26 تیر 95 :
دوستان من قبلا یبار دیگه اینجا سوال مطرح کرده بودم راجب ازدواج با کسی که کاری به کارم نداشته باشه .
این بار سوالم بی ربط به قبلی نیست. اما میخواستم تو اقایان ممکنه موردی باشه که نخواد ازدواج کنه اما مجبور باشه و اینکه ممکنه همسری رو قبول کنه که زیاد علاقه به ازدواج نداره.
و در کل باید چطوری برای یه پسر توضیح داد که مثلا زیاد مایل به ازدواج نیستم اما مجبورم و شرط بذاره هر کس زندگیه خودشو بکنه .
اما خب یه سری قوانین ازدواجم رعایت کنن مثل تمکین و .... اما برای موارد شخصی کسی تو کار دیگری دخالت نکنه. امیدوارم توضیحم واضح باشه حالا اگه دوستان جواب بدن بازم خودم شاید توضیح بدم.
و اینکه نمیخوام چیزیو باز کنم از زندگی فقط صرفا نظرتون را راجب این موضوع میخوام بدونم و اگاه بشم ایا چنین فردی هست یا نه و ایا میشه چنین چیزی رو واسش توضیح داد یا نه و کاری به درست و غلطیش ندارم و یه اگاهی و راهنمایی میخوام.
میدونم شاید بگید داستان زیاد میخونم و اینا ولی من خیلی از موارد ازدواج میگم برقرار باشه اما واسه موارد شخصی که خیلی باعث ضرر به زندگی اشتراکی نمیشه . میخوام که طرفین کاری به کار هم نداشته باشن و عملا عاطفه خاصی وجود نداره بین طرفین . و فقط از حضورتون یه راهنمایی میخوام.که چطوری باید بیان کرد و ایا امکان پذیره؟
خیلی ممنون.
منتظر راهنماییتون هستم
-------------------
25 بهمن 94
سلام
چطور میشه با یکی ازدواج کرد که زیاد کاری بکار ادم نداشته باشه ؟
من یه خواستگار دارم به نظر پسر بدی نیست بیشتر از سنش میفهمه نسبتا مذهبی هست . به نظر اهل کاره و تحصیلات دانشگاهی داره من خودم دیپلمه ام خونوادمم نسبتا مذهبین حالا این اقا یه سری شرط قبل خاستگاری گذاشته که چادری حتما باشم که هستم گفته دانشگاه و سرکار نرم بیرونم ارایش نداشته باشم که ندارم که خونوادمم همینطورین اما در رابطه با کار و دانشگاه دوست دارم ازاد باشم و همچنین فعالیت های اجتماعی .
یعنی مجبور شدم یه بار واسه خانوادم یه بارم واسه زندگی ایندم از ارزوهام دست بکشم خانوادم بهم میگن موقعیت خوبه بخاطر کار و دانشگاه از دست نده و اینا . اما خب حق انتخاب با منه اما خب چیکار کنم اینا هم برام مهمه .
من از اول که یادمه هیچوقت نتونستم خواسته هامو بیان کنم اگه این کارو بکنم محکومم به غربی یا امروزی بودن از طرفیم نمیخوام با کسی ازدواج کنم که رو کار من حساب کنه یا تنبل باشه تو کار و خرج زندگی .
حالا من بازم باید ارزوهامو فراموش کنم و به اجبار زندگی کنم؟ همش میگن بعدا سنت بالا میره توقعات زیاد میشه. من هنوز 20 سالمم نیس. اصلا از هر چی ازدواجه فراریم همش احساس محدودیت میکنم هر چند الانم همینطوریه.
به نظرتون کسی پیدا میشه که تو زندگی مشترک زیاد کار بکارم نداشته باشه و اگه یه وقت خواستم تنها باشم واسه خودم بپذیره؟ خیلی اعصابم خورده همه جوره میگن دخترا اینکارو نکنن اونکارو نکنن پس چرا هیچوقت ادمای نادرست رو از صحنه روزگار حذف نمیکنن؟
ببخشید زیاد شد و حالت درد و دل داشت.
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۱۹۳۸ بازدید توسط ۱۵۰۴ نفر
- شنبه ۲۶ تیر ۹۵ - ۲۲:۱۰