خانواده برتر

اما در کل به نظر من رشته تحصیلی فقط زمینه این اخلاقها رو میاره وباز به خود فرد و تربیت خانوادگیش داره

سعی کن محکش بزنی که چقدر احساسیه و تحقیق کن که تو روابطش با دیگران چطوره

سلام
اساسا ازدواج مقوله ای نیست که بخواهد با قانون و مقررات تعریف بشود.
هزاران قانون و تبصره هم وجود داشته باشد وقتی که زن و مردی بخواهند در کنار هم زندگی کنند زندگی می کنند  وقتی هم نخواهند سازگاری نمی کنند

تعریف اسلام از قوانین برای این بوده که بگه ارزش کار چقدر است مثلا زن فقط وظیفه تمکین دارد تا شوهر خانه داری اجبار نکنه ولی درعوض ده ها حدیث براش آورده که اگر کوچکترین کار را زن در خانه انجام دهد ثواب زیادی برای وی دارد تا به مرد بفهمونه که تمامی کارها از روی عشق و لطف هست و مرد باید سپاسگذار زن باشد و بهش توجه و محبت کند که این مساله با خصوصیت روحی زن هم برابر است.

یک زن برای شوهرش با عشق غذا می پزد و مهر و محبتش را در غذا میریزه که این چاشنی مهر و محبت را در هیچ رستورانی نمی توان یافت.

اینا را گفتم که بریم سر اصل مطلب. این مسائل هم حاصل تجربه های خودم در مدت سربازی در دادگاه هست.

کسانی که با حقوق و قانون سرکار دارند می ری بهشون میگه "هوی" فردا یک شکواییه برات می نویسن اسمش هم میذارن توهین در ملاعام.
بعدها که پخته تر میشن می فهمند باید سعه صدر داشته باشند و قرار نیست برای هر مساله کوچکی دست به قانون برد به خصوص اینکه باید به علت ها و ریشه ها هم توجه کرد و باید دیگران را هم درک کرد.

خانم هایی که با قانون سرکار دارند فکر میکنند میتونن با قانون زندگی زناشویی را اداره کرد میشنن  کلی حقوق زن از شوهر را برای خانم های موکلشون توضیح می دهند و خلاصه ترغیب میشن و بعد از مدتی طلاق صادر میشه.

بعد از طلاق درست که زن به حق و حقوقش رسیده اما اگر مهریه اش هزاران سکه هم باشد هیچوقت التیام بخش زوحیه زن نخواهد بود.

به همین خاطر دولت تصمیم گرفت برای جلوگیری از شیوه نادرست وکلا پرونده ها را از دادگاه به شورای حل اختلاف ارجاع بده و شورای حل اختلاف زوج ها را موظف میکنه که به واحد کاهش طلاق بهزیستی ارجاع بده و اونام معرفی میکنند که چند جلسه برن پیش مشاوره تا بین زن و شوهر صلح و سارش بشود.

خیلی از این طلاق ها هم ریشه در انتخاب ناصحیح، ازدواج فامیلی، عدم تحقیقات دارد که باید به سمت مشاوره قبل از ازدواج بریم نه بعد از ازدواج.

واحدهای مشاوره کلانتری هم در ابتدای شکایت ها هستند.


حالا شما باید بشینی با این خانم صحبت کنی ببینی رویکرد فکریش چطوره اگر به زندگی با نگاه عشق و علاقه نگاه می کنه خب میشه سراغش رفت ولی اگر به زندگی نگاه قانون مدارانه دارد خب باید تجدید نظر کنی.

خیلی از خانم های وکیل بودند که مجرد بودن وقتی از آقایون وکیل می پرسیدم چرا زن وکیل نمیگیری می گفتن ول کن کی حوصله دردسر دارد.

یک مساله ای دیگه هم هست به خاطر فرهنگ عجیب جامعه وقتی یک دختر میره رشته حقوق میخونه اینقدر اطرافیانش بهش میگن خانم وکیل خانم وکیل که دچار توهم می شه و فکر میکنه انسان خاصی هست و رفتارش تغییر میکنه و دچار غرور میشه
یک خانم وکیلی بود وقتی راه میرفت مثل طاووس راه میرفت تو عالم خودش فکر می کرد حتما کسی هست.

آخرین نکته هم مدنظرت باشه اینکه چون ما یک کشور عقب افتاده و جهان سومی هستیم دوتا شغل پردرآمد داریم یکی پزشکی و یکی وکلا.
در صورتی که اگر ما جامعه ای داشتیم که با برنامه بود باید این دومکان خلوت باشند و این دوتا قشر حقوق معمولی داشته باشند. ولی خب چون یک کشور بی برنامه هستیم و چیزی به اسم مدیریت عقلی و علمی نداریم و رویکرد پیشگیرانه نداریم. بیمارستان ها و دادگاه های ما شلوغ هستند.

این شلوغ بودن باعث میشه درآمد وکلا زیاد بشه و از وضع خوبی برخوردار باشند پس توقعشون هم معمولی نیست

همه این موارد دقت کن بعد تصمیم بگیر.
 
برای ازدواج باید مهارت های زندگی آموخت.

فقط تو رو خدا سوالای کلیشه ای که جوابش مشخص هست نگید. 

یه سوالایی که بر اساس اونا به صورت غیر مستقیم بتونم بفهمم چقدر به تابیعت زن از شوهرش اعتقاد داره.

ممنون

زن بایستی تابع شوهرش باشه. حالا اگر تو زمونه ما کسی به رضایت شوهر اهمیت نمیده از بدبختی روزگار ماست.

کسی نگفت زن حقوقش رو ندونه یا ازش کوتاه بیاد. ولی هر حقی هم که داشته باشه باید تابع شوهر باشه. مرد اگر بگه راضی نیستم بدون اجازه من از خونه بری بیرون و زن حرف گوش نکنه از موقعی که پاش رو از خونه میگذاره بیرون ملائکه لعن و نفرینش میکنن تا موقعی که برگرده.( اسلام تا این حد نسبت به این قضیه حساسه. تازه ما مردا که تا این حد عمرن به زنامون سخت نمیگیریم.)

خواهشا برید دستورات دین رو بخونید بعد این حرف گستاخانه رو بزنید که زن نیازی به تابع شوهر بودن نداره.

قبل از اینکه کسی بخواد منو متهم به زورگویی کنه باید خودم توضیح بدم که زن اسیر و برده دست مرد نیست که مرد هرجوری خواست باهاش رفتار کنه. اسلام خودش اون جایی که لازم باشه گفته که یه مرد چطور باید با زنش برخورد کنه. حد و حدود سختگیری رو هم گفته. ولی اینکه زن بخواد خود رای باشه و اهمیتی به خواست شوهرش نده و هر جوری که خواست عمل کنه این مدیریت مرد رو داره عملا زیر سوال میبره.

من یه جا خواستگاری رفتم به دختره گفتم قبول دارید در کل مدیریت زندگی و تصمیم گیری بر عهده مرد خانواده هست و زن میتونه در حکم یه مشاور به شوهرش در تصمیم گیری ها کمک کنه؟؟ دختره گفت نه خیر هر تصمیم که قراره گرفته بشه بایستی با تفاهم دو طرف باشه. من با این تفکر مشکل دارم. آدم زور گو، یه دنده و خود رایی هم نیستم. ولی زنی که بخواد سر هر مساله ای با مردش بحث کنه و همیشه و همه جا مرد لازم باشه وایسه برای زن توضیح بده تا بخواد اون رو قانع کنه متنفرم. زن حق اظهار نظر داره. تو زندگی شریک مرده ولی باید قبول کنه گاهی مواقع مرد مجبوره قاطع نظر بده و اصلا فرصت چون و چرا نیست. ولی حالا مرد عاقل کسیه که بعدا سر فرصت و در آرامش براش بگه که به این خاطر مثلا من فلان کار رو کردم و ...

زنی که زیر بار تبعیت از شوهر نره زن زندگی نیست برادرای عزیز. کسایی که مجرد هستند حواسشون باشه تو صحبت هاشون به این مساله اهمیت بدن. بفهمن دختری که قراره باشون ازدواج کنه چه روحیاتی داره. در ضمن حواستون باشه بهترین دخترا دخترایی هستن که تو یه خانواده مرد سالار بزرگ شدن. خانواده ای که حرف پدر ارزش داره.

موفق باشید.  

تکبیییر،الله اکبر

فوق العاده بود نظرتون،بدور از تعصب جنسیتی،بعضی اینجا از زنها حمایت کردندبعضی مردها ومتعصبانه بود اما نظر شما عالی بود. 

در مورد اون خواستگاری که گفتم من احساسم این بود که اون دختر تابعیت از شوهر رو قبول نداره. من خیلی سعی کردم تا بهش بفهمونم من منظورم از تابعیت فرمانبرداری بی چون و چرای زن نیست حتی بهش گفتم مرد سالاری قدیم رو نمیپسندم ولی متاسفانه هر چی هم براش توضیح میدادم اون حاضر نبود قبول کنه که تبعیت زن از شوهرش در کلیت کار برای خانواده لازمه. حالا هر چی که بود اون مورد کنسل شد و البته من پشیمون نیستم که اون مورد رو ادامه ندادم. به هر حال قسمت نبود.

به کابوی تنها

مشکل از جایی شروع میشه که هم زن و هم مرد خودشون رو عاقل میدونن و همیشه فکر میکنن دیگری اشتباه میکنه. اینجاست که کار بالا میگیره. ولی انصافا خوب زندگی کردن و درک صحیح از شرایط خیلی هنر میخواد. اینکه زن و شوهر با تیزهوشی بفهمن کجا باید از حرفشون در برابر دیگری کوتاه بیان و از همه مهمتر طرف مقابلشون هم حواسش باشه و اینو قدر بدونه. قدر دونستن هم اینه که به طرف مقابلش بها بده و گاهی برای جبران از خواسته خودش کوتاه بیاد تا دل همسرش رو به دست بیاره.

پاش بیوفته پر حرف هستن.وقتی یه سوال ازشون میپرسی با ریز جزییات ١ساعت واست دقیق و موشکافانه توضیح میدن،حق و حقوقت رو رعایت میکنن و حتی اگه رعایت هم نکنن اما تو دلشون میفهمن حرفت رو.

اگه مشکلی بینتون پیش بیاد با جزییات سعی میکنن منطقی حل اش کنن.اگه ازشون هر درخواست عجیبی هم داشته باشی چونکه به ریز کلمات و خواسته ها توجه میکنن،برات حق قایل میشن و اون رو مثل یه پرونده حل میکنن.شاید اگه پای جدایی بیوفته از مهریه و حق و حقوقشون نگذرن که اینو معمولا خانمهایی هم که حقوقی نیستن یه وکیل میگیرن و اگاه میشن و نمیگذرن.درس حقوق ادم رو منظبط و سنگین و پردقت و نکته بین تربیت میکنه.حقوقی ها زودتر دروغ و تناقض در حرف را متوجه میشن و سخت میشه چاخان کنی یا بپیچونی نفهمه

یه کم مغرور هستن و توقعشون بالست.حق رو درک میکنن.مردای حقوقی احتمال خیانت و لغزش توشون هست مخصوصا اگه مجرد باشن و پرونده طلاق بردارن و زن بیوه جلو دستشون!تنها چیزش که شاید بد باشه نکته بینی بیش از حدشون هست که اغلب باعث میشه ادم باشعور خطاب بشن اما گاهی وقتا نکته بینی زیاد دردسر میشه

دخترای حقوقی یکم جدی و پروو تر و سنگین هستن ولی از لحاظ قلبی و احساسی اینطوری نیستن اصلا و مثل بقیه هستن

شاید خیلی اهل عشوه خرکی نباشن اما عشوه را مثل همه زنا بلدن فقط باید اینو باور داشته باشی تا اون راحت تو کالبد زنانه اش بره و از عشوه و ناز و اداش تعریف کنی تا ببینی از صدتا زن بهتر بلده

نترس فقط هنگام عقد اگه ازت حقی چیزی خواست که امضا کنی اول با یه وکیل مشورت کن

اینایی که کفتم راجع به اکثریت بود دخترای حقوقی اروم و طریف و لطیف بی دست و پا و بی زبون هم زیاد دیدم

تو اگه ته جذبه باشی و زن ذلیل و خنگ نباشی و محکم باشی حتی زن های چاق و سیبیلو  دوران قاجار هم بهت وابسته میشن و عاشق و ازت حساب میبرن چه برسه به یه حقوقی