خانواده برتر

منکه یه پسر 24 ساله ام اصلا دیگه دلم نمیخاد ازدواج کنم.بخاطر همین دروغگوییها.برید ببینید تو فضای مجازی و واقعی چه تبلیغی برای دوخت و دوز پرده بکارت راه انداختن.آدم شرمش میاد واقعا.بعد برید کامنت های دختران پاک وطنم رو بخونین که چطور دارن دفاع میکنن از این کار.تو این جامعه دیگه آدم به چشمای خودشم نمیتونه اعتماد بکنه چه برسه به دختر یا پسر غریبه.دو سه روز پیش خبری خوندم مبنی بر اینکه مصرف مشروبات الکلی در بین دخترا بیشتر از پسرای ایرانیه.خب اینا میخان بشن مادران فرزندان ما؟؟؟؟از دامن اینا قراره ما به معراج بریم؟؟؟؟البته من فقط دخترا رو محکوم نمیکنم پسرامونم وضع خوبی ندارن.

دختر و پسر خوب و پاک هم  هست اما از کجا معلوم تو این آشفته بازار گیر ما بیاد؟؟؟؟

واقعا تا وقتی روابط خارج از ازدواج هست آدم چرا باید ازدواج کنه؟؟؟چرا بره زیر بار مهریه و نفقه و مسعولیتای زندگی؟؟؟؟اونم با این دخترا.

یکی از بهترین دانشگاه های کشور دارم ارشد میخونم دوره روزانه باورت نمیشه هر چی بگی از این دخترا دیدم.از روابطشون بگیر تا گل کشیدناشون.توصیه ام به شما پسرها هم اینه ازدواج نکنین تا زمانی که طرفتونو کامل کامل بشناسین.که البته اینم با توجه به فضای جامعه مون کمی نشدنیه.

به قول یاس:

فهمیدم که خوب بودن بازتاب نداره

الان منم به این نتیجه رسیدم که اشتباه فکر میکردم درست زندگی کردن خوبه.بریم با دخترا رابطه برقرار کنیم بعدم ولشون کنیم.جیزی که خودشون هم بدشون نمیاد.چرا خودمونو داریم اذیت میکنیم؟؟؟مگه چقدر جوونیم؟؟؟از کجا معلوم با یکی ازدواج کردیمو با این توجیه مسخره که (گذشته هرکس به خودش مربوطه و من توبه کردم )نرفته باشه پرده رو بدوزه.؟؟؟

تو بحث آرکاتایپ ها دیونوسوس جزء آرکاتایپ های مردانه ای که آنیمای بالایی داره.یعنی چی ؟ راه رسیدن به تعادل فهمیدن و پذیرفتن سایه شخصیتیمونه، درسته که ناخداگاه به سایه گرایش داره ولی اگر مردی بتونه به آنیمای خودش در ناخداگاه دست پیدا کنه دچار تعادل رفتاری میشه .سایه در اثر خصلت هایی از ما به وجود میاد که ما نمی تونیم آون خصلت ها رو در خودمون قبول کنیم (یکی از خصلت هایی که آقایون به هیچ وجه در خودشون نمی پذیرند حسادته و آون رو به خانم ها تعمیم میدن) اینجاست که سایه به صورت ناخداگاه رفتار ما رو کنترل میکنه (طغیان سایه) .اما اینها چه ربطی به دیونوسوس داره ؟
دیونوسوس مادری انسان و پدری خداگونه یعنی زئوس داشته هرا همسر حسود زئوس، موجب مرگ مادر دیونوسوس میشه.زئوس ،دیونوسوس رو زنده از رحم مادر فوت کرده اش بیرون میکشه و برای دورکردن از گزند هرا به کتف خودش می بنده .زمانی که دیونوسوس بزرگ میشه به دنبال مادر از دست داده خودش پا به جهان زیرین (ضمیر ناخداگاه) میزاره و با دادن درخت انگور به هادس روح مادر خودش رو آزاد میکنه و مادر خودش رو به المپ میاره اما این بار هرا مادر دیونوسوس رو مورد غضب قرار نمیده و آون ها رو در کنار هم در المپ می پزیره.
مفهوم این داستان  این نیست که زنان هرایی به مردان  دیونوسوسی احترام می زارند .
مفهوم اینه که راه کنترل حسادت در آقایون در اثر آنیمای منفی رشد کهن الگوی دیونوسوسه.
دیونوسوس جزء آرکاتایپ هایی که به شدت توسط آقایون ایرانی سرکوب میشه این یعنی آقایان ایرانی حسود نیستند بلکه فوق حسود یا سوپر حسود هستند پس خانم های عزیز به حرف مشاوران گوش کنید و روابط قبلی خودتون رو مخفی کنید مگر مردانی که حسادت رو در خودشون پذیرفته باشن و حسادت رو مختص خانم ها ندونند.
پیشنهاد میکنم فیلم داستان ازدواج با بازیگری اسکارلت جانسون رو ببینید که چگونه گوش ندادن به حرف های مشاور ازدواج چه ضربه اقتصادی ،عاطفی و حیثیتی غیر قابل جبرانی به زوجین می زنه .

ببخشید واقعا معذرت میخوام که بی ربطه به پست شما ولی ممنون میشم نظرشما رو بعنوان یک پزشک دراین مورد بدونم .

http://khbartar.blog.ir/post/17272

خب الان چیکار کنیم باید سیستم نورو... فعال یا غیرفعال کو ادم لایق غصه فعالیت سیستم مغزیم بشینیم بخوریم ؟بیکاری شماها 

ممنونم از نظر شما کلا موضوع مهمیو اشاره کردی(منظورم خود حسادته نه فقط تو روابط جنسی عاطفی)یه استادی داشتیم خیلی خیلی رده بالا و باسواد بود روانشناس بود و تو سکسولوژی هم خیلی خبره بود،یبار یه چیزی بهم گفت که با یکی از مسولین دره بالای مملکتی صحبت میکرده درباره ازادی های شهروندی و مدنی و... اون مسول میگه یکی از مسایلی که از خطرات این ازادی هاس(یعنی اگه ازادی بدیم ب مردم)همین حسادته ک خودشون خودشونو نابود میکنن مثلا کسی ک خودش رابطه ای نداره اگه دقت کرده باشی میبینه دو نفر دست همو گرفتن سریع زنگ میزنه پلیس امارشونو میده و یا تو مسایل اقتصادی خط میندازن رو ماشینهای خاص!البته بنظرم تا حدی این حسادت طبیعیه و باعث یه جامعه شبه سوسیالیستی میشه یا حداقل خواستار یکسان سازی و مساوات میشه این حسادت ولی خب افراط در این حسادت منجر به بدتر از داعش میشه 

کاملا درکت میکنم دوست عزیز حیف ک خیلی چیزا رو نمیشه گفت بخاطر خیلی مسایل ولی اگه همینجور پیش بره مطمینم کار به جاهای خیلی خیلی باریکی کشیده بشه،حق با شماست اوضاع خیلی بده خیلی،و متاسفانه من هم دقیق مثل خودتم باورت میشه تا حالا دوس دختر نداشتم با اینکه پیشنهاد مستقیم زیاد داشتم؟یجورایی دارم به تنفر میرسم تنفر از خیلییی چیزا،

یچیزیم میگم ک خیلی مهمه اگه از نظر علمی ما حق بدیم دخترا (استراتژی جنسی دوگانه )و روابط قبل ازدواج و خر کردن شوهر و... داشته باشن همون علم تو بحث روانشناسی تکاملی این حقو به پسرا میده که به دخترا تجاوز کنن خصوصا پسرایی که خوشگل و پولدار نیستن،

به اسکزویید 

ممنون از توضیحتون ولی من دقیقا نفهمیدم اینکه یه مرد حسادتو به عنوان سایه ش نمیپذیره چه ربطی به این داره که نباید تجارب قبل ازدواج رو بهش گفت؟ اون حسادت میکنه که همچین روابطی نداشته ولی زنه داشته؟!و این حسادت رو قبول نمی کنه و به زنه صفت حسادت رو نسبت میده و بعد هر کاری بخواد میکنه؟من اینجاشو نفهمیدم

راستی نویسنده پست به گفته خودش پزشکه و بحث نوروسایکولوژیکی ای رو شروع کرده.لطفا به این قسمت از حرفشون که میگه:

"

ولی از نظر (علمی) کسی که رابطه قبل ازدواج داشته با کسی که اعتیاد و سابقه مصرف مواد داشته از نظر نورو فیزیولوژی و حتی روانشناسی و روانپزشکی تقریبا یکسانه، توی هر دو مورد سیستم دوپامینرژیک مزولیمبیک (و کلا سیستم پاداش مغز) فعال و درگیر هست.

به عبارتی فرقی نداره که کسی مواد مصرف کنه به لذتی برسه یا کسی که بخاطر فشار تنهایی و نیاز طبیعی وارد رابطه ای بشه و لذت ببره (هر نوع لذتی احساسی عاطفی جنسی) در هر دو حال این سیستم درگیر میشه. "

هم جواب بدید.

در مقابل هجمه ها و توهین های احتمالی هم ناراحت نشید.من خودم نه کاملا با اینکه هیچی نگی یا همه چی رو بگی موافقم ولی واقعا دوس دارم ببینم تو این بحث کی قانع میشه.ممنون که وقت میذارین

فرقشون اینه همسر همیشه نیست ولی مواد مخدر همیشه هست. 

من که نفهمیدم چی می گی سوال کننده.

به اسکیزوئید 

عزیز لینک صفحه شخصیت رو میذاری ببخشید سوال ازت داشتم .

خب معلومه هیچ دختروپسری نیست که ازدختروپسرپاک خوشش نیاد.... اما اکثریت نمیان روابط قبل از ازدواجشون به طورمستقیم ازدهن خودشون بگن چون اون دختروپسرپاک براشون باارزشه. مگراینکه اون ادم ازخودگذشتگی زیادی داشته باشه وبیادبگه وبایدریسک قبول شدن یانشدن ازطرف اون خواستگاریاخواستگارکننده روبپذیره..... پس توقع نداشته باشین خودشون بیان بگن..... فقط خداکمک کنه که همون چیزی که میخوایین سرراهتون قراربگیره. 

سلام

شاید از بعضی جهات شبیه باشن ولی از بعضی جهات هم متفاوتن

کسی که اعتیاد داشته ،بعد ازدواج فشاری از جهت کشیده شدن به سمت اعتیادش، بهش وارد نمیشه

یا به عبارتی ازدواج تاثیری در وسوسه شدنش برای کشیده شدن مجدد سمت اعتیادش نداره

و چه بسا باعث میشه سرگرم زندگیش بشه و کمتر وسوسه بشه چون دیگه ارتباطش با اطرافیانی که ممکنه معتاد باشن مثل دوست و... کمتر میشه 

و حتی اگه خدای ناکرده دوباره سمت اعتیاد بره چیزی به اسم خیانت اتفاق نیفتاده وبازم راه درمان هست

البته به نظر من سابقه ی اعتیادم باید گفته بشه(نظر شخصیمه)

اما روابط خارج از عرف کاملا مرتبط به همسر آیندس

چون لذاتی که تجربه میکنه حالا چه از نظر عاطفی و چه ج

لذاتی هست که فقط و فقط باید با همسرش تجربه کنه حتی حق نداره اون لذات رو تنهایی (خ ا ) تجربه کنه

و اگه دچار اشتباه شد و توبه کرد قطعا باید یه مدت زمان نسبتا طولانی پاک باشه مثلا تا دیروز ارتباط داشته فردا توبه کنه و بخواد ازدواج کنه ..این شکلی نمیشه و احتمال تعهدش بسیار کمه

امااگه مدت طولانی کنار گذاشته باشه و اثراتش در روانش کم شده باشه قابلیت اعتماد کردن رو داره

حالا فردی که روابط متعدد داشته و به شکلی معتاد اون روابط بوده

بعد ازدواج که با محدودیت روبرو میشه به شدت بهش فشار وارد میشه و به شدت وسوسه میشه 

یعنی ازدواج و محدودیت زمینه ی وسوسه میشه

و حتی جدا از این که بعد ازدواج دیگه براش  تنوعی وجود نداره قطعا توقعات بالایی که براش ایجاد شده پاسخ داده نمیشه

و از این نظر کاملا با اعتیاد به  مواد فرق داره (از نظر من)

هرچند به نظر من هم سابقه ی اعتیاد هم سابقه بیماری اعصاب و روان (البته از نوع نگران کننده و حاد وگرنه یه افسردگی سطحی مقطعی که ممکنه برای خیلی ها پیش بیاد لازم به گفتن نیست)

و هم سابقه روابط خارج از عرف باید گفته بشه (سومی مهتره و از طرفی دوتای دیگه به نوعی بیماری هستند اما مورد سوم گناه هست که بحث اعتقاداتم وسط کشیده میشه که از کفویت های مهم ازدواجه)

ولی قطعا برخوردی که باهرکدوم میشه فرق داره تا حدودی با توجه به تفاوت هایی که گفتم.

به افرادی که میگن پاک بودن دیگه ارزش نداره

اگه یک انسان پاک میمونه به خاطر خدای خودش پاک میمونه

و قبل از این که بخواد به همسر آیندش وفادار باشه به شعور و ارزش خودش احترام میذاره

حتی اگه خدای ناکرده با یه آدم نا متعهد ازدواج کنه

حتی اگه خیانت ببینه

بازم به خاطر خدای خودش و شعورش پاک میمونه

میدونم بعضی جملات شاید فقط از سر ناراحتی از وضعیت جامعس

ولی توکلتون به خدا باشه که هیچ قدرتی بالاتراز قدرت خدا نیست

ان شاالله افراد پاک با افراد پاک ازدواج کنند

به دختر بهاری

باریکلا دختر گل. چه طرز فکری. خوشحالم تو کشور ما با این فضای آلوده که روزبه روز هم داره بدتر میشه دختر پسرایی مثل شماها هستن

خلاصه کامنت اسکیزوئید: 

مردم به همسر آینده تون دروغ بگید درباره روابط گذشته تون چرا؟ چون مردای ایرانی حسودن و فکر میکنن حسادت فقط مخصوص زناست! 

جالب اینجاست روانشناسا میگن به هیچ وجه درباره هیچ موضوعی دروغ نگید به همسر آینده 

به آقای امین

بزرگوارید

یه توضیح درباره عصب شناسی بدم.
یکی از راهکارهایی که افراد سایکوپاتی برای فریب دادن دیگران استفاده می کنند ایجاد احساس گناه در افراد .پس برای ایجاد این رابطه احساسی، بالا بودن هوش هیجانی در اولویتِ. با این فرض یک عصب شناس میاد روی افرادی که اختلال سایکوپاتی داشتند مطالعه انجام میده به این صورت که صحنه های دلخراش براشون پخش میکنه و همین طور برای افراد عادی. واکنش های نورونی این افراد رو با هم مقایسه میکنه و متوجه میشه افراد سایکوپاتی کمتر ناراحت میشن به نظر میومده که افراد سایکوپاتی هوش منطقی بالا و هوش هیجانی پایینی دارند پس پیش فرض اشتباه درمیاد.زمانی که از افرادی که اختلال سایکوپاتی داشتند خواسته شد همدردی بیشتری نسبت به آون صحنه ها داشته باشند این افراد هم مثل افراد عادی نشون دادند از حس ابراز احساسات عادی برخوردارند. درسته پیش فرض اولیه مبنی بر بالا بودن هوش هیجانی در این افراد تائید شد اما نکته ای که حاصل شد آینه که اراده انسان چیزی فراتر از آزمایشات هست .و انسان کاملا روی واکنش های احساسی و منطقی خودش میتونه تسلط داشته باشه.مثل فریب دستگاه دروغ سنج .
همانطور که می دونید یکی از علل اصلی جبهه گیری افراد در مقابل روانشناسی نظریات فروید مبنی بر اینکه انسان زندانی گذشته خودشه و تعبیر  لیپیدو به سکشوالیته هست .اما روانشناسان امروزی کاملا  معتقد به بحث اراده آزاد هستند و جبرگرایی در مکتب فروید رو رد می کنند .حتی ما روانشناسی اگزیستانسیالیستی داریم که برخی در همین خانواده برتر هم بهش گرایش دارند .
به نظر میاد همین سوءظن و موضع گیری در مقابل نوروسایکولوژیست ها وجود داره چون به نظر میاد اونها انسان رو به شکل یک روباتی می بینند که تحت تاثیر ژن ،نورون و هورمون .گویی اراده آزاد انسان  در این علم هیچ جایگاهی نداره .من اطلاعات کافی ندارم ولی بعید میدونم نسل جدید نوروسایکولوژیست ها مثل گذشته درگیر دترمینیسم باشند .
اما مثال نگارنده من رو یاد سید بشیر حسینی انداخت حالا نمی دونم استاد دانشگاه امام صادق ( ع) تو برنامه فوتبالی چی کار می کرد ؟اما حرفی زد که جالب بود ایشون با استناد به نظریه اصل ورای لذت فروید میگه همانطور که شما از سکس لذت می برید از دیدن فوتبال هم لذت می برید .سوال اینجاست آیا فوتبال هم مثل سکس نیاز بنیادین انسان ؟
افرادی که اعتیاد رو به روش na ترک می کنند با اینکه یک رابطه عرفانی عمیق رو تجربه می کنند و با ۱۲ قدم شیطان رخنه کرده در ذهن خودشون رو شکست می دهند و تبدیل به افراد بسیار وارسته تری نسبت به دیگر افراد جامعه  میشن تا آخر عمرشون هرلحظه احتمال لغزش رو دارند چون مغزشون لذت مخدر رو چشیده ولی ماده مخدر حقیقتا مثال جالبی نیست. چون نیاز به یک همدم برای فرار از تنهایی جزء نیازهای بنیادین انسان .
اگر به شما ماده مخدر نرسه تو خیالاتتون لذت آون رو تصور نمی کنید ولی نبودن همدم در زندگی باعث به وجود اومدنه پارتنر خیالی میشه .
با فرض اینکه سیستم عصبی فرد در هنگام مصرف مخدر و آغاز یک رابطه عاطفی یکسان باشه .به نظر من توضیحات نگارنده چیزی رو نمی تونه تغییر بده البته منظور ایشون شاید توسط من و شما بد برداشت شده .
همانطور که معتادها هم حق انتخاب و زندگی و تغییر قائم به اراده دارند  افرادی که وارد روابط قبل ازدواج هم شدند هم حق انتخاب و تغییر دارند.
در غیر اینصورت زندگی انسان پوچ و بی معنیه.
جالبه که افرادی که معتقد هستند رابطه قبل از ازدواج به هیچ وجه قابل اغماض نیست اکثرا ادعای مذهبی بودن دارند چه بسا که خدا گفته من از حق خودم میگذرم. داستان آون ضرب المثل که شاه می بخشه ولی شاه قلی نمی بخشه.البته در روانشناسی دیانت در کنار ثروت و اصالت نژاد از عمده ترین دلایل خودشیفتگی شناخته میشه .
 یکی از معضلات جوامع مذهبی بحث قتل های ناموسیه. دیونوسوس هم قتل های زیادی انجام داده اما جنون او در اثر سوء قصد های ناموفق هرا به جان دیونوسوس به وجود میاد .دیونوسوس و هرا در روان همه مردان وجود دارند .هرا که در سایه است و دیونوسوسی که سرکوب بشه، هرا، فرد رو دچار جنون میکنه .
حتی خانم بولن هم میگه ازدواج مردان دیونوسوسی با زنان هرایی فاجعه به بار میاره.
حالا اینکه این حسادت وحشتناک در روان مردان نسبت به خانمه یا شریک عاطفیه قبلی خانم معلوم نیست.چون ترکش هاش به همه اثابت میکنه.
حرف های سوال کننده منو یاد یک خاطره انداخت ساعت ۱۱ شب تو خیابون اصلی با ۶۰ تا داشتم میرفتم یدفعه یکی باموتور پیچید جلوم تنها چیزی که به ذهنم رسیدآینه که می خوادخودکشی کنه ولی چرا این راه دردناک روانتخاب کرده عجیب بود . حالا ماشین روبه هزار زحمت نگه داشتم و دیدم یک برادر بسیجیه که انگار نه انگار .فقط برای اینکه بفهمه من با خانم تو ماشین چه نسبتی دارم داشت خودش رو می کشت!!!یعنی جزء جنون چه اسمی میشه رواین رفتار گذاشت.
 دوستی میگفت گیر دادن خیلی حال میده چه به دختر چه به پسر

 به سهیلا 

شاید یه خرده بد گفته باشم .روابطی که در آینده مشخص نخواهد شد رو نیاز نیست به خواستگارتون بگید .البته همه روانشناس ها معتقد نیستند ولی اکثرا نگفتن رو به گفتن ترجیح می دن .

به امیدم 

من وبلاگ ندارم .اینجا که هویت افراد نامشخصه به راحتی میشه هر سوالی رو به صورت ناشناس پرسید .به نظر من سوالتون رو عمومی بپرسید از تکثر آراء نتیجه بهتری عایدتون میشه .

زندگی و یا رابطه ی مشترک یعنی رسیدن به یک توازن و تعادل مشترک و این اشتراک محصول شخصیت و تفکرات، منش  هر دو فرد می باشد.

قطعا گذشته ی هر فرد قسمتی از شخصیت فرد است.

این بعد ماضی می تونه پشت پرده بمونه یا به سیاه چال تفکرات پرتاپ شه و یا نه، همراه فرد بمونه و شاید در آینده تحت تاثیر شرایطی خاص دوباره نمود پیدا کنه.

شما فرمودید استعمال مواد مخدر، چند در صد ممکنه فرد دوباره در آینده مجددا به این سمت گرایش پیدا نکنه؟ آیا شرایط زندگی ثابت پیش می ره؟ شاید فرد به نقطه ای رسید که کمبود هاشو، درد هاشو، زخم هاشو با تجربیات گذشته، حالا چه منفی و چه مثبت پوشش داد.

حتی این مسئله در دوستی ها و یا رابطه ها هم صدق می کنه.

جدا از این مسئله، همون طور که فرمودید زمین گرده، اگر شخص مقابل در آینده از گذشته ی پنهان فرد مطلع شد، آیا احساس اعتماد و اطمینان بین طرفین هم چنان پا برجا خواهد ماند؟

ممکنه حتی به فروپاشی رابطه ختم شه. معمولا طرفین با تکیه بر استدلال روان شناسی زندگی رو پیش نمی برند و این یک حقیقته.

احساسات خیلی جاها بر منطق غلبه می کنند.

این که گذشته در گذشته باقی موند و تموم شد، این منطقیه اما بسته به شرایط، فرهنگ و سبک و سیاق زندگی متفاوته.

پس بهتره به جای در جا زدن برای حفظ شخص مقابل، از ابتدا کلیت ابعاد شخصیتی رو، چه ماضی و چه مضارع، برای شخص مقابل روشن کنیم. اگر قبول کرد و کنار امد، که هیچ اگر نپذیرفت، ادامه ی رابطه مثل دوخت شلی خواهد بود که روزی پاره می شه!

سلام

اگر ما از بچگی یاد گرفته بودیم که قبل از انجامِ هر کاری به عواقبِ اون کار فکر کنیم و هم چنین پایِ نتایجِ اعمالمون وایسیم الان مجبور نبودیم با دلیل و برهان یکی از بدیهی ترین چیزها، یعنی منفور بودن فریبکاری و دروغ رو به دکتر مهندسامون، هم بهنگام داشتنِ مسئولیتهای بزرگ و رده بالای جامعه و هم در زندگی شخصی ثابت کنیم.

چیزی که ما انجام میدیم: بدون تفکر عمل کردن، با دروغ ماله کشی کردن!!

راننده ای رو در نظر بگیرید که در طول عمرش فقط یه بار خلاف قانون میکنه و در همون یه بار تصادف میکنه و مثلا یه پای خودش رو از دست میده. آیا کسی میتونه نتیجه‌ی عملِ راننده (قطعِ عضو) رو با فریبکاری و دروغ به نتیجه‌ی بهتری تبدیل کنه؟

ما عادت کردیم به دروغگویی، پس بدون فکر و آینده‌گری عمل میکنیم.

(البته در جامعه‌ی ما این یه رسمه که رذیلتهای اخلاقی رو با زر‌ورقی از فضایل اخلاقی بپوشونن. مثلا دروغ میشه دروغِ مصلحتی، خیانت و هرزگی میشه ****، *** *** **** ** **** * ****** **** ****** ******* ****

موفق باشید.

اعتیاد کجا روابط قبل از ازدواج کجا😐

بیماری روانی رو دارین با روابط قبل ازدواج مقایسه میکنین؟؟؟

بیماری روانی قابل درمان نیس قابلیت کنترل داره پس نمیشه گفت برای گذشته س

روابط جنسی ناسالم رو میشه ترک کرد ولی چند درصد معتادا اعتیادشون رو ترک کردن؟؟

میگن درمورد گذشته تون نگین منظور دوستیهای قبل ازدواج نه اعتیاد و بیماری روانی که فقط یه نفرو درگیر نمیکنه دو تا خانواده درگیرش میشن