خانواده برتر

جواب این سوال که بر هر عاقلی مشخصه،برای همین زحمت جواب دادنو نمیکشم،اما به دوستان میگم به جای ایمیل یاهو ایمیل ایرانی بسازید،امنیت بیشتری داره.ایمیل ایرانی رایانا خیلی خوبه.

آخه امریکا و قدرتهای اروپایی دوس ندارن پیشرفت و شکوفایی ایرانیان رو ببینن و میخوان که بهشون وابسته باشیم بخاطر همین مارو از هرچی که باعث رفاه و پیشرفتمون میشه تحریم کردن و بجاش با تهاجم فرهنگی رسانه ای چنان مردممون رو مشغول کردن که دیگه وقتی برای فکرکردن، مطالعه کردن،عبادت کردن و ... نمیمونه.
فقط کسایی که به این نکته توجه دارن و آگاه شدن میتونن خودشون رو حفظ کنن.
تورو خدا نگین حرفام همش شعاره !که تاثیرات ماهواره و لاین و ... واسه همه دیگه مث روز روشنه

به دوست: شعار نیست

به ما دارو نمیدن.

سوالت خیلی قشنگ بود.سوال که چه عرض کنم خودش مشخص ترین و منطقی ترین جواب به کسایی هست که میگن اون کشورهای خیرخواه!!! فقط خوب مارو میخوان و این ماییم که منزوی هستیم!

نمیدونم برادر/خواهر عزیز. اینو از مسئولین بپرسین که غرور ما رو لکه دار کردن.

سلام،
وایبر و واتس اپ که نرم افزاره برای چی ما رو تحریم کنن؟ اصلا مگه تحریم نرم افزار و سایت شدنیه؟ طرف یه قند شکن نصب می کنه تمام رشته هاشون پنبه میشه.

البته بگم سایت هایی که باعث پیشرفت ما میشه رو روی ایرانی ها تحریم کردن مثل سایت زیر که رفرنس برنامه نویسی آندروید هست شما روش کلیک کن میبینی چرا مثل اینکه ما تحریم هستیم و مجوز دسترسی به سایت با آی پی ایران وجود نداره. ولی با وی - پی - ان باز میشه. D:

http://developer.android.com/

آقای نجفی اگه میشه لطف کنید اینو به عنوان یه پست بذارید ممنون


سلام

مدتی هست که یه مساله ای فکرمو مشغول کرده و اون اختیار انسان هست

همیشه وقتی تو مدرسه تو درس دینی بحث اختیار می شد بنظرم خیلی عادی میومد و اصلا جدی بهش فکر نمیکردم

گاهی وقتا فکر میکنم اگه زندگی اینطور بود که دو تا سبد داشت یه سبد خوبها و یه سبد بد ها
بعد هر کاری که غلط بود و اشتباه بود روش برچسب بد خورده می شد و هر کاری که درست بود برچسب خوب که راحت ادم میتونست تشخیص بده این خوبه و اون یکی بده
بعد فقط مسالش این بود که ایا میتونه از بد بگذره و اونو تو سبد بد ها بذاره ؟

من فک میکنم خدا با دادن قدرت تفکر و تشخیص به ادم خیلی کار رو سخت کرده سخت که نه ولی فک میکنم مسئولیت ادم خیلی بیشتر میشه

اینکه ادم نتونه بد بودن یا خوب بودن امری رو به طور محض تشخیص بده خیلی کارو سخت میکنه
نمیدونم تا حالا برای شما پیش اومده یا نه ولی نمیتونی تشخیص بدی یه کاری درسته یا غلط بعد اونو نه میتونی بذاری تو سبد بد ها نه میتونی بذاری تو خوبها



این جاست که خیلی سخته، نه میتونی قبول کنی نه میتونی ازش بگذری

گاهی اوقات زندگی به ادم خیلی فشار میاره

الان توی چیزی موندم که نمیتونم درستی اون رو تشخیص بدم ،

با شرایطی که وجود داره و مشورت ها و همه اگاهی که از کل امر پیدا کردم، متوجه شدم نه خوبه نه بد ولی مجبورم قبول کنم که بد هست حالا باید با دلم کنار بیام که با اینکه میدونم بطور محض بد نیست اون رو بذارم توی سبد بد ها و باید روی خودم کار کنم که هیچ گاه تصمیم نگیرم اونو از سبد بدها بکشم بیرون

این برام خیلی سخته مخصوصا وجود عواملی که من رو به بیرون کشیدن اون تشویق میکنه

میدونم مبهم هست ولی از دوستانم خواهش میکنم اگه توی همچین موقعیتی باشن چطوری به خودشون غلبه میکنن و چطوری روی قولی که به خودشون دادن می ایستن؟
چه دعایی بخونم واسه محکم شدن ارده ام برای این کار؟

الان هست که میفهمم اختیار چه معنایی داشته و ارده ینی چی؟اختیار برای گرفتن تصمیمی که انسان باید با همه خوبیها و بدیها اون رو بپذیرررره و اراده برای اینکه انقدر محکم باشه که روی تصمیمش بمونه

الان بیشتر از همیشه به خدا نیاز دارم
از بچگی ارزو داشتم خدا کنارم بشینه و حرفامو گوش بده و جواب سوالامو بده
اون همیشه بوده دعا کنید بازم تنهام نذاره


برام دعا کنید

سلام. خانومی 24ساله ام که یکساله ازدواج کردیم. من همسرمو خییییلی دوست دارم و مشکلم از همین دوست داشتنه. مشکل من اینه که جای من و همسرم کاملا با هم عوض شده و این نتیجه رفتار اشتباه من تو این دو ساله. (یک سال نامزدی و یکسال بعد ازدواج). همیشه میگن زن نازه و مرد نیاز. همیشه‌ مردها هستن که بیشتر ابراز محبت و علاقه میکنن. همیشه مردا هستن که پیشقدم میشن اما واسه ما برعکسه. خودم میدونم علتش چیه. من قبل از ازدواجم با هیچکس نبودم و همه محبت و علاقه مو برای همسرم نگه داشتم و از وقتی عقد کردیم تا الان همه رو نثار همسرم کردم. الان که فکر میکنم با خودم میگم حتما من عقده ای بودم که وقتی یه پسر وارد زندگیم شد اینطوری جوگیر شدم٬ که اینطوری تمام روح و قلبمو گذاشتم کف دستمو تقدیمش کردم. کاش منم قبل ازدواجم با یه جنس مخالف رابطه داشتم تا هم برخورد باهاشو یاد میگرفتم هم انقد ندید بدید نمیشدم٬ حداقل یه کم سیاست برخورد با یه مردو یاد میگرفتم. حالا همسرم طوری شده که خودش بهم هیچ محبتی نمیکنه همه محبتهاش جواب محبتهای منه مثلا باید بوسش کنم تا اونم بوسم کنه. من میگم دوست دارم اونم تو جوابم میگه منم دوست دارم اما اگه نگم اون بهم اصلا نمیگه. شبا که دیگه هیچی٬ همیشه پشتش به منه و من خودم بغلش میکنم و خیلی مثالای دیگه... وقتی فکر میکنم میبینم این بنده خدا تقصیری نداره. مشکل از منه٬ من از اول نامزدیمون هیچوقت بهش مهلت ندادم دوست داشتن و محبت کردنو یاد بگیره٬ بهش فرصت ندادم ابراز علاقه و درخواست رو یاد بگیره چون همیشه نخواسته هم در اختیارش بودم. از همون اواسط نامزدی اینو فهمیدم که جامون عوض شده اما کاری از دستم بر نیومد. چند بار وقت خواب بغلش نکردم که اون بغلم کنه اما مثل همیشه پشتشو کرد و خوابید. به دو سال گذشته کار ندارم٬ اونا دیگه گذشته اما الان به شدت به این مساله حساس شدم. فکر میکنم اون دوسم نداره خب منم آدمم دلم میخواد بهم ابراز علاقه شه. دلم میخواد اون واسه بوسیدن پیش قدم شه. دلم میخواد اون بغلم کنه الانم شبا بغلش میکنم اما بی اختیار بغض میکنم و اشکم سرازیر میشه. چیکار کنم که جامون عوض شه؟ اشکال از منه نه؟ منم میخوام شوهرم دوسم داشته باشه. کمکم کنین  

سلام اقای نجفی بی زحمت این رو به عنوان یک سوال قرار دهید.باتشکر
در دین اسلام کدام قسمت از بدن رو باید بزنیم
آقای نجفی اگر صلاح دونستین سوال رو به نحو دیگری بپرسید تا گویا تر باشد

من می خواستم جواب شما رو بدهم بعد متوجه شدم آقای علیرضا ان را برای شما نوشته اند 

وقتی که رعیس جمهور کشورمون اینقدر روی برداشتن تحریم ها و دوستی با صهیونیست ها تاکید داره ولی اصلا به تولید داخلی و مساعل دیگه توجهی نداره
وضعیتمون میشه سرگذشت اندلس

با اهدای سلام و تحیت خدمت اهالی وبلاگ وزین خانواده برتر


حقیر سراپا تقصیر سابقاً در دو پست مجزا، حول مسائلی مصائب گون (البته از دید قاصر خود!) و طرح آنها در جلسات خواستگاری، با حضرات معزز، مشورت و از شور با سروران گرانقدر بسیار مستفید شدم. (لازم به ذکر است که در مورد دو مسئله ی طاسی و ابتلای به وسواس خفیف عملی و طرح و بسط آنها در جلسات، جویای رأیتان شده بودم)

خاطرم هست که شماری از دوستان با نهیب بر اینجانب، معترضانه درخواست داشتند که تعلل و فس فس نکرده و با عزمی جزم و راسخ و طیب خاطر به پیکار! رفته و مفاد گفتگو های فی ما بین دوشیزگان منتخب و خود و هم چنین نحوه ی مواجهه ی آنان با مسائل فوق الذکر را قلمی کنم.

مختصراً خدمت منور دوستان عارض شوم که چاکر، در معیت والدین عزیز تر از جانم به منزل سه نفر از گزینه های هم کفو خود که توسط اعضای ثقه ی فامیل و یکی از اساتید معتمدم در دانشکده ی ریاضی دانشگاه شریف معرفی شده بودند، رفتیم.

بعد از نزول اجلال و طی شدن مراحل معمول جلسات بر اساس عرف موجود در جامعه و رد و بدل شدن سخنان کلیشه ای حال به هم زن! خانواده ها، زمانی که بحث به مقر اصلی اش می رسید بلا استثنا، خانواده های مزبور و هم چنین فرزندان خلفشان، اناثاً و ذکوراً، متفقاً بر مهریه های هزار و اندی سکه ای و تامین مسکن شخصی و خرید مرکب خوب، جولان می دادند!

نکته ی قابل توجه برای من، عدم حساسیت و عنایت آنان به موضوع طاسی و وسواس من بود!!! یعنی همان موضوعی که مدت ها ذهن و روان من بیچاره را مشوش کرده بود!
گویی پشیزی برای آنها اهمیت نداشت! فقط و فقط پیرامون مادیات و مهریه های سنگین و غیر عقلانی و مراسم مجلل عقد و ... پافشاری می کردند.

ایمان و پاکی و نجابت و اصالت و تحصیلات عالیه و ... فرع بودند و پول، اصل!
فقط محض خالی نبودن عریضه، گاهی پدر یا مادر آنها ما بین سخنان، گریزی کوتاه به این مسائل می زدند!

القصه، بنده با دیدن سطح توقعات فضایی پرنسس های مملکتم، حتی لمحه ای در تصمیم گیری نهایی درنگ نکرده و برای خود صورت مسئله ی ازدواج دائم در ایران را حداقل تا سالیانی دراز، به صورت کامل پاک نمودم!

با این وضع فرهنگ منحط و دهشتناک برخی از خانواده های ایرانی (که بخش اعظم اش نتیجه ی عملکرد سوء حاکمیت و قصور متولیان و سیاستگذاران عرصه فرهنگ و اقتصاد جامعه است) به نظر من ازدواج، خریت محض است! 

صد البته واقفم که این سخن من بر مبنای استقراست و نه استنتاج! :)


من برای ادامه ی تحصیل در مقطع دکترا در رشته ی ریاضی از کالج امپریال لندن college) imperial) پذیرش و فاند گرفته ام. طی چند ماه آینده کشور را ترک و رهسپار دیار کفر می شوم. تصمیمم این است که همان جا یک دختر دبیرستانی یا دانشجوی نصرانی را به عقد موقت خود درآورم که بنا بر فتوای قاطبه ی فقهای عظام، امریست مشروع و جایز در فقه متعالی شیعه.

 با این کار، هم دیگر در بستر خواب با شیطان لعین و رجیم گلاویز نشده و به ستیز نخواهم پرداخت و هم غرولند و تقاضاهای نا معقول دختران ایرانی را نخواهم شنید!!!     :)))

نیک می دانم و می دانید که همه ی دختران طناز و دلبر ایرانی به سان هم نیستند اما چه کنیم که دختران عاقل و کم توقع، به پست ما بیچارگان نمی خورند!

ختام صحبتم را آذین می بندم با کلام مشعشع و درر بار حضرت رسول الله محمد مصطفی (ص) که فرمود: از نشانه‏ هاى برکت زن آن است که خواستگاریش، بى تکلف و آسان انجام گیرد.

از محضر همه ی دوستان عزیز بابت پرگویی و اطناب کلام پوزش می خواهم.



بدرود / یا علی، مدد است

ابوالفضل 26 ساله / فوق لیسانس ریاضی دانشگاه شریف / مدرس دانشگاه

به ابوالفضل

آقا ابوالفضل ببخشیداولی واقعالازمه این سبکی بنویسین این سبک واسه مجله و مقالات ادبی خوبه ها ولی به نظرم جاش اینجانیس راستی فارسیم پاس بداریم:).بعدشم فرض کنیم دختران بلادکفر!منتظرشمان ک نزول اجلال کنین و یکیشونو به عقد موقت خودتون دراریدولی ب نظرتون اون آرامشیوکه تو ازدواج دایمه به دست میارید؟حالا اون چن موردخواستگاری دلیل براین نمیشه همه اینجوری باشن.موفق باشید

جناب آقای ابولفضل 

برادر عجب متنی نوشته بودید برو  و دعا کن خداوند هم ما را بطلبد به کالج امپریال لندن حالا نشد هم یک کالج دیگر به هر حال کالج باشد و در بلاد کفر باشد

آقا ابوالفضل

آقا ابولفضل
عه شما هنوز مجردی ؟!!
بابا من نمیدونم شما پسرا خواستگاری چجوری دختری میرید ک فراری میشید!!!
مثل همیشه خوب نوشتید.عالی
دارید میرید! شما ک کامنتایی ک گذاشتید قابل شمارشن و کاربر فعال نبودید، واسه همین اصلا بهتون عادت نکردیم خدارو شکر وگرنه الان ک فهمیدم دارید میرید، پشت سرتون گریه میکردم !!!هه هه هه
براتون آرزوی خوشبختی میکنم!
خدانگهدار...

آقا ابولفضل احیانا شما با جناب امیر علی نبویان نسبتی نداررید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بیشتر از متن از سبک نوشتتون بهره بردم!

فک نمیکردم طرز فکر یه ادم با سبک نوشتنش انقدر متفاوت باشه

بگذریم،،

بنظر من مشکل همه ما ادما این هست که مشت رو نمونه خروار میبینیم

من که دخترم ولی هیچ گاه این چیزایی که گفتید تا این حد واسم مطرح نبوده واقعا

از روی خانواده و  کمی تحقیق میشه طرز تفکر و توقعات یه خانواده  و دختر رو حدس زد و حتما لزویمی نداره این چیزا واسه اولین بار تو مجلس خاستگاری مطرح بشه که!

نویسنده محترم وقتی مشروب الکلی مسموم توی قم چند صد نفر رو به بیمارستان میکشونه ربطی به تحریم داره ؟ این مشروب همونجا تو قم تولید شده بوده . لطفا یک مقدار منطقی فکر کنید .

البته بماند که دختر ها عاشق چشم و ابرو ی پسران نیستند
که به عقد موقتشون در بیایند
به ابوالفضل هم توصیه میکنم برود یک دختر لندنی را به عقد موقت خودش در بیاورد
اخه واسه دخترای خارجی که هرشب بایکی میخوابند زندگی کردن باهاشون اسون تر است
ای کاش به جای این همه مدرک گرفتن و پز مدرک دادن و بورسیه شدن
بعضی ها اخلاق و انسانیت را یاد میگرفتند

خخخخخخخخخخ