سلام به همه دوستان عزیز

22 سالمه ، مدت چند سال با نامزدم زیر نظر خانواده ها یه ارتباط محدود داشتم ، چون ما بشدت رو رابطه پافشاری کردیم و هم رو دوست داشتیم و منتظر درست شدن کار و سربازی موندیم و بالاخره یه ماه پیش اوضاع درس شد و  عشق مون ثمر گرفت و عقد کردیم.

خدا رو شکر نامزدم از هر لحاظی پسر فوق العاده اییه و تو این چند سال به این موصوع ایمان آوردم، اما این سال آخر مشکلات زیادی پیش اومد که مقصر اطرافیان بودن که باعث شد ما یه کم از هم دلخور و دور شیم و حتی تا پای تموم کردن رابطه هم البته از طرف من رفتیم که به اصرار ایشون و عشق خودم برگشتم و این دوره زمانی خواستگارای زیادی داشتم که توی اون اوضاع خراب ذهنم رو به هم ریخته کرد.

بعد این جریان سریعا عقد کردیم، بعد عقد همه چی خوب شد و اون دلخوری ها رفع شد، رابطه مون شکل درستی گرفت و همه هم میگن که نامزدم واقعا پسر خوب و معقولیه و خدا رو شکر میکنم اما نمیدونم چرا اگه تاثیر اون موضوعات اخیر یا آدم های اطرافم و خواستگارهای که داشتم یا شکی که میگن همه کسانی که تازه ازدواج میکنن دارن.

حس میکنم خیلی زود ازدواج کردم و گاها پشیمون میشم و حسرت میخورم که مجردی نکردم. به نطر شما چیکار کنم این حس رفع شه و اینکه لطف کنین تجربیات تون رو بگین و اینکه این حس به مرور رفع میشه؟ چون من زندگیم و و همسرم و دوست دارم و اینم میدونم هیچکس نمیتونست جای همسرم رو برام بگیره .

ما از سن پایین با هم بودیم و خیلی برای این رابطه سختی کشیدیم و صبوری کردیم و نفر اول زندگی هم بودیم اما نمیفهمم دلیل این شک و تردیدها چیه و این خیلی آزارم میده. 

پیشاپیش ممنون از نظرات تون


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه) روابط عاطفی در دوران عقد (۷۴ مطلب مشابه) ازدواج در سن پایین (۱۹ مطلب مشابه)