خانواده برتر

انگار ندیده انتخابش کردی و رفتی سر سفره عقد نشستی!!! خب دنیاهاتون با هم متفاوته دیگه همه مشاور ها هم واسه همین میگن اختلاف سنی زیاد نباشه! البته طفلک ظاهرا بلد نیست , خب یاد میگیره.

باهاش بحث نکن! منم از بحث کردن متنفرم! بذار یه کمی همونطوری که خودش دوست داره و بلده رفتار کنه تو هم انعطاف نشون بده همونطور که اون میخواد رفتار کن تا یه کمی این تنشه که ایجاد شده برطرف بشه بعد کم کم یه کاری بکن.

خب وقتی یه کم اواضاع آروم شد باید چیکار کنی؟ باید با منطق رفتار کنی و نه احساساتی! بدون لحن انتقادی یا محکوم کردن یا ایراد گیری بگو مثلا وقتایی که بهم پیام میدی یا زنگ میزنی علاقه ام بهت بیشتر و بیشتر میشه چون حس میکنم دوستم داری و به یاد من هستی و دلم میخواد همون لحظه فلان و بهمان ...و از این مدل حرفا.

فقط یادت باشه فعلا روی همین کار کنی. یهو همه کارایی که دوست داری رو نگو انجام بده چون اینطوری جواب نمیده!

خب عزیزم تو خودت میگی از اون سرتری, اونم خودش هم چشم داره و میبینه و هم عقل داره و میفهمه که تو ازش سر تری واسه همین هر کاری که بکنی که حاکی از این باشه که آره من از تو سر ترم باعث میشه بهش بربوخوره!

مثلا تو رفتی براش گوشی خریدی اونم حس بدی پیدا کرده!

تو باید نقاط قوتشو خیلی بزرگ کنی که یه کم اعتماد بنفس پیدا کنه در برابر تو. اینکه میگی خیلی خودشو باور داره اگه درست فهمیده باشم منظورت اینه که اون خودشو از تو سرتر میدونه! این اشتباه! اون برای اینکه نشون بده از تو کمتر نیست اینطوری میکنه!

تو باید بهش اعتماد بنفس بدی. همش ازش تعریف کن. تعریف الکی هم تابلو هست پس لطفا تعریف الکی نکن. یه خصوصیت خوبشو علم کن بگو من واقعا شانس آوردم که خدا تو رو بهم داده چون خیلی مثلا باهوشی.

هربار که تعریف میکنی ازش دلیل بیار تا اثرش بیشتر باشه. مثلا اگه گفت خودم میام دنبالت, قشنگ بگو ممنون که اینقدر مهربون و با ملاحضه هستی و حواست بهم هست. یا مثلا هر وقت بهت زنگ زد خیلی تشکر کن و بگو ممنون که اینقدر شوهر مهربونی هستی و با اینکه سرت خیلی شلوغه بازم درک میکنی که من به شنیدن صدات نیاز دارم تا آرامش داشته باشم. یا یه همچین جملات و حرفایی.

خودم همیشه با نظر طولانی مخالفم اما الان مال خودم طولانی شد! تازه کلی از حرفامو فاکتور گرفتم :)))

خب تنهایی برو مشاور

ببین من یا شاید ما تو جایگاهی نیستیم که بهت بگیم تمومش کن

اما از طرفی قبل از عروسی زمانیه که ادما باید ببینن تفاهم دارن یا نه پشت گوش انداختنم مناسب نیست

یه نکته در هر رابطه صد در صد یک نفر مقصر نیست

دوم فاصله سنیتون زیاده

بعدم مشاورو حتما تنهایی برو

فقط میخوام بگم بعضی از پست ها تو این وبلاگ باعث میشه ادم هزار بار خدارو شکر کنه.

من و شوهرم دقیقا 4 ماه میشه عقد کردیم. حاضرم جونمو واسش بدم، همه ی تلاشمو میکنم که یه وقت تو دلش حتی این احساس رو نکنه که با ازدواج به مشکلاتش اضافه شد. اینم بگم با هرکسی هم که میگه تو از دوماد سرتری یه جوری برخورد میکنم که دفعه ی اخرش باشه همچین نظری بده.

ببین خواهری شرایط من دقیقا مثه خودته، ما روزی که میخواستیم مهریه رو تایین کنیم اون چیزی که من میخواستم نشد. تا صبح گریه کردم به قوله تو بهم برخورده بود حس میکردم اونا منو کوچیک کردن یا حتی به قوله خودت سر بودنه منو نادیده گرفتن، صبح بابام اومد نشست مفصل با من حرف زد گفت دیگه از این به بعد باید دیدت رو به زندگی عوض کنی دیگه اون دختر کوچولویه مامان بابات نیستی که هرچی انتظار داری اونا اجرا کنن اگرم نکردن قهر کنی و به نتیجه برسی، باید دلت رو بزرگ کنی، باید سعی کنی هرچیزی حتی بد رو با دید خوب نگاه کنی گفت از همین اول بنا رو بذار رو ساختن رو حمایت کردن والا اگه میخوای انتظار داشته باشی یه نفر که 30 سال تو یه خونه ی دیگه بزرگ شده از راه بیاد و طبق خواست تو عمل کنه همین الان بیخیاله ازدواج بشو.

ببین اینارو گفتم که بدونی سره هرچیزی الکی خودتو شوهرتو تو بهترین روزای زندگیت عذاب نده، مطمئن باش یه کم کوتاه بیای اون جونشو واست میده. باور کن وقتی شوهره من تو جمع جلو همه میگه من هرروز خدارو واسه داشتنه لاله شکر میکنم انگار دنیارو بهم میده.

واسه تولدمم به قوله تو کیک نخریده بود گفتم بهتر مزه اش به اینه که خودمون 2تایی کناره هم کیکه تولدمه درست کنیم کلی هم خاطره میشه در صورتیکه میشد منم بهم بر بخوره

خلاصه که ببین تو هم اگه بخوای میتونی هرچیزه به ظاهر بد رو بچرخونی رو به یه اتفاق خوب مثه جریانه کیکیه تولده من :)

سلام 

من دختری ۱۶ ساله ام که عاشق پسری ۲۶ ساله شدم یعنی فاصله سنمون ۱۰ هس 

اون از من خوشش میاد ولی متاسفانه به خاطر کوچیک بودنم میگ ما نمیتونیم باهم باشیم 

ولی خودش هم بهم پیام میده و مهم ترین قسمتش اینجاس که ۳ سال پیش یه رابطه ۷ ساله ای داشته یعنی ۳ ساله تموم شده دختره ازدواج کرده رفته یه شهر دیگ 

حالا هرچیم میکنم فقط میگ که قبلا دوسش داشته العان نداره 

من میخواستم ازتون کمک بگیرم ک چجوری میتونم دلشو به دست بیارم ؟

با اینک هنو هیچی نیستیم ولی هی باهم دعوا میکنیم انگار مثلا چن ساله باهمیم ولی متاسفانه اینحور نیس 

کمکم کنین دا آخع خیلی دوسش دارم عشق اولمه :)

سلام

من امشب خوابم نمیگیره از دم  پست ها رو جواب بدم بره😬😃

فاطیمای عزیزم  خواهر کوچولو، 

اولا که شما هنوز خیلی سنت کمه گلم. هنوز خیلی فرصت داری مشغول درس شو تا حداقل دیپلمتو بگیری دخترکم😁

. دوما اختلاف سنی ده سال زیاده خوب. صب کن چهار سال دیگه با یکی نهایت سه کار سال بزرگتر ازدواج کن گلم،

سوما اون گرفتار یک عشق هفت ساله بوده مگه الکیه؟ تمام روحش زخمیه. شاید کمی بی رحمانه باشه ولی به نظرم کسانی که گرفتار یک عشق طولانی بی فرجام بودن خیلی خیلی اسیب دیده هستن و مدتها باید درمان بشن یا با کسی که مثل خودشون این دردو چشیده ازدواج کنن چون اونقدر اون شکست زندگیشونو تحت تاثیر قرار داده که ناخودآگاه تمام افراد بعدی زندگیشونو با اون ادم و اون ماجرا مقایسه میکنن و دچار ناامیدی و  بدبینی مفرط میشن. این ادما خیلی روان رنجور  و منفی باف میشن. دیدم که میگما!! کلا تو استقلال  شخصیتتو از دست میدی با اون بنده خدای متوفی😁 سنجیده میشی. اشتباهات کرده و نکرده اون عشق شکست خورده رو تو باید پس بدی!خیلی ازارنده هست. ازادی عملت به عنوان یک انسان مستقل  گرفته میشه وحشتناکه وحشتناک!

واقعا روحشون رنج دیده است این افراد و بهتره با همدرد خودشون ازدواج کنن یا حتما حتما درمان کنن

عزیزم  دلتو کنترل کن فراموش میکنی مناسب هم نیستید به نظرم

ان شاالله خوشبخت و عتقبت به خیر بشی گلم🌹.

اها ی نکته دیگه فاطیما جان

اگه از همین الان که هیچی نیستید هی دعوا می کنید خودش نشونه خوبیه که مناسب هم نیستید. نشون میده اختلافاتون زیاده که هی دعوا می گیرید.اینا هشداره گلم. از الان احترامتون از بین رفته اینده که برا هم عادی بشید چی میشه! عشق کافی نیست عزیزم. تو سن تو الان درک این حرفا سخته. با مامان بابا مشورت کن اونام میگن نه بدون شک.

ان شاالله در سن بالاتر برات مورد های مناسب تری پیش بیاد

این اقا یه دروغگو محضه

این شگرد بعضی آقایونه که با پا پس میزنن و با دست پیش میکشن

گولشو نخور، اگه راست میگفت و واقعا به نظرش نباید باهم باشید، عمرا پیام نمیداد

اون آقای زرنگ فقط میخواد که تورو وابسته کنه ولی در عین حال هیچ قول و تعهدی هم نداده باشه و هروقت خواست خیلی راحت بره پشت سرشم نگاه نکنه

البته قولم بده بازم خیلی راحت میزنه زیرش

به هیچ پسری اعتماد نکن

عشق همش حرفه(تنها عشق ، عشق بین زن و شوهره)

خیلی زود ارتباطتو قطع کن فعلا تمرکزتو بذار روی درست

میدونم الآن وابسته ای و نمیتونی

بهت پیشنهاد میکنم امتحانش کنی

بهش بگو راست میگی من کوچیکم و به درد تو نمیخورمو جوابشو نده، هرچقدرم وسوسه شدی منتظر واکنش اون باش

بعد نتیجه رو ببین!!!

اگر اومد جلو بگو بیاد خواستگاری هر بهانه ای هم آورد بگو من مشکلی ندارم

اگه بتونی با یه فرد عاقل درمیان بذاری و طبق حرف اون عمل کنی خیلی خوبه چون الآن احساسی هستی حتی شده مشاور بگیر و البته از خدا کمک بخواه

دختر خوب برای کسی احساس و انرژی و لحظات ارزشمندتو صرف کن که لیاقت داشته باشه

گول هییییییییچ پسری رو نخور حتی اگه جانمازم آب میکشید.