سلام

من سر یه اتفاقی که به شدت توی زندگی و روحیه م تاثیر گذاشت، یه جورایی از خدا چیزی رو خواستم که اگه قراره اتفاق بیافته برام مقدماتش رو فراهم کنه. و مقدماتش نسبتا فراهم شد، اما گذشت و این اتفاق نیفتاد. (یه مقداری مبهم میگم. دوست ندارم قضیه زیاد بازتر بشه)، تلاش هایی که من چند سال کردم هم بماند. من از خدا خواستم و امام حسین علیه السلام رو هم حتی با تمام وجود واسطه قرار دادم. نتیجه ش رو هم تا حدودی متوجه شدم.

با خودم فکر کردم، با این که خواستم، اما ‌...، باز هم اون رو گردن خدا و امام حسین (ع) نندارم. ولی چیکار کنم؟

بازم دلم با امام حسین علیه السلام هنوز نتونسته صاف بشه. چطوری صاف بشه؟، خوب می تونست کاری کنه که این اتفاق نیافته. کمتر رنج بکشم. اما تحمل این رنج لازمه ی قدرتمندتر شدن من بود. به شدت توی این تناقض های ذهنی دارم غرق میشم...، چیکار کنم تا سر دلخوری ای که یه بخش مهم از زندگیمه، با امام حسین آشتی کنم؟...

پیشنهاد:

چرا خدا فقط هوای پولدارها رو داره؟

وقتی خدا هم نمیخواد خوشبخت بشی

خدا بر اساس چه معیارهایی نعمت ها رو تقسیم کرده

چرا خدا ما رو از همه آرزوهامون محروم کرده؟

چرا خدا کمکم نمیکنه ازدواج کنم؟

چرا خداوند بعضی آدمها را مادر زادی دوست نداره؟

خدا کجایی؟ این سوال منو له کرده ...

خدایا... یه دنیا دل گرفته ام

چی کار کنم خدا من و خانوادم را ببینه ؟

هیچ وقت از خدا نا امید نشید

چرا خدا یه کاری برای ما نمیکنه

صدامو داری خدا جونم؟

دلم از خدا شکسته

خدا کجاست که صدامو نمی شنوه؟

چرا خدا همش میگه نه ؟

چرا هر چی میگم خدا گوش نمیده ؟

خدا منو دوست داره یا نه؟

از خدا دلگیرم ... چرا جوابمو نمیده ؟

خدا واقعا از خلقت من چه هدفی داشته؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
ماه محرم (۱۱ مطلب مشابه)