یا عرض سلام و خسته نباشید

دخترم و دانشجو در یه شهر با فاصله ۸۰۰ کیلومتری از شهر خودم، راستش من یه مشکلی دارم که دو ساله درگیرش هستم و اون خوابگاه هستش.

از وقتی اومدم که ترم یک بودم، به دلیل شلوغی زیاد خوابگاه و خواب به شدت سبکم خیلی خیلی اذیت شدم، ترم دو اتاقی گرفتم که یه کم خلوت تره، ولی با این حال خیلی اذیت کننده ست برام، آدم وابسته ای به خانواده م هستم با اینکه دو سال میگذره اما وقتی میام خوابگاه همه ش میخوام گریه کنم، حالم بده و به شدت استرس دارم، خوابم خیلی نامنظمه. 

تو امتحانات خیلی خیلی وضعم بدتر میشه و از استرس و شلوغی شب ها فوقش ۲ ساعت بتونم بخوابم، اجاره خونه اینجا یه شهر کوچیکه و از توان مالی خونواده م خارجه به خاطر امنیت کمش هم نمیذارن!

واسه انتقالیم به هر دری زدم ولی بدون پارتی نمیشه دیگه انگار حس میکنم تمام درها به روم بسته ست و چاره ای جز تحمل این شرایط ندارم، به خدا وقتی بقیه رو میبینم این قدر شاد و خوشحالن و نه دغدغه ی اتاق گرفتن و استرس هاش رو دارن نه چیز دیگه، کلی حسودیم میشه.

هیچ آشنایی هم ندارم اینجا، به خدا خسته م دیگه، جالبش اینه من نه آدم منزوی بودم نه چیزی، یه آدم درس خون با روابط اجتماعی متوسط، ولی الان خیلی نا امیدم، خواهشا راهنمایی تجربه مشابهی چیزی دارین کمکم کنین.


مرتبط با زندگی در خوابگاه دانشجویی:

هنوز خودشون رو نشون ندادن!

آیا خوابگاه خودگردان دانشجویی اتاق تک نفره داره؟

خاطرات خنده دار دانشگاه و خوابگاه دانشجویی

لطفا تجربیات خودتون رو درباره زندگی خوابگاهی در اختیارم بذارین

یک سوال در مورد زندگی در خوابگاه دانشجویی دخترانه

تجربیات شما در مورد زندگی در خوابگاه دانشجویی دخترانه

در خواست توصیه برای زندگی خوابگاهی