خانواده برتر

بخشی از نیاز عاطفیتون به علت در ارتباط نبودن با دختراس چون به نظر من ارتباط با اونها در حد و عرف میتونه نیازتون رو ارضا کنه  به هر حال ادم از دوره ی نوجوونی ب بعد کشش ب جنس مخالف داره وبخش دیگه مشگلتون مربوط ب روحیات و اخلاقیات مادرتونه چون اولین جنس مخالف هر پسری مادرشه اگه از طرف مادرش محبت نبینه یا نیاز عاطفیش برطرف نشه چ بسا ک مثل شما دچار افسردگی نشه پیشنهاد من اینکه هر چ زودتر شرایطو جور کنید و ازدواج کنید....

اول مراقبت ازفکروچشم وخودسازی

دوم توکل به خدا وکمک گرفتن ازاو برای تسهیل امرازدواج

سوم اقدام برای ازدواج

به این نیازتون دروقت مناسب وصحیح ک الان باتوجه به علائمتون مشخصه ک وقتشه ازدواج کنیدپاسخ بدید وگرنه براتون عوارض بدی داره وممکنه حتی به انحراف کشیده بشیدپس مراقب باشیدوباتوکل به خدا اقدام کنید

نجفی جان صورت سوال اشتباهه- مرد نامحرم نه خانم نامحرم. درست کن لطفا

هر وقت برم یه جایی که "زن" نامحرم باشه میریزم به هم 

تیتر درست این نیس؟!!😊

یه مشکلی که برای پسرهای خیلی مذهبی ازون هایی که هیچ وقت ارتباط در حد حرف و تبادل نظر نداشتن این هست که با دیدن نامحدم بهم میریزن. و یه هشدار جدی اینه که اینجور افراد به محض ورود یک جنس مخالف تو زندگیشون خیلی ممکنه عاشق و وابسته شن، چون اولین نفر هست که باهاش برخورد میکنن. پس در انتخاب اولین شخص زندگیت حیلی مراقب باش

سلام داداش

امیدوارم حالت خوب باشه

جوابِ سوالات

آیا این نیاز عادیه؟

نیازت به ازدواج اره ، کاملا طبیعی و عادیه ولی اینکه دختر میبینی یجوری میشی نه عادی نیس

۲۶سالته، پسری ، اگه آدمِ مریضی نباشی ، کشش و تمایل داری به دختر

هر پسری دوس داره با جنسِ مخالف رابطه داشته باشه و تامین بشه ، چه عاطفی چه جنسی ، متقابلا هر دختری
مگر اینکه مریض یا سرخورده باشه

آیا افسردگی از نیازِ شدید بوجود اومده؟

نمیدونم ولی خب میتونه موثر باشه

بالاخره یه نیازه و باید جواب داده بشه
وقتی جوابشو ندی آزارت میده
خصوصا شهوت توی این سن و سال

الان با این وضع ازدواج کنی مشکل پیش میاد ؟

به نظرم اول کامل خودتو به وضع نرمال برسون بعد ازدواج کن
جوری که احساسِ افسردگی نکنی

اول حالِ خودتو خوب کن ، بعد اقدام کن

ایول که مذهبی هستی و حرف خدا واست از همه چی مهمتره

اینی که نامحرم میبینی یا صدا میشنوی به هم میریزی ، طبیعی نیس
خصوصا توی شرایطِ فعلی و پوشش و رفتارِ بعضی دخترا و خانومای امروزی

برو پیشِ مشاور و روانشناس، این مشکلتو حلش کن

بعدشم اگه شرایط داشتی ازدواج کن

ان شاءالله عاقبت بخیر بشی داداش

واسم دعا کن

دوست عزیز من کاری رو که خودم کردم بهت توصیه میکنم.

من خودم با رفتار دخترا خیلی تحریک می شدم و نیاز جنسی بالایی داشتم و عاشق کسی هم بودم و تقریبا دو سال و نیم فشار جنسی و عاطفی زیادی بر من وارد میشد و روح و روان من رو داغون میکرد.بسیار بسیار فشار روحی بر من وارد میشد خصوصا از طرف علاقه ای که به دختری داشتم.

دیدم اگر بخوام با این وضعیت زندگی کنم نابود میشم و اومدم شروع به یه کار کردم.

من شب ها قبل از خواب بین نیم تا یک ساعت شروع به نوشتن خواسته ها و اهدافی خطاب به ضمیر ناخوداگاهم کردم.

جملاتی مثل اینکه من میخوام بر میل جنسیم غلبه کنم و غیرقابل تحریک بشم و نسبت به دخترا سرد و بی میل بشم و اون دختر رو برای همیشه فراموش کنم و نسبت بهش سرد و بی میل بشم.

و جملاتی از این قیبل رو داعم مینوشتم و بسط میدادم و به ضمیر ناخوداگام دستور میدادم.

بدون استثنا و وقفه 40 شب پشت سر هم اینکار رو انجام دادم.

خدا رو شاهد میگیرم دقیقا روز بعد از روز چهلم انگار دگرگون شده بودم.الان دیگه نسبت به اون دختر سرد و بی میل شدم و حتی با دیدن عکساش میگم ** **** این چی بود که من عاشقش بودم.

خداشاهده تو خیابون که راه میرم خیلی آروم و راحتم دیگه دخترا برام جذابیتی ندارن و حتی **** *** * *** ** ** ** *********** ** ************* *** * *** ** ** ** *****

دیگه به آرامش و سکونت روحی رسیدم و نسبت به ازدواج سرد و بی میل شدم و توی درس و دانشگاهم تمرکز پیدا کردم.

دارم یک سری کارهای ناب علمی انجام میدم و به لطف خدا موفقیت های خوبی هم بدست خواهم آورد.

دیگه حتی با وجود اینکه دخترا بهم پیشنهاد و نخ میدادن ولی حتی محل ** هم بهشون نمی دم و احساس عزت نفس و غرور دارم.

داداشم به خدا قسم نوشتن معجزه میکنه.هر چه میتونی بنویس خصوصا شبا قبل خواب و اگر بتونی صبح زود به محض بیدار شدن هم بنویسی خیلی خوبه.فقط جملاتت رو با فعل خواستن بنویس مثلا بنویس من میخواهم از درون و بطور ناخوداگاه و غیرارادی نسبت به دخترها سرد و بی میل شوم و دخترها برایم **** **** * *** ** ** ** شوند.

بنویس ای ضمیر ناخوداگاهم من میخواهم نسبت به ازدواج بی نیاز و بی میل شوم و به آرامش و سکونت عمیق روحی و روانی برسم.

هرچه میتونی بنویس،مفصل و با جزعیات بنویس.

مطمعن باش ناخوداگاهت و کاعنات کار خودشون رو میکنن.

ول کن ازدواج رو،تو این گرونی و بدبختی و این دخترای بیخود و پررو ازدواج رو میخوای چیکار.

فقط هیچ شبی وقفه نیفته و هر شب پشت سر هم بنویس.اگه بتونی سر یه ساعت مشخص بنویسی که دیگه نورعلی نوره.

توی نوشتن رازهای عجیبی نهفته و توی عدد 40 که دیگه اسرار عالم نهفته هست.

البته اگر توی دوره اول تغییر نکردی که بعید میدونم دوره رو بازم تمدید کن و یه دوره ی 40 روزه دیگه هم بنویس و تا جایی ادامه بده که متوجه تغییرات بشی.

بهت قول میدم این روش جواب میده.به خودت تلقین کن و بگو من میتونم غیر قابل تحریک و بی میل و سرد بشم.حرفایی که با خودت میزنی خیلی تاثیر داره.

اینم بگم که اون دختری که من بهش علاقمند شدم از اقواممون بود و خداشاهده اگه همین الان هم بخوامش مثل آب خوردن قبول میکنن ولی من دیگه قدر آرامش و سکونت روحی و عصبیم رو میدونم و دنبال این خزعبلات نمی رم.

ازدواج فقط پسر رو از زندگی عقب میندازه و فشار روحی و روانی به آدم وارد میکنه.

والسلام

منم مثل شما بودم،با صدای جنس مخالف به هم میریختم. داداش هم ندارم

ولی بعد یه مدت از چشمم افتاد، تمرکزم و رو کار مورد علاقم جمع کردم.

قبلا خیلی تو رویا بودم 

اگه میتونید ازدواج کنید اگر نه در مورد ازدواج رویا پردازی نکنید

دلم برای جوانان مملکتم خیلی میسوزه

خدایا کمکشون کن 

من متوجه نشدم که فکر و ذهنم رو درگیر می کنه منظورت چیه؛

ولی من خودم به عنوان یه پسر وقتی وارد یه جایی میشم ( چه دانشگاه چه شرکت و ...) که خانمای بدحجاب دارن میگن و میخندن باصدای بلند و اصلا هیچ مراعاتی در مورد مرد غریبه و محرم و نامحرم و این حرفا ندارن و برخوردهای زننده دارن احساس تنفری بهم دست میده طوری که از اینی که هستم هم بدبین تر و سردتر میشم نسبت به ازدواج.

چون اهلش نبودم دارم میگم.

ببخشید که یه کم رک گفتم. 

بسم الله بگو شرایط رو برای زندگی مشترک محبت کن برای همه ی ما دعا کن

داداش این همه اسم یه اسم دیگه انتخاب کن من الان چند ماه اینجا با این نام کامنت میزارم.

قربون دهنت...

درست ترین حرفو زدی...مخصوصا جمله آخرت..

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام

امیدوارم سوال کننده منو ببخشه

فقط چند جمله غیر مرتبط به پستشون میگم

جناب اقای پسر با تجربه 

سلام شما فرمودید که👇

دیگه حتی با وجود اینکه دخترا بهم پیشنهاد و نخ میدادن ولی حتی محل ** هم بهشون نمی دم و احساس عزت نفس و غرور دارم

🌺خیلی پارادوکس عجیبی بود،کسی که راجب هم نوع خودش این طور با کینه توزی صحبت میکنه نمیتونه احساس عزت نفس درونی داشته باشه

ازدواج فقط پسر رو از زندگی عقب میندازه و فشار روحی و روانی به آدم وارد میکنه.

👇👇

هرگز این جمله رو فراموش نکنید:

از دامن زن،مرد به معراج میرود

لتسکونوا الیها که در قران اومده هم همینو میگه

همسرتان را وسیله ارامشتان قرار دادیم

چه زن چه مرد فرق نداره همسر خوب یعنی ارامش

امیدوارم شما یه همسر خوب نصیبتون بشه 

همینطورم اقای سوال کننده

و همه دخترا و پسرایی که دنبال ارامشن

البته ارامش اول پیش خداست و بعد بنده خدا

سلام 

به نظرم شما از اون دست پسرایی هستین که وقتی ازدواج می کنید، خیلی زن و زندگیتون رو دوس خواهید داشت. 

سلام

ببینید من ازین نگرانم که شما  با این شدت از تاثیر پذیری از خانم ها در دام یه انتخاب نادرست بیفتی 

مثلا تا حالا خواستگاری رفتی ؟!

نشه یجوری که با اولین دختری که تو مسیرت قرار می گیره درگیری شدید پیدا کنی و منطقت نتونه انتخاب درستو نشونت بده

یه مطلب دیگه در مورد نیاز عاطفی

ببین هیچ کس نمی تونه منکر کشش عاطفی و جنسی در یه آدم نرمال و سالم بشه

ولی انسان ذاتا تنها ست

شما ازدواج هم بکنی بخشی از نیاز هات با همسر رفع می شه - اگر ان شا الله همسر خوب نصیبت بشه - ولی همچنان یه احساس تنهایی در عمق وجود انسان هست - که اونو فقط با ارتباط با خدا می شه پر کرد -شعار هم نمی دم 

کتاب هنر عشق ورزیدن اریک فروم رو توصیه می کنم بخونی - کتاب کم حجمی هم هست 

 شما اگر خواهر داشتی فکر نکن که خیلی اتفاق عجیب غریبی میفتاد 

بنظر من سعی کن با مادرت صمیمی تر بشی - ایشون اولین زن زندگی شما هستش 

شما باهاش مهربونی کن - شما تو محبتت غرقش کن - شما برای دوست داشتنش تلاش کن 

بذار یه الگوی درست از ارتباط با زنان تو زنگیت به وجود بیاد

بعدم اینکه به آدما زن یا مرد به عنوان یه انسان نگاه کن ! بخدا ما خانوما اونقدری که فکر می کنی عجیب غریب نیستیم !!! 

شرایط مشابهم عموم جوونای این مملکت الان مث شما ن - چه بسا خیلی سال بیشتر از شما با افسردگی و سرخوردگی و سرکوب نیازهاشون دارن سر و کله می زنن 

ولی یه توصیه م بهت می کنم که خودم بهش اعتقاد دارم شدیدا - وقتی می تونی ازدواج خوب و ارتباط واقعا موثری با زن زندگیت بوجود بیاری که "خودت " با "خودت" حالت خوب باشه . خودت بلد باشی حال خودتو خوب کنی - خودت بلد باشی با خودت تنهایی خوش بگذرونی - خودت احساساتتو بفهمی و برای نشون دادن واکنش درست به خشم هیجان غم رنجش شادی و ... خودت پیدا کنی - وقتی که بتونی تو بالا پایینای زندگیت نوسان های روحیتو مدیریت کنی 

وقتی که "خودت" بتونی " خودت" رو دوووووست داشته باشی 

این مورد چیزی نیس که بخوای راهنمایی عمومی بگیری بهتره بری پیش متخصص ، مطمئنا روانشناس و مشاور مفیدترین راهکار رو دارن.

ولی لطفا فعلا بی خیال ازدواج شو چون تا وقتی هر خانومی رو که دیدی یه حالی بشی ازدواجت هم از روی احساس خواهد بود

بالاخره یه روزی نیازهات میفهمن که باید سرکوب بشن . دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره . 

کم کم بابد به بی تفاوت شدن نسبت به نیازهات عدت کنی

در واقع مجبوری که عادت کنی وگرنه روزگار خودش عادتت میده

چشم داداش.من تازه واردم

اسمم رو میزارم پسر پخته

اگر بتونید با همین روش نیاز به خوردن و آشامیدن و خوابیدن تون رو هم از بین ببرید خیلی محشره:)

اصلا هم پارادوکس نداره بانو.

شما نمی فهمی دخترها چه پدری از پسرها دراوردن.چقدر با ناز و عشوه هاتون چقدر پسر رو عصبی و و داغون و روانی و افسرده کردین.

این با کینه صحبت کردن نیست این صحبت کردن کسی هست که آزاد شده و قدر ازادی و ارامش روحی  روانی و عصبی رو میدونه.کسی که از یه منجلاب و بدبختی ای در بیاد بیشتر مراقب و قدرشناس و شکرگزاره.

اون زنی که مرد از دامنش به معراج میره 98 درصد دخترای امروزی نیستن

اون زنی نیس که 40 قلم آرایش کنه و توی خیابون راه بره و ورقلمبیده ها رو بندازه بیرون.

اون زنی نیس که توقع داشته باشه یه پسر صفر و به صد برسونه و بعد بره و بانو رو بگیره.

اون زنی نیس که یه جین دوست پسر عوض کرده و با هر پسری لاسیده

گرچه اینجور دخترا هنوز هم هستن ولی تعدادشون خیلی کمه.

نمی دونی چه آرامش و حال خوش درونی ای داره که وقتی دختری رو که دو سال و نیم بخاطرش افسردگی گرفتم رو می بینم و می بینم که بطور ناخوداگاه و از درون نسبت بهش بی میل و متنفر هستم.

نمی دونی چه لذتی داره وقتی اون پدر ***** * **** رو می بینم و با غرور و عزت نفس از کنارش رد میشم چه حس شیرینی ذاره.

نمی دونی از ذلت رها شدن و به عزت و آرامش رسیدن چه حس شیرینی داره

نمی دونی اینکه سر درسات تمرکز داری و سر رفتن به کلاسا شور و شوق داری چه حال شیرینی داره

نمی دونی وقتی خود به خود انرژی داری و بدنت سر حال و با نشاطه چه حسی داره

نمی دونی وقتی عقلت روشن شده و عیب های کسی که دو سال به خاطرش افسردگی کشیدی رو میبینی چه حالی داره

نمی دونی چه حال شیرنی داره وقتی نسبت به ازدواج بی میل شدی و خیال راحته و داری برای آیندت برنامه ریزی میکنی چه حالی داره

من تصمیم گرفتم ومی خوام با آرامش و تمرکز و عزت نفس مشغول درس خوندن و پیشرفت  و استقلال مالی بشم و از جوونیم نهایت لذت و استفاده رو کنم.

میخوام به دنبال اهداف بزرگ برم و ازدواج رو از اولویت های زندگیم حذف کنم.

چون ازدواج خیلی خیلی فشار روحی و روانی به پسر وارد میکنه و تهش هم هیچی نیس

خداشاهده ارزش نداره به خاطر یه لذت لحظه ای این همه فشار و بدبختی رو تحمل کردن

درود و صدها درود برشما.

پاراگراف آخرتون خیلی مهمه و به نظرم همه باید بهش توجه کنن.خیلی عالی گفتین

این چیزی هست که من خودم با گوشت و پوست و استخون لمسش کردم و بهش رسیدم

خیلی طبیعیه. باید زودتر زن بگیری. بجنب پسر دیر نشه. 26 سالته.

سلام خیلی ممنون که وقت گذاشتید و نظر دادید

دوستانی که گفتن بامادرت ارتباطتو بیشتر کن؛ تاحالا هرکاری کردم فایده نداشته مادرم اخلاق مردونه داره . این جوری بزرگ شده

وبعضی که گفتن بیخیالش شو:من شمارو نمیدونم اما من بدون یه همسر نمیتونم ادامه بدم وانسان بی همسر ناقصه مگه ما بدنیا اومدیم که کار کنیم ودرس بخونیم و..... به دنیا اومدیم که کامل بشیم 

من نمیخام کسی بهم محبت بکنه 

میخام یکی باشه که بهش محبت بکنم وراستش با این وضعیتی که تو جامعه هست میترسم اون دختری روکه میخام پیدا نکنم ووقتی مامان خودمو میبینم واین دخترای عجق وجق توخیابونو میبینم ترسم بیشتر میشه البته میدونم اشتباه میکنم چون همه مثل هم نیستند برام دعاکنید

این که میگم میریزم بهم یعنی داغون میشم وقتی که

دخترااز پسرا حیض تر شدن و بهت خیره میشن وتو نمی تونی بهشون نگاه کنی

توحضور تو با ناز وعشوه حرف میزنن واین تویی که به جای اونا خجالت میکشی

موها شون که همش بیرونه. لباسای تنگ وزننده که همه برجستگی های بدنشون مشخصه وهمه جاهستند تو هم نمی تونی به یکیشون حرف بزنی چون میشی حیض وبقیه هم میگن به دختر مردم چیکار داری پس کو نهی از منکر 

خوب منم یکی از اعضای این جامعه هستم نمیتونم که از خونه بیرون نرم ونمیتونم کور بشم که

به پسر پخته

به نظر من ازدواج یه مسیره که شاید سخت باشه و دست و پای آدمو ببنده، ولی باعث رشد میشه. شما یاد میگیری تو زندگی فقط خودت نیستی که مهمی، نفسانیتت کمتر میشه و مسائل همسر و فرزندانت هم برات اهمیت پیدا میکنه. اگه ازدواج نبود شما الان خودتم نبودی. ازدواج باعث میشه آدم به تعادل برسه. چون میدونی سختی داره ولی تلاشتو میکنی که با وجود سختیاش به اهدافت برسی. و در کنارش آرامشی هم داره که هیچ چیزی جبرانش نمیکنه.

شما الان حس بدی نسبت به ازدواج داری ولی به ۲۰، ۳۰ سال دیگه نگاه کن. فکر کن به تموم موفقیت هایی که میخواستی رسیدی، حالا حس پوچی نداری؟ حس اینکه کاش یه فرزندی داشتی تا خودت بزرگش میکردی و بهش زندگی و رسیدن به موفقیتو یاد میدادی. حس اینکه دوست داری کسی باشه راهتو ادامه بده و از نسل تو باشه. حس اینکه نیاز داری دور و برت شلوغ باشه و یه خانواده داشته باشی که هر کدوم از اعضاش مشکلات خودشونو دارن و تو به عنوان یه بزرگتر میتونی تجربیاتتو بهشون بگی. 

این حرفایی که از ادمای مسن موفق مجرد شنیدم. که شاید همه چی داشته باشن ولی نداشتن خانواده به مرور بی انگیزه و افسرده شون کرده.

در جواب اون بنده خدایی که به پسر باتجربه گفته بود اگر با این روش بتونید نیاز به آب و غذا رو در خودتدن از بین ببرید باید بگم که شدنیه

شما همین الان به مرتاض های هندی نگاه کنید.می بینید که میتونن با خوردن اندکی غذا در روز زنده بمونن و قدرت بدنی و روحی به مراتب بالاتر ازر یه انسان عادی داشته باشن.

منظور اون بنده خدا هم از بین بردن نبود بلکه جلوگیری از تحریک و ایزوله شدن بود.

چیزی که کاملا شدنیه.باید بدونید قدرت ناخوداگاه انسان و قدرت مغز انسان بسیار بسیار بیشتر از اون چیزی هس که تصور میکنید.

بهتون توصیه میکنم مستند the brain از دکتر دیوید ایگل من رو ببینید و متوجه کارکرد مغز و ناخوداگاهتون بشید  و می بینید که میشه کنترل مغز و ناخوداگاه رو کاملا در دست گرفت و مسیر عصبی هر رفتاری رو ایجاد و یا از بین برد

ب پسر پخته

بخاطر ی لذت لحظه ای؟!!!!!

همون بهتر ک ازدواج نمیکنین

سلام 

نیاز به جنس مخالف عادیه، افسرگی باعث افزایش نیاز به جنس مخالف نمیشه، فرد افسرده میل جنسیش کاهش پیدا میکنه و اصلا براش مهم نیست دیگران دارن چیکار میکنن و چه شکلی هستن درواقع میره در کنج انزوای خودش و درگیر خودش میشه نه درگیر دختران اطرافش پس ربطی به هم ندارن 

2.نیاز به جنس مخالف باعث افسردگی نمیشه!! شما جون نیاز داری یا فکرت درگیر دخترا میشه افسرده نمیشی! افسردگی میتونه هزار دلیل ژنتیکی و شکست عاشقی یا شکست مالی و مشکلات زندگی به وجود بیاد اما از این مورد کسی افسرده نمیشه! اخه ربطی نداره!

3.پیشنهاد میکنم فعلا دست نگه دارید.. شما اول باید افسردگیتو درمان کنید دوما بتونید به شناخت کلی از فردی که میخواید باهاش ازدواج کنید برسید، ازدواج از روی فشار نیاز جنسی یا برطرف کردن افسردگی و پوچی زندگی یک ازدواج شکست خورده خواهد بود

4. نمیدونم...

من یه سوالی از شما دارم؟ شما خودتون تشخیص دادید افسرده هستید یا یه متخصص یا روانشناس هم تایید کرده؟ منظورم اینه که دارو مصرف میکنید؟ یا تحت نظر مشاور هستید؟ یا خودتون فکر میکنید افسرده و حساس شدید؟ 

سلام

هیچ ربطی به افسردگی نداره ، افسردگی باعث بی تفاوتی نسبت به اتفاقات زندگی میشه ، نه اینکه تحریک پذیری رو بیشتر کنه

اگه نمیتونید جلوی حس تون رو بگیرید کمتر اینجور جا ها حاضر بشید 

ولی اگه دانشگاه رفته باشید ، باید تجربه اینجور محفلا رو داشته باشید

آدم بعد از دانشگاه نگاه دیگه ای به جنس مخالف داره و اونو به عنوان بخشی از جامعه میپذیره

ضمن عذر خواهی از شما ، جسارت نشه ، ولی این رفتارایی که فکر میکنیم جنس مخالف از مرّیخ اومده ، یا با دیدنش دست به انواع حرکات موزون بزنیم یا هول بشیم یا مغرورانه رفتار کنیم ، برای سنین راهنمایی و دبیرستان هست

داداشه مایی

دیگه چجوری باید بهت بفهمونه نفست که زن می خواد؟

برو زن بگیر بعد بشین به حال الانت بخند

سلام سوال کننده جان.

واقعا این جمله تون خیلی اشتباهه، میگین دخترا از پسرا هیز تر شدن وقتی حرف میزنی نگاه میکنن، ببین آخه خیلی طبیعیه که وقتی با کسی حرف می زنیم نگاهش کنیم. من نمی فهمم ربطش به هیز بودن چیه. مخصوصا من خیلی بدم میاد بدون ارتباط چشمی، با کسی صحبت کنم و حس می کنم اگه بهش نگاه نکنم بی احترامیه بعد آدمی مثل شما میگه این ینی هیزی !!! سعی کن نگاهتو درست کنی نسبت به اطرافیانت. متأسفم واقعا.

خودم متوجه شدم که افسرده شدم وتا حالا چندین جلسه پیش مشاور رفتم ودارو مصرف میکنم

سلام

(دخترااز پسرا حیض تر شدن و بهت خیره میشن وتو نمی تونی بهشون نگاه کنی

توحضور تو با ناز وعشوه حرف میزنن واین تویی که به جای اونا خجالت میکشی

موها شون که همش بیرونه. لباسای تنگ وزننده که همه برجستگی های بدنشون مشخصه وهمه جاهستند تو هم نمی تونی به یکیشون حرف بزنی چون میشی حیض وبقیه هم میگن به دختر مردم چیکار داری پس کو نهی از منکر 

خوب منم یکی از اعضای این جامعه هستم نمیتونم که از خونه بیرون نرم ونمیتونم کور بشم که)

ی جوری دخترا رو توصیف کردی یاد زامبیا و خون آشاما افتادم 

خداییش شما پسر های مذهبی نما کی میخاین این مزخرفات ول کنید

کی میخاید اینو درک کنید ک دخترا هم حق آزادی دارن و هر جور ک بخان میتونن لباس بپوشن 

من نمیدونم مسلمونای تو کشورای اروپایی و کشور های دیگه ک حجاب برای زنان محدودیتی نداره چطور خودشونو کننرل میکنن

اونا ک مثل پسران مسلمان نمای کشور ما انتظار ندارن زنان نقاب و چادر پوش بشن ک ی وقت آقایون بهشون صدمه روحی وارد نشه

اگ واقعا مسلمونی باید بدونی تو خودت بایدخودتو از گناه نکردن حفظ کنی حتی اگه جامعه غرق آلودگی باشه

چرا که حتما بهتر از من میدونید ک حفظ ایمان توی دوران غیبت کبری از سخت ترین کارهای دنیا قلمداد شده

نه اینکه بیای همچین القاب زشتی رو برای دخترای کشورت بکار ببری و بخای بگی شما زاهد و دخترا همگی  بی حیا و ..

دو برادر یکی زرگر و دیگری چوپان.
دو برادر یکی زرگر و دیگری چوپان.

در تاریخ آورده اند که در زمان قدیم دو برادر بودند که هر دو خوب و با خدا بودند.یکی چوپان بودو دیگری در بازار شهر طلا فروشی داشت.بعد از چندین سال برادرچوپان برای بازدید وصله رحم به شهر آمده به مغازه برادر خود رفت وقتی مغازه برادر دید که بسیار شیک و مرتب بود، به اوگفت:

برادرتو چرا این کار را انتخاب کرده ای زیرا اینجا محل رفت آمد شیطان ها است و مشکل است در ینجا انسان با خدا و پرهیزگار باشد.

مرد زرگر روکرد به مرد چوپان و گفت:تو حالا چندین سال است فقط گوسفند دیده ای کوه و بیابان حالا چه کار غیر عادی می توانی انجام دهی.چوپان که در بتزار غربالی خریده بود اون را پر از آب کرد و گداشت کنار مغازه بردار و گفت:

ببین من آب را در غربال نگه میدارم از بس که در بیابان ریاضت کشیدم و ذکر خدا گفتم.مرد زرگر هم با خونسردی تکه آتشی از کوره طلا سازی برداشت و داخل پنبه ای گذاشت و کنار غربال گذاشت وگفت:

برادر جان ماهم در این مغازه و بازاربی دین نبوده ایم حالا خواهشمندم چند لحظه ای در مغازه من بنشیت نا من برم ان طرف بازار برم و برگردم.

مرد چوپان مدتی ؛درمغازه طلا فروشی نشست یک دفعه زنی آمد و گفت این آقای زرگر کجا هستند چوپان گفت:خواهرم چه کار داری؟

زن گفت:این دیته بندی که من دیروز خریدم خیلی برام تنگه. چوپان گفت: کدام دستبند؟

زن ناگهان دست خود را از زیر چادر در آوردو گفت: این دست بند چوپان بیچاره تا به دست سفید و گوشتی زن نگاه کرد همه

چیز را فراموش کرد و خیره خیره دست زن نگاه کرد ناگاه برادرش سر رسید و گفت: ای برادر چرا آب دیگر درغربال نیست؟

و آتش روی پنبه هست؟

برادرچوپان بر سر خود زدو گفت:خاک بر سر من که نمی دانستم در بازار و خیابان نگه داشتن دین سخت تر از نگه داشتن دین از بیابان است.

زر گر گفت: آری برادرم من سالها هست که در این بازار هستم و همه نوع مشتری وجود دارد ولی هیچ وقت نگاه به نا محرم نمی کنم.

گلستان سعدی.

سلام آبجی 

من کی گفتم وقتی با دخترا 

حرف میزنم نگاه میکنن اینکه مشخصه خودمم وقتی با یه خانوم حرف میزنم چند لحظه یه بار نگاهشون میکنم چون نگاه نکردن رو بی احترامی میدونم

منظور من وقتیه که از کنارت رد میشن یادر مواقع دیگه که شما خانوما اگه یه پسر اونجوری نگاهتون بکنه میگید حیضه 

ستاره خانم سلام

اولا من منظورم همه ی خانومها

نیست الحمد لله هنوز وضعیتمون به اونجا نرسیده که همه خانوما اینجوری باشند

دوما من گفتم حرف خدا از همه چیز برام مهمتره وخدایی که من میشناسم به من اجازه نمیده که به هر کی وهر چی خواستم نگاه کنم و همچنین به خانومها هم اجازه نمیده هر جوری که خواستند لباس بپوشند

اینو من مذهبی نما نمیگم خود خدا که صاحب مذهبه میگه

سوما چرا بیاد زامبیا افتادید من القاب زشتی برای دخترای کشورم به کار نبردم فقط همونایی روکه دیدم گفتم .کیو میخایم گول بزنیم من که نگفتم حق دارم نگاه کنم وچشم چرونی میکنم ولی وقتی چشمتو میندازی پایین وپایین از بالا بدتره چیکار باید کرد. ما آزادی رو از این جور دخترا سلب میکنیم یا اونا آزادی مارو میگیرن

گرچه  تعریف آزادی بد حجابی وبی حیایی نیست

مورد چهارم اینکه من نوکر ومخلص اون خانومایی که رعایت میکنن هستم ومیدونم واقعا سخته تو ذاتت نشون دادن زیبایی باشد اما بخاطر اعتقادت کنترلش کنی وبراشون دعا میکنم

به ستاره خانوم:

سلام

حالتون چطوره ؟

با اجازتون میخوام کامنتتونو جواب بدم

کامنتایی با موضوع و محتوای مشابهِ کامنتِ شما زیاد دیدم اینجا
ولی گاهی وقت نمیکنم جواب بدم،گاهی هم منطقِ طرفِ مقابلم که میخوام جوابشو بدم واسم قابلِ درک نیس
اینه که جواب نمیدم

با توجه به اینکه توی پستای قبل با شما حرف زدم، به نتیجه رسیدم که منطقتون واسم قابلِ درکه و میدونم حرف زدن با شما واسم نتیجه داره

منظورم این نیس که حرفمو قبول کنید،منظورم اینه که بدونِ جهت گیری و عاقلانه حرفامو میخونید و ممکنه قبول نکنید ولی مطمئنم آخرش منجر به توهین و تهمت و کینه و دعوا نمیشه و همینه که مهمه واسم

اینا رو جدی گفتما، قضیه هندونه و زیر بغل نیس 😀

چنتا از کامنتاتونو دیدم توی پستای این چنروز ، منطقی و منظم بود به نظرم ، هر چند اختلافِ عقیده داریم

با بخشی از کامنتتون کاملاً موافقم

مشخصه در هر صورت منی که ادعای مذهبی بودن دارم باید دینمو حفظ کنم ... حتی اگه همه دخترای خیابون لخت بیان بیرون ،بازم موظفم خودمو نگه دارم

فرمایشتون درباره غیبت کبری هم کاملا درسته و همشو قبول دارم

گناه کردن مثه پاشیدنِ آب رو لباس و سر و صورتِ دیگرانه

فرض کنین دیشب بارون اومده و چاله چوله های خیابون پر از آب شده، شما هم دارین از کنارِ خیابون رد میشین و میخواین برین دانشگاه ، یهو یه شاسی بلند با ۱۰۰ تا سرعت میاد از رو چاله رد میشه و همه ی وجودمون خیس میشه

دو دقیقه بعد دوباره یه ماشین دیگه

دوباره ...

دوباره ...

تا وقتی برسید دانشگاه، کلِ لباسا و سر و صورتتون خیس و گلی میشه

حالا مثالم چه ربطی به موضوع داشت؟

آزار دادنِ دیگران با پوشش ، شبیهِ همون آب ریختن رو سر و صورتِ مردمه

درسته که منِ پسر نباید نگاه کنم ولی خب بخوام نخوام چشمم میفته

شما میفرمائین دخترا هم حق آزادی دارن و هرجور بخوان میتونن لباس بپوشن

بله فرمایشتون درسته ولی آیا این آزادی و این حق، نامحدوده؟
طبیعتاً نه

شما هر عقیده و تفکری دارین هم واسه خودتون محترمه هم من بهش احترام میذارم

حالا بیاین فرض کنین منِ پسر، طرفدارِ حقوقِ مطلق و بی قید و شرط باشم
می دونین ماحصلش چی میشه؟

این میشه که من میتونم هر جور بخوام لباس بپوشم

پس ازین به بعد وقتی میخوام برم بیرون ، فقط با شورت میرم، اونم ازین شورتای تنگ ( معذرت میخوام، واسه روشن شدنِ موضوع دارم عرض میکنم )

شمای دختر هرچقدم رعایت کنی بازم چشمت میفته

بازم میبینی و اذیت میشی

آدمیزاد بالاخره از دیدنِ یه سری چیزا اذیت میشه

بعضی چیزا بینِ زن و مرد مشترکه مثلا وقتی چشمِ یه آدمو دارن از صورتش بیرون میکشن، اونی که میبینه عذاب میکشه

بعضی چیزا هم اختصاصیِ زن یا مرده

مثلا دیدنِ برجستگیای زن واسه مرد تحریک کنندس و اگه منجر به رابطه و ارضا نشه آزاردهندس ( جلو تر میگم منظورم چیه)

حالا شما منو تو خیابون با اون وضع میبینی و اذیت میشی
هم من اونجوریم هم خیلی از پسرای دیگه

طبیعتا دلخور میشی
اذیت میشی
وقتی هم بهم میگی که داری عذاب میکشی، بهتون جواب میدم که به شما ربطی نداره ، میخوام آزاد باشم ، سرت تو کارِ خودت باشه و ...

حالا همین قضیه رو برعکس کنین

ستاره خانوم، من شخصاً با حجابِ اجباری مخالفم

بعضی از خانوما هستن بی حجابن

یعنی موهاشون پوشیده نیس
دستشون دیده میشه تا آرنج
مانتو ندارن
عشوه و ناز نداره رفتار و حرفاشون

عادی رفتار میکنن

اینا به نسبت قابلِ تحملن

ولی انصافاً اون دختری که ساقِ پاش لخته، موهاش نصفه نیمه بیرونه،برجستگیاشو کاملا نمایان کرده( معذرت میخوام ) ، ساپورت و لباسای جذب و تنگ پوشیده که همه جاش بیرون ریخته، آرایشِ آنچنانی کرده،رفتار و حرفا و راه رفتنش پره از ناز و عشوه ...

انصافا این دختر داره پسرا رو عذاب میده

اگه قراره هرکی واسه خودش زندگی کنه خب هیچی، هر کدوم بریم توی یه غار و هرجور دلمون خواس بپوشیم و بخوریم و زندگی کنیم

ولی حالا که کنارِ هم زندگی میکنیم،لازمه ضرورتای زندگیِ اجتماعی رو رعایت میکنیم

مرد ذاتاً با دیدنِ بدنِ زن توی حالتی که کاملا برجستگیاش تو ذوق میزنه ، تحریک میشه
اذیت میشه ، شهوتی میشه

این موضوع غیرقابلِ انکاره

من دقیق درباره ی فرایندِ تحریکِ جنسیِ زن اطلاعات ندارم ولی در حدی که میدونم مشخصه موتورِ جنسیِ خانوما دیرتر روشن میشه
ولی پسرا اینطور نیستن

زود تحریک میشن

اگه اینجا قابلیتِ ارسالِ عکس داشت، چنتا عکس از دخترایی که به وفور تو خیابون میبینیم ،می فرستادم تا بدونِ جهت گیری دریارشون بحث کنیم

انصافاً بعضی دخترا یجوری لباس میپوشن که فقط میشه با دیدنشون شهوتی شد ، طرف خودش جوری میپوشه که به بدن و برجستگیاش توجه بشه نه فکر و شخصیتش

یه نکته بگم
اینا رو صرفا درباره ی خودم نمیگم، خداروشکر خودم ازین بابت نگرانیِ حادی ندارم

سعی میکنم چشممو کنترل کنم ، اینجوری راحت ترم

ولی حرفایی که میزنم به نظرم عمومیت داره

یکی از راهای نابودیِ یه مملکت اینه که اولویتِ آدماش بشه شهوت

شهوت جای خودش لازمه
خیلی هم لازمه

شهوت و تحریک و رابطه ی جنسی بینِ زن و شوهر باعثِ آرامششونه و بهشون حال و انرژیِ پاک میده ، یجوری بهشون لذت میده که دوس دارن تا آخر عمر مالِ هم باشن و این لذتو با هم تجربه کنن

ولی شهوتی که بخواد هر روز با دیدنِ دخترا و خانومای خیابون بالا بزنه و سرکوب بشه یا منجر به خودارضایی و گناه بشه ، خیلی بی ارزش و پسته

کسی هم اگه بگه تحریک نمیشه یا معصومه یا مریض

اگه پسر سالم باشه، با دیدنِ دختری که همه جاشو ریخته بیرون تحریک میشه

بازم تکرار میکنم، منه پسر ، دندم نرم چشمم کور باید چشممو کنترل کنم و هیزی نکنم ولی خداییش هرچقدم رعایت کنم باز خیلی چیزا آزاردهندس

شما فرمودین کشورای اروپایی

توی همون کشورا هم این مسائل وجود داره

کلی مستند ساختن دربارش که مثلا یه خانومی با پوششِ مناسب از خیابونای آمریکا ( فک کنم) رد میشه و دوربین مخفی اطرافشو میگیره

همون خانوم با پوششِ باز رد میشه و واکنشِ بقیه رو میگیرن که چقد تیکه و متلک بارش میکنن، چقد دنبالش میفتن و اذیتش میکنن

من نمیگم اخبار و مستندای ملی و ساختِ خودمونو ببینید ، بالاخره ممکنه واستون قابل قبول نباشه و جهت گیری داشته باشن
ولی مستندای خارجی چی؟

واسمون اینجوری جا انداختن که مردای آمریکایی و اروپایی چشم و دل سیرن، ولی حقیقت چیز دیگس

همین چن وقت پیش خانومی که خبرنگار بود توی ایتالیا داش کنارِ زمین فوتبال راه میرفت، تماشاگرا یه صدا داد میزدن سینه هاتو نشون بده ( معذرت میخوام )
اینهمه آمارِ تجاوز( به محارم ، به مرده، به بیمار، به آدمی که ده ساله تو کماس، به حیوونا ... )

توی خیلی از مراکزِ علمیِ اروپایی، واسه پوشش و رفتارِ خصوصا خانوما قانون گذاشتن

چون انکار ناپذیره که اگه شهوت اولویت باشه، زندگی مختل میشه

انصافاً توی همون کشورای اروپایی آمریکایی رفتارِ آقایون با خانومایی که لباسای ناجور میپوشن چیه؟

قطعا مزاحمت و آزار و هیزیِ بیشتر ...

من اروپا و آمریکا نرفتم ولی تا حدی ازشون اطلاع دارم،فیلم و مستند دریارشون دیدم،با آدمایی که رفتن صبحت کردم

یه موقع هس خانومی حجاب نداره ولی عادیه، جاهای حساسشو بیرون نریخته

ولی یه موقع حجاب نداره که هیچ، همه چیشو ریخته بیرون
انصافا بعضی از خانوما جوری لباس میپوشن که همون لباس پوشیدن اگه تو اتاق خواب باشه منجر میشه به تحریکِ شدیدِ شوهر و رابطه جنسی...

بعدشم بحثمون زور و اجبار نیس

اصن حجابی که با زور و اکراه باشه بی ارزشه

خیلی از خانوما خودشون حجابو دوس دارن ، چه محجبه های مانتویی چه چادری ، خودشون محجبه و چادری شدن ، چون رفتن دنبالش و واسشون جذابیت داشته

خیلی از خانوما و دخترا هستن که فقط ظاهرشون محجبه نیس، باطن و تفکرشونم محجبس

بازم میگم کاش زن و مرد همدیگرو بهتر بشناسن

من ضدِزن نیستم ، برعکسش شاید باشم ولی ضدِزن نیستم

حقیقت اینه که زن و مرد مساوی نیستن
عینِ هم نیستن، حقوق و تکالیف و استعداداشون متفاوته ، چه جسم و جثه و بدنشون، چه فکر و احساساتشون

اینکه زن و مرد از هم درک و شناختِ درستی ندارن، منجر میشه به اینکه توی دوره ی عادتِ خانوما،دعواها بیشتر میشه
چون بعضی مردا درک نکردن که این زن توی این چنروز خیلی حساسه، روح و جسمش داغون میشه،کلی از بدنش انرژی میره،بدنش ضعیف میشه
باید ده برابرِ روزای دیگه هواشو داشت
باید ده برابر نازش کرد،کمکش کرد

ولی خب وقتی درک و شناخت نباشه ...

وقتی درک و شناخت نباشه این تصور ایجاد میشه که خانوما برده ی مردان و باید بخاطرِ مردا خودشونو بپوشن و ...

خب وقتی خدا زیباییِ ظاهریِ فوق العاده به زن داده، وقتی مردا رو جوری آفریده که با دیدنِ برجستگیای زن تحریک بشن...دیگه چه انتظاریه که مرد ببینه و تحریک نشه؟ یکی از حمکتای این تحریک شدن اینه که زن و شوهر به هم وابسته میشن
بدنِ زن واسه شوهرش شدیداً جذابیت داره، چه چاق باشه چه لاغر، چه سفید باشه چه سبزه ...

وقتی مرد از زن شناخت و درک نداشته باشه،نمیتونه خوب ارضاش کنه از نظر جنسی

چون خودش زود تحریک میشه و زود ارضا میشه ، اگه درباره ی زن تحقیق نکنه، فک میکنه مثه خودشه

نتیجش این میشه که بعضی از خانومای متاهل از کاربلد نبودنِ شوهرشون مینالن ( حتی توی ۴۰ سالگی )
ناله دارن که به گناه افتادن چون شوهرشون نمیفهمه باید چیکار کنه

وقتی درک و شناختِ زن از مرد کافی نباشه، اسمِ بعضی از رفتاراشو میذاره مالکیت طلبی ، درک نمیکنه که این مرد، ذاتاً غیرت داره
رو زنش و مادرش و خواهرش حساسیت داره
.همونجوری که زن روی شوهرش حساسیت داره و دوس داره شوهرش فقط مالِ خودش باشه

حکایتتون از گلستانم خیلی قشنگ بود

درستشم همینه

اینکه بریم گوشه ی مسجد و صبح تا شب دعا کنیم به دردِ عممون میخوره

باید بینِ مردم باشیم و باخدا باشیم
اینه که ارزش داره

حکایتِ اون مردیه که دائم تو مسجد بود و مشغولِ نماز و دعا و ...
پیامبر بهش گفت پس خرجِ زن و بچتو کی میده؟ گفت من عبادت میکنم و خرجمو برادرم میده

پیامبر گفت برادرت مومنِ واقعیه نه تو
( این مضمونش بود، دقیق نبود )

بازم حرفمو تکرار میکنم
شما میگین زن باید آزادی داشته باشه توی پوشش

خب اگه پسرا از فردا با شورت بیان تو خیابون شما اذیت نمیشین؟ اعتراض نمیکنین؟ بالاخره چشمتون میفته

فرض کنین دارین با مامان باباتون تو خیابون راه میرین و هی این صحنه ها رو میبینین
درسته شما نگاه نمیکنین ولی شرمنده میشین

منم با مامانم میرم بیرون و بعضی دخترا رو میبینم خجالت میکشم ، اون لحظه از مامانم شرمم میاد

بازم میگم عقاید و افکارتون واسم محترمه

اینا نظراتِ من بود
اگه نقدی اشکالی داشتین بفرمائین

تشکر که وقت گذاشتین

ان شاءالله عاقبت بخیر بشین

تو نه اونموقع که دلبسته بودی کارات و‌رفتارات از روی عقل و پختگی بوده نه الان  با تجربه و‌پخته ای .  حقیقت اینه که اون دختر خانم عاقلانه ترین کار رو کرد که  به شما جواب رد داد. شما که ظرفیت شنیدن نه نداری بهتره به کسی دلبسته نشی ...قرار نیست به هرکی دل بستی اونم به شما جواب مثبت بده. کسی که ظرفیت شنیدن نه نداره چجوری پس فردا میخواد بار مسئولیت زندگی چند نفرو به دوش بکشه؟؟؟ به جای اینکه انقدر بگی زنها فلان و اون دختر که دوسش داشتم بهمان اولا سعی کن چمشتو حفظ کنی  و خانمارو نگاه نکنی دوما برای زندگیت یه فرد مناسب رو  در نظر بگیری که هم تحقیر نشی و هم همسر و مادر مناسبی برات باشه الان ده تا کامنت گذاشتی. توکامنت هات از هر ده کلمه نه تاش حرف زشت و تهمت و بد دلی بود ...منکه نمیشناسمت از این حجم بی ادبی وحشت کردم دیگه اون خانم مورد نظر شما که حق داشته چون مشخص نیست شما چه رفتارایی کردین.اول از همه بهتره  به خودتون رجوع کنید و خودتون رو اصلاح کنید.

من احساس میکنم اگه وارد رابطه ای بشی نیاز جنسیت و نیاز عاطفیا درصداشون باهم عوض میشه😅شایدم پنجاه پنجاه بشه.دوم اینکه این نیاز برای فردی ک شرایط شمارو داشته باشه کاملا عادیه.و در اخر باید بگم باز به خاطر شرایط زندگی ک دارید( ک گفتین خواهر ندارین و مادرتونم ک صدردصد به خاطر اخلاقش نمیتونید ارتباط خوبی باهاش بگیرید)افسرده شدین و یه همدم خیلی میتونه حالتونو خوب کنه به شرطی که منجر به جدایی نشه و در راه درستی باشه پیشنهاد میکنم حتما یه دختر خوب پیدا کنید واسه خودتون و ادامه زندگیتون و ارامش صد درصدیتون.موفق باشین

نمیدونم چی بگم /: بنظرم طبیعی باشه و افسرده نیستی

اوکی... 

اخه اطلاعاتتون درباره افسردگی کم بود فکر کردم شاید مثلا خلق پایین یا ناراحتی مقطعی رو خودتون اسم افسردگی گذاشتید روش.. اگه هنوزم دارید دارو مصرف میکنید، صبر کنید دوره مصرف تموم بشه.. بعد به فکر زن گرفتن و ازدواج باشید بهتره به نظرم

سلام

داستان کامل ترش این هست و داستان بالا خلاصه و با تغییر هست

میگویند که دو برادر بودند که پس از مرگ پدر، یکی جای پدر به زرگری نشست و دیگری برای اینکه از شر وسوسه های شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفت و غار نشین گردید.

روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند.

منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.

چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را می دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد.

چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمی بیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود.

در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان میکند،‌ دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد. 

چون زرگر این را می بیند میگوید:

«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند...»

و شعری از استاد سخن سعدی:

شنیدم زاهدی در کوهساری
قناعت کرده از مردم به غاری
بدو گفتم چرا در شهر نائی
که از آزار غربت وا رهائی
بگفت آنجا پریرویان نغزند
چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند

سلام

به شکست خورده 

اول باید بگم 

توی کشور ما اکثر آقایون خصوصا نسل جدید خیلی راحت به همسرشون خیانت میکنن و اصلا براشون شکسته شدن اون خانم اهمیت نداره

و اکثرا همین آقایون خواستار خانم خونه دارن

 یعنی ی نوکر و کلفت تمام وقت ک اگ ی روز از زندگیشون راضی نبود حق اعتراض نداشته باشه و به قولی بسوزه و بسازه

حالا خودشونم مدام در حال زن بازی   و پی گرفتن هوسش

اینکه هر کسی در طول زندگیش خطا میکنه واقعا قابل قبوله

شاید اگ ی مرد در طول زندگی مشترک ی بار  خیانت کنه قابل بخشش باشه اونم ب این خاطر چون مسلما دو نفر ک ازدواج میکنن اینو میپذیرن ک مطمئنا ی جاهایی قراره کوتاه بیان یا بخشش داشته باشن و ...

اما اینکه ی مرد کار همیشگیش باشه اصلا قابل بخشش نیست

حتی اگ ب شکل صیغه باشه چون از اونجایی ک اکثرا آقایون خیلی مذهبی تشریف دارن و حرف خدا براشون خیلی اهمیت داره خیانت ب شکل صیغه انجام میدن ک ی وقت خدایی نکرده ب گناه نیفتن

اینهمه آمار طلاق ب خاطر خیانت

زیاده

و خیلی دیگه از ازدواج هایی ک بر اثر هوس بازی مردا  عاقبتشون طلاق نیس اما خوب

ای کاش بود

با این وجود 

شما خودتون شخصا کی دید ی نفر بگه چجوری میشه جلوی اینهمه خیانت مردا گرفت؟

مثلا یا  سوالی توی همین سایت پرسیده بشه 

و یا اینکه دولت اقدامی بکنه

این در حالیکه ک هر سال ی عالمه بودجه خرج همین افرادی میشه ک دخترایی ک بی حجابن از سطح شهرا جمع و جور کنن

حالا باید بگم

مردا این مدلی اینقد زیاد خانما رو اذیت میکنن

پس چرا ما باید ب فکر باشیم ک ی وقت آقایون اذیت نشن و بخوایم خودمون ب خاطرشون ب زحمت بندازیم ?

این ی جواب کاملا غیر منطقی خدمت شما😎

من این حرفا رو در صورتی میزنم ک مامانم توی سن جوونیش چنتا ضربه روحی خیلی وحشتناک خورد ک شاید ۱۰سال توی زندگیش وقفه انداخت و رفتارشو ب شدت عوض کرد طوری ک مدت زیاد مجبور بود قرص اعصاب بخوره

اما این پدرم بود ک با وجوداینکه کارش زیاد بود اما فضای خونه رو طوری مدیریت کرد ک زندگی ک میتونست خیلی راحت بپاشه رو جمع کن و از خودگذشتگی خیلی زیادی ب خرج بده 

پس این حرفارو دارم در حالی میزنم ک باارزش ترین شخص زندگیم ی مرده

‌پس ب هیچ عنوان تفکر مرد ستیزانه ندارم

اما خوب در واقعیت باید بگم 

چن وقت پیش توی ی بحث کاملا درسی یکی از همکلاسی پسر بنده ک خیلی ادعای مذهبی بودن داره این حرفا 

گوشیشون داد دست من ک ی عکس ببینم 

حالا اون عکس، عکس آناتومی ی تیکه از بدن بود ک همه رگ ها و ماهیچه این حرفا با لاتین نامگذاری شده بود

چون عکس خیلی جزییات داشت دستم بردم تو صفحه ک عکس زوم کنم ک یدفعه این آقا با سرعت نور گوشیو از دستم گرفت طوری ک ی لحظه فکر کردم بمبی چیزی تو دستمه

بعدشم استدلالش این بود ک گفت میترسیدم نگاه عکس قبلی و بعدی این عکس کنی

حالا اینکه این عکس قبلی و بعدی چی بوده باشه بمنچه واقعا

اما مسلما چیز خوبی نبوده 

مطمئنا این آقا تنها مردی نیست ک عکس و فیلمایی تو گوشیش داره و اینکه حداقلش با گوشیش دیده ک چیزای درستی نیستن و چ بسا ب قول شما باعث تحریکش میشن

حالا دوس دارم جواب بدید این عکس و فیلم های مستهجن ما دخترا برا پسرا میفرستیم?

یا مثلا یادمه چن وقت پیش رفته بودیم ی شهر مقدسی ک توی اون زیارتگاهش باید حتما چادر داشتی و کوچکترین آرایش و یا موی بیرونی نباید داشتی منم ب شکل موجه ترین حالت ممکن داشتم از توی اون بخش مشترک بین آقایون و خانما رد میشدم  ک ۲تا آقا پسر خیلی راحت ی سری حرفای زشت خطاب ب من زدن

حالا باید بگم آیا حجاب من ب نوعی بود ک باعث تحریکشون و در نهایت ابراز بیشعوریشون شد?

و یا اول راهنمایی ک بودم آشپز مدرسه مون (از اونجاییکه از ساعت ۷صب تا ۵بعدظهر مدرسه بودیم مدرسه بهمون ناهار میداد)

از زیر ظرف غذا ک میخاست غذا بزاره تو ظرفاممون همیشه متاسفانه دستمون میگرفت اونموقع فقط دوس نداشتم این کارو بکنه و اصلا منظورشو نمیفهمیدم اما الان ک میفهمم واقعا یادآوریش ب شدت حالمو بد میکنه 

جالبه همین من هیچ وقت نباید این مطلبو ب هیچ کس بگم چون  تفکر بقیه نسبت ب من عوض میشه یعنی ی قربانی ک حق اعتراض نداره در حالیکه پسرا راحت میگن پوشش دخترا ما رو از راه ب در کرده

میشه بگید ی دختر اول راهنمایی با یونیفرم مدرسه ک هد هم زده و ی تار مو هاش مشخص نیست چه حوری اون مرد تحریک کرده?

و یا اینکه ی بار داشتم از خیابون رد میشدم ی آقایی ک سوار موتور بودن ب ی خانم ی حرف خیلی زشتو زننده  زدن ی لحظه برگشتم و نگاه کردم خانمه با چادر و ب موجه ترین شکل ممکن داشت راهشو میرفت!!

جالبه اکثر هم سن سالام تجربه ی بار دست مالی شدن توی دوران کودکیشون داشتن

حالا دوران کودکی ما شاید حدودا ۱۵سال پیش بوده باشه مثلا نمیدونم شما چن سالتونه اما مطمئنن میدونید اون دوران فساد اینقدر گسترده نبوده و یا دخترای بدحجاب اینقدر گسترده نبودن ک آقایون مومن و خدا پرست و زاهد از راه ب در کنن 

پس دلیل این تحریکشون و ضربه زدن ب بچه ها رو واقعا نمیتونم بفهمم!!

مردا خودشون متاسفانه اکثرا درگیر این چیزان بعد تقصیر میندازن گردن دخترا

شما میگید اگ آقایون رعایت نکنن ...

باید بگم اصلا برام اهمیت نداره و کوچکترین تغییری توی رویه زندگیم ایجاد نمیشه

حالا اگ با اون نوع خاص پوشش ک شما گفتید بیاین

تنها حالتی ک بهم دس بده فک کنم حالت تهوع باشه

مثلا من مسیری رو براتون مثال میزنم ک اغلب ازش عبور میکنم ی پیاده روی ۲۰دقیقه ای توی یکی از خیابون های اصلی و مرکزی ی کلان شهر

شاید ۲۰۰ نفر تو مسیر من باهام برخورد داشته باشن 

۲۰نفرشون میبینم  ب صورت کاملا گذرا مثلا شاید دوتاشون توجه منو جلب کنه ک اونم خیلی گذرا و ثانیه ای مطمئنا وقتی نیس ک من کامل تجزیه و تحلیلش کنم

البته اینکه دید آقایون تو این چیزا خیلی  قوی تره شکی نیست

اما خوب  چن ثانیه عبور از کنار هم وقت آنچنانی  نیس واقعا

شخصا شهر محل زندگی شما و سوال کننده برام جالب شده!

چون خودم کمتر پیش میاد دختر ناحور ببینم هر چند ک قبول دارم هست 

اما خوب ی خیابون اونقدرا هم شلوغ نیست ک هر جاشو نگاه کنی ی دختر اونم از نوع بدحجابش ایستاده باشه

و...

خلاصه از این چیزا ک بگذریم باید بگم که 

فرض کنید ی انسانی ک هیچ شناختی از دریا و جنگل نداشته باشه مثلا تا الان نابینا بوده قراره با دریا و جنگل آشنا بشه  

حالا نقاشی دریا رو ی نقاش ماهر و نقاشی جنگل ی بچه میکشه 

و بعد ب اون شخص نشون داده میشه اگ از اون آدم بپرسی ک کدوم منظره قشنگتره مطمئنن میگه دریا در حالیکه شاید اگه واقعیت جنگل و دریا میدید میگفت جنگل یا نهایتا میگفت در ی سطحن(شاید مثالم خیلی خوب نبوده باشه)

حالا ی جورایی مشترکه با اینکه شما منو خطاب دادید 

شما مطمئنا میدونید ک من توانایی تفکر تجزیه و تحلیل و نوشتن بالایی ندارم پس نمیتونم درست و منطقی از افکارم دفاع کنم  و شما رو قانع کنم 

حالا اگ نفر سومی بیاد و این پیام ها رو بخونه مسلما حرفای شما و طرز عقیده شما رو درست و منطقی میدونه چون ب نوعی نظر شما همون نقاشی دریاست🌊 و مال من 🌳🌲🌴

ولی اگ ی نفر دیگه ب جای من بود شاید میتونست ب نوعی حق این نوع طرز تفکر رو هم ادا کنه.

بازمم ممنون ک نظرمو خوندید🌻

سلام

کشته مرده ی اون پاراگرافای آخرتونم . کی گفته شما توانایی تجزیه وتحلیل بالایی ندارید ماشاءالله در سخن وشعر وداستان ید طولایی دارید همچنین در مغالطه

آخه کسی که حرفای مارو میخونه که دور از جون شما کور نیست اونم داره تواین جامعه زندگی میکنه واینارو میبینه

مگه توهمین سایت خیلی از همجنسای شما نگفتن ما که این خانوما با این وضعیت رو میبینیم یه جوری میشیم خدا به داد پسرا برسه(نقل به مضمون)

اون آشپزی که اون کار کثیف رومیکرده وبقیه کسایی که شما گفتید هم مثل همون دختر خانومایی که من گفتم هستند ودارن جامعه رو به فساد میکشونند. اما نمیشه اینو تعمیم داد .خیلی از مذهبی ها هم فقط در ظاهر مذهبی هستند اما همشون اینجوری نیستند

نمیدونم شاید دلیل قبول نکردنتون  این باشه که جنس مرد وزن باهم تفاوتای زیادی دارند وبرا همینه که حرف همدیگه رو نمی فهمیم .مثلا دخترا سمعی اند وپسرا بصری وشما هیچ وقت نمیتونیدحال یه پسر رو وقتی که تو چنین فضایی قرار میگیره درک کنید

باور کنید گاهی وقتا که از قبل بلوغم یادم میاد حسرت میخورم که چقد خوب بود نه نیاز به جنس مخالفی بود نه اذیت شدنی نه عذابی 

البته نیاز به جنس مخالف وویژگیهای جنسیتی از بزرگترین نعمتای خدا هستند اما ما خرابشون میکنیم وازشون  بداستفاده میکنیم 

اینم توجه داشته باشید منی که اینارو گفتم زن ستیز نیستم وعاشق مادر بد اخلاقم هستم و انشاءالله اگه خدا یه فرشته بهم داد از محبت لبریزش میکنم وبراش کم نمیزارم

به ستاره خانوم:

سلام
اولاً تشکر میکنم که جواب دادین

دوماً گفتین تواناییِ تفکر و تجزیه تحلیل و نوشتنِ بالایی ندارین ...
به نظرم اصلاً اینطور نیس

نمیدونم چه اصراری دارین به این موضوع ولی مشخصه اعتماد به نفستون پائینه یا دارین شکسته نفسی میکنین

منم در سطحی نیستم که بتونم تواناییِ آدما رو از نظر تجزیه تحلیل بررسی کنم ، خودمم در حدی که گفتین نیستم
ولی خب نوشته های منظمی دارین اتفاقاً

حداقل از نظر من نوشته هاتون منطق و نظمِ خاصی داره ( منظورم این نیس که محتوای حرفاتون کاملاً مطابقت داره با افکارم، منظورم اینه که میفهمم تهش منظورتون چیه و پایه ی فکریتون ، منطقیه که دارین

نمیدونم شاید نتونستم منظورمو برسونم ، فک کنم یکی مثه اسکیزوئید متوجه بشه چی میگم)

سوماً مثالتون درباره ی دریا و جنگل خیلی سلیقه ای بود
من که دریا رو در هر صورت ترجیح میدم😆

حالا بریم سراغِ محتوا :

گفتین " توی کشور ما اکثر آقایون خصوصا نسل جدید خیلی راحت به همسرشون خیانت میکنن و اصلا براشون شکسته شدن اون خانم اهمیت نداره"

انصافاً اینطور نیس

درینکه بعضی از آقایون اینجورین شکی نیس ولی غیرمنصفانه و خلافِ واقعیته که بگیم اکثرِ آقایون اینجورین .

دور و برِ خودمم بودن و هستن مردای متاهلی که خیانت کردن و دلِ خانومشونو شکستن

ولی خب خانومای متاهلی هم هستن و بودن که خیانت کنن و دلِ شوهرشونو بشکنن

هرچند اگه بخوایم مقایسه کنیم،قبول دارم که درصدِ آقایون بیشتره توی این مسائل

گفتین " اکثرا همین آقایون خواستار خانم خونه دارن

 یعنی ی نوکر و کلفت تمام وقت ک اگ ی روز از زندگیشون راضی نبود حق اعتراض نداشته باشه و به قولی بسوزه و بسازه "

بازم مخالفم با فرمایشتون

یعنی واقعاً از نظرِ شما زنِ خونه دار = نوکر و کلفتِ تمام وقت؟؟؟

جالب و عجیبه واقعا

توی پستِ " آیا خانه داری واقعا یه شغله؟" با خودتون حرف زدم ، بازم کامنت زدم اونجا و این بحثا رو مفصل تر گفتم
پس بازم ارجاعتون میدم به اونجا ، چون بخوام دوباره بازش کنم باید تا صبح تایپ کنم

شخصاً دوس دارم اگه روزی ازدواج کردم ، خانومم خونه دار باشه
نه بخاطرِ اینکه به قولِ شما نوکری و کلفتی کنه

بخاطرِ آسایش و رفاهِ خودش
دندم نرم چشمم کور، پول در میارم،اونم با خیال راحت به زندگی برسه ( اینم وظیفه ای هس که دینم رو دوشم گذاشته و کاملا منطقی و عدالت محوره و مطابقت داره با خلقت و روحیاتِ زن و مرد)

پس نوکری و کلفتی بی معنیه

اتفاقاً از نظر شرعی ، زن وظیفه ای واسه پخت و پز و شستن و کارای خونه نداره، همینکه انجام میده داره لطف میکنه
لطفاً دوباره کامنتای اون پستو بخونین تا دقیق تر متوجه شین

گفتین " حتی اگ ب شکل صیغه باشه چون از اونجایی ک اکثرا آقایون خیلی مذهبی تشریف دارن و حرف خدا براشون خیلی اهمیت داره خیانت ب شکل صیغه انجام میدن ک ی وقت خدایی نکرده ب گناه نیفتن"

صیغه میتونه جلوی خیلی از مفاسدو بگیره ، خودمونم نباید ازش سواستفاده کنیم
حالا اینکه یه عده ازش سواستفاده میکنن دیگه با خودشونه

هرچند بازم درصدِ مردایی که میرن سراغِ صیغه کمه
حداقلش بخاطرِ اینکه اصلا پذیرشِ عرفی نداره

گفتین "شما خودتون شخصا کی دید ی نفر بگه چجوری میشه جلوی اینهمه خیانت مردا گرفت؟"

زیاد دیدم ، چه توی عالمِ واقع چه توی همین وبلاگ

زیاد پست هست درباره ی اینکه خانوما میگن چطور شوهرمونو جوری جذبِ خودمون کنیم که سراغِ دیگران نره؟ چطور چشم و دلِ شوهرمونو سیر کنیم ؟

اتفاقاً خیلی از پسرا و آقایونِ همین وبلاگ نسبت به خیانتِ مردا اعتراض دارن و خودشون وفادارن

خیانت و هوس بازی توی هردو جنس وجود داره ، توی آقایون بیشتر

گفتین" مثلا یا  سوالی توی همین سایت پرسیده بشه 

و یا اینکه دولت اقدامی بکنه"

اینجا وبلاگه نه سایت

دولت که چه عرض کنم ولی خب کارای فرهنگی ای انجام میشه که قطعا کم و ضعیفه و باید بیشتر و دقیقتر باشه

مثلاً بعضی از برنامه های تلوزیون درباره ی تحکیم خونواده و وفاداری و اینجور مسائله

ولی خب حرفاتونو تائید میکنم و باید تربیت و فرهنگ سازی بیشتر بشه

گفتین " پس چرا ما باید ب فکر باشیم ک ی وقت آقایون اذیت نشن و بخوایم خودمون ب خاطرشون ب زحمت بندازیم ?"

علامت سوالو برعکس گذاشتین

بازم که حرفِ خودتونو تکرار کردین
توی کامنتِ قبلم خدمتتون عرض کردم که بحث فقط این نیس که آقایون اذیت نشن

یجوری میگین انگار خانوما قراره عذاب بکشن که آقایون راحت باشن
نه
واقعا اینطور نیس

کامنتِ قبلیمو لطف کنین دوباره بخونین ، کامل توضیح دادم اینو

خدا بابا مامانتونو حفظ کنه

خداروشکر باباتون الگوی خوبیه واستون که بدونین مردای خوب کم نیستن،قبول دارم بعضیا چقد خائن و هوس باز و بی لیاقتن، ولی اینکه بگیم اکثرِ آقایون فلانن ، دور از منطق و عدالته

درباره همکلاسیتون نمی شه این نتیجه رو گرفت که چیزِ خوبی توی موبایلش نبوده

ممکنه عکسای قبل و بعدِ اون عکس، عکسِ خودش بوده توی باشگاه ،
شخصاً اگه عکسی توی باشگاهِ بدنسازی بگیرم، دوس ندارم خانومی اونو ببینه چون پوششم مناسب نیس

یا ممکنه یه عکسِ پسرونه باشه که توی خوابگاه گرفتن و نمیخواسته شما ببینین چون لباساسون مناسب نبوده

پس نمیشه قضاوت کرد که لزوماً عکسِ زشتی بوده

انصافاً هیچ تلازمی وجود نداره بینِ اینکه موبایلشو ازتون گرفته با اینکه عکسای قبل و بعدش لزوماً زشت باشن

واسه خودمم پیش اومده، حتی درباره ی مامانم که موبایلمو بهش دادم چنتا عکس ببینه ولی از یه جایی به بعد ازش موبایلو گرفتم چون عکسای بعدش واسه دوستم بود که با موبایلم ازش گرفته بودم و قرار بود واسش ارسال کنم

البته اینکه موبایلو با حالتِ بدی ازتون گرفته رو تائید نمیکنم، باید حواسش میبود و عکسای قبل و بعدشو مرتب میکرد یا محترمانه ازتون می گرفت یا ...

حالا این که یه مثال بود واسه رسیدن به هدف

گفتین "حالا دوس دارم جواب بدید این عکس و فیلم های مستهجن ما دخترا برا پسرا میفرستیم?"

بازم علامت سوالتون برعکسه

فیلمای پورن که داشتنش کمتر از یکی دو دقیقه زمان میبره رو هم پسرا دارن هم دخترا، هرچند بازم پسرا بیشتر درگیرشن

من قویاً مشکل دارم با این فیلما

شرعاً که حرام و گناهه
عقلاً،اخلاقاً،منطقاً مشکل داره

اونایی که این فیلما رو میبینن چن گروهن
بعضیا که معتاد شدن و واسشون عادت شده

بعضیام لحظه ای درگیر میشن

بهتون گفتم پسرا و آقایون زودتر تحریک میشن و توی خیابون و اینور اونور ممکنه اذیت شن
اونایی که هیزی نمیکنن خب دمشون گرم
ولی بعضیا هیزی میکنن و بعدشم که میرن خونه، میرن سراغِ این فیلما

عمومیت نمیدم ولی اتفاقیه که افتادنیه

فرمودین" یا مثلا یادمه چن وقت پیش رفته بودیم ی شهر مقدسی ک توی اون زیارتگاهش باید حتما چادر داشتی و کوچکترین آرایش و یا موی بیرونی نباید داشتی منم ب شکل موجه ترین حالت ممکن داشتم از توی اون بخش مشترک بین آقایون و خانما رد میشدم  ک ۲تا آقا پسر خیلی راحت ی سری حرفای زشت خطاب ب من زدن

حالا باید بگم آیا حجاب من ب نوعی بود ک باعث تحریکشون و در نهایت ابراز بیشعوریشون شد?"

علامت سوال برعکسه

اونجایی که گفتین به شکل موجه ترین حالت ممکن ، ذهنم هنگ کرد
بهتر بود میگفتین به موجه ترین حالت ممکن ، شکلو به کار نمیبردین بهتربود

خدمتتون عرض کنم که اینجور آدمای بیشعور متاسفانه وجود دارن
ولی غیرقابلِ انکاره که مزاحمتِ کمتری واسه خانومای محجبه ایجاد میشه

البته تیکه و متلک یه طرفه نیس و از طرفِ دخترا هم گاهی نثارِ پسرا میشه هرچند بازم پسرا تو این زمینه فعال ترن

خودم چون قیافه ی درست حسابی ندارم تجربه نکردم ولی زیاد هم شنیدم هم دیدم که دخترا به پسرا تیکه و متلک بندازن

در هر صورت اون جور پسرا که گفتین استثنان، قطعا پسرا کمتر مزاحمِ دخترای محجبه میشن به دلایلِ مختلف

درباره آشپزِ مدرستونم باید بگم متاسفم، ایشون بیمار بودن

گفتین " جالبه همین من هیچ وقت نباید این مطلبو ب هیچ کس بگم چون  تفکر بقیه نسبت ب من عوض میشه یعنی ی قربانی ک حق اعتراض نداره در حالیکه پسرا راحت میگن پوشش دخترا ما رو از راه ب در کرده"

نه اتفاقا اینطور نیس، اگه به دختری تعرض شد باید بگه و نباید از ترسِ آبرو و حرفِ مردم اونو قایم کنه
هم واسه اینکه غرور و عزت نفسِ خودش حفظ شه هم واسه اینکه اون بی صفتی که اینکارو کرده مجازات شه

ببینید من نمیگم پوششِ دخترا تک عاملیه که پسرا رو از راه به در میکنه
ولی خب فرض کنین جلوی یه آدمِ گشنه که ۵ ساعته گشنشه، یه کیکِ خوشمزه و رنگارنگ میذارن و هی آب و تابش میدن ...

اون پسر یا باید سرکوب کنه و انقد با خودش کلنجار بره که پدرش در بیاد
یا خودارضایی میکنه
یا ...

حتما میگین خب نگاه نکنه
درسته
قبول دارم ولی انصافا گاهی ناگزیر میشه،گاهی چشم میفته

الانم خیابون پر شده از صحنه ها و پوششای عجیب

فرمودین " میشه بگید ی دختر اول راهنمایی با یونیفرم مدرسه ک هد هم زده و ی تار مو هاش مشخص نیست چه حوری اون مرد تحریک کرده?"

آره میگم
علامت سوال بازم برعکسه

اون یارو مریض بوده به نظرم
رفتارش طبیعی نیس

ولی جالبه بدونین بیماری ای هس به اسمِ " پدوفیلیا "
یعنی آدمی که مبتلا به این انحرافه،گرایش به بچه ها داره
هم خانوما ممکنه بهش مبتلا بشن هم آقایون ولی شیوعش توی آقایون بیشتره

بخوام براتون ساده بگم این میشه که طرف به بچه میل داره

فرضاً یه مردی که پدوفیلیا داره ، بینِ یه دخترِ ۲۰ ساله و یه بچه ی ۸ساله ( چه دختر چه پسر، ولی بیشتر دختر ) اون بچه رو انتخاب میکنه

یه نوع گرایشِ انحرافیه

این لینکو بخونین ، درباره ی پدوفیلیا بیشتر توضیح داده :

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D9%84_%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86

درباره اون خانومِ چادری هم حرفم همون قبلیاس
طبیعتا محجبه ها کمتر در معرضِ تعرضن ولی بازم هستن آدمای مریض که فقط آزار میدن و واسشون مهم نیس طرفشون مجرده،متاهله،جوونه،پیره،محجبس،بازه...

گفتین " حالا دوران کودکی ما شاید حدودا ۱۵سال پیش بوده باشه مثلا نمیدونم شما چن سالتونه اما مطمئنن میدونید اون دوران فساد اینقدر گسترده نبوده و یا دخترای بدحجاب اینقدر گسترده نبودن ک آقایون مومن و خدا پرست و زاهد از راه ب در کنن 

پس دلیل این تحریکشون و ضربه زدن ب بچه ها رو واقعا نمیتونم بفهمم!!

مردا خودشون متاسفانه اکثرا درگیر این چیزان بعد تقصیر میندازن گردن دخترا"

مطمئناً درسته نه مطمئنن

من ۲۲ سالمه

بخشی از جوابتونو چن خط بالاتر دادم ، بعضیا پدوفیلیا دارن ، مریضن

مردا اکثراً درگیرِ این چیزان؟
انصافا اکثرِ مردا اینجوری نیستن

بهتره بگیم بخشی از مردا

گفتین " حالا اگ با اون نوع خاص پوشش ک شما گفتید بیاین

تنها حالتی ک بهم دس بده فک کنم حالت تهوع باشه"

همونجوری که گفتم فرایندِ تحریک شدنِ زن ، طولانی تر از مرده، ضمناً مردا بصری ترن،چشمی ترن

یه مرد با دیدنِ یه زن توی حالتایی که توی کامنتِ قبلم گفتم، تحریک میشه،اذیت میشه
چون دچارِ شهوت میشه ولی نمیتونه بروزش بده
حالا هرچقدم تیکه بندازه و ... به نتیجه ی واقعی نمیرسه

ولی یه خانوم با دیدنِ صحنه ای که واستون مثال زدم،یا دچار حالت تهوع میشه یا بدش میاد یا کنجکاو میشه

مثالم واسه روشن شدنِ مفهوم بود

شما حالتیو در نظر بگیر که بری توی خیابون و چیزای مختلف شما رو از نظرِ جنسی اذیت کنه
هر چند ممکنه تصورش واسه شمای خانوم سخت باشه
ولی خب واسه آقایون اتفاق میفته

گفتین " شخصا شهر محل زندگی شما و سوال کننده برام جالب شده!

چون خودم کمتر پیش میاد دختر ناحور ببینم هر چند ک قبول دارم هست 

اما خوب ی خیابون اونقدرا هم شلوغ نیست ک هر جاشو نگاه کنی ی دختر اونم از نوع بدحجابش ایستاده باشه"

من یه شهرِ ثابت نیستم،رفت و آمد دارم بینِ دو تا شهر

ولی خب چیزایی که خدمتتون عرض کردم چیزای عجیب غریبی نیس و محلِ زندگیمم جای عجیب غریبی نیس

پوشش و وضعی که دارم ازش حرف میزنم هم توی شهرای کوچیک و شهرستانا وجود داره هم توی شهرای بزرگ

عجیبه که شما توی کلان شهر زندگی میکنین و میگین دخترایی با پوششِ ناجور ، کم میبینین

هرچند قطعا تعریفِ شما از ناجور با تعریفِ من از ناجور متفاوته

تعریفِ من از ناجور همون چیزایی هس که توی کامنتِ قبلم گفتم و با ملاک قرار دادنِ اونا ،بخشی از خانوما که درصد و جمعیتشون کم نیس،پوششِ نامناسبی دارن به نظرم

اتفاقا هرجای کوچه و خیابونو که میبینم ، متاسفانه خانومایی با اینجور پوششا میبینم

کامنتم خیلی طولانی شد

اگه به هر دلیلی( مثلاً منطقی نبودنِ من، یا اینکه وقت نداشتین، یا حس کردین بحث بی فایدس یا ... ) تمایلی به ادامه ی بحث نداشتین ، بفرمائین که جواب ندم

تا همینجاشم لطف کردین جواب دادین و خوندین

دلتون شاد

شما واقعا موجود وحشتناکی بودین همینه که دختره از دستت فراری شده اگه آدم خوبی بودی به جای اینهمه توهین به دخترا زندگیتو میساختی فعلا که ثابت شده پشت هر زن شکست خورده ای یه مرد خوابیده واسه شما پسر پخته ی جزغاله شده همین که لحضه لحضه ی زندگیتون پر از عذابه کافیه

آنکس که بدم گفت بدی سیرت اوست  

وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست 

حال متکلم از کلامش پیداست 

برزبان میراند آنچه را که در اوست

سلام 

به آقای شکست خورده

باید خدمتتون بگم که به هیچ عنوان آدم بی جنبه ای نیستم و از اینکه پیاممو کسی ریپلای کنه واقعا  ناراحت نمیشم

اما ی وقتایی هست ک میبینی فقط هدف طرف مقابل اینه ک ظایع یا مثخره یا طحقیرط کنه

یابخاد بهت بفهمونه که  بی سوادی

من کم سواد شاید باشم اما خوب بی سواد نیستم ‼️

واقعا فکر میکردم با جواب دادن ب شما، شما مفهوم حرف منو درک کنید نه اینکه بخاین غلت املایی و رسم الختی بگیرین 

حالا اگ غلط املایی ب شکلی باشه که مفهوم کلمه عوظ شه بازم قابل قبوله اما غلط های الکی بی موررد رو اصن نمیتونم  درک نمیکنم‼️

حالا مطمئنن یا مطمئنا❓ (با تنوین ک متاسفانه تنوین گظاشتن  با گوشی من هزارتا دردسر داره) 

مطمئنن فرقی تو معناش ایجاد نشده

این در حالیه ک خودتون مثل رو مثه نوشتید.

و یا  واقعا نمیدونستم نوشتن ی “شکل” ازافه باعس بشه ذهنتون هنگ کنه

وگرنه بیشتر دقت میکردم که  ی وقت آسیبی نبینید 

الانم معزت میخام شما ب بزرگواری خودتون ببخشید.

ضمنن تو متن بالا ی عالمه غلط املایی هست اگ بچه خوبی باشید و همشون پیدا کنید عمو محسن قول میده ی کادو🎁 خوب براتون بخره.

و باید بگم که

▪️منظور گوینده 👄درک شنونده👂🏻 است.

از اینا ک بگذریم 

باید خدمتتون عرض کنم که 

قسمت اول کامنتم ک شما کلی بابت مثال نقض آوردنش زحمت کشیدید خودم گفته بودم غیر منطقی هست حالا یعنی چی

یعنی جوری ک مطمئنن از نظر هرکی رده

و میخاستم چیزایی رو بیان کنم ک خلاف اعتقاداتون هست

پس جای بحثی براش نبود واقعا

دلیلشم واضحه

اینکه اگ دختران بی حجاب از سطح شهر جمع بشن مطمئنن خیانت مردا هم کاهش پیدا میکنه چرا که رابطه اشون علت و معلولیه

اونم ب دو دلیل یکیش شاید همینه ک شما میگید

ک مردا کمتر تحریک میشن پس توانایی کنترل خودشونو دارن 

دلیل دومش هم اینه ک خانمایی ک شغلشون اینه کمتر میشن پس دسترسی آقایون و یا فریبشون هم کمتر میشه.

در مورد خانم های محترم خونه دار هم باید بگم که پیامتون سر اون پستو کامل خونده بودم  نیازی ب ارجاع نبود 

خودمم ب هیچ عنوان لفظ نوکر و کلفت برای این دسته از خانما  قبول ندارم 

توی اونجا هم بکارش بردم چون بعدش خودم گفتم این طرز تفکر مردوده پس بازم جای بحث نبود.

کلفت و یا نوکر کارش از سر اجباره و عشق و علاقه ای توش نیست اما ی زن مطمئنن از اینکه برای بچش کاری انجام بده ناراحت و حتی خسته هم نمیشه

حتی کلمه مفت خور رو هم ک شما بحث داشتید سرش درست نمیدونم

چرا که هر کس ی رزق روزی پیش خدا داره ک ی جوری ب دستش میرسونه 

ب ی خانم مهارت و علم و یا موقعیت میده ک شغل داشته باشه 

ب یکی دیگه هم روزیشو از طریق شوهرش بهش میرسونه

پس در هر دو حالت فرقی نداره.

هر دوش چیزی ک از خدا بهشون رسیده پس دلیل بر برتر بودن ی گروه خاص بر دیگری هم نیست

حرفاتونم توی پیام های قبلی ب جز این آخری کامل قبول دارم

هر زنی به شاغل بودن علاقه داره میتونه شاغل باشه 

اینا رو هم در حالی میگم ک خودم در آینده 💯درصد شاغلم مگه اینکه بلایی سرم بیادمثلا قطع  عضو یا  کور و چیزی بشم

و اینکه با مکلف بودن زن ب شاغل بودن به قول شما هم  موافق نیستم

و حتی اگ همچین مواردی رو ببینم  ناراحت میشم مثل پستی ک (گرونی بیداد میکنه) نظر اکثر دوستان شاغل بودن اون خانم بود برام خیلی ناراحت کننده بود

اینا همش مربوط به بحث قبل تر هست

اما گفتم ک ی وقت فکر نکنید این همه وقت برای  نوشتن توی اون پست  گذاشتید 

آب توی هاون کوبیدن بوده

 و یا

مصداق  نرود میخ آهنین در سنگ شده

در مورد مثالمم هم در مورد همکلاسیم بله شاید من اشتباه کردم

اول خواستم اینو بگم که گه گاهی ک توی قسمتی توی اینستاگرام ک قبلا بود ک نشون میداد فالورات چی لایک کردن و الان خوشبختانه برداشته شده نگاه میکردم میدیدم اکثرا عکسایی رو لایک میکردن ک خوب نبود شاید از همچین قابلیت اینستا خبری نداشتن البته❗️

اینو نمیگم برا اینکه بخوام بگم اگه اون مثالمو نقض کردید هنوز دارم نه

برای این میگم،که شاید گفتن اون باعث شده شما این دلایلو برام بیارید وحکمتش این بوده که قضاوت نابه جامو پس بگیریم 

و یادم بیاد خودمم شده ک خیلی ضربتی گوشیمو از دست بقیه کشیدم در حالیکه چیز بدی نداشتم واقعن 

مثلا برا تولد داییم عکس چهره شو  کشیده بودم توی گوشیم ازش عکس انداختم بعد ی بار داشت نگاه عکسام میکرد چون نمیخاستم اون عکس ببینه ی دفعه با سرعت بیشتری از اون آقا گوشیو از دستش کشیدم اما خوب اصلا یادم نبوده چون مال چن وقت پیش بوده و وقتی پیامتون خوندم یادم افتاد(ببخشید هی مثال و قصه میارم وسط حرفا)

و اینکه

در مورد بیماری هم خبری نداشتم و سر فرصت اون لینکو میخونم ممنون باعث اطلاع رسانیتون.

در مورد پوشش دخترا هم نظری ندارم واقعا

شخصا با جواب سوال کننده به خودم موافقم

شاید تفاوت پسرا با دختراس ک من بی خبر باشم و نتونم درک کنم پس ترجیح میدم روی اعتقاد قبلیم پافشاری نکنم 

شاید مثل این باشه ک وقتی داری از بازار رد میشی و قصد خرید نداری گذرا نگاه میکنی یا اصلا نگاه نمیکنی

حالا اگ قصدت خرید باشه شاید با دقت و کامل نگاه کنی شاید نوع نگاه زن و مرد همینقدر متفاوت باشه بازم نمیدونم!

کامنت اولمم شاید نظر من باشه اما خوب من سوال کننده درک نکردم

پس حق اظهار نظر با اون لحن رو نداشتم پس ی معذرت خواهی ب سوال کننده بدهکارم🌺🌺

خداحافظ👋🏻👋🏻

به ستاره خانوم:

سلام

در منطقی و باجنبه بودنتون شکی نیس

هدفِ منم تمسخر و تحقیرتون نبود

نه من درحدی هستم که شما رو موردِ تمسخر قرار بدم نه شما با یه غلط املایی کوچیک میشین

واقعنم مفهوم و محتوای حرفاتون واسم مهم بود

کلماتی مثه " اصن" و " مثه" رو چون توی حرفای روزمرمون همینجوری میگیم،توی نوشتن همینجوری مینویسم
بازم ممکنه خیلیا ایراد بگیرن و نظرشون این باشه که این جوری ننویسم ، نظرشون محترم

شخصاً اگه کسی ازم غلط املایی بگیره اتفافاً خوشحال میشم ، چون اگه نگیره من تا آخر عمر یا تا جایی که کسی دیگه غلطمو بهم یادآوری کنه، اشتباه مینویسم
ولی با تذکر، حداقل ازون به بعد دیگه غلط نمینویسم
خودمم گاهی غلط مینویسم ، گاهی قبلِ نوشتنِ کلمه ای توی نت سرچ میکنم که درستشو بنویسم

قلباً هدفِ بدی نداشتم، اونجاهایی هم که گفتم هنگ کردم و علامت سوال برعکسه،شوخی کردم

خودم که داشتم میخندیدم،حالا شاید توی نگارش نمود نداشته ( شاید اگه شکلک میذاشتم متوجه میشدین )

بازم تاکید میکنم متناتون واسم جالبه و خدا میدونه نه هدفم طخریب بود نه طمصخر نه طهغیر

پس رسماً ازتون معذرت میخوام

گفتین " ضمنن تو متن بالا ی عالمه غلط املایی هست اگ بچه خوبی باشید و همشون پیدا کنید عمو محسن قول میده ی کادو🎁 خوب براتون بخره. "

باشه 🤣

شروع میکنیم

" اما ی وقتایی هست ک میبینی فقط هدف طرف مقابل اینه ک ظایع یا مثخره یا طحقیرط کنه"

۱) ضایع

۲) مسخره

۳) تحقیر

" یابخاد بهت بفهمونه که  بی سوادی"

۴) بخواد

" واقعا فکر میکردم با جواب دادن ب شما، شما مفهوم حرف منو درک کنید نه اینکه بخاین غلت املایی و رسم الختی بگیرین "

۵) بخواین

۶) غلط

۷) رسم الخطی

" حالا اگ غلط املایی ب شکلی باشه که مفهوم کلمه عوظ شه بازم قابل قبوله اما غلط های الکی بی موررد رو اصن نمیتونم  درک نمیکنم‼️"

۸) عوض

۹)بی مورد

۱۰) علامت تعجب برعکسه 😆

" حالا مطمئنن یا مطمئنا❓ (با تنوین ک متاسفانه تنوین گظاشتن  با گوشی من هزارتا دردسر داره) "

۱۱) مطمئناً

۱۲)علامت سوال برعکسه

۱۳) گذاشتن

" مطمئنن فرقی تو معناش ایجاد نشده"

۱۴) مطمئناً

" و یا  واقعا نمیدونستم نوشتن ی “شکل” ازافه باعس بشه ذهنتون هنگ کنه"

۱۵) اضافه

۱۶) باعث

" الانم معزت میخام شما ب بزرگواری خودتون ببخشید."

۱۷) معذرت

۱۸) میخوام

من ۱۸ طا قلتی که وجود داشطو پیدا کردم، امیدوارم شما و اقای نجفی هم به وعده وعیدایی که دادین عمل کنین

گفتین ️منظور گوینده 👄درک شنونده👂🏻 است.

اره فرمایشتون کاملاً درسته

"کلفت و یا نوکر کارش از سر اجباره و عشق و علاقه ای توش نیست اما ی زن مطمئنن از اینکه برای بچش کاری انجام بده ناراحت و حتی خسته هم نمیشه"

درست میگین

" حتی کلمه مفت خور رو هم ک شما بحث داشتید سرش درست نمیدونم

چرا که هر کس ی رزق روزی پیش خدا داره ک ی جوری ب دستش میرسونه 

ب ی خانم مهارت و علم و یا موقعیت میده ک شغل داشته باشه 

ب یکی دیگه هم روزیشو از طریق شوهرش بهش میرسونه"

بازم موافقم

" هر دوش چیزی ک از خدا بهشون رسیده پس دلیل بر برتر بودن ی گروه خاص بر دیگری هم نیست"

دقیقا همینطوره

" اینا رو هم در حالی میگم ک خودم در آینده 💯درصد شاغلم مگه اینکه بلایی سرم بیادمثلا قطع  عضو یا  کور و چیزی بشم"

دور از جونتون

خیره ان شاءالله

امیدوارم اونی واستون پیش بیاد که صلاحتونه

در موردِ اون همکلاسیتونم خب ظاهراً ...

هر چند هرکی که مذهبیه لزوماً ۱۰۰ درصد مقید نیس

بالاخره آدمیزاد یه جاهایی کارش میلنگه
هرکی از یه جایی ضربه میخوره

یکی از شهوتِ جنسی ضربه میخوره،یکی از قدرت طلبی، یکی از پول ...
البته اینا توجیه کننده ی این نیس که ایشون عکسای نامناسبی رو لایک میکرده

بالاخره آدمی که مذهبیه باید بیشتر از دیگران رعایت کنه ، چون دیگران اونو نماینده ی دین و اعتقاداتش میدونن

" شاید تفاوت پسرا با دختراس ک من بی خبر باشم و نتونم درک کنم پس ترجیح میدم روی اعتقاد قبلیم پافشاری نکنم "

این حرف و حرفای بعدتونم نشونه ی منطقی بودنتونه

ماها توی دنیای واقعیمون به اندازه ی کافی درگیری و دلخوری و دل شکستن داریم ، فضای مجازی هم بخواد دلخورمون کنه دیگه خیلی بد میشه

امیدوارم منو ببخشین و ازم دلخور نشین

واقعا یعنی تو مخم نمیگنجه شما پسرا نگاه میکنید بعد یه دختر نگاتون میکنه میگید هیز خداوندا از کدوم کره اومدید طرز فکرتون چیه من یه پسر نگام کنه نگاش میکنم با اینکه معتقدم میدونی چرا اوایل نگاه نمیکردم یعنی واقعا اذیت میشدم اعصابم بهم میریخت فک کن کسی زل زده بهت تو نگاش نمیکنی این نگاش مخ ادمو انگار سوراخ میکنه سرتو بنداز پایین برو بیا والا 😒هنوزم در تعجبم نگاه میکنید بعد دخترا هیزن😕

ببین داداش منم کپی خودت بودم شاید بدتر.می پونک قبول نمی کنی و می گی خودت حالت از همه بدتره اما بدون من بدتر تو بودم.

من حالم خیلی بده بود.همینطچر بودم یعنی با یه دختر اصلا نمی تونستم صحبت کنم و نمی خواستم که اون بفهمه که من این مشکل را دارم.

اصلا بازار که میرفتم نگاهم همش به کف خیابون بود که نگاهم به کسی نیفته که تحریک بشم.

اگر نگاهم به کسیمی افتاد و تحریک می شدم وا ویلا بود.هزار با توبه و توصل به همه پیامبران و امامان و کلا هر طور که بود ابراز پشیمانی می کردم.

می خواهم یک چیزی بگم امیدوارم دوستان فکر بد نکنند به هر حال دوره بلوغ بودم و تغییرات هورمونی داشتم.

اما من حتی نمی گذاشتم مادرم دست به من بزنه یا ببوسم یا با خاله و عمه موقع سلام کردن روبوسی نمی کردم. چون توی فکرم مدام این بود نکنه من با این کار ها تحریک بشم. همین فکر ها باعث میشد من بیشتر تحریک بشم.

اصلا اگر الان به شما بگم به میمون فکر نکن دهنتون میشه پر میمون های که دارن از در و دیوار بالا میرن.

من متاسفانه به این مشکل دیر رسیدگی کردم و تبدیل شد به یک وسواس مزمن.

اما رفتم روانپزشک دارو بهم داد خدا را شکر خیلی بهتر شدم.اصلا زندگیم کلا تغییر کرد.

به نظرم برو روانپزشک و مشکلت را بگو.دکتر های خوب همه شهر ها رو هم میشناسم اگه خواستی بگو ساکن کجایی که بهت بگم.

اصلا به این فکر نکن که اگر برم روانپزشک بقیه میگن فلانی مشکل روانی داره.

یا اصلا به این فکر نکن که شاید دارو ها تاثیر بد بذاره اینا همش الکیه.

کمکی که دارو بهت می‌کنه میلیارد ها بار بهت سود می‌رسونه.

اوایل که دارو مصرف می کردم و داشت کم کم حالم بهتر می شد وقتی با یک خانم صحبت می کردم اون حس عذاب وجدانی بود اما با هاشمی مقاومت میکردم حتی ممکن بود تحریک بشم اما مقاومت می کردم.

اون تحریک های کوچیک باعث شد که الان دیگه اصلا هیچ هراسی از صحبت کردن نداشته باشم و یک زندگی بدون هیچ گناه و استرسی توی جامعه داشته باشم

اگر فکر می کنی خانواده ممکنه بهت ایراد بگیره برای روانپزشک رفتن اصلا لازم نیست بهشون بگی که میری دکتر.

اما حتما پیشنهاد میکنم برو قبل رفتن هم همهمشکلاتت را روی کاغذ بنویس و بگو از گفتن چیزی خجالت نکش اون خودش دکتره و می دونه چه اتفاقاتی ممکنه برای آدم رخ بده

در ادامه پست قبلی

حتما ارتباط خودت را با رفقای همجنست بیشتر کن.

پسرا که معمولا برای فوتبال همواره پاین.

این خیلی تاثیر داره. من خودم تا قبلش شاید با کسی که نماز نمی خواند یا

می نوشید یا دو س ت  د خ ت ر داشت رابطه نداشتم اما یه جایی گفتم من چی کار به کار اونا دارم من میرم فقط باهاشون میگردم و فوتبال بازی می کنم.

البته سعی کن تاثیر ازشون نگیری. یه سری شوخی ها کلامی هست که آقایون دارن من به سختی باهاشون کنار اومدم خودم به کار نمی برم اما وقتی رفیقم میگه از کوره در نمی رم.

در ضمن اگر روانپزشک رفتی‌و حالت خوب شد رابطه با خانم ها درجامعه خیلی سر و سنگین عادی باشه. نگاه بشون نکن.مگر اینگه مثلا مغازه ای رفتی که دیگه مجبوری‌. اما بازهم می تونی خودت را سرگرم به یه چیز دیگه کنی. اگر خواستن باهات صحبت کنن خودت را سنگین نگهدار .اخم نکن اما عضلات صورتت را طوری نگهدار که باهات خیلی راحت نباشه.یه اخم ریز بدون خنده و خیلی سرد.اما خیلی قاطع به چشم هایش نگاه کن و سعی کن نقطه ضعف نشون ندید.خیلی عادی و ریلکس.باید سعی کنی به رابطه تا این حد را عادت کنی.این حداقلی ترین و درست ترین راهه.یه خورده بگذره عادت میکنی دیگه تحریک نمی شی.درضمن خودت را همواره برتر بودن و بقیه را پایین تر از خودت ببین. یعنی طرف را در حدی نیست که بخوای باهاش صمیمی بشی.منظورم برای نامحرم ها هستش فردا نری جلو خانوادت اینکار ها را بکنی.

اگر اینکار ها را انجام بدی بی شک نتیجه میگیری.

یک توصیه هم که میکنم روال درمان با دارو را به هیچ وجه سرخود قطع نکن.دارو ها را سر موقع بخور که نتیجه اثر بخش می‌ذاره.