راستش شوهرم خیلی بهم دروغ میگه، در حدی که دیگه تفاوت راست و دروغش رو نمیدونم. اوایل متوجه دلیل دروغ گفتنش میشدم مثلا یه بار تلفنی ازش خواستم یکم زودتر بیاد شام بریم بیرون گفت اضافه کاری داره، بعدا از دهن مادرشوهرم پرید که رفته اونجا گرفته خوابیده.اولش خیلی ناراحت شدم ولی بعد فهمیدم چون خسته بوده ترسیده نه بگه ناراحت میشم این دروغو گفته.دیگه سعی کردم شرایطشو درک کنم غیرمستقیم هم بهش گفتم اگه یه وقت درخواستی داشتم که نمیتونستی واسم انجام بدی رک بهم بگو ناراحت نمیشم.
اما الان دیگه اصلا دلیلی واسه دروغاش نداره یعنی عادت کرده.بدترشم اینه که دروغای تابلو میگه مثلا دیروز یه سری خرید کرد قیمتشو که پرسیدم خیلی بالاتر گفت،وقتی داشتم از نایلون در می آوردم فاکتور خرید داخلش بود.حالا اینا یکی دو نمونش بود کلا از این دست دروغا زیاد میگه.راستش هیچ وقتم واسه دروغاش مچشو نگرفتم اما الان چیزی که ناراحتم میکنه اینه که فکر میکنه زن خیلی ساده و خنگی داره،این بیشتر اذیتم میکنه.واقعا نمیدونم باید با این دروغاش چیکار کنم.ناخودآگاه دارم نسبت بهش سرد و بدبین میشم کمکم کنید.
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۲۷۳۹ بازدید توسط ۲۱۳۶ نفر
- پنجشنبه ۱۲ تیر ۹۳ - ۰۹:۳۱