سلام

من زنی 24 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم من از بچگی خیلی کمبود محبت داشتم داشتم پدر مادرم بی نهایت بی محبت اند ولی گذر زمان خداوند شوهری بهم داد که تمام کمبودهای عاطفیم برطرف شد.

شوهرم مهندس نفته تو یه عسلویه کار می کنه خیلی کم میاد پیشم، هر موقع میاد دنیا برام بهشت میشه ولی در ما فقط هفت روز پیشمه ما روزی نزدیک یک ساعت با هم تلفنی حرف می زنیم پشت تلفن قربون صدقه هم میریم.

الان من باردارم  چهار ماهه و نا خود آگاه به شدت هم احساس جنسی هم نیاز عاطفی به شوهرم پیدا کردم شبا عکس شوهرم رو در آغوش میگیرم تا خوابم ببره از طرفی چون شوهرم اونجا هم اتاقی داره نمی تونه با من زیاد حرف بزنه.

مادرم اومده پیشم ولی مادرم مهربون نیست دارم به شدت عذاب می کشم، به شدت به محبت نیاز دارم دوست دارم شوهرم همیشه پیشم باشه ولی به خاطر کارش نمی تونه ما زوج بی نهایت خوشبختی هستیم ولی دوری روح هر دو تا مون رو عذاب می ده به نظرتون چطوری با این شرایط سخت کنار بیام ؟



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)