا کارانه صورت دیگری ندارد. 

در چنین مواردی می گویند خودت باش و این خودت باش قاعده دارد. قانون دارد. محدوده دارد. بنده موظف هستم یک سری قوانین را رعایت کنم که هم دچار مضیقه نشوم و هم هنجار شکنی نکرده و عرف و شرع و قاعده ی غالب در محیط را رعایت کنم.

مورد دوم درخصوص گرایشات و امیال بنده می باشد که ابعاد بسیار گسترده ای دارد.

مثلا یک نفر به هنر علاقه دارد، فرد دیگری به علوم محاسباتی، یک نفر به رشته ی ورزشی خاص و فرد دیگر به موسیقی و...

چنین گرایشاتی دو دسته می باشند؛مثبت و منفی! 

دسته ی اول؛

این گرایشات تنها وابسته به "ما" هستند. مثلا بنده به دنبال این رشته برای خوشایند دیگری نرفته ام و فعل من  در گرو محیط نمی باشد. بلکه در ذهن بنده جاریست و من را به انجام آن ترغیب می کند.

چنین گرایشاتی صرفا در گرو اعتقادات و باور های عقیدتی بنده نیز نمی باشند.

افراد برجسته ی بسیاری را می شناسیم که آتئیست یا خداناباور می باشند. 

افراد برجسته ای برجسته ای چون؛ اروین شرودینگر(فیزیکدان)، استیون هاوکینگ(فیزیکدان وکیهان شناس)، آلفرد نوبل(شیمیدان)، نیلز بور(فیزیکدان)، جیمز چادویک(فیزیکدان)،واینبرگ(فیزیکدان)،فرانسیس کریک( از کاشفان ساختار دی ان ای)، گیلوساک(شیمی دان) و...

در مقابل خداباوران بی شماری نیز وجود دارند که به درجات عالی از علایق و گرایشات خود رسیده اند که آن ها را می شناسیم.

مولانا(شاعر)، ابن سینا(پزشک)، ابوریحان(همه چیز دان)، نیوتون(ریاضی و فیزیکدان)، خواجه نصیر الدین طوسی(همه چیز دان) و...

پس گرایشات شما می توانند مستقل از عقاید شما باشند. خواسته ها و باور هایی که شما با تمام وجود خواستار آنها می باشید و در چهارچوب باور های شما می گنجند. چنین  تمایلاتی ماندگار و پایدار می باشند و از سمت بعد کمالگرای شما به شما القا می شوند.

(در مقابل تمایلات موقت نیز وجود دارند که ناپایدارند مثلا شما از طمع یک غذا را دوست دارید، بعد از مدتی برای شما معمول می شود.

یا فردی را دوست دارید، پس از مدتی یا طی وقایعی، دیگر حس اولیه را در خصوص آن فرد دارا نمی باشید.)

دسته ی دوم؛

صرفا از بعد غبار آلود تفکرات که برگرفته از محیط می باشد، به فرد القا می باشد. مثلا گرایش به خشونت! گرایش به یک فعل هنجارشکن افراطی و ...

و این گرایشات صرفا در محدوده ی مادی نمی گنجند. گرایشاتی می باشند که می توانند نه تنها با چهارچوب های محیط، که با چهارچوب های معنوی نیز مغایرت داشته و اصل حقیقی ما را به حاشیه و زوال بکشانند.

گرایشات شما می توانند مثبت باشند یا منفی، واهی باشند یا حقیقی. برای آنکه ببینید در کدام سمت گود قرار دارید، از بزرگ ترین نعمت خداوند به خود کمک بگیرید؛ عقل خود!

فکر کنید، تحلیل کنید، بررسی کنید، مطالعه کنید، تحقیق کنید. کمک بگیرید. آیا درست می اندیشید یا خیر؟!

اگر بله، به دنبال گرایشات خود بروید.

اما...

یک اما بزرگ نیز وجود دارد.

امایی که می تواند علایق را به حاشیه براند و آن زمینه ی پرورش استعداد هاست.

بستر مناسبی که بتوان علایق خود را پرورش داد.

شرط ابتدایی ورود به این بستر تداوم زندگی برای پرورش امیال و گرایشات و استعداد هاست!

باید دید آیا با صرفا پیگیری گرایشات خود، قدرت ایجاد محیطی مطلوب را نیز جهت ادامه ی حیات دارا خواهید بود یا خیر؟!!!!

و پاسخ منفی شما صرفا به معنای ترک گرایشات خود نمی باشد. می توانید بستر را خود محیا کنید. شاید با راهی طولانی و شاید کوتاه!

می توانید به عنوان بخش منشعب زندگی خود به دنبال آن بروید.

یا آن را رها کنید!!!!

و یا خیر می توانید با بررسی جوانب و ابعاد مختلف آن، صرفا به دنبال آن بروید

و در بیشتر مسیر ها می توانید از زندگی همراه علایق خود یا تلاش برای آن ها لذت ببرید.

لکن این که کدام راه صحیح می باشد، باید از فیلتر تفکر و عقل بالغ بگذرد.

آیا پیمودن آن صحیح می باشد؟

چگونه و به چه شکل؟

با کدام راه و ابزار؟

فرعی یا اصلی؟

همه و همه به شما و وضعیت شما وابسته است. 

موید و پیروز باشید.

به خسته از نابرابری ... 

ببینید دین‌ اگر درست انتخاب بشه ... دستوراتش با عقل و منطق و احساس و ارامش و درونی و ... در تضاد قرار نمیگیره که نشه باهاش خوشبخت شد ...

‌

آدم وقتی دنبال چیزای که دوست داره میره باید  قبلش بیاد ببینه با حرف خدا یکی هست یا نه. 

بعضی دوست داشتنیا رو طرف باید با مصلحت جامعه بررسی کنه و بسنجه(مثل ارایش و تیپای بدجور امروزی). مثل یه خانواده مثلا فرزند نمیتونه هرکاری دلش خواست بکنه چون اینجوری اون خانواده اسیب زیادی بخاطر فرزندشون میخورن.

انسان وقتی بخاطر کسی که دوستش داره پا رو میلش بزاره چقدر لذتبخشه که تونسته معشوقه ی خودشو راضی نگه داره.

وقتی ماهم پا رو نفس خودمون بزاریم فقط به عشق خدا بعد ببینیم چقد برکت میاد و چقد لذت و آرامش داره.

اتفاقا آدم بخاطر همین عمر ۶۰ سالش که زود تموم میشه نباید دنیای خودشو نابود کنه. به قول یکی از دوستان گفته بود کتاب ۳ دقیقه در قیامت روحتما بخونید. کسی که خدارو تو زندگی داره هم این دنیاشو داره و خوب زندکی میکنه هم اون دنیاش رو داره

به خانم مشکات... 

نظر پیامبر رو ما باید از مراجع تقلید یاد بگیریم نه مستقیم و بر اساس برداشت‌های شخصی...

آرایش از نظر دین جلوی نامحرم مطلقا حرامه... رقیق و غلیظ هم نداره! 

بعله، جلب توجه با قیافه ی آنچنانی خودش یه گناه جداست که بهش میگن (لباس شهرت)... ولی آرایش جلو نامحرم اشکال داره.

البته آرایش تعریف داره، همونجا به ایشون گفتم ظاهرا کرم پودر و برداشتن سیبیل مصداق آرایش نیست ولی چیزای دیگه چرا... 

به خانم مشکات... 

نظر پیامبر رو ما باید از مراجع تقلید یاد بگیریم نه مستقیم و بر اساس برداشت‌های شخصی...

آرایش از نظر دین جلوی نامحرم مطلقا حرامه... رقیق و غلیظ هم نداره! 

بعله، جلب توجه با قیافه ی آنچنانی خودش یه گناه جداست که بهش میگن (لباس شهرت)... ولی آرایش جلو نامحرم اشکال داره.

البته آرایش تعریف داره، همونجا به ایشون گفتم ظاهرا کرم پودر و برداشتن سیبیل مصداق آرایش نیست ولی چیزای دیگه چرا... 

خیر و شر، درون ما همیشه در حال مبارزه هستن 

باید به عقلمون رجوع کنیم 

ما وقتی برنده ایم که تصمیمات عاقلانه بگیریم

خدا به ما عقل داده به همه انسان ها

ما ذاتمون دنبال خوبی هستش 

دقیقا نفس ما دشمن ماست 

با اینکه عقلمون میگه ی کار بد ولی ما اینقدر نفسمون رو قوی کردیم و بهش بها دادیم که جلوی تصمیم عاقلانه رو میگیریم و توان مقابله با نفس رو نداریم

بیشتر انسان ها از انجام کارهای خوب شاد میشن ولی نفس آدم میاد شک میندازه به جون آدم که ی کار خوب رو با اینکه میدونیم خوبه ولی انجام نمیدیم 

گاهی مصاحبه های که با دختران خارجی میشه حتما بخون، مثلا یکیش گفته بود گذراندن زندگیم با دوست پسر هایم اصلا برام جالب نیست دوست دارم ازدواج کنم و با همسرم باشم.نمونه های که در کشور خودشون آزاد هستند ولی راضی نیستند. یکی دیگه می گفت دوست دارم حس باارزش بودن به من دست دهد. یک خانمی که تازه مسلمان شده بود گفته بود  این حس بی ارزش بودن زن در جامعه من باعث شد به دنبال دینی باشم که زن را با ارزش بداند که گفت بعد از کلی تحقیق رسیدم به اسلام. 

دین ما اگه اجازه هرکاری به ما نداده اولیش به خاطر ارزش گذاری است.

انسان اونقدر کامل نیست که فکر کنه هر کاری که ازش لذت ببره درسته، خداست که از همه امور آگاهه و میدونه اگر شما بی محابا دنبال فلان لذت بری خودتو نابود میکنی،  همینطور که ما خیلی چیزها رو خوشبختی می دونستیم و بعدها که بزرگتر شدیم دیدیم اصلا اهمیتی نداشته. 

به استوکینگز ۲۶

متأسفم که انقدر اذیت هستید و امیدوارم درست انتخاب کنید ولی...

نسبت به مطلبی که گفتید...(فکرتون نسبت به دختر خارجی)

نگاه کنید دین یه چیز قراردادی نیست که دین اونا خوب باشه، چون سختگیری ندارن، دین ما بد باشه چون یه سری دستوراتش سختن...

با استدلال ها ی عقلی آدم باید ببینه خدا هست یا نه؟

اگر رسید به اینکه "خدایی نیست" پس دیگه رعایت اخلاق معنایی نداره مگر برای حفظ خود در اجتماع، یعنی چون اگه هرکی بخواد هرچی دلش میخواد رو انجام بده به من آسیب وارد میشه پس بیاین همه به هم کار نداشته باشیم ولی هرچی دوست داریم رو انجام بدیم...
 

اگر "خدایی هست"، خب پس اون خدایی که ما رو آفریده، دستوری هم به ما داده یا نه؟ انجام دستوراتش پاداش و عقابی هم داره یا نه؟
کدوم دین یا به عبارت دیگه دستور العمل درسته؟
آیا همشون درسته؟! قطعا نه! 

خدا تو قرآن فرموده: إنّ الدّین عند الله الاسلام
یعنی تنها دینی که خدا قبول داره اسلامه...

یه بنده خدایی گفتن تسلیم محض بودن رو قبول ندارن... خب اصلا اسلام یعنی همین...

تسلیم محض یعنی تسلیم محض عقل بودن! نه دلبخواهی ها!
خدا از شما میخواد که عقلتون رو دنبال کنید و اگه این کارو بکنید قطعا میرسید به اینکه وحی رو هم لازم دارید و عقل شما دستور به دنبال کردن وحی هم میده...

اسلام یعنی شما نسبت به خدایی که به وجودش یقین داری و بهش کاملا اعتماد داری و میدونی که تموم خوبیا رو داره و هیچ بخل و جهل و ظلمی نداره تسلیم باشی...


------------------------------------------------

قدر اینکه به این چیزا فکر میکنیم رو بدونیم...

تو کشورای دیگه بخصوص غرب، مردم رو به چیزایی مشغول میکنن که اصلا فکرشون سمت این چیزا که یه سری سوالای مهمه نره...

فامیلمون انگلیس بود، میگفت مردم اونجا بهمون میگن: درباره ی 2 تا چیز با ما بحث نکن! دین ، سیاست !
و مشغولیت ذهنیشون و نقل محافلشون این دو تا چیزه: روابط جنسی و فوتبال.

اینکه اون خانم اینجوریه... معلوم نیست که اصلا به عاقبتش فکر کرده باشه یا نه؟!

شاید اون هم احساس بدبختی بکنه برای اینکه شده اسیر شهوت رانی مردا... فطرت رو همه دارن،البته اگه دفنش نکنن...!

به Ali Piroozi

به نظرم این توضیح از حرف خدا شاید دقیق تر باشه...

امام صادق(علیه السلام): احذروا اهوائکم کما تحذرون اعدائکم، فلیس شیء اعدی لالرجال من اتباع اهوائهم و حصائد السنتهم.

ترجمه: از هوای نفس(امیال) خود بر حذر باشید(بترسید و مواظب باشید) همانطور که از دشمنان خود بر حذرید، پس چیزی برای مردم (رجال فقط به معنی مردان نیست) دشمن تر از پیروی از امیال و چیده های زبانشان(چیزهایی که میگویند) نیست...

-----------------------------------------------------------
البته یه سری امیال هست که به داشتنشون نمیشه گفت از لحاظ اخلاقی خوبن یا نه! یه چیز طبیعی ان...

مثل میل به غذا، میل به آب، میل جنسی و ...

منتها روش دنبال کردن اینها باید بر اساس عقل باشه نه اینکه تصمیم گیری ها هم بر اساس میلمون...

عقل هم میگه من تو خیلی چیزا کامل و همه جانبه نگر و جزئی نگر نیستم... حتما از وحی کمک بگیر...

و این است دین.

قاعده لاضرر را شنیدید؟

لاضرر و لاضرار فی الاسلام

تا جایی که اون لذت به دیگران و خودتون آسیب نمیزنه هیچ ایرادی نداره.

حتی در تعارض قاعده تسلیط و لاضرر همیشه ارجحیت با قاعده لاضرر هست.

اینم یه نکته حقوقی (:

سلام 

بستگی به این داره که ما هدف و الویتمون تو زندگی و نوع نگاهمون به جهان چجوریه.

واسه اونایی که الویتشون تو زندگی لذت صرف باشه، ممکنه حرف درستی باشه،

معمولا این حرف رو زیاد می‌شنویم" مگه چن سال زنده م که خودمو از همه چی محروم کنم و انقد به خودم سخت بگیرم." 

اما واسه کسایی که به قول شما، به خدا و آخرت اعتقاد دارن، لذت ها و خواسته های دلشون اگه تو یه چهارچوب خاصی نباشه، کنارش میذارن.

این کنار گذاشتن ممکنه، در مراحل اول خیلی آسون هم نباشه، اما به مرور به یه لذت بالاتر تبدیل میشه.

شاید گرسنگی و تشنگی 17 ساعته تو ماه رمضان، از طرف کسی که به روزه اعتقاد نداره، کار غیر منطقی و دور از عقل به نظر بیاد،

اما لذتی که روزه دار با محروم کردن خودش از خوردن میبره، با خوردن خوشمزه ترین غذا ها هم به دست نمیاد. 

این که بعضی دوستان میگن هر کاری دوست داری انجام بده، شاید اگه، برداشتمون ازش این باشه که، هر سبک زندگی رو میخوای داشته و با اراده و آزادی خودت انتخاب کن، حرف اشتباهی نباشه. 

وقتی روش زندگی دینی با اختیار و بدون تحمیل انتخاب بشه، حتی اگه به خاطرش فرد یه سری موقعیت ها از دست بده باز پشیمون نیست، 

باید انتخاب انقد آگاهانه باشه که اگه دوباره اجازه داشته باشه به گذشته برگرده، بازم همون میسر رو انتخاب کنه.

در مورد آرایش و حجاب شاید به این بحث خیلی مرتبط نباشه، اما من، هر موقع شک می کنم کاری رو انجام بدم یا نه، به این فک میکنم که اگه حضرت زهرا (س)  تو اون موقعیت بود، چیکار می‌کرد؟ 

آیا ایشون آرایش ملایم بیرون از منزل انجام می‌داد؟

فلسفه آرایش زیباتر شدنه، با آرایش حتی، ملایم هم ما زیباتر میشیم، حالا رژ کم رنگ باشه یا یه خط چشم خیلی محو، به هر حال تغییر میکنیم، این باز بستگی به خود ادم و اعتقادش داره که این کارو مجاز میدونه یانه. 

بنظر من تا جاییکه حق کسی پایمال نشه و به کسی ظلمی نشه و مغایر با اخلاق و وجدان و شآن انسانی ما نباشه ، میتونی هرکار دلت خواست بکنی!  

[ درچارچوب رعایت حقوق دیگران ، هرچه میخواهد دل تنگت ، بکن ! ] 

تمام! 

به سوال کننده 

اینقدر سخت نگیرید به خودتون و دیگران لطفا

آخه حتی خود خدا هم اینقدر که شما حساسیت به خرج میدین ، سختگیری نمیکنه 

مراجع تقلید هم که هرکدوم یه چیزی نوشتن تو رساله هاشون.. معلومم نیس کدوم درسته کدوم غلط.

یعنی برداشت های اوناهم حتی شخصیه ! 

دیگه چه برسه به ما.....

سلام

نمیدونم خانم هستین یا آقا

ولی بنظرمن ، اینقدر سخت نگیرید .....

خود خداهم اینقد حساسیت به خرج نمیده آخه 

مراجع تقلید هم که هرکدوم یه چیزی مینویسن تو رسال هاشون ، معلوم نیس کدوم درسته کدوم غلط 

یعنی حتی برداشت های اوناهم یه بخشی اش ، شخصیه ..

دیگه چه برسه به ماها...

شل کنید یکم راحت بگیرین زندگیو نفس بکشین بابا...خخخ

من فک میکنم آدم اگه اینقد سخت بگیره یه روز پشیمون میشه عقده ای میشه ... 

به قول داستایوفسکی( اگر خدا نباشد همه چیز جایز است ) و هر جونور ۲ پایی که خدا رو قبول نداشته باشه هر جنایتی از اون سر میزنه وجدان و اخلاق و انسانیت هم هیچی از اون نمیمونه 

به سوال کننده:

انسان کشش به دنیا و جذابیاتش داره ، اما باید به مرحله ای برسه اینا موارد براش هدف زندگی نشه.

آل عمران آیه ۱۴)حب شهوات برای انسان نسبت به ۱)زنان ۲)فرزندان ۳)جمع اوری دارایی اعم از طلا و نقره ۴)هر نوع وسیله ای که به عنوان سواری استفاده می کنه ۵)حیوانات ۶)حرث ، وجود داره. خدا این نوع کشش ها رو به رسمیت میشناسه و برای دوام زندگی لازم میدونه .اما از انسان می خواد این موضوعات نباید کل زندگی رو پوشش بده و براش هدف بشه بلکه بداند نزد خدا حسن ماب هست.

به بهنام

1- کی آدما رو به این دنیا آورده؟ تصادف؟ عقلت قبول میکنه؟ تا حالا به نظم سلول های آدما دقت کردین؟ تو آپارات کلیپ های جالبی در این باره هست.
چطور ممکنه این نظم، بدون نظم دهنده ی عاقل و قدرتمندی باشه؟ یه ساعت مچی رو بهت بگن تصادفی درست شده باور میکنی؟!🤔 ولو بعد از یک میلیارد بار برخورد قطعاتش با هم...!!!

2-شما مطمئنی اون دنیایی نیست؟ چند بار رفتی و برگشتی؟! دلیلی بر نبودنش داری؟

3- دو بعلاوه ی دو هم همیشه میشه چهار... چون قدیمیه باید عوضش کرد؟ خب باشه از این به بعد میگیم بشه پنج!!😂

** اگر اون دنیایی نباشه، من با رعایت دستورای دینم-که انسانی ترین و عاقلانه ترین دستورات هستند- آرامش و رضایمندی آگاهانه رو به دست میارم...
 و اگر اون دنیایی باشه، من ضرر نکردم، شما ضرر کردی...

به نظرم، خطر بالایی داره... ریسک نکن رفیق!

به نیروگاه هسته ای

باهاتون موافقم.😊
خود خدا کمکمون کنه...🤲
 

به علی خوش شانس

آی لاویو داری! احسنت😄
 

به Ali Piroozi

کاملا باهاتون موافقم...😊

به بهروز69

میدونی چیه... اصلا منم میگم باید انسانیت داشته باشیم؛ اما... ملاکش چیه؟

تجربه نشون داده خیلی وقتها ماها میلمون برخلاف انسانیته...

اگه یه نفر با خانمی کاملا تنها باشن وشهوتشون تحریک بشه و خانم شوهردار باشه، میل چی میگه انسانیت چی میگه؟!
اگه از پدرت خیلی عصبانی باشی، میل چی میگه انسانیت چی میگه؟
اگه فقط پول یه نون داری و دو روزه هیچی نخوردی ، ولی یه نفر داره از گشنگی میمیره؛ میل چی میگه، انسانیت چی میگه؟

تازه... به قول این آقا حسن(نظر بعد از شما) خیلیا انسانیتشون دفن شده و اصلا امیالشون انسانی نیست...
خوشش میاد آدم بکشه، سلاخی کنه...(تعجب نکن؛ حداقل تو فیلما ندیدی؟!)

پس دیدی... اصلا غیر ممکنه با عمل به امیال، انسانیت رو رعایت کنیم. حتما یه جاهایی پا بذاریم رو امیالمون...

ثانیا) زندگی ما 60سال و 70سال نیست... مطمئنی اون دنیایی در کار نیست؟! اینهمه آدم راستگو ، بهترین آدمای هر دوره ای تو تاریخ اومدن گفتن هست بعد شما میگی نیست؟! اگه بود چی؟

به غفلت از یه مسئله ی مهم، اون واقعیت از بین نمیره، فقط ما "غافل_گیر" میشیم!

منتظر جوابتون هستم...

به خانم محبوبه

با شما موافقم...
 

به خانم 🌼.. 𝘚𝘩𝘪𝘳𝘪𝘯 ..🌼

با شما موافقم ... منبر خوبی بود!

به خسته از نابرابری

لطفا با دقت بخونید...

اینکه گفتید بعضیا قسمتی از دین رو فقط قبول دارن و لذا انتخابی عمل میکنن... :

دین یه مجموعه ی به هم پیوسته و منسجمه... ارتباط بین قسمت هاش  قهری و جبریه(به حکم عقل)!
انتخاب هاشون با عقله یا با میل؟ (در جواب نفرات قبل توضیح دادم اینا خیلی جاها با هم جمع نمیشه...)

اینکه گفتید: «نمیتونیم آدمها رو مجبور به انجام کاری کنیم»:

بله قطعا! بدیهیه! قطعا خیلیا در عمل میرن دنبال دوست داشتنی هاشون نه کار لزوما درست... ولی سوال من اینه که کار درست چیه؟ دنباله روی از امیال یا حکم عقل؟

اینکه گفتید:«من وقتی به اون خانوم گفتم...»:

منظورم شخص خاصی نبود و قصد توهین به کسی نداشتم... خواستم یه مبنایی که خیلیا تو ذهنشون بسته شده است رو به چالش و نقّادی بکشم... حداقل دربارش فکر کنیم...(لطفا بهتون بر نخوره.)

اینکه گفتید:«بله قطعا!!!! امیالی که راجع ...»

کاملا موافقم.

اینکه گفتید:«مگه ما چند بار زندگی می کنیم؟»:

بی نهایت سال....! 
مگه زندگی و لذت ها قراره فقط اینجا باشه؟ اون دنیا خیالاته؟!(لطفا به جواب به بهنام رجوع کنید)

اینکه گفتید: «خدا به ما اختیار داده»

میگم اگه به خدا بودن خدا اعتقاد داریم، چرا نباید به حرفاش گوش بدیم؟ به همه ی حرفاش؟

اینکه گفتید:«عواقب کار رو هم با جون و دل میخریم»

به لفظ نیست... خطرش بالاس. بیشتر دقت کنید.

اینکه گفتید:«به هر قیمتی؟ مسلما نه. (تا آخر 2)»

در بعضی از مثالهایی که زدید، تصمیم ها با عقل نبودن... میل با حرف عقل قاطی شده بود!

نگاه کنید... اگر میخواید ملاکتون رو عقل بذارید که کاملا کار درستیه، نباید چیزای دیگه رو قاطیش کنید... میل و احساس و غیره.

مثلا در مثال اولتون، اگر کسی واقعا به این رسیده باشه که جهانگردی کاریه که اونو به هدفش تو زندگی میرسونه(حالا اینکه هدف چی باید باشه یه بحث مفصله)، قطعا باید اونو دنبال کنه ولو برخلاف میلش به راحتی باشه...

ثانیا)
بحث سر این نیست که چه احتمالاتی ممکن است به وجود بیاد!
بحث سر اینه که کدوم یکی درسته؟!؟!؟

مگه میشه الان تو شهر شما هم شب باشه هم روز؟
مگه میشه هم شما باشی هم نباشی؟
مگه میشه دو بعلاوه دو هم چهار بشه هم پنج؟

بالاخره در عالم وجود یا آخرت هست یا نیست... (فرض سومی نداریم که ممکنه باشه ممکنه نباشه)
اگر نیست که کلا راحت باش... 
اگر که هست بالاخره انجام دادن این فعل خاص(مثلا رعایت نکردن حجابی که مراجع می گویند) برای شخص من، عذاب خیلی سخت و غیر قابل تحمل داره یا نه؟
اگر بله، که "عقل" حکم میکند که حجابو رعایت کن..! میلم بیخود کرده میگه نمیخواد انجامش بدی!!!
اگرم میدونم که عذاب نداره، پس بی حجابی مشکلی نداره...
اگرم نمیدونم، پس "عقل" حکم میکنه که برو تحقیق کن و اگر بازم نفهمیدی احتاط کن... احتیاط شرط عقله!!

بله... حالا کسی دست و پای منو نگرفته که انجامش ندم... اما به هر حال من یکی از این حالات رو باید با همون اختیار و اراده ای که فرمودید انتخاب کنم! ملاک تصمیمم باید چی باشه؟!

اینکه گفتید: «میدونیم کاری بده و بازم انجام میدیم حتما اون کار اونقدر تو نظر ما لذتبخش بوده که عقلمون گفته ارزشش رو داره!»

خب این یعنی شما ملاک رو لذت و میل گذاشتید نه عقل... دقت کنید! اونی که داره حکم میکنه عقل نیست، میله! هر فکری که عقل نیست! عقل یعنی قابل استدلال... برای دلم میخواد که نمیشه استدلال اورد!

اینکه گفتید:«خوشبختی یه حس درونیه...»

خوشبختی یه واقعیته نه حس درونی...!! اگه یه نفر جنگلیه و بین حیوونا به دنیا اومده و مثل حیوونا زندگی میکنه! کسی هست به این بگه خوشبخت؟ نه دیگه... ولو اینکه اون شخص با وضع خودش مشکلی نداشته باشه...

البته اون شخص قطعا اگر وضع زندگی آدم ها رو ببینه، قطعا از وضع خودش بدش خواهد اومد، مثل خیلی از ماها که اگر یه زندگی انسانی و اسلامی رو تجربه کنیم، از وضع زندگی قبلی خودمون پشیمون و منزجر میشیم...

جواب قسمت آخر حرفاتون رو هم به  استوکینگز ۲۶ دادم. مراجعه کنید لطفا.

به Lapetus __

سلام،ممنونم، وقت شما هم بخیر...

همونطور که عرض کردم کاری به مثال نداشتم، منشأ پیش اومدن سوال رو گفتم...

سوال من جواب قطعی داره. یا بله یا خیر! دیگه شاید شاید نداره!!!

حداقل میتونید بگید در بعضی موارد بله، در بعضی موارد خیر. ولی در هر مورد قطعا فقط یک راه درست وجود داره.(تأکیدم برای اینه که به پلورالیسم ختم نشه!)

-----------

مبنای بحثاتون اومانیستیه! انسان محوری!

خدا کجای بحثتون بود؟!؟!
 

به زائر بارانی و بانوی ایرانی و مستر سعید

با شما موافقم...

به متون فقه

بله آشنا هستم... :)
 البته بحث فقهی و حقوقی نیست که! بحث عقلی خواستیم بکنیم!!!
اما حالا که فرمودین...
خب مصداق ضرر چیه؟ زیر پا گذاشتن امنیت روانی رو هم ضرر حساب می کنید؟!
 

به خانم رعنا ⭐⭐⭐

درباره حرفتون اگه با مسامحه و بدون دقت بخوام نظرمو بگم،باید بگم باهتون موافقم ولی خب ملاک ظلم و پایمال شدن حقوق دیگران چیه؟ غیر از صاحب همون دیگران(خدا) کسی دیگه حق داره قانون بذاره؟!

راستش غرضم سخت گیری نیست...

پاسخ این سوالم چیزیه که همه ی زندگی ما رو در بر گرفته... ریشه ی تمام کارهائیه که ما میکنیم... عقل یا میل... مسئله این است!!!

به نظرم برای هر آدمی لازمه حداقل تو کل زندگیش یه بار به این مطالب فکر کنه... یه بار برای همیشه...!!!

آدم عاقل با فکر و دقت میره جلو نه با سهل انگاری و سهل اندیشی...

------

مراجع تقلید 90 درصد حرفاشون یکیه...
اون 10 درصد هم اختلاف در این حده که فلان کار خوبه، یا خیلی خوبه.... فلان کار بده یا خیلی بده!!! 
زیر 1 صدم درصد شاید حرفی پیدا کنید که کاملا مخالف هم حرف بزنن... یه نفر بگه واجبه یه نفر بگه حرامه!

برداشت هاشون با متد علمیه نه همینطوری شکمی!

انصافا خودمونو گول نزنیم... این حجاب حدودش از نظر اسلام مشخصه، من نوعی حال ندارم!!!!

حداقل دیگه میدونیم گیرمون چیه!

به محمد 78

باریکلا به داستایوفسکی جون!! احسنت 😁

خانوم مشکات تو همون پست ارایش، یه کامنت گذاشتند به نظرم خیلی به درد اینجا میخوره، خلاصه اش اینه که گفتند نذار تمایلاتت برات عقده بشی تو یه مسیر مناسب و تا حد مناسب برآورده شون کن

با اجازه از مشکات جان، میتونید مراجعه کنید اون پست و نظرشون رو بخونید. من که استفاده بردم از نظرشون

به خانم مشکات و خانم الاناز

اولا هرچیزی که آدم بهش میل داره نیازش نیست... مثل همین سیگار که مثال زدین...

 و ثانیا...

سیگار !!!! عججببببب!!!!😧😧😧😧😧😧😧😧😧😧😧

حالا فردا اومدیم و هوس کشیدن تریاک به سرمون افتاد... بعدشم کراک و هروئین و قرص x و ...

نظرتون درباره یه رابطه نامشروع با کسی که عاشقش شدیم چیه؟!؟! ها؟ خب میل دارم دیگه...

نه نه نه... اصلا ملاک خوبی نیست...

شیطون قدم قدم میاد جلو...

فکر کردین روز اول میاد حرف آخرشو میزنه؟!؟! 

من منتظر جواب همگی هستم....

سلام مجدد

مباحث فقه و حقوق هیچ تعارضی با مباحث عقلی ندارد و حتی در اکثر موارد به یک جا ختم میشن.

در مورد سوالتون قطعا زیر پا گذاشتن امنیت روانی افراد مصداق بارز ضرر هست.

وقتی برای کسی مزاحمت درست میکنی حتما نباید مزاحمت فیزیکی باشه گاهی ناشی از یک حرفه و حتی طرز نگاه کردن شما میتونه برای فرد ازار دهنده باشه و ضرر تلقی بشه.

به سوال کننده

 شما میگین آرایش کلا حرامه چه رقیق باشه چه غلیظ 

درحالیکه مرجع تقلید مکارم شیرازی گفته آرایش ملیح و ملایم اشکالی نداره

خب الآن هستن مراجعی هم که حرف شما رو درست بدونن 

اما همین اختلاف کوچیک بین مراجع باعث شده شما بیاین این پست رو بزنید ! 

متوجه میشین منظور منو؟؟ 

همین اختلافات کوچیک باعث میشه اقشاری که دو آخوند مختلف رو تقلید میکنند باهم بحث شون بشه! 

شما و مرجع تون میگید ارایش کلا درمقابل نامحرم حرامه ولی بعنوان مثال مکارم شیرازی و مقلدانش میگه نه ملایم عیبی نداره! 

بعد شما میای پست میزنید که با اونایی که طرفدار ارایش ملایم هستند بحث کنید

الآن من هرطور سعی میکنم عاقلانه فک کنم می بینم یه ارایش ملایم و ساده مشکلی نداره ! و چون ۹۹ درصد خانم ها اینکارو انجام میدن طوری نیست که باعث جلب توجه مردها بشه! فقط لک های پوستی و جای جوش رو میپوشونه و ایرادات سطحی چهره رو برطرف میکنه

بحث من اصلا جلب توجه جلوی نامحرمان نیست! 

من و خیلی از دخترهای دیگه ، اگه هیچ مردی هم روی کره زمین وجود نداشت باز هم آرایش ملایم رو انجام میدادیم. این یه کاریه که ذات خانم ها دوستش داره . هیچ کس دوست نداره زشت و نااراسته جلوی دیگران ظاهر بشه! ارایش ملایم و کمرنگ هم ، برای خانم ها یه جور آراستگی وعامل اعتمادبنفس محسوب میشه نه وسیله ی جلب توجه! 

من یا خیلی های دیگه به اون خانم نگفتیم برو رژلب قرمز بزن و رنگ و لعابو زیاد کن که توجه جلب بکنی و برات خواستگارا از مجرد و متاهل صف بکشن ! نگفتیم خیلی خودتو خوشگل کن که چشم همه سمتت بچرخه و از راه بدر بشن! نگفتیم هرزه بازی دربیار!  گفتیم اگه خودت اینطوری ادامه بدی افسرده میشی و میخوای اعتماد بنفست کمی بالا بره کمی به خودت برس تا خودت حس بهتری نسبت به خودت داشته باشی! برامونم فرقی نداشته این خانم بیرون میره همه ی کسایی که از کنارشون رد میشن یا باهاش برخورد میکنن خانم هستند یا آقا ! 

متوجه نمیشم کجای این حرف من و امثال من ، از روی بی عقلی و فکر نکردن زده شده ؟ 

سلام 

اوووو چقدر شلوغش کردید آقای اهوازی 😐😂چیز وحشتناکی نیست که انقدر علامت تعجب و ایموجی فرستادید😐والا رهبر هم جوونیاش پیپ میکشیده بعضی از مراجع هم سیگار و قلیون میکشیدن.

مگه هر کسی سیگار گشید تهش معتاد میشه؟؟؟روابط نامشروع چیه؟؟

واقعاً برام سواله چرا بعضیا انقدر اراده انسان رو نادیده میگیرن؟؟؟

تو اون پست به سوال کننده میگن خانم هیچوقت آرایش نکن ممکنه معتاد آرایش بشی.اینجا شما میگی دوتا نخ سیگار کشیدن آخرش به اعتیاد و تباهی میرسه 😐

مثل اینکه من بگم شنا کردن دوست دارم شما بگی نه خانم پاتو نذاری تو دریا ممکنه هوس کنی بری اون جلو جلوها غرق بشی بمیری😐😂خب پس عقل و اراده ی من این وسط کجاس؟؟

حداقل از پستای اینجا عبرت بگیرید دوست عزیز☺ نتیجه ی  ایجاد اینهمه سختگیری و محدودیت اجتماعی و فردی واسه خودتون و اطرافیانتون میشه پست جدید(دخترم با جنسیتم نمیتونم کنار بیام)امثال اون استارتر رو ما خانوما زیاد تو دوستانمون دیدیم متاسفانه

من نظرمو واضح نوشتم نمیدونم چرا خودتون رو به اون راه زدید؟معتقدم باید به علایقمون (به شرط اینکه با چارچوبهامون در تعارض نباشه)احترام بذاریم و در بستر مناسب بهش پاسخ بدیم. قطعاًخدا هم همینو واسه بنده هاش میخواد نه زندگی مرتاض گونه

به آلاناز

اختیار دارید عزیزم😁نظر لطفته😊

راستی خانم سوال کننده

گفته بودین برداشت های آخوندها براساس متد علمیه نه شکمی 

نمیدونم چرا ولی ، هروقت کسی اومد گفت دین براساس علمه من خندم میگیره 

آخه هروقت علم رشد کرده سوتی های ریز و درشت دین نمایان شده! و به مرور دین به حاشیه رفته !  

 ****** ****** **** ****** *** ******* ** **** * ****** ** ** **** ***** **** * ****** ***** ***** ****** *** * ** ****

اینجور که من متوجه شدم کلا بیس فکری من وشما باهم متفاوته..... 

ضمنا من راجب این مطالب تو زندگیم خیلی فکر کردم... 

ملاک ظلم به دیگران هم برای من خود شخصه . 

یه نفر اگه بهش بگی چادر سرت کن شاید بدش بیاد چون به هردلیلی اعتقاد به اون نوع پارچه نداره (باتحقیق زیاد وکافی)  اگه اجبار بشه میگه من برا پوششم اختیارندارم و بیشتر گارد می گیره ... 

درحالیکه یه نفر دیگه اعتقاد به چادر داره اگه توی همچین جامعه ای هم زندگی کنه براش نه تنها سخت نیست بلکه خیلی هم بهش خوش میگذره

خب این وسط به نظرمن اگه به حق انتخاب پوشش نفراول احترام گذاشته نشه و مجبورش کنیم چادر بندازه اون شخص مورد ظلم آشکار قرار گرفته.

هرچند میدونم بازم شما به احتمال زیاد درک نمیکنین من چی میگم و منظور واقعیم چیه...

چون شما با خودت میگی خدا گفته چادر بنداز پس اگه نندازه ( بهردلیلی) اون شخص حتی بخودش داره ظلم میکنه! 

خب بابا اعتقاد نداره ! حالا شما بیا هزار بار براش قرآنو ختم کن و مجلس دینی برگزار کن و بحث راه بنداز . این آدم هم با استدلال های عقلی به نتیجه رسیده چادر بدرد نمیخوره! عقل که فقط تو کله ی مسلمین نیست! فقط مسلمین نیستن که تحقیقاتشون و تفکراتشون کامله ! کسی که اعتقاد نداره لزوما دلبخواهی رفتار نمیکنه!

الآن وقتش رو متاسفانه ندارم که بیام استدلال منتقدین چادر یا آرایش نکردن یا هرچیز دینی و مذهبی دیگه رو این جا توضیح بدم چون خیییلی پروسه طولانی ای داره و وقتش هم اگه بود قطعا اینجا سانسور میشد حرفام !!

بیاید قبول کنیم آدما بیس فکری شون کلا باهم متفاوته. دنیای درونی و ذهنی شون متفاوته . شما میای منه نوعی رو دعوت به عقل گرایی میکنید و فک میکنید از عقلم درست استفاده نمیکنم وگرنه حتما ایمان میاوردم! درحالی که من و امثال من هم شاید کلی تعقل کرده باشیم ونه تنها یکبار برای همیشه ، بلکه بارها و بارها درمورد این مسائل فکر کردیم و هنوزم میکنیم! 

ادمیزاد همینه دیگه‌ . هرکس به چیزی اعتقاد داشته باشه ، تصور میکنه مخالفانش از عقلشون استفاده نمیکنن وگرنه مخالفش نبودن ؛)

فرق من وشما اینجاست که شما ایمان داری ، ایمانی که جای شک برای هیچ چیزی نمیذاره ؛ ولی من  و امثال من به همه چیز مشکوکیم . اصلا ایمان یعنی تو اجازه نداری شک کنی! و این گاهی اوقات میتونه خیلی خطرناک باشه ..................

اصلا شما خودتون از کجا اینقدر مطمئنین که اگه بیشتر تحقیق کنین ( گستره ی تحقیقاتتون از کتب اسلامی و ایرانی فراتر ببرید ) خودتونم توی اعتقاداتتون دچار شک نمیشید ؟ 

شرط می بندم تو ناخوداگاهتون حتی از شک کردن هم می ترسین! و این خاصیت دینه....

درک تون میکنم :)

بهرحال من فک میکنم این بحث بی نتیجه باشه

چون شما قبل از اینکه بخواید به دوستان بفهمونید که باید از دستورات خدا پیروی کنن ، اول باید برای یه عده شون با مدرک ثابت کنید خدایی هست ، بعدش جهنم اتشین و شکنجه های وحشتناکش رو ثابت کنید بعدشم باید ثابت کنید احکام اسلامی همشون دستور خداست * ** *** *** **** * ******** ** **** ***** ****** * 

پس کارشما مطمینا سخت تر از این حرفاست ....و این بحث فک نکنم نتیجه ای داشته باشه

و درآخر یه توصیه دوستانه به سوال کننده‌ عزیز دارم

شما هرزمان که شهامت اینو پیدا کردید که به یه سری چیزها شک کنی ، اونموقع میتونید دعوت به تعقل و عقل گرایی و بکارانداختن عقل کنید 

چون اصل همین ایمان بی چون و چرا و بدون شرط ، یعنی استفاده از عقل رو بشدت محدود کردیم ! 

ممنون از سوال کننده عزیز که به پست همه واکنش نشون داد به غیر از من

هی من میگم کسی منو دوست نداره شما میگین نه :/

به آقای نجفی گرامی

دقیقا برای حرفم سند دارم ولی منتشر نمیشه چون برخلاف قوانین وبلاگه 

مثلا من نمیتونم اینجا سوتی های دین اسلام رو که علم ردشون کرده براتون ردیف کنم چون سانسور میشه دیگه .

به دوستان مسلمان عزیزم که به بحث دینی علاقمند هستند و توی این دوران قرنطینه توی خونه هم حوصله شون سررفته پیشنهاد میکنم درصورت تمایل به کانال و گروه تلگرامی به اسم " پاسخ به اسلامگرایان " یا "خرد گرا و خرافه ستیزان " و امثال اینها سری بزنند و با افراد بی دین و مرتد اون گروه ها به مناظره بنشینند و اون کافرهارو به راه راست هدایت کنند بلکه نور دین در قلب هاشون دوباره بتابه و ثواب بزرگی هم توی اون دنیا عایدشون میشه زمانشونم هدر نمیره کارخیر می کنند ...

متشکرم 

کسی چه میدونه شایدم عقاید خودم از همه ی شماهایی که به ظاهر مسلمونید ولی عقاید خرافی و بدور از عقل دارید به اون اسلام حقیقیه نزدیک تر باشه : ) 

والا ... خدا رو چه دیدین : )

سلام

بالاخره یه نفر پیدا کردم که میزاره من قتل و سلاخی انجام بدم

اونم کسی نیست جز خانوم رعنا!

ایشون گفتن :
ملاک ظلم به دیگران هم برای من خود شخصه .

پس در نتیجه منم که اعقتاد دارم کشتن مردم و سلاخی کردن بهشون لطف بزرگی هست بنابراین طلق گفته رعنا خانوم مشکلی نداره من کسیو بکشم:)))

ب حسن：اقاحسن خوب شد دیدمتون.من راستش دیروز ناراحتم کرده بودن تویه تاپیک منم ب شوخی گفتم کاش اون اقاحسن ک علاقش زجرکش کردن وسلاخیه اول ازاین سایت شروع کنه.خخخخ.باید میبخشید درحدمرگ عصبانی بود یادکامنت شما افتادم اونجوری گفتم چون ازدست یه کاربرعصبانی بودم گفتم کاش اونی ک علاقش سلاخیه بیاد ازهمینجا شروع کنه. ک البته میدونم قطعا شما هم جدی نگفتید.امالازم دونستم بگم ک اگه یوقت دیدیش توتاپیک اقای نجفی مواظب کامنتاباش ازبنده یوقت بدل نگیرید. خلاصه ک باقلب بزرگتون منوببخشید.من چون تو تاپیک مادرشوهر بهم اهانت شده بود؛حالم خوب نبود وبشوخی گفتم کاش حسن اقا علاقشو ازهمین سایت شروع کنه...توروخدا منوببخشید بزرگوار.میدونم ک شمام جدی نگفته بودید.باشه؟؟؟ من توفکرم حتما جواب بدید.

اگه ازاینک ازجملتون؛استفاده کردم ناراحت شدید حتما بنده روعفوبفرمایید متشکرم

به حسن 

*** **** ** ***** * ****** **** 

**** ***** ****** ****** ** ***** ******* ***** **** 

من میگم تو برو یه بیمار مازوخیسم که علاقه ای هم به درمان نداره و از تیمارستان فرار کرده پیدا کن . اگه راضی بود شکنجه اش کنی حله ! 

والا

شکنجه گر راضی ، شکنجه شکنده ام راضی 

گور بابای ناراضی : ) 

به حسن 

یه بار دیگه واضح میگم منظور من از جمله ی " ملاک ظلم خود شخص هست" درواقع شخص بظاهر مظلومه نه ظالم! 

اینو دیگه قطعا هرکسی باید متوجه بشه

چون اگه حرف من، برداشت شما میبود دیگه سنگ روی سنگ بند نمی شد!! 

شما قرآن رو هم اینجوری برداشت نکنید‌، صلوات! 

این طور که از صحبت هاتون متوجه شدم‌، شما ظاهرا باید مبتلا به یک بیماری روانی به نام سادیسم آنهم از نوع حاد هستید

ابتدا بهتون توصیه میکنم بفکر درمان هرچه سریعتر باشید

درغیر این صورت 

چه زیباست براتون که یک بیمار روانی دیگر منتها مبتلا به مازوخیسم رو پیدا کنید و دوتایی باهم بترکونید ! 

به حسن

خلاصه که آقاحسن جون ، یه مازوخیسمی پایه رو بیاب و حالشو ببرید 😉😉😉

کسی هم حرف زد خودمم میشم مدافع سفت و سختتون حتی به جاتون زندان هم میرم قول میدم بهتون 😆

به حسن

عجببب... اگر چه از جوابتون خیلی خوشم اومد ولی از قلم افتاد...!
ببخشید!

به متون فقه

بله شما درست می فرمائید...

به خانم رعنا ⭐⭐⭐

اولا بنده قصد جسارت نداشتم که شما انقدر اذیت شده اید...
 انتظار سعه ی صدر بیشتری داشتم...

ثانیا

باید اعتراف کنم تا حالا که شما فرمودین نظر آیت الله مکارم رو درباره جواز آرایش ملایم نمیدونستم... و البته فکر میکنم این از اون موارد یک صدم درصدیه که گفتم!!!

ثالثا

همونطور که تو سوالم هم گفتم، بحث من اصلا درباره اون مطلبِ آرایش کردن نیست... منشأ ایجاد شدن این مسئله رو فقط گفتم... اما بحثم خیلی کلّی تره...

سوال اینه: کلّا ماها خیلی جاها عقلمون با میلمون تعارض داره. درسته که میلمون رو ملاک تصمیماتمون قرار بدیم یا نه...؟!

راستش اشکال من به بعضیا(اصلا شخص خاصی مد نظرم نبود) این بود که گفته بودن «هرچی "میل" داری...»
حتی اگر دلیل عقلی می اوردن، باز قابل تأمل بود اما این دلیل واقعا غیرقابل قبوله...

میخوام بگم: "میل" دلیل محکمه پسندی نیست برای تصمیم گیری ها... ممکنه هرکسی یه میلی داشته باشه که صحیح نباشه. مثلا میل به دخانیات یا روابط نامشروع و خیانتکارانه!!! اگه ملاک رو میل بذاریم دیگه ته نداره...

اگر تونستید جوابم به خسته از نابرابری رو مطالعه کنید... 

 

به خانم رعنا ⭐⭐⭐

منظورم از متد علمی مراجع، علم زمین شناسی و جانو شناسی نبود... منظورم علم فقه و اصول بود!!! خنده نداره!!!

گفتید:«ایمان یعنی تو اجازه نداری شک کنی!»

اصلا اینطور نیست! ایمان یعنی یه چیزی رو با نگاه نقادانه و عقلی محض به چالش میکشی و وقتی کاملا مطمئن شدی، میشی مؤمن به اون...

شما همیشه اجازه داری شک کنی اما به قول یه بنده خدایی میگفت: شک گذرگاه خوبیه ولی ایستگاه خوبی نیست...

گفتید:«ماها به خیلی چیزا شک داریم»

خب اصلا یکی از اشکالات من همینه... چرا شک داریم؟؟؟ نباید خودمونو از این شک و دودلی راحت کنیم؟؟؟
یا رومی روم یا زنگی زنگ!!!

بله من ایمان دارم به حرفام و اسلام و منطقی بودنش... و برای همینه که دارم میگم بیاید از شک دست بردارید و با استدلال یا قانع بشید یا قانع نشید... دیگه وسط موندن معنی نداره!

الحمد لله شما ما رو یه طرفه بردی قاضی و اوردی و شستی و گذاشتی رو بند!!!

هههه...نه.... اتفاقا من خیلی آدم شکاک و ملا لغتی ای هستم... و هیچ ترسی از شک تو چیزی ندارم.
اصلا اگه یکی انقدر اهل گیر دادن نباشه نمیاد بشینه اینهمه با دیگران سر این چیزا بحث کنه!!😁

اما راستش این مرحله که گفتید رو رد کردم و به ایستگاه بعدی رسیدم...
اینکه در صورت آشنا شدن با سایر مکاتب شاید دچار شک بشم بله درسته ولی باز از اون مرحله هم ان شاءالله میگذرم... شک گذرگاه خوبیه ولی ایستگاه خوبی نیست...  هر دفعه که شک کنیم و ازش عبور کنیم، بعدش به یقین بالاتری میرسیم...


متأسفانه جوابهاتون از سوالم مقداری به اون پست حجاب منحرف شده...

خوشبختی سطحی بله ولی خوشبختی عمیق نه

راز خوشبختی عمیق دراینه که ادم جلوی نفسشو بگیره اولش سخته اصلا جهنمه ولی زمان که بگذره و عادت کنی اونورش بهشتیه واسه خودش

سلام

به خانوم محبوبه

نه بابا به دل گرفتن چیه

اتفاقا نظرتون خوبه این علایقم در راستای پاکسازی سایت قرار بگیره😂😂

به رعنا

ممنونم بابت اینکه توهین های با کلاسی مثل سادسیمی کردین راستش تا حالا کسی انقدر زیبا توهین نکرده بود بهم و از این بابت کمال تشکر رو دارم.

یه سوال،پس اگر ملاک ظلم نظر مظلوم هست،الان من به نظرم مظلومم چون دوست دارم بقیه رو بکشم ولی مردم نمیزارن.این خق طبیعی منه که دنبال تنایلم ینی میل به کشتن برم.اینکه نمیزارن مردمو بکشم در حقم ظلم شده.خب حالا با این توصیفات دیگه فک کنم قبول کنید که من حق دارم بقیه رو بکشم دیگ.درسته؟

به حسن آقا 

من واقعا قصدم توهین به شما نبود . اگر اینطور برداشت کردین عذرمیخوام 

شما گفتید تمایل به قتل و سلاخی دارید ؛ خب این اسمش سادیسمه . اگر شما اینو یه توهین میدونید خودشما بودید که به خودتون توهین کردید چون من فقط اسم علمی این تمایل رو براتون گفتم همین

منم تو نظرات بالاترم عرض کردم که در چارچوبی که به کسی ظلمی نشه و حقوق دیگران رو رعایت بکنیم میتونیم دنبال تمایلات مون بریم ؛ 

شما هم به این تمایل قتل و سلاخی میتونید پاسخ بدید ازنظر من ، این تمایل تون قرار نیست بی پاسخ بمونه که شما مظلوم واقع بشید ؛ اما فقط درصورتی که هم شما و هم شخصی که قراره شکنجه بشه ، راضی باشید! 

علاوه براین که تمایل شما ، یک تمایل طبیعی و رایج نیست و هرکسی هم چنین تمایلاتی پیدا نمیکنه ! و درعلم روانپزشکی بهش نام سادیسم داده شده و چه بهتره که تحت درمان باشه این شخص بجای پاسخ دادن به تمایلش ... اگر درمان بشه دیگه چنین تمایل کمیاب و عجیبی رو نخواهد داشت! 

تمام حرف من همینه 

نمیدونم شما با این مغلطه ها سعی دارین چی رو بگین بمن......

به حسن آقا 

من واقعا قصدم توهین به شما نبود . اگر اینطور برداشت کردین عذرمیخوام 

شما گفتید تمایل به قتل و سلاخی دارید ؛ خب این اسمش سادیسمه . اگر شما اینو یه توهین میدونید خودشما بودید که به خودتون توهین کردید چون من فقط اسم علمی این تمایل رو براتون گفتم همین

منم تو نظرات بالاترم عرض کردم که در چارچوبی که به کسی ظلمی نشه و حقوق دیگران رو رعایت بکنیم میتونیم دنبال تمایلات مون بریم ؛ 

شما هم به این تمایل قتل و سلاخی میتونید پاسخ بدید ازنظر من ، این تمایل تون قرار نیست بی پاسخ بمونه که شما مظلوم واقع بشید ؛ اما فقط درصورتی که هم شما و هم شخصی که قراره شکنجه بشه ، راضی باشید! 

علاوه براین که تمایل شما ، یک تمایل طبیعی و رایج نیست و هرکسی هم چنین تمایلاتی پیدا نمیکنه ! و درعلم روانپزشکی بهش نام سادیسم داده شده و چه بهتره که تحت درمان باشه این شخص بجای پاسخ دادن به تمایلش ... اگر درمان بشه دیگه چنین تمایل کمیاب و عجیبی رو نخواهد داشت! 

تمام حرف من همینه 

نمیدونم شما با این مغلطه ها سعی دارین چی رو بگین بمن......

به حسن آقا 

من واقعا قصدم توهین به شما نبود . اگر اینطور برداشت کردین عذرمیخوام 

شما گفتید تمایل به قتل و سلاخی دارید ؛ خب این اسمش سادیسمه . اگر شما اینو یه توهین میدونید خودشما بودید که به خودتون توهین کردید چون من فقط اسم علمی این تمایل رو براتون گفتم همین : ) 

منم تو نظرات بالاترم عرض کردم که در چارچوبی که به کسی ظلمی نشه و حقوق دیگران رو رعایت بکنیم میتونیم دنبال تمایلات مون بریم ؛ 

شما هم به این تمایل قتل و سلاخی میتونید پاسخ بدید ازنظر من ، این تمایل تون قرار نیست بی پاسخ بمونه که شما مظلوم واقع بشید ؛ اما فقط درصورتی که هم شما و هم شخصی که قراره شکنجه بشه ، راضی باشید! 

علاوه براین که تمایل شما ، یک تمایل طبیعی و رایج نیست و هرکسی هم چنین تمایلاتی پیدا نمیکنه ! و درعلم روانپزشکی بهش نام سادیسم داده شده و چه بهتره که تحت درمان باشه این شخص بجای پاسخ دادن به تمایلش ... اگر درمان بشه دیگه چنین تمایل کمیاب و عجیبی رو نخواهد داشت! 

تمام حرف من همینه 

نمیدونم شما با این مغلطه ها سعی دارین چی رو بگین بمن......

به سوال کننده 

میتونم خواهش کنم ازتون که ، بگید چطوری شک تون رو کاملا تونستین از بین ببرید؟ 

اتفاقا از نظر من‌، اطمینان ۱۰۰ درصدی به یک مکتب نمیتونه ایستگاه خوبی باشه 

چون ما پیرو هر مکتب و مذهبی باشیم‌، همیشه جای شک به یه سری چیزها هست متاسفانه

یه سری چیزها هست که آدمیزاد هیچوقت نمی تونه از درستی و غلطی شون ۱۰۰ درصد اطمینان پیدا کنه 

چون هیچ جوره نه قابل اثبات هستند ، نه قابل رد شدن !

از طرفی یه سری چیزها هست توی هرمکتبی که ، وقتی اولین بار بگوشت میخوره کاملا غیر عقلانی و مغایر با ذات و فطرت انسان هست . ولی بمرور با مغلطه و استدلالهای عجیب و غیرعملی و غیرعلمی و به زوور  کلی بند و تبصره ظاهر اون عقیده ی خاص رو قشنگ و قابل باور جلوه میدن و پیروان اون مکتب رو گول میزنند ولی  وقتی میخوای بری یکی از اون عقاید رو عملی کنی وحشت میکنی از باطنش و باز خودتو قانع میکنی که این حالت جزو استثنائاتیه که مراجع تون گفتن نیازی به عمل نیست ! 

شما بعنوان یک مسلمان ، مسلما باید به ظاهر، به خیلی از احکام قرآنی پایبند و باورمند باشید و باهمین مغلطه ها و بند وتبصره های بی نهایت زیاد خودتون رو گول زده باشید! حتی اگرم نتونسته باشید اینجوری خودتونو قانع کنید ته اش میگید ، مگه من از خدا بیشتر میفهمم؟ من عقلم نمیکشه خدا حتما یه چی میدونسته که همچین حکمی داده! ولی پای عمل به همین عقایدتون که میرسه ، جا میزنید! 

فک میکنید چرا؟ چون هرچقدم درظاهر خودتونو با استدلال های مراجع تقلید گول بزنید ولی باز وجدانتون اجازه اینکارها رو نمیده ! 

غیر از اینه که حتی خودشما هم فقط در ظاهر و عقیده مسلمان هستید؟! 

الآن حکم یک مرتد یا کافر باید شکنجه باشه‌ و درصورت ایمان نیاوردن‌، مرگ.  طبق آیه ی صریح قرآن !  برده داری کاملا پذیرفته شده و تجاوز به زنان کشور تصرف شده برای شما مجاز هست! 

ولی چرا به جای عمل به سربریدن کافران ، میشینید باهاشون بحث میکنید؟ مگه غیر اینه که طبق حرف قرآن غیرمسلمانان چارپایانی هستند که دلهاشون مریضه و خداوند نخواسته هدایتشون کنه؟ پس چرا شما زور میزنی منو هدایت کنی وقتی خدا نخواسته؟ چرا نمیاید منو بکشید تا ثواب جمع کنید؟ 

ب اقا حسن：متشکرم ک ناراحت نشدید جناب؛؛؛این نشان از بزرگواری وصفای قلب شماست.    

ب رعنا：بنده یک مقدار ازکامنت هاتون روخوندم فرموده بودید ک ：هرجاعلم رشدکرده سوتی های ریزودرشت دین مشخص شده...باکمال احترام،کاملا برعکس گفتید...هرجادین رشد کرده سوتی های بقیه چیزا دراومده.درتمام رسانه های رسمی چندروز پش گفتند ک دولت چین خوردن برخی حیوانات وحشی رومنع کرده واین کاریه ک اسلام در۱۴۰۰سال پیش کرده.ناسا یک ستاره هایی کشف کرده ک بعلت گرمای زیادوجرم زیاد سروصدا ایجاد میکنن.درحالی ک دین۱۴۰۰سال پیش گفته وقسم ب ستاره های کوبنده.....گسترش جهان واسمان هارو تازه قرن۲۰فهمیدن دین ۱۴۰۰پیش گفته جهان راهمواره وسعت میبخشیم... دیگ اینکه بشریت فکرمیکرده اسمان سقفه.دین ۱۴۰۰سال پیش گفته سقفی درکارنیست...،......

پیشنهاد میکنم شماحتما راجب پروفسور های جنین شناسی امریکا ک باجذابیت قران مسلمان شده اند یکتحقیق بفرمایید. موفق باشید.

به خانم مشکات

آخرین جمله ی اینجاتون درسته... اونجا یه چیز دیگه بود!


گفته بودین: هیچ چیزی ارزش عقده ای شدن آدمو نداره و آدم باید امیالش رو جواب بده(ولو به روش درست و در چهارچوب صحیح)... و بعد مثال سیگار رو زده بودین...!

من میگم اولا هر میلی رو نباید پاسخ داد... مثل میل به دخانیات...
ثانیا از امیالی هم که باید پاسخ داد باید با چهارچوب صحیح باشه...

شما با دومی موافقید ولی درباره اولی هم نظر نیستیم... بذارید توضیح بدم...:
ماه دو جور نیاز داریم... نیاز های واقعی و نیازهای خیالی... یعنی خیال میکنیم نیاز داریم ولی واقعا بهشون نیاز نداریم. همین مثال دخانیات مثال خوب و رسائیه...

نیاز های واقعی هم نیازهائیه که ما قطعا باید بهشون پاسخ بدیم... که هم نیازهای مادیه هم نیاز های معنوی

مادی که میشه غذا و آب و میل جنسی و ...
معنوی میل به پرستش، میل به مورد تأیید بودن و تحسین شدن و ...

البته همونطور که گفتید در چهارچوب.

------------------------------------

یه مطلب حاشیه ای هم که فرمودید درباره علماء و سیگار و پیپ : زمان قدیم، این سیگار و پیپ مضر بودنش مثل امروزه ثابت نشده بود و مثل چایی در امروزه و به عنوان تفنن و تفریح حلال استفاده میشد ولی الان با این همه مقالات و اطلاع رسانی های رسانه ها، استفاده از این چیزا برای مردم معمولی هم قبیحه چه برسه به علماء... یه چیز عرفیه... عرف جامعه الان واقعا این رو یه چیز مذموم میدونه که کسی سیگار بکشه...
اگه اهل سیگار باشه که خیلی بده، اگه حالا یه دفعه بکشه قبحش کمتره ولی بازم کار مطلوبی نیست...

راستش شهر شما رو نمیدونم ولی از اینکه دختر خانمی بخوان سیگار بکشن در عرف شهر ما همین قدر که من تعجب کردم، تعجب داره!!

اصلا یه سوال همین الآن برام پیش اومد که دوست داشتم از سوال کننده هم بپرسم .. لطفا نظرتونو بگین اگه وقت و حوصله داشتین

مگه خداوند قادر مطلق نیست؟ مگه غیر اینه که تا خدا نخواد برگی از درخت نمی افته؟ 

خب خداوند که خودش بهتر از هر مسلمانی میتونه یک شخص کافر و مریض قلب رو تشخیص بده 

چرا خودش اون کافران رو نمیکشه؟ 

چرا وظیفه ی قتل و شکنجه شونو انداخته گردن مومنین؟!

اصلا چرا از اول یک عده رو با اعتقادات ضعیف یا بی اعتقاد آفریده که بعدش بخواد حکم قتل و جهاد علیه شونو به مسلمین بده؟ 

خب از اول هیچ کافری نمی آفرید دیگه ! 

حکم جهاد دادن به چه دلیله؟ 

ممنون میشم نظر بدید...

به رعنا ⭐⭐⭐

لطفا با دقت بخوانید؛ وقت زیادی برای نوشتن گذاشتم...

اولا) من دنبال شما نیافتادم که هدایتتون کنم... شما نظری دادید و من به احترام شما بهتون جواب دادم... مثل بقیه نظرات...

ثانیا) این چیزایی که نه قابل اثباته نه قابل رد رو میشه یه مثال بزنید...؟

ثالثا)  همونطور که توی نظرات قبلی هم گفتم، دین یه شاکله ای داره، از اعتقادات شروع میشه و به احکام میرسه... :

1- اولش بحث از اصل وجود خالق و خداست...
البته خب از همه یه انتظار نداره... 
بعضی ها ذهن فلسفی ای دارن، براشون استدلال 100درصد عقلی و کاملا منطقی و یقینی میاره. مثل براهین امکان و وجوب و غیره.
بعضی ها ازشون انتظار فهمیدن مطالب فلسفی و دقیق عقلی نیست ... براهینی  در حد "علیت" و "نظم" و "هدایت" براشون هست... اگرچه با دقت عقلی، این استدلال ها ممکنه از جهاتی دچار نارسایی باشن ولی برای یه ذهن معمولی کاملا اطمینان آوره...خدا اصلا سخت گیر نیست... نگفته همه باید برن برهان سینوی رو بفهمن و بر اساس اون به من معتقد بشن... اگر کسی تونست از یه راه منطقی و با استدلال به خدا برسه ازش قبول میکنه... چون همه یه سطح فهم ندارن...

2- بعد از اینکه با عقل به اصل وجود خدا معتقد شدیم(که پایه ی همه ی دینه)، باز هم با استدلال های کاملا عقلی، به صفات و ویژگی های او میپردازیم که برای این هم استدلال های کاملا محکمی وجود داره... صفاتی مثل علم، حیات، قدرت و صفات دیگری مثل صدق، عدل، لطف و...

3-
الف) بعدش که به خدا و حکمت و عدل او معتقد شدیم، با استدلال عقلی،  به " اصل وجود آخرت و زندگی پس از مرگ" معتقد میشیم...
ب) همچنین در همین مرحله، با استدلال عقلی، به این مطلب میرسیم که دانش بشری برای رساندن انسان به سعادت و کمال، نارسا ست و برای همین لازمه که خدا به وسیله ای، انسانها رو آگاه کنه و اون وسیله وحی هستش که توسط انبیاء خواهد بود. افرادی که از خطا و گناه معصوم باشن.

4-وقتی با عقل فهمیدیم که حتما خدایی هست، آخرتی هم هست، پیامبری هم هست، و اون پیامبر گناه و خطا نداره، برامون این سوال پیش میاد که چطور باید اون پیامبر رو بشناسیم... که بحث «راه های شناخت انبیاء» پیش میاد که 3 راه هست:
   الف) آشنایی با منش ایشان با استفاده از قرائن اطمینان بخش
   ب) پیشگوئی پیامبران پیشین
   ج) ارائه ی معجزه

 و با تطبیق دادن این 3راه با پیامبر اسلام، معتقد به این میشیم که حضرت محمد(ص) پیامبر بودن.

5-وقتی که با عقلمون فهمیدیم و یقین کردیم که خدایی هست، آخرت و بهش و جهنمی هست، پیامبری هست و اون شخص محمد مصطفی(ص) است و هر پیامبری معصوم از خطا و گناه است، دیگه به حرف های او کاملا اطمینان داریم... هرچی گفت قبول میکنیم.
قبول کردن حرفهای پیامبر و جانشینان او، کاملا عقلانی و بر اساس عقله...

کجای این سیر و ترتیب غیر منطقیه؟! کاملا منطقیه!!!
البته این فقط سِیره...  هر کسی باید برای خودش اینا رو به ترتیب و با دقت بررسی کنه؛ تاکید میکنم، بادقت، با فقط دخالت دادن عقل، و بدون هیچگونه تعصب و غرض ورزی...

اگر هرجا گیر کرد،عقل حکم میکنه که به یه نفر کارشناس اون بحث مراجعه کنه... نه به افرادی که خودشون هم گیر باشن...

همین دین اسلام که شما میگید کورکورانه و متعصّبانس، به شما میگه اصلا حق نداری تو اعتقادات تقلید بکنی... باید با استدلال و عقل قانع بشی...ولی وجدانا فقط عقل رو بیار وسط  و بذار قاضی...!!! نه امیال و احساسات خودت رو... اگر اینکارو کردی قطعا به من میرسی!!! البته اختیار داری که هرچی میخوای رو انتخاب کنی ولی من برای انتخابهاییت که بر اساس فقط عقل نباشه، بلکه امیال خودت رو هم داخلش دخیل کنی ارزشی قائل نیستم... از الان که زنده ای دارم بهت میگم... فردا نگی نگفتیا... تصمیم با خودت...

و جنس استدلال عقلی هم این طوره که یقین میاره، یقین صد درصد...

-----------------------------------------------------------
تا اینجا جواب سوالتون بود که چطور به اعتقاد کامل برسیم...؟

از اینجا به بعد یه خاطره ای رو از خودم میگم....

راستش من خودم یه مدت یه سوالی نسبت به یکی از براهین اثبات خدا برام پیش اومده بود که فکر میکردم دیگه هیچکسی نمیتونه حرف من و اشکالمو به اون برهان رد کنه و منو قانع کنه.... شبهه ی دقیقی بود...

اما بر حسب اتفاق راهم افتاد به یکی از کتاب های شهید مطری، اونجا کاملا اون بحث رو مطرح کرده بودن و پنبه ی بحثشو زده بودن....

با خودم گفتم: ای دل غافل! من اینهمه وقت فکر میکردم عقل کلّم و کسی رو دست این شبهه ی من نمیتونه بزنه اما 40-50 سال پیش همین شبهه  به ذهن یکی دیگه اومده و جوابشم داده شده رفته....!!!!

حالا خدمت شما عرض میکنم، این دین اسلام برای هر مطلبش کلی ادله محکم و غیر قابل انکار داره... فقط گاهی لازمه بگردیم... اگه پیدا نکردیم هم نگیم نیست، باید بیشتر بگردیم...
-----------------------------------------------------------
اینکه یه سری مطالب از دین هست که به نظرتون غیر منطقیه... عرض کردم که دین یه ترتیبی داره؛ اگه با اون ترتیب جلو برید هیچ جا به مطلب غیر منطقی نمیخورید...

شما از این مرحله ی اعتقاد به خدا و راستگو بودن و ظالم نبودنش و همچنین معصوم بودن پیامبر، بدون توجه به محتوای اون سریع میپرید میرید سراغ احکام ارتداد و غیره... برای همین گیر میکنید...

اگه کسی به این مطالب اعتقاد داشته باشه، اونم نه اعتقاد تقلیدی، بلکه اعتقاد عقلی و منطقی و استدلالی... اون موقع دیگه به احکام شک نمیکنه... میدونه که احکام حکمتی داره...
--------------------------------------------------------

تازه مطلبی که گفتید «جواز تجاوز به زن های کشور تصرف شده» صحیح نیست...؛ و «به رسمیت شناختن برده داری» و «قتل مرتد» هم کلی دلیل دارن...
 

درابتدا از تایپ طولانی و زحمتی که کشیدید تشکر میکنم 

فرض رو بر این میگیریم که یک نفر تا مرحله ی ۴ پیش رفت 

دقیقا گیر من روی مرحله ۵ به بعده 

شما میگی وقتی ایمان اکردی احکام اسلامی هرچی گفت قبول میکنی !! البته با برهان های عقلی و منطقی 

من به گفته شما میلم رو میذارم کنار و کاملا به عقلم گوش میدم 

من کم احکام اسلامی و احادیث تو کتاب ها ندیدم که عقل منطق و علم ردشون کنه ! 

حالا یه چندتاش تو ترجمه قرآن که میخونی و فک میکنی

یه تعداد بی شماری تو کتاب های تفسیر ملاها ( که از بعضیاش آدم شاخ در میاره حقیقتا ! ) 

یه تعدادی هم تو احادیث معصومین 

حالا منه نوعی رفتم برای پذیرش منطقی یه چندتا از این احکام همه جوره تحقیق کردم

مثلا یه حکمی مثل چندهمسری یا صیغه رو ، من رفتم تو تمام سایت های مذهبی و هرچی تونستم دلایل منطقی و استدلال های انواع اقسام مراجع تقلید رو خوندم و تمام ادله ی مراجع برای توجیه همچین حکمی بافکر و تحقیق زیاد و بصورت کاملا علمی و منطقی رد شد ! 

اتفاقا تو پست " دخترم، با جنسیتم نمیتونم کنار بیام" یه مقدار در جواب تورال خان دراین مورد نوشتم که اگه حوصله کردبن خوشحال میشم شماهم بخونید 

این حکمی ک گفتم استدلال هاش رد شده فقط یکی بود! 

اخه یکی مث من ( البته یکی که نه خیلی ها ) تا همین مرحله ۴ ک شما توضیح دادین طی میکنیم و وقتی میرسیم به یسری احکام عجیبو غریب و گاها ترسناک! اولش که شک میکنیم به کل دین! 

بعدش میایم دلداری بدیم خودمونو ،  میتونیم اینطور نتیجه بگیریم که یسری قسمت های قرآن یا اشتباها ترجمه شده ، و در خوشبینانه ترین حالت ممکن هم میشه فقط گفت یه سری قسمت ها ( به مقدار خیلی بیشتر )بطور اشتباه تفسیر شده توسط مراجع متخصص ! حالا اینکه چرا اونطور میان تفسیر میکنن و هدفشون چیه بماند......‌...‌ 

من اسم این زرنگ بازی هارو میذارم تحریف نوین ! 

خدایی همون رساله امام خمینی از اول تا اخر بخونین اگه یسری جاها شاخ درنیاوردین من اسمم عوض میکنم میذارم هرچی شما بگی! 

کتاب های تفسیر و رسایل سایر مراجع عالم و متخصص ! هم که بماند..........

به رعنا ⭐⭐⭐

اول یه مطلب نه چندان نامربوط به سوالتون میذارم بعد به سوال ها تون جواب میدم...

مگه خداوند قادر مطلق نیست... پس چرا وقتی ابن ملجم میخواست امام علی رو بکشه، بهش اجازه داد؟ و مأمون هنگام کشتن امام رضا؟ و بقیه ی قاتلین ائمه..
خدا امام ها رو دوست نداشت؟!
 اصلا چرا خدا که قادر مطلقه به قاتل ها اجازه میده که دیگران رو بکشن؟! ها؟! چرا؟؟!! خو وقتی میخوان یکی رو بکشن، یهو بدنشون شُل بشه نتونن این کارو بکنن...؟!
چرا وقتی یکی اشتباهی از پشت بام میافته، خدا نجاتش نمیده؟ چرا اونو میکشه؟
چرا خدا که قادر مطلقه به بنده ها قدرت میده که گناه کنن؟! مگه خدا گناه کردن اونا رو دوست داره؟! راضیه که گناه کنن؟!؟ اگه راضیه پس چرا گفته نکنن؟! گفته اگه گناه کردی فلان عذابت میکنم؟! شوخی میکنه یا الکی میگه؟
چرا  و چرا و چرا...

دلیل همه ی اینا اینه که خدا هدفش از خلقت ما آدما این بوده که قابلیت های خودمون رو شکوفا کنیم...
به آدم ها هم قابلیت خوب شدن رو داده، هم قابلیت بد شدن.
از طرفی عقل و وحی داده که آدم راه درست رو متوجه بشه،از طرف دیگه امیال بد و پَست و شیطون خلق شده اند که سعی دارن که اونو گمراه کنن... به حیوانیت بکشونن و چه بسا پست تر از حیوونا...
انسان با پیروی از  «عقل و وحی» و  با مبارزه کردن با «امیال بد و شیطان»، قابلیت هاش شکوفا میشه... یعنی به خدا نزدیک میشه... یعنی انسان میشه... یه انسان کامل...
انسان با این مبارزه مثل خشت خامیه که پخته میشه و مسیه که طلا میشه...

خدا از اول میدونه کی میخواد بره بهشت کی میخواد بره جهنم، ولی چرا اونا رو می آفرینه؟

جواب: خب قبل از اینکه کسی کار بدی کنه، استحقاق عذاب نداره...خدا کسی که هیچ کاری نکرده رو بندازه جهنم؟!؟! این ظلم نیست؟!
خدا به هرکسی هم عقل میده هم هدایتش میکنه(ابتدا به وسیله ی پیامبران و بعد از اونها به وسیله ی افراد مومن به خودش)، بعد که سر دو راهی های زندگی قرار گرفت، این خود اونه که مسیر رشد و یا بدبختی خودشو انتخاب میکنه...
خودش با پای خودش یا میره بهشت یا جهنم... اختیار همینه...
 اگه خدا این جوری که شما میگید انجام بده، دیگه اصلا این دنیا نباید باشه... باید خدا خودش مستقیم همه رو تو بهشت و جهنم بیافرینه...!! که این ظلمه...!

----------------------------------------------
گفتید: «چرا خودش اون کافر رو نمیکشه با اینکه افراد کافر و مریض قلب رو بهتر تشخیص میده...»

اولا) هر کافری مریض قلب نیست... مریض قلب یعنی لجوج... یعنی حق رو میفهمه ولی باز لج میکنه چون برخلاف یه سری از امیالشه... برخلاف عقلش عمل میکنه...
بعضی از کافر ها ناآگاه هستن... دچار شبهه و سوال هستن و جوابی پیدا نکرده اند... افرادی که به خاطر نارسایی های اجتماعی و ظلم هایی که توسط قدرتمندان در دنیا وجود داره حرف حق بهشون نرسیده... اینا رو شهید مطهری میگن مسلمان فطری... یعنی روحشون درمقابل حق تسلیمه ولو اینکه بالفعل مسلمان نیستن...
اینا امید هست که بهشت برن... حتی شاید روایاتی هم باشه در این باره... تو ذهنم نیست...

ثانیا) اصلا نظام عالم این طوره که خدا همه کار رو با اسباب و ابزار خودش انجام میده نه مستقیم...
بعله که خداوند قادر مطلقه... بعله که تا نخواد برگی از درخت نمی افته...
اما برگ هم که از درخت میافته، به وسیله ی باد و جاذبه ی زمینه، نه همینطوری بدون هیچ چی!!!
بعله، بعضی وقتا خدا با ابزار غیر معمول یه سری اتفاق ها رو رقم میزنه... مثلا وقتی نمرود رو خدا میخواد بکشه، یه مگش میفرسته بره تو دماغش و سرش و انقدر خودش سرشو میکوبه تو در و دیوار تا بمیره... یعنی مرگ به سبب مگس!
یا مثلا فرعون رو غرق میکنه...
اما قرار نیست که تک تک آدمای لجوج رو خدا با اسباب غیر عادی بکشه...

تازه خود دستورایی که خدا میده همه امتحان هستن برای خود همون مؤمنین... آیا انجام میدن؟ آیا انجام نمیدن؟ چقدر به خدا معتقدن؟

اینم که میگین شکنجه دادن مرتدها... اصلا برای همینه که یه عده حق رو میدونن ولی بازم نمیخوان سرشونو جلوی حرف درست خم کنن... لج بازی میکنن... شکنجه میشن تا از لجبازی شون پشیمون بشن...
اصلا یهودیای زمان پیامبر، سیستمشون این بود، صبحا مسلمون میشدن ، شبها کافر، تا به ایمان مسلمونا خلل وارد کنن.
----------------------------------------------
گفتید:«چرا یه عده رو بی اعتقاد یا با اعتقاد ضعیف آفریده»

خدا اولین افرادی که آفرید مومن بودن و بعد از اون، نسل های بعد، با بی توجهی به حکم عقل و فطرتشون و دستورات انبیاء و با دنباله روی از امیال پَست و حیوانی شون به سمت کفر رفتند...

گفتید «حکم جهاد برای چیه؟»
جهاد برای اینه که دولت های کافر و قدرتمند که مردم رو در بی خبری نگه داشته اند از میان برداشته بشن و مردم حق انتخاب و اختیار داشته باشن...

توضیح:
در طی تاریخ بشریت، حاکمان قدرتمند و زورگو همیشه جلوی ترویج دین حق رو میگرفته اند... مثل سران قریش در صدر اسلام و آمریکا در این زمانه.
چرا؟
چون دین طرفدار مظلومینه... طرفدار مستضعفینه... میگه پولدار و قدرتمند نباید هرچی میخواد انجام بده... همه بنده ی خدا هستیم و فقط حرف های او رو به طور مطلق باید اطاعت کنیم... و البته هرکسی هم که او به ما میگه...
خب دین هم برای اینکه مردم حق فکر و انتخاب داشته باشن، جهاد رو قرار داده... مسلمون ها میرن کشوری رو که دست زورگوهاست رو میگیرن و بعدش به مردم حق انتخاب میدن...

اگه مسلمون شدن که چه بهتر... اگه نشدن باید یه پولی به حکومت اسلامی بدن که داره ازشون در مقابل دیگران دفاع و حمایت میکنه...
و اسلام فقط از بین کافر ها اونایی که داشتن میجنگیدن(کافر حربی) رو برده و کنیز میکنه... برای اینکه اونها انقدر لجوج بوده اند که در مقابل حق شمشیر کشیده بوده اند...
بعد تازه برده داری در اسلام غیر از برده داری در دنیاست... مالک برده، هرکاری نمیتونه با بردش بکنه... برده حق و حقوق داره... حق نداره بیخود بزنه برده رو...
و تازه هدفش آموزش دین به اون برده است... و به عنوان کفاره ی گناهان هم میگه برده ها رو آزاد کنید...
این یعنی چی؟! یعنی اینکه برنامه ی اسلام، برده داری به طور موقته... معمولا اهل بیت تعداد زیادی برده داشتن... و بعد طوری اونا رو تعلیم میدادن که میشدن از بهترین مسلمونا...بعد هم به کوچکترین بهانه ای آزادشون میکردن...
یه دفعه یه کنیزی یه گل به امام حسن(ع) هدیه میده... امام اونو آزاد میکنه... این جور برده داری رو شما کجای دنیا دیدین؟؟

تصور ما از برده داری، اون سیاه پوستای آفریقاییه که روی بدنشون علامت برده بودن رو داغ میکردن و ...
نه جناب، اون برده داری به سبک آمریکائی و انگلیسیه نه اسلامی!!!
اسلام میگه برده داشته باش ولی اگه فلان گناه رو کردی، برده رو آزاد کن، اگه یه برده آزاد کنی فلان قدر ثواب داره... اینا رو نمیبینیم...؟!؟
-----------------------------------------------------------------
در ضمن، یه پیشنهاد داشتم:

به نظرم اگر سوال اعتقادی ای داشتید، به جای نقل در  این جا و اونجا و پرسیدن از افرادی که تخصصی ندارن، بهتره از افراد متخصص(مثل سایت ها و کانال های پاسخ به شبهات، یا یک روحانی باسواد) بپرسید... این برای رسوندنتون به جواب درست بهتره...

اما اگر در گروه هایی این چنینی مطرح کردید، ممکنه بعدها خودتون جوابشو پیدا کنید و قانع بشید اما ذهن بعضی ها رو هم شبهه ناک کرده باشید، ولی دسترسی نداشته باشید جواب رو بهشون بگید... اینطوری ممکنه خودتون عذاب وجدان بگیرید...

به زهرابانو

موافقم...

بابت پاسختون به سوالم تشکرمیکنم

نه نه ... یه جای حرفام درست منتقل نشده...
اونجا که میگید از مرحله 5 به بعد،
نگاه کنید....اگر کسی واقعا به مراحل 1 تا 4 با عقل قانع شده باشه... قطعا به دستورات دین، کاملا اطمینان داره...
نمیشه من شما رو آدم کاملا راستگویی بدونم ولی هر بار حرفی میزنید بگم: یه لحظه صبر کنید من برم یه تحقیق بکنم...؛
اگه قبول داریم پیامبر معصومه و از طرف خداست دیگه برای حرفایی که میزنه نیازی نیست که عقل ما قانع بشه...
اصلا دلیلی که خود اهل بیت در روایات برای این مطلب گفتن همینه، میزان ایمان آدما رو میسنجه...
اگه در اون مثالم، من به حرف شما عمل میکنم ولی به این خاطر که خودم تحقیق کردم و به این رسیدم که فلان کار خوبه، این دیگه اطمینان و ایمان به راستگویی شما نیست... از سر ایمان نیست کاری که میکنم... انجام دادن اون کار به خاطر اینه که "خودم" بهش رسیدم...
اما خدا میخواد که کارها رو "چون او فرموده" انجام بدیم...
خدا برای بعضی از دستوراتش دلیلی به ما نگفته که ببینه واقعا ایمان داریم بهش یا داریم الکی میگیم...
ببینید تا مرحله ی 4 کاملا و فقط عقلیه ولی وقتی پیامبر خدا رو شناختیم و بهش اعتماد داریم، تعبّد میاد وسط... دیگه هرچیزی رو به شما دلیلش رو نمیگن... اگر چه احکام خدایی که حکیمه قطعا دلیلی داره...
عمل به دستورات او بدون فکر کردن درباره ی خود همون دستور، این کاملا پشتوانه ی عقلانی داره... شاید دلمون نخواد و قبولش برامون سخت باشه ولی عقل میگه هرچی این آقا(پیامبر) گفت رو گوش کن...(اگر در این مطلب اشکالی دارید بگید...)
-----------------------------------------------------------

حالا ممکنه شما به اینکه این مطالب(صیغه و این چیزا) واقعا دستورات دین باشن، شک داشته باشید و به حسن نیت علماء، سوء ظن داشته باشید؛ این بحثش جداست از اینکه اگه دین چیزی گفت، ما باید بدون چون و چرا قبولش کنیم یا نه...

-----------------------------------------------------------

اینم که بعضی جاها شاخ در میاریم هم به خاطر اینه که میخوایم دین رو با عقل خالی(بدون وحی) به دست بیاریم... میخوایم همه چیز رو چون خودمون میدونیم خوبه انجام بدیم...نه اینکه چون خدا گفته...(دوست نداریم برخلاف یه سری از افکارمون عمل کنیم؛ درحالی که با پشتوانه ی عقلمون باید چنین کاری کنیم...)

روایت داریم: انّ دینَ الله لا یُصاب بالعُقول...(نقل به مضمون)
یعنی این طور نیست که شما همه چیز رو تو دین با عقل بفهمی... یه قسمتش تعبّدیه... تعبّد به یک شخص مورد اعتماد و راستگو از طرف خدا هم یه کار کاملا عقلانیه...(چند بار توضیح دادم چرا.)

به اینکه بخوایم احکام دین رو با عقل و بدون لحاظ وحی(قرآن و روایات) پیدا کنیم؛ اصطلاحا میگن : « قیاس »

اهل بیت تو روایات زیادی از این کار نهی کرده اند:
مثلا تو یه روایتی امام صادق به ابوحنیفه(که از بزرگان اهل سنّته و اهل قیاس کردنه) می فرمایند که:
«آیا منی نجس تره یا بول؟ میگه بول... امام میگن اگر بخوایم قیاس کنیم باید برای بول، غسل کنیم و برای جنابت فقط شستن اما از نظر دین برعکسه...
آیا روزه مهمتره یا نماز؟ میگه نماز... امام میگن اگر بخوایم قیاس کنیم باید خانم ها بعد از حیض نمازهاشون رو قضا کنن و روزه ها رو لازم نیست قضاشو بگیرن... اما از نظر دین برعکسه
آیا زنا کار بدتریه یا قتل؟ میگه قتل... امام میگن اگر بخوایم قیاس کنیم باید برای اثبات قتل 4 تا شاهد اورده بشه و برای زنا 2تا اما از نظر دین برعکسه... »(روایت نقل به مضمون)

یعنی آقاجون اول خدا و راهنمای به دستوراتش رو بشناس... بعد هرچی گفتن بگو چشم...(این حرف هم به حکم عقله)...

به رعنا ⭐⭐⭐

جواب پیام آخرتون رو هم دادم...👆🏻👆🏻
---------------------------------------------------

لطفا هرجا قانع نشدین بهم بگید که منم متوجه اشکال حرفم بشم...

به خانم رعنا ⭐⭐⭐

خواهش میکنم. البته برای خودم مفیده... اطلاعاتم رو مرور میکنم و بعضی جا ها هم میرم دوباره به متون مراجعه میکنم...

بابت تایپ تشکرمیکنم اما متاسفانه باپیام اخرتون قانع نشدم 

بطور مثال بحث صیغه رو اهل تسنن قبول ندارند و مراجع تقلید شون کلا یه طور دیگه اون قسمت قرآن رو ترجمه و تفسیر کردند ! اما شیعه قبول داره..

البته این دلیلی نیست ک من بخوام مثلا اهل تسنن بهترن . اوناهم یه جاهای دیگه ای احکام غیرعقلی دارند که شیعه نداره

خب همین چیزها ادم رو خیلی گیج میکنه

منم آدمی نیستم که وقتی خدا رو قبول داشته باشم دیگه هرکی هرچی اومد گذاشت جلوم گفت این حکم خداست سرخم کنم بگم چشم  !! چون اصلا یه سری جاها آدم این حکم هارو میبینه به مدل خدایی کردن اون خدای بالاسر هم  شک میبره 

اصلا برام قابل قبول نیست....

بازم بابت زحمتی ک کشیدید تشکر میکنم

به خانم رعنا ⭐⭐⭐
اشکال شما که ازش دست بر نمیدارید اینه که میخواید تو دین از آخر برید به اول...
--------------------------------------------

اینکه شما چنین آدمی نیستید که ....
این همون دخالت دادن امیال در تصمیمات عقله...

به هرحال شما اختیار دارید و خودتون برای عاقبت خودتون باید تصمیم بگیرید...

یاعلی