خانواده برتر

سلام.خانومی2* ساله ام.در سن کم  به عقد آقایی در آمده ام که قبلا با دختر عموش نامزد بود  و در دوران عقد جدا شدن و بنده با اطلاع کامل  این موضوع رو قبول کردم.بعد7سال  عروسیمون و سقط دوقلوهام صاحب فرزند شدم. در حال حاضر  همسرم شغل مناسبی برای ادامه زندگی نداره و تلاشی جهت بهبودی اوضاع نمیکنه.از زمان عقدم تا الان کلی بی احترامی بی دلیل از خونوادش  و خواهرهای....دیدم.تهمتهای زیادی شنیدم. آوارگی زیاد کشیدم.جتی راضی به کارتن خابی شده بودم.الانم در نزدیکیه خونواده همسرم زندگی می کنیم و کمترین محبتی به من و بچم و حتی پسرشون ندارن.با ما یکسال قهرن.حتی یکبار تصمیم به جدایی گرفتم که اون موقع هنوز عروسی نکرده بودیم.رابطه زناشویی ما از زمان بارداریم تا الان که بچم یک سال و نیمش  هست کاملا قطع شده.دلیل حفظ زندگیم فقط حمایت و محبت همسرم بود که متاسفانه اونم یکباره تغییر وضعیت داد.حس خوبی ندارم.دلم ازش سرد شده و تنها دلیل ادامه دادنم فرزندم هست.مدتی با یک آقا که از دوستان خونوادگی ما هستن دردو دل میکنم و هیچ رابطه ای دیگه ای بین ما نیست.فقط تلفنی و در حد دردو دل.خیلی نصیحتم میکنه.چند بار تصمیم به قطع ارتباط با اون آقا رو گرفتم اما بهم وابسته شده از طرفی هم خودم خیلی تنهام.تو شهر دور از خونوادمم و تنها تفریحم قدم زدن در بازاره.اونم  نه به صورت هر روز.به خدا و روز معاد مقیدم  و شکر خدا خطایی هم نکردم.اما عذاب وجدان دارم و شوهرم و بی مهری که نسبت ب من داره رو عامل این رفتارم می دونم.از نظر زیبایی بی نطیرم و تحصیلاتم عالیه.به خاطر بچم و شرایط سخت استخدامی  نمیتونم سرگار برم.برای باشگاه هم پول ندارم که روحیه ام  خوب بشه.از زندگی خسته ام.من چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حتی گاهی پول نون نداریم.

من فکر میکنم اقایون بیشتر دوس دارن همسرانشون بهشون وفاداری کامل داشته باشن

نه وفاداری که توی رو وفا دار باشن و اقا که پیششون نبود خیانت کنن (حتی توی افکارشون)

نکته بعدی اینه که اقایون دوس دارن همسراشون فقط برای اونا ارایش انچنانی کنن  نه اینکه تو خیابون میرن انچنان تیپ بزنن که چشم هر بیننده ای بهشون جذب بشه

اقایون دوس دارن همسراشون از هر لحاظ محکم و استوار باشن و بتون مسولیت قبول کنن

مثلا من دوس دارم همسرم بتونه بهترین رانندگی رو داشته باشه 

یا حتی بتونه خرید منزل رو تنهایی انجام بده 

یا حتی از عهده کارهای بانکی همسرش بر بیاد

در عوض خانومها دوس دارن همسرشن جوهر کار در وجودشون باشه و بتونن از عهده مخارج خونه بر بیان

خانومها دوس دارن همسرشون از هر لحاظ تک باشه از تیپ و قیافه و قد و قامت و خوش پوشی و علل خصوص اخلاق و مهربونی و با نمک بودن

یه نکته یادم اومد این بود یکی از دخترای فامیل بعد اینکه خواستگار براش اومده بود و اون بعد صحبت کردن ردش کرده بود و علتش رو که جویا شدیم گفت که:

خیلی لوس بود

یا یکی از خواستگارهای دیگش گفته بود من نه  میتونم ادامه تحصیل بدم نه میتونم شغلم رو عوض کنم اونم بیچاره رد شد چون گفت این اقا ضعیفه و اراده نداره که بتونه کاری رو انجام بده

 "بنام خدا"

بنظرم اول که ایمان وعقیده مهمترین و پررنگ ترین چیز در زندگی مشترک هستش با ایمان بودن وانجام کارهای خوب وانجام ندادن کارهای بدش رو که همه بلدن ولی  چیزی که میخوام اشاره کنم ایمانی هستش که افراط وتفریط نداشته باشه یعنی در زندگی خوبه از همه ی اختیارات و خوش گذرونی وهرچی که دین جایز دونسته رو انجام بدیم وبهره ببریم ولی تاحدی که از خط قرمز ها که حرام خداوند هستش عبورنکنیم ... مثلا یکی هستش که فقط لباسای رنگ مات وتیره رو میپوشه ومیگه دین گفته سنگین وباحیا باشین ؛ اینا هیچ ربطی نداره مگه دین گفته انقده از رنگای تیره وتار ومات استفاده کنین تا افسرده شین؟ از یه طرفم بعضیا ادعای مسلمونیشون میشه ولی برعکس تفریط دارن تو این زمینه مثلا دوستشون میاد دم در میره در باز میکنه و تا ساعتها با یه رکابی درخونه مشغول صحبت کردن با دوستش هستش واگه بهش تذکر بدنم میگه: ای بابا سخت نگیر آخوند بازی درنیار ! ومیخوان با همین جمله فعل حرامشونو توجیه کنن اینا هم تو ایمان از این ور بوم میفتن

___________

یه مسئله ای که میخواستم بهش اشاره کنم همیشه ؛با یه مثالش مواجه شدم که خیلی به نظرم جالب اومد براتون تعریف میکنم : یه وقتی خانمی تعریف میکرد که شوهر من بهم گفته وقتی فلان خانم رو با فلان مدل صحبت یا فلان طرز پوشش میبینم ، میل بهش پیدا میکنم ناخودآگاه و دوس داشتنی میشه برام؛ ولی من دوس ندارم این اتفاق بیفته تو که زن منی ازت میخوام بری ویه راهکار براش پیدا کنی تا همین طور مثل سابق به زندگی خوبمون ادامه بدیم باهم" "

به همین سادگی شوهر اون خانم اینو بهش گفته بود و خواسته بود مثل دوتا دوست بهم دیگه کمک کنن ! بعضی از اقایون دیدیم دیگه تو این موقعیتها یا نق نقو وبهونه گیر میشن و به هر دلیلی از زنشون بهونه های عجیب غریب میگیرن بدون اینکه صحبتی کرده باشن وخانمشون باخبرشده باشه از حالش یا از اون اضافه کاریای بانمک میرن و دیر میان خونه وزودم در میرن ویا های دیگه ...البته اینجا همش به این اقا هم برنمیگرده چون اگر این پذیرش رو درهمسرش نمیدید واون رو به عنوان یک دوست وحامی خودش قبول نداشت هرگز چنین کاری رو نمیکرد بنظرم ریسک بزرگیه چون بعضی خانما یعنی اکثرا در چنین مواقعی جیغ بنفش میکشن ؛بی جنبه بازی درمیارن ؛تومنو دوس نداری ؛ راستشو بگو از کی چشت پی اون بوده ؟؟ توقلبت اون بیشتر جا باز کرده وگریه وگریه واخرشم بد وبیراه و یه چمدون اضطراری هم دارن معمولا که برای چنین مواقعی از قبل تهیه گردیده گویا و پر از لباس و وسایل آماده  (تو سریالا هم خیلی میبینیم ) و تا تقی به توق میخوره من میرم خونه مامان جونم اینا وقهــــــــــــر... با اینکه اصلا تو اسلام نیومده که زن میتونه قهر کنه بره خونه مامان جونش اینا!!!

ولی این خانمی که قضیه ش براتون تعریف کردم الحمداله خیلی راحت راهنمایی شد وهمچنین خواست ها ونخواسته ها رو گفتن باشوهرش ودارن زندگیشونو باعشق ادامه میدن..گاهی وقتا ذائقه ها بعد 5 سال 10 سال زندگی مشترک تغییر میکنه ؛ ذائقه هایی که از اول بسم الله وشروع زندگی هم ممکنه در موردش صحبت کرده باشن زن وشوهر وبه نتیجه وتفاهم یکسانی هم رسیده باشن ولی هیچ اشکالی نداره که بعد از چن سال زندگی دوباره بشینن واز ذائقه های جدیدشون حرف بزنن و از هم تنوع در رابطه مدل صحبت پوشش برنامه ریزی ها و... بخوان ؛ (البته توجه داشته باشید که ذائقه اگر بخوادتغییر کنه خیلی راحت تره تا عقاید وباورهای مشترک که برسرش پیمان بسته شده اونم بعد10 سال زندگی وعقاید خیلی سخت پیش میاد دوطرف حاضربشن تغییر بدن وهردو برسرش به یه نتیجه یکسانی برسن مگر اینکه یک اتفاق وحادثه مشترکی برای هردوشون بوجود بیاد در زندگی که بواسطه اون باور وطرز نگاهشون به اطراف تغییر کنه !!!!)

__________

مسئله بعد اعتماد : بعضی زن وشوهرا هرچیزیو راجب همسرشون از هرکی قبول وسریع باور میکنن ؛بدون اینکه بخوان دلیل وریشه حرف طرف رو پیدا کرده باشن که آیا صحیح میگه از روحسودی ویا غلط میگه ، اینا رو مثل موج منفی جمع میکنن وبدتر نمیشینن باهمسرشون صحبت کنن و میشینن دائم خیالبافی میکنن و هی از همسرشون غول بزرگتر وبزرگتری میسازن پیش خودشون وتا برحسب اتفاق با یه تغییری از طرف همسرشون روبرو شدن که باب میلشون نبود ،سریعا جبهه میگیرن ومیزنن زیر همه چیز ومیگن حالا شناختمت!!! وبعضی وقتا چقدر ساده وراحت تو این زمینه ها سو تفاهم وشک وشبهه پیش میادیا گاهی وقتا طرف یه حرفی میزنه ؛ این یکی برداشت بد میکنه وتو دلش نگه میداره وهیچم نمیپرسه با فلان رفتارت دیروز یا امروز مثلا من فلان برداشت روکردم آیا این منظورت بوده ویا برداشت من درسته از حرفات یا خیر؟ ولی متاسفانه این حرفا رو نمیزنن ولی یهویی یه جایی عینهودیگ  زودپز بخار از کله شون بلند میشه وشروع میکنن به دعوا وبگو مگو...

که اینم راه حلش در مرحله اول صداقته! وقتی که ادم مطمئن هستش واین اطمینان خاطر رو از شریک زندگیش داره که هرحرفی بخواد تحویلش بگیره خود حقیقت محض هستش ؛ راحتم اعتماد میکنه واز شک وهزارفکر وخیال ناجور ودغدغه ذهنی هم راحت میشه و همیشه ارامش درزندگیش جریان داره!

_______________

غرور: یه نوع غرور که همون غروری هستش که مانند کبر حسد و.. همه میشناسیم یه نوع غرور دیگه هم غروری هستش که غرور مردونه اصطلاحا ازش یاد میکنن و درتمام مردها وجود داره...من بعنوان یک زن تصور میکنم که وقتی بحثی پیش میاد سرموضوعی باید زن کوتاه بیاد چون در میان بحث ها کسی که کوتاه میاد ؛غرورشو میشکنه؛ ممکنه مرد غرورش بشکنه ممکنه زن وخلاصه یکی از این دو کوتاه بیان وقائله ختم بخیر  شه ؛ولی چه بهتره که زن کوتاه بیاد چون اگه مرد کوتاه بیاد علاوه برغرور اولیش؛ غرور مردونه ش هم خدشه دار میشه چیزی که خداوند در ذات یک مرد قرار داده وممکنه به طبع اون کوتاه اومدن یه جور تلاطم روحی پیداکنه وخلا رو در وجودش حس کنه بواسطه شکسته شدن غرور مردونش حس اقتدار وابهت حس قدرت وبرتری ودر همه ی این زمینه ها بعد احساس کمبود وکاستی حاصل بشه در صورتی که برای یک زن ممکنه هرگزچنین اتفاقی نیفته!بهر حال این نظر شخصیم بود ممکنه یکی مخالف باشه یکی هم پیداشه که موافق باشه ولی من چون مردَم روپذیرفتم باتمام خصوصیات خوب وعالیش دوس دارم این اتفاق اینطوری تو زندگیم بیفته وکاملا غرور مردونش روهم میپذیرم! ونه تنها آزار دهنده نیس بلکه خیلی هم خوشاینده .

_____________

آزادی وروابط ها: بشدت جز یکی از خصوصیت های خوب مردونه می بینم اگر مرد من بخواد هفته ای یک بار  بفرض مثال با دوستا ورفقاش بره کوه دورهمی فوتبال و...(نقطه چین یعنی هرجای حال خوب کن وباصفایی که دوس داره فکر بد نکنین یه وقت ) چون بعضی اقایون واقعا بعد ازدواج از دوران مجردی وحال کردنا با رفقای صمیمیشون جدا ودور میشن وانگار خودشون رو اسیر قفس کردن موبایلاشون چک میشه مخصوصا اگه زنگ بخوره و بخوان برن تو حیاط صحبت کنن حالا از قضا یه حرف خصوصی با مامانشم داشته باشه وااااای دیگه تموم ! فاآآآآآآجعه من َالتلفات...تمام حقا ازشون صلب میشه انگار نه پسری بوده تا قبل این؛ نه مادری ؛نه خانواده ای نه دوستی نه ..اصلا هرگزنبود آشنایی!! زن باید جوش دهنده ارتباط مرد با خانواده واقوامش باشه حتی ارتباطای آسیب دیده ای که بواسطه مشغلات کاری ویا خدایی نکرده کدورت بوجود اومده باشه.. وخلاصه جز خصوصیات بد مرد میدونم که حتی یک کمد خصوصی واسه خودش تو خونش نتونه داشته باشه !

درکل هیچ چیز مثل باصداقت بی رقابت صحبت کردن در زندگی بین دوطرف نیست!

بله خواهش میکنم- نصیب بود دیگه! شوخی کردم اینوعمدا نسبت به آدمایی گفتم که همیشه تا میگی تعریف کن میگن نصیب بود , باخودم میگم خدایا این کلمه نصیب وقسمت رو از مردم ما نگیر وگرنه دیگه چی دارن بگن؟؟ والا.. 

ما بواسطه شخص خیرخواه و بزرگواری که بین جفت خانواده هامون قابل احترام واعتماد بود به هم دیگه معرفی شدیم ودرواقع ایشون برامون واسطه خیرو سعادت شدن .

سلام ؛

به آقا مهدی : ممنون به نکاتی که اشاره کردید

به کوش طلا : از توام عزیزم ممنونم به مهمترین رکن زندگی اشاره کردی بله خانوما دوس دارن شوهرشون قوی ( از لحاظ قدرت تصمیم گیری و اخذ سیاست ، مستقل ، و ...)

به بانو : بانو جان دست مریضا به نکات خیلی ظریفی اشاره کردی احسنت به این فهم و درکت انشاالله همه پسران و دختران مجرد و زوج های متاهل این سایت با درک و به کارگیری صحبت های خوب و مثبت ما بتونند به معنای واقعی زوجی خوشبخت باشند و زندگی رضایتمندانه داشته باشند!

من چند روز تو وبلاگ عقبم:))

من فقط بعدش رو حوصله دارم بگم:

حلال و حروم براش مهم باشه.خصوصا پولش حلال باشه.مثل این قنادی ها که جعبه ی شیرینی رو جدا وزن می کنن.

خانواده ی خوب و آرومی داشته باشن.همه با هم دوست باشن

نسبت به خانواده م خوشبین باشه و سعی کنه زود با بقیه ارتباط برقرار کنه.

دنبال دردسر نگرده

نرم باشه .عصبانی میشم عصبانی نشه.

منطقی باشه و قدرت بحث کردن داشته باشه.دوست دارم این قدر منطق داشته باشه که در مقابلش کم بیارم.

راستگو باشه.

کلا درستکار باشه. ازین آدمای مودب هست که بهشون میگن پاستوریزه من خیلییییی دوست دارم.

تمیز باشه.خانواده ش هم تمیز باشن:).

با صدای بلند خمیازه نکشه:))) خیلی بدم میاد

شکمش هم بزرگ نباشه:)) با کچلی مچلی مشکلی نداریم:)