خانواده برتر

به هر حال چون عشق سابقش تو فامیل هست و مرتبا ممکنه اونو ببینه فراموش کردنش ممکنه سخت باشه  مگه اینکه با دختر خالش رفت امدی  فامیلی نداشته باشن تا همو نبینن 

اگر فکر می کنید میتونه عاشق شما بشه باهاش ازدواج کنید در غیر اینصورت ممکنه خطرناک باشه 

عزیزم به نکته گفتید شما که بعد فالو کردن متوجه پست های عاشقانه شدم ....

این اولین چراغ قرمز بود.

ایشون اگه واقعا قصد ازدواج با شما را داشت باید متوجه می بود که شما با دیدن این پست های عاشقانه هم ناراحت میشید 

حتما سوال هم خواهید کرد 

که شما هم کنجکاو شدی و سوال کردی.

اینو مطلب هر پسری هم می‌دونه که باید اون پست ها را پاک میکرد و بعد شما رو فالو میکرد 

لطفاً نگید از صداقش که من باور نمی کنم 

ایشون بنظر من فراموش نکردن 

واژه همه بدتر با شما درد و دل کرده 

با شناختی که از آقایون دارم اصولاً درباره گذشته درد و دل نمی کنن بلکه فقط میگن با فلانی قصد ازدواج داشتم و نشد .

دیگه وارد جزییات نمیشن‌.

واین بله حق شماست درباره گذشته بدونید و اون فرد هم نباید پنهون کاری کنه 

ولی مسأله اینجاس که ایشون فراموش نکرده 

چون اگر براش حلش بود این موضوع پست ها حذف شده بود 

شما هم دوست عزیز بیشتر باید نگران رفتار این آقا باشید تا اون خانوم ظاهراً هنوز درگیرشه 

این مسأله ظاهراً کوچکه اما نشون میده هنوز آقا براش مهمه.

کسی که قصد ازدواج با شخصی رو داره بنظرمن باید تمام یادگارهای و نشونه ها و دلنوشته ها و یا هر چیزی که متعلق به گذشته است رو حذف کنه 

یعنی با ذهن و فکر باز به سراغ نفر جدید بره و اگر هنوز درگیره گذشته است حق نداره کسی دیگه ای رو وارد زندگیش کنه 

آخه اون بیچاره چه گناهی کرده.

ببین از اون جایی که زندگی قابل پیش بینی نیست ممکنه دردسر پیش بیاره این حس قدیمی.مثلا ممکنه در آینده اون دختر یه وقت طلاق بگیره بعد فیل اون پسر یاد هندوستان کنه و تو این وسط بسوزی.در واقع باید به این جنبه ها هم فکر کنی.

ببین از اون جایی که زندگی قابل پیش بینی نیست ممکنه دردسر پیش بیاره این حس قدیمی.مثلا ممکنه در آینده اون دختر یه وقت طلاق بگیره بعد فیل اون پسر یاد هندوستان کنه و تو این وسط بسوزی.در واقع باید به این جنبه ها هم فکر کنی.

خب خداروشکر که اون خانوم الان متاهله ضمنا شوهر اونم غیرت داره نمیزاره زنش بیاد همسر شما رو از راه بدر کنه !!

شما هم بنظرم نگران نباش هر چی بوده تموم شده رفته دیگه

به نویسنده پست:

حس و حال شما دو نفر و کاراتون چی بود که همو پیدا کردین؟

اون پسر میتونه پستای قدیمیش رو حذف کنه ، بیشتر تغییر کنه. شما هم توکلتون به خدا باشه. اصلا اگه لازمه توی شبکه های اجتماعی باشین، بعد از ازدواج میتونین صفحه مشترک داشته باشین. مثلا صفحه "فاطمه و علی" . پیامایی که خانوما به ایشون میدن، اگر لازمه شما واسطه بشین برای پاسخ دادن ، اگرم آقایون به شما پیام میدن ، اگر لازمه پسر واسطه بشه برای پاسخ دادن.

@اناهید ................. 

اگه یادتون باشه یه فایل پروژه از شما دارم ، هنوز ایمیل رو چک میکنین؟

معیارهای اخلاقی وفرهنگی تو رو روی کاغذ داره؟

سلیقه جسمی چی؟  مطابقت داره؟؟ یعنی  برات دلنشینه؟

اگر اینجوریه ببعد معاشرت بیشتر و شناخت بیشتر ،  بله رو بگو و خلااااااااااااااص

واکرنه نمیتونی پکسی  رو پیدا کنی که گذشته نداشه باشه . یکم زیاد وکم داره ولی همه دارند

هم دختر هم پسر.

خودتم داشتی. توهم عاشق بودی پست گذاشتی نوشتی گریه کردی. نیمتونی انکار کنی.

حالا این صداقت بخرج داده ولی ممکنه بعدی ها نگن ومخفی کنن ولی دور از چشم تو باهاش رابطه هم بگیرن!

 تو این دورز مونه همینکه  طرف صیغه نکرده باشه ویا ارتباط ناممشروغ نداشته باشه  باید کلاهت بندازی هوا!

از لحاظ عاطفی کسی که یبار درگیر شده اون جذابیت خاص رو نمیتونه به دومی بده و به همین دلیل ازدواج با همچین ادمی که هنوز تو گذشتش و طبیعیه که باشه و سخته ریکاوری همچین ادمی، از لحاظ عاطفی تو زندگی حتما چالش ونوسان داره البته از یک طرف هم باید دید کیفیت،عمق و فلسفه عشق طرف چیبوده عشقی که به جدایی برسه که عشق نیست ولی به هرحال بعضیا دوس دارن تو زندگی یک نفر نقش ناجی باشن دومی باشن و فکر کنن میتونن با نجات دادن یا عوض کردن طرف برای طرف خاص بشن که غالبا به جایی نمیرسن چون فلسفه مسیرشون با منطق و واقعیت متضاده!! بعضیاهم دوس دارن اولین و اخرین باشن هرکی یه نظری داره و شرایطی ...، چیزی که مشترک و مهمه اینه که مسائل عاطفی تو زندگی خیلی تاثیر گذار و مهمن چه در گذشته و چه در حال و نمیشه ازش به سرسری گذشت و اینکه ما تو واقعیت زندگی می کنیم و تو ایران جایی که بخاطر فرهنگ دستکاری شده و محدودیت ها،فشارها و ... مثل اب خوردن جدا میشن خیانت میکنن عاشق میشن سنتی وارد رابطه میشن کج میرن و راست جلوه میدن و....

به آناهید:

مرسی از نظرتون. خب من نمیدونم از کجا و با پرسیدن چه چیزهایی میتونم مطمئن بشم و بفهمم که دلشون هنوزپیش اون خانم هست یا نه؟! یعنی این چیزی که من میترسم و شما واضح گفتید، چند درصد ممکنه رخ بده؟

به دلارام:

مرسی عزیزم از راهنمایی و نظر خوبت.🥰

به Asma:

بحث خیانت واضح نیست عزیزم. من حتی اگر بدونم و مطمئن باشم این آقا ته دلش هم اون خانم رو بیشتر میپسندیده و فراموش نکرده، بازم جوابم منفی هست. حتی اگر خیانت واضحی رخ نده. چون سخته زندگی کنار یکی که دلش جای دیگست. هرکاری کنم به چشمش نمیاد و حس بدی داره.

به علی خوش شانس:

حس و حالمون این بود که چون هم رشته هستیم، با هم آشناییتی داشتیم و بعداز یه مدت آشنایی ساده، متوجه شدیم نظراتمون و دیدمون به زندگی یکی هست و بعد از اون ایشون درخواست آشنایی بیشتر به قصد ازدواج رو داشتند و ثابت هم کردند که قصدشون ازدواجه. 

من نگرانم نتونسته باشه دخترخالشو فراموش کرده باشه و هی با خودش بگه کاش اون می شد!

به دختر نخلستان:

از کجا مطمئن بشیم که طرف مقابل گذشته رو فراموش کرده؟

از بقیه دوستان و همگی خیلی ممنونم بابت راهنمایی هاشون.

با نظر شما موافقم.

چرا پستاشو پاک نکرده؟  

نمیدونم ولی من به شخصه حس خوبی به این قضیه ندارم

مراقب باش برای حال گیری از دختر خاله هوس خاستگاری و ازدواج نکرده باشه

برای بار هزارم میگم 

گذشت زمان نفر اول رابطه بودن 

نگرد نیس 

چه دختر چه پسر

عشق اول هم هیچ وقت فراموش نمیشه مثل تموم چیزهایی که تو زندگی هر آدمی پیش میاد وفراموش نمیشه 

ولی دلیل نمیشه که دائم بهش دیگه وقتش رسیده که کمتر به این مسائل فکر بشه وبیشتر اخلاق ورفتار وخانوادش وچیزای دیگه رو مدنظر بگیری

عشق وعاشقی بین دختر وپسرهای فامیل از اول بوده هست وخواهد بود همه جا تو هر نوع خانواده ای هم که فکرش رو بکنی هست 

برای بار هزارم میگم 

گذشت زمان نفر اول رابطه بودن 

نگرد نیس 

چه دختر چه پسر

عشق اول هم هیچ وقت فراموش نمیشه مثل تموم چیزهایی که تو زندگی هر آدمی پیش میاد وفراموش نمیشه 

ولی دلیل نمیشه که دائم بهش فکر کنه دیگه وقتش رسیده که کمتر به این مسائل فکر بشه وبیشتر اخلاق ورفتار وخانوادش وچیزای دیگه رو مدنظر بگیری

عشق وعاشقی بین دختر وپسرهای فامیل از اول بوده هست وخواهد بود همه جا تو هر نوع خانواده ای هم که فکرش رو بکنی هست 

به نویسنده پست:

قبل از این که همو ببینین ، راجع به همسر آینده چه فکری میکردین؟ یعنی همین چیزی که اتفاق افتاد توی ذهنتون بود؟

به نویسنده پست 

ما نمی‌تونیم برای مسائل این چنینی درصد تعیین کنیم .من خودم خانواده ای میشناسم (زنه دوست صمیمی مامانمه) که این خانوم عروس عموش بود منتها برادر کوچیکه رو میخواست و برادر کوچیکه هم بهش علاقه داشت اما متاسفانه قبل از اینکه این دو نفر چیزی از حسشون بگن برادر بزرگه به مامانش گفته بود بریم خاستگاری دختر عموم اونا هم اومدن خاستگاری و پسر کوچیک خانواده هم سکوت کرد از ترس اینکه برادر بزرگه ناراحت بشه  دیگه چیزی نگفت.از اون طرف دختر هم اومد اعتراض کنه باباش گفت داداشم حکم پدری داره گردنم حق نداری رد کنی.این طوری شد که دختره با وجود علاقه به برادر کوچیکه زن بزرگتره شد و با وجود اینکه بعدها برادر دومی هم زن گرفت اما حسشون نه تنها از بین نرفت بیشتر هم شد.خیلی وقت ها زنه پیش مامان من گریه میکرد که بعد از هر مهمونی از دلتنگی میمیرم و حالت تهوع میگیرم و همش مقایسه میکنم و این حرف ها.اخرش زنه کم آورد بعد از دو تا دختر بزرگ طلاق گرفت گفت من نمیتونم ادامه بدم بسه دیگه و بعد از طلاق رفت صیغه ی برادر کوچیکه شد بعد از اون همه سال.این وسط شوهر زن ضربه خورد پدر دو تا پسر تا مرز سکته رفت عموی دو تا دخترها شد شوهر مادرشون و زن اون مرد هوو دار شد و رابطه ی دو تا برادر به گند کشیده شد و دو خانواده پاشید به خاطر حسی که وجود داشت و بعد از بیست سال هم خاموش نشده بود. هیچ کدوم بیخیال هم نشدن اما جالبه مامانم ازش پرسید حالا خوشحالی که رسیدی بالاخره به خواستت گفت فکر میکردم خیلی بهتر باشه اما اونقدرام عالی نبود.اینو گفتم بدونی امکان این داستان ها به خصوص در فامیل وجود داره اما مسلما ما پیشگو نیستیم که قطعیت و درصد بخوایم وارد داستان کنیم. حس شخصیه من اینه که آدم ها وقتی چیزی رو بخوان و بهش نرسن اون موضوع براشون حسرت حرص ولع و اشتیاق شدید ایجاد می‌کنه و وقتی به چیزی نمی‌رسن هم اشتیاق داره اون چیز براشون هم جذابیت بنابراین ممکنه حس ایشون هم به سبب اینکه یه خواسته ی نافرجام بوده حکم آتش زیر خاکستر رو داشته باشه که با فراهم شدن بستر شعله ور بشه یا حس دوست مامانم که تا وقتی به برادر شوهرش نرسیده بود فکر می‌کرد چی رو از دست داده اما بعد از رسیدن دید اونقدرام خبری نبود. اما ما نمی‌تونیم بگیم چند درصد امکان داره اون بستر خاص فراهم بشه و چند درصد ممکنه بعد از فراهم شدن اون بستر این آتش زیر خاکستر واقعا وجود داشته باشه.جدا از اون حس دختر خاله ی این فرد هم مهمه.اگه هیچ حسی از طرف اون دختر نبوده باشه اصلا دلیلی برای نگرانی شما نیست حتی اگه بستر هم در آینده فراهم بشه

و اینم بگم این چیزی که بهش عشق میگن تو بعضی پسرها یک کشش شدید جنسیه که تو اون ها به شکل میل به تصاحب اون دختر خاص بروز پیدا می‌کنه و اون ها تمایل دارن خودشون اون دختر رو بدست بیارن و اسم این کشش و میل به تصاحب رو عشق میذارن و وقتی دختر مال یکی دیگه بشه نه تنها حسشون فروکش می‌کنه بلکه دختر رو یک جنس دست خورده و به درد نخور میبینن و اصلا دیگه بهش فکر هم نمیکنن و حتی بدشون هم میاد بنابراین حتی این امکان هم وجود داره که اصلا حسی در اون پسر نمونده باشه.

نکته ی مهم اینه که شما با پرسیدن سوال نمیتونی حس اون رو به اون دختر متوجه بشی چون در هر صورت به دو دلیل راستش رو به شما نخواهد گفت.دلیل اول اینه اگه راستش رو بگه و مثلا بگه هنوز حس دارم بهش شما یا قبول نمیکنی یا اگرم قبول کنی بعدها تو هر رفت و آمد خانوادگی پوست از سر خودت و اون با شک و وسواس فکری می‌کنی که خوب به دردسرش نمی ارزه و دلیل دومی که اون راستش رو به شما نخواهد گفت بحث غروره.وقتی داستان دو جنس مخالف ناتموم باقی میمونه طرفین غرورشون اجازه نمی‌ده اعتراف کنند هنوز به هم فکر میکنن بنابراین گارد دفاعی میگیرن که نه ما دیگه حسی نداریم.پس فهمیدن اینکه اون پسر چه حسی داره با سوال کردن امکان پذیر نیست با دقت در حال و هوای اون پسر در مهمونی های خانوادگی امکان پذیره که میزان رابطه ی شما در حدی نیست که بخواید به جمع فامیل راه پیدا کنید و آنالیز انجام بدید.

جدا از اون پسر شما مهم هستید. اول باید ببینید خودتون چه طوری هستید.ایا حسادت شدید و مالکیت گراییه شدید دارید نسبت به داشته هاتون؟ اگه این طوری هستید فارغ از اینکه اون پسر حسی داشته باشه یا نداشته باشه شما با علم به این موضوع هرگز نمیتونید انسان شادی در رابطه با این پسر باشید چون اگه اون پسر هیچ حسی هم نداشته باشه حسادت و وسواس فکری و حس مالکیت به شما اجازه ی آرامش و اعتماد نخواهد داد به خصوص که فامیل هستن و کندنی نیستن و تا ابد چشم تو چشم هستید.من زنی رو میشناسم همسرش به دختر عمش علاقه ی شدید داشت اما به دلیل مغایرت های مذهبیه شدید خانواده ها اجازه  نداده بودن و شاید باورت نشه بعد از سه تا بچه ی بزرگ هنوز که هنوزه هر وقت این زن با خانواده‌ ی عمه ی شوهرش رفت‌و‌ آمد می‌کنن این زن میزنه به سرش و دعوای شدید می‌کنن زن و شوهر با هم.زن میانسالی که انتظار می‌ره بعد از سه تا بچه ی بزرگ و گذشت این همه سال  معقولانه فکر کنه هنوز حسادت و مالکیت دیونش می‌کنه با وجود اینکه اصلا دختر عمه ی شوهرشم بچه داره و سرش گرم زندگیه خودشه و آرامش رو این داستان هنوز از اون زن میگیره بنابراین فارق از اینکه اون پسر اصلا چه حسی داره باید ببینی تو ظرفیت کافی داری یا نداری.به اعتقاد من دختری که شدیدا مالکیت گرا و حسود و احساسی و حساسه اصلا و ابدا نباید از گذشته ی مرد چیزی بدونه چون حتی اگه اون مرد هم حسی نداشته باشه بازم اون دختر هرگز نمیتونه رنگ آرامش و اعتماد رو ببینه.دخترهای شدیداً حساس و مالکیت گرا و احساساتی اصلا و ابدا نباید چیزی از گذشته ی احساسی و جنسی یک مرد بدونن.

به لولو نمی گم:

این فکرا و حس های شما نسبت به این قضیه، سراغ من هم اومد و متوجه منظورتون هستم کاملا. مرسی از نظرتون.🌹

به رویای پرواز:

ممنونم. نظرتون کاملا منطقیه. من هم میدونم این روزها آدم ها قطعا عاشق شدند قبلا یا روابطی داشتند ولی اینکه طرف توی فامیل نزدیک بوده باشه واقعا خیلی قضیه رو سخت تر می کنه چون مدام توی مراسم و مهمونی های مختلف جلو چشم همدیگه هستند.

در مورد اینکه میگید عشق و عاشقی توی همه خانواده ها هم هست، باید بگم توی خانواده ما که با وجود اینکه خیلی زیاد هستیم اصلا وجود نداشت. در حقیقت مثل خواهر و برادر به هم نگاه می کنیم و کلا ازدواج فامیلی قبول نداریم. پس انقدرام که میگید عادی نیست دیگه 😉

به علی خوش شانس:

نه کاملا مطابق با چیزی که توی ذهنم هست، نیست. کاملا نه، تا حدودی شبیهه :)

به آناهید:

از اینکه وقت گذاشتی و انقد تایپ کردی و توضیحات کامل دادی خیلی ممنونم ازت.

راستش خودم حس میکنم این آقا اگر واقعا من رو دوست داشت و دخترخالشو فراموش کرده بود، باید کلا پستهای عاشقونه رو پاک میکرد تا اصلا من کنجکاو نشم که بپرسم حتی. 

نمیدونم چرا با هر خاستگاری صحبت میکنم که اتفاقا ادعا میکنه از من خوشش اومده و حتی پافشاری هم میکنه، میشینه سیر تا پیاز خاستگاریای قبلیشو و عاشق شدنای قبلیشو میگه !! برام عجیبه !!

آره من حساسم و واقعا دوست ندارم دل همسرم پیش شخص دیگه ای باشه ... اما خب با توجه به سخت پیدا شدن آدم خوب، واقعا نمیدونم تا چه حد سختگیری توی این قضیه عادیه. برای همین مطرحش کردم اینجا. قطعا کمی جلوتر رفت پیش مشاور هم میرم، ولی خیلی دوست داشتم نظر عموم جامعه و مردم رو هم بدونم و تجاربشونو بشنوم.

توی دوران دانشگاهم که بارها دیدم پسرا عاشق یکی بودن ولی با یکی دیگه ازدواج کردن. همیشه برام عجیب بود. حالا واسه خودمم پیش میاد و موندم چی درسته چی غلط.

مرسی بازم از توضیحاتت 😍😘🌹

به آقای تجفی:

ممکنه نظر شما رو هم بدونم؟

اگر یک دقتی به همین فضای خانواده برتر و اطرافیان داشته باشید اصولا خانم ها از ازدواج فامیلی فراری هستند و خیلی هاشون وقتی تحت فشار برای ازدواج با پسر عمو و ... قرار می گیرند با قدرت در مقابل بزرگان خانواده با توجیه اینکه حسم به  پسر عمو مثل برادر می ماند می ایستند .
تحقیقات زیادی در خصوص فُرمون ها نشان می ده خانم ها از طریق بوی عرق مردان می توانند کیفیت مناسب تر ترکیب ژنی را در بچه های خودشان تشخیص دهند.
به نظر من دختر خاله خواستگارتان هم همسر شما را مثل برادر دوست دارد .
و نکته جالبتر قضیه اینجاست که اهمیت خانم ها به دستیابی به ژن های بهتر جهت تولید مثل پس از ازدواج بیشتر هم می شود .پس دختر خاله متاهل خطری ندارد.
اما می رسیم به همسر شما .
دکتر عباس پژمان مقاله ای دارد تحت عنوان عشق و نوروساینس.
شاید اگر عشق قبلی خواستگار شما دخترخاله اش نبود و و روابط به کلی قطع می شد .قاطعانه می توانستیم بگوییم  عشق فراموش شده است .
اما اصل قضیه اینجاست که شما ریشه های این حس حسادت را بشناسید .
قبلا گفتم ریشه های حسادت آقایان عدم قطعیت پدری است .ولی یک خانم در صورت خیانت دیدن هم مطمئن است که بچه اش مال خودش است و در نگه داشتن خط ژنتیکی اش موفق بوده پس خانم ها چرا حسادت می کنند ؟
علت نگرانی ناخداگاه شما این است که یک وقت منابعی که قرار بوده همسرتان در اختیار فرزندان شما قرار دهند در اختیار فرزندان دختر خاله اش قرار ندهد.
کتاب هوس های سرخ از دکتر رستگار مجموعه کاملی از نظریات علمی دانشمندان به امر خیانت جنسی را نشان می دهد .

به "اناهید .................":

[ضمن یادآوری پیامی که در نظرات همین صفحه جمعه ۷ خرداد خطاب به شما داشتم (گفتم شاید ندیده باشین)، اگه خواستین میتونین پاسخ بدین،] 

به نظر شما آدم باید چطور باشه که روش بشه ازدواج فعلی رو کنار بذاره؟ یعنی کسی که سال‌ها پیش مجرد بوده و احتمالا روش نمی‌شده بگه "نه" ، حالا چی شده که با دوتا بچه روش میشه طلاق بگیره؟ آیا اگه با همین روحیه به گذشته برگرده ، این بار "نه" میگه؟

البته خودم یه پاسخی توی ذهنم دارم ، ولی خب نظر شما رو هم برای تحلیل میشه شنید، و نه الزاما برای پذیرش.

به نویسنده پست:

خب الان دوتاتون کلاس حضوری دارین که همو دیدین؟ ترم چندمین؟

قبل از آشنایی، توی ذهنت و احساست ،

تفاوت اون چیزایی که اتفاق افتاد با اون چیزایی که اتفاق نیوفتاد چی بود؟

به علی خوش شانس 

اینکه اون زن در جوانی نتونست نه بگه و در میانسالی جرات پیدا کرد دلیلش مشخصه.در جوانی استقلال مالی نداری قدرتت کمه سلطه ی خانواده روت زیاده میترسی اگه زیاد با خانواده کلنجار بری و ازدواجت موفق نشه پشتیبانی اون ها رو از دست بدی و تنها بمونی و  تا حد زیادی استقلال فکری هم نداری اما مسلما در میانسالی جدا از اینکه به چشم یک زن عاقل بهت نگاه میکنن قدرت خودتم بیشتر شده و جرات و شهامت تو هم بیشتر شده و اینکه اون زن از نظر مالی هم به استقلال رسیده بود و همین  جرات اون رو بیشتر کرد.بچه هاتم که بزرگ شدن خیالت راحته قرار نیست کسی به زور بتونه حضانت بگیره.جدا از اون گاهی تن میدی به سرنوشت و با خودت میگی شاید اصلا بهتر شد از خواسته ی من اما خوب گاهی واقعا اون سرنوشت اجباری خیلی بهتر از خواسته ی خودت میشه گاهی هم نه که در مورد این زن نه بود.دلیل دیگه ای که زنی در میانسالی جرات نه گفتن پیدا می‌کنه کم بودن فرصته.در جوانی با خودت میگی هنوز فرصت دارم حالا فوقش زندگیم موفق هم نشد وقت جبران هست بازم می‌سازم اما میانسالی فرصت محدوده در نتیجه سریع تصمیم میگیری.مثلا اون زن گفته بود بیست سالم بود احمق بودم زرتی بچه دار شدم مجبور شدم بمونم اما الان دیگه فرصت زیادی نمونده می‌خوام واسه یه بارم شده برای خودم زندگی کنم حتی اگه بازم شکست باشه دیگه کافیه هر چی به خاطر آبروی فامیل و دو تا بچه هام سکوت کردم.بنابراین اینکه جرات یک زن در میانسالی ممکنه خیلی بیشتر بشه کاملا طبیعیه چون اون زن دیگه چیزی واسه از دست دادن نداره استقلال مالی داره بچه های بزرگی داره که بعضی هاشون پشت مادرشون وایمیستن و خیلی کسی به زنی که مادره نمیتونه زور بگه چون مراعات حال بچه های اون زن رو هم می‌کنن و با ازدواج دیگه زور و سلطه ی پدر هم از سر اون زن برداشته شده.جدا از اون زن میانسال پدرش هم دیگه پیر شده به قولی کرک و پرش ریخته و مسلما توان اینکه دیگه بخواد رو دخترش اعمال زور کنه رو نداره به خصوص که تو پیری والد مذکر ترس طرد شدن و دور انداخته شدن از طرف فرزند رو داره و نه توان جنگیدن با فرزند هنوز تازه نفس رو داره نه جرات این ریسک رو .مامان خودم جوون که بود جرات نداشت به بابام بگه تو اما الان یکی بابام بگه ده تا مامانم می‌ذاره روش تحویل میده چون الان استقلال مالی داره الان بچه هاش بزرگ هستن اهرم فشار روش وجود نداره و الان دیگه با خودش میگه جوونی بخش زیادش گذشته وقت زیادی هم نمونده الان دیگه نباید بذارم کسی بهم زور بگه.

یه سری از زن ها چه در جوانی چه در میانسالی چه با استقلال مالی چه بدون اون جسور هستن 

یه سری از زن ها هم در جوانی به سبب نداشتن استقلال فکری و مالی جسارت ندارن در میانسالی جسور تر میشن.

یه سری زن ها هم کلا جسارت ندارن.ترسو بودن هستن و خواهند بود.

اینم بگم جسارت فرد متاهل خیلی خیلی بیشتره تا فرد مجرد چون فرد متاهل سرنوشتش رو دیگه از خانواده جدا کرده اما فرد مجرد زیاد بخواد با خانواده در بیوفته ممکنه جای خوابش رو هم از دست بده.تو مردها هم خیلی وقت ها همینه.اون استقلال فکر و رای که مردهای متاهل دارن هیچ وقت یک هزارم اون رو هم ممکنه مردهای مجرد نداشته باشن.همین طور که تو اون داستان مرد هم جرات نکرد به خانوادش بگه قضیه رو اما بعد از تاهل با وجود زن و بچه بازم جسارتش به مراتب بیشتر شد.

ایمیل هم چک نمیکنم.😊

به "اناهید .................":

راه دیگه به جز اون ایمیل چیه؟

راجع به استقلال، پس قاعدتا الآن کسی که دوران مجردی استقلال لازم رو داشته باشه بهتره ، حالا یه چیزی میگم ، شما میتونین بگین موافقین یا نه:

"کسی که امروز جدا شده، باید جوری جدا شده باشه که اگر با همین تفکر برگرده به گذشته ، بتونه 'نه' بگه. اگر اینطور نباشه ، دوباره توی زندگی مسائل مشابهی براش پیش میاد و 'نه' نمیگه و باطن زندگیش همون اتفاقات گذشته میشه ، هرچند که ظاهر زندگیش عوض شده باشه. تا حالا مثلا با شوهرش سر و کله میزده، یه روزی با صاحب کار، یه روزی با بچه‌هاش و ... " . 

درسته؟ هر توضیحی خواستین میتونین بگین.

من پیشنهاد می کنم یکبار برای همیشه باهاش صحبت کنی 

و از نگرانیات بگو 

بگو من اذیت میشم 

اصلا هم رودربایستی نداشته باش این زندگی و آینده و حق شماست  سوال بپرسید و بدونی 

مواظب باش از شما بعنوان چسپ زخم عاطفی استفاده نکنه 

شما مسوول خوب کردن حال کسی نیستی پرستارش نیستی 

واگر گفتی پست ها رو پاک کن و نکرد و شما رو حساس و شکاک جلوه داد و گفت داری حسودی می‌کنی این هنورز درگیره 

اگر دیدی جواب درستی نامیده و اهمیت نمیده داره می پیچونه‌این‌هنوز درگیره.

اگر دیدی مدام از خاطرات گذشته و جاهای که رفته صحبت می کنه و همیشه درد و دل می‌کنه درگیره.

اگر دیدی داره مقایسه می کنه درگیره .

من زیاد خوش بین نیستم چون هنوز بعد دو سال تموم نکرده 

مگه دخترخاله اش ازدواج نکرده 

دیگه چه معنی داره پست ها باشه 

حداقل اگر یه ذره آدم اخلاقی بوده پاک میکرد چون دختر خاله اش الان متاهله .

نظرات خانم آناهید و آقای نجفی خیلی خوب بود.

ببینید چقدر از اون عشق گذشته ایا زیاده یا کم

ببینید نسبت ب اون ادم سرد و بی تفاوته یا نه هنوزم خاطره بازی میکنه با یادش

حتما غیر مستقیم این ها رو بپرسید با سوال

مستقیم نگید چون مشخصه جواب چیه

در کل چ ادم عاشق چ مطلقه باید سنجید ک نسبت ب قبلش چطوریه

بی تفاوته متنفره یا عاشقه

این رو میتونید صحبتش و وسط بکشید و ببینیددنسبت ب اون شخص چطور صحبت میکنن

مثبت منفی یا سرد

از چ کلماتی استفادهدمیکنن

عزیزم  من وشما توانایی  ذهن خوانی که نداریم مطمئن بشیم گذشته رو فراموش کرده یا نه

از طریق سوال کرذن میشه ازش پرسید که بازم مشخص نیست چقدر راست بگخ 

فراموشی گذشته عاطفی روی روابط  فعلی خودش رو. نشون میده یعنی طرف از گذشته یک خاطره ای داره وبس وپروندش رو بسته.  وروابط فعلی رو مختل نکرده. این رو از طریق معاشرت باش میشه فهمیذ

بعدم  ببین پرسیدن این سوال که گذشته رو فراموش کرده ده یا. نخ   یا انتظار اینکه این گذشته رو فراموش کنه اساسا اشتباهه. چون کلا مغز انسان طوری ساخته شده که هیچی  رو فراموش نمیکنخ مگه خود شما دوران کودکی یادت نیست؟ 

دوران نوجوانی 

میدونی چقد سال گذشته؟ 

ولی بازم یادت میاد درسته؟ 

گذشته هیچ وقت یاد آدم نمیره همیشه در ذهن هست. همه عوامل مربوط ب گذشته تجارب عاطفی عشقی مالی کودکی تحصیلی

یعنی شما در تمام. زمینه ها از گذشته . ذهنت هست. فقط باید اثر گذشته کم بشه در زندگی

و فقط در قالب یک خاطره تو ذهنت باشه

گذشته در صورتی خطرناکه که اثر عمیق بر زندگی حال داشته باشه و یا اون گذشته عین بت ارزشمند باشه برا آدم یا برعکس اثر نامطلوب روحی گذاشته باشه 

خیلی وقتا گذشته با عث تجربه میشه

خیلی از افرادی که یکبار تجربه عاطفی داشتن توهم ن رابطه  کلی سواد رابطه یادگرفتن و کمک کرده ب رابطه جدیدشون

همیشه این موصوع رد منفی نگاه نکن

ولی خیلی هم دست کم. نگیر

معاشرت کن رفت آمد کن شناخت کسب کن مشخص میشه

موفق باشی 

من یک کاربر قدیمی هستم

و اکثر کامنت های شما یادمه

ماشالا هرچی هم تا حالا تعریف کردیذ از صیغه اطرافیانتون  زیاد نوشتید

تعریف انواع داستان های صیغه به شما های متفاوت رو از زبان شما شنیدم

این دیگه آخرش بود!

شما کجای کشور زندگی می‌کنید و با چه فرهنگی که اینقدر صیغه توش هست. با مدل های مختلف داستانی. 

البته من نمیگم  و اصلا منطورم این نیست شما دروغ میگید ولی اینکه خیلی این صیغه  تو کامنت هاتون بولد هست عجیبه 

یمبارم گفتید تا 30 سالگی اگر نتونستید ازدواج کنید صیغه میشید. 

نمیدونم بالخره شما مذهبی هستید یا نه. اگر نیستید دیگه صیغه شدنتون برای چی

بازم ببخشید قصد جسارت نداشتم

به به خانوم آناهید 

من اعتقادی به چیزی ندارم.کاری رو انجام میدم که منفعتم توش باشه.اگه منفعت من تو روابط آزاد باشه اونو انتخاب میکنم اگه تو ازدواج موقت باشه میرم سمت اون.مسئله اعتقاد نیست منفعته.

دور و اطراف من روابط آزاد هم زیاد هست هنوز تعریف نکردم فقط چون احتمال سانسوری هست.حالا دروغه راسته هر دو احتمال ممکنه وجود داشته باشه و شما در باور کردن مختار هستید 

از آقای نجفی و بقیه دوستان که وقت گذاشتند و نظر دادند و با راهنماییاشون کمکم کردند، بی نهایت ممنونم.🌱🙏

همیشه شاد و سلامت باشید ...

به آن دیدگاه (پیوند):

شاید این اسمش "اعتقاد به منفعته". هرچند ممکنه منفعت رو گاهی درست یا اشتباه تشخیص بدین.

[ راستی لطفا برای اون پروژه یا یه راهی از وبلاگم انتخاب کنین یا بگین راه جدیدی درست کنم. مهمه.]

اناهید خانم درست میگن
میدونی چرا عشقای بزدگ دنبا اینقدر بزرگ جلوه میکنن؟
چون نرسیدن
مث لیلی و مجنون شیرین و فرهاد و..
اگر میرسیدن برای هم عادی میشدن ولی وقتی نرسیدن هنوز اشتیاق جذابیت داره براشون
و حریص هسن
ممکنه ی فرد مطلقه یا شکست عاطفی خورده احساساتش نسبت ب فرد قبلی زندگیش منفی یا خنثی یاشه ولی ادمی ک نرسیده نه
و مطمین باشید تمام دخترای زندگیش یا همسرش رو مقایسه میکنه با اونا
و  مقایسه ی امریه ک بشدتتتت سردی میاره خدا نکنه یکی سرد بشه دیگه تو هپروته ن پیش شما

دختر نخلستان و باهاش مخالفم
ادم اگر شکست عاطفی هم خورده یا مطلقه س دلیل نمیشه ک با فردی ازدواج کنه ک قبلا عاشق بوده

ادم همونجایی ک دلش باشه
اگر شما بهترین همسر دنیا هم براش باشید
مطمین باشید اوت ادم
عاشق اونی هست ک دل پیششه

اگر مردی صداقت ب خرج داد دلیل نمیشه بهش اعتماد کنی و بگی خوب این دیگه خوبه
ممکنه بعد ازدواج بگه خوب من ک گفتم بهت خودت منو خاستی من ک مجبورت نکردم و... من همینم ک هستم

و اینک در اینترنت سرچ ساده بزنید نشانه خای پسری ک هنوز عاشق عشق سابقشه
نشونه های یک مرد ک هنوز عشقشو فراموش نکرده
بعد دقیق همینا رو برسی کن توش

بعد بگرد در رفتار و حرفاش ببین داره اونارو یا ن
 اگر بشه بری مشاوره و بپرسی
و اینم دقت کن اگ اومدن خاستگاری ی مشاور برو تست و... بگیرن قبلش حتما ب مشاور بگو من میخام این موصوعو بفهمم و گذشتش اینطور بوده
اینو بفهمید اون مطمینا کمکت میکنه

ولی ب خاستگاری نکشه بهتر اگ فهمیدی ردش کن بره

***** *****

** ** ** ***** **** *** *** **** ******* ****** * ** ***** **** ***** ***** ** ** ***** ***** ***** ***** ****** ** *** *****

** *** ** ** **** *** ***** ***** **** ***** ****** **** **** *** ********** *** **** *** **** ***** **** ******

اون چیزی هم که شما اسمش رو از هم گسیختگی می‌ذاری من اسمش رو توان یک زن برای دفاع از حق خودش تو بحث و دعواهای زن و شوهری(که تو همه ی زندگی ها وجود داره)  میبینم  نه این که زن توان دفاع از خودش رو نداشته باشه  و از ترس هر چی بهش گفتن سکوت کنه  که البته برای امثال شما قابل فهم نیست.در ضمن آینده ی من نه تیرست نه تار آینده ی من مثل بقیه ی زندگی های روزمره خواهد بود گاهی سخت گاهی هم رو روال  پس مراقب حرف هاتون باشید‌.

به آناهید خانم

با نظرتون موافقم.

به فریبا زمانی

تو هر پستی که آناهید کامنت میزاره میای با ربط و بی ربط تکه های دلبخواهی از کامنتشون رو برمیداری و بر علیه ش کامنت میزاری و بهش توهین میکنی. واقعا برات متاسفم.

به آناهید:

لطفا حداقل از راه‌های ارتباطی وبلاگم یکیو انتخاب کنین.

علی خوش شانس 

تمایلی ندارم به انتخاب.

فریبا زمانی

کار من مثال زدن و آوردن فکت در پست های مختلفه که حس میکنم به موضوع ربط داره و هدفم سیاه نمایی و اعتراض و گلایه  نیست.گاهی فکت ها خانوادگیه‌ گاهی هم مربوط به آشناها.و فکت آوردن های من جدا از اینکه بیشتر دلیلش تفهیم بیشتر موضوعه  نباید دلیل و آتو باشه دست دیگران  جهت تخریب بی دلیل و بی ربط و بی جهت و البته تفسیر کردن و چشم بسته غیب گفتن و همه چیز رو شخصی کردن در مورد من.قرار نیست من هر نظری میدم یکی بیاد به خاطر فکت های خانوادگیه من زوری سعی کنه منو انگلک کنه و وضعیت منو سیاه نشون بده و یا همه چیز رو به اون ربط بده و حس روان شناس برداره.

به "آناهید":

آخه به خاطر اون قضیه دومی هست.