خانواده برتر

به آقا سید 

رو چه حسابی میگید کسی که چادری نباشه نمیتونه مذهبی باشه؟!!!! با آیه و حدیث و هر چی تو چنته دارید توضیح بدید لطفا؟

خیلی جالبهههههههه هر جا دوست دارید دین و مذهب رو به نفع خودتون تفسیر کردید از اسلام فقط صیغه و 4 زن گرفتنشو خوب یاد گرفتید و به حافظه سپردید همون اسلام خیلی چیزای دیگه هم گفته چرا مغلطه میکنید؟!!

 شمایی که مذهبی هستید شمایی که دین رو خوب فهمیدید و بهش عمل میکنید (ظاهرا) تکلیف شما خیلی بیشتر از بقیه است و خیلییییی بیشتر باید تو نظراتتون احتیاط کنید که خدای ناکرده دیگران رو از دین و مذهب زده نکنید... من به عنوان یه دختر مذهبی یا حالا دختری که ادعای مذهبی بودن داره اصلااااااا از این ادبیات و این حرفای شما خوشم نیومد!!!!

دین نصف و نیمه به درد نمیخوره دینی که اول و آخر  احکامشو کات کنی به درد نمیخوره دینی که هر جا به نفعت گفته ازش استفاده کنی به درد نمیخوره دینی که بواسطه اون دیگران رو ازش دلزده کنید بدرد نمیخوره......... از نظر منم شما مذهبی نیستید!!!! 

 اگه میخواید از دین و از مذهب بگید لطفا مروج عادلی باشید و به حق حرف بزنید.

والا نمیدونم اما همسر من همیشه میگه چه اشکالی داره چادر نپوشه وقتی لباسش پوشیدس

اما من وقتی با لباس پوشیده و کاملا مشکی چادرم یه ذره میره عقب انقدر بال بال میزنه که نگو اخرشم وقتی حرفاشو بهش تحویل میدم میگه تو فرق داری.......

همین چند وقت پیش روسری مشکی نباتی لبنانی بلند تا روی شکمم پوشیده بودم از اول تا آخرش میگفت چادرتو ببند روسریت معلوم نشه (البته خدایی اولش نمیگفت یه پسره زوم کرده بود روم بعدش حساس شد)

یا بابام به ماها زیاد کاری نداره اما مامانم چرا میگه مامانتون خوشگله فرق داره!!!

فکر میکنن چون خودشون بزی هستن از این علفا دوست دارن بقیه به علفشون چشم دارن

واقعا ارزومه یه همچین دختری...

الان که فعلا سربازم ولی این معیارا رو دارم

ان شاالله همه جوونا خوشبخت بشن

به آقا سید:

گفتید سوره نور!! بسیار خب حالا من شما رو یه بار دیگه ارجاع میدم به سوره نور که درست اون رو بخونید... اگه دقت کنید گفته شده جامه که میتونه هر نوع پوشیدنی باشه و تو تفاسیر هم از روسری و چادر نام برده شده ولی تو هیچ منبعی نمیتونید پیدا کنید که چادر رو مرز بین حجاب و بی حجابی یا مذهب و بی مذهبی بدونن!!

شما دوست دارید با یه خانم چادری ازدواج کنید خیلی هم خوب بالاخره یکی از معیاراتونه ولی اینکه بگید چادر یکی از نشانه های مذهبی بودنه  من به عنوان یه دختر محجبه که فقط چادر نمیپوشه سخت باهاتون مخالفم!!

در ضمن عصبانیت ما بازتاب حرفای خود شما بود وگرنه حرف حق جواب نداره!!

خداحافظ شما

بچه ها واقعا از صمیم قلب برای همتون آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری دارم. نظرات شما برام حایز اهمیته. چون داره به من کمک میکنه. بین صحبت های دوستان چند تا سوظن بود نسبت به صحبتای من که رفع اون ابهامات هرچند برای خودم چندان اهمیتی نداره (چون وقتی چیزی حقیقت داره نیازی به اثبات شدن نداره  من که نیومدم اینجا بگم من الم و من بلم!!! اینجا چه تعریفی ازم بشه چه نقدی بهم بشه در هردو حالت برام فرقی نداره! نه خوشحال میشم نه ناراحت! فقد اون نقده شاید یه کم به فکر وادارم کنه. همین.) اما به هر حال لازم دیدم تا یه سری ابهامات رو برای بعضی از دوستام رفع کنم چون فکر میکنم سکوت من ممکنه به عنوان مهر تاییدی بر گفته هاشون معنی بشه! و در نتیجه دیدگاهشون رو نسبت به قشری که به اون تعلق دارم تغییر بده. پس حرف نزدنم یه تاثیر جمعی بد خواهد داشت. پس باز هم نفعی تو گفتنش برای خودم نیست.

اقای محمد28 : شما از کجای صحبتای من استنباط کردین که من متعلق به یه خانواده ی کم جمعیتم؟ اتفاقا ما یه خانواده ی هفت نفره داریم! من نگفتم دانشجوی ترم پایین هستم! اتفاقا نزدیکای فارغ التحصیلیمه. و باز هم من نگفتم پزشکی میخونم. گفتم دانشجوی علوم پزشکی هستم. البته خدا رو هزار مرتبه شکر به خاطر رشته ی فعلیم.خدا رو شکر که پزشکی نمیخونم. چون رشته ی من شیفت شب نداره که باعث شه از وظایف همسری و مادریم عقب بمونم. رشته ی من یه رشته ی مستقله. پس هر وقت بخوام میرم مطب هر وقت نخوام نمیرم  و به خدمت خانوادم میشینم. رشته ی من از لحاظ درآمد تقریبا 5 برابر یه پزشک عمومیه. رشته ی من کار تمیزیه و برای یه خانوم مناسبه. کار سنگینی نیست. پس فکر نکنین نیاز دارم بگم من پزشکی میخونم یا حالا هر چیزی. اتفاقا پزشکی رو اصلا برای یه خانوم مناسب نمییبینم.چون با وظایفش در تداخله. مورد بعد اینکه من چرا باید مثلا از خودم بگم که من کلییییی خواستگار دارم؟ اصلا میدونین اگه من دروغ گفته باشم و این دروغ من باعث شه یه نفری که حالا فرضا خواستگاراش از من کمتره حالا به هر دلیلی(تازه ممکنه صد برابر من هم ادم بهتری باشه) دلش بشکنه چه گناه بزرگی مرتکب شدم؟؟؟ اصلا همینجوریشم نباید این حرفو میزدم. به هر حال با این که همیشه سعی میکنم قبل از حرف زذن فکر کنم تا مبادا عوارض جانبی این حرفم باعث شکستن قلب یه ادم بشه ولی بازم پیش میاد.راجع به اون تیزر باید بگم اون تیزر برای چادر نبود. و ضمنا معیارش تناسب چهره بود نه اندام. گردی صورت که دیگه حرام نیست دیده شدنش؟ حالا اون اصلا قضیه ی مهمی نبود من اون مثالو زدم که متهم نشم به خودشیفتگی و فانتزی های کودکانه که از قضا شدم!!! بعد هم کلا وجود زیبایی چهره یا اندام از نظر خود من یه برتری نیست. سیرت و باطن مهمه که متاسفانه گاهی نادیده گرفته میشه. اما اینکه من در مورد ظاهرم هم کمی توضیح دادم فقط به این علت بود چون میدونستم اقایون معمولا ظاهر براشون مهمه و یکی از معیارای پسرها محسوب میشه و حتی دخترها. البته من خودم تو این زمینه کمی متفاوتم اونم دلیلش برای خودم هنوز معلوم نیست. و اما مهم ترین نکته: ببینین اقا، شما ناپختگی رو اینطور برای خودتون معنی کردین . تعریف من هم از ناپختگی بشنوین:

ناپختگی یعنی بدون تامل کافی سخن گفتن: بیشتر توضیح میدم. وقتی یه نفر بعد از خوندن حدودا 50 خط نوشته، 4 مورد رو اشتباه متوجه میشه خب این عیبی نداره. اما اینکه با اعتماد به نفس تمام و  بدون هیچ تاملی بیاد و اون 4 نکته رو کمی هم با بی ادبی و توهین آمیز مطرح کنه خب این یه رفتار ناپخته و بچگانه هستش! تازه در اخر هم با استناد به همون حدودا 50 خط نوشته میاد و نویسنده رو قضاوت میکنه! ای داد بیداد! ای داد بیداد! جالب بود! پس من اگر پخته بشم به این مرحله میرسم یعنی؟؟؟؟ من اون پختگی رو نمیخوام.خیلی خیلی ممنون از نظرتون. باعث شدین قدرت تحلیلم یه بار دیگه به کار گرفته بشه.تشکر. J

یه نکته ی کلی به همه ی دوستان بگم: من واقعا متوجه نمیشم دلیل این همه بدبینی چیه؟ امام علی علیه السلام یه حدیث دارند که مضمونش اینطوریه: هنگامی که سخنی از دهان فردی خارج شد بدان گمان بد نداشته باش چرا که میتوانی از ان برداشت نیکویی هم داشته باشی. البته این مفهومش بود اصل حدیث و عین عبارات خاطرم نیست. من چرا باید الکی بگم که تو فلان دانشگاه درس میخونم؟ چرا باید الکی بگم ظاهرم بد نیست؟ چرا باید الکی بگم این موقعیتمه؟  هرچند موقعین آنچنان تاپی هم نیست. چون من بهتر از خودم زیاد دیدم. مثلا: اون دوستم که از خیلی خوشی ها تو زندگیش میگذره تا فقط چادرش رو سرش بمونه.  یا اون دوستم که داره شغلشو فقط برای حفظ چادرش از دست میده.از این ادما خیلی زیاد هستن. همشونم هم دانشگاهی خودم هستن تو بهترین رشته ها و بهترین دانشگاه دارن درس میخونن. و صد البته که من قبول دارم اونا به مراتب از من بالاترند.

واقعا هیچ توجیهی برای این همه دروغ وجود نداره! فرضا من دروغ گفته باشم خب به من بگین سودش کجاست؟ به جز اینکه وقت خودمو تلف کردم  و الکی یه عده رو مدیون خودم کردم مگه فایده ی دیگه ای داره؟ متوجه نمیشم. خب اگر هایپوتز شما اینه که من دروغ گفتم یا یه فانتزی مجازی از شرایط واقعی که توش هستم ساختم لطفا به این سوال من جواب بدین: چرا باید همچین کاری کنم؟ سودش کجاست؟ الله اکبر .

اقای کابوی تنها:درود خدا بر شما.

 اولا همونطور که گفتم بنده پزشک نیستم. اما در باب قضاوت اشتباه شما راجع خودم تنها به گفتن این خاطره ام بسنده میکنم:

فرمودین بهتره شعار ندی! من اردیبهشت سال 94 خواستگاری داشتم که این اقا از همسایگان ما بودند.. گویا ایشون من رو حین پارک کردن ماشین میبینن و میپسندن و به مادرشون میگن و مادرشونم میان خواستگاری. والدین من جواب رد میدن.حدود 6 بار با واسطه و 2-3 بار بی واسطه قضیه رو مطرح میکنن و والدین من کماکان  روی حرفشون میمونن. خب حالا شرایط این اقا: یه ادم مذهبی(اینکه میگم مذهبی نه اینکه ریش و از این صحبتا. ایشون فرد سر به زیری اند. مسجد میرن. دیدم اهل حلال و حرومند و...). خانواده ی ایشون از لحاظ درامد از ما پایین تر. خودشون لیسانس عمران. و مورد بعد اینکه با توجه به شغلی که الان دارن یه پایه حقوق حدود 1500000 تومان در ماه دارن.

شما فکر میکنین واکنش من در مقابل رد کردن ایشون چه بود؟ من هم کفو بودن رو خوب درک میکنم. من میدونم یه دختری که تو خونه ی باباش یه زندگی مرفه داشته کمتر پیش میاد توان مقابله با مشکلات مالی رو داشته باشه. من این رو هم درک میکنم که توقعات یه دختر مرفه به مراتب ممکنه بیشتر از توان مالی یه پسر با پایه حقوق 1500000 تومان در ماه باشه. من درک میکنم. باور کنین اینا نشون دهنده ی ناپختگی عقلم (به قول یکی از دوستان) یا شعار دادن(به قول شما) نیست. من درک میکنم اما بیشتر از رسول الله که درک نمیکنم. شما بفرمایین جویبر و زلفا دقیقا تو چه زمینه ای هم کفو بودن؟ چه سنخیتی داشتن؟ غیر از تقوا چیز دیگه ای؟البته نه من زلفام و نه اون اقا جویبر! اما واکنش من این بود: بابای خوبم، مامان مهربونم. میدونم که رو کره ی زمین شما دوو نفر از همه بیشتر صلاح منو میخواین. از همه بیشتر نگران اینده ی من هستین. خیلی دوستم دارین. اما مامان جونم، بابا ی گلم، من معیار اولم مذهبی بودن فرده. اقای فلانی مگه چشون بود که ردش کردین؟ غیر از اینه که اون قدر پسر سالمی بود که پانشد بیاد یه شماره بده به من .بلکه رفت به مامانش گفت من میخوام زن بگیرم؟ غیر از اینه که خود شما بابا همیشه تو صف نماز جماعت میبینینش؟ غیر از اینه که بعد از 6 بار رد کردنش باز بابا رو تو خیابون دیده از اون طرف دویده اومده خریدا رو از دست بابا میگیره بذارین کمکتون کنم؟ یعنی ذره ای به دل نگرفته یا بخواد تلافی کنه و این حرفا.

به هر حاب اقای کابوی من چنین تجربه هایی تو زندگیم هست که این فرضیه ی شعار بودن حرفامو از هم میپاشه.

اقای گمنام، اقا پسر کنجکاو: سلام علیکم. ممنون از نظراتتون.

خانم زری28: خیلی ممنون از پیشنهادتون. البته من این کارو قبلا انجام دادم. تقریبا به قیمت پررو تلقی شدنم تموم شد. هرچند من کاملا مودبانه صحبت کردم.البته باید شیوه ی بیانم رو تغییر بدم. ممنون. بازم امتحان میکنم.

 اقا هادی : سلام علیکم. ممنونم از پیشنهادتون. با تمام صحبتاتون موافقم به جز قسمت اولش. برای من مذهبی بودن و چادری بودن تفکیک شده هست. به اقا سید هم گفتم. اینم نظر مجتهدم:

http://s7.picofile.com/file/8242296934/3_7_2016_10_05_43_PM.png

اقا امیرعلی:  سلام علیکم.نظر شما تاثیرگذارترین نظر بود برای من. اون قدر که با خوندنش گریم گرفت. ممنون از اینکه وقتت گذاشتین.

خانم شکوه: سلام علیکم.خیلی ممنونم از نظرتون. ان شا الله همیشه شاد و سلامت باشین. درسته ادم باید خودش اول خوب باشه تا همسر خوب گیرش بیاد. ممنون وقت گذاشتین.

عبد عاصی خدا: سلام علیکم. بله با اکثر صحبتای شما موافقم ممنون که وقت گذاشتین. به نظرم دیدگاه روشن فکرانه ای راجع به حجاب دارین.

اقای طلبه: من هم امیدوارم عقاید همسرم شبیه اقا سید نباشه . من نمیگم درسه یا غلط. راجع به ایشون هیچ نظری ندارم. اما من با چنین تفکراتی نمیتونم زندگی کنم.ممنون وقت گذاشتین.

هما خانم: سلام علیکم. سوال من از اقایون بود. من پسر نیستم. یا وجود روابط اجتماعی قوی و بالایی هم که دارم(البته این رو اساتید و دوستانم میگن باز نگین من خودشیفته ام! J) اما روابطم با نامحرم همیشه کنترل شده بوده. و به همین دلیل با نظرات و خط فکری اقایون در رابطه با معیارهای ازدواج اشنا نیستم. پس این ربطی به تحصیلات و سوادم نداره! من علم غیب که ندارم که ذهن اقایون رو بخونم دختر خوب. اگر نظرات رو هم تا اینجای کار خونده باشین میبینین که یک سری اقایون قید همه ی محاسن چنین کیسی رو میزنن و تنها به علت چادری نبودن اون رو از گزینه های ازدواج رد میکنن! J  پس این قدر ها هم ساده نیست! ضمنا این که چادر معیار بعضی اقایون هست دلیل بر کامل نبودن عقلش نیست! فقط معیاراش متفاوته. ممنون از اینکه وقت گذاشتین.

یه نکته ی کلی هم بگم: کاش ماها تو صحبت کردنمون کمی بیشتر دقت کنیم. و سعی کنیم به جای توهین به عقاید متفاوت با عقاید خودمون ، به درک تفاوت ها بپردازیم. باز نگین شعاره جدی میگم. اگر انسانی واقعا به عمل خودش و به حرفش و به ارزش ها و عقایدش اطمینان داشته باشه هیچ نظر مخالفی اون رو عصبانی نمیکنه.

اقا شروین: من کجای صحبتام گفتم میخوام خودمو به ایده آل اقایون مذهبی نزدیک کنم؟؟؟؟ من همینم! اون اقایی که بخواد بپسنده میپسنده. من فقط خواستم یه امار نسبی و یه پیشفرض بیاد دستم. اگه دقت کنین گفتم نظر سنجیه! ممنون از نظرتون.

اقا امیر: من که بارها گفتم من از روی ظاهر کسی رو مذهبی نمیدونم.فقط چون دیدم اکثر اون پسرایی که برام اثبات شد مذهبی اند(از روی رفتار و عملشون) دنبال دخترای چادری میرن برام این شبهه ایجااد شد : چرا پس اونا مث من فکر نمیکنن؟؟؟ ممنون از نظرتون.

 اقای اسمشم نمیدونم: در حقیقت ، شما نتیجه ای که من از این نظرسنجی گرفتم رو بیان کردین. همون جمله ای که BOLD کردین. ممنون از نظرتون.

 اقا حمید: ببینین اقا حمید هیچ امامی نگفته پسر قد کوتاه رورد کنید. اما توی دین اسلام این طور گفته شده: یکی از معیارهای ازدواج این هست که فرد به دل شما بشینه. خب من به شخصه فردی که از من کوتاه تر باشه به دلم نمیشینه. خب این یه امر ذاتیه. دست من نیست. البته ارزش ادما که به قدشون نیست. من برای همه ی افراد با هر قدی که دارن احترام قائلم. ولی خب  در کل دوس دارم همسرم کمی از خودم بلندقد تر باشن یا حداقل هم قد باشیم. ان شا الله شما هم خوشبخت بشین و همسری که لیاقتتون رو داره نصیبتون بشه. ممنون از نظرتون.

راستش پاسخ شما کمی  طولانی تر بود به خاطر همین تو یه نظر جدا نوشتمش.چون چند بار تاکید کردین که کامل توضیح بدم زیاد شد!

پیش از نوشتن این متن باید این نکته رو بگم که من فقط در جهت پاسخ گویی به شما و ان هم به طور کامل جواب میدم. امیدوارم اگر در این پاسخ حرفام شکل تعریف کردن از خود گرفت دوستان من رو مورد قضاوت قرار ندن و نگن: خودشیفته ای! یا پرتوقعی! یا کم توقعی! من باز هم اعلام میکنم هیچ دلیلی برای دروغ گفتن وجود نداره. واقعا وجود نداره. حالا اینکه من چرا با چنین شرایطی چنین توقعاتی دارم دلیلش ارزش هام تو زندگیمه. ارزش هایی که برام عزیزن. پس لطفا لطفا نگین نمیتونیم قبول کنیم! اگر نمیتونین قبول کنین بگردین و دنبال دلیلش باشین و من رو لطفا متهم به کذب گفتن نکنین. واقعا دیگه توان دفاع از خودم رو تو این زمینه ندارم! جسارتا کارمون به جایی رسیده که یه نفر که میخواد الگوشو حضرت زهرا قرار بده تو کتمون نمیره که داره راست میگه! نمیتونیم بپذیریم! ای وای من! علی ای حال من نظرم رو میگم فقط من باب جواب دادن به شما ان هم از روی رسم ادب پاسخ دادن.

چرا میخوام با پسر مذهبی ازدواج کنم؟؟

اول بگم که تعریف من از مذهبی این نیست: یک فرد با محاسن بلند، یقه ی بسته، پیرهن روی شلوارو.... هرچند چنین تیپی رو هم رد نمیکنم. واگر باطن فرد با این ظاهر هم خوانی داشته باشه اتفاقا بدم که نمیاد هیچ خوشم هم میاد. اما این طور نیستم که بگم هر کس این ظاهر رو داشت مذهبیه و درستکار! هر کی هم این طور نیود دیگه خدایی ناکرده جاش تو جهنمه! عادت به این چنین قضاوت کردن هایی ندارم. چون خودم زیاد این طوری از جانب اهل جهل مورد قضاوت قرار گرفتم.

البته در ادامه میگم که چه ویژگی هایی داشته باشه که من بهش بگم مذهبی. اما قبل از اون بگم: علت اینکه دوس دارم با یه فرد مذهبی ازدواج کنم اینه که ::

تو زندگیم بارها و بارها برام پیش اومده که به قدری ازچیزایی که خدا بهم تو زندگی داده یا اتفاقات و افرادی که سر راهم قرار داده خوشحال شدم که همون لحظه روبه آسمون کردم و با گریه گفتم: خدایا میشه یه لحظه بغلت کنم بگم خیلی دوست دارم؟ نمیدونم این حس برای کیا اتفاق افتاده ولی بچه ها اون قدر حس قشنگیه اون قدر حس قشنگیه که قابل وصف نیست. بهترین حسی که تا حالا داشتم. اینکه دوس داشته باشی واقعا خدا رو بغل کنی. اینکه ما لطف ها و مهربونی های خالقمون در حقمون رو بفهمیم و بابتشون خدا رو شکر کنیم خیلی قشنگه. خیلی خوبه. خدا خیلی خوبه. خیلی. من خیلی دوسش دارم. خیلی زیاد. نمیدونم الان خیلی دارم رویایی حرف میزنم. اصلا هر کس هر چی میخواد بگه. ولی خلاصه میگم: من دوس دارم بیشتر و بیشتر بهش نزدیک شم. ان شا الله خودش هم بهم کمک میکنه. برای همین دوس دارم کسی رو انتخاب کنم که انون از من به خدا نزدیک تر باشه. این طور دست منم میگیره. منم به خدا نزدیک تر میشم.

یک مرد مذهبی این طوریه به نظر من: حرفش با عملش میخونه.فردیه که نظر اسلام و نظر خداوند رو در بطن کارهاش قرار میده. نظر پروردگارش براش ارجحه. حتی اگه به قیمت از دست دادن یک سری مادیات بر فرض مثال بشه.واجباتش رو با کیفیت و به خوبی انجام میده. ترک محرمات میکنه. امربه معروف و نهی از منکر بلده. یه اقای مذهبی قران رو فقط بین لباش زمزمه نمیکنه بلکه تفسیر قران رو میخونه و مهمتر از اون اینکه بهش عمل میکنه. یه اقای مذهبی سر به زیره. ادم مقاومیه. ادمیه که به نمازش حساسه. سر وقت میخونه. یه اقای مذهبی خوش اخلاقه. بد خلق نیست. با همسرش مهربونه.خداترسه.صبوره. مدیریت بحران داره. یه اقای مذهبی خودخواه نیست.غیبت نمیکنه. درک بالایی داره. مودبه. توهین نمیکنه. زود افراد رو قضاوت نمیکنه. خودش رو برتر از بقیه نمیدونه. تواضع داره. امم علی رو الگو قرار میده . به خانومش کمک میکنه.و وووووووو...... هزاران هزار صفت دیگه که همه و همه تو احادیثمون هست اگه بگردیم.

نکته ای که اینجاست:

ممکنه بگین خانوم شما مگه خودت همه ی موارد بالا رو رعایت میکنی که انتظار داری یه همسر این شکلی گیرت بیاد؟

من گفتم که تا جایی که بتونم و در حد توانم باشه سعی خودمو میکنم. اما در کل اولشم گفتم دوس دارم همسرم از خودم چند مرحله تو زمینه ی مذهبی قوی تر باشه.

ممکنه باز بگین مگه اصلا میشه یه ادم همه ی این خوبیا رو با هم داشته باشه؟ هیشکی کامل نیست!

بله درسته. ما همه یه نقایصی داریم. اما من دوس دارم همسرم حتی اگر هم تو همه ی این زمینه ها کامل نیست لااقل سعی و تلاش خودشو بکنه تا به این درجه نزدیک بشه. منظورم اینه که رشد تو این زمینه ها براش دغدغه باشه. ضمن اینکه اگه 80% هم به این موارد نزدیک باشه بازم قابل قبوله.

حالا اون مرد ایده ال من یا بهتره بگم نزدیک به ایده ال من(چون گفتم که 80% همخوانی با معیارها برای من کافیه.):

اولویت های کلی من به این شکله:

1)معیارهای اجباری(که اگه 80% آنها رو نداشته باشه قطعا رد میشه )

2) معیارهای اختیاری(که اگه اینارو داشته باشه خوبه اما اگه نداشت به شرط داشتن مورد 1، میتونم کنار بیام.)

مورد1 خودش به چند بخش تقسیم میشه:

1-1   – ایمان به خدا داشته باشد و شیعه باشد

1-2   -با اخلاق باشد و ویژگی های شخصیتی متناسب با من را داشته باشد

1-3   – اصالت خانوادگی

1-4   – به دلم بشینه

1-5   –شغل مناسب و درآمد حلال

1-6   –حداقل تحصیلات: مدرک هم تراز با خودم

1-7   – این مورد برای خودم هم جالبه اما میگم: من علی رغم اینکه خودم هم خیلی شیطونم هم خیلی پرشور و هیجانم و هم خیلی عجولم اما دوس دارم همسرم برخلاف من ساکت، آرام، صبور و عاقلJ باشند! این موردو از مورد دوم جدا نوشتم به دلیل اهمیت بالای موضوع

1-8   اختلاف سنی بین 5 تا 8 سال باشه

مورد 2 هم همینطور:

2-1- از لحاظ تحصیلی کمی از من بالاتر باشن

2-2- قصد زندگی در خارج از کشور را نداشته باشد

2-3- ترجیحا همشهری

2-4- شاید این مورد کمی خنده دار باشه اما میگم: ترجیحا خیلی اهل پیگیری مد ها و مدل های جدید لباس و... نباشد.:)

2-5- قصد ادامه ی تحصیل و پیشرفت تو زندگی داشته باشه

2-6- دیگه فعلا چیزی یادم نمیاد!

خب حالا هر کدوم از این معیارا خودشون یه تعاریفی دارن. مثلا مورد 1-1  و 1-2رو در بالا خدمتتون گفتم. اینکه چه ادمی از نظر من مذهبی محسوب میشه بخشی از مورد اول و دوم بود.

مورد1-3- اینکه میگم اصالت به این معنی نیست که از فلان خانواده ی پولدار و سرشناس شهرمون باشه! نه! در همین حد که رگ و ریشه ی مشخصی داشته باشه. از اجدادش به نیکی یاد بشه. جو مذهبی بر خانواده اش حاکم باشه. شغل  و درآمد پدر و مادرش معلوم و حلال باشه. بدونم رو چه سفره ای نون خورده. خواهر و برادرش خدایی نکرده خلاف کار نباشن.و این جور مسائل.

1-4- خب اینجا مسئله ی قیافه مطرحه. راستش من کلا بین دوستان به یه خصلتی معروفم: میگن چرا تیپ هایی که به دل تو میشینه چندان ادمای پرطرفداری نیستن از نظر ما؟ چرا سلیقت خاصه؟ ولی من میگم سلیقم خاص نیست! من معمولا ادمایی که به دلم میشینن حالا حتی خانومایی که از لحاظ قیافه به دلم میشینن ممکنه  خیلی خوشگل از نگاه دیگران به نظر نرسن. راستش انگار باطن هر فردی یا بهتر بگم اعمال هر فردی به نوعی روی چهرش هم تاثیر میذاره . نمیگم ما بر اساس چهره قضاوت کنیم.نه نه!به هیچ عنوان این طور نیست.اما در کل میخوام بگم اون ادمایی که به دلم میشینن بیشتر رفتار دلنشینی داشتن تا ظاهر. خیلی پیش اومده بچه ها گفتن فلانی عجب خوش تیپه! در حالی که اصلا به دل من ننشسته! یا یالعکسش هم پیش اومده. علی ای حال از لحاظ قیافه پس سلیقه ی من این طوریه. پس اصراری به خوشگل بودن یا جذاب بودن یا این تعابیری که امروزه استفاده میشه راجع به فرد مقابلم ندارم.در باب قد و هیکل: من حس میکنم همسرم نیاز داره که این حسو داشته باشه که تکیه گاه منه و از من قوی تره و حمایت کننده ی منه. طبیعتا منم نیاز دارم راجع بهش این حسو داشته باشم. شاید من بیشترین تاثیر رو تو دادن اعتماد به نفس به همسرم تو این قضیه داشته باشم. خب حالا اگه من این قضیه رو باور نداشته باشم که اون تکیه گاه منه چطور میتونم این نظرم رو بهش انتقال بدم؟ حالا مسئله ای که هست اینه که من به طور ناخودآگاه یا به حساب یه ویژگی شخصیتی نمیتونم فردی رو که ازم کوتاه تره به عنوان تکیه گاه بپذیرم. ما آدما برای ویژگی های شخصیتیمون که دیگه دلیل نیاز نداریم!

از لحاظ هیکل هم ترجیح میدم کمی پر و پیمون باشه. البته ترجیح میدم.

1-5- نمیدونم نیاز به توضیح داره یا نه! خب مثلا یه پزشکی که زیرمیزی میگیره اصلا کیس مناسبی برای ازدواج نیست به نظر من. و اینکه شغلشون مناسب باشه. من الزامی ندارم که همسرم مهندس یا دکتر یا استاد دانشگاه باشه. اما نمیتونم یه شغل های خاصی رو هم برای همسرم بپذیرم.

1-6- راستش نقش تحصیلات اون جایی برای من مهم میشه که:

از نظر من مرد به طور فطری و ذاتی دوست داره تو خونه رئیس باشه و حمایت کننده و یه جورایی خودشو قوی تر از زن بدونه . (البته این نظر روانشناسا و دینمونم هست.)زن هم متقابلا به طور فطری این صفات رو میپذیره و دقیقا با نقش تکاملی خودش به مرد کمک میکنه تا این حس درش بوجود بیاد. علی ای حال، من عقیده دارم وقتی زن تحصیلاتی بالاتر از مردش داره این میتونه غرور مردش رو خدشه دار بکنه. و اون حس برتری طلبی مرد رو سرکوب کنه. حالا این یه قانون کلیه نه یه قانون صرف. چون مواردی هم هست که خلاف این عقیده رو اثباتکنه.اما من مبنای زندگیم این عقیده هست. در چنین شرایطی هر قدر هم زن متواضع باشه و مدرک بالاترش رو به رخ مرد نکشه به هر حال مرد یه جهایی ممکنه به خودش بگیره و صدمه ببینه. زن هم صدمه میبینه. پس حداقل هم سطح باشیم از لحاظ مدرک.

1-7- من اصلا از مردایی که تو مجالس زیاد حرف میزنن و به قولی میرن بالای منبر خوشم نمیاد. البته خودم هم کم حرف نمیزنم ولی به نظرم مرد باید سنگین باشه. البته زن هم باید سنگین باشه. اما لازمه مرد کمی سنگین تر باشه!:) در کل نمیگم هم اخم کنه و برج زهرمار باشه به اصطلاح اهل فن! اما در کل کم حرف بزنه اما ارزشمند ! البته من نمیگم اون بشینه ساکت نگاه کنه تا همش من حرف بزنم اما اونطوری هم نباشه که دیگه بره رو دور تند و همینطوری حرف بزنه!و اینکه صبور باشه و بتونه شیطنت ها و اذیت های منو تحمل کنه. من تو محیط هایی که به خصوص همه خانوم هستن خیلی شر هستم! یه چیز دیگه اینکه من دوست ندارم همسرم بیرون از خونه و به خصوص با خانومای نامحرم شوخی کنه یا بگو و بخند راه بندازه. کلا بیرون از خونه کمی مغرور باشه. اما تو خونه شوخ و شنگی هم داشته باشه.

1-8- اینم که دیگه توضیح نمیخواد!

2-1- نیاز به توضیح نداره!

2-2- من با ادامه ی تحصیل در خارج از کشور به شرط برگشت به ایران مخالف نیستم اما با زندگی و اقامت دایم در انجا به شدت مخالفم. به دلایل زیادی. یکیش سخت بودن تربیت فرزند در محیزی اونجاست. یکیشم دوری از خانواده هست. یکی خدمت به اجنبی در حالی که نمک ایرانیا رو خوردیم. پس نباید نمکدون شکست. اما تحت شرایط خاصی شاید بشه با این قضیه کنار اومد. البته من یه مورد همین سه ماه پیش داشتم که نتونستم کناربیام. البته ایشون چند تا از موارد بند الف رو هم نداشتن!

باقی موارد هم که روشنه!

فقط یه نکته: گفتین از لحاظ خانه ماشین و این چیزا بگم بهتون. راستش من تا وقتی که این سه مورد در مرحله ی اول مقایسه نشده اند  هیچ فرقی برای من ندارن:

-خانه دارم ماشین هم دارم.

-خانه دارم ماشین ندارم.

- ماشین دارم خانه ندارم.

خب داره که داره! خب نداره که نداره!

اونی که داره، جنبه ی داشتنشو و حفظ کردنشو داره؟ اونی که نداره ، عرضه ی به دست آوردنشو داره؟ اونی که داره از کجا داره؟ پول بابا؟ اونی که نداره چرا نداره؟ جیب خالی بابا؟ J

اینا برام مهمه!

یه مثالم بزنم که نگن شعاره! دی همین امسال بود! اقایی اومدن خواستگاری من که ماشین خود اقا پسر مورانو بود.یه ازمایشگاه به اسم ایشون بود. یه خونه تو یکی از بهتریرن مناطق تهران به اسمشون بود. و وو ووووو....حالا دیگه نمیخوام همه ی شرایطشو بگم طولانی میشه. حالا نمیدونم واقعا چراا ومده بودن سراغ من؟  اما!!! ایشون به من گفتن: من نمازمو خیلی سخت نمیگیرم!یعنی گاهی آره گاهی نه! بر اساس همین حرف به پدرم گفتم به درد من نمیخوره. من نمیدونم کار درستی کردم یانه اما اینکه ممکنه بعضیا بگن خب ازش قول میگرفتی بخونه و این حرفاو.... نه من قبول ندارم. اون شخصیتش عقایدش ارزشاش تو زندگی شکل گرفته. سنش دیگه سنیه که پذیرفته انچه را که باید میپذیرفت یا رد میکرد.من نمیتونم تغییرش بدم. اصلا نمیخوام تغییرش بدم. من فردی با ماهیت مذهبی میخوام . به هر حال این مثالو زدم که نگن باز نمیتونیم بپذیریم و فلان و بهمان!

امیدوارم انطور که میخواستین کامل بوده باشه!

با ارزوی عاقبت به خیری همه ی مسلمونا.

یا علی.

با سلام خدمت شما خانم محترم.

یکی از ارزوهای من اینه که خانم مذهبی مثل شما پیدا کنم.

جدای از تعاریف دینی ، وقتی در جامعه افرادی که اصولا اعتقادی به مذهب ندارند و حتی اهل کتابی چون یهود و ارامنه و آشوریها و زرتشتیها و ... تنها برای اینکه به قانون پوشش عمل کرده باشند به حداقل حجاب یعنی مانتو بسنده میکنند طبیعیه عرف جامعه هم خانمی رو که تعلقات مذهبی داره با چادر بشناسه...

چادر حریمی برای فرد ایجاد میکنه که به نامحرمان اجازه نمیده هر رفتاری با او داشته باشند و از طرف دیگه سدی که چادر در مقابل سنگینی نگاهها ایجاد میکنه با مانتو قابل مقایسه نیست! خب برای هر خانم با حیایی باید در امان موندن از نگاههای شیطانی در الویت قرار داشته باشه..

چادر در هر صورت ارجحه حتی اگر نظرسنجی از آقایون چیز دیگه ای بگه.. 

سلام به همه

اقایون خانوما خواهرا برادرا اخه چه وضعشه؟ بابا چرا اینقدر قضاوت میکنین اخه؟

یه بنده خدا اومده یه حرفایی زده ، شماها هم که نه قبافشو میشناسین و ...

اومده یه جا که احساس میکنه میتونه بدون داشتن دغدغه هایی که تو دنیای واقعی وجود داره حرفشو بزنه و ...

خواهشا یه کم مهربون تر رفتار کنیم

به بانوی سوال کننده

بانو به شخصه میگم ، پسری متولد 71 هستم و ... فردی هستم که خواهر و مادرم هم چادریه

شما معیاراتون عااااالیه ، از خدای یه پسر باشه با یه دختر پاکی مثل شما ازدواج کنه

چرا اینقدر ذهنتون رو درگیر میکنید؟ من کامنت شما رو هم خوندم که خودتون هم دوست دارین همسری داشته باشین که حامی شما باشه و بتونین حتی چادری بشین

اما جواب سوال اولتون

من نمیگم ادم مذهبی هستم و ... ولی به عنوان یه پسری که خودش فکر میکنه حلال و حروم براش مهمه ، و ارزش های دینی براش مهمه و ... اما انسان کاملی نیست ...

با خصوصیاتی که شما گفتید)  اگه از قیافش هم خوشم بیاد) از خدام باشه چنین بانوی گلی همسرم بشه ! اصلا اگه طرف مقابلم هم منو پسندید ولی خانوادش نه !  شاید دیگه اصلا بیخیال نشم !! احتمالا دو تا پتو و یه بالش برمیدارم میرم میخوابم جلو در خونشون !


جواب سوال دومتون

یعنی چی ؟ مگه یه دختر مذهبی باید حتما حتما حتما باید چادری باشه؟ در حالی که خود شما هم دوست دارین یک حامی داشته باشین تا حتی از شما برای چادری شدن حمایت و تشویق کنه

به نظرم با توجه به نوشته هاتون در این صفحه بله دارید


جواب سوال سومتون

راستش نمیدونم چطوری این جوابو شروع کنم ! اگه براتون مهمه یه فرد مذهبی که همه روزای سال همه نمازاشو میخونه جواب بده ، شاید من جواب ندم بهتره تا شما جوابای ذهنیتون شفافتر بشه ولی اگه با فرض این که یه پسری باشه که برا خودش حلال و حروم مهم باشه ، و به طور کلی دوست داشته باشه ادم مسلمانی باشه! ( دیگه نخواستم چیزی که هستمو دونه دونه بنویسم ) بخواید جوابشو بخونید

از معیارای من

چهرش به دلم بشینه
فردی باشه مهربان ، متین و با نامحرم جماعت باوقار و سنگین باشه
خانواده دوست باشه و ...

البته صادقانه بگم موارد دیگه ای هم هست که دوست دارم همسرم اون شرایطو داشته باشه
که یکی از اونا میتونه داشتن شغل با محیط ودرامد مناسب و ... باشه

در کل دوست دارم همسری با ویژگی های که تو ذهنم دارم اگر هم قبلا مانتویی بوده بعدا چادری بشه ولی این که حتما حتما حتما باشه نه!

به نظرم شما نگران نباشید ! اشکالی هم نداره که فانتزیای خودتون رو داشته باشین
انشاالله به فردی هم که تو ذهنتون دوست دارید برسید

به زهره عزیزم یه چیزی میدونن که میگن دیگه

اختلاف سنی نهایت باید 7 سال باشه بیشتر از اون فقط خودت ضرر میکنی

به ده ساله ها اصلا فکر نکن

خونه و ماشینم ملاک ازدواج نیست به یکی بله بگو که روحتون به هم شبیه باشه

به همه ی دوستان نظر دهنده:

اول ممنون از همتون(چه خانم، چه آقا) که تو این نظرسنجی شرکت کردین و به من کمک کردین. فقط من نمیدونم چرا بعضی دوستان به جای پرداختن به اصل موضوع اون قدر فوکوس کردن رو یه سری فرعیات. من یه نظرسنجی کردم و فقط نیازمند شنیدن پاسخ سوال هام هستم نه چیز دیگه. اگر کسی به درستی حرفای من ظن داره من اجبارش نکردم که تو این نظرسنجی شرکت کنه. اگر کسی از گفته های من مکدر شده من اجبارش نکردم تو این پست نظر بذاره. من خواهش میکنم از این به بعد اگر کسی همچین حسی به حرفام داره حداقل توهین هم نکنه خیلی راحت این پست رو رها کنه و به خواندن ادامه ی مطالب بپردازه Jاین طوری منم نمیخوام نصف وقتم رو صرف رفع سوتفاهمت کنم. دارم احساس میکنم از موضوع اولیه داریم خارج میشیم. احترام ها داره از بین میره. گاها احترام به نظر مخالف نادیده گرفته میشه. کلی سوبرداشت میشه. به هر حال اینجا فضای نوشتنه نه شفاهی صحبت کردن پس طبیعیه یه سری ابهام ایجاد شه.

 فقط خواهشی که دارم همه این چند خط مطلب رو بخونین تا اون قدر من رو به اشتباه مورد نقد قرار ندین البته اگر نقد درست و دلسوزانه ای بهم بشه با کمال میل بهش فکر میکنم.(نقد ادم رو میسازه):

1-      من نیومدم اینجا تا توضیح اضافه بدم و این طوری خودمو اثبات کرده باشم. نیازی به این کار ندارم. اگر در مورد بعضی مسائل ریز توضیح دادم علتش رو توی پست گفتم: دقیق میگم تا دقیق بشنوم. پس خواهش میکنم شما هم دقیق بخونین تا اون قدر برای خودتون ابهام نسازین.

2-      لطفا قبل از نظر دادن همه ی نظراتی که من تو این پست گذاشتم رو بخونین چون من  دارم رفع ابهام های تکراری انجام میدم. (نگین مجبور نیستی رفع ابهام کنی چون دلیلشو قبلا گفتم.)

3-      لطفا لطفا هیچ کس دیگری رو بدون شناخت کافی مورد قضاوت قرار نده.

4-      وقتی مینویسم یه نکته ی کلی بگم لطفا دوستان به خودشون نگیرن من دارم کلی میگم. 

ممنونم.

خانم ناشناس: من پیشنهاد میکنم از کتان استفاده کنین. شلوار کتان هم الان دو نوعه. یه مدلش هست بهش میگن کاغذی از اونا نخرین چون هم نازکه هم یه باد بوزه میچسبه. ولی یه مدل ضخیمش هست که خوبه. همه مدل و همه رنگ هم داره. قهوه ای سرمه ای مشکی. میتونی با شالت ست کنی. موفق باشی J

اقا محمد28: اقا محمد لازم شد من قضیه ی تیزر رو کامل به شما بگم تا خدایی نکرده نرین تو گاردریل! تیزری که ازش صحبت کردم برای یه خوابگاه دخترانه ی 1500 نفری بود. روی دیوار خوابگاه نصب میشد. معیارها این ها بود:

فرد منتخب باید حجاب اسلامی را رعایت کرده باشد.

باید چهره اش ارایش نداشته باشد.

چهره دارای تناسب باشد اما معمولی به نظر رسد.

و جالبه بدونین اتفاقا از قضا خواهران بسیج این انتخاب رو انجام دادن J

ضمنا من نه قراردادی بستم با کسی نه پولی میگیرم!!!!! من حتی داوطلب هم نشدم بلکه طی یه سری جریانات اتفاقی انتخاب شدم. ضمنا قبل از صدور این احکام و دادن فتوا یه مشورتی با مجتهدتون بکنین. اخه حکم اینه: در صورتی که مفسده ای به دنبال نداشته باشه اشکالی نداره! 

از قضا چون همونطور که گفتم برای انجام هر کاری نظر اسلام رو اول میخونم من این سوال رو قبلا از مجتهدم پرسیده بودم. :)

نکته ی دوم: چه جالب! شما اصلا دقت نکردین که من تقریبا به هر کسی که باعث ایجاد سوتفاهم شده بود جواب دادم نه منحصرا به شما!

وقتی یه نفر میاد و توی نظرسنجی  که مربوط به منه مینویسه: باید از اینجا مهاجرت کنم برم! همشون فلان اند و بهمان!!!!! خب لابد این اقا من رو هم مشمول اون قانون میدونه! وگرنه چرا زیر یه پست دیگه نذاشتین؟؟؟ اقا محمد ما از نظر شما ناپخته هستیم اما درکمون دیگه در این حد میرسه که بفهمیم دارن به ما چیزی میگنJ

گذاشتن علیکم بعد از کلمه ی سلام به چه معنی هست؟ ممنون میشم راهنمایی کنین. اخه بهش اشاره کردین ظاهرا براتون بهش حساسین یا نمیدونم اون کلمه مگه چقدر مهم بود که باعث شد بخشی از نوشتتون بهش تعلق بگیره؟؟؟ J

چه جالب منم کودک درونم بیش فعال هستن!

ممنون از هدف خداپسندانتون که خواستین به من ناپخته تلنگر بزنین! خدا اجر دنیوی و اخروی نصیبتون کنه ان شا الله.

ضمنا نه از شما بلکه یاد گرفتم تو زندگیم به خاطر این جور مسائل از هیشکی ناراحت نشم. چرا باید دلگیر بشم؟ چون نظرتون متفاوته؟ مگه روی نظر من تاثیری داره؟ J

و نکته ی اخر خطاب به شما:

بله میشه! نتیجه ی این پست رو براتون میذارم . حتما ان شا الله میذارم. هرچند شاید به کار پختگان نیاد خیلی. راستی شمام نگران نباشین ان شا الله خوش بخت میشین. ممنون از این که نظر گذاشتین.

خانم زری28: ان شا الله خبر عروسی شما رو هم بشنویم. امیدوارم تصمیمتون راجع به عدم ازدواج تغییرکنه. ممنون که وقت گذاشتین.

اقا حمید: من از شما خواهش میکنم ملاک های من رو تو نظرات بالاتر بخونین تا این سو تفاهمتون رفع شه.ممنون که نظر گذاشتین.

به  :)   صحبتای شما کاملا منطقی و متینه. و تا حد زیادیبه عنوان یه نیروی محرکه تو تصمیم گیری به من کمک کرد. ممنون از نظرتون.

اقا امید: چه خوب یه نفر پیدا شد و حداقل موقعیت فعلی من رو بین این همه نقد رنگارنگ درک کرد. ممنون که وقت گذاشتین.

اقای کابوی تنها: داستان سفر لقمان حکیم و پسرش رو خوندین؟ من یاد اون داستان افتادم. من در ابتدای بحثم گفتم که لطفا الان کامنتا شروع نشه که تو چقدر کم توقعی یا چقدر پرتوقعی! چون اون شرایط منه! برای اون شرایط هم دلیل دارم. با احترامی که برای شما قائلم دلیلی به شرح علل والدینم برای رد کردن خواستگارام نمیبینم. فقط راجع به اقای همسایمون : من راجع به ایشون دلایل کافی داشتم که مذهبی بدونم ایشون رو. مطمئن باشین اون قدر ساده نیستم که با یکی دوبار رفتار خوب دیدن از یه نفر اون رو مذهبی تلقی کنم یا باالعکس. اون ها فقط چند نمونه به عنوان مصداق حرفم بود. اما همه ی موارد نبود. نیازی هم به توضیح بیشتر نمیبینم. ممنون از نظرتون.

یه نکته ی کلی بگم:

کاش یاد بگیریم وقتی یه نفر کمک میخواد اگرنمیخوایم کمکش کنیم ، خاطرش رو هم با کلماتمون نرنجونیم 

اوه اوه... با عمر و معاویه مقایسه شدم:((((!!!  تا با اونا محشور نشدم بهتره طلب عفو کنم!!!!

اقا محمد28: ببینین اقا محمد ما با هم جنگ و دعوا که نداریم. قصد تضییع هم رو هم که نداریم خدایی نکرده. اومدیم انجا چون یه فضاییه که راحت تریم همو نمیشناسیم خب سوالامون رو و مشکلاتمون رو به اشتراک میذاریم ونهایتا از بقیه میخوایم که کمکمون کنند. ولی انتظار نداریم تو هر نقطه ای از حرفامون که باهامون مخالف بودن بیان بگن فلانی تو اشتباه میگی. فلانی تو ناپخته ای. ببین تو واست زوده فلان کار. چون متفاوت بودن دلیل بر نقص نیست. تفاوت تنها یعنی تفاوت! خب یه چیزی میگم از روی خواهری ناراحت نشین امیدوارم. باور بفرمایین اصلا قصد بدی ندارم تو این صحبتا. واقعا دوستانه خدمتتون عرض میکنم. ببینین الان از نظر خود من شما ناپخته ترین. چرا؟ چون اگه من به عنوان یه بچه از روی بچگی حتی یه حرفی زدم یه اشتباهی کردم یه ادم بالغ چه برخوردی میکنه؟ میپره بهم؟ میگه تو فلانی؟ تو بهمانی؟ نه! ابدا! حالا بگذریم اگه به نظر من باشه برای شما خیلی خیلی زوده که ازدواج کنین. اما کسی از من در این رابطه نظر خواست؟ نه ! پس قاعدتا این نظر برای شما نباید حائز اهمیت باشه J به همین سادگی! لازمه ی ازدواج، داشتن گذشته،  داشتن صبره، داشتن منش بزرگانه، تامل کافی قبل از صحبت کردنه، تمسخر نکردنه، رعایت ادبه، من نمیگم شما کدومو دارین کددومو ندارین. ان شا الله همه رو دارین.خودتون فکر کنین خداییش بدون جبهه گیری بدون عصبانیت ببینین چطوری هستین. لازم هم نیست اینجا نتیجه رو اعلام کنید تو ذهن خودتون. من خودم با خیلی نظرات مخالفم اما لازم نمیبینم بشینم تو بحثی که بهش ربطی نداره و هدفش اصلا این نیست بیام مطرح کنم. من اینجا یه نظرسنجی کردم نیومدم کل بندازم. اگر مشکلم جور دیگه ای حل میشد اگه روم میشد میرفتم حضوری به یکی میگفتم. میرفتم با یه مشاور حرف میزدم.

و اینکه معیارای هر شخصی به خودش مربوطه. ما نباید تا وقتی ازمون نخواستن نظر بدیم در اون رابطه،دیگران رو زیر سوال ببریم. اینو یه اقای پخته ای دو سال پیش بهم گفتن. خدا خیرشون بده. حالا معیارا متفاوته. من همونطور که قبلا هم گفتم فقط جهت پاسخ به سوال اون شخصی که پرسیدن ، معیارام رو گفتم. تا قبل از اینکه کسی نخواد نظری نداده بودم. من به راحتی خواستگاری رو که خونه تو نیاورون داره و ماشین زیر پاش نیم میلیارده رد میکنم چون اصلا برام اهمیتی نداره. ممکنه یه دختره دیگه مثل من فکر نکنه. حالا من باید برم بهش بگم : هی فلانی تو معیارت اینه؟ وااااای تو چقدر بچه ای! وااااای تو چه فلانی بهمانی!  خب حالا اون با توجه به ارزشاش اون معیاراشه. منم اینا معیارامه. کسی هم نمیگه من درست میگم یا اون. چون به اندازه ی ادمای روی زمین ایده ی متفاوت وجود داره. تفاوت اتفاقا خیلی هم قشنگه.

یکی میاد میگه: وااای خانم شما چه مودبی.

یکی دیگه میگه : وای چه نپخته ای.

یکی دیگه میگه شرایطت عالیه.

 یکی دیگه میگه پرتوقعی.

تو دنیای بیرونم حتی همین طوره. ادما نظرات متفاوتی راجع به ما دارن. یکی از دوستام همیشه میگه تو خیلی پخته تر از سنت میزنی. یکی دیگه میگه زیادی شادی. یکی میگه اعتماد به نفست بالاست.یه استاد میگه ضریب هوشیت بالاست. یکی میگه خیلی دقیقی.یکی میگه خیلی زیادی رکی. یکی میگه پررو هستی. یکی میگه مغروری چقدر. یکی میگه عجولی. خیلی نظرات مختلف. اما یه سوال؟

ادم باید به کدوم ساز برقصه؟ J

ادم نباید که دهن بین باشه. نباید که با هر حرفی ناراحت و با هر حرفی خوشحال بشه. اخه مگه تعریف کردن بقیه چه سودی داره؟ حتی نقد بقیه هم تا وقتی که مخالف دستور خدا عمل نکردی سودی نداره. خدا ازت راضی باشه حله. البته گاهی رضایت خدا تو جلب رضایت بنده ی خداست. همین که دل یکی رو نشکنیم. همین که نیش و کنایه نزنیم. همین که تهمت نزنیم. همین که اون قدر اعتماد به نفسمون بالا باشه که اشتباهمون رو به گردن بگیریم و لج نکنیم. همین که گوش شنوا برای شنیدن نقد ها و نظرات متفاوت داشته باشیم. من اصلا منظورم به شخص خاصی نیست. کلی دارم صحبت میکنم.

......اخه من کی هستم که بخوام بقیه رو از بالا ببینم؟ چرا باید همچین کاری کنم؟ مگه من چند تا پله بالام که اصلا بتونم از بالا ببینم؟ من همین جا اعلام میکنم تو همین پله های پایین گیر کردم. باور کنید.

....واسم جالبه که شما یه کم بی دقتی میکنین. باز دوباره دقت نکردین اول پستم چی نوشته بودم؟ گفتم این همه توضیح و تفسیر طولانی برا اینه که دقیق گفته باشم تا دقیق بشنوم.. ما یه مسئله هم که میخواهیم از بچه کلاس اول بپرسیم. دو خط شرح مسئله هست. و خود سوال نیم خطم شاید نشه. این ایرادای بنی اسرائیل و حاشیه ای از طرف شما چه فلسفه ای داره؟ الله اعلم!

یادمه یه کار تحقیقی انجام دادم. جامعه ی اماریم رو دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی فلان قرار دادم. اقایون باید میومدن میگفتن: خانم ببخشید چرا فقط خانوما رو دارین بررسی میکنین؟  ما رو هم بذارین تو جامعه اماریتون. خب منم تو این قضیه نظر اقایون مذهبی برام مهم بود. هرچند هر کس ممکنه از نظر خودش مذهبی باشه در حالی  واقعا این طور نباشه. اما به هر حال در این صورت اون ادمایی که حتی از نظر خودشونم مذهبی نیستن از نظرسنجی حذف میشن. (هرچند ممکنه واقعا مذهبی باشن) اما خوب جامعه ی اماری خودمه! نظرسنجی خودمه! J شما یه نظر سنجی راه بندازین و بنویسین غیرمذهبیا فقط شرکت کنن. مال خودتونه! من رو سننه؟

به هر حال خیلی اوقات خیلی چیزا برای من تجربه میشه. و از این بابت خیلی خوشحالم. خدا رو شکر. بازم ممنونم که دارین با دقت بیشتری جواب میدین . با مقایسه ی نوع نگارش و صحبتاتون در نظرات اول و آخر این طور برداشت میشه که به طور مثبتی جهت گیریتون تغییر کرد. واقعا خدا رو شکر. بازم ممنون که وقت میذارین و مینویسین. بازم میگم از صحبت های من دلگیر نشین. هر چند اون قدر بزرگوار هستین که این جور موارد شما رو ناراحت نکنه. یا علی.

السلام علیک یا فاطمة الزهراء:  ممنون از پیشنهادتون. سعیمو میکنم. موفق باشین.

اقای کابوی تنها :من تناسب زمان و احکام رو بلدم. بله یه موقع حضرت علی علیه السلام ، فرد اول مملکتی که بش حکومت داشت با کمترین انکانات و با سخت ترین شرایط مادی زندگی میکرد. پرسیدن چرا این طور به خودت سخت میگیری؟ مگه اسلام مشوق به فقره؟ گفتن: نه اسلام اتفاقا از فقر گریزانه. فقر مایه ی تباهی دینه. اما من میخوام در حد فقیرترین افراد سرزمینم زندگی کنم تا اون ها دیگه علاوه بر غم فقر غم دیگه ای به غصه هاشون اضافه نشه. بله یه موقع هم خب  میانگین وضعیت مادی مردم بالا رفت و امام صادق علیه السلام بهترین لباسا و بهترین وسایل زندگی رو داشتن.

اما هر دونوعش بوده. حالا من اون مثالو نزدم که بگم بیاین همه مثل اونا باشیم. نه . اما لابد این پتانسیل رو تو خودم دیدم که چنین تصمیمی گرفتم. تصمیم که چه عرض کنم به مرحله ی عمل هم رسید. ما چرا همیشه کلی همه چیز رو در نظر میگیریم؟ چرا این قدر همه چیز رو مطلق در نظر میگیریم؟ اهمیت به نسبیت خودش خیلی از مسائل رو برامون حل میکنه.

من به مشا پیشنهاد میکنم کمی بیشتر به این مسئله دقت  کنید.

به هر حال پیشنهاد خوبی دادین. چشم. حتما ان شا الله وقت کنم مطالعه ام را در رابطه با اسلام بسط میدم. وقت بیشتری میذارم. ممنون وقت گذاشتین.

خانم دکتر: من واقعا عذرخواهی میکنم از شما. قصد اهانت به رشته ی پزشکی رو نداشتم. اتفاقا یه حدیث هست که میگه: علم دونوعه: علم الادیان و علم الابدان. من فقط یه مثال زدم. البته باید مطرح میکردم که قصد توهین ندارم اشتباه کردم.معذرت میخوام. راستش من نظر خودم رو در رابطه با این شغل بیان کردم.اما خب همونطور که قبلا هم توضیح دادم نظرات متفاوت اند. اینکه من پزشکی رو تو انتخاب رشتم نزدم،چون من دوست نداشتم اما دلیل بر بد بودن رشته نیست. بحث درآمد چون پیش اومد و به موضوع مورد بحث مرتبط بود گفتم و اشاره کردم. وگرنه من خودم در این رابطه با شما هم عقیده ام. همه ی پزشکان هم برای من قابل احترام هستن. به هر حال باز هم ازتون عذر میخوام. ممنون بابت رفع ابهامتون.:)

به----- نظرتون قابل احترامه. ممنون که وقت گذاشتینJ

عمل صالح:سلام علیکم. واقعا ممنون که وقت گذاشتین و این پیشنهادات خوب رو بیان گردین. حتما سعی میکنم دانلود کنم. فقط منظورتون از اون سایت، اثار استاد پناهیانه؟ اتفاقا یه چند جلسه ای خدمتشون بودم. ایشون فوق العاده ان. یه مبلغ مذهبی روشن فکر. خدا حفظشون کنه.از شما بازم ممنون. موفق باشید.

 عبد عاصی خدا: سلام علیکم.سخنی که از دل برآید به دل هم نشیند. مظمئن باشین هر نقد دلسوزانه ای بالاخره موثر واقع میشه. بهتون اطمینان میدم نهایت سعیم همیشه این بوده که خوش بینانه ترین حالت ممکن رو در نگاه به صحبت های دیگران داشته باشم.امیدوارم این سعی به ثمر نشسته باشه. نمیدونم لحنم تنده، بد جملات رو به کار میگیرم، کلمات مناسبی برای جمله سازی به کار نمیگیرم، اشتباه کجاست! پیداش میکنم .

...... بله لیستی از تمام پیشنهادات دوستان رو توی نوتام نوشتم تا ان شا الله یکی یکی برم انجام بدم. کتابایی که شما فرمودین هم یادم هست. ممنون بابت پیشنهاداتون. راستش کم کم دارم تصمیم نهاییمو میگیرم. فکر میکنم 180 درجه با اون چیزی که فکر میکردم پیش بیاد متفاوته. 

کل متن را خوندم .

معیار یک مذهبی معتدل همون چیز هایی بود که خودتون گفتید.

اگر کسی صرفا بخواد با چادر ایمان را بسنجه که اصلا به درد زندگی نمی خوره.

یک پسر مذهبی براش مهمه که:

1-همسر آیندش در گذشته رابطه با کسی نداشته. یا اگر داشتن رک و راست قبل ازدواج بگن و اینهم بگن تا چه حد که بدونن.

2-حجاب کامل باشه. 

3-توی زندگی کم نذارن

سلام.

برای یه پسر مهم نیست زنش کجا درس خونده.

طرز فکر، درک کردن. این دو رکن اصلی برای هر پسری هست توی انتخاب همسر.

اینکه چادر بپوشین یا نپوشین، مهم نیست. متاسفانه الان بیشتریا با چادر میخوان خودشون رو اثبات کنن یا خودشون رو نمایش بدن. سعی کنید خودتون باشید

خانم محترم الان شما داری شرایطط رو برای ازدواج توضیح میدی که خواستگار جور کنی ؟

واقعا برات متاسفم شما چجوری اسم خودتون رو میزارید محجبه من خودمم یکی از دخترایی هستم که توی بدترین شرایط هم چادرم رو کنار نمیزارم 

شما دقت کردی که خیلی از همین پسرای مذهبی از شنیدن شرایط شما چقدر خوششون اومد پس همینجا و در همین حین شما دچار یک گناه شدید 

جناب سید قرآن حجاب رو گفته جلباب جلباب لباسی است بزرگ‌تر از روسری و کوچک‌تر از رِدا که زنان بر سرشان می‌گذارند و تا روی سینه‌شان را می‌پوشاند پس منظورش چادر نیس اصن زمان قدیم چادر نبود یه ردا رو سرشان مینداختن بدشم اسلام گفته کار خونه و بچه شیر دادن وظیفه ی زن نیس

تو زمان حضرت فاطمه از ردا برای بدن و پارچه برای سر استفاده میکردن بدشم اسلام خانه نشینی زن را قبول ندارد. بزرگانی مثل امام راحل(ره) مرتب تاکید کردند که زن باید در جامعه حضور اجتماعی داشته باشد و خود حضرت فاطمه کلی با یاران پیامبر صحبت میکرد کلی فعالیت اجتماعی داشت

جناب سید اسلام گفته که بابی پول ازدواج کنید ولی اینو برای جامعه ای گفته که همه به هم کمک میکنن و گفته که من به قومی کمک خواهم کرد که اهل آن قوم خودشان بخواهند ولی تو جامعه ی ما اینجوری نیست وزارت کار باید کسانی که ازدواج میکنن رو حقوقشان رو زیاد کنه وگرنه بااین حقوقی که الان داره میده که نمیشه خانه خرید یا اجاره کرد چون اجاره هم هرسال زیاد میشه

سلام اینکه گفتید دوست دارید چادر سر کنید ولی خانواده تون مسخره و ملامتتون میکنن رو من شاید چون جای شما نبودم نتونم درکتون کنم.چون خانواده و محیطی که توش بودم وقتی دختری چادر سر کنه کلی تعریف و تمجید ازش میکنن و بهش افتخار میکنن

برا همین شاید جای شما نباشم اما میتونم بفهمم که خیلی سخته 

شما گفتین نگیم بهتون که باید به راه خودتون ادامه میدادید ولی من الان با اجازه تون میخوام بگم باید به کار خودتون ادامه میدادید!و به جای اینکه شما از تمسخر های اونها خسته بشید و چادر رو کنار بذارید مقاومت میکردید تا اونها کم بیارن!

ایه و روایت داریم از سرزنش هیچ سرزنشگری هراس نداشته باشید

برای همین آدمایی که خیلی با ایمان و قوی باشن با سرزنش مردم و اطرافیان دست از کاری که میدونن درسته نمیکشن!

خب شاید الان خیلیا بگن پسرای مذهبی که روی چادری بودن دختر خیلی تاکید دارن ظاهربین هستن!ولی این اشتباهه !ممکنه هر چادری یه مؤمن واقعی نباشه ولی هر مؤمن واقعی علی الخصوص اگه شیعه باشه بین مانتو و چادر ،چادر رو انتخاب میکنه!حالا هر چقدر سختی داشته باشه براش مهم نیست

من به شخصه آقایون مذهبی دیدم که واقعا مطمئنم مذهبی واقعین و خیلی ادمای درستین!و ملاکشون چادری بودنه 

چادر شاخصه افراد باایمانه اون رو ریا و ظاهرسازی ندونید

نوشتی "هر مؤمن واقعی علی الخصوص اگه شیعه باشه بین مانتو و چادر ،چادر رو انتخاب میکنه!حالا هر چقدر سختی داشته باشه براش مهم نیست". 

خیلی مخالفم و برعکس حرف شما خیلی دیدم. خانمایی که مومن واقعی هستند و مشخصات مومن واقعی در احادیثو دارند ولی با پوشش مانتو. 

نگاهتونو محدود به یه فرم خاص میکنید و میلیون ها آدم مانتویی را قضاوت میکنید. از خدا نمی ترسید چند نفر بین اینها مومن باشند و مثل بعضی از چادری ها اینقد پر ادعا نباشند؟

من به عنوان مذهبی میگم برای من چادری بودن شرط نیست و حجاب کامل ولو با مانتو کافیست