خانومی هستم که به تازگی ازدواج کردم. زنی یه دنده و لجوج هستم و اگه اون چیزی که میخوام اتفاق نیفته عصبی و بد اخلاق میشم.
بچه آخر خانوادمون هستم و از بچگی لوس و ننر و زبان نفهم تشریف داشتم . پدر و مادرم جای اینکه آدمم کنن همیشه کوتاه میومدن و هی لی لی به لالام میزاشتن و من هر روز پر رو تر میشدم مخصوصا از وقتی خواهرای بزرگترم ازدواج کردن و فقط من موندم این خصوصیات در من پررنگتر شد.
نمیدونم چه مرضی یه که من دارم. حتما همه چیز باااااااااید اونجوری که من میخوام باشه وگرنه خدا به داد طرف مقابلم برسه.
الان که ازدواج کردم دلم واسه شوهرم کبابه. بیچاره کافیه یه مخالفت کوچیک باهام بکنه٬ تا چند روز اخلاقم برج زهر مار میشه و کاری میکنم که از زندگی سیر بشه. بخدا خیلی دلم براش میسوزه. بنده خدا اختیار مدل موشم نداره. الهی بمیرم من٬ خفه شم که انقد بدم٬ که انقد یه دنده و نفهمم. چیکار کنم؟
اصلا من آدم بشو نیستم. کاش پدر و مادرم 2 بار تو سرم زده بودن تا بفهمم همیشه قرار نیست اون چیزی که من میخوام بشه. الان من چیکار کنم؟ خیلی بدم اما میخوام خوب شم بخاطر شوهری که نمیدونم خدا تو من چی دید که اونو بهم داد با اینکه لیاقتشو نداشتم.
همسرم ماهه٬ عاشقشم٬ میمیرم براش. خیلی دوسش دارم نمیخوام انقد اذیتش کنم. تو رو خدا کمکم کنین. هر راهکاری که واسه صبور شدن و ترک این عادتهای بد بلدین بدین. منتظرم
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۱۶۲۹ بازدید توسط ۱۳۳۶ نفر
- پنجشنبه ۲۱ اسفند ۹۳ - ۱۶:۰۲