خانواده برتر

سوال دومم :   واقعا خانمهاتو تو شرایط سنتی خواستگاری غیر رسمی با واسطه  برای چی پیشنهاد آشنایی کسی را قبول میکنن؟ . آیا از طرف خوششون اومده یا نه صرفا چون خواستگاره فقط بررسی است واین روال است هرکس که یه مقدمات شرایطی داشته باشه پیشنهاد آشنایی بدن قبول میشه برای بررسی و مراحل پسند شدن اخلاق و چهره برای بعد است . چجوری است ممنون میشم این مرحله رو هم بگید

سوال اولم بخام توضیح بیشتر بدم اینه که چرا بعضی خانمها پیشنهاد آشنایی کسی که با واسطه هست را قبول میکنن در صورتی که از قبل میگه قصد ازدواج ندارم ؟  دقیقا من خانمی را دیدم همینجور بود با خواستگار زیاد. همکلاسیش واسطه شد و از دختره واسه برادرش خواستگاری کرد و گفت بیشتر با هم آشنا بشین بعد 2 بار گفتن دختره قبول کرد شماره خونشون وداد یه دو بار خیلی خیلی کوتاه حدود 5 دقیقه پاسخ برادر دوستشو رو داد بعدشم دیگه ادامه نداد. بعدش دختره ازش پرسیدم چرا ادامه ندادی گفت برام جدی نبود میگم جدی نبود چرا قبول کردی میگه خواستگار بود دیگه . یا میگه خوشم اومد ولی یهویی زده شدم . یا میگه اصلا من تو فاز ازدواج نبودم  برا خودم رویاهایی داشتم ازدواج مانع اهدافم بود  برا همین نمی خواستم حالا حالا ها ازدواج کنم .ازش می پرسی میگی پس تو که اینجور بودی چرا قبول کردی آشنا شدی ؟ میگه نمی دونم همینجوری . میگه موقعیتش خوب بود میگم یعنی میخاستی باش ازدواج کنی میگه نه . میگم میخاستی دوست باشین گفت ابدا که این و مطمعنم اهل این داستانها نیستن . یه بار میگه خوشم نیومد لوس بود بعدش میگم مگه پسره بی ادبی کرد ؟میگفت نه . میگه هرچی پسره اصرار میکرد بیام خواستگاری این میگفت نه من قصد ازدواج ندارم. هرچی پسره گفت بیا ببینمت این قبول نکرد حتی پسره گفت خواهرمم میارم باز قبول نکرد . حتی گفت گوشی رو بدید مادرتون تا شما رو خواستگاری کنم باز قبول نکرد دختره . بعدش دیگه هم گوشی جواب نداد که نداد تا پسره بره. ابدا هم بگی دختره تحت فشار خانواده بوده یا مشکل داشته واقعا اینجورم نبوده . بعدش میگم اگه پسره می اومد خواستگاریت و رسمی چی میشد جوابت بله بود یا نه ؟میگه نمی دونم چی می دونم جوابم چی بود برا موقعیتی که پیش نیومده . میگم دوست داشتی رسمی می اومد جلو میگه نه . اگه دوست داشتم خوب بهش میگفتم رسمی عمل کن لابد نمیخاستم دیگه . بعد میگم اگه اینجوره چرا میگی اگه می اومد جلو نمی دونم جواب چی بهش می دادم. خلاصه کلی ضد و نقیض . گفتم شاید خانمها این مورد استثنایی رو روانکاوی کنن.

من این مورد و مثال زدم از بستگان دورمان هستن که بگم شما از این مورد چی دستگیرتان شد

سلام 

به نظرم میتواند این موارد باشه . یکی اینکه دختران در انتخاب دستشان باز نیست وباید فرد مورد نظرشان از بین خواستگاران محدود انتخاب کنند پس ناچارند که همه گزینه ها را بررسی کنند .

 مورد بعدی اینکه بازهم محدودیت هست و طرف به اجبار خانواده یااطرافیان مجبور به ملاقات و پذیرفش درخواست هست تا حداقل از فشار روانی خلاصی پیدا کنند .

سوم شاید در  برخورد اول ویژگی مثبتی در این فرد دیدند که باعث شده در نظرشان خوب باشدولی بعدا که اشنایی بیشتر صورت می گیرد و با ویژگی های دیگر آشنا می شوند آن ذهنیت که در نگاه اول بوده از بین می رود یا نه تعریف واسطه از فرد مورد نظر و تصور که دختر داشته با خواستگار متفاوته است 

 چهارم ملاک های فردرا ندارد و به نظرش  هم راه خوبی نیست .یا مهرش به دل دختر نمی شنید .

ولی درکل حالات روحی و حسی که از افراد گرفته می شود به محیط و اطرافیانم تا حدودی مربوطه و همچنین حس و حال درونی افرادواینکه درچه دوره ای است 

سلام

خانم نیستم و گویا مشخص !

ولی چند مورد میگم، ممکن بگن این جوری نیست ولی صرفاً تصمیم ازدواج نیست و این دمدمی بودن در موارد دیگری هم وجود دارد!!

1 - فخری با اون دماغ و قیافه اش چه شوهری کرده!!! ... من این قبولش کنم چی میگن دوستام؟!!

     وای آناهیتا رو بگو!؟ نمیگه این از کجا پیدا کردی؟ حیف تو نبود دختر! ... چقد بدبختم من ... خدا شانس بده (آدم ی خواستگار داشته باشه ولی همونی که میخواد باشه!!!!)

2 - عکس طرف به خاله مامانش که از قضا روانشناس مجردی است، نشون میده!! ... هم کفو نیستین به نظرم بیشتر فکر کن! ... ماه تولدتونم که به هم نمیخوره!! ... اصلا به هم نمیایید ! آخه این چی تو خودش دیده به تو پیشنهاد داده !

3 - تو هنوز وقت داری خدیجه جون مگه چند سالته اینقدر هول شدی! 94 سال واسه دختر سنی نیست که، الان اگر جواب مثبت بدی میگن دختره چه عجله ای داشت واسه شوهر!! ... برو جوونی کن برو راننده کاترپیلار شو!! ... میتونی ی بیزینس وومن موفق باشی !

4 - بابای عروس ... نه اینا از ما پایین ترن (چون پسرا اکثراً دنبال بهتر از خودشونن و کفویت سرشون نمیشه این مورد بیشتر اتفاق میفته!!!)

5 - واه واه واه ... ننه اش دیدی!؟ ... چی بودن اینا؟!! همش دنبال متراژ خونه و عرض کوچمون بودن!! ... دیدی چجوری به در قندونمون نگاه میکردن ... انگار ننه اش میگفت چرا در قندونا ست نیستن! ... (البته این ی پله جلوتره!)

6 - دختر ذوق زده! ... هیییییییییییییییییییییی خداااا دیدی چجوری به من پیشنهاد داد ... وای خدا جون ... چی بگم بهش؟! اگر جواب مثبت بدم فکر میکنه خبریه !!

7 - پله ترق طی کن ! .... وای چه اشتباهی کردم قبول کردم من قرار بود فضانورد بشم! پس اهدافم و آرمان هام چی میشن ؟! ... قرار بود قبل اینکه سه بار قطب جنوب ندیدم درخواست کسی قبول نکنم! ... به خودت بیا دختر ! هیچ میدونی چقدر پله ترقی هست که قرار طی بکنی و هنوز نکردی ! ... وااااااااای نه بهتر به مسیر پیشرفتام برسم ...

8 - دختر آماری ...! میگن هشتاد و نه درصد طلاقا بخاطر دست بزن داشتن و خیانت مردا و ننه های غرغروشون ...

9 - به غلام جواب مثبت بدم شهروز چیکار کنم؟! وااااااای نصف دخترای دانشگاه کشته مردشن مطمئنم اگر بدونه 33 ساله که میخوامش و بهش نگفتم و زن غلام شدم خودکشی میکنه!!!

10 - مکش مرگ من (یا پیرمرد خفه کن!!!) ... دنبالم نیا اسیرم میشی (اینا معمولاً احساس چلیبریتی دارن!!)

11 - و ...

البته انواع دیگری هم دارد که در این مقال یا مجال نگنجد! ...

اولا یکی دوماه قبل یک پست با همین محتوا پست شذ. و همین سوالات. احتمالا پاسخ ها هم همون خواهد بود

دوما  دختران طیف بندی ودسته بندی دارند نمیشه پاسخ  مطلق داد هردختری با توجه به  معیارها و سلایقش رفتار میکنه

ثالثا شنیدن کی بود مانند دیدن شما از طرف فردی شتیذی فلان دختر فلان حرکتو کرده ولی نمیدونی شرایطش چی بوده و اینکه آیا نقل قول کننده امانت رو در بیان واقعیت رعایت کرده یا نه ویا اگر نقل قول از طرف خود پسر در نقش خواستگار بوده ممکنه خودشم در تصمیم گیری دختر  نقش اصلی رو داشته باشه 

هیچی. فقط و فقط یک دلیل داره. اون طرفی که دست میذارید روش گیج میزنه کلا. 

با احترام نصف بیشتر مردم این جامعه گیج میزنن. نمیدونن کجان. هدفشون از زندگی چیه. سر در گمند. حقیقت رو بخوای همینه

شما پسرها هم که معمولا یا سن یا ظاهر رو در نگاه اول در نظر میگیرید. پس معمولا دست روی دختری میذارید که هنوز هم از نظر سنی هم از نظر بلوغ اجتماعی و عقلانی به ثبات نرسیده و اینجور افراد بیشتر از بقیه احساس گیجی و بلاتکلیفی دارند.

در درجه اول شما باید دختری رو انتخاب کنید که از نظر سنی و عقلی و بلوغ اجتماعی به ثبات کامل رسیده باشه. منظورم شغل یا ابهت مالی و استقلال نیست ها. ابدا. به هیچ وجه. منظورم اینه که از وجنات طرف مشخصه که با خودش چند چنده و چند مرده حلاجه و تکلیفش با خودش معلومه یا نه.

این رو هم خدمتتون عرض کنم که خیلی عجیبه واقعا. مردها با اینکه باید در عمل واقع بین تر از زنان باشند اما درصد زیادیشون متأسفانه بسیار بسیار ساده و سهل انگار و خوش باور هستن. به اصطلاح ساده لوح تر ز این حرفها هستن. من خودم برای آقایون فامیل ازم میخواستن مثلا پاشم برم خواستگاری یا بنده خدایی رو معرفی میکردن نظر بدم. نیم نگاهی مینداختم میفهمیدم این دختر اصلا صلاحیت داره خواستگار بهش معرفی بشه یا نه ولی جالب اینجاست که بیشتر آقایونی که دیدم از حقه باز تا بازاری تا زرنگ تا ساده تا همه جوره شون اصلا این واقع بینی رو ندارن. به نظرم شما مردها باید از خودتون شروع کنید. تا خودتون راه درست ازدواج و زندگی و تشخیص همسر مناسب رو یاد نگیرید معلومه که میرید سراغ یه همچین مواردی. بالاخره توی جامعه ی امروزی دختر عاقل و فهمیده هم کم نیست.

یا اینحال برحسب تجربه جواب  سوالاتون میدم.

در پاراگراف اول :

 دختر ی وقتی کسی  رو که تاحالا تو عمرش ندیده میبینه و این فرد به عنوان کیس ازدواج براس مطرح میشه خوب مشخصه  نمیتونه با قطعیت تصمیم بگیره 

وقتی میگه  میخوام آشنا بشم 

یعنی اینکه پیش فرض و زمینه ای در موردت ندارم ودر حال حاضر هیچ اطلاعاتی ازت ندارم   یعنی با یک حالت وحس خنثی هستم. نه بدم میاد ازت نه خوشم میاد. 

بعد از  چند جلسه آشنایی ه  بالخره به این نتیجه میرسه که شما رو میتونه به عنوان همسر بپذیره یا نه. 

عوامل آمل زیادی دخیل هستند  در تصمیمش 

نحوه رفتار وگفتار وصحبت و همچنین  بیان معیارها ی شما بالخره بازخوردی بهش میده که در نهایت جواب منفی میده 

گاهی اوقات بازخوردی که ازشما میگیره مثبت هست ولی در ادامه پروسه آشنایی عامل یا عواملی منجر به این میشن که صرف نطر کنه از شما.  و مطمعن باشید وقتی پشیمون میشه یعنی یک بخش مهمی از ملاک هاش که قبلا معین نبود در شما آشکار میشه و تصمیم نهایششو میگیره 

گاهی اوقات فقط فشار خانواده هست که  دختر حاصر میشه بیاد تو جلسه خواستگاری واشنایی   وخودش همون اول حس خوبی به شما نداره حالا ظاهر یا رفتار یا هر چی 

حرفایی مثل حالا باهاش صحبت کن حالا باهاش حرف بزن شاید خوشت اومد 

همه چی که همون اول بوجود نمیاد  انتخاب دیگه ای نداری و از فلانی این خیلی بهتره و سایر 

واز این  دست حرفایی که دختران رو مجبور میکنه برن وارد میدان  و معمولا در این موارد همون ابتدا  پاسخ منفیه 

وقتی دختری میگه نمیدونم چرا جواب منفی دادم شاید نمیخواد یا نمیتونه  راستشو بگه!  

گاهی اوقات خود دختر  از خواستگار بازخورد مثبت میگیره ولی خانواده ها   میان دخالت میکنن ونطر شخصی میدن ودختر و منصرف میکنن

توصیه من به شما اینه که بهتره با آشنایی قبلی برید جلو. زمینه رو غیررسمی  فراهم کنید و بذارید اون دختر ازشما   یک چشم اندازی ببینه 

برای افرادی مثل شما خواستگاری سنتی توصیه نمیشه 

ودر پایان چرا اینقد پیچیده کردید قضیه رو 

این موارد برای پسران هم هست! 

پسرانی که نمیدونن با خودشون چند چندن. یکجا ب حرف مادرشون میرن خواستگاری ب جلسه دوم نکشیده خبری ازشون نمیشه 

پسرانی که تا پای عقد میزن. یکهو غیبش ن میزنخ 

شما جوری از روانکاوی دختران نوشتید انگار  آدم فضایی هستن

در صورتی که این جور چیزا در خواستگاری های سنتی کاملا طبیعیه و این موارد دمدمی مزاجی و مشخص نبودن فاز در پسران هم هست اونم به شدت. 

موفق باشید

به Bidar Bidar

دوست عزیز به باز نبودن دست دختر در ازدواج و اینکه همه گزینه ها رو بایستی بررسی کنه ربطی نداره این موضوع. بررسی همه گزینه ها از طرف دختر ربطی به آشفتگی و بی مدیریتی دختر نداره. میشه همه گزینه ها رو هم بررسی کرد اما نه اینجوری که اونقدر ضد و نقیض رفتار کنی که تکلیفت با خودت نامشخص باشه.

در ضمن آقای سوال کننده این مورد در پسرها هم هست. اصلا اینطور نیست که فقط بین خانمها این ضد و نقیضها در رفتارها مشخص باشه.

در مورد تصورتون نسبت به همه دخترها هم مخالفم. همه شون اینطور نیستن. خود من وقتی هنوز مجرد بودم به محض دیدن یک طرفی که پیشنهاد ازدواج میداد میفهمیدم این رو باید وارد مذاکره باهاش بشم یا نه. یعنی به مجرد دیدن طرف و اینکه از زبونش این حرف بیاد بیرون که فلانی پیشنهاد ازدواج دارم این قاطعیت و تشخیص رو داشتم که این بله یا نه.

این رو هم خدمتتون بگم که همون دختری که مثال زدید قطعا از طرف خانواده گیر و گرفت داشته. امکان نداره از خانواده ای باشی که از هر نظر احساس امنیت کنی ولی متزلزل باشی. معمولا خانواده ای که ثبات و استحکام توش برقراره دختر و پسر اون خانواده در رفتار ذره ای تزلزل و شک به خودشون راه نمیدن. اینو شک نکنید.

درمورد سوال هاتون در قالب نطر نوشتید:

جوابش تا حدودی در کامنت قبلیم هست اگر بخونید ولی. یک حالتی هم هست که در اینجور موارد دختر دلش جایی گیر هست پیش پسری یا خواستگاری. و..

. ویا منتطره فرد دیگه ای هست ولی یکهو پیشنها جدید از فرد جدید میاد که اونم کیس مناسبی هست .

در این حالت دختر دچار سردرگمی وتردیذ میشه وسر دوراهی قرار میگیره واین وسط بین عقل ودلش گیر میکنه

برای همین ممکنه  تصمیمات لحظه ای بدون پایه بگیره

و طبق معمول خانواده ها این وسط نقش مهمی دارند و فشاری که ایجاد میکنن و اظهار نطر هاشون موثره. گاهیم  خانواده نقش نداره ولی همون تردید ودود لی و لحطه ای تصمیم گرفتن خودش باعث میشه این شرایط پیش بیاد

من حس میکنم شما سن تون زیاد نیست

ویا اینکه تجربه ای خیلی کمی دارید واگرنه که اکثر موارد قابل تشخیص ه وبازم میگم

این رفتارها در مورد پسران هم هست 

ما دختران هم بیایم در مورد رفتار خواستگارمون وبعصا بی فرهنگی خانواده هاشون بگیم قصه کرد شبستری میشه خخخخخ

تا همین الانم 3 تا کامنت دادم 

خخخخخ

واقعا نظرات شما دو کاربر دقیق و نکته سنجانه بود مرحبا  .منتظر نظر مابقی بانوان هم هستم

به دختر نخلستان :    واقعا توضیحات خوب و مفصلی دادید باز اگر نقطه نظراتی راجب سوالاتم داشتید خوشحال میشم از راهنمایهایتان بهرمند بشم    

دوست محترم فکر کنم دچار وسواس فکری در این مورد شدید

با توجه به پست هاتون چند ماهه درگیر این هستید چرا دختر مورد علاقه تون جواب تلفن یه پسر دیگه رو داده.

به هرحال ممکنه اشتباه کرده باشه، شما هم دلت رو تو این مورد باهاش صاف کن

دیگه چیزیه که پیش اومده، نمیشه که زمان رو به عقب برد.

امیدوارم فکرتون آرامش بگیره

از خواهران و بانوان محترم سایت خواهش میکنم حالا که از تاپیک من دیدن میکنید  سوالات من و  بی جواب نزارید  لطفا سوالات من و دقیق بخونید و من و بصورت مفصل و با توضیحات راهنمایی کنید و با اینکارتون در این ماه عزیز در خواست من و اجابت میکنید . پیشاپیش از وقتی که می گذارید برای راهنمایی من بسیار سپاسگذاری میکنم

این موضوع برای خودم توی ۲۲ سالگی پیش اومد یک از آشناها بود ۳ سال از خودم کوچیکتر بود به چشم خواهری خیلی خوشگل بود از طرز رفتارهاش یک جوری برخورد میکرد که انگار منو زیر نظر داره فکر کردم با همه همینجوریه دیدم نه فقط با منه وقتی با من صحبت میکرد تن صداش انگار اضطراب داشته باشه. فکر کردم قصد دوستی داره من کلا هیچ وقت دنبال این برنامه ها نبودم. ولی به خاطر ظاهرش ازش خوشم اومد خواستم باهاش دوست  بشم ولی دیدم قصد دوستی نداره تعجب کردم پس دلیل این رفتارهاش چیه؟
من بیخیالش شدم ولی باز همون رفتارها انجام میداد یک بار دیگه هم اقدام کردم ولی بازم گفت قصد دوستی ندارم  از طریق واسطه پرسیدم دلیل این کاراتون چیه گفت من قصدم ازدواجه.
من کلا تو این فازا نبودم ولی به خاطر ظاهرش منم خوشم اومد..منم از نظر ظاهری خوبم ولی اون دیگه خیلی از من بهتر بود. ولی از نظر مالی از من پایین تر بود از نظر شخصیتی هم فوق العاده بود.برخلاف سن سالش خیلی فهمیده بود پنج شش ماهی از طریق واسطه در ارتباط بودیم چند بار امتحانش کردم دیدم نه دختر خیلی خوبیه. رفتارش با همه رسمیه. اونم مثل من ارتباط اولش بود. برخلاف ظاهرش خیلی دختر احساساتی بود. چون ارتباط اولم بود بهش وابسته شده بودم. ولی اون بیشتر به من وابسته شده بود. همین یکم منو مغرور کرده بود. یک اختلافات فرهنگی کوچیکی داشتیم که همون منو مردد کرده بود برای ازدواج با دختره
. و من که قبل این کلا تو فاز ازدواج نبودم به خودم گفتم منم معیارم همش زیبایی نیست معیارهای دیگه هم دارم و هنوز سنی ندارم هنوز از نظر کاری هم اونقدر پیشرفت نداشتم برای ازدواج و با دختره کات کردم.اون خیلی آسیب دید حتی چند بار خواست که من برگردم ولی من تصمیمو گرفته بودم. 
خودم هم پشیمون شدم از اون ارتباط ولی نمیشد ادامه بدم چون ازدواج مانع پیشرفت توی کارم میشد چون دختر نمیتونه پسر توی هدفش حمایت کنه ولی پسر میتونه توی هدف دختر رو حمایت کنه.
بعد اون دیگه به خودم قول دادم دیگه دنبال این ارتباطها نباشم و تا توی کارم پیشرفت نکردم دنبال ازدواج نباشم تمام تمرکزم گذاشتم روی کارم و خیلی پیشرفت کردم. و از ۲۶ سالگی تا الان که ۲۹ سالمه حدود ۷ جا رفتم خواستگاری و بیشترین دلیلی که ادامه ندادم همون جلسه اول خواستگاری به خاطر ظاهر دختره بود یکیشون از نظر ظاهری خوب بود من پسندش کرده بودم دو سه جلسه ای هم صحبت کردیم ولی اون به من جواب منفی داد. از نظر ظاهری ولی به اون دختره اولی که کات کرده بودم نمی رسید.
فکر نکنین که تمام معیارم ظاهر طرفه!!! اگه ظاهر طرف پسندم شد بعد میرم سراغ بقیه معیارهام!!
  دختری باشه که از نظر ظاهری از من بالاتر نبود حداقل از من پایین تر نباشه...
 تنها چیزی که جزو معیارهام نیست پول یا شغل طرفه حتی جاهایی رفتم که طرف هیچی نداشت ولی گفتم برام مهم نیست. دستم پیش پدرم دراز نبوده چه برسه در آینده طرف دختر یا خانواده دختر از وقتی یادم میاد دستم توی جیب خودم بوده.

اون دختره بعد چند وقت ازدواج کرد و به خاطر کار شوهرش رفتن شهر دیگه از گوشه کنار میشنوم زندگی خوبی دارن همیشه براش دعا کردم که خوشبخت باشه. هروقت بهش فکر میکنم خیلی پشیمونم چرا من که قصد ازدواج نداشتم چرا ادامه دادم و میدونم چقدر آسیب دید. بعد اون غذیه دو سه سال بعد تو یکی از مراسمات چشم تو چشم شدیم من سریع سرمو انداختم پایین و رد شدم. به خاطر اون رفتارام و کارهام روم نشد نگاش کنم ..
 اگه دوباره هم برگردم دوباره کات میکنم نه به خاطر اون اختلافات بلکه به خاطر کارم چون میدونستم اگه ازدواج کنم الان اینجا نبودم.
ولی اگه الان مثلا مجرد بود حتماااا میرفتم خواستگاریش چون غیر از نظر ظاهری هم اخلاق هم شخصیت فوق العاده بود و مطمئنم  اگه الان مجرد بود و باهاش ازدواج میکردم حتما خوشبخت میشدم. و اون مشکل فرهنگی که گفتم مهمه الان فکر میکنم اصلا مهم نبود و فکر میکردم مهمه.

سلام

یه جنبه مهم اینه که: چون می خواهند از خوب/بد بودن طرف مطمئن شوند، و با اطمینان در آینده اگه درباره اون اتفاق ازشون پرسیده بسه، فارغ از رسیدن/نرسیدن، با اطمینان بگن خب طرف فلان طور بود و علت تصمیم ما هم به همین خاطر بود...

 خیلی از دخترها ممکنه بعد از خواستگاری به اتفاقاتش فکر کنند و تنها چیزی که این آشوب و دل مشغولی رو آروم میکنه، اینه که هی پیش خودشون تکرار کنن که طرف فلان اخلاقِ به نظر من بد رو داشته پس دیگه مرور بسه و بهتره کمی آروم بشم، و این طوری مغز دخترها آروم میشه و دیگه اتفاق رو فراموش میکنه

و البته که نیاز به توضیح واضحات نیست، که سنجیدن یک پسر به عنوان خواستگار و کسی که فعلا در مرحله اول ادعای دوست داشتن کرده و کسی که قراره یک عمر باهاش زندگی کنه، نیاز به محکم کاری داره و باید ادعای طرف رو سنجید، که طبیعتا بررسی ها از سوی دختر بیشتره تا پسر 

باقی جنبه ها هم بعضاً اشاره شده بین کامنت ها، و در خود متن پست هم این قضیه درسته که برخی دخترها قصد جدی برای ازدواج ندارن ولی بد نیست هم خودشون و هم طرف مقابل رو محک بزنن و کسب تجربه ای هم باشه، حالا شاید هم در همین اثنا یکی پیدا شد که به نظر خوب می اومد، بد نیست بیشتر بررسی بشه

این موارد که گفتم مشکل خاصی نداره، چیز خیلی غیر نرمالی نیست

و به هرحال باید گاهی به پسرها یادآور شد که هر کسی خربزه می خورد،...!

خواستگاری کاملا یه چیز با احتمال نصف-نصف هست، یعنی با یه گل بهار نمیشه و با ریختن یه برگ هم خزان نمیاد، چرا ناامیدی و سرخوردگی؟ البته عقیده دارم این مدل رد شدن ها باعث میشه پسرها ساخته بشن چون زندگی همیشه بر وفق مراد نیست...ولی خب زندگی باید کرد :)

من فکر می کنم علت این نوع برخورد اینه که تو جامعه ایران چون بسیاری از دختران از خانواده های مذهبی و سنتی هستن به خاطر محدودیت های بسیار زیاد خانواده ها امکان آشنا شدن با جنس مخالف رو در طول عمر خود نداشتن و جنس مخالف براشون مثل یک راز هست و بسیار کنجکاو که کشفش کنن. به همین خاطر با خواستگاری که از اول هم می دونن جوابشون منفی هست یه مدت آشنا می شن و رابطه دارن تا فقط جنس مخالف رو تجربه کنن

نمیشه کلی قضاوت کرد شاید مشکل چیزه دیگه بود و حقیقتو نخواست با شما بگه.
شاید یک مورد بهتر سر راهش قرار گرفته و دیده این بهتره 
ولی من فکر میکنم بیشتر توجه زیاد پسره بوده که باعث سردی طرف شده

گفتین پسره لوس بوده نمیشه گفت پسره لوس بوده. پسرا معمولا دربرابر کسی که دوستش دارن به شدت ضعیف و احساساتی میشن.مخصوصا اگه ارتباط اولشون باشه و فک میکنن هرچی مهربونتر باشن دختره بیشتر جذبشون میشه و اکثرا هم همین اشتباهو انجام میدن.  حتی پسرایی توی فامیل رو دیدم که توی رفتار اونقدر مغرور بودن که فکر نکنم برای خواهر یا مادرشون لبخند زده باشن ولی وقتی ازدواج کردن توی اینستاشون همش پستای عاشقانه میزارن اینها هم برای همون اوایل رابطه است وقتی بعد چند وقت گذشت دوباره همون  آدم مغروری میشن که بودن.
ولی پسرهای حرفه ای که تا حالا چندبار با جنس مخالف ارتباط داشتن با دست پس میزنن و با پا پیش میکشن و دختره رو تو شرایط معلق قرار میدن و دخترا بیشتر جذب این افراد میشن.

با حترام زیاد به همتون .لطفا خانم ها و آقایون باهم بحث و کل کل نکنید من یه سوال پرسیدم لطفا بزارید هرکسی نظر خودشو آزادانه بده و راهنمایی کنن .خدای ناکرده هیچکس اینجا نماینده کل خانمها یا آقایون نیست که بعضیها یک دفعه خود رو نماینده بقیه معرفی می کنن . لطفا نظری دارید فقط نظر فردی خودتون و بزارید و کاری با نظریات دیگران  نداشته باشید  اینجور تاپیک من منحرف میشه . نظر همه شما برای من محترم است و آموزنده .

---

خانمهای محترم درمورد سوالی که پرسیدمه  قطعا می دونم توی بعضی پسرها هم ضد و نقیضهایی است اما الان سوالم راجب ضد ونقیضیها در مورد بعضی از خانمهاست .چقدر  نظرات دختر نخلستان و ریحانه و بقیه دوستان داره راهنمایی های خوبی میدن لطفا از این جنس تحلیلها برام بزارید. ممنون

سلام خدا قوت

به نظرم این سوال جواب واضحی داره ها

ببینید همه ی آدما به ی زمانی احتیاج دارن تا خودشون رو برای مستقل شدن و ازدواج اماده کنن

خیلی از دخترا که درگیر درس یا کاری باشن چندسالی فرصت میخوان تا شرایطشون به ی سر و سامون نسبی برسه و مشغله هاشون کمتر شه تا با خیال راحت تری بتونن به مستقل شدن فک کنن. و خب قطعا (ترجیح) میدن تا وقتی کامل اماده نشدن ازدواج نکنن 

ولی خب این نگرانی رو هم دارن که ممکنه تا چند سال دیگه که شرایطشون کاملا اوکی میشه کلی از خواستگارای خوبشونو از دست داده باشن. پس وقتی خواستگاری براشون میاد،اگرچه که فعلا شرایط ازدواجشون کامل فراهم نشده اما با خودشون میگن بزار مورد رو بررسی کنم شاید مورد خیلی خوبی بود و حیف بود از دسش بدم:) اصلا شاید تونستم شرایطمو ی جوری وقف بدم که هم ازدواج کنم هم در کنارش درس و کارمو ادامه بدم.مثلا ممکنه آقا پسر بگه تو چند سال اول زندگی میتونم ی سری کارای خونه رو کمک کنم تا شما هم بتونین به درساتون برسین و ادامه تحصیلتونو بدین.خب دختری که مشکلش درس باشه همچین موردی ببینه قبول میکنه.

خلاصش این که تو ی سنی ازدواج کردن سخت تره چون طرف با خودش فک میکنه هنوز کلی کار دارم که باید قبل ازدواج انجام بدم ولی اگر مورد خوبی باشه خانوم حاضره سختی هارو تحمل کنه تا بتونه ازدواج بکنه و به همین دلیله که همه ی خواستگاراشونو یه بررسی میکنن ببینن میتونن با وجود مشغله هاشون با این آدم ازدواج کنن یا نه.

البته ی سری موارد خاص هم هست که مثلا تحت فشار خانواده قرار میگیرن یا تو رودربایستی قرار میگیرن و موارد دیگه که دوستان اشاره کردن

سلام

خب دختر خواسته با شما مقداری آشنا بشه و اگه معیارهاش رو داشته باشین ادامه بده اما به نتیجه ی مثبتی نرسیده

زیاد سخت نگیرین در بحث ازدواج میتونه برای هر دو طرف اتفاق ببفته بهرحال این صحبتا برای اینه که به نتیجه آره یا نه برسن، منم با خانمی حدود ۴۰ روز صحبت کردیم از اول هم برای ازدواج صحبت کردیم و میگفت که اخلاق و شخصیت ام خوشش اومده اما یه روز اومد گفت استخاره کردم بد اومده و ابن باعث شده حسم خراب بشه و خداحافظی کرد

اگه پسری در همون ارتباط اول ۵۰-۵۰ بود که ادامه بده یا نده، بنظرم ادامه نده بهتره، ولی دخترا اگه پسر براشون ۵۰-۵۰ بود ادامه بدن و اگه طی ۳-۴-۵ جلسه دیدن پسر معیارشون رو نداره ادامه ندادن مشکلی نداره، این نظر منه

به دختر فامیل 

از کجا بفهمیم کسی رو که در نظر داریم یا خواستگاری میریم به ثبات رسیده و آمادگی ازدواج داره ؟ 

واقعا ما دخترانی داریم صرفا برای کسب تجربه آشنایی محدود خواستگار  ی را می پذیرند ولی قصد ازدواج با اون فرد ندارن . میشه بیشتر توضیح بدید  . اگه راجب دختران دمدمی مزاجم یا وسواس انتخاب دارن هم بگید ممنون میشم. 

سلام 

سوال کننده عزیز 

والا در مورد سوال اولتون به نظرم ضد و نقیض نیست 

پروسه آشنایی هست 

آدم ها اولش بنا به شرایطی با هم آشنا میشن بعد طی چند جلسه به این نتیجه میرسن که ادامه بدن یا نه 

همه چی تموم بودن پسر همه چیز نیست 

گاهی خانواده یا اطرافیان  پسر یک حرکت سنگین یا متلک بد میندازن 

که باعث میشه اون پسر برای همیشه از چشم دختر و خانواده اش بیفته 

همینطور برعکس هم پیش میاد 

در مورد سوال دوم 

حس میکنم قبلا پست مشابه این دیدم 

به نظرم آقا پسر این ماجرا عاشق دختر خانوم شده 

حالا یا خودش هنوز متوجه نشده یا فکر و خیال نمیزاره به درک درستی از حس اش برسه 

عاشق شده، آدم عاشق هم صبر نداره 

هی داره به دختر ماجرا فشار میاره 

دختره هم بدش نیومده ولی شرایط ازدواج نداره 

بع نظرم پسره یه فرصت بده دوباره اقدام کنه شانس بیشتری داره تا فشار مضاعف تو یه پروسه خاص وارد کنه 

..نتیجه این میشه که دختر دیگه جواب نمیده 

اینکه دختر نمیزاره از خانواده اش خواستگاری اش کنه 

احتمالا یا جواب ۱۰۰ منفی یا ۱۰۰ درصد مثبته 

ولی خودش دودل بوده و داشته میسنجیده همه چی رو 

ان شاءالله که برای همه خیر پیش بیاد 

سلام

خب وقتی اشنایی وجود نداره مجبوریم قبول کنیم تا بتونیم بهتر جواب بدیم

اسنا شدن دلیل بر جواب مثبت بودن نیست بلکه حداقل هایی که لازمه وجود داشته اما خیلی موارد هست که با شناخت بیشتر مشخص میشه فکر نمیکنم چیز عجیبی باشه

بله یه جاهایی رودربایستی یااشفتگی ذهن دختر هم هست خب پسرا وقتی پیشنهاد میدن میدونن قصد ازدواج دارن اما دخترا گاهی هنوز خودشون برای ازدواج مطمعا نیستن یه پیشنهادی شده و اولش شاید واقعا سردرگم بشن اینجور مواقع هم معمولا به پیشنهاد بقیه یا خودشون سعی میکنن با اشنایی تکلیفشون با خودشون روشن بشه

به هرحال مطمعا باشید کسی را نمیخوان به بازی بگیرن قصد فقط و فقط شناخت و مصمم شدن روی تصمیم هست حالا یا روی جواب مثبت یا روی جواب منفی.

مثلا دوستی داشتم که احتمال جواب مثبتشو کم میدونست اما به اصرار همون اقا و چند نفر از فامیلشون قبول کرد که اشنا بشن شاید نظرش عوض بشه اما نشد.

برعکسشم هست نظرش مثبته اما توی شناخت بیشتر میبینه اون شخصیتی که فکر میکرده نبوده.

همین.

میشه بیشتر توضیح بدید . درست متوجه شدم یعنی دخترها اینجورن که هر کسی با واسطه به خانمی اصرار کنن جهت آشنایی سنتی با واسطه معمولا خانمها تو این شرایط می پذیرن آشنا بشن چون روال همیشگی برا هر خواستگاری اینه و خانمها  فرمشون اینه که خواستگاراشونو بررسی می کنن و سعی میکنن به دلیلی برسن و بعد رد کنن . وقبول آشنایی های سنتی  ابدا معنی اش این نیست  برای خانمها که خوش اومدن و غیره باشه صرفا فقط پروسه بررسی است همین .آیا تا اینجا درست متوجه شدم؟

داریمم خانمهایی که می دونن جوابشون نه است به اون آقا. اما برا کنجکاوی آشنا بشه؟ یا تو رودربایستی ؟ یا دلایل غیر جدی ؟

یه سوال دارم چرا خانمها تو شرایط آشنایی اجازه خواستگاری به طرف نمیدن . معمولا علتش چیه . مثلا مورد بالا تو سوالم هم هست خانمه یه مورد خواستگار داشته برادر دوستش بوده دوستش واسطه شده که با برادرم آشنا بشو قصدش خیره ایشون قبول میکنه اون آقا تماس بگیره خونه دختر اما هرچی پسر درخواست میکنه اجازه بده خواستگاری کنم من تو رو آخر راضی میکنم و دختر میگفت نه و دختر گفت من قصد ازدواج ندارم !!  وقضیه بعد دو تلفن تمام شد .حالا سوال اینجاست خانم اگه قصد ازدواج نداشته پس چرا درخواست آشنایی رو قبول کرده. اینجا عجیب میشه داستان . یا جایی گفته بود اصلا آقاهه برام جدی نبود . جدی نبود براش پس چرا قبول کرده آشنا بشه یعنی هدفش چه بوده واقعا .     حتی نه زنگ زدن ب اون آقا نه دعوت اون آقا برا رستوران و غیره پذیرفت حتی با حضور خواهرش

بعد به همین خانم میگی با همه تفاسیری که گفتی  اگه اون آقا رسمی می اومد خواستگاری شما جواب تو چی بود ؟  میگه چی می دونم نمی دونم چه جوابی میدادم (منظورش بله و خیر است ).  بعدش میگی چجور میگی من قصد ازدواج نداشتم .یا میگی خوشم نیومد و برام جدی نبود اما سوال می پرسیم اگه رسمی میومد جواب تو چیه میگی نمی دونم چجور تو شرایطی که قرار نگرفتم بگم چی میشه .یعنی یک دختر برای خودش مشخص نیست طرف انتخابشه یا نه ؟ازش می پرسم خوب سوال اینجاست مگه تو همون آدم نبودی ایشون رد کردی پس چجور این جواب و میدی . یا میگه احتمالا اونجا هم ب احتمال زیاد نه می گفتم . میگه احتمالا وقتی اجازه نمی دادم برا خواستگاری یعنی جوابم نه بوده و اگه برام مهم بود خوب پیگیرش میشدم . حتی میگه اون پسره گفت گوشی رو بده مادرتون صحبت کنم تا خواستگاریت کنم تو باور کنی اینم گفته بود نه چنین کاری نمی کنم . اینجاست که میگم ضد و نقیضها وجود داره و گیج کننده است

سلام

ببنید بستگی به اون دختر داره

بعضی دختر ها واقعا تکلیفشون با خودشون روشنه من خودم تا 1 سال پیش همینطور بودم میدونستم که قصد ازدواج ندارم چه مستقیم چه با واسطه هرکس بیان میکرد همینو میگفتم و تمام

اما الان دیگه نمیگم هنوز با قاطعیت میخوام ازدواج کنم بلکه اگر مورد مناسبی پیدا بشه سعی میکنم روش فکر بکنم چون سنم دیگه مناسب ازدواجه و به نظرم بدون فکر رد کردن مثل گذشته درست نباشه برای همین دیگه سفت و سخت نمیگم نه اگه کسی پرسید میگم اگر مورد خوبی باشه مشکلی ندارم با مادرم مثلا صحبت کنن اما این که شماره منزلا میدم دلیل بر این نیست که جوابم مثبته صرفا چون خودم خجالت میکشم که مثلا بپرسم اقا شغلشون چیه کجا زندگی میکنن تحصیلاتشون چیه و... شماره را میدم که این مواردا مادرشون برا مادرم بیان کنن همین

اگر حداقل موارد خوب بود احتمال اینکه یه قرار هم گذاشته بشه هست اینجا برای بررسی شخصیت طرف نوع حرف زدنش نوع تفکرش و... پس ملاقات کردن هم دلیل بر جواب مثبت نیست.

توی موردی که دختر اشنایی قبلی داشته مثلا برادر دوستشه خب شاید تحصیلات و شغل و خانواده فرد را یه مقدار بشناسه اما قطعا نوع صحبت کردن نوع تفکر و شخصیت فرد را نمیشناسه شاید توی صحبت کردن این موارد بوده که باعث شده نخواد ادامه بده

وقتی فرد اشناهم باشه خب شاید روش نشه که دقیقا بگه از چه موردی خوشش نیومده برای همین کلی میگه که قصد ازدواج ندارم در صورتی که شاید اون مورد به دلش ننشسته باشه

یا شاید از اول شزایط اقارو میدونسته اما توی رودربایستی با دوستش حاضر شده چند کلمه با اقا صحبت کنه خب منی که دوستم از جیک و پوک من خبر داره و میدونه خواستگار راه میدم یا صحبت میکنم وقتی میگه با برادر منم صحبت کن شاید همونی بود که میخوای نمیتونم دلیلی بیارم که قصد ازدواج ندارم یا مستقیم بگم برادر شما اون ویژگی هایی که مد نظرمه را نداره برای همین احتمالا راضی میشه یه مرتبه هم صحبت کنه هم یه شانسی به اون اقا داده هم به خودش.

توی همکاری هم این موارد پیش میاد گفتم یکی از دوستام همکارش ازش خاستگاری کرد دوستم میدونست اصلا به لحاظ فرهنگی و اخلاقی به هم نمیخورن اما به اصرار اقا یک جلسه رفتن بیرون که بی احترامی هم بهش نشه بلکه جواب منفی را رسمی بهشون بده و اقا مزاحمتی برای دوستم توی محیط کار پیش نیاره و به صورت محترمانه و رسمی و زیر نظر خانواده ها این جواب رد و بدل بشه دلیل اصرار اقا هم این بود که اجازه بدید صحبت کنیم و شما هیچی راجع به من نمیدونید بعد هر جوابی خواستید بدید دوستمم برای اینکه بی احترامی نشه قبول کرد.

یا خودم یکی از اساتیدم برای پسرش از من خواستگاری کرد خب خیلی خیلی خیلی شرایط سختیه شما پسر ها شاید درک نکنید چقدر سخته مثلا یه پدر مسن که استادت هست و چقدر براش ارزش قائلی چنین مسئله ای بیان کنه و تو میمونی واقعا چی باید بگی.

شما باید شرایط اون دختر، کسی که بهش به عنوان واسطه پیشنهاد داده، شخصیت اون دختر توی رک بودن یا خجالتی بودن و همه موارد را در نظر بگیرید

و به نظرم به نظرش احترام بگذارید. دخترا واقعا توی ازدواج به علت انتخاب شدن شرایط سختی دارن که شاید اقایون هیچ موقع نتونن درک کنند

مطمعا باشید بحث به بازی گرفتن و اذیت کردن هیچوقت نیست چون دختر اگر دختر با شخصیت و درستی باشه مطمعا باشید خودش بیشتر از اون اقا زیر فشاره.

باید جوانب مختلفا بسنجه، مواظب ناراحت نشدن اونی که بهش پیشنهاد داده باشه خصوصا اگر فامیل دوست یا همکار و استاد و... باشه، فکر اینده و اینکه اگر بدون فکر مثلا کسی را رد بکنه و بعدا مورد مناسبی براش پیش نیاد باشه و... همش ممکنه یه سردرگمی برای اون دختر پیش بیاره که تحملش برای خود دختر خیلی سخت تره

امیدوارم همه جوون ها با اونی که به صلاحشونه ازدواج کنند و خوشبخت بشن.

امیدوارم صحبت هام بهتون کمک کرده باشه.

حالا اگر اجازه بدید

منم یه سوال از شما دارم

دلیل اینکه بعضی از اقایون یا مادراشون شماره منزل یه دختر را میگیرن اما بعد تماسی نمیگیرن چیه؟

مثلا موردی بوده که خیلی خیلی اصرار کرده که اجازه بدید مثلا با خانوادتون صحبت کنم و دختر با مادرش صحبت کرده و اجازه گرفته شماره منزل را بده و داده اما الان بعد دو هفته هیچ تماسی گرفته نشده؟ درصورتی که قبلش خیلی اصرار داشتن که با مادر دختر صحبت کنند و یه جلسه اشنایی بزارن

شما میشه رفتار این اقا و مادرشون را روانکاوی کنید؟ بالاخره دختر با مادرش مطرح کرده، ذهن خودش و خانواده درگیر شده اما تماسی گرفته نشده این علتش چیه؟

همه ی جوابها رو خوندم هیچ کس جواب  صحیح به سوال کننده نداده بود

این سوال قبلا پرسیده شده بود

این که سوال کننده گفته اون دختره دم دمی مزاج بوده اینو اصلا قبول ندارم اگه دم دمی مزاج بوده پس باید بعد ازدواج با هرکس هم ازدواج کنه زود دلشو بزنه پس باید سالی با یک نفر ازدواج کنه.

تنها دلیلیش پیگیری خیلی زیاد پسره و ابراز احساسات زیاد به دختره بوده.

و دختره اونقدری براش ازدواج جدی نبوده ولی بدش نمیومد اگه پسره واقعا تمام معیارهاشو داشته باشه با اون ازدواج کنه.(((چنین پسری یا دختری اصلا جود نداره که ۱۰۰ در صده معیارهای طرف مقابلشو داشته باشه)))
مگه اینکه یکی بدیم دقیقا با همون معیارهمون برامون بسازن.

اگه دختره طرفو نمیخواست چرا شماره خونشون بده و احتمالا اوایل آشنایی حسی نسبت به پسره داشته و به گفته سوال کننده طرفم اخلاقش همه جوره بیست بوده ولی دختره یهویی پیچونده. 

دختره چون احتمال خیلی زیاد اولین آشناییش با جنس مخالف بوده پسره با پیگیری خیلی زیاد دلشو زده و وقتی دیگه پیگیری نکرده دختره دوباره نسبت به پسره حس دوباره خواهی داشته و با یادآوری خودش نسبت به بعضی خصوصیات بد پسره خواسته دل خودشو آروم کنه که نمیشه چون هرچی زمان بگذره بیشتر نسبت به اون پسر حس بهتری پیدا میکنه چون دیگه الان پسره نیست که ابراز احساسات کنه.
 همونطور که یک پسر قبل ازدواج نباید با یک دختر رابطه جنسی برقرار کنه چون به خواستش رسیده یک دختر هم نباید قبل ازدواج با پسره رابطه عاطفی برقرار کنه چون باعث ارضا مقداری از اون نیازش میشه و سرد میشه چون در دوران مجردی دختر نیاز عاطفی زیادی داشته یا پسره نیاز جنسی زیاده داشته و فکر کرده چه خبره اگه پسره برای اولین بار با خوشگل ترین و خوش اندام ترین زن جهان هم سکس کنه میبینه نه اونقدرها که فکر میکرده خبری نیست یا دختره با خوش اخلاق ترین و عاطفی ترین مرد جهان رابطه عاطفی داشته باشه میبینه نه اونطوری هم که در دوران مجردی جنس مخالف تصور میکرده نیست. پس اینجا دیگه باید دیگر خصوصیات طرف مقابل غیر از نیازات غریزی مثل عاطفی یا جنسی از طرف دختر و پسر مورد بررسی قرار بگیره که بعدا در زندگی مشکلی به وجود نیاد

و بعد یک سوال پیش میاد که پس بعد ازدواج که همه به خواستشون رسیدن دیگه پس باید نسبت به هم سرد بشن .

اگه دختر به خاطر فشار تنهایی یا پول پسره ازدواج کنه اگه طرف دیوید بکهام یا تام کروز هم باشه وقتی اون نیازش برطرف شد دیگه میبینه اون پسره اصلا معیارهای ازدواجشو نداره یا پسره فقط به خاطر نیاز جنسی دختره رو بخواد بعد ارضای اون نیازش میبینه اون اصلا معیارهاشو نداره و اینجا زندگی نمیکن باهم زندگانی میکنن. ۸۰ درصد زندگیها همینطورین و سوال پیش میاد چرا طلاق نمیگیرن بیشتر به خاطر اسم طلاقه که توی ایران یک تابویه یا ترس از تنهایی یا مهریه یا موارد دیگه.

پس اینجا هست که اکثرا روانشناسها میگن عاقلانه انتخاب کنید و عاشقانه زندگی کنید .

و یک پسر برای انتخاب یک دختر هیچ وقت خوشگلی یا خوش اندامی یا سایز اندام دختر ملاک قرار نده نمیگم مهم نیست ولی در برابر دیگر خصوصیات طرف درصد خیلی کمیه ببینید دختره اخلاقش چطوریه مادر خوبی میشه برای فرزند آینده ات.
یا دختره هیچ وقت طرف به خاطر پولش موقعیتش یا قدش انتخاب نکنه ببینه اخلاقش چجوریه میتونه اونو به عنوان تکیه گاه انتخاب کنه و درکنارش احساس آرامش و امنیت کنه یا بداخلاق نیست چشمش هرز نمیره پسره پاکیه دستش تو جیب خودشه رفتارش چه با جنس مخالف چه هم نوع خودش چجوریه به همه احترام میزاره شاید به خودت بگی با بقیه بده ولی با من خوبه اینطور نیست این به خاطر اون عطشه رسیدن به دختره هست و بعد رسیدن به اون دختره بعد چند وقت دوباره ریست میشه

و بر میگرده به تنظیمات کارخانه ...
من هروقت بخوام یک مردی بسنجم توی تصوراتم درآینده خیال پردازی میکنم ببینم دوست دارم پسرم دقیقا  اخلاق و شخصیت پدرشو داشته باشه یا نه اگه جوابم منفیه پس به خودم میگم  این حس دوست داشتن به خاطر نیاز عاطفی یا چیز دیگه است همونجا دیگه به اون فکر نمیکنم

سوال کننده قضیه رو پیچیده اش نکنید

همه جوانب تقریبا در کامنت ها اشاره شد

یه نکته دیگه هم این که دخترانی که قصد واقعی ندارن ولی موردی پیش میاد، میخوان طرف رو بسنجند و اگر خوب نبود، جهت حفظ احترام یا حالا هر دلیل دیگه، میگن قصد ازدواج نداریم. ولی در حقیقت از یه چیزی در اون آقا خوششون نیومده و نمیخوام مستقیما اشاره کنن

برای خود من هم اتفاق افتاد که جایی بودیم و یه عده جمع شده بودن. خانمی برای همکارش که عقب تر ایستاده بود، منو خواستگاری کرد ولی من درست همونجا چون یه چیزی دیدم و فهمیدم، که باب میلم نبود، به خانمه گفتم قصد ازدواج ندارم، در حالی که منظورم این بود که «قصد ازدواج با اون آقا رو ندارم!»

‌دیگه فکر کنم سوال کنده به جواب رسیده باشید، و مسئله براتون روشن شده باشه. العاقل یکفی بالاشاره.

به سوال کننده

برای شما هرچی توضیح. دادن باز همون سوال هارو تکرار کردید

واقعا دیگه آدم فکر میکنه  با یک پسربچه نوجوان طرفه

یا کسی که دنبال دلیل ماورایی میگرده

من چه کنم از عالم خانمها اطلاع ندارم برای همین می پرسم واقعا نمی دونم

دقیق متوجه نشدم دخترانی قصد ازدواج ندارن ولی موردی را بررسی می کنن؟  واقعا چرا اینجوره . اگه قصد ازدواج ندارن واقعا واقعا بررسی کردن برا چیه . برا من پسر این موضوع اینجور معنی میشه مثلا من قصد ندارم برم سفر کیش  اما یه ماشین میخاد بره کیش حالا من میام راننده و کیفیت ماشین و بررسی میکنم ؟  آخه برا چی من که نمیخام برم کیش چرا حالا دیگه برام مهم میشه ماشینی که پیشنهاد کیش و بررسی کنم . شاید اشتباه فکر کنم نمی دونم. قطعا این برمی گرده به روان دختران اگه میشه این قسمت و برام توضیح بدید . من واقعا متوجه نمیشم نیاز به راهنمایی دارم .  آیا این بررسی صرفا یک وسوسه روانیست صرفا یا قصد جدیست .

لطفا دو کامنت آخری که برای کاربر دختر توضیخ دادم رو هم بخونید و رو اون قضیه هم راهنمایی کنید . واقعا نظرات شما برام بسیار راهگشاست . مرسی

با نظر اونی که گفت چون گیج میزنن موافقم بقیه نظرات بازی با الفاظ

ادم اگه تکلیفش  با خودش معلوم باشه تعادل روحی روانی داشته باشه میدونه چرا اشنا میشه وچرا از اشنایی صرف نظر میکنه منطق داره عقل داره وجواب مثبت ومنفیش دلیل داره 

جواب به سوالی که فرمودید :   در چنین شرایطی دلایلی مختلفی داره . یکیش اینه پسره اول جو گیر شده بعد سرد شده . یکیش این میتونه باشه خانوادش مخصوصا مادر و خواهر منصرفش کنن یا بترسوننش البته با منطقهای خاص خودشون و پسره وا بده . پسره مشکلات کار داره و می ترسه الان اقدام کنه با جواب منفی شما روبرو بشه شاید داره برنامه ریزی دقیق تری میکنه و با قدرت بیشتری وارد گود بشه که ضایع نشه البته ترس از دست دادن شمارو هم داره اما چاره ای جز تحمل نداره .  یه دلیل دیگش میتونه این باشه موردهای دیگه بهش معرفی کردن رفته دنبال اونها و جز اینها باشه که فقط یه زن میخاد . یکی دیگش این می تونه باشه جرات و اعتماد بنفسش پایینه از ترس منصرف شده . یکیش میتونه ترس از آینده و متاهلی باشه و ترس مشکلات اقتصادی آینده و الان باعث بشه بکشه عقب. یکیش میتونه این باشه دوستان نابابی داشته باشن و بگن متاهلی بد و غیره اینم شل کنه من موردهای اینجورم دیدم . یکیش میتونه این باشه یه نامردی این وسط از شما براشون دروغ گفته و انداختشون به شک و اینها هم کشیدن عقب . یکیش این میتونه این باشه تحقیق کردن شنیدن شما یا خانوادتون سختگیریهای خاص خودتون و دارید اینها هم توان مقاومت در خودشون ندیدن .  یکیش این می تونه باشه پسره اعتیاد به قرص و.... داشته باشه خانوادش زیر بار ازدواجش نمی رن چون می دونن ریسک داره شاید ظاهرا مادرش اومده جلو ولی مابقی خانواده مخالف این ریسکن . یکیش این میتونه باشه خودشون اشکالاتی دارن می ترسن بیان جلو و وسط دوران آشنایی یا نامزدی لو برن و آبروریزی بشه . مورد آخرم شایدم سلیقشون تغییر کرده . یا پسره کسالتی خدای ناکرده دارن یا پیدا کردن . یکیش این میتونه باشه پسره خالی بنده و سرکاری از اینها فراوانه که همزمان چندجایی میرن خواستگاری برا همشونم اصرارهای دروغین میکنن حقیقتش اینها به ذهن من رسید  امیدوارم بهترینها نصیبتون بشه

من قبول دارم چیزی بلد نیستم . بهتر نیست بجای متلک زدن بمن شما هم نظرتون و بدین و راهنمایی کنید . ممنون

چی بگم والا.

به نظرم دنیای اقایون هم کم پیچیده نیست!!!

به هرحال قسمت هرچی باشه همون میشه.

ممنون از راهنماییتون

خدانگهدار

به سوال کننده

ندانستن عیب نیست

سوال کردن هم عیب نیست

ولی    وقتی  در جدلی سوالت هرچیزی رو چندبار توصیح میدن ولی بازم  سوالت رو تکرار میکنی عیبه 

انگار که آب دز هاون میکوبند ملت 

لطفاً سن خودتون رو بگید،اینجا که کسی شمارو نمی‌شناسه لطفا راستشو بگید،ببینیم اصلا چند سالته؟؟

سنم 30 سال است . اینم بگم خداشاهده دروغی ندارم از دنیای خانمها هیچ اطلاعی ندارم و تو عمرم با هیچ دختری ارتباط نداشتم چون اینکار و درست نمی دونستم و الانم در شرف خواستگاری هستم . برا همین از خواهران محترم تقاضای راهنمایی کردم که الحق بعضیهاشون بسیار راهگشا نظر دادن و همینجا ازشون تشکر میکنم . مخصوصا خانم ریحانه . کاربر دختر و کاربر دخترنخلستان  .  اینجا به کاربر (  .... ) بگم واقعا اینجور نیست که فرمودید آب در هاون کوبیدن است واقعا از نظرات استفاده بردم و از جناب نجفی بابت این سایت ارزشمندتشکر ویژه میکنم. باز اگه خانمی نظری ارسال کنن ممنون میشم