خانواده برتر

دموکراسی خواهی ،حکومت مردم بر مردم ،جامعه اشتراکی ،تفکیک قوا ،جامعه مدنی ،ریشه همه این ها تو غرب هرچی عشق پادشاه و ولیعهد و نوار و کاست و اعلامیه و منبر هست تو ایرانه .

بعد ایرانی ها شدند جمع گرا و غربی ها شدند فرد گرا .

البته بعد توضیحاتتون متوجه شدم به خوبی مفهوم این دو کلمه رو متوجه نمیشید. 

زمانی که اسکندر به ایران حمله کرد خیلی تلاش کرد شیوه شهرسازی ایرانی ها رو شطرنجی کنه فقط شهر سلماس باب میل اسکندر ساخته شد و ایرانی ها عاشق شهر سازی دوار و تو هم هستند .اندوه در موسیقی ایرانی و عرفان در آثار شعرای بزرگ ایران زمین نشون دهنده توجه زیاد ایرانی ها به دنیای درون خودشونه.همچین که فکر می کنید هم نیست و فرهنگ ایرانی ها همچین از تنهایی بدش نمیاد .

دموکراسی خواهی ،حکومت مردم بر مردم ،جامعه اشتراکی ،تفکیک قوا ،جامعه مدنی ،ریشه همه این ها تو غرب هرچی عشق پادشاه و ولیعهد و نوار و کاست و اعلامیه و منبر هست تو ایرانه .

بعد ایرانی ها شدند جمع گرا و غربی ها شدند فرد گرا .

البته بعد توضیحاتتون متوجه شدم به خوبی مفهوم این دو کلمه رو متوجه نمیشید. 

زمانی که اسکندر به ایران حمله کرد خیلی تلاش کرد شیوه شهرسازی ایرانی ها رو شطرنجی کنه فقط شهر سلماس باب میل اسکندر ساخته شد و ایرانی ها عاشق شهر سازی دوار و تو هم هستند .اندوه در موسیقی ایرانی و عرفان در آثار شعرای بزرگ ایران زمین نشون دهنده توجه زیاد ایرانی ها به دنیای درون خودشونه.همچین که فکر می کنید هم نیست و فرهنگ ایرانی ها همچین از تنهایی بدش نمیاد .

منم ۳۲ سالم هست و مجردم 

با حرفت که تبدیل به پرستیژ شده و یا می گند کار دشمن و غرب هست مخالفم....

مساله اینجاست که ازدواج به سبک سنتی و مذهبی و نقش پذیری در ان چارچوب برای روزگار امروز جواب نمیده

من خانواده متوسط به بالایی دارم و تو زندگیم نگران بی پولی نبودم و فقط روی تحصیلم سرمایه گذاری کردم البته نه مالی چون دانشگاه سراسری تهران خوندم و خرج زیادی نداشتم ولی تمام وقتم درس بود الانم درامد متوسط دارم و نون سالم بدست میارم پولدار حساب نمیشم 

ولی با توجه به اینکه زمان ازدواجم گذشته تمایلی به باج دادن به زنها ندارم مهریه و کلا تمام هزینه ها و مسولیتها و اینکه اکثر دخترها از خودراضی و زیاده خواهند و هیچ چیزی به زندگیت اضافه نمی کنند و بدتر دست و پات رو هم می گیرند تا پیشرفت حداقلی هم نداشته باشی

من فکر می کنم علتش این هست براهمین دیگه مردها در بازی که نتیجه اش از اول باختشون شرکت نمی کنند وگرنه پرستیژ این اداها نهایت یکسال دوام میاره و

در مقابل موجود فانی مثل انسان رفتارش رو منطقی می کنه اینکه امار ازدواج و خواستگاری از طرف قشر تحصیل کرده و متوسط به بالا کم شده مربوط به امسال نیست و این موضوع علت و ریشه عمقی داره 

حالا یا جامعه میفهمه رفتارش اصلاح میکنه و یا..‌.

به نظر میاد آره یه جور کلاس شده

برای دختران و پسرانی که شغل مناسب و درامد انچنانی ندارند خیر 

 تجرد برای این افرادنه تنها پرستیژ نداره بلکه اطرافیان وبیشتر خانواده تو کارشون دخالت میکنن و سوال کلیشه ایه چرا زن نمیگیری ؟

چرا شوهرنمیکنی ؟

رو میپرسن خانواده ام مثل یک کودک که قدرت تصمیم گیری زیادی نداره و معمولا باید تحت کنترل خانواده باشه باهاش رفتارمیکنن 

توجمع های متاهلی و فامیلی ام معموولا جایگاه زیادی ندارن 

البته این ها  بیشتر درمورد دخترخانم ها صدق میکنه برای پسرا خیلی کمتره 

دختره که اگر مجرد بمونه و شغل و درامد درست حسابی نداشته باشه معمولا ازهمه طرف طرد میشه درجامعه ایران (البته استثناام هس که دختر مجرده و درامد و ..هم نداره اما احترام داره )

اما 

اگر دختر و پسر شغل و درامد عاالی داشته باشند مجرد و متاهل بله هم پرستیژ داره هم بقیه بهش احترام میزارن هم هزارتا چیز دیگه 

البته اگه ادم شکل و قیافه درست و حسابی ام داشته باشه که دیگه عالی 

خلاصه که تجرد به شرطی که ادم حسابی پیشرفت کنه بله خیلی باپرستیژ هست 

 عجیبه که یه جمله ی منطقی ساده رو انقدر واسه خودتون پیچیده کردید! 

شما اگر خارج از ایران هم نرفته باشید، قطعا جلوه هایی از فرهنگ غرب رو توی فیلمها و... مشاهده کردید، 

معمولا اکثر غربیها استقلال اجتماعی دارند، برخلاف فرهنگ ایرانی که مردم در عموم اتفاقات، خود را حتی با غریبه ها درگیر میکنند، اما در جایی مانند ایالات متحده آمریکا، کمتر کسی حاضر به برقراری ارتباط با غریبه ها و حتی آشنایان خود است

منکر حرف های شما نیستم و احتمالا برداشت شما از جمله ی این دوست عزیز سوء بوده که یکی از ویژگی های فرهنگی و فطری انسان را به مسائل سیاسی اجتماعی معماری و موسیقیایی ربط داده اید

تجرد زمانی پرستیژ میشه که موفعیت فرد جوری باشه که افراد زیادی خواهانش باشن و تن به ازدواج نده

پسری که بیکار درس نخونده دختری که درس نخونده کنج خونه باباش اگه بگن تن به ازدواج نمیدیم یا دم به تله نمیدیم اصلا با واکنش های خوبی مواجه نمیشن

اما همین خانم یا آقای بچه پولدار یا پزشک باشن و تن به ازدواج ندن مردم میگن او لالا چه با کلاس متمدن مثل غربی ها چقدر روشنفکر 

نمیشه کلی تصمیم گرفت بعضی پیشرفت رو اینطوری میبینن بعضی هم برعکس یعنی معتقدن با زن گرفتن و این داستان ها بهتره ...

اما مورچه چیه که کله پاچه داشته باشه بتونیم خودمونو سیر کنیم کافیه منم ی کارفرما خر پول خر مایه داشتم که اصلا نیاز به کار کردن نداشت و این مسائل رو درک نمی کرد و زیر بار نمیرفت در ضمن ازدواج یک هدف نیست یک وسیله هست هر کس بنا به شرایطی اهداف والا و ارزشمندی برای خودش داره و مربوط به خودشه و نباید دخالت کرد بعضی هام از این وسیله خوب استفاده میکنن و خرسند میشود بعضی هم بر عکس بدبخت میشن و زود تر از کرونا میمیرن😂

من در مورد دیگران نمیتونم نظر بدم ولی خودمو میبینم و میگم اگر مثلا بین 20 تا 25  ازدواج کرده بودم الان از نظر مالی یا اجتماعی در جایگاه امروز نبودم . با این شرایط چند سال دیگه میتونم تبدیل به یک فرد تاثیر گذار تو جامعه و زندگی خیلیها باشم که اگر ازدواج کرده بودم گرفتار خونه داری و بچه داری و شوهر داری میشدم و احتمالا فرسودگی و روزمرگی

الان عشقمو دارم  ، پولمو دارم ، هیجان زندگیو دارم ، حرفه ای ورزش می کنم ، یه آدم مستقلم که میتونم برای خودم یا حتی دیگران تصمیم بگیرم، به قدری پخته و با تجربه شدم که همه ازم نظر میخوان و خیلیا بر اساس حرفهای من تو زندگیشون تغییر میدن و اظ ضررهای جبران ناپذیر پیشگیری میکنن یا بر اساس صحبت من رفتارشون رو اصلاح میکنن . برنامه ریزی برای پیشرفت دارم و در کل امید به زندگیم و پیشرفتم هر طور نگاه میکنم نسبت به خواهرم که از من کوچیکتره بیشتره
و شاید مثل خواهرم که ازدواج کردهتبدیل میشدم به یک آدم وابسته که هیچ هدفی تو زندگیش نداره

شاید ازدواج در سن کم مزایایی داشته باشه ولی از نظر من تجرد مزایاش بیشتره و از همه نظر میتونی به خودت بیشتر برسی، عشقم به موقعش میاد، نیومد هم میری دور دنیا رو با دوستات یاحتی تنهایی میگردی و لذت میبری ازین که یه سر و گردن از خانمهای متاهل اطرافت بالاتری و شادابی و طراوت بیشتری داری و خیلی ازشون بهتر موندی و جوونتری و روحیه شادتری داری لذت میبری . یه خانم متاهل باید بار مسئولیت  زندگی، شوهر و بچه هاشونو به دوش بکشه و آزادی عمل تو رو ندارن و نمی تونن هر جا خواستن برن و هر کاری خواستن به میل خودشون انجام بدن بگذریم از 90 درصدشون که اظهار نارضایتی میکنن از زندگیشون اونا تو اوج جوونی از زندگی و شوهرشون خسته ن تو تازه داری عشقو پیدا میکنی و یه لذت دیگه به زندگیت اضافه میشه ووو

نه بنظر من؛ آدم هر جایگاهی داشته باشه تنهایی رو حس میکنه، شاید اون آقا به کسی که میخواسته نرسیده بعد همه تلاششو گذاشته رو درسش، من مورد اینجوری دیدم، شایدم اون طوری باشه که شما میگید. 

درونگرایی در معماری ایرانی به دلیل آب و هوا و محدودیت های اقلیمی هستش از طرفی اهمیت محرمیت و حجاب در بین ایرانیان اونها رو به سمت طراحی درونگرا سوق داده تا کسی به درون خانه دید نداشته باشه 

 معماری درونگرا ربطی به جامعه گریزی و تمایل به تنهایی نداره

اگر با فلسفه معماری ایرانی آشنا باشید چنین قضاوتی نمیکنید 

همچنان که ازدواج و بچه دار شدن و مردم داری همیشه از مولفه های بااهمیت در بین مردم ایران بوده و هنوزم تا حدودی هست و کاملا واضحه که افراد هر چه مدرن تر و خارجی ترن ارتباطات فامیلی یا همسایگیشون محدودتره و افراد سنتی تر و ایرانی تر ارتباطات فامیلی و همسایگیشون به مراتب گسترده تره 

سلام دوست گرامی، وقت به خیر.

ابتدا عرض کنم، با کلی نگری شما در خصوص اقلیت فرهنگی جامعه ایران و غرب موافق نیستم.

نمونه ی بارزی از مثال نقض این مطلب را می توانید در نوشته ی بزرگان و شعرای به نام کشورمان بیابید.

اعتزال و انزوا گزینی برای مکاشفت، که در اشعار بسیاری از شعرا، از جمله شیخ اجل، سعدی شیرازی مشاهده می شود نمونه ای از این تمایلات است.

اما جدا از این مطلب، تمایل به تجرد، موضوعی متفاوت دارد.

برای این موضوع نیز نمی توان کلی گویی کرد چراکه سبک و سیاق زندگی افراد با یکدیگر متفاوت است. در همین جامعه کنونی افرادی را می بینیم که حتی، با اولین گذر از بلوغ، تن به ازدواج می دهند. در همین جامعه دخترانی را می بینیم که به نام شرع، نابالغ، نه صرفا از حیث جسمی، ازدواج می کنند.

اما گفته ی شما، گرایش افراد به تجرد؛

محرز ترین علت آن، شیوه ی سیر اقتصاد جامعه است.

بسته به موقعیت اجتماعی، بسیاری از افراد مایل اند تا زمان استیبل شدن شرایط زندگی تن به ازدواج ندهند. با یک جمع و تفریق ساده، پایه ای ترین نیاز ها برای استارت یک زندگی، نیاز به سرمایه ی اولیه ای دارد که شاید معادل چندین سال حقوق یک فرد، با جایگاه اجتماعی متوسط است.

پس افراد تمایل دارند، تا استیبل شدن شرایط و رسیدن به جایگاه اجتماعی قابل قبولی ، خود را در دردسر نیندازند!

از سمتی دیگر، فرهنگ عمومی جامعه نیز دلیلی دیگر برای دامن زدن به این موضوع است. مراسمات، رسم و رسوم خاص و... همه و همه یک فشار زاید اضافی برای افراد می باشند.

بنابراین همین فشار های اقتصادی و فرهنگی، می تواند یکی از اصلی ترین دلایل تجرد گرایی در آقایان است.

در خانم ها نیز به همین شیوه. پایه ای ترین دلیل آن که باز هم به اقتصاد باز می کردد، اقلام و وسایل زندگی ست که بر دوش خانواده وی می باشد.

جدا از حیث اقتصادی، موضوع دیگر، بدبینی افراد به این مسئله است.

یکی از ریشه های همین امر، باز هم از اقتصاد نشات می گیرد.

فشار اقتصادی و به دنبال آن مشکلات زناشویی، ضعف و بیماری روان، تحمل کم و اختلاف ها، اعتیاد، خیانت و...

با افزایش فشار و گسترش این موارد، که البتا "صرفا" مربوط به اقتصاد نمی باشد، یک دید منفی شکل گرفته.

بالاخص که ازدواج یک تعهد دائمی ست.

با تبعیت از فرهنگ غرب، برخی به دنبال روابط ناپایدار اما متنوع می روند. برخی نیاز ها و خلا جسمی، جنسی و عاطفی خود را با این گونه روابط ارضا می کنند، در صورتی که همین موارد در سنین بالا، به صورت یک خلا عمیق روانی نمود پیدا می کند. فرد به  کمال و پایداری گرایش پیدا می کند و ان جاست که ضعف های روانی نمایان می شوند.

همین اقتصاد، اقتصاد های قدرتمند تر را الگو می کند. انسان کمال گراست به سمت کمالات والاتر، در جامعه اقتصاد بالاتر، گرایش پیدا می کند.

فرهنگ ها به شکل نادرستی الگو برداری و درهم آمیخته می شوند و حاصل، یک شیوه و پرستیژ خاص می شود که از هیچ جبهه ای پیروی نمی کند.

همین دوستی های ناپایدار!

با تمام این اوصاف، افراد به سمت پیشرفت و تجرد، برای حفظ شرایط خود گرایش پیدا می کنند.

در میان دوگانگی اقتصاد، افرادی که قوت بیشتری دارند، می پندارند که هر زمانی می توانند زندگی خود را با فردی دیگر به اشتراک بگذارند.

می پندارند که در هر زمانی می توانند نیاز های خود را رفع کنند، پس به تجرد فکر می کنند.

گروهی نیز پیشرفت را برای یک زندگی مشترک عالی می خواهند.

گروهی توانایی ایجاد زندگی مشترک ندارند، به تجرد و رابطه های ناپایدار فکر می کنند.

گروهی نیز دوست دارند، با سختی دو چندان، خلا های روحی و جنسی خود را به شکل پایداری رفع کنند.

برخی نیز شرایط مالی قابل قبولی دارند و از شرع پیروی می کنند.

افراد متفاوتند، شرایط متفاوت تر. اما پاسخ سوال شما از دیدگاه بنده مواردی که عرض کردم می باشد.

موفق و موید باشید.

بحث وارد جامعه شناسی میشه.

که متاسفانه هیچی ازش نمیدونم و ای کاش دوستانی که میدونند نطر بدند.

---

ازدواج و خانواده برمیگرده به مسائلی مثل روابط جنسی، بچه، پایگاه اجتماعی و ... .

و چیزی نیست بشه دستمایه پرستیژ و کلاس گذاشتن.

و در واقع این رفتار باید کارکرد دیگری داشته باشه. و یک مساله اساسیه.

من در نزدیکانم کسی که همچین شرایط خوبی داشته باشه(حتی قبل از متخصص شدنش با توجه به اینکه با پزشک عمومی بودن هم میتونست ازدواج کنه و خانوادش هم صد در صد حمایتش میکردن) ندیدم.در واقع هر کی بوده یا ازدواج کرده یا میخواد و نمیتونه یا هنوز وقتش نرسیده.برای همین هم نمیدونم همچین چیزی باب شده یا نه ولی پرستیژ خب اره به نظرم پرستیژ داره.خیلیا از ادمای پولداری که همش فکر کارن خوششون میاد.به نظر من این افراد خیلی برای جامعه مفیدن.هم کارشون باارزشه(نمی گم بقیه شغلا بی ارزشه اشتباه نکنید)هم بیشتر رو شغلشون تمرکز دارن به نظرم هم الکی بچه تولید نمی کنن هم بعد از صد و بیست سال مرگشون یه خیری به اطرافیان و نه صرفا زن و بچه نداشتشون می رسه.تازه طبق اون چیزی که فیلما نشون میدن😁بخشی از اموالشونو میدن خیریه و اینا.شاید خودشون خیلی هم با زندگیشون حال کنن نمیدونم ولی حتی اگه هم حال نکنن من براشون احترام قائلم چون سبک زندگیشون ضرری نداره و چون پزشک هم هستن اگه آدم با وجدانی باشن و ز یادم به کارشون اهمیت بدن و با بیماراشون کنار بیان یه جورایی devoted life دارن.

(نمی گم اونایی که زن و بچه دارن کارشونو درست انجام نمیدن یا خودشونو فدا نمیکنن بلکه به نظرم افراد مجرد بهتر میتونن این کارو انجام بدن چون وابستگی های این چنینی ندارن)

گمون نمی کنم دلیلش این باشه 

در مجموع هم بنظرم وقتی شخصی نیازی در وجود خودش حس می کنه ( در ساده ترین حالت نیاز جنسی) بالاخره به این نیاز پاسخ می ده !!!!!!!!!!!!!! حالا به هر نحوی 

ممکنه خوددار باشه برای چند وقت - ولی نه همیشه !

حالتی رو نمی تونم تصور کنم که طرف می تونه و نمی خواد!!!

یه متخصص 40 ساله از نظر مالی و اجتماعی و شرایط شغلی که استیبل شده در واقع خودش نمی خواد ازدواج کنه - به هر دلیل - واقعا هیچ توجیهی برای این مسئله وجود نداره 

حالا چرا نمی خواد ... 

خیلی بازش نمی کنم که چه احتمالاتی ممکنه وجود داشته باشه 

ولی ربط به کلاس ملاس نداره 

اینکه ادم ازادانه و بدون وابستگی زندگی کنه خیلی عالیه در مسیری که ما درون اون قرار داریم مردم همه کشورها و نه تنها ایران مجردی رو ترجیح میدن چون ملاکها تغییر کرده که به نظرم مسیر رو گم کردیم ما بین دو دنیای کلاسیک و مدرن گیر افتادیم ،قطعا در این دنیا ارزش داشتن خانواده خیلی بالاست ولی اینو زمانی خواهیم فهمید که خیلی دیره ،پیشرفت خوبه ولی اینکه قراره چهل سال طول بکشه که شرایط استیبلی بوجود بیاد اصلا خوب نیست...ما بیش از اندازه درگیر اقتصاد شدیم یعنی شرایط جهانی ناخوداگاه برای ما این شرایط رو بوجود اورده و در این میان کسی که بیشترین ضرر رو میکنه کشورایی مثل ما هست که نمیدونه و برنامه ای برای اینده نداره و مردمانش اینده ی روشنی نداره

 ناامیدی در جوانان رو به وضوح در جامعه میشه دید... بنده با نخبه های زیادی در ارتباط هستم که براحتی میتونن ازدواج کنن ولی توجیهشون اینه که اینده روشنی نمیبنن ونمیخوان شرایط بچه هاشون شبیه خوشون بشه... توقعات به شدت زیاده و همه از چیزی که حقشون هست بیشتر میخوان

مجردی پرستیژ نیست شرایط باعث ایجادش میشه

تا حدودی فک میکنم بله. 

ببینید من خودم پسری 25 ساله هستم ولی اصلا حال و حوصله زن و بچه رو ندارم. مشغول دفاع از پایان نامه ارشدم هستم و قصد ادامه تحصیل در دکتری رو دارم. 

برای یکی مثل من زن و بچه و ازدواج یه چیز کاملا کسل کننده و دست و پا گیره. بطور مثال اگه بنده قصد ادامه تحصیل در دکتری در خارج از کشور رو داشته باشم و متاهل هم باشم چنین چیزی تقریبا غیر ممکن میشه. خلاصه این که من دوست دارم تحصیل کنم و در کارم به اون چیزی که آرزشو دارم برسم. نمیخام زن و بچه مانع پیشرفتم بشن. از دواج هم اگه شد شد نشد هم مهم نیست. شاید اصلا بالای 40 سالگیم ازدواج کردم شایدم نکردم. فعلا برنامه ای واسه ازدواج ندارم. 

فقط یه چیزو خوب میدونم که تعهد و تاهل نباید مانع پیشرفتم تو زندگی بشه. 

حتی اگه لازم باشه حاظرم ازدواجمو فدای دست یابی به آرزوهام بکنم. آرزوهام مهمتر از یه دختر و ازدواج و تشکیل خانواده هستن. 

سلام.

از شخصی به شخص دیگه میتون متفاوت باشه.

دیدگاه خودم: هر چیزی زمان خودش رو داره. هر قدر آدم به مراحل بالاتر میرسه، حریص تر میشه و دوست داره بره بالاتر. در این جا تشکیل خانواده دردسرهای خودش رو داره.

منی که دانشجو هستم، مثلاً ناهار یا شام، نون و پنیر میخورم ولی نمیشه که به همسرت هم نون و پنیر بدی که.

اگر همسر هم دانشجو باشه، هم رده خودم، این میتونه مفید و خوب باشه از هر جهتی از جمله طرز فکر و درک کردن.

ولی در کل تنهایی بهترین چیزه و متاسفانه ازدواج با دخترای الان یکمی دشواره.

عدم ازدواج در ایران پرستیژ نداره صرفا دو دلیل عمده داره 

دلیل اول شرایط اقتصادی

دلیل دوم گذر از سنت به سمت مدرنیته و عدم تمایل برای تعهد طولانی مدت 

حالا عده ای در گروه اول هستن که توان مالی ازدواج ندارن و بهش به چشم پرستیژ نگاه نمیکنن

گروه دوم هم مشکل مالی ندارن اما اصولاً اعتقادی به ازدواج و سنت و تعهد طولانی و مسئولیت هاش ندارن.

اما در هر دو حالت و چه مجرد باشی چه متأهل پرستیژ و افتخار نداره.

عدم ازدواج در ایران پرستیژ نداره صرفا دو دلیل عمده داره 

دلیل اول شرایط اقتصادی

دلیل دوم گذر از سنت به سمت مدرنیته و عدم تمایل برای تعهد طولانی مدت 

حالا عده ای در گروه اول هستن که توان مالی ازدواج ندارن و بهش به چشم پرستیژ نگاه نمیکنن

گروه دوم هم مشکل مالی ندارن اما اصولاً اعتقادی به ازدواج و سنت و تعهد طولانی و مسئولیت هاش ندارن.

اما در هر دو حالت و چه مجرد باشی چه متأهل پرستیژ و افتخار نداره.

با کامنت دل شکسته موافقم:

تجرد پرستیژ نیست بلکه شرایط کنونی ایجادش میکنه...

خب این یه بحث کاملا سلیقه ای هست مثلا یکی مثه من تا وقتی که چیز خاصی نداشت کسی تحویلش نمیگرفت الان که خونه ماشین و درامد دارم به طرز مسخره ای همون اطرافیان نخ میدن و به شدت دنبال جلب توجهتن البته خانواده هم مقصرن در این قضیه که مجبوری اول تنهایی تمام شرایط ازدواج رو جور کنی بعد با دست پر خواستگاری که دیگه حقیقتش الان دیگه برام ارزشی نداره این همه مدت بخاطر نیاز جنسی و عاطفی زجر کشیدم ولی نرفتم سمت نامحرم سر خودمو با باشگاه و درس و نماز گرم کردم حقیقتش بذار اینجوری بگم شاید دیگه به تنهایی عادت کردم شایدم دارم به نحوی از خانواده و اطرافیان انتقام میگیرم ولی خب الان هرچقدرم اصرار کنن دیگه حس ازدواج ندارم چون خیلی برام سخته بخاطر موقعیتم بله بگیرم اهل دوستی و این قرتی بازیا نیستم که برم سمت نامحرم پس همون مجردی طی میکنم و میگم گور بابای دنیا این نیز میگذرد 

یکی از مسائلی که ازدواج رو پیچیده کرده .آینه که دوستان به تقلید از غرب به ازدواج مدرن گرایش پیدا کردند ولی یه مسئله ای این وسط هست .

در غرب فرهنگ صحبت کردن با غریبه امری کاملا جا افتاده است اصطلاح انگلیسی اش رو هر چی فکر کردم یادم نیومد.این فرهنگ باعث آسان شدن رل زدن در غرب .

حالا شما تو ایران فکر کن  رفتی مطب دکتر یک خانمی با شما تو صف .مگه میشه بری باهاش گپ بزنی ؟

چند روز پیش یه مقاله ای می خوندم البته آسیب شناسی جوامع غربی رو  کرده بود .سوئد رو مثال زده بود که پیش قراوول کشور های غربی .

می گفت سوئد چنان سطح رفاه رو برده بالا بنیان خانواده ضعیف شده.مطلب عجیبی بود احساس می کنم داشت سوسیال دموکرات رو برای آمریکایی ها تخریب می کرد چون سندرز خیلی داره با مثال کشور های اسکاندیناوی ارزش های لیبرال رو تو آمریکا زیر سوال می بره .

بالا رفتن سطح رفاه باعث دور شدن انسان از تشکیل خانواده میشه .

حالا ببین تو این ۴۰ سال  ما چی کار کردیم هم رفاه رو از بین بردیم هم بنیان خانواده رو.آخرشم ما که نفهمیدیم شهرسازی دوار در زمان ساسانیان چه ربطی به حجب و حیا داره؟

سلام.سوالی که کردین خیلی کلیه ووابسته به عوامل مختلف.درکل ازدواج برای هر کس یه ارزشی داره.به عنوان مثال میبینی طرف بعد از لیسانسش میره سر یه کار با یه حقوق کارمندی زندگی تشکیل میده وخودشو درگیر زندگی میکنه،یکی ام میبینی بعد از لیسانس میره دنبال ادامه تحصیل ومهاجرت برای کار یا ادامه تحصیل  و به نظر خوش ارزش نداره وقتش رو صرف زن وزندگی کنه.پس میبینی از منظر این بُعدی که گفتم ازدواج نسبیه وهرکس سبک سنگین میکنه وباتوجه به اهداف ومسیر آینده زندگیش ودیدگاهش تن بهازدواج میده وبرای خودش از دریچه نگاهش پیشرفت رو ترسیم میکنه.از بُعد دیگه شرایط حاکم بر جامعه هست از قبیل توقعات بالا،مهریه ،مخارج سنگین،جهیزیه وبی اعتمادی ناشی از روابط آزاد و....مثلا وقتی یه پسر میبینه میتونه بدون ازدواج نیازهاشو برطرف کنه وبه اندازه موهای سرش با انواع واقسام زن ودختر در ارتباط باشه اونم بدون هیچ تعهد وخرج مالی، قید ازدواج رو میزنه ومیگه مگه عقل ندارم که با این شرایط اقتصادی وتوقعات بالا برم زن بگیرم.یکی دیگه هم میبینی اعتقادش قویه وبه خداوند اعتقاد داره ودینداره واین روابط رو درست نمیدونه وطبق چارچوب شرعی وقانونی اش ازدواج رو با جون ودل قبول میکنه.البته اینم بگم تو مثالی که گفتم پسرا منظورم این نیست که همه دخترا بدن یا فقط دخترا هستن که توقعشون بالاس نه دختر خوب وخانم واهل زندگی هم هست که ارزش دارن آدم همه کاری برای بدست آوردنشون انجام بده.پس نتیجه میگیریم اگه کسی برنامه ایی همدبرای زندگیش داشته باشه با توجه به  تفکر ودیدگاهش وشرایط حاکم برجامعه تصمیم میگیره که تن به ازدواج بده یا نه.یکی ازدواج رو محدودیت میدونه و به نظرشدرکل با پیشرفت در تضاده، یکی هم ازدواج وپیشرفت رو مکمل هم میدونه وبا تمام توانش ازدواج رو قبول میکنه.

از ریپلای کردن خوشم نمیاد ولی این یه دونه رو نمیشه بی خیال شد.

چادر و برقه مال عرب هاست و از زمان قاجار وارد ایران شده .

لباس محلی کدوم یکی از اقوام ایرانی چادر داره .

حالا اسم نبرم تو برخی لباس های محلی تا حدودی فرم و پوست بدن زن مشخصه .

تو بعضی اقوام ایرانی رقص های محلی به صورت مختلط برگزار میشه .اونم با پیشینه چند هزار ساله .

اصفهان رفتی نقاشی های چهل ستون رو حتما ببین تا آزادی های زن ایرانی رو تو همون صفیه که شیعه رو رسمی کرد و روحانیت امروزه صفیه رو فخر تاریخ ایران می دونه تا ببینی چی به چیه ؟

حجاب داشتیم ولی نه آون چیزی که تو زمآن قاجار مرسوم بوده .

کسانی که فکر می کنند تاهل  مانع پیشرفت میشه یا افکار عقب مونده ای دارند یا در زندگی برنامه ریزی ندارند

من و همسرم هر دو دکترا داریم  

دوتا هم فرزند داریم 

تاهل و فرزند هیچیک مانع پیشرفت علمی ما نشد

وضع مال خوبی هم داریم خدا رو شکر که همش از برکات ازدواج بود

سلام 

به اسکیزوعید

والا تا اونجایی که شنیدم شهر سلماس توسط مهندسهای آلمانی بعداززلزله

ساخته شده

اسکندر سلماس؟؟!!!

من دخترم 26 ساله

فوقم را توی یک رشته عالی گرفتم

الان با تموم وجود دلم میخواد تشکیل خانواده بدم و مادر بشم

واقعا دلم میخواد مادر بشم

اما جامعه یعنی خانوادم. اساتیدم. دوستانم منتظرن که من برای دکتری یا کار مناسب اقدام کنم

اما من الان به لحاظ روحی فقط دلم همسر و فرزند میخواد

میدونم چون به درسم علاقه دارم بعد ازدواج میتونم ادامه بدم و طبیعتا با کسی میخوام ازدواج کنم که این حق را برام قائل باشه.اما همه بهم میگن بعد ازدواج نمیشه درس خوند نمیشه کار کرد و...

انگار هیچکس منو نمیفهمه

میدونم اگه ازدواج کنم و بله بگم هزاران نفر بهم میگن اشتباه کردی و وقت داشتی اول از همه برادرم

اما من الان بیشتر از اینکه به یه دختر دانشمند یا استاد یا هرچیز دیگه حسادت کنم به یه دختری که مادر شده حسادت میکنم

نمیددنم چرا

خب شاید چون فوق العاده حس مادری قوی دارم

حس این که سرشار از مهر و محبتم که دوست دارم به کسی بدم..اما کسی نیست

نمیددنم چرا دید ادما بهم اینطوری شده

چرا دیکه کسی برای تشکیل خانواده اونقدرا که باید ارزش قائل نیست

دعا کنید هرچی قسمتمه همون بشه

یعنی نمیشه ادم ازدواج کنه بعد درس و کارشم ادامه بده؟

برای اقایون هم همینطور.

چرا اصرار دارید به همه چی برسید و بعد ازدواج کنید؟!

چقدر همه چیو سخت میکنیم

به خدا پیر شدیم هممون پیر شدیم ):

با توقعات عجیب و غریبی که دخترا و خونواده ها دارن ادم مجرد بمونه بهتره. 

شاید برای خیلیا اینجور باشه. کسی بخواد حتی میتونه یه سگ بگیره و اصطلاح باپرستیژ رو یدک بکشه. پیشرفت یعنی سکون نداشتن و در حرکت بودن رو به بهتر شدن بنظرم خیلی هم خوبه. حالا جاهایی این پیشرفت شاید به ضرر ما تموم بشه مثل همین پیشرفت صرفا تحصیلی بدون داشتن مهارت و تجربه هست. یا در کنارش نداشتن مهارت های اجتماعی.

مجرد بودن اگر پرستیژ بخواهین خساب کنیم واسه افراد پولدار هست یا مثلا آنتیک. کسی که زندگیش معمولیه و سطح طبقه اجتماعیش هم رو به پایین باشه تجرد براش حکم پرستیژ نداره دیوه مگر بخواد خودش به این دید نگاه کنه و به بقیه بقبولاند.

خیلیا هم دوست دارن ازدواج کنن یا تصمیمشو دارن ولی یا وقت نمیکنن یا فرد مناسب پیدا نکردن. ربطی به باکلاسیشون نداره. شاید حتی متاال هم بودن بازم شما اونا رو با پرستیژ میدیدین چون سبک زندگیشون جذابیت داره براتون. 

اگر بخواهین مجرد بمونین که هیچی ولی اگر تصمیم به ازدواج دارین در این زمانه دیگه محدودیت سنی وجود نداره. فقط یه نصیحت که بخاطر با پرستیژ بودن نه مجرد بمونین نه درس بخونین هر کاری میکنین برا دل خودتون باشه و خانوادتون. 

نه میلیاردها پول،

نه شغل و جایگاه  خیلی بالای احتماعی،

نه قهرمانی تو  هیچ رشته ورزشی

نه والدین فلانی داشتن،

نه مانکن و زیباترین فرد عالم بودن و....

نه هیچ چیز دیگه هیچ وقت نمیتونه جای همسرو برات بگیره !!!

در هر جایگاهی ،با هر شغل و پست و مقامی،با هر میزان درامدی با  هر ویژگی جسمی،ظاهری،قومی،طبقاطی که باشی از یه زمانی به بعد به ارامش نیاز.داری !!!!(

ارامشی از نوع ناب،خاص،بینظیر که فقط و فقط و فقط  با یه  همسر خوب  تامین میشه . 

توجه کنید فقط . فقط همسر!!!!نه هیچ عنوان دیگه 

نه بهترین . خاصترین دوس دختر یا دوس،پسر دنیا،

نه روابط ازاد حتی با خاصترین ادمای دنیا !!

نه هیچ شخص دیگه ای!!

از یه موقعی به بعد هیچکی جز همسر نمیتونه ارامشتو تامین کنه،

هیچ اغوشی جز همسر برات امن نیس،هیچ تفریحیم نمیتونه  جاشو پرکنه .

این یه غریزه.  نیازطبیعی و همیشگی تو وحود همه ماست نه میشه کتمانش کرد نه میتونیم انکارش کنیم سر خودمون کلا بذاریم.

لطفا با جملاتی مث پول باشه ارامشم هست ،یا نمیدونم بچه مایه دار باشی و فلانی بشی و قهرمان ورزشی بشی،خونه ماشین لاکچری داشته باشی همسر میخای چکار؟؟!!(خودتونو گول نزنید.

جسارتا مثالای الکیم نزنید که فلانی 50سالشه ولی چون پول داره خوش و خرممون .

مطمین باشین همون فلانی حسش ته دلش یه چیز.دیگس......

تجرد و لذتای محردی و بیخیالی و ازادی داشتنش  فقط تا یه مقطعیه

خدا زن و مردرو برای هم افریده و این قانونه طبیعته.

وقتی دربرابر عالم بایستید و بخواید قوانین خداوند رو زیرو رو.کنید انتظار ارامش نداشته باشید .

من نگفتم سلماس رو اسکندر ساخته .

منظور آینه تنها شهر ایرانی که از سیستم شهرسازی شطرنجی پیروی کرده سلماس .

یادم نمیاد از چادر و برقع و لباس حرف زده باشم 

از حجاب و محرمیت در معماری ایرانی حرف زدم که ربطی به لباس نداره

منظور از حجاب در معماری ایرانی بحث محرمیت و حریم خصوصیه که بنا رو به گونه ای طراحی میکردن که هیچ مشرفی از بیرون نداشته باشه و اتفاقا خیلی ازین بناها قدمتشون به قبل از صفویه یا حتی قبل از اسلام میرسه 

من معماری خوندم نه شما خیلی از بناهای تاریخی ایران حتی در قبل از ظهور دین اسلام هم دارای معماری درونگرا بودن به خصوص در نواحی مرکزی و کویری به دلایل اقلیمی شاهد ابنیه درونگرا هستیم حتی در نواحی کوهستانی بناها دارای دو بخش اندرونی و بیرونی هستن که غریبه ها و نامحرم ها به اندرونی راه پیدا نمیکنن 

اول که درون گرایی معماری ایرانی رو ربط دادی به جامعه گریزی ایرانی ها ! الانم کلید کردی رو اینکه چادر و برقع مال عربا بوده و فلان 

به نظرم بهتره قبل از تئوری پردازی مطالعه کنی 

سلام.

درسته ،انسان با طبیعت خودش نمیتونه وارد جنگ بشه و به ازدواج برای رسیدن به

آرامش نیاز داره.و جایگزینی براش وجود نداره.اگر اینطوری نبود خدا زن و مرد را برای

آرامش همدیگه خلق نمیکرد.با یک انتخاب مناسب میشه در زمینه های مختلف

زندگی ،پیشرفت کرد و به موفقیت رسید.

متاسفانه مشکلات اقتصادی در بسیاری از موارد باعث میشه که جوان ها نتونند

تشکیل خانواده بدن.

با آرزوی ازدواج برای جوانان...

بستگی به خود ادم داره مونده به اینکه زمانش برسه بعضیا مجردی حال میکنن و راحتن بعضیا هم که تشکیل خانواده میدن اما نکتش اینه که فطرت انسانی بدین شکل است که انسان نیاز به همدم و همراه داره که اگه این نیاز در وجود ادمی احساس بشه دیگه پرستیژ و ...نمیشناسه وبه اصطلاح دم به تله میده و بعضیاهم همینجوری بدون هیچ دلیلی مجردی راحت تر هستند و وقت و انرژیشون رو در تحصیل یا کار خیر و پرورش استعداد واخلاقیات ....میکنن

منو همسرم هر دو رتبه های دورقمی کنکور بودیم، جزو نخبگان! و همسرم هم تو المپیاد کشوری مدال نقره آورده بود. الان هم یکی از رشته های علوم پزشکی بهترین دانشگاه درس میخونیم. من عمومی و همسرم تخصص.

با این وجود قبل ازدواج هر دومون خلائی در زندگیمون داشتیم که با ازدواج رفع شد. آرامشی که در بودن کنار همسر هست با هیچ چیزی قابل قیاس نیست. زندگی هم رو سخت نگرفتیم و با وجود مخالفت هایی که بود آخرش خوانواده رو راضی کردم که مهریه م ۱۴ سکه باشه. از مراسمات هم جشن عروسی رو داشتیم که خیلی ساده برگزار کردیم.

الانم خداروشکر زندگی خوبی داریم. سختیاشو با هم تحمل میکنیم و تو خوشی ها هم همیشه کنار همیم. 

به قول همسرم اگه میدونستم زندگی مشترک اینقدر خوبه، زودتر ازدواج میکردم.

الانم من کلی کتاب خریدم و کلی همایش و سخنرانی رفتم که بتونیم یه خونواده متعالی داشته باشیم. در کنار همسر و فرزندان آیندمون.

ان شاالله همه جوونا بتونن انتخاب خوبی داشته باشن و ازدواج کنن.

سلام به همگی

خیلی وقته نبودم و نیومدم

و سلامی گرم خدمت دوستانی که منو میشناسن و میشناسمشون از جمله

بهاری که از دوردستها آمد ، اناهید ، اسکیزوئید ، فامیل دور و اقا افشین

و سلام خدمت اقای نجفی

عید همگی پیشاپیش مبارک

* به دوستانی که گفتن مجردی بهتره من پیشرفت کردم الان از زنای متاهل دورم بهترم یا اونی که گفت اون فرد تا ۴۰ سالگی دکترا خونده و اینا

در وحله اول اینکه در متاهلی اگر شریک درست داشته باشیم خیلی شاداب تر و موفق تر از اون مجرد موفق خواهیم بود قطعا شریک بد ادمو بدبخت میکنه

بیاین خودمونو گول نزنیم حتی داخل کاخ هم زندگی کنیم میز شامو ناهارمون هم میز ۴۰ متری پر از انواع غذا ها باشه ولی تنهایی هیچ لذتی نداره داشته باشه هم به اون لذتی که با شریکش ادم سهیم میشه نداره و همیشه ته دلمون یه جایی خالی یه چیزی که انگار نیست حس میشه

و اینکه میبینیم خیلی پایین تر از ماها با عشقشون خوبن قطعا ماهم دلمون میخاد حتی میلیاردر ترین باشیم

این نظر منه

بدرود 🤘

پرستیژ چیه دیگه ..

همین چیزارو مد کردیم و رفتیم دنبال کلاس گذاشتن که الان هیچ کدوم دیگه نتونیم ازدواج کنیم.

اگه همه لذت های دنیارو برای منه پسر جمع کنن و تحویلم بدن برابر با یک روز زندگی با دختری که با پاکی و صداقت و یکرنگی اومده باشه در زندگیم نمیشه.

دختری که از اول به من سخت نگرفت و به خاطر حفظ دینش و پاسخ درست به فطرتش و با یه دنیا درک و فهم و نجابت به من بله بگه.

زندگیم فداش 

عمرم فداش

هستی من فداش

حتی فکر کردن به همچین دختری دل آدم رو آب میکنه.

خدایا من با فکرشم میتونم زنده بمونم ولی نذار ناکام از دنیا برم. 

چون من این چیزایی که بعضیا بهش میگن لذت اصلا بهم نمیچسبه. 

اون چیزی که برای من لذت داره اینه که برای عشق زندگیم که خصوصیاتشو گفتم زحمت بکشم و عرق بریزم.

سلام دوست عزیز

مجردی به هیچ وجه پرستیژ و با کلاسی نیست چه طرف پولدار و دکتر و رییس شرکت باشه چه بی پول و بیکار ..

اتفاقا من اگه کسی رو ببینم که پولدار ولی همچنان مجرد باشه احتمال اینکه پیش خودم فکر کنم طرف الواته بیشتر از اینه که فکر کنم به خاطر حجم درساش و یا تلاش برای پیشرفتش که تا الان مجرد بوده.. (البته اینجا جمع نمی بندم یه سریام بودن که چند جا رفتن خواستگاری اما به هر دلیلی شکست عشقی خوردن و الان که سنشون رفته بالا دیگه میلی به ازدواج ندارن)

اما کسی که تو سن بالا به خاطر مسائل مادی هنوز نتونسته ازدواج کنه برام قابل احترامه چرا که طرف وجدان داشته و پیش خودش فکر کرده که من تو این وضعیت سخت اقتصادی نهایتا بتونم خرج خودم رو دربیارم  پس چرا ریسک کنم و برم ازدواج کنم و یه دختر رو هم بدبخت کنم( البته طرز فکر این گروه رو کاملا تایید نمی کنم چرا که می تونن برن با یه دختر شاغل ازدواج کنن و با هم زندگی شونو بسازن)

نهایتا نظر من اینه که تویی که میگی سرم شلوغ بود و فقط به پیشرفت و گرفتن تخصص پشت تخصص فکر میکردم از بیل گیتس یا جف بزوس و مارک زاکربرگ و استو جابز که پرتلاش تر نبودی ؟؟؟؟؟!!! اونا هم با اینکه 100 برابر تو تلاش کردن و از زیر صفر شروع کردن بازم جایی تو زندگیشون برای ازدواج گذاشتن..

پس نتیجه میگیریم اینایی که میگن به خاطر پیشرفت و غیره ازدواج نکردیم دارن فقط بهانه میارن.. 

در تمام وجود انسانها عشق و ازدواج و بچه دار شدن وجود داره اگه چیز بدی بود خدا و پیامبر بهش اشاره ای نمی کردن اما وقتی میگن نیمی از ایمان با ازدواج کامل میشه بدانید و اگاه باشید که نشون دهنده اهمیت بالای این امر مقدسه...

یه توصیه به دوستان

لطفا از این کلمه استیبل بکشید بیرون .. بجاش از واژه به ثبات رسیدن استفاده کنید. وقتی کلمه ایرانی برای یه کلمه خارجی هست چرا ازش استفاده نمی کنید..

مرسی اه

@میخوام مادر بشم یعنی میشه؟

پس با این حساب یه پسر خوب پیدا کن با خانواده برید خواستگاریش. امیدوارم بابای خوبی برای بچه هات بشه

یه مقداری شعاری صحبت میکنید و البته به نظرم خیلی هم عجیب نیست...

فقط کاش می‌فرمودید که وقتی به اتفاق همسرتون درس می‌خوندید کی هزینه زندگیتون رو تقبل می‌کرد! کی از بچه‌هاتون مراقبت می‌کرد! در اکثر مواقع که پدر و مادرای بیچاره این وسط پاسوزن... 

البته اینو هم بگم که بنده خودم هم دانشجوی دکتری هستم و البته به خوبی اینو درک میکنم که این مسائلی که شما بهشون اشاره کردید به طور همزمان غیرقابل انجام هستند مگر اینکه بقیه رو هم درگیر زندگی خودمون کنیم و متوقع باشیم که بهمون کمک کنند، وگرنه ممکن نیست که یک زوج محصل (اونم در مقطع دکتری) و بچه‌دار بتونن تمام وظایفشون رو با کیفیت مطلوب و بدون کمک گرفتن از شخص ثالثی به نحو مطلوب انجام بدن.

نظر شما رو خوندم ولی نظر من یکم متفاوته...

از قدیم ایام حریم خصوصی برای ایرانی ها بسیار با اهمیت بوده که معماری گذشتگان مانند اندرونی ها و سبک آشپزخانه ها و... نشان از این مورد داره ولی با وجود داشتن حریم ها، به نظر هم بستگی و روابط درون خانوادگی در ایران بسیار پر رنگ بوده و هنوز هم هست..

سلام

اینقدر به شوهرداری و بچه داری (یا همون تربیت نسل بعد) به دیده ی حقارت نگاه نکنیم.

بین همون خارجی ها که بعضی از ما مدام سنگشون را به سینه می زنیم، کسانی هستند که در عین موفقیت در رشته خودشون، به ازدواج و تربیت فرزند خیلی اهمیت می دهند و اتفاقا بیش از دو یا سه بچه هم دارند.

کامنت اول منو بخون میگم معماری ایرانی نشون از درونگرایی ما ایرانی ها داره موسیقی و عرفان رو هم گفتم .شما آومدی میگی نه معماری ایرانی به خاطر حجاب .

حجاب رو به مفهوم لغوی به کار بردی که میشه محافظه کاری.

وقتی میای با من مخالفت می کنی هر کسی جای من باشه فکر می کنه شما حجاب رو چادر و پوشش می بینی نه به مفهوم حجاب لغوی ‌.

یعنی کامنت دوم رو نمی زدی سنگین تر بودی ‌.

تنها نتیجه ای که میشه گرفت آینه که فقط می خواستی با من مخالفت کنی چون تو کامنت دومت کامنت اول من رو تائید کردی حال تو کامنت اولت با کامنت اول من مخالفت کرده بودی .

من رشته ام معماری نیست ولی هر ایده درونگرایانه ای از ذهن انسان درونگرا میاد .چه تو شعر و ادبیات باشه چه فلسفه و هنر .

درونگرایی یعنی توجه بیشتر به دنیای درون .منزوی بودن و محافظه کار بود صفت انسان درونگراست که تو ایده هاش وجود داره.

اتفاقا درونگرایان به جامعه خودشون اهمیت بیشتری می دهند اکثر رساله های اخلاق رو درونگرایان تاریخ نوشته اند  و این تناقضی یا انزوا طلبی در آون فلاسفه نداره .

هرکس به نوعی به این موضوع نگاه میکنه.

اما من که کلاسی (پرستیژی) حس نمیکنم.

من کارا اون اقارو به دیدگاه خودم تائید نمیکنم اینکه برا هدفش تلاش کرده خیلی خوبه ولی اینکه ازدواج نکرده به نظرم عاقلانه نیس .

به  Epic Angel ◄থৣ💖থৣ►*(ونوسی)

سلام و ممنون امیدوارم شما هم سال خوبی داشته باشید پیشاپیش

***

ضمنا خواستم فقط یادآوری کنم که قصد بی احترامی به هیچ کی رو نداشتم و هر کی میخواد هر موقع میخواد ازدواج کنه یا نکنه کارشو اگه درست انجام بده قطعا با ارزشه

(((فقط سلماس باب میل اسکندر ساخته شد))))

(((من نگفتم اسکندر سلماسو ساخته))) 

o_O

به اسکیزوئید :

معماری ایران اگر درونگراست یه دلیل عمده ش اقلیم سخت منطقه بوده 

شما فرض کن مثلا یزد !

میشه یه حیات کوچیک رو تو همچین اقلیمی تبدیل به یه بهشت کوچیک کرد - کنترل شرایط دمایی - پوشش گیاهی  و میزان رطوبت هوا و جریان باد  در این حیاط امکان پذیر هستش - در نتیجه بازشوی اتاق ها به این حیاط مرتبط بوده و شرایط مطلوب زیست انسان رو فر اهم می کرده

ضمن اینکه بخش عمده ای از فضاها نیمه باز بودن یعنی فضاهایی که سقف و سایه داشتن و جریان هوا توشون وجود داشته ( ایوان) این فضاهای نیمه باز از طریق یک فضای باز مرکزی با همدیگه مرتبط می شدن 

این الگو از زمانی ساسانی به وضوح دیده می شده - ارتباطی با اسلام و حجاب نداره 

همین الگوی حیاط مرکزی حتی در قسمت هایی از چین که شرایط اقلیمی سخت دارن هم وجود داشته ( البته با کیفیات خاص خودش ) 

تو معماری هستن افرادی که برای مسائل مختلف دلایل عرفانی و فلسفی میارن 

ولی به شخصه اعتقاد چندانی بهش ندارم - وقتی دلایل ملموسی برای مسائل وجود داره 

بنظرم نمی شه خلق و خوی مردم یک شهر رو به معماری شون وصل کنیم !

هر چند معماری این قابلیت رو داره که در عین اینکه از سبک زندگی مردم شکل می گیره روی سبک زندگیشون هم تاثیر بذاره 

اما تاثیر یه سری مسائل چیره تر هست

ممکنه یه یزدی از یک گیلانی برونگرا تر باشه 

در حالی که مسکن بومی یزد درونگرایانه - و مسکن بومی گیلان کاملا برونگرایانه س - بازم به دلیل اقلیم خاص منطقه و نیاز به کوران زیاد هوا و دفع رطوبت 

@نویسنده

اسم اون کارشون( دکتر کذایی) پیشرفت نیست، "پیشرفت در کاره" .

با توجه به گفتشون هم میشه گفت یک ادم workaholic هستن که برای فرار از احساس و دنیا به کار پناه بردن. مثل یک الکلی که به الکل پناه میبره. 

ای بسا مشکلی هم داشته باشه که نتونه یا به صلاح نباشه ازدواج کننه. مثل مشکل جنسی.

شما چرا این رو جدی گرفتید.

---

برداشت من از صحبتاتون این بود که فکر کردید؛ ایشون به نوعی داره دنبال فردگرایی خودش میره و این رو در تناقض با روال کلی جامعه دونیستید.

که صرفا نوعی تعمیم جز به کله

به الی خانم 

بحث حجاب و اسلام رو بنده عرض نکردم .

حرف شما صحیحه .نمیشه منکر عوامل جوی بر معماری که یکی از بهترین تجسمات فرهنگ یک جامعه هست رو منکر شد .اگر روزی با یک موسیقیدان آشنا شدید حتما درباره نت های سازها ایرانی و آکورد هاش بپرسید تا متوجه درونگرایانه بودن فرهنگ ایرانی بشید .

کاربر lapetus هم یه خوبی نفوذ عرفان در ایدئولوژی فرهنگیمون رو توضیح داد حالا نمی دونم چرا این هجمه ها به ایشون نشد ؟

با توجه به اینکه مکتب یونگ رو دوست دارید تا حالا تست mbti  دادین ؟ حدسم درباره شما  estj 

کدوم پرستیژ من خودم به شخصه آدمای سن بالا که دور برم هستن و مجردن دارن میبینم از لحاظ اخلاقی مشکل داشتن که مجردن چه دختر چه پسر. یا پرتوقع و کلا توهمین یا بی عرضه و ترسو.

تشکیل خانواده عرضه میخواد که این دور و زمونه خیلیا ندارن.

به اسکیزوئید :

من نخواستم شما رو مورد هجمه قرار بدم خواستم توضیح تخصصی  مطلبی که گفتید رو بگم 

من هیچ وقت سمت mbti  نرفتم . برام پیچیدگی داشت حتی خودمم تستس ندادم

ولی این تیپ شخصیتی که شما از من گفتید برام جالب بود رفتم در موردش مطالعه کردم 

و یه نکته اینکه واقعا من نمی دونم درونگرا م یا برونگرا - چون سال ها قبل تصورم این بود درونگرا هستم - با جمع راحت بر نمی خوردم و بچه بودم خیلی پیش می اومد تنها با خودم بازی کنم البته همبازی هم نداشتم . از خانواده اگر می پرسیدن می گفتن الی پرحرفه ولی تو مدرسه و ... منو به دختره ساکت ! و اروم  می شناختن خخخ 

الان چند سالیه یه تغییراتی می بینم مثلا متوجه شدم چقدر راحا با غریبه ها می تونم صمیمیت نسبی ایجاد کنم و راحت تو جمع خودمو ابراز کنم و از بودن تو جکع های شلوغ لذت ببرم 

خلاصه اخرش نفهمیدم من درونگرا م یا برونگرا 

اولا که درونگرایی معماری ایرانی به خاطر شرایط اقلیمی هستش نه درونگرایی مردم ایران یا جامعه گریز بودنشون

دوما تنها دلیل درونگرا بودن معماری ایرانی اقلیم نیست 

وجود دو بخش اندرونی و بیرونی در بناها ارتباطی به اقلیم نداره و مربوط به محرمیت هستش این ثابت میکنه ایرانیان به مسئله محرمیت حتی قبل از اسلام هم اهمیت زیادی میدادن و وجود اندرونی و بیرونی رو نمیشه به مسئله اقلیم و آب و هوا ربط داد البته با مطالعه دین زرتشتی پی به اهمیت محرمیت و حجاب در بین ایرانیان خواهید برد پس عجیب نیست که این مسئله در معماری ایرانی هم راه پیدا کرده باشه 

اندرونی بخشی از بنا هست که نامحرمان حق ورود بهش رو ندارن اساسا وجود سلسله مراتب در معماری ایرانی بیشتر از هر چیزی به اهمیت حریم خصوصی برمیگرده

در اینکه دوران صفویه دوران شکوفایی هنر ایرانی بوده هم شکی نیست به هر حال تاریخ رو نمیشه تحریف کرد حتی اگر زیاد از اسلام و حکومت دینی خوشمون نمیاد وجود فلان نقاشی لختی در دیوار حرمسرای فلان پادشاه که محل عیاشی شاه بوده دلیل بر نبودن حجاب و غیرت در بین مردم ایران نیست بلکه اون مکان محل عیاشی شاه بوده 

در شهر ما قلعه ای هست مربوط به دوران خسرو پرویز و قبل از ظهور اسلام که دقیقا این بخش اندرونی و بیرونی رو داره در حالیکه منطقه ما اقلیم سخت و خشنی نداره و معتدل محسوب میشه ولی معماری این بنای قبل از اسلام درونگراست 

برام خیلی جالب هست ملت در مورد همه چی نظر تخصصی دارند معماری روانشناسی ازدواج پزشکی درونگرایی با معماری و شخصیتها....

بعد بهش می گی اخرین کتابی که خوندی کی بوده...میگه من کتاب نمی خونم 

مثل همین خواننده پرطرفدار که پاواروتی و...هم که تو حوزه کار خودش نمیشناسه

واقعا جامعه ایران بی سواد و منحط شده است

۴۱ سال ارمغان نادانی و جهل نتیجه ای جز این ندارد

دیگه طرف از تجدد و مدرنیته کاشت ناخن و تتو و پیرسینگ و اکستنشن و کراتین و زیر ابرو و شلوار استرجش فقط متوجه شد. بماند که نسل جوان غربی هم مورد حجمه همین داستانها هستند که صاحبان زر و زور به سرمایه های هنگفت دست پیدا کنند

ویروس کرونا هممون بکشه از این زندگی تو خالی بهتر

کسی علیه شما هجمه وارد نکرده شما هم شدی عین آخوندا که تا یکی یه چیزی میگه میگن هجمه وارد کردن بهمون چون دیشب فقط کامنت شما تایید شده بود نه کس دیگه منم چون معماری خوندم واکنش نشون دادم چیزی از ادبیات نمیدونم واسه همین به کامنت کاربر lapetus واکنش نشون ندادم همش من و کاربر الی خانم شما رو ریپلای کردیم شما میگی هجمه بهم وارد شده 

با سلام.

بنظر من ازدواج ترسناک و پیچیده شده البته برا اونایی که قصدش رو دارن.نه به اون بی نمکی چن دهه قبل که طرف سره سفره عقد همسرشو میدید(منظورم اون عدم شناختس که وجود داشته)نه به این شوری شوره الان.مسائل اقتصادیم که قربونش برم بکنار.ولی یه نکته ای هست که باید بهش اشاره کرد اونم اینکه هرچیزی یه وقتی داره.اون دوستی که اشاره میکنه دوست داره دکترا بخونه بره خارج باید بدونه که به احتمال زیاد تا اونجا بتونه شرایط ازدواج پیدا کنه رسیده به 40 سالگی و سوال من اینه که تو 40 سالگی واقعا اون لذتی رو که توی 30 سالگی میشه از ازدواج برد برای ادم بوجود میاد؟ بنظر من ادمی موفق هستش که در کنار همسر و بجش بتونه به بقیه چیزها برسه .موفق باشید 

به الی خانم
وقتی یک پسر کم سن میاد اینجا بر اساس احساسات درونیش نسبت به خانم ها نفرت پراکنی می کنه شما بلافاصله ریپلای می زنید و ازش می خواهید به واقیعیت های عینی توجه کنه حتی تو همین پست هم بنده رو ارجاع دادید به واقیعیت های عینی یعنی شرایط اقلیمی .یعنی اگر کسی می خواد شما رو اذیت کنه کافیه درباره احساسات درونیش حرف بزنه .اما از آون ور خیلی سعی دارید این واقعیت های عینی رو با تجربیات شخصیتون اعتبار بدید و اهل خاطره تعریف کردن و فلش بک زدن به گذشته هستید .
وقتی شما سعی می کنید به دنیای بیرونیت یک ساختار منطقی بر اساس عینیت ها بدین کارکرد اصلیتونه که تو کارکرد های یونگی میگن منطق برون ریز .و کارکرد کمکیتون که اعتماد داشتن به تجربیات شخصیتونه کارکرد حسی درون ریز .
این نوع از کارکرد های یونگی مخصوص تیپ estj .فقط می خواستم بدونم حدسم درست بوده یا نه ؟
اصولا تیپ های estj ریاست طلب هستند شاید پذیرفته نشدن شما در محیط زندگیتون به عنوان رئیس بنا به دلایلی باعث نوعی رفتار درونگرایانه در گذشته شده ولی با اثبات خودتون به خواستتون که ریاست هست، رسیدید .

به اسکیزوئید

جناب اسکیزوئید می خواستم یه سوال ازتون بپرسم. می خواستم بدونم چی میشه که فردی با تیپ شخصیتی INTJ بی انگیزه و بی حوصله میشه و برای درمان این بی انگیزگی مداوم چی کار باید بکنه؟ 

من درباره معماری ، ادبیات و موسیقی به عنوان نمود فرهنگی صحبت کردم .
از ادبیات نمی دونم ولی رشته ام معماری؟
اگر همون اول اینو می گفتی بنده حرفی نمی زدم .مسلما تقصیر منه بدون اینکه بدونم آموزش عالی درباره معماری چی آموزش میده درباره اش اظهار نظر کردم .
ادبیات ،موسیقی ،هنر ،پوشش مردم تمام مسائل مربوط به فرهنگ با هم لینک هستند.و کاملا به هم مربوطه تو دانشگاه بهتون نگفتند واسه من هم خیلی عجیبه.
سبک فوتبال بازی کردن یک کشور هم با فرهنگ و ادبیات آون کشور رابطه داره .بعد شما میگی معماری چه ربطی به ادبیات داره .
 به سروین
مسلما بزرگترین مشکل intj ها زندگی نکردن در لحظه است.این مسئله عملگرایی رو در intj ها کاهش میده .توی سایت تایپ شناسی راه تقویت عملگرایی رو در این تیپ به خوبی شرح داده .
گاهی این بی انگیزگی ناشی از شکست میتونه باشه به نظرم intj ها باید دستاوردهاشون رو با دنیای بیرون مقایسه کنند تا استانداردهاشون واقعی تر باشه .
به طور مثال نصف کلاس زیر ۱۰ شدند بقیه کسانی که قبول شدند با ۱۰ و ۱۱ پاس کردند یه نفر ۱۳ شده کله محلشون رو شام داده گرفته نمره ۱۵ یک موفقیت محسوب مبشه ولی بعضا intj ها و istj ها با نمره ۱۶ هم احساس شکست می کنند و به کمتر از ۱۸ راضی نیستند .
کارکرد ni نگاه این تیپ رو چنان فلسفی و عمیق می کنه که باعث افسردگی میشه .از این افکار نمیشه فرار کرد .
از نظر کهن الگویی هادس و آپولو باید در این تیپ متعادل بشه که بین دنیای درون و بیرونشون بالانس به وجود بیاد .

به جواد:

سلام

تعداد افرادی که تو این پست در مورد معماری صحبت کردن نهایت دو یا سه نفر بوده که اون دو نفرفقط اشاره کلی کردن به معماری 

اما من در موردش مطلب نوشتم 

مدرک تحصیلیم هم ارشد معماری هستش 

جرات داشته باش به جای تیکه انداختن به هر کسی نقد داری منشن کن و مستقیم مخاطب قرارش بدی 

موفق باشی

به اسکیزوئید :

چقدر جالب 

خب من حسی ( در مقابل شهودی ؟) و قضاوتی ( در مقابل مشاهده گر؟ ) هستم بنظر خودم هم 

ولی بین درونگرا برونگرا بودنم موندم - آیا این برونگرا بودن تو mbti همون مفهومیه که تو روانشناسی ازش حرف می زنن ؟ یا این کارکرد اصلی می شه که اینجا توضیحش دادین برام؟

و اینکه تهش من نمی دونم بالاخره آدم منطقی هستم یا احساسی

من همیشه دید منطقی به مسائل داشتم - در عین حال عواطفم هم خیلی غلیان می کنه .

هم پیش اومده چیزی رو منطقم تایید ننه بخاطر احساسم انجام بدم 

هم پیش اومده چیزی رو احساسم بطلبه ولی منطق حکم کنه بذارمش کنه 

من32 سالمه 

خونه و ماشینو کار و همه دارم

ولی دیگه دختری و در حد خودم نمیبینم

بهتر، آدم مغرور باید تنها بمونه

به الی خانم 

مشرب های sj روحیه حمایت و مدد کردن به دیگران دارند بهشون دسته پشتیبانان می گن .تقریبا دمیتر جنبه sj داره .

مثلا آرتمیس روحیه حمایت گری از مظلوم در مقابل ظالم داره ولی مهم ترین خصلت آرتمیش مستقل بودن و روحیه رقابتی که ناشی از کارکرد اصلی منطق درون ریز .آرتمیس منطقیه ولی روحیه کمک رسانی داره .

اگر کسی که خیلی دوستش داری به کسی بدی بکنه طرف کی رو می گیری ؟ احساسی ها عدالت و انصاف رو فدای احستساتشون می کنند. ولی منطقی ها مثل بلدوزر از رو احساسات دیگران رد می شن .

درون گرایی mbti دقیقا همون چیزیه که یونگ می گه ولی درونگرایی در big5 صفت های درونگرایی .مثل کم حرف بودن محافظه کار بودن 

برای اینکه منظور یونگ درک بشه یه مطلب نوشتم و اونجا به تاثیر برونگرایی و درونگرایی در آرای فلاسفه در طول تاریخ پرداختم .وقتی ارسال کردم شاید متوجه میشید تو کدوم دسته آید .

مثلا infj ها از بقیه تیپ های i دار درونگرا تر هستند .

منظور جواد هم به من بود از من چند بار خواستند کتاب معرفی کنم من گفتم کتاب نمی خونم .

تو این وضعیت گرونی بیام یه کتاب معرفی کنم طرف دو صفحه بخونه خوابش می گیره.به خاطر همین افراد رو به مقاله خونی سوق میدم تا نه حوصله شون سر بره و نه زیان مالی ببینند. 

به اسکیزوئید 

خیلی ممنونم از راهنماییون من دقیقا مشکلم همین زندگی نکردن در لحظست در ضمن اون قدر آدم کمالگرایی هستم که باعث میشه سراغ انجام دادن بعضی کارها نرم یا بعضی چیزای جدید رو امتحان نکنم چون می ترسم نتونم توش بهترین باشم و این واقعا برای من دردسر سازه کلا همیشه خودم اعتماد به نفس خودم رو می گیرم و استانداردهام برای همه چیز خیلی بالاست متاسفانه! باز هم  راهنماییتون ممنونم. حتما به سایت تایپ شناسی سر می زنم. امیدوارم بتونم خودم رو از این وضعیتی که توش گیر افتادم نجات بدم.

هیچوقت تمایلی به داشتن همسر و فرزند نداشتم صادقانه میگم!!  هیچ چیز به اندازه ی نمره ی بالای تحصیلی خوشحالم نمیکند و نخواهد کرد! الانم  دانشجوی دکتری هستم مدرس دانشگاه و معلم آموزش و پرورش و ناراحتم از اینکه با اتمام درسم چیزی برای خوشحالیم وجود نخواهد داشت... 

سلام

نمیشه ارزش و جایگاه خانواده و ازدواج رو زیر سوال برد و نادیده گرفت

و این جمله درستی نیست که اینا رو دست و پا گیر در نظر بگیریم!

اما خُب شرایط جامعه یه جوری شده که این موضوع واسه اکثریت رفته جزو اهداف بلند مدت و دور و دراز.

چراشو نمیشه در موردش بحث کرد چون هرکسی واسش یه دلیل خاصی داره

یکی شرایط ازدواج نداره

یکی تحصیلاتش طولانیه

یکی اصلاً علاقه به ازدواج نداره

دختره دنبال شاهزاده و اسب سفیده

پسره دنبال یه دختر با خصوصیات x و yمیگرده

و...

همون دوست پزشک که فرمودید مجبوره تخصص بگیره چون در واقع با اون همه زحمتی که کشیده با یه مدرک پزشک عمومی به هیچ جا نمیرسه!

چارتا رفیقش رو ببینه تخصص گرفتن و همش به این میگن چرا تخصص نمیگیری و چرا ادامه نمیدی اینم مجبور میشه بشینه بخونه و ادامه بده

خودشم میدونه همه عمرش رو به پای رسیدن به اون موقعیت گذاشته و شاید خیلی چیزا رو از دست داده از جمله جَوونی رو

اما خُب شاید واسش مهم نباشه چون رسیدن به اون جایگاه هدفش بوده و یه آدم زمانی آرامش داره که به اهدافش برسه

حالا این هدف میتونه خیلی چیزا باشه

میتونه واسه یکی دیگه یه ازدواج موفق باشه

اما این جمله که تجرد رو یک پرستیژ در جامعه  در نظر بگیریم اصلا قبول ندارم

شاید تو جامعه اینطوری جا افتاده که همه اول پیشرفت شغلی و مالی میکنن بعد ازدواج

اما این قرار نیست درست باشه

چون بیشتر چیزایی که تو جامعه عادی شده از پایه و از ریشه اشتباهه!

و مردم هم کافیه یک سری از اون مسیر پیروی کنن(حالا به هر دلیل)

دیگه همه سرشونو میندازن پایین و دنبال بقیه راه میفتن و تقلید می کنن!!

که در اکثر موارد به قول معروف  راه رفتن خودشونم یادشون میره🤣

فقط چون اکثریت جامعه این مسیر رو پیش گرفتن دیگه همه یاد میگیرن و دغدغه هاشون و اولویت هاشون تغییر میکنه

و واقعیت اینه که قرار نیست که هرچیزی تو جامعه مُد بشه و عادی بشه پس یعنی درسته و همه باید ازش پیروی کنن!

خیلی ها میان خلاف جریان رودخونه حرکت می کنن(حالا نمیدونم موفق میشن یا نَه ولی تلاششون ستودنی که کورکورانه و بدون هدف از بقیه تبعیت نمی کنن.

به نظر من بحث اصلی اینه که انگیزه جوانانِ ما واسه ازدواج کم شده و این پیشرفت و پرستیژ و دست و پا گیر بودن خانواده همش بهانه ست( میرم رو منبر😑🎙️)

الان هر کی به هرکی میرسه میگه خوش به حالت مجردی

خوش به حالت داری خونه بابات صفا میکنی کسی کاری به کارت نداره صفا سیتی!

بَه بَه

یه بار تو یه مغازه بودم دو تا آقا به هم رسیدن یکیشون به اون‌یکی گفت که چه خبرا؟ زندگی متاهلی خوبه؟

اونم گفت نَه بااباا دیگه گذشت اون دوران راحتی

نگا موهام داره میریزه🤣🤣 و تیپ و قیافمم که داغون شد رفت! و بهم ظلم شد و بدبخت شدم و..

همچین داااد میزد همه بشنون انگار بهش ظلم شده به زور ازدواج کرده😑

دلم میخواست بهش بگم آخه تییییزهووووش😒 تو عین آدم زندگی نمی کنی به خودت نمی رسی شلخته پلخته و بی احساس و دروغگو!

میشینی تو خونه 24ساعته جلو تلویزیون فتوسنتز میکنی!!

اینا چه ربطی به اون زن بدبختت داره؟؟

والا اون بدبخت شده زن تو شده! 

حداقل محض رضای خدا به مردم دروغ نگو😑

جاهای مثبتش رو نمیگه که!

میره منفیاشو به بقیه میگه😑

خُب این آدم قطعا زندگی متاهلی اونقدرام واسش بد نبوده ولی میاد دقیقا از نکات منفی واسه بقیه میگه و بقیه رو منحرف میکنه

دیگه اونقد شعور و هوش و درک نداره که بگه همه زندگی ها و همه آدما سختی میکشن چه تو دوران مجردی چه تو دوران متاهلی

به جای اینکه بیام از بدی های متاهلی بگم بیام چارتا نکته مثبتش رو بگم که فلانی از ازدواج زَده نشه!

اگه به احتمال نیم درصد 10سال دیگه خواست ازدواج کنه از همونم پشیمون نشه!

تو دخترا هم دقییییقاً به همین صورت

خُب آدم این مسائل رو که میبینه دیگه انگیزه ای نَه واسه پسر میمونه که ازدواج کنه نَه واسه دختر

موضوع اصلی اینه دیگه بقیه ش بهانه ست😉

ادامه تحصیل و پیشرفت مالی و شغلی رو تو قالب ازدواج و زندگی متاهلی هم میشه بهش توجه کرد

اگر اون دو نفر مثل هم فکر کنن و اهدافشون و دغدغه هاشون مثل هم باشه مثلا شغلشون یا مسیر تحصیلی‌شان مثه هم باشه واسشون امکان پذیره که باهم پیشرفت کنن در کنار هم

اما اگه پسره خانوم خونه دار و بعد یه سال بچه بخواد و دختر مورد نظر هم اولویت‌ گرفتن دکترا باشه بعد بچه دار شدن خُب اینا باهم کنار نمیان و ازدواجی صورت نمیگیره و اون پسره هم فک میکنه همه دخترا عین هم هستن و دختر با اون طرز تفکر پیدا نمیشه و اون دخترم فک میکنه همه پسرا مثه این پسر فک میکنن و پسر روشنفکر وجود نداره و در نتیجه دیگه ازدواج رو میندازن اون پایین مایینا و دیگه بیخیال میشن

و با بالا رفتن سن و نداشتن انگیزه و حوصله و توصیه های سایر افراد و دوستان متاهل اینا همون نیم درصد انگیزه واسه ازدواج رو هم از دست میدن

 اصلی ترین موضوع ایناست به نظرم.

بازم وقت کردم بقیه ش رو میام میگم 😎

🌿🌹🌿 𝒜𝓃𝓃𝒶 🌿🌹🌿

ببخشید بقیش یادتون اومد بیاین بگین

!!!!

نه چه پرستیژی؟اتفاقاکسانی را میشناسم حداقل دور وبر خودم که تمام زندگیشونو از باهم بودن و تشکیل خانواده وبا کمک و همیاری هم بدست آوردن به قول خودشون که همیشه میگن اگه ازدواج نکرده بودیم ومجردی وتنهایی می خواستیم حرکت کنیم هیچ وقت نمیتونستیم به این مرحله از زندگی برسیم ازدواج وتشکیل خانواده محاسن خودشو داره چه از لحاظ جسمی و جنسی چه از لحاظ مقبولیت اجتماعی چه از لحاظ روحی و روانی و عاطفی و... کسیکه مجرده حتی اگه صدسالشم بشه واز نظر شغلی و کاری هم پشرفت کنه مقبولیت اجتماعی نداره حتی شما خانواده خودتو فرض کن دیگه از این بالاتر براشون خیلی سخته با یه آدم مجردمثلا 40 ساله بخوان رفت و آمد و مراوده داشته باشن کلا جامعه هم یه جور دیگه به آدم نگاه میکنن به عنوان یه فرد عذب وکسیکه با وجود شرایط ازدواج ولی هنوزنتونسته کاری انجام بده خوب میگن حتما مشکلات فنی داره ومورد قبول هیچ دختر درست و حسابی نیست  حالا شما حساب نکن یه نفر آمده از همه چیز خودش زده از همه چی خودشومحروم کرده  وچقدرم آسیب میبینن چون اون نیازهایی که باید به عنوان یک انسان در خانواده وباهمسرش تامین بشه به درستی تامین نشده مثلا شما فرض کن اون عشق و محبتی که بین زن و شوهر وجودداره جنسش با اون عشقهای کاذبیکه هیچ سرانجامی نداره وفقط برای وقت گذرونی یا خوش گذرانیهای زودگذره خیلی تفاوت داره اصلا قابل مقایسه نیست  یااون حس اعتمادو همدلی و وفاداری ومسیولیت پذیری ودوستی وهمکاری و همیاری واون حس تکیه گاه بودن وپشتوانه بودن که در قالب ازدواج بین زن و شوهر به وجود میاد هیچوقت قابل برابری ومقایسه با روابط خارج از چهار چوب ازدواج نیست وتامین این نیازهابرای کسانیکه به سن ازدواج رسیدن لازم وضروری هست حالا سن ازدواج برای هر شخصی متفاوته بسته به شرایط ولی به طور کلی نیازهای هر دوجنس فقط در قالب یک ازدواج سالم و موفق میتونه تامین بشه اگه کسی بخواد فقط خود محورباشه وفقط تاآخرعمرخودشوببینه شاید بتونه از نظر تحصیلات و موقعیت شغلی به جایی برسه ولی لازمش اینه که باید خیلی چیزهای دیگرو نادیده بگیره اونم تایه مدتی نه برای همیشه چون ذات آدمیزاد جمع گرا هست انسان یه موجود اجتماعی آفریده شده این موضوع ربطی به ایرانی بودن و آمریکایی بودن نداره زمانیکه نیازهای انسان به طور صحیح برآورده نشه خوب طبیعتا دچار سرخوردگی غم و افسرگی و احساس پوچی میشه انسانهادارای احساسات درونی هستن یا همون فطرت ذاتا از چیزهای خوششون میاد از چیزهایی بدشون میاد اینم ربطی به ایرانی بودن و خارجی بودن نداره آدم که دیگه نمیتونه خودشو گول بزنه شاید در ظاهر حرفهایی بزنه تحت تاثیر محیط یا شرایط کاری و... ولی باید دید درون آدمها به طور واقعی چی میگذره کسانیکه دم از این موضوع میزنن که هیچوقت ازدواج نمیکنیم و

فقط دنبال کارو پول درآوردن برای خودمون هستیم و ازین حرفها باید دید واقعا چقدر صداقت دارن و به حرفشون میتونن پایبند بمونن به نظرم نمیتونن چون هیچ عقل سلیمی حاضر نمیشه به خودش آسیب وارد کنه (البته این موضوعاتی که گفتم متوجه افرادی هست که شرایط ازدواجو دارن و به بلوغهای لازم برای ازدواج رسیدن همراه با  یک انتخاب درست و معقول) در غیر اینصورت ادامه روند جاری زندگی بهترین گزینه هست تشکیل خانواده و ازدواج زمانی محسنات خودشو داره که به طور صحیح صورت بگیره وگرنه ممکنه آدم از اون طرف بیفته ومعتقدم وقتی کسی بین بد و بدتر گیر میکنه همون شرایط بد را انتخاب میکنه تا بدترش نشه قرارنیست کسی به خاطر ازدواج خودشو از چاله دربیاره تو چاه بندازه هرکسی باید در نهایت مصلحت خودشو در نظر بگیره بازم میگم اوناییکه اعتقادشون بر این هست که هیچوقت به خاطر شغل و تحصیلاتمون ازدواج نمیکنیم و فقط به فکر پیشرفت خودمونیم باید دید تا کجا دوام میارن و به پوچی نمیرسن چون ازدواج وبه تبعش تشکیل کانون خانواده نه تنها یک اصل به شمارمیاد بلکه ازضروریات تکامل انسانه

کلا ازدواج وتشکیل خانواده یه هدف بسیار ارزشمنده. هدف نهایی تمام تلاشهایی که یه نفر میکنه رسیدن به تشکیل خانوادست وبدون رسیدن به این هدف تمام تلاشهای یه نفردر واقع ناکام میمونه.یه نفر اززمانیکه خودشو میشناسه هدف اولیش یاکارکردنه یاتحصیلات عالیه (که بازم در جهت رسیدن به شغل و درآمد مناسبه)  وبعد از این مرحله ازدواج وتشکیل خانواده ازطرفی سیاستهای کلان دولتها چه در زمینه اقتصادی یا فرهنگی یا اجتماعی و... بر مبنای همین خانواده شکل میگیره این خودش میتونه به تنهایی ارزشهای کانون خانواده را روشن کنه .

اینکه به یه پرستیژ تبدیل شده رو نمیدونم

اما وقتی هر کس میاد خواستگاری اولین سوالی که می‌پرسه اینه که کی درست تموم میشه؟

یا اینکه برای پایان نامه حتما میخوای بری شهر محل تحصیلات موندگار بشی؟

رشته شما از اون رشته های هست که دایم باید توی دانشگاه حضور داشته باشید؟

بعد از دکتری میخوای چیکار کنی؟

و...

و...

و‌...

خب کاملا مشخصه که هر کی باشه جلوی عشق و عاشقی خودش رو میگیره

بیشترهم سن و سالای من بعد از تموم شدن درسشون یا حداقل سال آخر دکتراشون که دیگه بخش مهم کاراشونو انجام دادن و کارایی مثل نوشتن مقاله و پایان نامه مونده تازه وارد رابطه میشن

همه و همه هم به همین دلایلی هست که گفتم

من بارها برام پیش اومده که خواستگار داشتم که مفهوم صحبتاشون این بوده که بعد از ازدواج یا حتی دوران عقد شما زیاد نرو شهری که اونجا درس میخونی موندگار شو

حداقل خواستگارای من که چنین درکی نداشتن که این سختی‌ها موقتی هستن و نهایتا تا دو یا سه سال دیگه تداوم داشته باشند!!!!

بنابراین ترجیح دادم برای آرامش خودمم که شده فعلا قید ازدواج رو بزنم

به نظرم در مورد بقیه هم همین طوره

اکثرا به همین دلایل قید ازدواج رو میزنن چون حالا یا میترسن از این که نتونن در رابطه عاطفی نیازهای طرف مقابل رو برطرف کنند و همیشه حضور داشته باشند یا اینکه واقعا ازدواج رو برای خودشون دست و پا گیر و مانع پیشرفت بدونن

سلام جناب آقای نجفی

میشه لطف کنید این پست من رو آپدیت کنید. ممنونم

بنظر من تجرد در جامعه ما به یک پرستیژ تبدیل نشده و دیدگاه و طرز فکر راجب ازدواج از فردی به فردی دیگه متغییره و نمیشه عمومیت داد...

مثل من که میخوام تا اخر عمر مجرد زندگی کنم و تصمیممو گرفتم...البته بنظر من ازدواج  امر خوبیه و میتونه با پیشرفت هم همراه باشه ولی خودم تجرد رو انتخاب کردم...

حالا ممکنه فردی معتقد باشه که ازدواج بکلی غلطه و مجردی بهترین حالت ممکن زندگیه...فرق میکنه...نظرات با هم متفاوت هستن...

تجرد یا تاهل نمیتونه به تنهایی تعیین کننده موفقیت ادم باشه...بستگی به تلاش و پشتکار و استعداد شخص داره...

البته در کنار اون هم عوامل تعیین کننده ای وجود دارند که تاثیر بسزایی داره...مثل نیاز جنسی عاطفی و همراه و داشتن تکیه گاه و... 

که اونم باز بستگی به دید شخص و طرز فکرش داره...

من تجرد رو با دید باز انتخاب کردم...از همه لحاظ بررسی کردم و در اخر به این نتیجه رسیدم که تجرد برای من بهتره...در هر شرایطی...پس برای تمام اون دست از عوامل تعیین کننده هم برنامه ریزی کردم که در رسیدن به موفقیت مانع راهم نشن و همینطور برای تنهایی و اینکه چطور بتونم نهایت استفاده رو از اون ببرم و یک زندگی شیرین و لذت بخش و عالی...خلاصه توپ داشته باشم...

حالا اکثریت میگن که نه...خوشبختی و داشتن زندگی لذت بخش و...تنها با ازدواج رقم میخوره...

نظرات همگی محترم...اما من تجرد رو مناسب تر میدونم...

ببینید تا یه سن خاصی همه یه شوق و ذوق خاصی برای ازدواج کردن دارن و بیشتر تصمیما هم احساسی هست . 

اما وقتی تا اون سن مشخص عشقه زندگیشو پیدا نمیکنن ، مجبورن  که به یه چیزی دلبستگی پیدا کنن که ذهنش منحرف بشه واسه همین یکسریا به درسو پیشرفتای خودشون میچسبن و وقتشونو تلف نمیکنن تا احساس مفید بودن کنن . 

در نتیجه بزرگترین دست اوردشون علمشونه چون وقته زیادی رو روش گذاشتن و حالا این وسط اگر بخوان ازدواج کنن ، و بفهمن که با ازدواج کردن ، به اون مسیری که بهش دلبسته شدن فاصله میگیرن خیلی سخت خواهد بود و حتی ممکنه قیده ازدواجو بزنن . 

مثلا تا زمانی که سنه ازدواجشونه،  حاظرن حتی به خاطر همسرشون و فرزندشون قیده درسو بزنن و شاید خیلی ها دیگه نتونن ادامه تحصیل بدن.

 ولی زمانی که از اون سن گذشتن و  به کار یا درس یا ورزش یا ... هرچیزی دلبسته میشن تنها میتونن باشخصی باشن که اونم در راستای هدفشونه و باعث پیشرفتشون میشه .  
 

سلام

بنظرم تاهل جلوی پیشرفتو نمیگیره..ازطرفی فردی هم که تحصیل میکنه نمیشه قطعاگفت که داره پیشرفت میکنه..

به نظرمن که پرستیژنداره..

پول ولی پرستیژداره براخیلیا..پول..

زیاد نوشتم پرید😑 فقط اینو بگم شاید من در مقایسه با اطرافیانم، خواهرام یه ادم موفق در مسیر پیشرفت بایه جایگاه اجتماعی مقبول باشم ولی دلم لک میزنه واسه اینه مادر بشم. و واقعا همیشه حسرتشو دارم ...

خب آخه وقتی مورد مناسب خودمونو نمیبینیم چکار کنیم؟ هعی بریم تو کوی و برزن دنبال بگردیم؟چه دختر چه پسر.

بالاخره ما هم آدمیم میخوایم زندگی کنیم. ملت زرنگ بودن زن گرفتن شوهر کردن سر کار میرن درس میخونن بعد ما مثل عقب افتاده ها بشینیم تو خونه یا بیفتیم دنبال دختر خوب برا خواستگاری تا وقتی موهامون سفید بشه؟ ما نباید درس بخونیم کار کنیم؟

دیگه گذشت اون دوران ادما زود عاشق میشدن الان آدم مناسبشم نیست چه برسه به عشق و عاشقی. 

ما هم مجبوریم یا بالاخره از رو علاقه مون میریم پی درس و شغلی و نون حلالی. 

شما حتی اینم بررسی کن که مادرایی که دیر ازدواج میکنن از یه سنی به بعد دیگه تمایل به بچه دار شدن هم ندارن دیگه بین یه دختر بیست و خرده ای با یه دختر سی و خرده ای خیلی تفاوتا هست.  وقتی 35 سالگی ازدواج کنی دیگه توقع سه تا بچه حتی دو تا بچه یه شوخی هست. شاید اون یه دونه هم به زحمت نصیبت بشه.

بازم خدا رو شکر زنده ایم و سلامت!

نه پرستیژ نیست

من خودم وقتی وضع دخترا (و همینطور پسرا)جامعه رو میبینم با اینکه ۲۸ سالمه و نم نم بایس اقدام کنم میگم ولش کن ازدواج کنم با کی؟؟با کسی که قبل من چندین تا رل و....داشته ؟؟اونم برا رضا خدا؟؟و از اونجایی که ترک عادت موجب مرضه بعد ازدواج هم اینکارا رو کنه؟؟؟

ولش اصلا ازدواج نمیکنم 

من که دلیلم اینه....

به پسر معلم ：

سلام...ببخشید شما همونی نیستی که در پست من...(پسرم خانوم و اقای همسایه...)اومدید نظر دادید و گفتین که نظرت راجب تجرد عوض میشه و من هم همسن تو بودم همینارو میگفتم ولی الان نظرم عوض شده به یک همراه و همدم نیاز دارم!؟ دیدید:-)

نظر شما هم عوض نشده...یعنی شاید دلیلتون عوض شده باشه ولی ماهیت همونه (تجرد )...

پس اولا تصمیمایی که در این سن و سال گزفته میشه الکی نیست...و پسرای زیر بیست و پنج بچچچه نیستنننن...به شما نیستما...با بقیه هستم که روشنفکرانه میفرمایند پسر تا بیست و پنج بچه سسسسس...

بسیاری از جدی ترین و قاطع ترین تصمیماتی که پسران میگیرن و با تمام وجود برای اجراش تلاش میکنن همین سنه ۱۸..۱۹...۲۰...و... هست  پس مطمئن باشید پسری که در ۱۹سالگی یا ۲۰سالگی یا...تصمیم میگیرن ازدواج کنن...تمام تلاششونو میکنن و برای خوشبختی خود و همسرشون از جون مایه میزارن...دلیل اینکه اسلام میگه ازدواج سن پایین بهتره...اینه...همینطور وقتی ازدواج در سنین پایین تر رقم بخوره...امار فساد و مشکلات و معضلات اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی به شدت کاهش پیدا میکنه...چون وقتی یه دختر خانوم ۱۷...۱۸..یا...شوهر داره...خیلی احتمالش پایین میاد که درگیر مشکلات اخلاقی یا انحراف بشه...همینطور پسران...

پس اینقدر نگیم...حالا دختر بچس پسر بچس...چطور واسه خیلی چیزای دیگه بچه نیستن و باید اندازه یه پیرمرد پیرزن ۹۰ساله درک داشته باشن!؟ 

وقتی هم پسر یا دختری در این سنین تصمیم به مجرد زندگی کردن میگیره داغ نیست...کلش باد نداره...بچه نیست...

حرفش حرفه...و حتما بهش پایبنده...

راجب صحبتتون هم موافقم...بله...ماشالله انقدر جامعه افتضاح شده که ادم میترسه...بره سمت دخترا...البته به همون میزان هم پسران مقصرن...ولی ادم نمیدونه اگه بره سراغ فلان دختر...چندمین پسریه که باهاش ارتباط برقرار کرده...!؟ 

و ترس از خیانت...که فاجعس..

خدا به فریادمان برس 

سلام جناب آقای نجفی میشه این پست من رو اپدیت کنید ممنونم

مجردی هم میتواند پرستیژ داشته باشد هم نداشته باشد ( کلن کسی که در ایران اکنونمون با یکم فرهنگ آزار دهنده جیجی باجی و خال زنکیش  و این همه تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم برای ازدواج ، مجردی را انتخاب کرده و بقولی بر خلاف عرف و حرف مردم دارد عمل میکند خودش نمادی از گلادیاتوری و خود به خود پرستیژی از بی خیالی و آسوده گیری و شجاعت و قدرت و تک پری را میتواند با خود یدک بکشد و این تعاریف برای متاهل ها هم میتواند استفاده گردد  )

در کل در بند این واژه ها نباشید و کاری که براتون درستر و بهتره را انجام بدهید ( *** ****** *** ** ** **** **** *** ** ***** ** ****** ** ***** ********* ***** ** ****** * ** **** ** *** ** **** *** * ** ****** * ** ***** ) 

پ ب

جالبه زمانی که این پست فرستاده شد ،بنده درون گرایی ،فرد گرایی و تجرد گرایی رو بدون توجه به ارتباط آنها کاملا با هم خلط کردم در صورتی که تفاوت هایی وجود داره .
از نگارنده این پست پوزش می خواهم که نظرات بی ربطی گذاشتم. حالا نمی دونم الان این نظر رو می خونه یا نه ؟
فکر کنم در آن زمان یک مطلبی خوانده بودم که نگارنده در انتقاد از غرب انصاف رو رعایت نکرده بود و کمی عصبی شده بودم و تصور کردم نگارنده این پست هم قصد تخریب غیر منطقی غرب رو داره.
لازمه امروز زندگی اجتماعی یا جامعه گرایی و احترام به حقوق فردی اقلیت ها  این هست که مقررات بشر در سطح جهانی تدوین بشه مثل منشور حقوق بشر سازمان ملل حتی کشورهای اسلامی هم منشور حقوق بشر اسلامی دارند.چارچوب خانواده فردیت و استقلال فرد را می گیرد به طوری که ارزش های آزادی خواهانه، افراد رو به تجرد سوق می دهد .
امروزه کارهای فرهنگی صورت می گیرد که فرد بتواند فردیت خود را در چارچوب ازدواج حفظ کند .که نه رشد جمعیت منفی بشود و نه خانواده بتواند با تحمیل عقاید رئیس خانواده استقلال افراد را زیر سوال ببرد آمریکایی ها در حوزه سریال سازی گاها این تناقض را نشان می دهند .
فیلم سینمایی داستان ازدواج را ببینید اسکارلت جانسون دقیقا دچار همین تناقض می شود و با اینکه همسر خود را دوست دارد با تصور اینکه ازدواج، استقلال او را به خطر انداخته تصمیم به جدایی می گیرد و در آخر ،فیلم خیلی تلخ تمام می شود.
در این فیلم بی اخلاقی وکلا که قصد دارند از طلاق هم یک کالای خدماتی قابل عرضه در داخل بازار آزاد برای گرفتن حق حزانت بچه  بسازند هم به زیبایی تاثیر نظام سرمایه داری را علیه بنیان خانواده نشان می دهد .
اگر در قوانین ازدواج در کشورمان بازنگری نشود نمی توانیم در مقابل این موج فرد گرایی که بالا رفتن سن ازدواج و افزایش درونگرایی آن را شدت می دهد نرخ ازدواج را بالا تر از نرخ طلاق نگه داریم .
چگونه می توان با حفظ فردیت افراد از تجرد گرایی جلوگیری کرد ؟ حل کردن این تناقض چیزی است که جوامع غربی را به حالی انداخته که کسی نمی داند چه اسمی روی آن بگذارد و از نام پست مدرن استفاده کرده اند.البته حل کردن همین تناقضات جزء ارزش های بشری  می باشد که زندگی انسان را معنا دار می کند .

سلام 

نمیشه واسه همه یه نسخه پیچید آخه بستگی به فرد و شرایطش و خانوادش و هزارتا چیز دیگه داره مثلا یکی که تویه نون شبش مونده خو معلومه نمیخواد ازدواج کنه اصلا به فکر پرستیژ نیست یا کسی که مشکل داره تویه خانوادش میترسه ازدواج کنه دوباره مثل خانوادش بشه افراد کمی هستن تویه فاز پرستیژ هستن تازه همین تعداد کم پرستیژیا هم چند دسته میشن یا مشکل جنسی و روحی دارن یا از یه جاهایی نیازاشون رو برطرف میکنن و دسته بسیااار ناچیزی هستن که واسه پرستیژ این کارو میکنن که به نظرم با اینکه خیلی تعدادشون کمه ولی نیاز به روانپزشک دارن برای مشاوره آخه ازدواج نکنه که فلانی بگه وای چه باکلاس میخوام صد سال سیاه نگه!

خودم رو مثال بزنم از خدامههههه ازدواج کنم نصف عمر مفیدم گذشت ۳۰ساله و مجرد چه گلی به سرم زدم هیچی اینایی که میگن برو کلاس ورزش برو آشپزی برو نونوایی برو خودتو سرگرم کن مگه با ربات داری حرف میزنی طرفت انسانه هزارتا بعد داره درس خوندن و کلاس رفتن هیچ وقت جای همسر و محبت و نقش پدری و مادری رو نمیگییییره

واسه زندگی خیلی تلاش کردم خیلی درس خوندم مدرک خوبی گرفتم و رفتم سرکار دولتی مرتبط با مدرک که یه حقوق متوسطی بگیرم و در سن الانم یه راحتی نسبی داشته باشم. خونه ماشین و یه پس اندازی دارم

دوس دارم ازدواج کنم ولی متاسفانه تا حالا خواستگاری نرفتم والااااا آرزومه قبل مرگ یه خواستگاری برم حالا ازدواج هیچ به خانواده میگم هیچی نمیگن اصرار میکنم میگن باشه دو روز بعد یادشون میره خودمم نمیتونم برم دنبال دخترا به هر کسی هم میسپارم میگن باشه ولی هیچ خبری نمیشه

دنبال یه دختر همسطح خودمم نه بالاتر(چون اگه دو نفر سطح فرهنگی اقتصادی و ... زیاد با هم فرق کنن بعد ازدواج حتما به مشکل میخورن) بعد عمری دوتا مورد پیدا شد اولی که میگفت میخوام ادااااامه تحصیل بدم اصلا به فکر ازدواج نیستم دومی هم خودشون تویه خونه اجاره ای بودن میگفت باید خونه ویلایی بالاشهر و ماشین شاسی بلند داشته باشی که هیچ کدوم به خواستگاری و دیدن همدیگه هم نکشید بعد شما به فکر پرستیژ هستی دختر و خانواده دختر خیلی سختگیر شدن حالا این اولشه اگه از فیلتر خواستگاری بگذری خدا بخیر کنه این حرف هم کاملا غلطه خواستگار نیست خواستگار تا دلت بخواد هست دخترا فازشون معلوم نیست چیه

دوستی خیلی راحت تر از ازدواج شده  خانواده ها رغبتی برا ازدواج ندارن هیچی سرجاش نیست پول نداشته باشی که یه بحثه زن بهت نمیدن داشته باشی هم یه جنگولک بازی دیگه درمیارن خیلی هم پول داشته باشی میری تو فاز پرستیژ سنت کم باشه میگن بچه ای سنت مناسب ازدواج باشه میگن ببین فلانی ۵۰سالشه هنوز ازدواج نکرده سنت میرسه ۶۰سال میگن تو دیگه باید به فکر اون دنیات باشی😅 در کل به نظرم راه گناه کردن رو باز گذاشتن و راحت ولی راه ازدواج و یه زندگی عادی داشتن رو بخوای داشته باشی باید ۱۰۰خان رستم رو بگذرونی!

یه دعا کنید برام بعد محرم یه خواستگاری برم حداقل عقده ای نشم🤣