خانواده برتر

سلام

من خودم یه جوون 30 یاله ام

متاسفانه یا خوشبختانه ازدواج نکردم به خاطر دوست داشتن یه نفر و رد کردن بنده از طرف ایشون

حالا به این نتیجه رسیدم که همه چیز ازدواج نیست

مگه الان که ازدواج نکردم چیزی کم دارم؟

خدایی راحت تر هم هستم

نه حرص زن بخور نه شکم گشنشو نه خرج لباس بده نه خرج عروسی گرفتن

عوضش با پولش خوش باش

بهترینها رو برای خودت انتخاب کن 

همه دنیا که نمیشه ازدواج

به ناشناس

متاسفم که از کامنتام ناراحت شدی اما چندتا نکتس که بهتره بدونی

اونی که بهت نگفته صد در صد یا دلش نمیخواسته حرف بارداریش پخش بشه

یا نمیخواسته دلت بخواد و احساس کنی داره پز میده

در مورد زندگیم هیچکس بی مشکل نیست ازدواجم معنیش خوشبختی نیست

فرق من با بقیه اینکه خوشیای کوچیک زندگیمو بزرگ میکنمو باهاش حال میکنم تلاشمم اینکه دیگران هم به دید من برسن

اما خدا شاهده خیلی وقتا یه پستایی تو همین وبلاگ میزارن که طرف توش میگه به ته خط رسیدمو میخوام خودکشی کنم

میبینم منم همون مشکلو دارم اما عوض اهو ناله سعی میکنم با لبخند و ارامش حلش کنم (خیلیا میگن کامنتام راه گشاس این جوابارو از کجا اوردم تجربس دیگه وگرنه منم مثل تمام 23 ساله های دنیا بودم که تمام دغدغم دانشگاهو دوتا دونه خاستگار بود)

شوهر مگه چیه؟ یه مرد که صبحا میره سر کار و شبا برمیگرده مثل بابات

حالا این وسط دوتا قربونت بشم فدات بشم شد عامل خوشبختی؟

من خوشبختم اما این خوشبختی حاصل نگاهمه

در ضمن تیکه شنیدن برا همه هست

فکر کردی من کم تیکه میشنوم؟

هول بودی

شوهرت تورو واسه موقعیت خانوادت خواست!!

بزار شوهر کنی بعد زرتی بچه پس بنداز

و............

اما من میگیرمشون به.........

من خواهرم از همسرش جدا شده

بنده خدا خواهرم بر عکس من خیلی مظلومو بی زبونه خیلی مهربونه ها اما بلد نیست این مهربونیشو تو چشم کنه بی مزد کار میکنه همیشه

بهش تیکه میندازن جواب نمیده یه لبخند میزنه اما میبینم ناراحت میشه خوب

منم تصمیم گرفتم بشم زبونش

ای حال همه رو میگیرم الان کسی جرات نداره بگه ایشالا عروسیت چون بگه گفتم

خالم چند وقت پیش گفت رزا سخت نگیر بیخودی ایراد نزار

منم سریع گفتم خاله هر کسی لیاقتشو نداره شوهر که مهم نیست حالا حالا ها هم وقت هست شما پیر پسر خودتو زن بده :) خواهرم رو سر ماس اصلا نمیخوایم از خودمون جداش کنیم

یا میگم رزا از سر پسرای پیزوری دوروبرش زیادیه

یا میگم بالاخره باید یکی باشه در سطح رزا باشه بعدشم طوماری از خوبیهای خواهرم ردیف میکنم

یا میگم شما لالایی بلدی چرا قرص میخواب میخوری

کلا این زبونتون رو بچرخونین این زبون بادبزن جیگره دوبار که بشورینو پهنش کنین دیگه جراعت نمیکنه حرف بزنه

الان من کاملا حس میکنم چقدر اعتماد به نفس خواهرم رفته بالا  (بین خودمون دوتا هم تشکر کرد) چند وقت پیش خودش تو جمع گفت من الان اصلا نیازی به ازدواج تو خودم نمیبینم

منم کلی براش کفو هورا کشیدم گفتم اصلش همینه

(کم کم همه به این باور دارن میرسن که واقعا چه اصراریه کارشو داره میکنه درسشو داره میخونه حالا این وسط یه مرد خوبم پیدا شد شد نشد به درک)