سلام به همه

مشکلی دارم که چند وقته آزرده خاطرم کرده و واقعاً راهی جز بیان تو این وبلاگ و راهنمایی گرفتن از شما دوستان رو نداشتم. 

من یه دخترم، یه دانشجو در یک رشته نسبتاً سخت.  از دوران ابتدایی گرفته تا راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه خیلی سرم تو درس و کتاب بود. دانشگاه هم به خاطر جوّ رقابتی بالا و درجه دشواری درس‌ها تو اون رشته‌ی سختی که قبول شدم خیلی بیشتر با درس‌ها مشغول شدم. 

البته نه اون جوری که بخوام خودم رو تو اتاق حبس کنم و یک سره درس بخونم نه، در عین درس خوندم در تعامل با محیط بیرون هستم و به وقتش تو در و اطراف ظاهر میشم امّا نه حضوری پر رنگ، الآن که سال آخر دانشگاهم هست و سنم هم به اون میزان مورد نظر رسیده و خیلی تو خودم تمایل و شرایط روحی و روانی ازدواج رو می بینم کیس مورد نظرم پیدا نمی شه! 

یه بار به صورت یک کلاغ چهل کلاغ یه خانومی بهم رسوند که بعضی از مردم دور و اطراف مون چند بار وقتی بحث پیدا کردن دختر برای یکی از پسرهای دور و بری مون شد (دور و بری که میگم یعنی هر کی که فقط بشناسیمش فرزند کدوم خانواده است) خانم‌ها و دور و بری هاشون اصلاً رو من حسابی باز نمی کنن چون به زعم اون ها من قطعاً جوابم منفیه و قصد ادامه تحصیل دارم!

امّا در واقع این طور نیست، یکی نیست بگه چرا از قول من حرف می زنید؟!، البته همون طور که گفتم اینکه من تعریف درس خوان بودنم همواره تو در و اطراف بود و ذهنیت اون ها از من یک دختر بسیار درس خوان و آرومه که تا وقتی به شغلی نرسه به ازدواج حتی فکر هم نمی کنه، خیلی رو وضعیت الآن من تاثیر این چنانی گذاشته حتی خانواده ام هم مصر بر ادامه تحصیلم هستند و شاید باورتون نشه تک به تک اون ها به جز یکی، از این دست تبلیغات درسی بنده رو پیش همکاران و دوستان شون کردن و ذهنیت اون ها رو هم نسبت به من اون جوری که عرض کردم بار آوردن! 

شاید برای بعضی‌ها خنده دار باشه ولی واقعاً این مسئله‌ای شده برام که  واقعاً نمی دونم چه جوری حلش کنم! چیزی که تو ذهن دیگران شکل گرفته رو چه جوری تغییر بدم و بهشون بفهمونم که آقا من قصد ازدواج دارم. 

از خانواده م هم خجالت می کشم و حقیقتاً با هیچ یک اون قدری راحت نیستم که بخوام این مساله رو بیان کنم و بگم من قصدم اینه نه اونی که شما فکر می‌کنید، آخه درسم حدی داره. الانی که اونقدری در خودم توانایی می بینم که بخوام یه خانواده رو بگردونم و یه زندگی مشترک رو شروع کنم ٫این ادامه تحصیلم مهمتره یا زندگی زناشویی آینده ام؟ خدا عاقبت مون رو بخیر کنه و بخت مون رو برقرار و پر دوام کنه.

ممنون از همه


مخالفت خانواده با ازدواج با فرد مورد علاقه:

چون خوشگل نیست باهاش ازدواج نکن

بدون کوچکترین درک شدنی، بهم گفته میشه به ازدواج فکر نکنم

می ترسم به خاطر دوری راه و ...، خانواده دختر مورد علاقه م مخالفت کنن

چطور والدینم رو راضی به ازدواج در سن 22 سالگی بکنم؟

دختر مورد علاقه م گفت دیگه فایده نداره برو پی زندگی خودت

به خاطر ارتباط پنهانی با دخترم مورد نظرم، پدرش مخالف ازدواج ماست

خانواده های ما با ازدواجمون مخالف هستند

مادرم عکس های پروفایل دختر مورد علاقم رو دیده و مخالف ازدواج ماست

مادر پسر مورد علاقم ظاهر منو نپسندید و مخالف ازدواج ماست

چکار کنم خانواده م با ازدواجم در سن پایین مخالفت نکنن

خواهران خواستگارم با ازدواج ما مخالف هستند

مخفیانه با دختر خالم برای ازدواج ارتباط دارم چون پدرامون مخالف هستند

خانواده خواستگارم با ازدواج ما مخالف هستند

مادر خواستگارم به دلیل این که بیوه هستم مخالف ازدواج ماست

با وجود مخالفت خانوادم با یه پسر کوچکتر و تحصیلات پایین تر ازدواج کردم

مخالفت مادر با ازدواج به دلیل بی پولی پدر دختر

خانوادم بشدت با ازدواج مجدد ما مخالفت میکنن

فقط به خاطر مخالفت خواهرش از ازدواج با من منصرف شد

من خواستگار دارم ولی خانوادم میگن زوده


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)