خانواده برتر

اگر نمیخوای باش مزدوج شی قبل از اینکه طلاق بگیره بهش برسون مثلا یکی دیگه رو دوست داری

حتی اگه واقعن با شوهرش خیلی اختلاف داشته باشه و اینکه بخاد طلاق بگیره سعی کن نا خواسته باعث طلاقش نشی داداش در مورد عذاب وجدان هم اگر واقعن ارتباط و حس یه طرفه باشه و تو در بوجود اومدنش نقشی نداشته باشی که عذاب وجدان نداره اما اگه رفتار شما باعث شده سعی کن با مشورت و توجه به نظرای مفید دوستان سایت جبران کنی داداش 

سلام اگه ایشون در شرف طلاق هستند و با شوهرتون تفاهم ندارن شما هم که دوسشون دارین پس با ایشون ازدواج کنین اگه حرفو دوست داشته باشی اینکه طلاق گرفته باشه و قبلا متاهل بوده براتون مهم نیست خیلیا طلاق میگیرن و دوباره ازدواج میکنن خب حالا تفاوت سنیتون چقدره بهم میاین؟ایشون از نظر ظاهری زیبا و از نظر باطنی خوب هستن؟اگه آره که خب عزیز من برادر من اگه میخواد طلاق بگیره یکم بگذار بگذره بعد برو خواستگاری الان خاله من شوهر داشت با شوهرش تفاهم نداشت شوهرش با این زن و اون زن بود طلاق گرفت رفت با یه آدم خوب ازدواج کرد الان بچه هم دارن البته از شوهر اولشونم بچه داشتن یا دختر عموم نامزد داشتن نامزدشون دست به زن داشتن و ایشون جدا شدن و یه شوهر خوب گرفتن در کل میگم برادر عزیزم ربطی به این چیزا نداره مهم عشق و علاقس ممکنه شما بخاطر اینکه ایشون متاهلن خجالت میکشین بهش نزدیک شین ولی اگه دوسش داشته باشین میتونین بعد اینکه جدا شد برین خواستگاری ایشون و باهاشون ازدواج کنین براتون آرزوی موفقیت میکنم

من نفهمیدم سوال کننده محترم خانوم هستن یا آقا
بابا جان خب یکم ساده تر بنویسید در حد دیپلم که منم بفهمم
ممنون میشم

سلام

بخشی از این وابستگی مربوط به اینه که ایشون از یه طرف ، از زندگیش راضی نیست و به دلیل اختلافات پیش اومده در حال طلاق گرفتن هست و از طرف دیگه شما رو با همسرش مقایسه می کنه و فکر می کنه اگه در آینده با شما ازدواج کنه ، خوشبخت میشه .

بخش دوم این وابستگی مربوط هست به شما و سوالی که درباره ی وضعیت تجرد و تأهلش پرسیدید .

جوابی که ایشون به سوال شما دادند ، کاملا طبیعیه . شما ازش پرسید " ازدواج کردید ؟ " ، اونم جواب شما رو داده .

در حال حاضر ، کاری که شما باید انجام بدید ; اینه که اجازه ندید شرایط طوری پیش بره که ایشون به امید ازدواج با شما ، از شوهرش طلاق بگیره . یعنی این دو ماجرا نباید به هم ارتباطی داشته باشه .

چون اگه فرض کنیم زندگی فعلی ایشون ، در شرایط جهنمی هست ; اون به امید یه زندگی شیرین ، از اون زندگی خارج میشه و شما توی تصمیم گیری تون ، دچار سردرگمی میشید و نمی تونید تصمیم درستی بگیرید .

ولی همزمان که ایشون طلاق میگیره ، شما باید با خودتون صادق باشید و صرفا به خاطر یه تصمیم سطحی ، یا فقط بخاطر علاقه ی ایشون به شما ، یا از روی ترحم ، یا به خاطر احساس گناه و یا به دلیل عذاب وجدان ، تن به ازدواج با ایشون ندید .

پس سعی کنید که ارتباط تون ، صمیمیت بیشتری نگیره و وارد فاز احساسی و عاطفی جدیدی نشید . چون در این صورت ، وضعیت ، از اینی که هست ، بدتر میشه .

در شرایط فعلی ، اگه زندگی گزینه ی ‏Ctrl+Alt+Del‏ رو هم داشت ، بازم براتون غنیمت بود و می تونستید زمانی که زندگی تون هنگ کرده ، دوباره راه اندازیش کنید .

سلام!ایشون جداشن یا نشن به شما ربطی نداره حتی اگه رفتارشما باعث این جدایی باشه این خانم شخصیت ضعیف النفسی دارند چون کسیو ک بهش قول یک عمر زندگیو دادن رها کردندو به سمت یکی بهتر اومدن...اصلا قابل توجیه نیست کارشون! بااینکه ب شما ربطی نداره و اینکه فرضا اگه بخاطر شما جداشدند و فرض محال اینکه شما هم دوستشون دارین یک نصیحت خواهرانه دارم!همچین دختری قابل اعتماد نیست چون بااینکه نسبت ب ایشون تعهد داشتند اما در کمال بی مسوولیتی دارن جدا میشن(منظورم اینه اگه بخاطر شخص شما جدا شدن خیلی بی مسوولیتن)!حال ی توصیه دارم ک بهشون بفهمونین یا حتی شده الکی ب خواهرتون بگین تشریف بیارن محل کارتون و طوری رفتارکنین ک یا دوست دخترتونه یا همسرآیندتون!بذارین بفهمن ک شما حسی بهشون ندارین...اگه اون دختر واقعا بخاطر شما بخواد جداشه براش متاسفم!چراانقد دخترها بلانسبت دخترای فهمیده احمق تشریف دارند ک فکرمیکنند زندگی مثل اسباب بازیه ک وقتی ازش خسته شدی بری سراغ یکی دیگه!خیلی ناراحت شدم امیدوارم دلیل جداییشون شما نباشین(بااینکه شما هیچ تقصیری ندارین حتی اگه به ایشون ابراز علاقه میکردین بازم مقصر خودشونن ک انقدر بی فکرند ) اما اگه دلیلش شما باشی خیلی بدم اومد از کار اون دختر...خدا خودش بخیر بگذرونه

اگر ایشون در شرف طلاق هستند که باید بهتر بدونند زندگی به سادگی افکار ما نیست که یه همکار صرف صحبت کاری یعنی از من خوشش میاد! اصلا کمبود عاطفی را که ادم تو محل کار نباید دنبال کنه!

اگه طلاق بگیره میخوای باهاش ازدواج کنی؟

سلام

به نظر من واقع بین باشیم. اگر روابط شما کاری بود به شما وابسته نمیشدن. اصولا دختری که نامزد داره و داره نامزدی شو بهم میزنه انقدر از نظر روحی داغون هست که تا مدتی دلش نخواد با کس دیگه ای ارتباط داشته باشه. 

شما هم غیر مسقیم مثل شوخی کردن ها ی زیاد،(یکی از رمزهای جذب کردن خانم ها به خود، دخترها از پسری خوششون میاد که بتونه بخندوندشون) حرف زدن زیاد حتی کاری، ارتباط مداوم در شبکه های اجتماعی و غیره وابسته ش کردی به خودت و یا به صورت مستقیم که اصولا بهش میگن چراغ دادن یا چراغ سبز نشون دادن وابستش کردی. و در این ماجرا نقش داری و عذاب وجدان هم عادیه، اگر میخوای دورش کنی بهش بگو از بچگی از یکی از دخترهای فامیل خوشم میومده و قصد دارم که باهاش ازدواج کنم، اونوقت ببین واکنشش چیه؟ اگه عصبانی شد و یا رفتارش با شما تغییر کرد بدونید میخواد از نامزدش جدا بشه و با شما ازدواج کنه و این یعنی اینکه شما باعث جدایی شدید. نکته دیگه رو هم در نظر بگیرید این خانم زود وابسته میشه و زود هم دلسرد میشه احتمال داره که دمدمی مزاج باشه و این کار رو هم با خود شما انجام بده بعد از جدا شدن از نامزدش و نامزد کردن با شما.

سلام برادر عزیزم

زنی که به شوهرش رحم نکرد و در حالی که هنوز اسمیه مرد دیگه تو شناسنامشه اومد دنبال کیس جدید و وابسته شد ! به تو هم رحم نمیکنه ، متاسفانه شما هم این وسط داری  به خودت و به اون مرد از همه جا بی خبر خیانت میکنی 

ببینید  ایشون از قبل مشکلاتی با همسرشون داشتن، حالا شرایط ایجاد شده در ارتباط با شما میتونه دو حالت داشته باشه:

حالت اول: اغلب افراد چه مرد و چه زن وقتی در آستانه پایان یک رابطه قرار میگیرند، هرچقدر هم که اون رابطه براشون نخواستنی بوده، اما بازم از تغییر دادن شرایط حس ناامنی پیدا میکنن و یک ترس از تنها موندن درشون ایجاد میشه. در چنین حالت روحی معمولا فرد سعی میکنه یک لنگر روحی به عنوان تکیه گاه پیدا کنه که به خوش بقبولونه که نترس، وقتی جدا بشی هم کسانی وجود دارن که این قابلیت رو دارن که دوستشون داشته باشی و دوستت داشته باشن. شما باید بدونید که حسی که در اثر این حالت ایجاد میشه حس قابل اطمینان و پایداری نیست. ایشون داره به شما فقط به عنوان یه امید در اینده نگاه میکنه و احتمالا اصلا شما رو به طور کامل نمیشناسه و در ذهنش از شما شخصیت یک فرد دوست داشتنی مطابق با علایق خودش ساخته

حالت دوم: ایشون علی رغم اینکه با همسرش مشکل داشته اما مشکل اونقدر حاد نبوده که ایشون حداقل الان تصمیم جدی به جدایی داشته باشه اما آشنایی با شما و حسی که بهتون پیدا کرده باعث شده شجاعت این رو پیدا کنه که به زندگیش پایان بده در صورتی که ممکنه اگه با شما روبرو نمیشد وقت و تلاش بیشتری برای حل مشکلش میذاشت.

در هر دوی این حالات چه شما ناخواسته موجب تشویق شدن ایشون به جدایی شده باشید و چه ایشون خودشون تصمیم قاطع داشتن و وجود شما مایه دلگرمیش شده، تغییری در کار درستی که شما باید انجام بدید ایجاد نمیکنه.

حالا کار درست چیه و چرا؟
شما چه علاقه متقابلی برات ایجاد شده باشه و شرایط ازدواج با ایشون در آینده برات مهیا باشه و چه نه در حال حاضر قطعا و یقینا باید از ایشون فاصله بگیری جوری که متوجه این امر بشه و در حال حاضر از این قضیه ناامید بشه. دلیل:
1- شما باید در برابر وجدان خودتون مطمئن بشید که مایه جدایی یک زن شوهردار از همسرش نشدید و ناخواسته در برابر یه همجنس خودتون دینی به گردنتون نیست. حالا هرچقدرم که اون فرد بد باشه اما حق داره بدون حضور یک فرد دیگه برای نجات زندگیش تلاش کنه.

2- نه شما و نه اون خانوم در حال حاضر در شرایط مناسب برای بررسی همدیگه نیستید و با یه تصمیم احساسی در شرایط نامناسب ممکنه خودتون رو متعهد به کاری در آینده کنید که به صلاح هیچکدومتون نیست و اگر بعدا بخواید زیر بارش نرید ایشون شما رو متهم به بازی کردن به احساساتش یا امید واهی دادن کنه.

3- احتمال اینکه شما یا خانوادتون بعدها نتونید با ازدواج با یه خانوم مطلقه کنار بیاید با توجه به فرهنگ ایران بالاست و بنابراین بهتره ایشون با ناامید شدن از شما با نگاه واقع نگرتری نسبت به فرصت های بعد طلاقش تصمیم بگیره.

4- کنار ایشون بودن در شرایط فعلی برای شما به عنوان یک آقای جوان و مجرد میتونه موجب بدنامی و سوتفاهم در دیگران بشه.

5- به لحاظ شرعی ارتباط با زنی که هنوز در عقد یه نفر دیگه است مشکل داره.

6- اگر ایشون بدون دخالت شما و با تصمیم و انتخاب خودش جدا بشه شما در آینده این فرصت رو خواهید داشت که بدون عذاب وجدان یا دل چرکین یا بدون احساس تعهد و اجبار ایشون رو انتخاب بکنید یا نه و فرصت مناسبتری برای شناخت در اختیار خواهید داشت.

موفق باشید

نه احساس عذاب وجدان داشته باشین نه اون خانومو قضاوت کنین،اگه از همسرش راضی بود هیچوقت کنار یک مرد غریبه احساس ارامش نمیکرد این یعنی اینکه از لحاظ عاطفی تنهاست واینکه شاید ازدواجش از روی سادگی یا حتی اجبار بوده حتی اگر اینطور هم نباشه الان متوجه شدن برای هم مناسب نیستن دوستانی که از تعهد حرف میزنن هرکسی یکبار زندگی میکنه اون خانوم هم حق داره زندگی خوبی داشته باشه اگه الان به هر دلیلی تصمیم اشتباه گرفته نباید که تا آخر عمر پای اون اشتباه بمونه و عمرشو و جوونیشو هدر بده.حتی اقایون هم وقتی به این نتیجه میرسن بدون هیچ حس تعهد و درنظر گرفتن حال طرف مقابل رابطرو تموم میکنن(حالا نامزدی یا ازدواج).شما علت طلاق نیستین هرچند ناخوداگاه شما رو با همسرشون مقایسه کنن چون بازم تکرار میکنم اگه از هر لحاظ همسرش سیرابش کرده بود به شما وابسته نمیشد ولی اگه طلاق گرفتن یک مدت به هردوتون زمان بدین تا مطمن بشین تصمیمتون برای ازدواج با ایشون از روی ترحم و برای ایشون ترس از تنهایی نبوده باشه.درضمن راهکار های دوستان که فرمودن بگین نامزد دارین و دارین ازدواج میکنین و اینا فقط حالشو بدتر میکنه طلاق برای زن اتفاق خیلی بدیه پس طبیعتا تو شرایط خوبی نیستن(هرچند از همسرشون راضی نبوده باشن)و ممکنه بلای سرشون بیاد ارنوقت دیگه واقعا عذاب وجدان رهاتون نمیکنه.

چرا نباید احساس گناه بشه؟
ایشون خانم یه آقا و همسر یه نفر دیگه هست ، هردوی شما به شدت گناه کارید
شما اول به خودت نگاه کن ، اونو چه کار داری؟
هیچ کدوم تون ، نباید به خودتون اجازه می دادید اینقدر باهم هم صحبت بشید چه رسه به صمیمیت
خصوصا ایشون چرا؟
به نوعی داره ، جای پای خودش رو پیش شما محکم می کنه که بخواد جدا بشه
زندگی اونها به خودشون مربوطه ، شما چرا خودت رو درگیر همچین مسئله ای می کنی
می دونی اگه جدا بشن ، پای شما هم گیره
شوهر ایشون به شما شک کنه ، می تونه ازتون شکایت کنه
بگو ، من خود برای ازدواج با فرد دیگه ای ، برنامه ریزی کردیم
 از آشناهای دور مون هست
پسر خوب ،
اگه یک درصد ، حتی 1 درصد به خاطر شما بخواد جدا بشه ،
 شک نکن که تو ازدواج تون با این خانم ، به هیچ وجه خوش بخت نخواهید شد.
تمام عمرتون عذاب وجدان خواهید داشت ، شرمنده خدا خواهی بود
چرا باید این ارتباط بین شما ، باعث امیدواری ایشون برای جدایی بشه؟
ایشون الان خانم متاهلی هستند که متعلق به یه نفر دیگه هست ، 
شما به هیچ وجه نباید به خودت اجازه بدی زن مردم رو دوست داشته باشی
 بهش نزدیک بشی ، حتی ازش بپرسی ، مجردی یا متاهل!!
نباید جلو می رفتید ، خیلی خیلی خطرناکه
اربتاطت رو باهاش کات کن و اصلا تحویلش نگیر
بذارش خودش میدونه که می خواد چه کار کنه با زندگیش یا چه کار نکنه

راستش من زیاد با آقا سامان موافق نیستم.

اگر کیسی مثل ایشون در مخیلتون نمیگنجه؛ حتما هرچه سریع تر
این قضیه رو بهش تفهیم کنید
شماتت فایده ای نداره ولی صمیمیتتون هرچند بر اساس خلاهایی که هر کدوم داشتین رخ داده ولی رفتار اشتباهی بوده ؛با فرض وجود هر عیبی اون خانم متاهل بوده و باید برای تعهدش ارزش قائل میشده.
در مورد طلاق هم به این راحتی نمیشه قضاوت کرد ایشون از دید خودشون به ماجرا نگاه میکنن بهتره اگر قراره مداخله ای کنید بی طرفانه یا نهایتا صلح جویانه باشه.

شایعه کن در شرف ازدواجم 

حرفهاو علتهای شما متین هست خواهر یا برادر گرامی امامن واقعا درک نمیکنم ک چرابعضی چیزها ازنظر شما عادی و نرماله؟؟؟؟؟این خانم حق باشماست ک نباید ب هاطر یک اشتباه تاابد بسوزه و بسازه اما اون هیچچچچچچچچچچچچچچچ حقی نداشته ک بخواد ب کسی دیگه دل یبنده!خیلی بیجا کرده ک هنوز از همسرش جدا نشده داره به پسرای دیگه فکرمیکنه!باعث شرمه خجالت آوره واقعا....اون خانم اگه خیلی ناراحت بود بایستی جدا میشد نه اینکه بشینه با همکار پسر مجردش دردودل کنه!ب چه حقی؟اگه همین کارو الان یه پسر نسبت به همکار خانمش میکرد همه ی خانما میومدن به تیربار میبستنش با فحش هاشون!چرا پس اون دخترو نباید بهش بدوبیراه گفت؟ خجالت هم خوب چیزیه!عجببببببببببب...خداروشاکرم ک بااینکه مجردم اما همیشه یه اعتقاداتی دارم ک هرگزززززز تغییرش نمیدم!از نظر من فقطوفقط و فقط باید با یک مرد بود درتمام طول عمر(اونم همسرت)! حالا ایشون ی اشتباه کرده فرضا رابطشم با همسرش بده قرار نیس ک ده تا اشتباه پشت سر اون ی اشتباه بکنه و ماهم بگیم عیب نداره چون درشرف طلاقه! آقای سوال کننده تاکید فراوووووووووووون ک کلا رابطت رو باهاش قطع کن یا اگه نشد حداقل سردشو باهاش و کسیو بگو ک نامزدته یا دوستش داری و نمیخوای به هیچ قسمتی باکسی عوضش کنی!بگو عاشق ی دختری ک اگه بهت ندنش تاابد مجرد میمونی بذار این دختر ازت دوررررر شه!خدایا توبه

سلام.

ازفکرش بیرون بیا، زن مطلقه ،امتحانشوپس داده و اگه مهارت زندگی یادداشت شوهرش اورااززندگیش بیرون نمیکرد و طلاقش نمیداداین مدل زنا بعدطلاق میفتن دنبال پسرای مجرد و مردای متاهل تابرای خودشان شوهرجورکنند وقتی دوباره ازدواج کردندعین بختک میفتن رو پول های مرد و ایرادگیری از مرد و بعددوباره طلاق می گیرند و به کار خودادامه میدهند، زن زنیت داشته باشه مردطلاقش نمیده، پس داداش فراموشش کن ،راستی زنای مطلقه خیلی عشوه میریزن و دروغ میگن مراقب باش تورش نشی و خامش نشی 

زنه چه خوش اشتهاس ،زن درشرف طلاق افتاده دنبال پسرمجرد

افرین به اقای خان

به همه مخصوصا دختر آسمونی:

شما مطمئن هستی حضور شما در زندگی ایشون هیچ تاثیری نداشته؟؟

خدای من ...چی داری میگی سوال کننده محترم...
زن مردم رو داری میگی هم کفو تو هست....داری میگی زن یکی دیگه ارامش رو در وجود تو یافته....چه جالب...
....
خواهر من طلبه هستند از اون طلبه های خیلی معتقد ... و همسر ایشون ادم عادی هستند ولی خیلی همدیگه رو دوست دارند و زندگی خیلی خوبی دارند...انکار نمی کنم اعتقادات تاثیر داره اما زمانی مسئله حاد میشه و به جدایی منجر میشه که تفاوت از زمین تا اسمان باشه که در اون صورت هم از ابتدا نبابد ازدواجی صورت می گرفت...

همین که ارامش رو در وجود شما یافته خیلی بد هست و اصلا قابل توجیه نیست باید هم احساس گناه کنید

در هر حال هر کسی ممکنه اشتباه کنه سعی کنید در این مرحله جبران کنید و وضعیت را از این بدتر نکنید..اشتباه را که نباید ادامه داد...
خیلی جدی برخورد کنید...از زندگیش بیا بیرون...درسته  که شاید  شاید بدون وجود مسئله شما هم طلاق بگیرند اما اینکه ایشون رو وابسته خودتون کردید خیلی بد هست...ازش جدا شو...بگد میخوام برم خواستگاری...یا مثلا دیشب رفتیم خواستگاری...یا مثلا عاشق یکی هستم دعا کنید جور بشه و بعد از اون هم رابطه اتان را با ایشون قطع کنید عذاب وجدان کافی نیست ازش هر چه زودتر جدا شو یه هفته هم به ایشون سخت میگذره بعد عادت می کنه میاد سر عقل...

البته خود خانم هم به شدت به شدت و به شدت اشتباه کردند...شما فقط در حد اشتباه خودت عذاب وجدان داشته باش و اصلا نمی خواد رو حساب عذاب وجدان و دلسوزی بهش کمک کنی و از خوبی های شوهرش بگی اینطوری بدتر بهت وابسته میشه...کلا کات کن ..سرد برخورد کن و بگو به کسی دیگه فکر می کنی...

سوال کننده عزیز صمیمیت رو از کامنت بعضی دوستان استنباط کردم منظورم ارتباط راحت حتی در همون حیطه کاری مثل خودمونی صحبت کردن کنترل نکردن نگاه و... سایر مسائل دیگر حتی بدون نیت سو بود که ممکنه برای ایشون سو تفاهم بوجود آورده باشه.
به هرحال جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعته
عاقلانه است اگه احتمال ازدواجتون با همچین خانمی به هر دلیلی صفره ؛ اینو به خودشونم تفهیم کنید
قطعا قصور در این مورد منجر به ازدیاد وابستگی به مرور زمان میشود

من اصلا کاری ندارم  ولی    معذرت میخوام مگر نه در قرآن نوشته زن که طلاق میگیره تا چند ماه حق نداره  ازدواج کن  ایشون جدا نشده   تو فکر پسرای دیگن  

 متاسفانه یکی ازضربه هایی که فضای مجازی به جامعه زده همین رابطه هایی هست که ازپایه غلطه .

دقیقا درکتون میکنم. منم تو وضعیت شما بودم. اما متاسفانه پیش رفتم و با طرفم ازدواج کردم. اما خیلی زود از هم جدا شدیم. چون اون هنوز به زن سابقش فکر میکرد و حق هم داشت. خیلی دردناکه. من هرگز خودمو نمیبخشم هرچند دودش تو چشم خودمم رفت.

منظورم از توجیه پذیر، طلاق در دوران عقد بود جاییکه ماهستیم توی دوران عقد حساسیت زیادی به خرج نمیدن، وممکنه یه سوال براتون پیش بیاد که چطور حلقه رو ندیده بودم تا اونجایی که من مطلع بودم و آخرین باری که دیدمشون حلقه ای نداشتن ولی تصورش رو هم نمیکردم تو اون مدت کم جابه جاشدن ازدواج کرده باشه
ممنون

سلام

سلام به همگی دیشب یه نظر گذاشتم بعد به آقای نجفی گفتم حذفش کنند این پست ماله خیلی وقت پیش هست تقریبا همین کاری که همه اتفاق نظر داشتید رو انجام دادم
خیلی دوست داشتم به همه جوابای خوبتون جواب بدم ولی نتونستم این کارو بکنم چون دو هفته نیست که سعی کردم از ذهنم بیرونش کنم وشاید تا ابد! و البته ارتباط رو به صفر رسوندم الان که داشتم برای تک تک نظرها جواب مینوشتم دیدم دارم برمیگردم به حالت سابق، و تجدید ناراحتی میشه وادامه ندادم و پاک کردم.

منم مقصر بودم ولی اونم کمتر از من مقصر نبود ولی به شرایطی که درش قرار گرفته بود حق میدم
 نظر آسمون در باره روند ایجاد رابطه خیلی جالب بود و همچنین نظر*_* برام خیلی جالب بود شاید همینطور باشه درسته من کنجکاوی کردم ولی من باعث شدم که بفهمه مردای دیگه ای هستند که خیلی درکشون میکنند و حتی قبل از اینکه چیزی رو بگند متوجه بشند و خواسته شون رو برآورده کنند چندینو چندبار توصحبتاش گفته ، قبول دارم من گناهکارم همه رو گردن میگیرم ولی نباید طوری رفتار میکرد که من براش خیلی مهم هستم. بعضی از دخترای اقوام واسطه فرستادن که به من علاقه دارند خوب چون هیچ علاقه ای نداشتم و توی علاقه ای که ایجاد شده هیچ دخالتی نداشتم راحت پیچوندم چون میدونم زندگی بدون میل باطنی هیچ ارزشی نداره. ولی این مورد من باعثش شدم واون هم اگه چراغ سبز نمیداد عمرا به اینجا میکشید یا میفهمیدم ازدواج کرده.

بیشتر عذابم روی زندگی اون مرد بود که با پیشنهادی که همه تون اتفاق نظر دارید منم همین کارو کردم یه جوری پامو کشیدم بیرون(همو دوهفته پیش)

اینکه جواب گذاشتید خیلی خیلی ازتون تشکر میکنم