خانواده برتر

سلام

رک بگم نفهمیدم فازت چیه...

درمورد اهداف و اون چیزاییم که گفتی...همه‌ی نوجوونا مثل تواَن...کلی فکر میکنن و برهان و فلان و فیسار که زندگی واقعی چی هست و آدم باید به رویا و آرزوهاش برسه...اما 99 درصدشون به همون عاقبتی که گفتی دچار میشن...الان داغی زیاد نمی‌فهمی،البته امیدوارم شما جزو اون 1 درصد باشی...

عاشقم فکر نکنم شده باشی...عاشق اولین کاری که می‌کنه اینه که یه خط میکشه رو همیه‌ی رویاهاش و رویاهای جدید حول عشقش به وجود میاره...🖤

خصلت ندانم گرایی و فیلسوف مسلکی را جفتشان دارند .

اما اصولا طبق تجربه من intj ها به مسائل انسان شناسی ،اعم از اگزیستانسیال و معرفت شناسی و روانشناسی علاقه دارند .

Intp ها به فلسفه تحلیلی و هستی شناسی و پوزیتیویستی علاقه دارند .

چرا همه چیز وجود دارد . به جای هیچ چیز ؟(جمله یک  intj)
 

اینکه نظری را همه می پذیرند، نمی تواند دلیلی بر درست بودن آن نظر باشد. در حقیقت، با توجه به نادانی اکثریت نوع بشر، امکان نادرست بودن نظری که همگان آن را می پذیرند بیشتر است تا عکس آن(جمله یک intp)

سلام 

INTJ ها نسبت به INTP ها محتاط تر عمل میکنند کارهایشان دلایل مشخص تری دارند و دقیق تر هستند

INTJ بیشتر کارهایشان با برنامه ریزی هست ولی INTP ها تو این زمینه ضعیف تر عمل میکنند

INTP ها نسبت به INTJ ها احساسی تر عمل میکنند

در زمینه مشکلات 

اگر مشکلی وجود داشته باشد، INTJها فوراً دست ‌به کار و وارد میدان می‌شوند تا مشکل را برطرف سازند. گزینه‌های احتمالی- مزایا و معایب- را ارزیابی کرده و تصمیم می‌گیرند. هیچ آشفتگی و جارو جنجالی هم در کار نیست. آن‌ها هدفمند و موفقیت محور هستند و سخت کار می‌کنند تا به استانداردهای فوق‌العاده بالای خود دست یابند.

در عین حال، INTP‌ها این مشکل را آن‌قدر بسط و گسترش خواهند داد تا زمانی‌که دوباره به جایی برگردندکه مشکل از آن‌جا شروع شده بود و از طریق روش طوفان ذهنی و تفکر بیش از حد راجع به مسئله، تعداد زیادی راه و روش برای حل مشکل پیدا می‌کنند. آن‌ها در سیستم MBTI به شورشیانِ ساکت معروف هستند و راهِ خود برای هموار کردن مسیرِ موفقیت پیدا خواهند کرد.

گفتگو با INTJها پیش‌رونده است.یعنی حول یک ایده‌ی اصلی می‌چرخد، و اغلب با یک نتیجه‌گیریِ محکم خاتمه می‌یابد که به نقطه‌ی اصلیِ ابتدایی پیوند می‌خورد. این اتفاق به علتِ کارکردِ غالبِ آن‌ها، شهودی درون‌ریزی‌ شده رخ می‌دهد. سخنرانیِ آن‌ها مختصر و شفاف است و به طور منطقی جریان دارد. آن‌ها به خاطر موهبتِ قدرتِ نفوذِ کلام، به عنوان رهبر و یک شخص تاثیرگذار، بسیار عالی عمل می‌کنند- چه از طریق فنون ادبیِ ایهام، مجاز و استعاره چه با تصویرسازی.

INTPها می‌توانند پشت سر هم حرف بزنند و چیزهایی را که در وهله‌ی اول صحبت می‌کردند، فراموش کنند. بحث در مورد متافیزیک می‌تواند به سمت معنای زندگی کشیده شود- که ممکن است به طبیعت انسان جهش کند- و به سیاست ختم شود. اگر این مکالمه مثلِ یک سفر جاده‌ای باشد، سفری است که نه مقصدی خواهد داشت و نه حتی توقف و مکثی. بیان نه چندان شیوا (که برای مبهم حرف زدن یک امتیاز ویژه تلقی می‌شود) شاهد روشنی است مبنی بر این‌که با یک INTP طرف هستید.

در یک مکالمه بین دو تیپ، INTJ ممکن است بپرسد: «نظر شما چیست؟» و INTP در پاسخ بگوید: «هیچی. ما فقط داریم صحبت می‌کنیم.» که با احترام باید بگویم، این نشان‌دهنده‌ی تفاوت بین دو کارکردِ کمکی آن‌ها، یعنی کارکردِ فکریِ برون‌ریزی شده و کارکردِ شهودیِ برون‌ریزی شده آن‌ها است.

یک راه دیگر برای تایید تفاوت‌ها این است که ساختارگراها به‌ظاهر فقط در سطح سازمان‌دهی شده‌اند اما دنیای درونی آن‌ها چیزی بیشتر از یک آشفته‌بازار است، در حالی‌که انعطاف‌پذیرها به نظر می‌رسد که دستِ کمی از یک آشفتگی نیستند، اما حقیقتاً روش (بسیار موثری) برای کنترل جنون درونی خود دارند.

از بیرون INTJ و INTP شبیه هم هستن اما تفکر و فرآیند استدلال آن‌ها بایکدیگر متفاوت است

سلام

بنظرم شما بهتره این تست را با یه مشاور انجام بدید یا تو کارگاه های شخصیت شناسی شرکت کنید‌اینجوری بهتر جواب میگیرید.

حس میکنم هنوز شناخت کافی از خودتون ندارید شاید بخاطر سنتون باشه و اگه قبل از تست دادن درمورد کارکرد ها و تفاوتهاشون و انواع تیپ های شخصیتی مطالعه کرده باشید احتمالاً تو جواب شما تاثیر گذاشته.

مثلاً پارگراف آخر پست بیشتر برای حسی ها صادقه.خودم که حسی هستم یه مدت تفریحم شده بود که چندتا عکس از یه آدم معروف با دقت ببینم و با تجزیه تحلیل ژستها و حالت چهرشون کهن الگوهاشونو حدس بزنم.بعد درمورد شخصیتشون و زندگیشون میخوندم تا ببینم چقدر درست حدس زدم.

منم یه سوال از شما دارم 

فهمیدنش چه کمکی می تونه بکنه ؟

تجربم رو از آشنایی خودم با دو دخترintjوintpمیگم خودت میتونی ببینی بیشتر کدومشی

intjها یه صافی و سادگی خاصی دارن که بقیه ندارن

اصلا هم اگر منظورت رو مستقیم نرسونی متوجه نمیشن

بعد یکم هم میتونه شک هاشون منفی باشه

مثلا میگه ک چرا وقتی من درباره فلان چیز صحبت میکنم تو کامل جوابمو نمیدی؟بعد میپرسی یعنی چی؟میگه وقتی درباره فلان چیز صحبت کردیم موقع خدافظی من یبار گفتم فعلا و خدافظ ولی تو فقط گفتی خدافظ😐بعد تو کلا هیچ جوابی نداری،،یعنی اینقدر اون چیزی که میگه ریزبینانس که تو کل عمرت رو همچین چیزی فکر نکرده بودی😂😂

بعد مثلا امروز یه حرفی میزنه میگی صبح بخیر ایران😂 خب .حالا یک هفته بعد تو یه حرفی میزنی میگه صبح بخیر بعد میگه تلافی کردم.حالا تو اصلا یادت نیست اون روز کجا بودی که صحبت میکردی ولی اون ریزترین جزئیات یادشه😄

یه ساعت باید یادآوری کنه تا یادت بیاد این که گفته تلافی کردم یعنی چی😄

جمع بندی

intjها یه سادگی و کاریزمای خاص دارن که فکر میکنم تو جمع بیشتر باعث سازگاریشون میشه

ولی intp ها بنظر من کمی موضوعات رو بهتر تفکیک میکنن اون کاریزما که برا بعضیا جذابه رو ندارن ولی بهتر میتونن منظورت رو متوجه بشن حتی اگر مستقیم نرسونی،،،اکثرا صحبت درمورد مسائل به روز و حتی پیگیر حقوق زنان و...هم بیشتر هستن،ولی میتونن ناسازگاری بیشتری داشته باشن با جمع یا حتی در برابر تفکر سنتی تقابل کنن

intjمثلا انیمیشن و انیمه میدید ولی intp یه فیلمهای بشدت منطقی و به دور از بزرگنمایی میدید که وقایع روزمره رو به تصویر میکشید

بعدم این احساس درک نشدن بیشتر توی ntpها هست

درکل بنظر من شما بیشتر ntpهستید ولی خب jوpهم میشه نزدیک به هم باشن دیگه

به domin ica

به عنوان یه intj اینو بهت گفتم...

زندگی ما پر از پارادوکس هست...من خیلییییی بدبینم...و خیلی رویاپرداز

اینو از روی بدبینی بت گفتم که البته بازم میگم  در مورد 99 درصد آدما صدق میکنه...

اون جمله آخرت:عشق زائده فکر آدمه؟!؟؟!؟!؟!؟!!عجب...

خدا هم از عشق گفته...قبل اینکه آدمی وجود داشته باشه...

موفق باشی🖤

به آقای اسکیزوئید :

پست های شما همراه با اغلب کامت ها زیر پست ها رو خواندم. علاوه بر اون پستhttps://khbartar.blog.ir/post/17245 من یک intj هستم را هم مطالعه کردم. افرادی که کامنت گذاشته بودند گویی خود من بودند. یا همان چیزهایی که در مورد خودمفکر میکردم و اطرافیانم در مورد من فکر می کردند در بخش نظرات به وضوح بیان شده بود . مطمئن شدم یک intjهستم. ندانم گرایی یا همان اگنوستیم و فیلسوف مسلکی و اگزیستانسیالیسم و انسان شناسی مسائل مورد علاقه من هستند. 

معنی اینکه چرا همه چیز وجود دارد؟ به جای هیچ چیز را نفهمیدم؟؟؟؟

به amin_T:

ممنونم که کامنت گذاشتید اما این مطالب رو خودم مطالعه کرده بودم.

به خانم مشکات: 

کارگاه شخصیت شناسی فکر نکنم بتونه  تشخیص بده که من کیم چون چند تا از کلیپ های چند نفر که همین کارگاه ها رو داشتند دیدم به دردم نخورد. منظور من با دیدن نیست مثلا شخصیت فیلم ها و انیمیشن ها و کاراکتر های اون ها و البته آدم های واقعی که قبلا و یا در عصر حاضر وجود داشتند رو گفتم.از این رو حسی نیستم . در مورد کهن الگو چیزی نمیدونم اما مطالعه میکنم.

به الی خانم:

می تونم خودم رو بهتر بشناسم.

به Mohammad 💹📚🌾:

منظور از صافی و سادگی خاص رو متوجه نشدم. بله شک های منفی دارم در کل چیزی که در مورد intjها نوشتی رو متوجه نشدم. پیگیر حقوق زنان نیستم. اما دوست ندارم اون چیزی باشم که جامعه سنتی از من میخواد. به فیلم بیشتر از انیمیشن و انیمه علاقه دارم؛ مخصوصا فیلم ها و کتاب هایی در مورد جنگ جهانی دوم و اول مثلا نجات لنینگراد و یا کتاب فاجعه لنینگراد که به دلیل نبودن یا کم بودن غذا و گوشت مجبور به خوردن آدم میشدند. البته شاید اگر من بودم هم این کار رو انجام میدادم. یا پروفوسور جوزف منگل که پزشک دیوانه و مورد علاقه من هستند. فکر میکنم دختری که شما باهاش صحبت میکردید که تیپintjهست به مراتب روحیه لطیف تر از من داره. یا شوخ تر هست. 

به آقای اسکیزوئید :

آیا ممکن هست فردی intx باشه چون هنوز برای من رفع ابهام نشده؟

به آقایSemidoom ... :

اگر اشتباه نکنم،شایدم نه دارم اشتباه میکنم، فکر میکنم شما هم این احساسات رو نسبت بر شخصی داشتید و یا شاید در رابطه بودید شاید هم نبودیدنمیدانم  من خودم نمیدونم این احساساتی که داشتم و دارم و مدتی خوره روحم شده بود عشق باشه نگفتم خدا گفته عشق وجود نداره بلکه گفتند که وجود داره واین رو میدونم. اگر که مایل باشید میتونید عشق اروس فیلیوس و آگاپه رو مطالعه کنید. شاید هم که مایل به مطالعه این موارد نباشید. همیشه بین دو راهی میمونم. منظور از وجود پارادوکس رو در زندگی متوجه منظورتون نشدم من خودم هم بسیار رویا پردازم.افکار بدبینانه تنها زمانی سراغم میان که کسی مرا نقد میکنه یا اینکه زیاد سرزنشم میکنند که این کارو نکن ای رو انجام بده تو بچه خوبی نیستی. همش تقصیر توهست.این زمان گریه میکنم چون کسی نیستم که توهینکنم و یا اینکه اگر بخوام صدام و بالا ببرم و من هم نقدشون کنم میگند تو داری به من جواب میدی . خوب گریه کردن بهترین گزینه برای من هست . البته این سرزنش ها رو تنها زمانی انجام میدند که خودشون حالت روحی خوبی ندارند در غیر این مواقع این طور نیست. چون به قول خودشون به ما فکر میکنند. وبگذریم با دوست داشتنشون کاری ندارم. 

بین ۱%و ۹۹% تفاوت خیلی زیادی هست. اینکه بخواید زندگی که رویاش رو دارید بسازید یا نه انتخاب با خودتون هست. اما واقعا زندگی عادلانه نیست نمیدونم مطمئنا شرایط من با شما متفاوت هست و شرایط شما هم با من تفاوت داره و نکته قابل توجه این هست که شما پسرید و من دخترم. همیشه دوست داشتم پسر میبودم اینطوری بیشتر چیز هایی که واسم ممنوع بود رو میتونستم انجام بدم.  منظور از وجود پارادوکس در زندگی رو نفهمیدم یعنی چه؟؟؟؟

به نظرم خودتون رو حیف نکنید. موفق باشید. در ضمن آدمای منفی نگر هم واسه این دنیا لازم هستند. من نه مثبت نگرم نه منفی نگر. شاید هم منفی نگر باشم. در حضور جمع اطرافیانم. 

صحبت درباره مفهوم جمله هایدگر می تواند تفاسیر مختلف فلسفی داشته باشد .
ولی اصل مسئله احتمال سازی intj هاست که مفاهیم پیچیده و سوال برانگیز ایجاد می کنه.
من تمرکزم رو می زارم رو مسئله جنس مخالف که بتوانم کمکی به شما کرده باشم .
وقتی یک intj عاشق A می شود با احتمال سازی می پرسد چرا عاشق B نشده است یا وقتی معشوق C می شود می پرسد چرا معشوق D نشده است .هر پاسخی به این پرسش می تواند پرسش های دیگری ایجاد کند.تمام این تراژدی جهل و ندانم گرایی از همین معقوله احتمال سازی به وجود می آید .
این احتمال سازی می تواند درباره صدق و کذب نظریات فروید و علم  هم ،آن ها را در دوگانگی درست و غلط بودن گزاره ها و پاسخ های احتمالی  قرار دهد .
فکر کنم الان مفهوم جمله ای که پرسیدید را متوجه شوید .
چرا جهان است و چرا نیست ؟یک احتمال سازی درباره نبودن هستی است .
 

من به mbtiو از این قسم مطالب علاقه دارم ولی به جز تیپ خودم تیپ دیگه ای رو چندان نمی شناسم.برای همین از آقای اسکزویید همین اول میخوام هرجا اشتباه گفتم تصحیحش کنن

اون اوایل که با mbti آشنا شدم فقط اون چهار فاکتور(درونگرایی،برونگرایی؛حسی،شهودی؛منطقی،احساسی؛ادراکی،قضاوتی)رو میدیدم و بالطبع فک میکردم کسانی که همه اون فاکتورهاشون به جز یک فاکتور یکسانه باید خیلی بهم شبیه باشن.خصوصا فاکتور چهارم(p,j)که به نظرم از همه بی اهمیت تر بود.ولی بعدا با مفاهیم عملکرد ها(functions) آشنا شدم و دیدم خیلی مهم ان.البته آشنایی با کسی هم تیپ خودم و با فاکتور چهارم متفاوت هم کمک کننده بود که بفهمم چقدر با هم متفاوتیم.

Intjو intpهم اینجورین. در ظاهر مشابه ولی با عملکرد های متفاوت .

عملکرد های شخصیتی intjبه ترتیبNi,Te,fi,seهست(اولیش ni) و عملکردهای intp به ترتیب Ti,Ne,si,fe(اولین Ti).جالبه که این دو تیپ که انتظار میره خیلی شبیه باشن هیچ عملکرد مشابهی ندارن.در هیچ کدوم از جایگاه ها

به نظرم تو که بین این دو تیپ موندی باید چک کنی ببینی کدوم عملکرد ها درت وجود داره(niیا tiمثلا)

از جمله تفاوتهای بارز این دو تیپ: intj ها نتیجه محور ان وبرای کاری که میخوان انجام بدن برنامه های حساب شده دارن در حالیکه برای intp خود پروسه اهمیت داره. Intjکسیه که از رسیدن به هتل رزرو شده از مدتها پیش و وقت گذرونی تو شهر مقصد لذت میبره ولی intp سفر رو در فاصله بین مبدا و مقصد میبینه.

Intpها تو اطلاعات عمومی و رندوم معمولا بیشتر اطلاعات دارن ولی intjها تو زمینه های خاص بیشتر اطلاعات دارن.مثلا اگر اطلاعات هر دو رو ۱۰۰گرم برنج در نظر بگیریم اطلاعات intj مثلا تو دو کاسه ۵۰ گرمی تقسیم شده و اطلاعات intpدر ده کاسه ده گرمی.این صرفا یه مثال بود که intpها علاقه به از این شاخه به اون شاخه پریدن دارن ولی از هر شاخه یه گلی میچینن.

Intj ها با اعتماد بنفس ترن و شوخی هاشون حالت طعنه داره و گاها انقدر ریز و نامحسوسه که کسی متوجه نمیشه و غیره

یه انتقاد هم داشتم.من منکر این نمیشم که از جز هم میشه به کل رسید ولی با اینکه مثلا لبخند این دکتر جوزف رو یه چیز intj یانه! معرفی کردی مخالفم.من که بجز یه لبخند سرد پوکر فیس چیزی ندیدم.و اتفاقا به نظر میاد واقعا تیپ این ادمintj بوده ولی تو احتمالا از خوندن خاطراتش یا زندگی نامه ش یا چه میدونم یه فیلم خوب دربارش تونستی تیپشو حدس بزنی نه صرفا یه لبخند.من درباره این آدم نخوندم فقط اسمشو سرچ کردم که لبخندشو ببینم گویا دکتر نازی ها بوده.یه جنایتکار.دلیل نمیشه که هر آدم سرد و باهوشی یه intjباشه و از قضا یه ذهن بدجنس داشته باشه.

اگر به لبخند و چشم و اخمه،منم تحقیق کردم اکثریت intjها تیپ دانشمند ارتش اند.جدی و اتو کشیده کچل یا موصاف‌.اکثر intpها هم تیپ دانشمند دیوانه و فیلسوفای ژولی پولی ان با موهای فرفری.یعنی اگه موهات فره نصف راه intpبودنو رفتی.

اگر مطلب دیگه ای در این زمینه به ذهنم رسید بعدا قرار میدم

به اسکزویید

ببخشید من چند تا سوال ازتون داشتم اگر وقت داشتید خوشحال میشم نظرتونو بدونم

۱-تا حالا شخصا با یه فرد psycopath (البته sociopath هم قبوله) برخورد داشتید؟میتونم بدونم چه رفتارها و کاراشون نظر شما رو به ماهیتشون نزدیک کرد؟آیا کاری از عمد انجام دادید که عکس العملشون رو ببینید و اینکه بودن در کنارشون چه حسی بهتون میداد و چه طوری رابطه تون رو باهاشون هندل میکردید

۲-اگر یه infpبا آدم مشکل داشته باشه چه کارهایی رو انجام میده؟حالا اون آدم نوعی من هستم.حقیقتش من حس خود کم بینی و حسادت رو از این ادم خاص میگیرم و هرچی مسایل و انفاقات ریز و درشت رو کنار هم میذارم بیشتر بهش پی میبرم. اول فکر کردم ممکنه سایه حسود خودم باشه و من کسی ام که حسودم و حسادت خودمرو به اون فرافکنی میکنم ولی به خودم که نگاه کردم دیدم کمتر چیزی داره که حسادت کنم.بعد فکر کردم شاید دلیلی که ازش بدم میاد حقارتیه که در اعمالش نمایانه و دیدم که چقدر از اون ویژگی خاص متنفرم به این معنی که احتمالا در سرکوب شده ترین بخشهای ذهنم وجود داره.ولی الان مساله تنفر من از اون ویژگی خاص اون فرد نیست.من میل به انتقام رو درش حس میکنم.بهش اعتماد ندارم.میخواستم نظرتون رو در این باره بدونم.ممنون

الان مثلا من بفهمم شهودی هستم یا حسی چه فرق می کنه ؟

بنظر من این تست برای چیزی که مد نظر شماست خیلی کاربردی نیست -شناخت خود

برای سازمان ها و بازاریابی و ... می تونه کارآمد تر باشه 

شما اگر می خوای خودتو بشناسی فهمیدن فقط 4 تا ترجیح کافی نیست 

ترس هات نگرانی هات اشتیاق هات انتخابت چارچوب هایی که داری و خیلی چیزای دیگه است که مهمه بنظر من 

این جالب بود مرسی ،،، 👌

""یک راه دیگر برای تایید تفاوت‌ها این است که ساختارگراها به‌ظاهر فقط در سطح سازمان‌دهی شده‌اند اما دنیای درونی آن‌ها چیزی بیشتر از یک آشفته‌بازار است، در حالی‌که انعطاف‌پذیرها به نظر می‌رسد که دستِ کمی از یک آشفتگی نیستند، اما حقیقتاً روش (بسیار موثری) برای کنترل جنون درونی خود دارند.""

این مفاهیم رابطه ی تنگاتنگی با BrainStorm و ساحلِ آرامش داره !

در INTJ ها

اون تجمیع و بررسیِ احتمالاتِ گوناگون (برای نمونه نقیضین) رو افراز میگن ،،، تمایل و علاقه به بررسیِ همه جانبه و رسیدن به ساحلِ آرامشِ نظمِ ذهنی با استفاده از افرازِ تمامیِ احتمالات هر چند متضاد !

مورد بعدی ،،،

10 کاسه 10 گرمی نیست ،،، کاسه های مختلف با گرم های متفاوت هست !

فرقشون مثلِ تلویزیون و سیگنال و اعداد هست ،،،

Perceiving :

TV رنگی ~ سیگنال آنالوگ ~ اعداد حقیقی ~ پیوسته

Judging :

TV سیاه و سفید ~ سیگنال دیجیتال ~ اعداد صحیح ~ گسسته

ضمناً سوشو با سایکو با همدیگه خیلی فرق داره ،،،

نکته ی کلیدی و بسیار بسیار بسیار مهمی که وجود داره اینه که برای بررسیِ شخصیتیِ یک انسان باید همزمان از تکنیک ها و روش های همه جانبه اون رو تحلیل کرد ،،،

استفاده های تک ابزاری و مقدماتی هیچوقت نمیتونه ظرائف و ابعادِ گوناگونِ یک فرد رو به خوبی تشخیص بده ،،،

بابت تاخیر در پاسخ گویی پوزش می خوام.
فکر نکنم کسی در ایران زندگی کرده باشد و سابقه برخورد با افراد سایکوپات را نداشته باشد .
ذاتا به خاطر خصلتی که دارم(رک و خشک) اصولا این افراد در مقابلم نرم تر برخورد می کنند.فکر کنم قبلا هم گفته باشم این افراد طبق تجربه خودم با مظلوم نمایی و ایجاد احساس گناه در افراد به هدفشون می رسند .حتی گاها خودم هم به آن ها رحم کرده ام ولی نسبت به دیگران بهتر برخورد کرده ام .
ولی تصور می کنم سوال اول و دوم و سوال قبلی تان در پست قبلی به هم لینک هستند پیشنهاد می کنم .طرحواره استحقاق ؛انواع و علل آن را مشاهده کنید .شاید متوجه ریشه مشکلات دوستتان شوید .
درباب حسادت ، قبلا هم گفتم آقایان حسود تر از خانم ها هستند به دلیل مسائل تکاملی .پس حسد جز رفتارهایی است که با بقا گره خورده است و خنثی کردن این حس با چارچوب های پیچیده اخلاقی کاری بسیار دشوار است.
اما درباره infp ها .
با توجه به عقب افتاده بودن و ضد ارزش بودن سوپرایگوهای کنونی به نظرم جامعه ما به افراد مدرن و ساختار شکن بیشتر نیاز داره .کلا p ها از j ها لازم تر هستند.
من یک دوست infp داشتم که گوسفند پروار می کرد.با اینکه یک عرف هست که گوسفند زنده رو یک تا دو کیلو وزنش را کم می کنند و گله دارها قبل از فروش آب فوق شور می دهند به گوسفند که تشنه بشه و حسابی آب بخوره و وزن بگیره دوست من زیر بار نمک ریختن تو آب نمی رفت .چون احساس درونی خوبی نسبت به این کار نداشت.یعنی حاضر بود ضرر میلیونی بده ولی ارزش های درونی خودش رو زیر پا نذاره. گاهی اوقات پیروی از احساسات درونی می تواند جامعه را اخلاقی تر کند .اما شما فرض کنید ما بخواهیم یک ساختمان طراحی کنیم طراحی قسمت های خصوصی مثل اتاق خواب و سرویس و آشپزخانه بر اساس احساسات درونی مشکل ساز نیست ولی برای فضاهای عمومی مثل آسانسور و پارکینگ و راه پله باید ملاک احساسات جمعی باشد حال تصور کنید ما بخواهیم پارکینگ را با احساسات درونی مان صورتی کنیم چه اتفاقی می افتد؟
ممکن است شما در زمینه ای با دوست infp تان همکاری می کنید که احساسات درونی صورت زشتی پیدا می کند.
البته شما هم به نظر دچار نوعی کمال طلبی شده اید نه ما ایده آل هستیم نه دیگران .مهم پیدا کردن راهی برای تعامل است .

به الی خانم

بحث شهودی بودن و حسی بودن خیلی مفید است .یک مثال را در نظر بگیرید .
شما قرار است برای دوستانتان پانتومیم بازی کنید و آنها لغت مورد نظر را حدس بزنند .بین لغات عدالت و درخت کدام یک برای شما راحت تر است که بازی کنید و جواب بگیرید .
عدالت یک مفهوم ذهنی دارد ولی درخت یک مفهوم کاملا ذهنی دارد .
حال تکلم هم مثل پانتومیم یک وسیله یا زبان ارتباطی است.هرچقدر فرد از مفاهیم ذهنی در مکالماتش بکاهد و به مفاهیم عینی اضافه کند برای دیگران قابل درک تر و قابل فهم تر است .
جمله درخت زیبا است برای یک حسی کاملا مفهوم مشخص و معینی دارد ولی برای یک شهودی یک مفهوم انتزاعی دارد که معلوم نیست کدام درخت را می گوید و تعریفش از زیبایی چیست .

به خانم بهاری که از دوردست ها میرسد:

سلام.

کارکرد ها یTiو....مطالعه کردم. به اشتباه فکر میکردم که یک intjباشم. در حالی که کاملا intpبودم. مثال جالبی بود. 

در مورد انتقادتون: شاید که من اشتباه میکنم شاید هم که نه اگه برنامهpersonaly database رو داشته باشید شاید متوجه منظورم بشید.

به الی خانم:

من تنها  این دو یا چهار تا ترجیح رو برای شناخت خودم استفاده نمیکنم.  اون چیزی که ذهنم رو درگیر خودش کرده بود همین موضوع بود که کدوم یکی از این دو تیپ هستم. خوب فکر میکنم  نظرات من در بیشتر چیز ها با شما کاملا متفاوت هست . چارچوب های اعتقادی و...  خوب مسائل مهمی هستند اما فکر میکنم سوال اصلی متن رو متوجه نشدید. البته که خودم رو تنها بر اساس دو یا چند چیز مورد قضاوت قرار نمیدم. ادامه بحث بنظرم بی معنی هست.

به آقای amir$sam:

حرفی برای گفتن ندارم.

به آقای اسکیزوئید 

یک سوال از شما دارم

در بحث شهودی بودن یا حسی بودن اگر که درست متوجه شده باشم کسانی که حسی هستند به حس و حواس‌شون رجوع میکنن

و از طرفی افراد شهودی زمان مواجهه با اطلاعات از تصور و ذهن‌شون در جهت تصویر سازی اطلاعات استفاده می‌برند

حالا امکانش هست در پردازش اطلاعات یک فرد شهودی تبدیل به یک فرد حسی و یا بالعکس بشه؟!

به حافظ رندانه
ما چیزی فراتر از تجربه و حواس پنجگانه درک نمی کنیم .اینجا بحث ترکیب تجربیات است که شهود را می سازد.اینجا بحث ترجیح است که آیا اطلاعات حسی را ترکیب کنیم یا نه .برای فهم بهتر یک بررسی بر چهار کارکرد حسی و شهودی انجام می دهم .
در ابتدا فرق Se و Si را بررسی می کنم .
کارکرد Se اطلاعاتی است که در لحظه حال از طریق حواس پنجگانه جمع آوری می شود و مفهوم واقعی و عینی دارد ‌اما Si اطلاعاتی است که لحظه حال را در مقایسه با تجربیات گذشته که از طریق حواس پنجگانه جمع آوری شده است را به وجود می آورد و مفهوم غیر واقعی و ذهنی دارد .مثلا چند نفر یک اتفاق را به صورت مشترک تجربه می کنند اما آن چیزی که از اتفاق به یاد می آورند متفاوت از یکدیگر  است .کارکرد Si باعث اشتباه دکارت در حوزه معرفت شناسی شد که معتقد بود اگر معرفت آبجکتیو باشد تمام شاگردان یک کلاس باید نمرات یکسان بیاورند.
اما Ne حاصل جمع و ارتباط چندین Se هست.مثلا یک کارگاه جنایی با دیتایل های عینی صحنه جرم و ارتباط دادن آنها به اطلاعاتی دست می یابد که با حواس پنجگانه غیرقابل دسترسی است .مثل چپ یا راست دست بودن قاتل ،جنسیت قاتل ،اندازه قد قاتل ،قدرت بدنی ، حرفه ای یا آماتور بودن و عمد و غیر عمد بودن قتل ،آشنا یا غریبه بودن با مقتول و ...
اما Ni هم مجموعه‌ای متصل از چند Si است .ولی تفاوت اینجاست که این کارکرد با ترکیب چندین خاطره یک خاطره جدید و خیالی به وجود می آورد .و فرد شواهد بیرونی را با دنیای انتزاعی خودش مقایسه می کنه .و مسائل را با احتمال سازی های پرسشگرانه به سوالی پیچیده تبدیل می کنه.
متاسفانه برخی از افرادی که تیپ intj و infj دارند به دلیل عدم آگاهی از قدرت ترکیب مغز فکر می کنند چیزی فراتر از ذهن به آن ها اطلاعات را الهام می کند .که ممکن است آنان را به باور های خرافی و عرفانی بکشاند.
من فکر می کنم Ni ها می توانند بهتر از Si استفاده کنند.و Ne ها می توانند بهتر از Se بهره ببرند .و برعکس که این مسئله مربوط میشه به ترجیحات درون گرایی و برون گرایی که نوروساینس هم از یونگ می پذیره.
یک مثال بزنم .

تصور کنید فردی می خواهد تشخیص دهد آیا اکنون در اتوبان آزادگان ترافیک است یا نه ؟
فردی که از Se استفاده می کند حتما باید به عینه اتوبان آزادگان را در آن لحظه ببیند یا از منبع موثق در ارتباط با ترافیک اطلاعات کسب کند .
فرد Si شروع به شبیه سازی تجربیات گذشته خودش در رابطه با اتوبان آزادگان می کند .مثلا می گوید هفته پیش یا دیروز در همین ساعت روز من آنجا بودم پس الان آنجا ترافیک است .
فرد Ne با دیدن ترافیک در اتوبان بسیج و امام علی با احتمال سازی از شواهد عینی موجود می گوید اتوبان آزادگان ترافیک دارد .
فرد Ni در صورتی که تا به حال اتوبان آزادگان نرفته است با استفاده از تجربیات گذشته احتمال سازی می کند که اکنون آنجا ترافیک است .حال اگر حدس فرد Ni درست از آب درآید او نمی تواند بگوید به دلم افتاده بود یا بر من الهام شده بود .
شما وقتی یک تجربه حسی را پردازش کنی در مقایسه با زمانی که چندین تجربه حسی را پردازش می کنی به خروجی های متفاوت خواهی رسید.
 

خیلی ممنونم اسکیزوئید جان

من تیپ شخصیتیم intj هست البته بین درون گرایی و برون گرایی کمی نوسان ضعیف دارم و در این بحث شهودی و حسی و ترجیح بر ترکیب تجربیات حسی هم هست

و دقیقاً یک مشکل با همین جنبه دارم

خیلی اوقات در درستی فکری که به ذهنم می‌رسه و یا تصمیم گیری بر اساس همین فکر و یا حدس و گمان منو به شک و تردید می‌اندازه

بازم متشکرم خیلی لطف کردید

سلام.

به شیدا80:

بله؛ تاحدود زیادی  با توجه به متنی که نوشتید به جز چهرتون و خجالتی بودن من و همون مکان نشستن در سر کلاس و بنده جدی و خشک نیستم .بیشتر اوقات روی صورتم لبخند هست؛ لبخند مصنوعی . در ارتباط با آدم های جدید به مجسمه تبدیل میشم و نمیتونم صحبت کنم. در حالی که با افرادی که قبلا میشناسم راحت هستم و بگو و بخند دارم. آشنای زیادی دارم اما دوست صمیمی نه ندارم. چند نفر که هستن فکر میکنن باهم دوست صمیمی هستیم در حالی که اینچنین نیست تنها در حد بگو بخند و عجیب تر اینکه راز هاشون رو با من در میان میزارند، شاید بهم اعتماد میکنند نمیدانم. اشتراکاتی داریم. شاید هم اشتراک پنداری باشه. تا فعل( پروندم) در بسیاری از چیز ها اشتراماتی وجود داره. معلم هام من رو دوست داشتند دلیلش رو نمیدونم حدسیات و گمان هایی دارم اما دلیل واقعیش رو نه. و من از این دوست داشتن خوشم نمیومد. بنده به دروس تخصصی علاقه دارم ولی عاشق اون ها نیستم. تنها از مطالعه اون ها لذت می بردم. در حالی که برعکس ادبیات رو دوست دارم و اما عاشق تاریخ هستم و هر کتابی دم دستم پیدا کنم که مربوط به تاریخ باشه برای من جذاب هست. آشنایان زیادی با تیپistj دارم. به گمانم جمعیتistjها در جامعه ما در حال افزایش هست.

در سایت پایینی تیپ منintp شد:

https://www.idrlabs.com/test.php

در  سایت پایینی تیپ من intj شد:

https://www.16personalities.com/fa/آزمون-شخصیت

در سایت کاربوم همinfpبودم. بک بار دیگه همintjو intpبود.

اما بسیاری از منابع میگند mbtiیک تست نیست. بلکه به نظر من به شناختی که شما از خودتون دارید و مطالبی که در این مورد می خوانید مربوط هست .  

برنامه personality database هم اگه ببینید کاربردی هست.

سلام، آقای اسکیزوئید

چند تا سوال داشتم:

۱_ این مبحث mbti با لوپ های مغز ارتباط داره ، خوب آیا شما میدونید که چه ارتباطی داره ؟ من نظرات یک نفر در یک جایی رو مطالعه کردم که میگفت.یکintp لوپ پاریتال مغزش بر دیگر لوپ ها ی مغزش غالب و اتفاقا اصلا هم نابغه نیست چون همون طور که ایشون میگفتند و بنده در مورد خودم فکر کردم داده ها و اطلاعات ti رو جمع آوری کرده و سپس به تخیل یعنیne تبدیل و قیاس با اطلاعات گذشته siو اون Fe رو نمیدونم چی هست،و اطلاعات در مغزمون مثل رژه رفتن اعداد و کلمات و تصاویر و مغز ۱۰۰ در صد تحلیلی که این موارد در مورد من درست و البته مغز ریاضی هم ندارم درضمن ایشون گفته بوند پاسکال اوتیسم خفیف داشته یعنی تا حدی اسکنر بوده و entpکاملا بر عکس intp (فانکشن ها )تخیل رو به اطلاعات و داده تبدیل میکنه من تمام کانت های این فرد رو در هر سایتی مطالعه کردم و نکات جالبی رو میدونست در ضمن شما یک جایی گفته بودید تعداد istjاین سایت زیاده و براتون عجیب بود که چرا istjها جذب خانواده برتر میشند پاسخ این سوال رو هم درون کامنت ها پیدا کردم انتخاب طبیعی قانون داروین رو مطرح کرده بود اینکه شماintjها ۲درصد رو تشکیل میدهید به دلیل همین انتخاب طبیعی هست و گفته بود که infjها که چندین هزار سال پیش ۲۰٪از جمعیت رو تشکیل میدادند در حال حاضر تنها ۱٪ رو تشکیل میدهند و کلمه پردازند . این شخص هرگز تایپ mbtiخودش رو لو نداد اما حدس میزم infj با حادس بالا باشه چون در نحوه صحبت کردنش خشم خاصی نسبت به آدمای احمق وجود داشت خوب من نتونستم خوب توضیح بدم نحوه صحبت کردنش رو ( در ضمن این دنیا به صورت خیلی دقیق توسط موجودات xxxxبرنامه ریزی شده این موضوع رو بیان کرده بود و گفته بود۹۹/۹۹۹٪ آدما این موارد رو باور نمیکنند اما از این موضوع عصبانی بود چون گاهی اوقات میومد احساساتش رو با موضوع قاطی میکرد. دلیلش سادست چرا باور نمی کنند چون مغزشون اینچنین ساخته نشده  همون ماتریکس خودمون دیگه) . و حتی همین متنی که من دارم اینجا مینویسم هم احتمالا توسط اوون موجودات xxxxxx به صورت دقیق برنامه ریزی شده چرا که عجیب اینجاست من چرا تمامی کامنت های اون شخص endlessunknownboyرو مطالعه کردم و نمیدونم چطوری اکانت تلگرامش رو با حدس و گمان پیدا کردم بدون هیچ اسمی حتما خودش هست اما من الان نمیتونم با هیچ پسری صحبت کنم به خاطر این عقاید خرافی خانوادم. اوه حرف های زیادی برای گفتن دارم باید برم. فقط اینجا میتونم کامنت بزارم. شما چی فکر میکنید در این مورد البته اون شخص به نظرم همون طور که در کامنت هاش مشخص بود اسکیزو فرنی داشت و اختلال پرسونا و میگفت اسکیزوفرنی خلاق است و اسکیزوفرنی و اوتیسمی ها همون اسکنر ها دشمن هم هستند. 

در ضمن آقای اسکیزوئید بنده املای خوبی ندارم اگر غلط املایی داشتم اشتباهه دیگه چی کار کنم از همون بچگی املام خوب نبود انشای خوبی هم نداشتم. آقای اسکیزوئید اگر وقت داشتید endlessunknownboy سرچ کنید کامنت هاش رو بخونید. اگر روزی شما و اون شخص رو به شرکتم دعوت کردم امیدوارم شما قبول کنید در مورد اون شخص unknown  که کاملا اطمینان دارم میاد احساس جاه طلبی زیادی داره و باهوش خیلی باهوش اما از زمین و آسمون شکایت میکنه برام اهمیتی نداره آدم خوبی هست یا بد دید منفی لازمه هر کاری هست .یه چند مدت دیگه خوب بگذاریم بقیش برای من بمونه. پاریس میبینمتون. درضمن... یادم رفت چی بگم. 

فکر کنم ما همون ربات منعطف باشیم.

برای  ریاضی seلازم هست بندهsi دارم.

دلیل مشکل ارتباطی با مادرم روکاملا فهمیدم ایشون یک esfjهستند فانکشن ها کاملا مخالف با بنده و دیمتری ومهربان اما آزار دهنده حرف حرف خودش کنترل گر که البته من به حرفاش گوش نمیدم و نخواهم داد. اما در مورد پدرم به چشم من یه ابهت خاصی داره و مغروره و مهربان و باهوش گاهی فکر میکنم entj باشه یا infp یا intjیا intp نمیدونم.