خانواده برتر

تشخیص به این راحتی نیست که!.

اگر هم اضطراب فراگیر داشته باشید بدون دارودرمانی کار به جایی نمیبرید.

به به روانشناس مراجعه کنید

سلام.در وهله ی اول هیچ وقت برای هیچ بیماری ای از قرص های شیمیایی استفاده نکن،خصوصا اینگونه حالت های زودگذر و موقت،دوما اینکه گذر زمان خود به خود یکسری چیز ها رو حل میکنه پس یکم صبوری میخواد و حوصله و سوم اینکه با اون موضوع مواجه شو و ازش نترس و بدون همه چیز دست خداست و هیچ مشکل خاصی نیست،میتونی با هی مشاور خوب هم صحبت کنی و ازش مشورت بگیری و یکسری تکنیک های روانشناسی رو بیاموزی

سلام :)

همه بیماری های اضطرابی قابل درمانن ولی بستگی به همت خودت و حاذق بودن روانشناسی که بهش مراجعه میکنی داره . اول از همه بگم اینجور اختلالارو بهتره بدون دارو درمان کنی چون دارو هم خیلی عوارض داره هم اگه قطع کنی ممکنه بدتر عود کنه ، و به جای این که مسئله رو حل کنه صورت مسئله رو پاک میکنه. 

این نشونه هایی که گفتی مربوط به اضطراب اجتماعیه نه فراگیر ، توی موقعیتهایی که مربوط به فعالیتهای اجتماعی نیس هم دچار اضطراب میشی؟ بیشتر توضیح بده که دقیقا چه مواقعی مضطرب میشی؟

شدت اضطراب در چه حده؟ شبا میتونی بخوابی و زود خوابت ببره و وسطش بیدار نشی؟ از لحاظ گوارشی چطور؟حالت تهوع ، اسهال ، بی اشتهایی داری؟

ویژگی های بدنیت موقعی که مضطرب میشی چطوریه؟ تپش قلب ، تعریق ، لرزش دست و صدا داری؟

اولین چیزی که باید مد نظر خودتون قرار بدید اینه کهوضعیتتون و درمانش رو از گوگل جویا نشید!شما تو گوگل بزن بزنی امروز سردرد شدی واست میاره تومور مغزی داری!این چیزا رو باید با متخصص خودش در جریان گذاشت در ضمن پیشنهادی که براتون بنده در زمینه کتاب و کتابخوانی دارم مطالعه کتاب ها در زمینه خودشناسی و فلسفه هست که به شما کمک میکنه اول خودتون رو بشناسید بعد خداتون رو میشناسید بعد در مسیر رشد قدم بر میداری این خلاصه مطالعه چند ده کتاب در زمینه های متفاوت از نظر بنده بود.

امیدوارم موفق باشید.

سلام.عزت نفستونو باید ببرید بالا

کتاب« بهترین نسخه ی خودت باش» از رضا داداشی میتونه کمکتون کنه 

ازین سایت میتونین تهیه کنین 

dadashreza.com

Milad@2030

ممنون ازنظرتون

به دوست

روانپزشک بهتر نیس؟

سعید 

فک نکنم زودگذر وموقت  باشه ...

جوجه روانشناس

توی موقعیتهایی که مربوط به فعالیتهای اجتماعی نیس هم دچار اضطراب میشی؟

ینی چیا؟

موقعیتایی که واسم میتونه استرس زا باشه : رفتن سر قراری که مهمه (خودتون بگیرین دیگه)

موقعیتایی که مرکز دید قرار میگیرم و...

اگه دعوایی هم ببینم حس بدی بهم دست میده .ضربان قلبم میره بالا . میدونم از پسش برمیام اگه دعوایی پیش بیاد ولی مثل یه ربات میمونم که حرکت نمیکنم ولی میدونم باید حرکت کنم . نمیدونم منظورمو خوب رسوندم یا نه ...

علایم هم خب اصلی ترینش ضربان قلب و گاهن لرزش دست حتمیه ..

خوابم که نظم خاصی نداره ولی راحتم اره 

.اشتهامم خیلیه . 

کلا باید یه خوراکی ای بخورم.

نویسنده جوان

پبشنهاد جالبی دادین!

حالا که بحثش شد اینم بگین که کتاب خوندن چطوری میتونه تو همچین زمینه ای کمک کنه ؟.

ینی مثلا من که یکم سختمه صحبت کنم مخصوصا تو جمع . با خوندن کتاب چطوری میتونم از این حالت در بیام .

کتاب خوندن خودس یه امر ساکته ...

و اینکه فلسفه خوندن چه تاثیری داره 

ممنون ازشما

یه دختر

ممنون

این ویژگی مشترک درونگراهاست تقریبا همه درون گراها براشون سخته جلوی یه جمع غریبه صحبت کنن کنفرانس بدن یا اجرا داشته باشن و دوست ندارن که مرکز توجه جمع بشن .

infp ها معمولا خجالتی هستند و همیشه یه حس درک نشدگی از اطرافیان دارن ، چون خیلی احساسی هستن زود ناراحت می شن و از اونجایی که infp ها خیلی ایده آل گرا و رویا پرداز هستند امکان داره دچار کمال گرایی بشن و نسبت به خودشون حس بدی پیدا کنن که تا اینجاش عادیه ولی اگر از لحاظ جسمی خیلی تحت فشار قرار می گیرید به شکلی که کنترلی روی وضع خودتون ندارید که مثلا تپش قلب شدید یا ضعف یا تنگی نفس می گیرید اون وقت مشکل دیگه ای هست که باید برسی بشه .

مثلا می تونه اختلال دوری گزینی اجتماعی باشه این آدم ها دوست دارند با بقیه ارتباط بگیرن و صحبت کنن ولی از ترس طرد شدن یا قضاوت شدن ترجیح می دن به کناره گیری از جمع دوست و آشناها و صمیمی نشدن چون این صمیمیت خیلی براشون استرس ایجاد کنه و در حالت شدیدش حتی اون شخص برای بیرون رفتن از خونه و انجام کارهای روزمره اش مخصوصا تو مکان های شلوغ استرس زیادی می گیره .

از اونجایی که np هستی به ذهنم رسید درباره افرادی که کارکرد شهود برون ریز دارم کمی توضیح بدم تا درک بهتری نسبت به این افراد داشته باشیم.به کارکرد شهود برون ریز  brain storm یا طوفان ذهنی می گن ولی چرا ؟قصد دارم با یک مثال شهود برون ریز شما رو به کار بندازم .یعنی فهم حقیقت بدون حواس پنجگانه و با استفاده از شواهد  عینی .
عکسی رو به شما نشون میدم که در آون فردی داخل یک اتاق نشسته از شما می پرسم به نظرتون این عکس در زمستون گرفته شده یا تابستون ؟
شما بلافاصله نگاه می کنید فرد داخل تصویر کلی عرق کرده و با رکابی نشسته داره یک لیوان آب می خوره که توش چند قطعه یخه شما بلافاصله می گید این شواهد نشان از وجود گرماست پس تابستونه.
اما کسی که که شهود برون ریز داره مخصوصا entp و enfp بلافاصله تصمیم نمی گیره .دنبال شواهد بیشتری می گرده .
می بینه روی پنجره یک گلدون پلاسیده هست که به نظر میاد از نور کم دچار پلاسیدگی شده.می پرسه اگر تابستونه چرا گیاه دچار کم نوری شده ؟
از میزان نوری که از پنجره میاد متوجه میشه خورشید در حال غروب ولی ساعت روی دیوار ۵ رو نشون میده میگه تابستون که ساعت ۵ خورشید غروب نمیکنه .
بعد روی دیوار یک تقویمی می بینه که صفحه اش دی ماه رو نشون میده  و تا روز ۲۴ دورش خط کشیده شده .نتیجه می گیره این عکس در ۲۴ امین روز از زمستون گرفته شده .
یک تی شرت خیس هم افتاده روی پکیج نتیجه می گیره پکیج روشن .پس میگه فرد داخل تصویر احتمالا چای زعفرانی خورده که آنقدر گرمش شده تقریبا قانع شده که عکس در زمستون گرفته شده که
روی میز هسته زرد آلو و گوجه سبز میبینه تمام شواهدی که نشون میداد زمستون زیر سوال می ره .
پیش خودش میگه نکنه گلدون کنار پنجره از کم آبی و گرمای زیاد پلاسیده شده .غروب خورشید رو می بینه ولی میگه احتمالا باطریِ ساعت خوابیده و عکس در حقیقت ساعت ۸ بعد از ظهر گرفته شده ‌.اما تقویم چرا زمستون رو نشون میده احتمال میده این عکس یک ایرانی مقیم نیم کره جنوبی کره زمینه.که یهو چشمش می خوره به چوب لباسی که روی آون کلاه و شال گردن و دست کش پشمی آویزون و میگه احتمالا آون  هسته های  گوجه سبز و زرد آلو خشکِ یا کمپوت خانگی اونها .
مطمئنا حواس پنج گانه اطلاعات قطعی رو در اختیار ما میزاره و np ها که از روش طوفان ذهنی برای جمع آوری اطلاعات از دنیای بیرون استفاده می کنند باید توجه کنند در مثال بالا هر کدوم از آون شواهد تبدیل به دو آدم در ذهنه آون ها میشه این چند آدم دارن در ذهن اونها تو سر و کله هم می زنند که حرف خودشون رو مبنی بر اثبات اینکه زمستونه یا تابستون به کرسی بنشونند.
افرادی که از شهود برون ریز بهره می برند دنیا رو به شکل یک پازل می بینند که اعضای جزئی آون به مثابه تکه های بی معنی یک پازل هستند و با کنار هم قرار گرفتن یک معنی کلی رو می دن .کسی که نتونه این تکه های پازل رو به درستی کنار هم قرار بده اسیر brain storm میشه .
چند روز پیش یک خانمی پسر ۱۵ سال اش دچار اختلال عدم تمرکز شده بود چون پسر باهوش بود متوجه نمیشد و قبول نمی کرد . که فرزندش اسیر طوفان ذهنی شده و در یادگیریش اختلال ایجاد شده .
به نظر میاد سوال کننده که infp به خوبی نمی تونه از شهود برون ریز که آون رو با دنیای بیرون و عینیت های واقعیِ مستفیض می کنه بهره ببره و اسیر دنیای تخیلی و غیر واقعی درونی خودش با کارکرد اصلی احساسات درون ریز شده.

شما احتمال داره اضطراب اجتماعی خفیف داشته باشی ، یه روانشناس خوب پیدا کن که روشش cbt باشه و برو پیشش. 

فقط در صورتی که اضطرابت خیلی شدید باشه و زندگیتو مختل کنه و حتی اگه خودتم تصمیم بگیری خجالتی نباشی علائم بدنیت اجازه نده ، دارو درمانی لازمه. که با توصیفات شما فک کنم هنوز خیلی اوضاع حاد نشده. روان درمانی کافیه.