خانواده برتر

خودتون جواب خودتونو دادید

" بعد این سن بخاطر شکست هایی که قبلا خوردن ناگهان در لاک خودشون میرن و اصلا خیلی ها تنهایی  رو بیشتر ترجیح میدن"

الان من بیام پست بذارم که 28 سالمه و از پسری که فقط چند بار  تو نونوایی دیدمش(اونجا شاغله) خوشم اومده ، بقیه به من چی میگن؟ 

خب دختر 18 ساله این سوال براش پیش میاد ولی منه 28 ساله میدونم که طرفو نمی شناسم،میدونم که راه ارتباطی با اون پسر ندارم،اصلا شاید ازم چند سال کوچیکتر باشه، وقتی خودم میدونم که احتمال اینکه اون پسر هم به من علاقه مند بشه و سن و سالش به من بخوره و ازدواج کنیم،خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ضعیفه! چرا باید همچین سوالی بپرسم؟! 

تو سن کم میشه چراغ سبز نشون بدی، پسر هم احتمال زیاد از دختر بزرگتره ولی مثلا من بیام به کسی که نمیشناسم و صرفا خوشم ازش اومده چراغ سبز نشون بدم خنده داره دیگه. خصوصا اینکه بعدا کاشف به عمل بیاد پسر سنش کمتره. 

سلام 

والا من که 24 سالمه و تازه میخوام وارد فاز عشق و عاشقی و ازدواج بشم . هر کی توی یک سنی وارد این ماجراها میشه . یکی زودتر و یکی دیرتر . هر کسی زمان بندی خاص خودشو داره به نظرم .

موفق و پایدار باشید

سلام من22سالمه هیچ وقت توفازازدواج وعشق وعاشقی نبودم وفکرنمیکنم هیچ وقت توچنین فازایی برم.

به دلایل زیاد.به ویژه وقتی شرایط کلی جامعه رو میبینی از هر نظر.وهمین طور وقتی آمار جدایی و یا جدایی عاطفی رو میبینی.خیلی وقته وارد دورانی شدیم که خیلیها تنهایی رو بهتر میدونن.پسرهای بالای ۲۷ یا ۳۰ سال هم در بیشتر موارد دلیل محکمی برای ازدواج ندارن.

من 33 سالم، دلیلش واضح شما توقع نداری یک پیرمرد و یا یک پیرزن با بچه ببینی اگرم ببینی می گی 100 در 100 نوه اش نه بچه اش...مساله زمان هست

زمان محدود زمان به عقب برنمی گرده پسری که سنش گذشت دیگه نمی تونه مثله یک 20 سال فکر کنه ذهنش و جسمش تغییر کرده و مساله این دنیا این هست که گذشت زمان انسان رو به پیری و بعدم مرگ نزدیک می کنه! مسیری که هنوز راه برگشتی براش پیدا نکردند!

این پاسخ فسلفه ایش هست ولی در مورد خودم بگم الان نیازی به کسی ندارم تنهایی خیلی بهتر هست آرامش دارم چرا جوانتر بودم می خواستم با کسی باشم ولی الان به هیچ وجه

از زندگیم هم راضی هستم کار ورزش و خواب و تفریح البته به دلیل شکوفایی اقتصادی بیشترش رو سرکارم و کارمم فکری هست و استرس داره ولی چاره ای ندارم از طرفی علاقه ای ندارم برای این جامعه که دختراش و خانواده ها من رو اذیت کردند قدمی بردارم  مثلا چرا باید بچه دار بشم که بچه ام حمال نظام سرمایه داری و ***** **** * ****** * ********* *** ***** ** **** ** *** *** ** ****** ******* ** **** **** ** ** *** *** ** **** ****** **** ** ***** ****** *** ****** ***** ***

*** ***** **** ***** *** ** ***** ****** ****** ***** *** ** ** ** ***** *** ***** ** ** *** *** ** ** **** ****** *** ** ******* ***** *** ****** **** ** *** *** ****** * ******** * **** **** ***** *** ** ***

بهتر سوالت رو اینجوری بپرسی چرا کسی ازدواج می کنه؟ 

من 29 سالمه. دخترم.

قلبم تقریباً میتونم بگم به آبکش تبدیل شده.

هیچ حسی دیگه به ازدواج ندارم.

با تنهایی خودم خیلی حال میکنم.

حوصله ندارم کسی دیگه وارد زندگیم بشه...

فقط نیاز جنسی رو نمیدونم چه غلطیش کنم.

خیلی واضحه چون عقل پسرا کامل تر میشه

بیشتر به دلیل تعادل هورمونیه

و توانایی کنترل بر این مشکل به خصوص در پسرها که بعد از یک مدت یاد میگیرن چطور غریزه خودشون رو کنترل کنن 

جوابشو خودتون دادین 

باید حتما عشق اول یه مرد باشی 👌

وَاِلا ازدواج نکنی بهتره 

من 24 سالم بود از این پستا گذاشتم الان دو ماه دیگه میشه 28 سالم دیگه به این چیزا فکر نمیکنم الان وقتی یه دختر زیبا میبینم دیگه هیچ حسی ندارم دیگه برام مهم نیست منو نگاه می کنه یا به من لبخند می زنه یا نه اون زمان بچه بودم رویایی فکر میکردم الان عقلم میرسه واقعیات جامعه و ازدواجو میدونم دلم نمیخواد از پیش پدر و مادرم برم

چون که عاقل تر میشن و میفهمن عشق و عاشقی بدرد نمیخوره الان عاشق شی فقط دوحالت داره یا خری یا خرپولی که ما هیچکدوم نیستیم 

سلام 

معمولا در کشور ما به خاطر محدودیت های زیادی که برای یک پسر و دختر وجود داره خیلی ها به عشق واقعی شون نمی رسن.

یکی از مشکلات پسر ها در سنین پایین تر نداشتن پول و امکانات کافی برای ازدواج هست و از اون طرف هم  برخی  از دختر ها توقعات بالایی دارن و همین ممکنه باعث سر خوردگی یا شکست عشقی یک پسر بشه.

یا اصلا پسر و دختر همدیگر رو می خوان ولی به خاطر مانع تراشی خانواده ها به هم نمیرسن.پس به علتش میتونه شکست عشقی باشه که شاید نتونستن فراموش بکنن.

مورد بعدی می تونه وجود روابط آزاد باشه.بالاخره همه ی ما چه پسر چه دختر نیاز عاطفی و ج ن س ی داریم و بعد از یه مدت ممکنه بعضی ها نتونن تحمل بکنن و به روابط آزاد عادت می کنن.

یه عده هم هستن  که از بس تو کار و درس و پول دراوردن رفتن و نباز هاشون رو سرکوب کردن که دیگه نیازی در خودشون نمی بینن و دیگه ازدواج و عاشقی براشون در درجه اول اولویت نداره. راستش من در وبسایتی می خوندم که با ترفند هایی می توان میل و نیروی جنسی رو به نیرو هایی دیگه ای تبدیل کرد و انسان می تونه از این طریق خیی کارهای بهتری بکنه و به موفقیت های بسیاری برسه.

اینایی که میگم کلیت نداره

عده ای به دلیل شکست روحی و جسمی که دیدن متنفر شدن میخان انتقام از خودشون و جامعه بگیرن..

همیشه بحث شکست نیست.

من بیتفاوت شدم ... با دخترا تعامل معمولی دارم صحبت میکنم میخندم اما دیگه جلو تر نمیرم... دخترا برام جذابیت دارن

اما هر قدرم دختری خوب باشه میتونم صدها عیب ازش پیدا کنم. بعکس دختر میتونن همین احساس در مورد من داشته باشن. بقولی پسر و دختر سخت گیر میشن

این سن

شرایط اقتصادی و اجتماعی و نگرانی های خودم و خانواده در برابر تمایلاتم خیلی کوچیکه ... مسئله بعدی با گذشت 15 سال از بلوغم دیگه میدونم چطوری تمایلاتم رو مدیریتش کنم.

تازه من ازدواجیم :) اما الان ازدواج اولویت سوم هست.

توی این سن ادمها باید کسی رو پیدا کنن با وجود دیدن همه ضعفهاش حاضرن بشن زندگی رو باهاش شریک بشن.

این سنها ادمها عاقل و محتاط میشن تحمل شکست رو ندارن.

آدما فقط یه بار از ته قلبشون عاشق یه نفر میشن و اگه به عشقشون نرسن دیگه هیچوقت نمیتونن از ته قلب یه نفر دیگرو دوست داشته باشن. البته این نظر منه چون من خودم همینجورم.

28 ساله هه وقتی از کسی خوشش میاد دیگه بلده چیکار باید بکنه ! بخاطر همینه که نمیاد سوال بپرسه 

یه دلیلشو دختری در مزرعه گفت..

دلیل دیگشم اینه که سختی های زندگی تازه شروع میشه...

کار و داشتن خونه و ماشین و پس انداز و هزار تا چیز دیگه که باید برای موفقیت تو زندگیش انجام بده....

البته نمیگم ازدواج نمیشه کرد ولی با ازدواج کردن مسئولیتش ۲ برابر میشه....

ازطرفی وقتی به همه چیز هم میرسن با خودشون میگن من که همه چیز دارم دیگه چرا باید زن بگیرم!!راحت زندگیمو میکنم...

هیجانات دوران جوانی جای خودشون رو به منطق دوران میانسالی

سلام دوست عزیز 

اول اینکه کاااملا قطعی نمیشه بگیم همه همین طورن من اطرافیانم از سن ۳۰ به بالا دیدم که چه زیبا عسق و تجربه میکنند و کلمه هرگزی که شما به کار بردید درست نیست و اینکه شکست عشقی شاید یک دلیل از صد دلیلش باشه.

و خب طبیعتا در اون رنج  سنی پایین ۸۰ درصد عشق و عاشقی که اتفاق میفته تحت تاثیر بالا و پایین شدن هورمون هاست که به نظرم هوس بیشتر خودنمایی میکنه در قاب عشق ...ولی از یه سنی به بعد شخص عاقلانه فکر مبکنه عاقلانه میخواد دوست داشتن را تجربه کنه و بعد از اینکه با عقلش به اطمینان رسید که انتخاب اش درسته اون موقع عاشق میشه ..و کسی و انتخاب میکنه که که تمام ابعاد زندگی شو پوشش بده چه نیازهای سطحی و اولیه چه نیازهای عاطفی ،نیاز معنوی و...و خب طبیعتا این عشق و این ازدواج پایدارتره چیزی که من اطرافم به وفور دیدم ...

خوب ادم عاقل یه ادم 30،40ساله دیگه عمری براش باقی نمانده ازدواج کنه که چی بشه 

درسن ۲۵ به بالا ریسک پذیری کم میشه و تحمل شکست هم کم میشه و ادم منطقی تر و بدورازهیجان و پخته ترعمل میکنه و ادم رو ابرا راه نمیره فانتزی وار نمیاد عاشق بشه 

چه جالب ... خیلیا گفتن دیگه از سرشون افتاده و تنهایی شونو ترجیح می دن

من 30 سالمه ولی چرا اینجوری نشدم !؟

تازه هی خلا ش عمیق تر و عمیق تر حس می شه برام - فقط هارت و پورت سابق رو ندارم . سر شدم به قولی 

در کتاب" مردِ مرد" از نگاه یک اسطوره سفر قهرمانی مرد رو بیان میکنه ... سفر قهرمانی که مرد از یک پسر ناپخته و وابسته شروع میشه ...... این پسر از قصر پدر بیرون میاد و سفر خودش رو آغاز می کنه و در آخرین مرحله به پهلوانی می رسه در آخرین مرحله مردانگی یک مرد زمانی که پهلوان شد با دختر پادشاه ازدواج می کنه.

توی این کتاب عنوان میکنه عشق های اوایل جوانی کامجویی نه عشق حقیقی دوران پهلوانی ! در پهلوانی روح زنانگی رو درک می کنه.

نمیدونم دقیقا این کتاب چقدر درست می گه ولی به نظرم عشق دوران پختگی بسیار شیرین تر از عشق جوانی!

از روانشناسایی شنیدم وقتی خیلی با تنهایی خودت خوب بودی حالا زمانی هست که وارد دنیای دیگه بشی و صمیمیت حقیقی و عمیقی رو تجربه کنی.

هر چقدر خودت رو سرکوب کنی به نظرم نمی تونی این نیاز به صمیمیت عمیق با یک همراه رو نادیده بگیری!

و اینکه ...مردها در دوران میانسالی به خانواده و معنویت خیلی احتیاج دارن و براشون نجات بخشه"دکترشیری"

روح ما و نیازهایمان اگر پاسخ درستی پیدا نکنن نتیجه خوبی نخواهد داشت.... 

کنترل تا ایجاد شرایط خوبه ولی خفه کردن ...نه!!!

تجربه نشون داده خفه کردنی وجود نداره از صد جای دیگه بیرون می زنه!

من یه پسر ۳۴ ساله هستم

سعی کردم محرم و نامحرم رو رعایت کنم بنظرم میتونم عاشق بشم و تفاوت زیادی با قبل ندارم قبلا شرایط ازدواج نداشتم و سعی کردم توی این فاز عشق و عاشقی وارد نشم چند سالیه شرایط ازدواج دارم اما دخترای کمی رو می شناسم و می بینم 

البته یه بار عاشق دختر عموم شدم که ذهن و فکرم رو چند سال درگیر کرد شاید الان راضی باشه ولی من فراموشش کردم چون اون پزشکه 

چون وقتی سنت میره بالاتر

هیجانات جوانی کم کم از بین میره و با عینک منطق و تعقل به اطرافت نگاه میکنی

دیگه زیبایی ها و جذابیت های دخترانه برات جذاب نیستن

به عبارت دیگه نسبت بهشون بی تفاوت میشی و شور و علاقه ات رو برای ازدواج از دست میدی

اصلا  نمی فهمی چطور دیگران عاشق میشن؟؟؟

جوونا باید قبل از اینکه به ازدواج بی تفاوت بشن ازدواج کنن

ما که اول جوونیمونه و شرایط و پول و تحصیلاتشو داریم بی خیال شدیم

انشالله همتون خوشبخت بشین

دوران ازدواج تموم شده افراد با کسی یا کسانیکه دوست دارند و تو اون لحظه خوش هستند زندگی می کنند

ازدواج برای تولید مثل و قبیله بود که الان نه تولید مثلی در کار هست و نه قبیله ای که ثروت و قدرت رو درش حفظ کنند الان زنها هم می رند سرکار استقلال مالی دارند و مثله یک مرد هستند خوب این وسط ازدواج نقش جایگاهی نداره!

هم زیستی مسالمت آمیز از ازدواج سیاه و فقط تحمل به زور همدیگر بسیار مناسب تر هست در دنیای مدرن. این فقط راهی نیست که ما می ریم کل دنیا همینه حتی جوامع سنتی هم دیگه ازدواج نمی کنند حالا یک عده چرا می خواند به زور ازدواج رو نگه دارند نمی دونم

به منوچ خان

مگه همه باید ازدواج کنن دوست عزیز؟ مادرم یه عمو داره 70 سالشه هیچوقتم تا حالا ازدواج نکرده ولی عوضش هر روز با یه زن یا دختره. خب این عقلش کمه بیاد ازدواج کنه؟ من خودم 24 سالمه اصلا از ازدواج خوشم نمیاد از بچگیمم خوشم نمیومد خودمم نمیدونم چرا؟ با اینکه خیلی داغم و بیشتر رفیقام از الان به فکر ازدواجن. فقط نیاز جنسیم اذیتم میکنه. اگه میتونستم یه جوری روتین اونو برطرف کنم اصلا ازدواج نمیکردم. که چی آخه واقعا؟ ازدواج کنی زن و بچه و مادر زن و فامیلای زن و خرج زندگی و... رو تحمل کنی که چی بشه؟

به ناشناس20:3

میشه با شما آشنا شد؟ 

این داستان برای من اتفاق افتاد،دقیقا از سن ۲۵ سالگی روحیاتم تغییر کرد،میل به ازدواج هنوز بود ولی رفته رفته داشت خیلی کم میشد.

خیلی تحقیقات کردم،تا اینکه جایی خوندم:افراد تا قبل از ۲۵ سالگی دارای احساسات قوی تر از جنبه ی عقلانی هستند،یعنی بیشتر با دلشون تصمیم میگیرند،اما بعد از ۲۵ سالگی آروم آروم جای عقلانیت و احساسات عوض میشه،وتا حدود زیادی این برمیگرده به تحولات هورمونی توی بدن.ازین سن به بعد انسان بیشتر منطقی و عقلی فکر میکنه چ اگه دست نجنبه از ازدواج فاصله میگیره،به اصطلاح عامیانه میشینه دو دو تا چهارتا میکنه و میبینه ازدواج جز مسولیت چیز خاص دیگه ای نداره در حالیکه باید بگم خوده من جزء کسایی بودم که در سن ۳۱ سالگی ازدواج عاقلانه انجام دادم و الانم عاشقانه همسرم رو دوست دارم.

دوستان از ازدواج نترسید،اما چشم بسته هم جلو نرید.

ان شاء الله همه به مراد دلشون برسن،الهی آمین.

نه بابا؟؟؟این دروغایی که گفتی راست بود؟

من یه دخترم و ۲۱ سالمه

به نظرم برمیگرده به پخته شدن و رشد بیشتر عقل افراد

منم تو فاز عشق و عاشقی نبودم تاحالا یا اگه بوده در حد بازیگر و اینا و خب همین الانش میبینم که یه سری از عاشق شدنای اون موقع هام نسبت درحال حاضر به نظرم مسخره و بی دلیل بوده بزرگتر که بشم قطعا این خسو نسبت به الانم دارم

و اینکه هرچی بزرگتر میشیم عقل بیشار بر احساساتمون غلبه پیدا میکنه همینه که عشقای یهویی و الکی کم میشن و این سوالات هم معمولا مربوط به این نوع عشقاست نه عشقی که دو نفر کاملا به هم شناخت دارن و حس عشق از روی همین شناخت کامل و در نظر گرفتن جوانب بوجود اومده

سلام.راسش برام سوال جالبی بود.یعنی ی لحظه باعث شد که بهش فکر کنم.من خودم پسرم و 32 ساله.

نمیخام بدبین باشم.ولی خب تو ی سنی که اشتیاق ازدواج و ی رابطه عاطفی رو داشتم،هیشکی قبول نمیکرد.نه خونواده خودم نه بقیه.چون میگفتن پول نداری.پخته نیستی و هزار تا چیز دیگه.البته خداروشکر هیچوقتم تا حالا خواستگاری نرفتم.از ی جایی به بعد انقد سرخورده شدم که دیدم فقط باید تلاش کنم و پول داشته باشم تا به چشم بیام و منو قبول کنن و بخان.واقعا خیلی تلاش کردگ.مراحل زندگیمو تنهایی گذروندن.مث تحصیل.سربازی و کار.و تمام این مدت هیچ همراهی نداشتم و تک و تنها بودم.حتی الان مجردی زندگی میکنم و خداروشکر اوضاع مالیم خ عالیه.و دیگه به همه چیز این زندگی تنهایی عادت کردم.الان دیگه واقعا قبول کردن ی فرد حدید تو زندگیم خ برام سخته.خصوصا اینکه خیلی بهم برمیخوره که چونکه الان وضعم خوبه منو میخان.این خ بده.حس میکنی خودتو نمیخان.این واقعا منو خ ازار میده و باعث میشه هیی از ازدواج طفره برم.الان که همه چی دارم زن داشتن به دردم نمیخوره.فقط تنها نیازی که تو ازدواج میبینم نیاز جنسیه که اونم یه راحتی قابل حله.

سلام به همه ممنون از پاسخ هاتون.

دلایل با توجه به توضیحات دوستان لیست میکنم.

1.افراد با بالا رفتن سن محتاط میشن.

2.امار بالای جدایی

3.تغییر سبک زندگی و تمایل به تنها بودن.

4.کینه کدورت از جنس مخالف

5.عاقل شدن افراد با افزایش سن

6.شکست عشقی

7.روابط آزاد

8.غرق شدن در کار و مشغله

9.وسواسی شدن

10.مشکلات اقتصادی

در جواب مهشید خانوم برای رفع ابهام بگم. من گفتم در اینجا ندیدم هرگز سوال کنند نگفتم هرگز کسی دیگه عاشق نمیشه.

خب بعضی موارد بالا خوبه بعضی افت.ولی میدونید چیه وقتی دختر پسر بیست دو یک ساله عاشق میشه میگم هرمونی هستش جدی نگیر بعدش شما هنوز بچه ای شما کار نداری و هزار سنگ دیگه جلوپاش بهش میگم بعدش که اینا گذروند میگه خب من دیگه کسی نمیخوام😐😐 و میخوام تنها باشم.

نمونه خود من 25ساله شدم و شخصی بودم که از تنهایی متنفر بودم اما الان از تنهایی لذت میبرم چون نه کسی باز خواستمیکنم نه کسی من بازخواست میکنه،از یه طرف میگم چقدر قشنگ بود به عشقم در همون سن میرسیدم و از یه طرف میگم بچه بودم از طرفی میگم الان باید فکر ازدواج باشم بعد میگم کی حوصله داره مسیولیت دیگری هم قبول کنه.

ولی برام جالب بود اکثرا با من موافق بودن البته با دلایل مختلف

ایکاش این همه ایکاش در دل همه ما نبود.

یه جورایی مثه پولدار شدن تو ۹۰ سالگیه

البته ۲۷ و ۲۸ انصافا سنی نیست که دل آدم پیر بشه

هر چند هیییچ چیز در دنیا ، با هر مقدار ارزش مادی ، نمیتونه یک روز از ایّام شیرین کودکی و نوجوونی رو پر کنه

ولی ۲۷ و ۲۸ ساله ای که دل مرده باشه یعنی افسرده ست

و نزدیک ۳۰ درصد جامعه ایران هم افسرده هستن . باور نمیکنی سرچ کن

۳۰ درصد آمار خیلی زیادیه

دخترا معمولا بعد از سن 26-27 سالگی وارد تجرد قطعی میشن اینکه میگن نه هنوز شانس ازدواج دارن مربوط به چند سال پیش بود نه امروزه که تورم و بیکاری و...بیداد میکنه پسرا هم از یک دامنه سنی به بعد میفهمنن که این عشق و عاشقی ها توهمی بیش نیست و میرن دنبال کار و زندگیشون بعد ی مدتی یکی رو به عنوان شریک زندگی انتخاب میکنن که تنها نباشن و کارای خونه رو واسشون انجام بدن و به نوعی از یکنواختی دربیان...

مگه هر کی نمیاد پست بذاره یعنی دیگه عشق و عاشقی حالیش نیست؟؟

من که هر چی در اطرافیانم دیدم همگی بالای 28 ازدواج کردنو ازدواجشون به مراتب بهتر از سن پایین ها بوده.

بازم این سخن حق اومد و از روی عقده حرف زد 

یه سر بزنن دفاتر رسمی عقد ببین چند نفر دختر بالای 28 تو یکسال ازدواج کردن اون موقع بگو تجرد قطعی 

اوتی که به تجرد قطعی رسیده تو هستی و به جمع نسبت نده

سلام

از سوالتون تعجب کردم اما خب ظاهرا چیزیه که داره اتفاق میوفته.. سن ازدواج داره کم میشه

اکثر پست هایی که میبینم همونطور که شما گفتید مربوط به دختر و پسر های 20 21 و 22 هست

اما خب من شخصا اینطور نیستم..

وقتی توی این رنج سنی بودم واقعا دوست داشتم ازدواج کنم اما در کنارش ترس داشتم..نپختگی داشتم..

اما الان که 26 سالمه بیشتر از قبل دوست دارم ازدواج کنم اما دیگه مثل قبل ترس ندارم.. و تا حدودی پختگی را توی رفتار هام حس میکنم..حتی به لحاظ ذهنی احساس ارامش بیشتری برای ساختن یه زندگی دارم

به نظرم اون موقع میتونستم یه اشتباه غلط و یه جدایی تلخ داشته باشم...

الان به امید خدا میتونم یه زندگی گرم و اروم و موندنی داشته باشم..

و در کل

ناراحتم که امید به زندگی داره میاد پایین..

تا جایی که بالای 25 سالو میگیم پیر..

بهتره یه مقدار توی دیدگاهمون تغییر ایجاد کنیم

شرایط سختیه برای جوونا درست نیست که با این حرف ها بیشتر ناامیدی را ترویج بدیم..

»نوچ خان نوشته :

خوب ادم عاقل یه ادم 30،40ساله دیگه عمری براش باقی نمانده

اینو من تو نگاه عموم افراد جامعه مون دیدما !

چه زود تموم میشیم !!!

چه زود به این نتیجه میرسیم که عمرمون تموم شده

تفاوت 30 با 25 مگه چقدره ؟!؟!

چی می شه که وقتی 25 سالمونه احساس می کنیم دنیا تو مشتمونه ولی وقتی 30 میشیم فکر می کنیم سرمونو باید بذاریم و بمیریم !!!

به نظر من یه نکته مهم و باریک تر از مو این وسط وجود داره 

ما عشق رو چی معنی کنیم !

حسی که من تو 23 سالگی داشتم در واقع عشق نبود 

یه هیجان شدید و کاملا کور بود - من یه احساس خیلی عمیقه بی دلیل پیدا کرده بودم به کسی که باهاش هیچ نوع معاشرتی نداشتم و شناختم ازش صفر بود . صرفا یه تصویر خیالی تو ذهن خودم رو روی آون آدم پروجکت کرده بودم و با خیالش خوش بودم 

اتفاقا سن عاشقی من الانه !!!

با چشم بااااااااااز

با شناخت خیلی عمیق تر اول از خودم . بعد از طرف مقابل

الانه که می تونم بگم اگر با کسی باشم می تونم واقعا "عاشقانه دوسش دداشته باشم" 

الانه که می تونم با نگاه واقع بینانه شخص مقابل رو بشناسم - در حالی که هیجانات کاذب بهم غلبه نمی کنه 

بشناسمش و با وجود همه ی خوبی و بدیش اما دوستش داشته باشم و آگاهانه باشه این دوست داشتن - یعنی خودخواسته. نه که افسارش دست خودم نباشه 

ایناست که نشانه ی بلوغ روان هستش

وگرنه هرمون بزنه بالا و هیجان غلبه کنه و مغز تعطیل شه و من یه نفرو بخوام به خاطر نفسانیت خودم کجا اسمش عشقه !؟

خدا رو شکر که از گیر کردن تو اون مدل عشقی نجات پیدا کردم و زندگی بهم فرصت داد تا بعد ها عشق واقعی رو نصیبم کنه - آمین 

شما تو هر پستی میاین میگین دخترها از سن ۲۶ ۲۷ به تجرد قطعی رسیدن؛ خب که چی؟ فک نمیکنم اصلا به این پست ربطی نداشت.  یعنی پسرها به تجرد قطعی نمی رسن؟  این دخترها حاضر نشدن به هر کسی جواب مثبت بدن، مطمئن باشید هیچ عیب و علتی ندارن و از این به بعد هم به هر کسی جواب مثبت نخواهند داد.  این حرف غرض ورزانه شما هم خیلی تکراری شده. 

خوب ازدواج؟  کلاه برداری خیلی خانوادها دخترها   خیانت کردن  مشکل جنسی که درست کردن طبق آمار میلیون ها جوان گرفتاره حال حاظر بیکاری که درست کردن  اقتصاد نابود کردن حالا یه پسر به چی دل خوش کنه بخاد ازدواج کنه جوان بنده خدا توش غره شده هر چی دست پا میزنه نمیتونه در بیاد که بخاد به فکر ازدواج کردن باشه 

سلام 

به شهید همت شرق

اگه این پیامو خوندید لطف کنید و جواب بدید.

(البته یه بار عاشق دختر عموم شدم که ذهن و فکرم رو چند سال درگیر کرد شاید الان راضی باشه ولی من فراموشش کردم چون اون پزشکه)  

اونجاییش ک نوشتید چون اون پزشکه برام سواله

ببخشید مگه ی دختر ک پزشک باشه چ عیبی داره یا چرا احساس میکنید صرفا بر مبنای شغلش نمیشه شما اون رو بخواید

آخه ی جور احساس کردم ک شغلش باعث دوری شما از اون شده نه شخصیت یا طرز تفکرش.

خوشحال میشم پاسخ بدید

فقط باید بگم اینا فقط سوال بود و برای نقض حرفتون نیست.

بر چه اساس این رو میگید؟ 

کلا این وبلاگ زیادی معقوله ی سن رو پر رنگ کرده.من که هر چی زن سی به بالا دیدم رمانتیک تر و از نظر غریزی گرم تر بودن. کلی زن سی و خورده ای سال میشناسم عاشق شدن و کارهایی میکنن و اداهایی در میارن که دختر بیست ساله در نمیاره. یا برعکس کلی پسر سی ساله میشناسم هنوز دنبال عشق شدید هستن تا ازدواج کنن و خیلی هاشونم هنوز کودک درونشون فعاله.

در کشورهای دیگه مرد هشتاد ساله سرشار از امید به زندگیه بعد شما به بیست و پنج به بالا میگید پیر و پا به سن گذاشته؟

ببین در گذشته به دخترهای هجده ساله در صورت عدم ازدواج میگفتن پیر و ترشیده و سن بالا ولی آیا هجده سال سن بالا محسوب میشده؟ مسلما نه و از جهل انسان های اون دوره بوده که به دختر هجده ساله ی مجرد میگفتن پیر.

الانم همونه آیا دختر و پسر بیست و پنج به بالا سن بالا حساب میشن؟ مسلما نه و مطمئن باشید صد سال دیگه به تفکرات الان ما که بیست و پنج به بالا را سن بالا میدونیم میخندن و مسخرمون میکنن و این تفکر ناشی از جهل و نااگاهیه ماست به نظرم.انسان چه مرد و چه زن تا پنجاه سالگی تو اوجه و بعد از پنجاه میره رو به افول که باید با ورزش خودش رو رو پا کنه منتها تو مملکت ما سعی دارن انسان ها را از بیست و پنج به بالا سن بالا معرفی کنن و اون ها رو افسرده و منزوی کنن که این خیلی بده.

آدمی که رمانتیک و احساسی باشه تو هر سنی همینه و آدمی که نباشه تو هیچ سنی نیست.من آدم رمانتیک و احساسی نبودم چه زمان نوجوانی و چه الان و کلا خشک و بی روح فکر میکردم چه الان چه اون موقع و تنها تفاوتی که کردم این بوده که نوجوانی سر پر از باد داشتم و پر از جاه طلبی بودم ولی الان سرخورده شدم و جاه طلبی هام مرده ولی از نظر احساسات رمانتیک من همیشه رمانتیک نبودم چه وقتی نوجون بودم چه الان.یا یکی رو میشناسم از نوجوانی سرد و خشک و بی روح بود الانم همونه مطلقا نه بچه هاشو زیاد دوست داره نه شوهرشو و یکی دیگه رو میشناسم با بیست و نه سال سن هنوز منتظره عاشق شه و ازدواج کنه و خاستگار هاشو اصلا به خاطر اینکه عاشقشون نمیشه رد میکنه و از سن بلوغ  تا الان که داره میره تو سی سال صد بار تا حالا شکست عشقی خورده و آبغوره گرفته و هنوز دنبال عشقه.

بیست و پنج سال به بالا هم اگه انسان احساساتی باشه عاشق میشه و اتفاقا دنبال ازدواج هم هست منتها فرقش اینه بیست ساله هنوز مستقل نیست و پدر و مادرش بهش تسلط زیادی دارن و خوب باید واسه ازدواج خیلی فکر کنه خیلی مانع داره چون پدر و مادر میگن درست باید تموم شه هنوز سنت کمه هنوز عقلت نمیرسه و چون همه بهش میگن هنوز عقلت نمیرسه هنوز زوده بیشتر ترس میوفته تو جونش و بیشتر مشورت میکنه ولی بیست و پنج به بالا هم دختر هم پسر تا حد زیادی مستقل شدن  و هم  پدر و مادر دیگه اون موقع تمایل دارن بچه هاشون زودتر برن دنبال زندگیشون بنابراین وقتی بیست و پنج به بالا آشنایی و عشق اتفاق میوفته دو طرف دیگه زیاد کشش نمیدن و خانواده ها زیاد گیر نمیدن و زود به سر انجام میرسه ولی عشق در هجده سالگی کش مکش های فراوان داره چون هر دو کم سن هستن بیکارن مسئله ی سربازی دارن و سخت گیریه خانواده و مخالفت هاشون خیلی زیاده  و ریسک حساب میشه ازدواجشون بنابراین باید خیلی پیگیری کنن و بپرسن ولی بیست و پنج به بالا نیاز به پیگیریه شدید نیست چون هر دو تا حد زیادی مستقل هستن و توانشون بالاست و سخت گیری در خانواده ها کمه

یادتون باشه اگه کسی رمانتیک باشه تو هر سنی دنبال عشق میگرده و اگه کسی نباشه تو هیچ سنی نیست. من نوجوانی درگیر پسر نشدم هجده سالگی نشدم الانم نشدم بعدا هم نمیشم و این عاشق نشدن من به سن و سال ربطی نداشت پس اینکه کمتر بعد از سنی پیگیر ازدواج هستن اتفاقا یکی از دلایلش تو خیلی ها اینه که هنوز دنبال عشق هستن و یکی دیگه از دلایلش اینه که دیگه سخت نمیگیرن و از سنی به بعد قید و بند سنتی رو کنار میذارن و همین طوری کیف میکنن وگرنه اصلا فکر نکن بیست و پنج به بعد مردا و زن ها از فکر هم بیان بیرون و دنبال خانواده تشکیل دادن نباشن مگه اینکه افسرده باشن که افسردگی قضیش فرق میکنه. 

قبل از هرچیزی باید بگم که بهترین رنج سنی ازدواج از نظر من همون قبل ۲۵ سال هستش،وقتی سن از ۲۵ میگذره اتفاقا فکرنکنید که خیلی منطقی میشینو قبلا احمق بودین نه شما اتفاقا ترسای بیخودی نسبت به ازدواج پیدا میکنی و توی انتخاب انقدر کمال گرا میشین که دیگه انتخاب سخت میشه،چون زیاد ادمایی رو دیدم که سنشون رفته بالا خیلی دوست دارن ازدواج کنن ولی حریف خودشون نمیشن و با خودشونم سر این مسئله مشکل دارن،البته معتقدم که عشقای الکی اول جوونی مسخرن ولی کسی که ۲۵ سالشه و ادمی بوده باشه که معمولا از عقلش تا این سن استفاده کرده باشه انتخابش خیلیم عالیه،یه حقیقت دیگه ای هم هست که خانومی یا آقایی که بعد ۳۰ سال ازدواج میکنه حداقل ۸ تا ۱۰ سال از ارضای امیال خودش (عاطفی_جنسی) عقبه و این رو زندگیش تاثییر خواهد گذاشت...پس خودتونو گول نزنین که بالا رفتن سن ازدواج کار عاقلانه ای هست.... اون عزیزان شرایط ازدواجو نداشتن وگرنه ۱۹ سالگی ازدواج کرده بودن

به علی آقا:داداش اولا شما خودت حاصل ازدواجی دوما مگه نهایت عشق مرد و زن به هم این نیس که همیشه و در هرلحظه کنار هم باشن؟!پس نهایت عشق همون ازدواجو کنار هم بودنه‌در ضمن این دنیای مدرنی که شما میگی دولت هاش خیلی تلاش میکنن که آمار ازدواج بره بالا ولی سبک زندگی بشر هرچی میگذره ماشالا خراب تر میشه......یاعلی

خوب اولا اینکه صرفا  جوانان این وبلاگ رو جامعه اماری در نظد بگیرید که درست نیست  و تعمیم به کل نمیشه داد.

دوما شما پست های عشق های  بالای 25 رو ندیدی دلیل نمیشه وجود نداشته باشه.  دقت نکردی احتمالا.

همبن ماه قبل بک دختر 28 ساله پست گذاشته بود عاشق همکارش شده !

البته تفاوتی که این پست ها داره با پست های زیر 25 اینه که اونا موانع وعوامل عقلی رو هم وارد میکنن  اما کم سن ها معمولا میگن عاشق شدیم چکارکنیم به طرف برسیم  وهمین!

 درموررد خودم برعکس بوده من بعد از 24  درگیر این موضوعات شدم .قبلش اصلا امادگی برای ازدواج واینا نداشتم.  توفاز نبودم.

از سن 27 به بعد ب ازدواج فکر کردم. چون قبلش هدف وبرنامه داشتم.

در مجموع الان ک 30 سالم هست رو بهتر حال وهوای خودم روبیشتر دوست دارم چون اون بار هرورمونی صرف رو ندارم!

به نظر من  معمولا عشق های بالای سی عمق بیشتری داره.. چون دراوج سخت گیری ومنطق ادم دلش لرزیده ...

علت اینکه به ازدواج سرد شدن از یک سنی  بیشتر  نسبی هست...

ممکنه برای همه اینگونه نباشه 

البته منطقی شدن وعاقل شدن  با پوشش نسبت ب ازدواج سردشدن   اشتباه گرفته میشه 

من فکر می کنم به شکست و احساسات ربطی نداره. یه دلیل اینکه از سن غلیان نیاز جنسی که دور میشی نیازبه ازدواج هم دیگه در خودت حس نمی کنی. یه دلیل دیگم این که حوصله علاقه به فداکاری و تقسیم زندگی با کس دیگه کمتر می شه به نوعی خودخواهتر میشی و از خودت می پرسی چرا زمانمو و امکانات مادی یا غیرمادیمو با یکی دیگه سهیم بشم.

همش نباید شکست خوردن باشه 

پسری که تو این جامعه زندگی میکنه 

میره توخیابون تودانشگاه محیط های مختلف دخترای مختلفو میبینه 

کارهای چیپ و مسخره شونو میبینه 

روابط زشت و زننده شونو میبینه تو مجازی و واقعی زده میشه

از همه چی زده میشه

ولی نکته بد ماجرا اینکه احتمال اینکه این ها بهم برسن خیلی کمه، اون هم به دلایل متعدد اما من هرگز ندیدم اینجا یه دختر 26 ساله یا پسر 28 ساله پست بذاره  و توضیح بده که عاشق همکار یا همکلاسی یا دختر فامیل و ... شدم و حالا چیکار کنم.

اینو هم قبول ندارم یه جستجو کنی متوجه میشی

جالبه اکثر پسرا گفتن میل ازدواجشون بعد از ۲۵ ۲۶ کم میشه و سرد و بی میل میشن 

پس میشه گفت پسرا از این سن به بعد دیگه سن ازدواجشون میگذره و به درد ازدواج نمیخورن 

یه جورایی مثل خمیر نون میمونن که اگه دیر  پخته بشه ترش میشه و دیگه نمیشه باهاش نون درست کرد 

و به درد نمیخوره 

ازدواج معامله سکس در قبال پول هست

پسر پول میپردازه که دختر تنشو در اختیار پسر بذاره

پسری که بیش از نصف عمر جنسیش رو تونسته تنهایی سر کنه قاعدتا زمان مابقی رو هم میتونه تحمل کنه

اما برای دخترها غالبا برعکس هست و با بالا رفتن سن نیاز به پشتوانه و عواطف مادرانه و ترس از تنهایی و حتی زیاد شدن نیاز جنسی باعث میشه که تمایل دخترها به ازدواج با افزایش سن بیشتر بشه

مسئله دیگه این هست که شرایط مالی پسرها (اصلی ترین ملاک برای دختر)با بالارفتن سن بهتر میشه و متعاقبا توقعات پسر هم بالا میره و دیگه هر دختری به چشمش نمیاد

اما شرایط دخترها غالبا رو به افول هست چرا که اصلی ترین داشته دخترها برای ازدواج یعنی زیبایی و جوانیشون به مرور افت پیدا میکنه 

اینقدر که تو این ساین با تعداد کاربر محدود پسر خوشتیپ پولدار که وضعش خوب شده حالا *** ** به دخترا نمیذاره قصد ازدواج نداره  یا بالای 25 سالش شده دیگه میل جنسی نداره تو کل جامعه 80 میلیونی پیدا نمیشه

یعنی این پسرای ما اگه این عقل و هوش انرژی که برای اذیت کردن دخترا میذارن سر پیشرفت روی روابط عاطفی رفتار و اخلاق تحصیل شغل میذاشتن الان اینقدر پر از کینه و عقده نبودن ***** **** * *** **

*** ***** ** *** 

بیگ لایک.....

سلام دوست عزیز

 اینکه شما میگی با بالا رفتن سن اشتیاق به ازدواج کمه اصلا مبنای علمی نداره هرکی تو هر سنی نیاز به ازدواج داشته باشه یا احساس کنه که دیگه الان وقتشه ازدواج کنه خوب ازدواج میکنه .. حالا واسه یکی این سن ممکنه تو 20 سالگی باشه یکی دیگه بالای 30..

اینکه الان سن ازدواج به دلایل عموما اقتصادی تو ایران بالاتر رفته رو نمیشه کتمان کرد.. و به همین خاطر میانگین سن ازدواج کلا نسبت به گذشته بالارفته.. تو تهران لااقل از هر ازدواجی که من میبینم یکی از زوجین بالای 30 هستن ..

خود من الان 37 سالمه ولی همچنان هم دوست دارم ازدواج کنم یعنی نسبت به گذشته نه اشیاقم کم شده نه زیاد شده.. البته ممکنه به این دلیل بوده باشه که با هیچ دختری در ارتباط نبودم و به همین خاطر نه شکست عشقی خوردم نه از هیچ دختری ضربه خوردم.. 

الان خیلی از اونایی که سنشون بالای 30 رفته و میگن دیگه از ازدواج خوشمون نمیاد ، به این خاطره که یا شکست عشقی خوردن یا از یه دختر و پسری ضربه خوردن و یجورایی نسبت به ازدواج بدبین شدن..

بعید میدونم کسی مثه من بوده باشه و حتی اگه 50 سالشم بشه نخواد ازدواج کنه..

جمع بندی کنم حرفامو به نظر من دلیل عدم ازدواج دختر پسرا تو سن بالای 30 همون ضربه خوردن در سنین پایین تره و بدبینی که بخاطر اون تو ذهنشون مونده..

(البته اینم بگم که صحبت من در مورد کسایی که شرایط اولیه ازدواج رو دارن نه کسایی که اصلا تو نیاز روزانه شونم موندن که برای اونا دلیل عدم ازدواجشون غالبا همون نامساعد بودن شرایط اقتصادیه)

امیدوارم هرچی که به صلاحمونه برامون رقم بخوره 

به ساناز

شما نونوایی؟ 

من ۳۲ سالم فکر نمی کنم ترش شده باشم شور شدم شور...

قربونت برم نونت درست کن چیکار به ماها داری...ما شب می خوابیم صبح سرکار

دهنمون این ***** سرویس کرد **** بهتون

دوستان کلا چه بخواهیم نخواهیم انسان ها سن شون هر چه قدر بیش تر بشه تمایلشون به ازدواج کم تر میشه و دیدشون به ازدواج از حالت عشق و عاشقی به حالت منطقی میره که تا حدودی ممکنه خوب باشه ولی وقتی خیلی از حدش بگذره دیگه اون ازدواج فقط یه همزیستی مسالمت آمیزه .یعنی زن و شوهر بیش تر مثل همخونه ای هستن و انقدر که با دوست و فامیل در طول سالیان سال اُنس گرفتن دیگه با همسرشون انقدر اُنس نمیگیرن چیزی که من الان دارم خیلی تو ازدواجای سن بالا میبینم .هر چیزی یه زمان طلایی داره هر چیزی و ازدواج هم همینه .ممکنه طرف تو چهل سالگی هم بتونه ازدواج کنه ولی اون شور و اشتیاق و اون بهره وری ای که یه جوان از ازدواج میبره رو دیگه نداره.

الان بین بلوغ عاطفی و جنسی تا ازدواج زمان زیادی فاصله افتاده و مسلما به دنبال اون انحرافات اخلاقی و جنسی هم بسیار بالا رفته .

با دیدن چهارتا ادا و اطوار مردم تو اینستاگرام هم فریب نخورید .من از طریق دوستان و آشنایان با چندین مشاور در ارتباط هستم و بارها خودشون اقرار میکنن که افراد سن بالا با وجود وضع مالی مناسب دچار اختلاف های زیادی هستند از اختلاف جنسی و اخلاقی بگیر تا اختلاف رفتاری و حتی عادت های متفاوت .چون دو نفر که سنشون بالاتر میره اخلاقیاتشون ریشه دار میشه و تغییر پذیری شون کم تر میشه .

ایده آل گرایی 

آگاه شدن از بی معرفتی پسران

جامعه کثیف بدون تعهد 

ترس از بی ثباتی بعضی از افراد بخاطر پول بیشتر(مخصوصا دختران) 

شنیدن حرف های پسرا مثلا وفاداری کیلو چنده بیا با یک دختر خوب آشنات کنم

جو گیری پسران برای اثبات مرد بودن و توانایی یافتن در دوست دختر های بیشتر 

داستان های خیانت

آشنایی با افراد آویزان

چقدر این فامیل دور باشخصیت و باشعوره. انشاله همسر خوبی که لیاقتتون رو داشته باشه خدا نصیبتون کنه.

در ضمن برخی دوستان که میگن با بالا رفتن سن شور و اشتیاق تغییری نمی کنه باید بگم که اتفاقا سطح هورمون ها در مردان از یه سنی شروع به کاهش میکنه که عواملی مثل استرس یا فشار روحی و روانی یا تغذیه روی اون تاثیر داره و ممکنه با تغذیه ی خوب و ارامش این شدت کاهش رو کمتر کرد ولی اوج سوخت و ساز بدن و رشد انسان تا حوالی 24 یا 25 سالگیه و بعد از اون کم کم شروع به کم شدن میکنه و در دهه 30 مثلا 35 سالگی بیش تر میشه و در نزدیک چهل به اوج خودش میرسه .بازهم میگم که صد در صد نیست ولی در بیش تر موارد چنین چیزی اتفاق میفته و به خاطر همینه که افراد بالای سی سال مثلا 35 ساله سختر ازدواج میکنن و اصلا ازدواج براشون اهمیت چندانی نداره.حتی مثلا در یه مقاله ای یکی از عوامل ناتوانی جنسی و بی میلی در مردان رو نداشتن رابطه ی جنسی عنوان کرد و میگفت کسی که سالیان سال از نیروی جنسی خودش استفاده نکرده به مرور این نیرو در وجودش رو به خاموشی میره و ممکنه احساس تمایل هم داشته باشه ولی این تمایل کاذبه و طرف توانایی جنسی رو از دست میده.این حرفا رو کافیه یه مقدار تحقیق کنید ببینید که نتیجه ی پژوهش و تحقیق چند ساله ی دانشمندانه.

ازدواج معامله س*س در قبال پول والا تا جایی که من می دونم پسرهم بدنش رو به اشتراک می گذارد این تعریف برای زنانی هست که بدنشان را می فروشند در قبال پول و هیچ لذتی از س*س نمی برند نه ازدواج 

میشه بفرمائید چگونه نصف عمر جنسی رو تنهایی سر کرده اید چون خودم هرکار می کنم زمام نیاز جنسی را در دست بگیرم نمیشه (مخصوصا پسر خوشتیپ و خوش صدا 😍بعضی وقتا بااین پسرا رو برو میشوم مجبورم نفسمو حبس کنم تا گندش در نیاد همه بدنم نبض می زنه)

این احساس نیاز به حمایت شدن اینا همه مربوط ب هورمون هست با بالا رفتن سن کمتر میشه

این موضوع هم هست که الان زن ۵۰ ساله رو نمیشه با دختر ۲۰ ساله تشخیص داد اینو تجربه ثابت کرده مردها پولدار هم که باشند بعد یک سنی بی بند بار می شوند

شما خودتون دوست ندارید پدر بشوید یکی از خون خودتان تربیتش کنید باهاش کشتی بگیرید یا از سرکار دمر میاید یک بچه دو سه ساله بپر توی بغل تون

به setarey

من ارشد مهندسی برق خوندم دانشگاه خیلی خوبی هم درس خوندم تا این سن هم خدا کمک کرده و ماشین و خونه و پول دارم و چون نسبتا درسم رو بلد بودم کار آزاد رو انتخاب کردم اما اینها برای یه دختر با مدرک پزشکی که براحتی میتونه ماهی بالای بیست میلیون درآمد داشته باشه شاید چیزهای بی اهمیتی باشه باتوجه به سخت تر شدن محیط کسب و کار کشورمان در آینده، شاید از نظر درآمد تحت تاثیر درآمد همسر پزشک قرار بگیرم 

با وجودی که از گذشته احساس میکردم شبیه ترین آدم به من همین دختر عمومه، همیشه دوسش داشتم مثه خواهر کوچکتر و براش از صمیم قلبم آرزوی موفقیت میکردم از یه جایی به بعد نمیدونم چی شد چجوری شد که اینجوری عاشقش شدم

 حالا که پزشکه و درآمد پزشکا بطور معمول از مهندسا بیشتره برام سخته که ببینم فردا توقع همسرم رو نمیتونم جوابگو باشم 

یک دلیل اینکه تا الان ازدواج نکردم این بوده که میخواستم عشقش رو فراموش کنم و حالا ۳۴ سالم شده و مقداری گیج شدم

ممنون میشم شما بگید چرا این موضوع براتون جالب بود 

به اصغر؛

من با طرز فکر شما موافق نیستم،شما هم یه روزی به فلسفه واقعی ازدواج پی میبری.

دوست عزیز واقعا شما ازدواج رو اینجوری می بینی؟ چی شده که اینجوری می بینی

 بنظرم ازدواج معامله نیست، من خواهر ندارم و خودم پسرم ولی فکر میکنم مرد و زن هر کدوم جایگاه خودشون رو دارن و با ارزش هست

خواهشا این تفکرات رو نداشته باشید و این تفکرات رو اشاعه ندید

سلام

به آناهید

اولا سوال کننده گفت بعضی ها و نه همه. بعدشم مثال نقض همیشه پیدا میشه.

سوال کننده طبق اطلاعات اطراف خودش داره صحبت میکنه نه  اطلاعات دور و اطراف شما و حتی کشورهای دیگه!!!!

اینکه در گذشته چه سنی رو میگفتن ترشیده یا الان چه سنی رو سن بالا حساب میکنن که بستگی به هر دوران خودشه. بعدشم این سن بالا داشتن و سن بالا محسوب شدن صرفا ربطی به کشور ما نداره، تو یه سری دیگه از کشورهای اروپای شرقی هم وجود داره. اونا هم معیار سنی دارن اگه اطلاع نداری برو جستجو کن. 

این مثال هایی که شما زدی برای افرادی هستش که شخصیت ثابت و پایداری دارن (نه غالب جمعیت) یعنی اگر  فردی خوشحال و با نشاطه، در 90 درصد زندگیش تا حتی زمان پیریش همون میمونه و اگر سرد و و خشکه، تا آخر عمرشه اینه.  

ولی آیا همه ی آدمها ثبات روحیه دارن ؟! مسلما نه. آیا غالب جمعیتی مردم ایران اینجوری هستند ؟! ا  همونطور که گفتم مثال نقض زیاده و استثنا قاعده رو نفی نمی کنه. منتها آدم باید کلیات بعلاوه ی موارد حاشیه ای رو در نظر بگیره. باید نگاه کرد جمعیت غالب مردم چجوری هستند ؟!  غالب مردم به قول شما ثبات روحیه دارن ؟! مقوله ی سن تو روانشناسی اثبات شدست. روی رشد عقلی تاثیر داره. یه آدم خوشحال و با نشاط میتونه با گذر زمان به قول شما خوشحال و با نشاط بمونه ولی با یه تفاوت دیگه، آدم خوشحال و با نشاطی که سال به سال علاوه بر حفظ این روحیه، داره عاقل تر هم میشه. آیا عاقل بودن منافاتی داره با کاهش خوشحالی ؟! نه لزوما، چون الان داریم در مورد ثبات روحیه بحث می کنیم.  و صدالبته سوال کننده به همه ی افراد اشاره نکرد.

سوال کننده در واقع دنبال فهمدن علت چنین معضلی واسه همون بعضی افراده. میتونست دغدغش این باشه چرا بعضی افراد بالای 30 سال ثبات روحیه دارن و شادن که در اون صورت مثال های شما رو شامل میشد.

سلام. 

اینطور که اقایون میگن بعد از ی سنی سرد میشن و میل به ازدواج ندارن. ولی از ی طرف بعضیا که سنشون بالاست فکر می کنن عمر جنسی خودشون طولانیه و عمر جنسی خانمها کوتاهه و در نتیجه باید با ی دختر ده سال کوچیکتر ازدواج کنن!!!  

به الی خانم

من موقعی که سنم کم بود فکر می کردم رابطه ی زن و شوهری یعنی مرد منت زنو بکشه ،زن براش قیافه بگیره. کلا درک درستی از روابط نداشتم .هر چند اون زمان هم دلم میخواست ازدواج کنم. ولی الان به مرور خیلی از خودخواهی هام کم شده. حس می کنم از درون نرم تر شدم. مثلا وقتی اون پسری که مهرش به دلم افتاده رو می بینم ناخودآگاه متوجه میشم تو دلم دارم ازش تعریف می کنم یا قربون صدقه ش میرم. حتی ی بار از دهنم در رفت و به مادرم گفتم که احساس خوبی بهم میده.😑

جالب ترش اینکه این حس خوش اومدن از کسی بعد از سالها دوباره توی قلبم جوونه زده🌱 

من به عنوان پسر به این نتیجه رسیدم اینجا بعضی ها پسرها فقط قصد آزار دخترها رو دارند ( البته در دختر ها هم هست اما خیلی کمتر دیدم) والبته ممکنه به خاطر سطح اطلاعات پایین باشه(بخاطر سن کم) و هدفمند نباشه مثل سخن حق و اصغر

در کل صحبتهای اینجا را نباید زیاد جدی گرفت چون کاربران در هر سطح سن و فکری هستند.

شور یا ترش فرقی نمیکنه 

هر دوش به درد نخوره 

الان کامنتای اکثر پسرا رو نگاه میکنی میگن سن که بره بالا بی میل میشن نسبت به ازدواج 

خوب این بی میل شدن یه نشونه ست یه هشداره یه علامته

یعنی سن ازدواجت گذشته پسر گلم 

یعنی واسه ازدواج پیر شدی 

جامعه مردسالار میگه مردا همیشه تو هر سنی میتونن زن بگیرن 

ولی حقیقت تو کامنتای پسرا معلوم میشه 

که با بالا رفتن سن مردا دیگه گزینه های مناسبی واسه ازدواج نیستن و میلشون رو از دست میدن 

تازه اینکه با بالا رفتن سن کلی مشکلات اخلاقی هم توشون به وجود میاد به کنار 

خیلی ادم های دنبال کفن میگردن خودشان خاک کنند شما دخترها دنبال ازدواج هستید مسخره هست (ها ) این دنیا دیگه باسه ما دنیا نمیشه تازه از دست مجردی هم بیزاریم چه برسه دیگه به زن بچه دنیای غم غصه  

ازدواج یه مفهوم مقدسه منتها حرف بنده اشاره به نوع ازدواج رایج در ایران داره

غالب مردهای ایرانی تنها ملاکشون برای ازدواج زیبایی و جذابیت دختر هست و غالب دخترهای ایرانی فقط جاضر به ازدواج با پسر پولدار هستن

در سنی که پسرها کم توقع هستن و دختر معمولی و نچندان زیبا براشون جذابیت داره دخترها پرتوقع هستن

و زمانی که پسر سنش بالا میره و شرایط مالیش درست میشه و همینطور با واقعیت جامعه مواجه میشه دیگه هر دختری به چشمش نمیاد

توقع داره در قبال پولی که خرج میکنه و در ازای سالهایی که زمان صرف کرده تا توقعات مالی که جامعه بهش تحمیل میکنه فراهم کنه ، بعد از این همه تلاش و انتظار با یه دختر زیبا و همه چی تموم ازدواج کنه 

به بی نام :

به نکته کاملا درستی اشاره کردید 

ازدواج در ایران کاملا ناعادلانه و به ضرر پسر هست

در ازدواج هم دختر و هم پسر نیازهای روحی و جنسیشون پاسخ داده میشه و از این جهت باید بی حساب باشن اما دخترها بطور کاملا طلبکارانه امتظار دارند که هزینه رابطه یک تنه به دوش پسر باشه و خودشون مصرف کننده باشن

متوسط سن ازدواج برای پسرها 28 ساله و متوسط سن بلوغ 13 سال

با ورود به میانسالی هم نیاز جنسی تبدیل به عادت میشه و از نظر کیفیت و کمیت به طرز قابل توجهی افت پیدا میکنه

بنابراین پسری که 15 سال ابتدای عمر جنسیش رو تونسته با نیازش کنار بیاد (حالا یا با خودارضایی ، یا سرکوب ، یا روابط نامشروع) نیمه سخت و پر فشار رو پشت سر گذاشته پس نیمه باقی مونده که نیازش رو به افول هست رو راحت تر میتونه کنترل کنه یا با شیوه سابق پاسخ بده

نمیدونم رو چه حسابی بین زن 50 ساله و دختر 20 ساله تفاوتی متوجه نیستین؟

به شخصه دختر 20 ساله و 28 ساله و هم یکی نمیدونم چه برسه به .....

چه شکست عشقی بخورم چه نخورم نام ازدواج میاد من الفرار به خدا قسم حاظر هستم اعدام بشم ولی دنبال زن شریک زندگی برای خودم نباشم تا روزی بمیرم اینقدر منو خانواده بردن زیر فشار گفتن باید ازدواج کنی تا فایده ندارد خسته شدن افتادن روی زمین شرایط عالی هم دارم فقط فکر من اینه باید خودم تک تنهایی خوش بگذرونم نه خوشی ام با زن تقسیم کنم حالم بد میشه از این تقسیم کردن هر جایی خودم بروم بیام ادم خودم باشم نه ادم زن  حالا یه چیز دیگه مگه خدا برای خودم شریک درست کرد منم میخام مثل خدا شریک برای خودم درست نکنم مجردی حال کنم بی خیال بابا دنیا دو روزه یک نیم رفته یه نیمه دیگه ای باقی هست میخام تنهایی زندگی کنم خوش بگذرونم

با اصغر جواد هزار درصد موافقم  اصغر خان دنیای شده دنیای پول پولی ثابت شده هست شکی نداریم  الفرار از ازدواج

ماشالا اکثراقایون اظهارفرمودن که هیچ حسی به ازدواج وخانمها ندارن وفقط نیازجنسی اذیتشون میکنه.!!!!!!!!!!!!تازه خواهان رفع نیازشون بصورت روتین هم هستن!!!!!! واقعا بعضی حرفا حال ادموبدمیکنه وادمو میترسونه..ایناخودشونو ازمسی و دیویدبکهام و..که ازدواج کردن وبچه هم دارن بالاترمیبینن!!!

به ساناز

خوب ملت هم همین گفتند دیگه با زیاد شدن سن تمایلشون به ازدواج کمتر میشه!

حالا شور ترش گندیده فرقی نمی کنه-) مهم اینکه در نهایت با گذشت زمان همه چی رو از دست میدی و آماده مرگ میشی 

حالا تمایل به ازدواجم کم میشه طبیعیه طرف به جاش می ره تو رابطه های دیگه و لذت های زودگذر هرچقدرم فشار اقتصادی و جامعه و تعهدات مهریه و...بیشتر باشه ازدواجم کمتر میشه 

این موضوع رو داریم به چشم می بینیم! 

به تمام خانم ها

نمیدونم چرا جواب صادقانه بیشتر پسرا تو این پست قبول ندارید یا حالت تمسخر آمیز دارید ببینید پسر بالای سی که میگید ازدواج کرده دلیلش عشق نیست ،من با بعضی از اینها صحبت کردم میخواستم بدونم چرا ازدواج کردند جوابی که میدن اینه :"وقتی از سرکار برمیگردم میخوام خونه مرتب باشه ،شام حاضر باشه" ،بعضی هام میگند "میخواستم از تنهایی دربیام چون تنهایی بهم فشار میاورد"

پس میشه نتیجه گرفت نه عشقی درکاره نه نیاز جنسی 

آدم اصلا این چنین پست ها رو میخونه کلا از همه چی تو زندگی سیر میشه. 

هر چند این جور پست ها فقط یه فضایی فراهم میکنه ما جوونا غرغرامومون را داخلش بنویسیم. 

خدا یار و یاورتون. 

دوستان عزیز (گل پسرا)

احساس میکنم بعضی دوستان نظراتشون فقط برای اذیت کردن دختراست

خواهشا نگید که اینطور نیست

من با هیچی دختری دوست نبودم با سنی بیش از سی سال و تا الانم اصل سینگل بودم اما دوست ندارم راجع به دخترا اینجوری صحبت کنم چون دور از انصاف، جوانمردی و عدالته

من که جدی میگم مگه ترس دارم بخام دروغ بگم صادقانه گفتم 

من که حاظرم اعدام بشم ولی حاظر نیستم و نمیشم هرگز ازدواج کنم 30سال سن دارم بی خیال  تا این نامرد بازی ها میبینم بزار بماند برای روز قیامت

به شهید همت شرق

والا فکر نمی کنم کسی قصد بدی داشته باشه شما رو نمی دونم من ۳۳ سالم اصلا به ازدواج تمایلی ندارم خواستگاری نمی رم خانواده هرکی معرفی می کنه میگم نه

علتش نمیدونم فقط می خوام راحت باشم تو زندگی سختی زیاد کشیدم الان نمی خوام براخودم در دسر درست کنم زن و یا مرد تو زندگیم اضافه است از زندگیم تازه دارم لذت میبرم نمیخوام خرابش کنم

هیچی مثل یک خواب راحت بعد از کار برگشتن نیست چرا باید این نعمتم از خودم بگیرم

شب بخیر

دخترها اگر ازدواج نکردید یه روزی احساس تنهایی کردید راحت میروید خانه سالمندان برای خدتان حال میکنید 

عموی من هم نظر شما رو درباره ازدواج داشت وضع مالی هم خیلی خوبه اتفاقا مثل شما به پوچی رسید

اول ممنونم از همه افرادی که کامنت گذاشتن باهر سلیقه ای.
خب اکثرا نظر من تایید کردن و بعضی مخالف بودن خب طبیعی هر قاعده کلی استثنا هم داره.
در ضمن از پسر بوشهری ممنون که جای بنده جواب کامل دادن.
البته من با نظر بعضی که میگن ناامیدیم و چند سال دیگه میمیریم موافق نیستم و بلکه بلعکس چون امید به زندگی دارم و برنامه ها زیاد ،گاهی حس میکنم خانواده و ازدواج ممکن محدودیت بیاره و باعث ناامیدیم بشه.
بعضی به جامعه اماری ایراد گرفته بودن باید در جواب بگم به نظرم وقتی این پست دوهزار بازدید خورده یعنی جامعه امار بالای نشون میده به علاوه بنده استقرا گرفتم و از جز به کل رسیدم و همچنین من فقط در این سایت عشق عاشقی در سن کم و فرار از ازدواج در سن بالا نمبینم بلکه بنده با افراد زیاد سرکله میزنم و اکثر پسرها همین نظر دارن.
بعضی دخترها گفتن پسر بعد این سن دیگه بدرد نمیخوره و عاشق نمیشه در جواب باید بگم پسر عاشق میشه ولی سسسسسخت چون مشکل پسند شده(دلایل خیلی ها گفتن نیاز به تکرار نیست) و اگر عاشق شد بدونید با عقل هم شما محک زده و شما قطعا شخصیت خوبی داشتین و طرف مقابل بخاطر احساسات سطحی از شما خوشش نیومده.
و در آخر اینکه من هدفم از سوال ناامید کردن یا اذیت کردن نبودش بلکه میخواستم بدونم واقعا تو دل جوانان ما چی میگذره و چه بلای سرشون اومده.

من 26 سالمه و الان اماده ی ازدواجم. قبل از 23 سالگی هیچ خواستگاری نداشتم. هیچ کس در خونمونو نزد. حتی در حد حرف هم کسی نیومد. ترم اخر لیسانس بودم رفتم تو یک پروژه ی کاری یک خواستگار برام اومد، یعنی پسره خودش منو دید. با هم حرف زدیم بعدا متوجه شدم خانواده پسره ناراضین اصن نمیان خاستگاری. به پسره گفتن باید با اونی که ما می گیم ازدواج کنی. خلاصه منم بیخیال شدم. البته کلی تفاوت های اخلاقی و فرهنگی هم داشتیم. الانم دو ماه پیش یکی اومد پسره نپسندید و رفت. خلاصه من هنوز قسمتم نشده ازدواج. قیافم بی بی فیسه. ازسنم جوون ترم. حجابمو رعایت می کنم. اهل نماز و اینا هم هستم. کارمم مترجمیه. نمیدونم چرا قسمتم نشده. تصمیم به مهاجرت گرفتم بلکه راحت شم. 

درسته خیلی چیز ها عادلانه نیست مثلا چرا توان بدنی مرد بیشتر از زنه؟ چرا زن باید زایمان کنه (اگرچه بنظرم با این شرایط جامعه مردم همراه زنش زایمان می کنه)یا یک مورد که برای خودم پیش اومده بعضی وقت ها از سرویس دانشگاه جا می موندم استادا منو می انداختند ولی یک دختر که همیشه دیر می اومد دلیلشم چون رنگ لاکم با z4ست نبود با بهترین نمره قبول میشد نه بخاطر سواد برای این که باباش جراح معروفی بود و خیلی چیز های دیگر 

اگر بخوای دنبال عدالت بگردی فقط اعصابت بهم میریزد 

ادم هم اگر بخواهد از هر طریقی نیاز جنسی رو برطرف کنه میشه بنظرم اینکار مثل اینکه وسط خیابان  گرمت باشه و تمام لباس هایت رو در بیاری و قدم بزنی با خود تم بگی  که چون من گرمم هست (منطق روح گرسنه و ادم بی اصالت)می تونم این کارو انجام بدم تاثیرش روی دیدگاه خودم و دیگران مهم نیست بیخیال دنیا

نیاز جسمی را میشه پاسخ داد ولی روانی چی چون دیدم اطرافم که مرد هایی که ازدواج نکرده اند چقدر بداخلاق و غیر قابل تحمل هستند بعلاوه آدم اگر توانش را داشت ازدواج کند نهایتش جدایی هست دیگه هنوز امتحان نکرده اید بدونید چه جوریه و اینکه بخواهید دنبال یک کیس بهتر بگردید بینهایت هست(زیبایی جوانی ثروت ) اون تعهد مهمه اینا رو باید پدر مادر با رعایتش به بچه یاد بدهند وگرنه بی بند باری چه زن وچه مرد کاری نداردو اینو بین پسرا خیلی دیدم تا یک جایی تحمل می کنند بعدش با خودشون می گویند چرا یکی رو مثل خودم بدبخت کنم(زن وبچه)

و اینکه اگر فقط زیبایی زن مهمه چرا بعضی پسرا با دختر هایی که چهره زیبایی ندارند ازدواج می کنند(این پسره ای که می گم چون پولدار بود کلی دختر اطرافش بودند)

این تفکر که زن باید جوان و خوشگل باشه هم معمولا از پدران ب پسران میرسه که هیچ ارزشی برای زنشون قائل نبودند و پی دوست دختر و زن جذاب بودند که فاتحه خانوادشون رو می خواند(عدم مسئولیت پذیری)

چون شما از لحاظ جسمی داشتید مقایسه می کردید منم گفتم خانم ۵۰ با۲۰(با مبالغه)زن های الان دارن روز ب روز با بالا رفتن سن خوشگل تر می شوند(با جراحی بوتاکس اینا)

اینم مربوط با موضوع اصلیه خیانت، دیدم بعضی از مرد ها خیانت می کنند می گویند که مشکل از هم جنس خودتونه آخه بی معرفت هم جنس خودم ب من قول نداده که متعهد بشه ولی تو قول داده بودی بعضی ها فقط  مردانگی رو یدک می کشند و ب خودشون می بالند🐷🐷

به قول اقا حسین: به تمام اقایون

خداییش هر خانمی نظراته شمارو بخونه کلاً از همه ی هم جنساتون قطع امید میکنه! اگر هدفتون این بود بدانید و اگاه باشید که موفق شدید:///

سلام من باهمه ی احترامی که بهتون قائلم چه دخترچه پسرمن خودم متولدآخرای دهه ی شصتم دختربه شدت گرم مزاجیم وبابالارفتن سنم به هیچ وجه ازتمایل جنسی وعاطفیم کم نخواهدشد خیلیاتون این حرفوزدیدولی سخت دراشتباهیدیک ساعت دیگه میرسم مشهدنایب الزیاره همتون هستم برامنم دعاکنیدسفربعدیموباهمسرآیآیندمتجربهکنم

سلام.

نی نی ها رو دیدید ک وقتی برای اولین بار میخوان راه برن، چند مرتبه زمین میخورن و بلند میشن و... آخر سر هم "یاد میگیرن" که رو پاهاشون وایسن.

الان حکایت ما هم همینه. دختر و پسری که اول عاشق هم میشن، جو میگیره هر دوتاشون رو. دختر با خودش میگه پسر چطوریه و ... پسر میگه دختر چطوری و حرف زدن باهاش چطوریه و...

اگه واقعا عاشق هم باشن، کم کم باهم رشد میکنن و میان بالا و با کمک خانواده و سایر افراد رو پاهای خودشون وایمیسن. منظورم "دوستی" نیست.

مشکل ما میدونید چیه؟ اینه که تحت تاثیر حرف مردم و اطرافیان قرار میگیریم. نمونه اش خود من. منی که برای "اولین" بار عاشق دختری شده بودم و اونم به ظاهر عاشق من شده بود، تمام محبت ک عشقم رو ریختم به پاش. تو این مدت، "5 سال" با کسی حرفی نزدم تا مبادا ناراحت بشه. واقعا هم دوستش داشتم و عاشقش بودم. خواستم برم جلو ولی مدام شل کن سفت کن در آورد تا اینکه بعد 5 سال گفت ما به درد هم نمیخوریم.

خب الان من چی بگم به این دختر؟ منی که تمام وجودم رو دادم به پاش، دیگه عاطفه ای، عشقی ندارم. مثل باتری که خالی میکه یهویی. بعد این ماجرا، همکلاسیم اومد و خواست مثلا ابراز علاقه و ... کنه، منم که حوصله این چیزارو نداشتم، داد زدم و گفتم لطفا برین.

تنهایی بهتره. تنها بمونی بهتره. برو تفریح، کوه، کار کن، نمازت رو بخون، ورزش کن، دختر چیه آخه. ول کن تو رو خدا. الان من خودم 23 سالمه، دارم درسم میخونم، تفریح میرم، میخوابم، زیارت میرم. 

موفق باشی

سلام به همه من رسیدم مشهد فقط به قصدزیارت اومدم خداروشکرنایب الزیاره همتون هستم بعضیاتون گفتیددختراوقتی سی روردمیکنن ازلحاظ جنسی وعاطفی افت میکنن ولی من قبول ندارم من خودم متولدآخرای دهه شصتم اهل دوستی باجنس مخالفمم نبودم خداروشکربه شدتم گرم مزاجم من همیشه خودموجوون شاداب وسرزنده میدونم برام دعاکنیدسفربعدیموباهمسرآیندم تجربه کنم آمین

من نمیدانم بعضی خانم ها روی چه حساب کتابی میگه سن آقا بالا بره میل جنسی او کم میشه اینجوری نیست برای من برعکس شده حالا که 30سالمه میل جنسی ام کم که نشده بیشتر هم شده نظر من اینه وقتی سن یه آقایی یا خانمی میره بالا مثلا 30،35سال میشه از لحاظ روحی روانی افت میکنه ضعیف میشه حوصله ازدواج و بچه ندارن نه از لحاظ جنسی افت کرده  حالا چه دختر چه پسر باید سر موقع خودش ازدواج میکرد وقتی مملکت خانواده  نمی گذارد چنین مشکلاتی باید پیش بیاد دختر پسر  حالا ناامید و متنفر بشن از ازدواج  یه هندوانه یا گرجه اگر زیاد هم بماند له میشه نمیشه ازش استفاده کرد دیگه 

به سرکار خانم «یه دختر خوب»

امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه،نایب الزیاره من و همه دوستان خانواده برتری باشید و برای من و همسر عزیزم دعا کنید که هر چه زودتر به آرزومون برسیم.

ان شاء الله شما هم مثل من که توی آخرین سفرم از امام رضا علیه والسلام خواسته بودم ضامن من پیش خدا بشه که سری بعد با همسرم برم پابوسش،شما هم سری بعد با همسرتون مشرف بشید.

الهی آمین

به یه دخترخوب

از روحیه و انرژیت خوشم اومد واست دعا میکنم و امیدوارم هرچی زودتر شریک زندگیتو پیدا کنی.

اقایون با افزایش سن نیازشون کمتر میشهو خانم ها برعکس بیشتر میشه

اگه هم یه خورده سرد شده باشیم شما خانما میتونید با شعله ور کردن عشق و محبت خودتون نسبت به همسر و ابراز علاقه به شیوه های مختلف دل شوهر و وجودشو مال خودتون کنید.

چون شوهر اگه شمارو دوست داشته باشه و قلب و دلشو مال خودتون کنید حتی اگه شمای خانم نیاز به ارتباط عاطفی زناشویی بیشتری نسبت به ایشون داشته باشید اون براتون کم نمیگذاره هرطور شده.

سلام ممنونم برادرعزیزم خدابه سرشاهده همتونودعاکردم یه نامه به امام رضانوشتم چون اجازه نمیدن زیادبه ضریح بچسبی تونامه ازسایت خانواده برتریادکردم شماهم برامن دعاکنیدمنم یه ازدواج خوبوتجربه کنم ان شاء الله به حرمت جوادامام رضابه حاجات قلبیتون برسیدمن به طورخیلی اتفاقی اومدم باهزارامیداومدم برام دعاکنیددست خالی برنگردم وخدابهترینهاروبرام رقم بزنه من ثواب این زیارتوباشهیدگمنام شهیدابراهیم هادی شریکم خداوندابه حرمت امام رضا به حرمت این شهیدبزرگوارحاجات قلبی تک تک شماعزیزان  مخصوصاآقای محسن نجفی خواننده های خاموش آقایان شکست خورده امیرصدرا بهلول دیونه اسماعیل ساسان زهراخانم مهشید ناشناس مشکات همه عزیزانی که پست میزارن سوال مطرح کردن ببخشیدنمیتونم اسم همتونونام ببرم به بزگواری خودتون منوببخشیدنایب الزیاره همتون هستم ازهمتون میخوام برام دعاکنید

سلام ممنون ازشماآقای نجفی بابت سایت خوبتون من کاری نکردم تازه اززیارت اومدم جای همتون خالی ممنونم سحرجان شمالطف دارین من تاجمعه مشهدم بازم دعاگوتون هستم همیشه به یادتون هستم 

اکثر پسرا به خاطر میل جنسی ازدواج میکنن و از ی سنی به بعد این میل فروکش میکنه

به یه دختر خوب 

سلام عزززیز دلم 

خیلی عجیب بود یهویی امدم تو این پست و کامنت شما را دیدم خیییلی خوشحالم کردید که ندیده اسم مون را بردید و ازمون پیش امام رضا  یاد کردید 😍😘

ان شاءالله هر جا هستی هر جا میری و قدم می گذاری عزیز دلم فقط،برات خیر و برکت و خوشبختی بباره در اوج سلامتی و آرامش خودت و عزیزانت 

به پاس قلب مهربانت 😊

سلام مهشیدعزیزم خانمی کاری نکردم قربون امام رضابرم که اینقدرمهربونه واقعاجای همتون خالیه امیدوارم قسمت همه خانواده برتریابشه به زودی زود ممنونم ازلطفت من هم برات ازخداطلب خیرمیکنم یه ساعت دیگه میرم حرم نمازصبحواونجام ازصمیم قلبم برای همتون ازامام رضاطلب خوشبختی عاقبت بخیری موفقیت سربلندی همسرخوب اولاد سالموصالح مسکن شغل آبرومند تن سالم ودل خوش میکنم 🌹🌹🌹

الان 31 سالمه و من هم از کسانی هستم که بعد از 25 سالگی چیزهایی متوجه شدم که کلا از فاز ازدواج خارج شدم از جمله در همین وبلاک متوجه شدم که چقدر دختر ها به پسر بی تمایلن مخصوصا جسم وبدن ما که براشون  مزخرفه من هم از چیزی که متنفرم حس یک طرفس که پسر به دختر داره پس نتیجه گیری اینکه انشا الله  بعد از مرگم اگر رفتم بهشت خداوند اون جنس مکمل من رو که بهم ارامش بده و    همه چیزم براش زیبا باشه بهم بده  نه این دخترهای  golden digger

افرین اصغر تو با این نظرت نه تنها ثابت کردی کم سن وسال ننیستی بلکه فهموندی خیلی استدلال گر هستی خوب حقیقت تلخه پسر جسم دختر رو میخواد ولی چون دختر جسم پسر رو نمیخواد در نتیجه پسر پول میده(مهریه نفقه خرجی) و به هدفش میرسه مثل یک کابوس میمونه ولی خوب خدا خواسته ما مردا جنس نیاز باشیم همون بهتر که خودمو کوچیک نکردم و طرف دختر ها نرفتم الانم 36 سالمه نیاز عاطفی که هیچ و نیاز جنسی در حد مالدیو دارم و اصلا نیازی به زن تو زندگیم احساس نمیکنم بلکه خوشحالم که شرافتم رو حفظ کردم به قول یکی که میگفت ادم خوبی باش برو بهشت خدا اون جنس مکمل واقعی رو بهت میده نه اینکه بخوای مثل دنیا منت کشی کنی

یه دختر خوب ：

سلام 

زیارت تون قبول باشه.

ازتون ممنونم که توی این سفر معنوی به یاد اعضای خانواده برتر هم بودید.

ان شاء الله که خودتونم حاجت روا بشید و با کسی ازدواج کنید که بتونید در کنارش آرامش داشته باشید و لذت عشق واقعی رو تجربه کنید.

🌹🌹🌹🌹

سلام 

وای خانم یه دختر خوب چقدر شما با محبتین😍🤗شرمندمون کردین.خیلی خوشحال شدم.انشاالله خوشبختی و سعادت و زیارت با همسر قسمت همه ی بچه های خانواده برتری بشه😍نفر اولم خود شما باشید😁دومم منم😅

به سرکار خانم «یه دختر خوب»؛

ضمن عرض سلام و زیارت قبولی،ان شاء الله که سفر خوبی داشته باشید.سپاسگزارم اینکه دعاگویی ما هم بودید.

آرزوی همه ی خواهران و برادران خانواده برتری برای شما،سلامتی و شادکامی در کنار خانواده محترمتان هست.

من هم براتون دعا میکنم ان شاء الله به زودی زووود با کسی ازدواج کنید که قدرشناس شما و خانوادتون باشه و وجودش آرامش بخش وجوتون باشه.

الهی آمین

«سلام ما را به امام رضا علیه اسلام برسانید»

با حرفاتون موافقم ولی کار خداست و نمیشه کاری کرد اینکه مرد جنس نیازه درسته تلخه ولی حقیقته زندگی فقط ازدواج نیست بیایین به فکر اخرت باشیم تو این دنیا کجا عدالته که تو این قضیه عدالت باشه این دنیا فانیه  میدونم شما دوست داشتین  بین زن ومرد رابطه ی نیاز -نیاز بود ولی الان ناز ونیازه ما هم اون نیاز هستیم خوب اگز از منت کشی بدتون میاد باید نیاز عاطفی و جنسیمون رو سرکوب کنیم

واااقعا که اسمت برازنده خودته دختر خوووب 👌😍

بازم ممنونم ان شاءالله بهترینها نصیبت بشه، و اونی که لیاقتتو داره و در کنار هم احساس آرامش و خوشبختی میکنید به زودی زودی ان شاءالله نصیبت بشه،

منتظر پست ات هستیم که خبر ازدواج تو بهمون میدی ان شاءالله 🌹🌹😊

چقدر  حرفات قشنگ وحساب شده بودن در واقع عشق واقعی همون عشق به خداست چون  خدا مارو دوست داره ما هم خدارو دوست داریم هر چه قدر ما خدا رو بیشتر دوست داشته باشیم اونم مارو بیشتر دوست داره دیگه اوجش میشه شهید حججی که خدا رو به تمام معنا عاشق خودش کرد و خدا اونو با خودش برد  عشق به زن خیلی عشق پیش پا افتاده ومزخرفیه  یک گرایش یکطرفه از جانب مرد به زن که اصلا میل جنسی بهمون نداره واز کلمه ی چندش در مورد بدنمون استفاده میکنه

سلام آقااسماعیل ممنونم ان شاء الله قسمت خودتون حاجات قلبیتون برآورده بخیرمشکات عزیزم ازشماهم ممنونم هرچی که تودلت به حرمت امام رضابرآورده بخیرشه دیشب روبه روضریح سوره یاسین خوندم به نیابت ازهمتون ای کاش زمان دیربگذره کنارقبرشیخ حسنعلی نخودکی ازهمتون یادکردم بازم منوببخشیدنتونستم اینجاازهمتون اسم ببرم به هرحال به یادتکتکتون هستم التماس دعا

در کشور ما تنها راه عرفی و شالم برای خلاص شدن از فشار جنسی آقایون ازدواجه برای همون از همون ابتدای بلوغ به ازدواج به عنوان وسیله ای برای ارضای جنسی نگاه میشه در حالی که هدف اصلی باید تشکیل خانواده باشه و میل جنسی صرفا یه جاشنی زندگیه ک مرد و زن بهتر بتونن همو تحمل کنن  اگه کسی بخاد وقعا تشکیل خانواده بده تا از خانواده خودش جدا بشه و برای خودش زندگی بسازه اتفاقا در سنین پایین هیچ تمایلی به ازدواج نداره(تمایل به برقراری رابطه جنسی داره) ولی چون نگاه به ازدواج از سنین کم برای ارضای میل جنسیه بعد از فروکش این میل تمایل به ازدواج کم میشه و فرد میگه چرا مثلا ب ای یه ساعت رابطه بخام ازدواج کنم در حالی که هدف اصلی ازدواج باید تشکیل خانواده باشه و دونفر هم رو شریک زندگی و یار و همدم هم برای ایجاد یک زندگی جدید و تربیت بچه ها باشند.

من خواننده ی خاموش بودم از این که مارو هم دعا کردی ممنونم امیدوارم در پناه حق عاقبت بخیر بشی و هر حاجتی داری خدا به شما وخوانواده ی شما بده

به خانم یه دختر خوب 

ممنون .واقعا و عمیقا التماس دعا دارم .سلامت باشید ودر پناه خدا 

یاعلی 

به آقای اسماعیل ##

سلام .ان شاءالله سلامت باشید .

لطفا به صفحه ی من (صفحه ی احساس آرامش )سر بزنید واین اواخر رو بخونید ونظرتون رو بیان کنید .البته اگه زحمتی نیست .

یاعلی 

سلام خدابه سرشاهده امروزقبل نمازصبح حرم بودم ازصمیم قلبم برای تکتکتون دعاکردم اگرقابل بدونیدخانم یاآقای عزرائیل حتمابراتون دعامیکنم آقای مهدی حسنی برای شماهم همینطور آقای mosiازشماهم ممنونم شرمندم نکنیدان شاء الله به حرمت امام رضاسالیان سال کنارهمسرتون وفرزندانتون زندگی خوب وخوشی داشته باشیدبازم ممنونم مشهدالرضاروزی همتون

خیلی دلم میخاد ازدواج کنم برای منم دعا کن عزیزم 

سلام چشم فرزانه جون امشب به نیابت ازهمتون روبه روی ضریح امام رضادعای توسل میخونم هیچ موقع ازدرگاه خداناامیدنشیدامواج منفی ازطرف شیطانه خدابدبندشونمیخوادمن موندم توکارخداوامام رضاچجوری منوطلبید؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام مهشیدعزیزم ممنونتم بابت دعای قشنگت ان شاء الله هرچی خیره پیش بیادنمیدونم چی بگم خدامیدونه ازهتل تاحرم امام رضاهرقدمی که برمیدارم اعضای سایت خانواده برترتوذهنمه نمیدونم چراخوش به سعادت همتون گریم گرفت خوش به حالتون دلم سوخت برااون آقایی که دچاراستمناء هستن خدایابه حرمت قدمهایی که برای زیارت امام رضابرداشتم این جوون ٢٩ساله گرفتاربه خودارضایی روبه راه راست هدایت کن وازشرشیطان رانده شده حفظش کن آممممممممممممین

عزززیز دلم...ممنونم که هممون و یاد کردی ان شاءالله حضور  خدا را در لحظه لحظه زندگی ات حس کنی ...دعا در حق همدیگه خیلی مستجابه اونم موقعی که پای امام رضای عزیزمون در میون باشه .

ان شاءالله عاقبت بخیر شی خواهر خوب و دوست داشتنی ام 

سلام 🌷

البته ضمنِ توجه به پارامترای دیگه ، خوبه که تغییراتِ هورمونی رو هم گوشه ی ذهن مون داشته باشیم ،،،

برای آقایون ماکزیمم مقدارِ ترشح هورمون تستسترون در سنین بین 20 الی 25 سالگی صورت میگیره و بعد از اون به طور متوسط سالی حدوداً 1.25 درصد کاهش پیدا میکنه ،،،

(یعنی مثلاً یه مرد تو سنِ 30 سالگیش فقط %95 درصدِ ظرفیتش فعاله)

از طرفی واسه خانوما هم اکسترمم میزان ترشحِ استروژن در سنینِ بین 30 تا 35 سالگی هست ،،،

(این دخترا وقتی 35-30 سالشون میشه خیلی جیگر میشن ! 😅😋😋)

نمودار تغییراتِ هورمون های جنسی در مردان و زنان

سلام مهشیدجونم خانمی امروزقبل نمازصبح دعای توسل وزیارت عاشوراروبه نیابت ازهمه ی خانواده برتریاخوندم ازامام رضاخداحافظی نکردم بهش قول دادم به زودی زودبیام براتشکر

واقعا باید به حال شماها گریه کرد اخه این خرافات چیه راه انداختید! امام رضا اگر کسی رو شفا میداد الان از کل دنیا اونجا صف میکشیدند یک فیلم فقط یک فیلم به من نشان بدید که یکی که پاهاش قطع شده پادراورده باشه

این خرافات و معجزات تا قبل از نگاتیو فیلم برداری قابل قبول بود ولی الان ما در قرن 21 زندگی می کنیم دست بردارید از این چرندیات

شما واکسن فلج اطفال می زنید و همه دنیا هم می زنند چون حقیقت داره اگر این امم رضا هم خالی بندی بیش نبود برای کاسبان دین نیاز به تبلیغ نداشته از کل دنیا میومدند 

سلام در مورد شفاعت و این چیزا پدرِ من 50-40 سال پیش یه بیماری تو بندرعباس براشون پیش میاد که تحتِ یه مکانیزمی و خوابی که امام هشتم رو در رویا میبینن دوباره حال شون خوب میشه و این ماجرا رو برای من مستقیماً تعریف کردن و منم طبیعتاً باور میکنم ،،،

یا مثلاً در مورد سالم موندنِ بدن بعد از کفن و دفن هم واسه حسین تعریف کردم اتفاقاً ،،، ما یه همسایه ی خانومِ خیلی خوبی داشتیم فوت کرد مامانم میگه همیشه مقنعه سفید داشت کلیپس میزد اخلاقِ خوبی داشت ،،،

میگن آدمِ خیلی خوبی بوده چند وقت پیش اومده بودن قبرِ بقلی شون یکی دیگه از فامیلامون رو دفن کنن موقع تشییعِ پیکر حاضرین فهمیده بودن پیکرِ این خانوم بعد از گذرِ 20-15 سال از زمانِ فوتشون هنوز که هنوزه بدنشون کاملاً سالم و پاک و تمیز هست ،،، و این ماجرا رو پیارسال همه فامیل مون و از جمله هر دوی پدر و مادرم هم به چشم شون دیده بودن ،،،،

پس خوبی و انسانیت و ایمان صددرصد نتیجه ی ملموسی خواهد داشت ،،، اینجوریام نیست که بی تأثیر باشه ،،،

در کل میخوام اینو بگم اگه ماها ندیدیم و نمیدونم دلیل بر این نیست که نباشه و نمیشه ،،،

فوقش علل و لوازمی داره که باید همه چی اوکی بشه بعد نتیجه رو بده

یه ماشین زمانی روشن میشه و به کمالِ خودش میرسه که شمع و ECU و استارت و اتومات و واترپمپ و خلاصه همه چیش همزمان با همدیگه سالم باشه و در نهایت به نتیجه ی مطلوب برسه ،،،

ما آدمام باید بگردیم ببینیم اشکالِ کارمون کجاست که دعاهامون مستجاب نمیشه !

به دختر خوب 

عزیز دلم زیارتت قبول باشه ان شاءالله به زودی محقق میشه ...بازم ممنون 

به کاربر حسین 

شما به نظرم اگر به حال خودتون و اعتقادات تون گریه کنید بهتره ...ولی فقط یه توصیه خواهرانه اینکه سعی کنید اگر حتی اعتقادی ام ندارید لطفا اینقدر تلخ و با گمان و ذهنیت منفی به زبونش نیارید ...حس میکنم ته قلب تون و افکارتون کاملا متضاد این چیزی هست که نوشتید ولی فقط بابت نرسیدن های پی در پی و راههای بن بستی که در زندگی تون  اتفاق افتاده که به قول جناب امیر رضا باید اشکال کارمونو جای دیگه بگردیم که چرا نمیشه؟ و چرا نمیرسیم ؟ باعث شده چنین افکار آنی براتون ایجاد بشه ...

ولی این جور مواقع حسن ظن و گمان نیک داشته باشید و سکوت کنید .چرا که نهایت این حسن ظن به خداوند بر میگرده .

ان شاءالله موفق و سربلند و عاقبت بخیر  باشید برادر خوبم 

سلام مهشیدجان ممنونم ان شاء الله قسمت شمابشه حسین آقااعتقادات زیرصفره خیلی ناامیدی نمیدونم چرا

پسر ۲۸ ساله اگه عاشق بشه دیگه نمیاد تو‌وبلاگ بنویسه پای من عاشق شدم حالا چیکار کنم.... اگه اینکارو کنه یا واقعا بی دست و پاست...یا خیلی شرایط خاصی داره.

این به این معنا نیست که آدمها تو این سن عاشق نمیشن دیگه