سلام

من در آستانه 33 سالگی هستم، اما استرس و دلشوره دارم، کاش این سه ماه نگذره، کاش زمان همین جا متوقف بشه. 

دلم نمیخواد 33 ساله م بشه یا این وضعیت!، حس میکنم هیچی ندارم!، حس میکنم در یک قدمی  35 و 40 ام. سنی که  میترسیدم از تنهاییش، یک دختر عمه 39 ساله مجرد دارم، حس میکنم آینده ام میشه مثل اون! سال ها اون قدر سریع گذشت که خودم هم نفهمیدم!، خدایا  مگر من چقدر تا 39 و مثل دختر عمه شدن فاصله دارم!

در همه این سال ها  ولی وقتی موردی برای ازدواح نبود، منم بقیه اهدافم رو دنبال کردم!، به این امید که هر وقت موقع و قسمتش باشه خودش میشه و من دنبال ابعاد دیگه زندگیم بودم. از 18 تا 29 سالگی درس خوندم، مقاطع رو گذروندم، موقعیت خوبی پیدا کردم، کارهای چند جانبی، تفریح،  ورزش، هنر و ... در کنارش انجام میدادم، اجتماعی بودم و تقریبا راضی ام. از جوانی که بخوبی و سلامت اخلاقی طی شد

فقط چیزی که آزارم میداد علاوه بر تنهایی، بی پولی و استقلال مالی بود که دیر شد نمیدونم، شاید به بالای 40 برسم با کلی دستاورد ولی تنها ... 

آخه این دستاوردها باشه ولی حال دلت خوب نباشه چه فایده، قصد دارم پول هام جمع کنم، مهاجرت کنم به یک کلان شهر و برای خودم زندگی کنم... ، ولی  تنهایی رو چه کنم؟ ما یک خانواده کم جمعیت هستیم! هر کی هم دنبال زندگیشه، بقیه دوستان هم که از وقتی درگیر تاهل شدن ارتباط ها شون خیلی کم شده .

با این تنهایی چه کنم؟، اگر فامیل و یا دوستان زیادی مثل خودم تنها داشتم، با همون ها میگشتم ولی نیست! فامیل هم پر از انرژی منفی و حسادت و متلک هستند! نبودشون آرامش داره.

آخرین خواستگار جدی من در 28 سالگی بود که 3 سال ازم کوچکتر بود، با کلی تفاوت های فرهنگی و مذهبی! که تازه اونم بخواست خانوادش سنتی اومده بود!

نمیدونم چرا این جوری شد، یا  فقط برای من اینجوریه؟، حس تهی بودن و خالی بودن میکنم، چکار کنم ...


بیشتر بخوانید ...

دختری 29 ساله ام که جهیزیه ندارم، به ازدواج کردن امید داشته باشم؟

یه بغض سنگینی رو گلومه که فقط خدا حالم رو میدونه و بس

دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...

همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم

سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست

نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟

سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه

این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟

چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟

صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم

چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده

تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته

درد و دل یه دختر دهه شصتی

یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم

دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه) مسائل دختران دهه شصتی (۴۸ مطلب مشابه) خسته شدم از تنهایی (۲۶ مطلب مشابه)