سلام
ضمن تشکر از الطاف همه دوستان و محبتی که همیشه در حق من داشته اند ، از دوستان نازنین و باصفا می خوام مثل همیشه که همراه من بوده اند ؛ تو این مشکل هم به منٍ عاجزٍ بینوا کمک کنن.
سامان متاهل جنوب
دوستان من تصمیم گرفتم خونه ام رو بفروشم ، به نظر شما منطقی هست؟
حقیقتش 5 ، 6 سال پیش ، یه تیکه زمین خریدم و چند سالی گرفتار بودم تا یه خونه شیک ، محکم و زیبا ساختم و حدود یک سالی هست درش ساکن شدیم ، زندگی کارمندی و حقوق بخور و نمیر ، به اندازه موی سرم زیر قرض و قوله ام. به جرئت می گم 75 درصد حقوقم میره باهای قسط . یعنی شاید واسه یک ماه ، کمتر از 500 هزار می مونه اون هم با خرج 4 نفر و دوتا دانش آموز راهنمایی و ابتدایی که خودتون می دونید چه خبره
دوستان، من یه خونه ، شیک ، بزرگ و عالی دارم ، اما از وسایل خونه خالی، هیچکدومشون نو نیست و در واقع میشه گفت خونه خالی از وسایله ، مسافرت مون تعطیل ، حتی سالی یه بار هم پولی ته حساب نمی مونه که بخواهیم بریم مسافرت ، باور کنید هنوز نشده بریم یه هفته مشهد ، یه دل سیر زیارت امام رضا(ع) اون هم بدون دغدغه ای که ای وای ، پول داره تموم میشه ، چند بار تصمیم داشتم خانواده رو ببرم شمال ، یه 10 ، 15 روز چندتا شهرهای شمالی بچرخیم ، مگه میشه؟ نه نمیشه واقعا . کو اون پولی که بخواد ، آدم خرج کنه بره شمال؟ بچه ها و خانواده حق مسافرت ندارن؟ مکه وقتی خوب بود که ما نداشتیم الان هم که دیگه دلش نداریم بریم ، کربلا و سوریه هم اصلا نشد . یعنی نبود که بشه
دوساله واسه خونه، ماشینم رو فروختم و بدون ماشین ، گرما و شرجی بوشهر رو اگه کسی تجربه کرده میدونه. حسابش کنید با گرمای 40 درجه بوشهر ، و شرجی 70 درصد ، یک ماه رمضان وقتی افطار می کنی ، از افطار تا 12 شب ، میشی مثل جنازه ، چون مجبوری با تاکسی یا خط واحد بیایی. خیلی وقتها پول تاکسی هم نداری. نمی تونی بچه ای رو ببری کلاس کار خاصی کنی. من کل تابستون ، به خاطر دست خالی ، نتونستم بچه هام رو کلاس های تابستونی ببرم ، بندگان خدا مثل زندانی همش تو خونه موندن
طلای دست خانم و دخترم رو خالی کردم ، بندگان خدا امان از یه هزار تومنی طلا . جز حلقه ازدواج خانمم . رستوران که سالی یه بار هم نمیریم ، تازه ماهی ، دو ماهی یه بار هم بچه ها میگن پیتزایی بگیر ، فقط واسه اونها می گیریم اون هم با ترس و لرز و اینکه بابا فست فود بده نخورید، نخورید(ماس مالی دیگه). واقعا کل زندگی تعطیل شده واسه اقساط خونه . 5 ساله ناجور قسط میدیم ، حداقل تا 3 ساله دیگه هم فول داریم این اقساط. تازه اقساط هم تموم شه ، با این اوضاع تورم ، خیلی خیلی هنر کنیم از عهده خرج خوراک بر بیاییم نه چیزهای دیگه.
قبلا دوستان پیشنهاد دادن که یه واحد یا دو واحد رو خونه ات بساز. من پیگیری کردم ، گفتند مجوز نمیدن اگه هم بدن ، مشارکت حدود 70 به 30 هست که اون هم هیچ ارزشی واسه من نداره و از ساخت منصرف شدم ، چون ویلایی وقتی کردیش آپارتمان ، دیگه افت قیمتی پیدا می کنه ، اون هم تازه 30 درصدش مال تو بشه. واقعا می بینم که دارم در حق خودم ، خانمم و بچه هام به نوعی ظلم می کنم. درسته دولت تحت فشاره ، اما همین فشار رو دولت ، رو گرده ملت هم هست . همین پائین اومدن قیمت نفت ، به ظاهر واسه دولته اما می بینی ملت هم متاثر شدن از این بی پولی و نداری دولت. درسته دولت مقصره ، اما ما هم گرفتار شدیم ، بدبختی زندگی من و امثال من غیر مستقیم با دولته اما مستقیمش با خودمه ، دولت اگه برای همه درست کرد، زندگی من هم درست میشه والا که نه.
هر سال میگیم سال بعد بهتر بهتر میشه ، یه افزایش حقوق میدن ، یه اتفاقی تو حقوق می افته ، کمی وضع مون بهتر میشه ، می بینی سال میاد ، یاد پارسال می کنی
به گفته اون بنده خدا :
هنوز به یاد خونه ، همه دلامون خونه هرگز باور نداشتیم ، دنیا اینجور بمونه
سال سال ، این چند سال ، امسال، پارسال، پیرارسال هر سال میگیم دریغ از پارسال
، اما این افزایش حقوق، وجدانن ما هیچ وقت ندیدیمش تو زندگی مون. فقط بازار کیفش رو می کنه نه ملت و کارمند . قبل از که اون برسه ، حضرت تورم ، رو هوا زددش!!!
اداره مون داره بعضی پرداختی ها مثل اضافه کار رو می بنده و کم می کنه. همین سه ، چهار ماهه ، حدودا 200 تا 300 هزار از حقوق من و امثال من کم شده و احتمالا این روند تا 700 هزار هم جلور بره . وای چه خبره خدای من ، زندگی ما همینجوریش رو لبه تیغه، حالا بیایی کم کنی ازمون؟ به کی بگیم این درد رو؟ تازه اگه هم به همین منوال بمونه این وضع ماست ، حالا کم بشه که دیگه عروسی داریم. واقعا خسته شدم از اینکه یه خونه بزرگ دارم ، ولی بدهکارم ، خسته شدم از بس منو خانمم به بچه هام بگیم نداریم نیست. خسته شدم از بس واسه یه درمان ساده خانمم ، چند ماهه اینور، اون ورش کنیم. خسته شدم میری خونه عمه و خاله ات ، می بینی کارشون گیره ، یه 200 هزارتومنه ، چیزی ته جیبت نیست که بهشون کمک کنی.
من خودم معتقدم ، خیر الامور اوسطها ، همه چیز به اندازه . یه خونه داشته باشی بزرگ ، اما خالی خالی ، دستت خالی ، مسافرت تعطیل ، درمان تعطیل ، خرید کم و محدود ، خسته شدم و خجالت میکشم از بس می بینم هیچی ته حساب نمی مونه تا آخر ماه . باور کنید همه مون داریم به بن بست می رسیم ، شدید ، آخه سختی هم تا اندازه ای. من می تونم با فروش خونه ام و خرید یه خونه کوچکتر ، حداقل از محل این فروش، یه ماشین بخرم و بخشی هم بدهی بدم و مقداریش هم خرج خانواده ام کنم. واقعا ممنون میشم کمکم کنید که این کار رو انجام بدم یا نه؟ هر چند می دونم خونه ای که با این کیفیت خوب ساخته ام ، درست ازم نمی خرن و همینطور خونه ای هم که می خرم ، اونی نیست که قیمت گذاری می کنن ، میدونم خونه ام خیلی خیلی حیفه، خانمم حیف نیست؟ بچه هام حیف نیستند ، خودم حیف نیستم؟ جالبه اونها هم موافق فروش نیستند ، اما چه کنم واقعا؟
هم به عنوان بچه هایی که باباشون در گیرن ، هم به عنوان کسانی که وارد زندگی شده اید ، راهنمایی بفرمائید چه کنم؟ نسل ما دهه 50 و شصتی ها ، تا بچه بودیم ، بچگی نکردیم و نبود. هیچی نبود و نداشتیم. شدیم نوجوان و جوان ، بهمون می گفتن ، جززززززز. بووووووهه . به این دست نزن ، به اون دست نزن ، به اون نگاه نکن ، به این نگاه نکن و کار بدی نکردیم. گفتیم میشیم متاهل و صاحب کار و زندگی ، الانش هم وضع همینه. وجدانن بچه بودیم ، بیشتر بهمون خوش میگذشت تا الان ، نداشتیم ولی خوش بودیم ، چقدر کودکی مون خوش بودیم و خوش می گذشت. هیچی نبود اما خوشیه بود. من تا مجرد بودم ، 6 بار رفتم مشهد ، 16 ساله متاهلیم ، 2 بار رفتیم. الان هم ظاهرا همه چیز داریم ، اما درگیریم اساسی. خیلی ممنون از لطف همه دوستان. کمک کنید واقعا دل و بزنم به دریا بفروشم یا اینکه بسازیم و بسوزیم؟
پرکاربردترین پست های خانواده برتر :
بهترین درسی که می تونید به یه نوجوان بدید چیه؟
بهترین درسی که در عمرتون گرفتید چی بوده؟
اگه پسری رو در رو ازم خواستگاری کرد چی بگم؟
چیکار کنیم که خواستگار بیاد برامون؟
چگونه آراسته تر و خوش تیپ تر به نظر برسیم؟
چطور خودارضایی و اعتیاد به فیلم های مستهجن رو برای همیشه ترک کردم
چی میشه که بعد از یه مدت عشق کمرنگ میشه و بعد از بین میره؟
انواع برخورد با غریزه ی جنسی در دوران مجردی
من زنم، مردهای هیز و خانم های بدحجاب رو حلال نمی کنم
چکار کنیم که ظاهر همسرمان را با دیگران مقایسه نکنیم؟
مجردها، به جای سرکوب میل جنسی، آن را مدیریت کنید
چیکار کنم شوهرم بهم وابسته بشه؟
متن سخنرانی های سمینار ازدواج موفق دکتر فرهنگ
← اقتصاد خانواده (۱۱۵ مطلب مشابه)
- ۱۰۱۶۵ بازدید توسط ۷۴۹۳ نفر
- سه شنبه ۸ دی ۹۴ - ۱۵:۴۹