خانواده برتر

اگه خواستگاری که داری فرد معتبریه، آینده تو به خاطر خواهرت خراب نکن!

وقتی می گویین خواهرم حرفاش متناقضه و بهم می گوید:مثلا بعضی موقعها از قبلنا میگه بهم میگه این پس رو تور کردی یا میگه خوب بلدی دل ادما رو ببری . یا رفتارش از قبل با من سرد شده...

به اون آقا بگو نمیتونم باهاتون ازدواج کنم چون یه نفرو میشناسم بهتون علاقه داره و منو رازدار خودش دونسته و حرف دلشو بهم زده. بهش بگو که شما از همه لحاظ تاییدش میکنین و هیچ مشکلی باهاشون نداری, ولی خودش به خانوادش بگه باهم تفاهم ندارید تا پدرتون بهتون سخت نگیرن.
اینجوری شاید این آقا پسر هم بره فکر کنه و به نتیجه برسه کی دوسش داره.
البته من اگه بودم این کارو میکردم. شایدم روش جالبی نباشه

یعنی خواهرت از ۱۳ سالگی عاشق این آقا بوده الان ۱۸ سالست فکر نمیکنی این احساس زودگذره اون نوجوانه فکر نمیکنی مارو مسخره کردی با این سوال ی ذره فکر کن نیاز نبود وقت خودت بگیری و بنویسی این سوالو 

سلام 

خواهرت 17 سالشه

نمیخاستم دست به کیبورد ببرم و چیزی تایپ کنم. از پای سیستم بلند شدم و از اتاق خارج شده بودم.. اما برگشتم راستش دلم نیومد.... میخام بهتون کمک کنم
ببینید شما 22گفتید  سال دارید و اختلاف سنی 4 سال با خواهرتون... یعنی ایشون درحال حاضر 18ساله هستند و از 5 سال پیش یعنی در حدود 12 13 سالگی تخیل این عشق و علاقه به این اقا رو داشته
منم در حدود 12 13 سالگی دنبال عشق بودم و اونو در افراد دور و برم جستجو میکردم... منم تو اون سن تمثال عشق رو در یکی از آشنایان نزدیکم میدیدم... ارتباطات یه نوجوون 13 ساله بسار محدوده و به جمع دوستان همسال و مدرسه و نهایت جمع فامیل و آشنایان میرسه
یه نوجوون 13 ساله بدنبال تمثیل عشق در همین جمع ها هست البته اگر پیدا کنه... که خواهرتون پیدا کرده اما این نمیتونه واقعی باشه
من الان وقتی به احساسات و نحوه تفکرم در اون سالها فکر میکنم میبینم چقدر ناپخته و در بعضی مواقع سطحی بوده..... خب این طبیعیه
آدم همینطور بزرگتر که مییشه.....همینطور که وارد جمع بزرگتری میشه و مسئولیت به عهده میگیره و به قول معروف مراحل زندگی رو پشت سر میذاره پخته تر میشه؛ به بلوغ میرسه و از روی خرد گام بر میداره

باهاش صحبت کنید این چیزایی که گفتم رو براش بازگو کنید اگه خودتون تجربه مشابهی از این دست دارید با اون در میون بگذارید
بهش بگید که این تفکر 5 ساله که در سال ها با اون همراه بوده نمیتونه قابل اعتماد باشه
قابل اعتماد برای درگیر کردن سالهای پایانی عمر برای بنا نهادن سنگ بنای یک زندگی مشترک ........
بهش بگید که این فکر یک فانتزی مینیماله که همه دختر بچه ها دارن..... یه فانتزی مینیمال از جنس سرزمین عجایب آلیس
در این مورد باهاش حرف بزنید... بهش این اطمینان رو بدید که اون فرصت زیادی داره تا اول خودشو بشناسه و به بلوغ فکری برسه و در ثانی با فرد دیگری آشنا بشه
براش توضیح بدید که اون هنوز در ابتدای راهی هست که هر دختری فرصت آشنایی با مردی رو داره.... ایشون دانشگاه رو در پیش دارن

در نهایت بعد همه این حرفا ازش کمک بخاید.... که این مسئله رو حل کنه به کمک شما
اگه خواهرتون با این مسئله کنار نیاد و براش حل نشه سال های باقی مونده زندگی شما به عنوان دو خواهر از زیبایی و ارزش خواهد افتاد.. اینو بهش بگید
و براش توضیح بدید که در درجه اول این خواهرتون هست که برای شما ارزشمنده چون این شمایید که در حال حاضر عضو یه خانواده اید
و اگه با اون اقا ازدواج کنه اما این باعث گسستگی در پیوند بین شما بشه براش بی ارزشه.... چون مرواریدی رو بدست آوردید و گوهری رو از دست دادید
بهش بگید تو فرصت کافی برای شناخت بهتر و واقعی خودت و همچنین دل بستن و عاشقی با مردی که به طور واقعی و از ناخودآگاه و اعماق وجود همیشه به دنبال اون بودی رو داری

بگید اگه با این مسئله کنار نیاد و نتونه اونو برای خودش هضم کنه تحت هر شرایطی پاسختون منفیه
اگر خواهرتون کمی به لحاظ فکری بالغ باشه و رابطه تون با هم به اندازه دوستان صمیمی قابل احترام و اعتماد باشه متوجه این موضوع میشه که برای شما چه ارزشی داره
اسیب کمتری هم ایشون میبینن چون میتونن با این قضیه کنار بیاین هم شما عاقبت بخیر میشد
الان باید بهم دیگه کمک کنید شما به اشیشون کمک کنید که این مسئله رو هضم کنه و ایشون هم به شما

موفق باشید
اگه رابطه تون زیاد خوب نیست مدتی بهش محبت کنید نه اونقد شور که احساس کنه دارید تحقیرش میکنید بعد این حرفا رو بهش بزنید
باید بینتون احترام و اعتماد وجود داشته باشه

اینده خوبی نداری به نظرم جواب منفی بده به مشکل برمیخوری 

اخ اخ مورد ناجوریه یکم...

به نظر من بیاو بهش موقتی جواب رد بده .

به نظرم جواب رد بده 

اصلا پسره از هر لحاظ کامل هم باشه باهاش ازدواج نکن...حرف مردم و یا حرف خواهرت...شک او.حرف درباره ماجرای عشقی و...اینها چیزی نیست آدم عاقل بتونه بیخیالش بشه.

خواهرت تاابد نمیتونه این موضوع روفراموش کنه...بزاراون اول ازدواج کنه

این کارو با خواهرت نکن! این وحشتناک ترین خیانتیه که می تونی بکنی.

منم باهات موافقم سناریوی قشنگیه باید به خواهرش ثابت کنه که اون رو به پسره ترجیح میده و دو روز دیگه که بزرگتر شد دیگه ازش دلخور نیست

چه موقعیت ناجوری😐😐😐😐😐😐😐😐خوبه خواهر من هشت سال از من کوچکتره و تا بخواد به سن ازدواج برسه احتمالا من بچه هم دارم😁😁😁😁😁😁خواهرت اصلا و ابدا نتوانسته اون آقا رو فراموش کنه.اینم که میگه فراموش کردم حرف دلش نیست.اگه میتونی خواهرتو برای همیشه از دست بدی اون آقا رو قبول کن.ببین احتمال داره خواهرت احساس حقارت کنه و فک کنه چیزی از تو کم داشته که تو انتخاب شدی و یا فکر کنه تو با آگاهی از احساس اون برای اون پسر دام پهن کردی تا بهش ضربه بزنی و همین باعث  کینه شه و اگه با اون آقا ازدواج کنی اونوقت سعی کنه یه طوری بهت ضربه بزنه.به هر حال حس حسادت در جنس زن بسیار زیاد وجود داره و بسیارم خطرناکه و وقتی در وجود یه زن بروز پیدا کنه خیلی خواهر و غیر خواهر فرقی نمی‌کنه.تا زمانیکه خواهرت کامل کنار نیومد رو این اقا هیچ حسابی باز نکن.حتی اگه خودتم بتونی از خواهرت بگذری(صد در صد مطمئنم با این ازدواج باعث نفرت خواهرت میشی)خودت همش تو ترس و شک و تردیدها و عذاب وجدان میمونی و نمیتونی اون طور که باید تو زندگیت آرامش داشته باشی.راستی یه نکته ی مهم رو فراموش نکن خواهرت این واقعیت رو پذیرفته که انتخاب اون پسر نیست و با این واقعیت که اون پسر دوستش نداره کنار اومده و اینم که میگه فراموش کردم بیشتر به خاطر حفظ غرورشه و از اون پسر الان انتظاری نداره ولی از شما که خواهر و همرازش بودی انتظار داره درکش کنی انتظار داره براش ارزش قائل‌ شی و اگه تو قبول کنی خواهرتو له میکنی چون پا گذاشتی رو تموم اون سالهایی که خواهرتو دیده بودی احساسشو شنیده بودی پس ازت توقع می‌ره درک کنی و ساده نگذری .در واقع اون پسر در جریان هیچ چیز نبوده نمیدونسته و خواهرت ازش انتظار نداشته و حتی ازش دلخورم نیست اما از شما انتظار داره و جواب مثبت شما به معنی دهن کجی به خواهرته و مطمئنی باش بدجوری آتیش به دلش میزنی.به خصوص که خواهرت خیلی تو سنی نیست که بخواد با منطق پیش بره.راستی احساس خواهرت چهار سال ریشه کن نشده پس اصلا فکر نکن چون خواهرت سنش کم بوده پس عاشقشم جو نوجوانی بوده‌.

 خوبه دستت به کیبورد نمیرفت

اصلااااا اینکارو نکن من که اگر بودم خیلی ناراحت میشدم ایشالا بعدی ها

سلام،این خیلی سنگ دلیه یه لحظه خودتو بذار جای آبجیت،تمام این مدت دید دونه ی یکی بودی حالا هر روز با خواهرش جلو  چششه...من اگه جات بودم این کارو نمی کردم.....هزار تا دلیل میتونی بیاری بگی دوسش ندارم....وای این خیلی بده شاید من میتونم حس آبجیتو درک کنم
چون این اتفاق واسه خودم افتاد....اگه ازدواج کردی باهاش قید خواهرتو بزن.....همین

سلام عزیزم چون مدت طولانیه ک بهش علاقه داره مخصوصا ک فامیله بنظرم یا باید ردش کنی خاستگارت رو یااگه خودت حسی بهش نداری انچنانی، راستش من اگه جای تو بودم فکرکنم ب پسره میگفتم ک با خواهرم ازدواج کنه و میگفتم من حسی بهتون ندارم اما خواهرم خیلی دوستتون داره! بازم نمیدونم چی بگم اما ازدواج نکن باهاش...خواهرت داغون میشه:-( نذار فکرش همش پیش شوهر تو باشه!یا بعد همسرش رو با شوهرت مقایسه کنه....موفق باشی عزیزم 

نکته ی ۱:دختر گل با خودت رو راست باش خودت میگی این پسره تازه باید بره دنبال کار.پس اونقدر هم کیس أکازیونی نیست 

خواهرت درگیر یک حس یک طرفه شده و خام بوده الان فهمیده  اشتباه کرده و دل بسته به خاستگارش حالا شما ول کن قضیه نیستی عجب😕

از مردم نخواه که نقش آدم دو رو رو واسه عزیزترینش،  بازی کنه .واقعا زشت و شرم آوره .

با سلام

پدر و مادر از علاقه خواهرتون به این اقا خبر دارن؟ با پدر و مادر در میان بگذارین. بهترین مشاور شما برای چنین وضعی پدر ودمادرتون هستند.

والا من فکر میکم اول آدم باید خواهریش رو یه جا ثابت کنه بعد انتظار داشته باشه دیگه. شما فقط 22 سالته. بازم موقعیت برات پیش میاد. چه لزومی داره دقیقا به همون پسری بله بدی که میدونی خواهرت 5 سال تو فکرش بوده و با خیال اون رویا پردازی میکرده؟ البته شاید عواطف نوجوونی بوده و بپره از سرش اما این کار شما به نظر من درست نیست. ضمن اینکه خواهرتون اگه هنوز دوستشم داشت هم به خاطر حفظ غرور خودش و هم علاقه به شما الان میگفت دیگه ندارم.

دوم اینکه اومدیم واقعا این علاقه هنوز پابرجا بود، یه مر میتونی قید خواهرت رو بزنی چون میترسی تو هوای شوهرت باشه؟! برای جواب رد دادن همیشه یه راهی هست که قطعا خودتونم میتونید پیداش کنید، مگه اینکه تمایل خودتون به جواب مثبت جلوتون رو گرفته باشه.

ولی بارم ببین اگه واقعا خودتم به پسره علاقه داری و خیلی تاپه برو پیش مشاور و شرایط رو بگو تا اون از زیر زبون خواهرت بکشه بیرون که بالاخره موضوع براش چقدر جدیه و الان حسش چیه؟

به دوستی که گفتن به خاطر خواهرت زندگیت رو خراب نکن:
اولا که ایشون در در مود خواهرش صحبت میکنه نه یه غریبه
دوم اینکه قرار نیست زندگیش خراب بشه، قطعا موقعیت های بعدی بازم تو این سن براش پیش میاد
سوم اینکه چنین ازدواجیه که ممکنه آینده رو براش ناخوشایند کنه
چهارم به نظر من ایشون اگه رازدار دوستشم بود بهتر بود این کارو نمیکرد چه برسه به خواهر

با ساسا موافقم.

سلام

اگه قرار بود فراموشش کنه تو این پنج سال میکرد. ولی نتونسته چرا؟ چون طرف فامیله و هی میدیدتش و ازش خبر داشته و تو ذهنش تازه میشده. حالا فک کن این دیدارا بیشترم بشه و حسادت خواهرانه و حس تنها شدنش با رفتن تو و... هم بهش اضافه شه.

به سوال کننده

ازدواج کن باھاش

سلام.تو شرایط شما بیشتر از هر چیزی رفتار عاقلانه مهمه نه احساسی.بهتره تصمیمی بگیرید،کاری رو بکنید که بعدا ایکاش و اما و اگری ازش بیرون نیاد.راهنماییهای دوستان خوب بود ولی بیشتر از روی احساسات و اینکه خواهرت ناراحت نشه و... بود.من با نظر ساسا و javad موافقم.این کار اسمش گول زدن نیست!با اینکار بالاخره تا حدی دستتون میاد که ولقعا حرف دل خواهرتون و خواسته خواهرتون چیه!روحیه ها همه مثل هم نیست!یکی مثل من واسه خوشبختی و خوشحالی خواهرم و خانوادم حاضرم از چیزی که شدیدا دوستش دارم هم بگذرم! الآن هم خدا رو شکر خواهرتون خواستگار خوب دارن که ادعا میکنن بهشون علاقه دارن خب شاید واقعا ایشونو بیشتر از فرد قبلی دوست داشته باشن!

ممنون بابت راهنماییهای ارزشمندتون

سلام

به خواهرت بگو یکم مواظب چشماش باشه

خودتو بذار جای خواهرت ببین چ حسی داره؟ باور کن حتی اگ دیگه علاقه ای هم نداشته باشه به اون اقا، بازم این قضیه براش سنگینه یادش نمیره هیچوقت...رد کن بره

خودتو بذار جای خواهرت ببین چ حسی داره؟ باور کن حتی اگ دیگه علاقه ای هم نداشته باشه به اون اقا، بازم این قضیه براش سنگینه یادش نمیره هیچوقت...رد کن بره

هیچوقت به پسره نگو که خواهرم دوستت داشته اینطوری خودتو و خانوادتو کوچیک میکنی.

وجدانن نظر ساسا خوبه . برو یع همجین سناریویی اجرا کن . 

خدا رحم کنه ، با از این بچه بازیای دخترونه پیش میاد :"(

اگه واقعا خواهرتو دوست داری از ته دلت و واقعی نه دورویی ها واقعی بگو:
خواهر جونم خیلی دوست دارم و اصلا نمیتونم بخاطر خودم ناراحتی تو رو ببینم برای همین این تصمیم رو میذارم به عهده تو، هر چی تو بگی همون میشه اگه بگی نه، نه میگم اصلا هم ناراحت نمیشم بهش فرصت بده
اینطوری اگه خواهرت دوست داشته باشه میگه بله رو بگو تو هم عذاب وجدان نمیگیری چون تصمیمو خواهرت گرفته

به نظرم خواهرت نتونسته هنوز اون آقارو فراموش کنه و بخاطر اینکه اون آقا به شما علاقه داره و به خواستگاریتون اومده فکر میکنه شمام دوسش دارین و نمیخواد دو دلتون کنه تا احساس عذاب وجدان داشته باشین ولی هنوز اونو دوست داره به نظرم ردش کن ارزش نداره بخاطر یه پسر رابطتون خراب شه شما دوتا خواهرین مطمئنا موقعیت های بهتر از این هم واست پیدا میشه اگه خوشحالی خواهرت واست مهمه ردش کن پسررو چون واقعا زجر آوره کسی که دوسش داریو کنار خواهرت ببینی ولی چیزی نگی اونم بخاطر اینکه شما ناراحت نشین ردش کن وگرنه ضربه بدی به خواهرت میخوره و رابطتون از اینیم که هست سردتر میشه تا میرسه به قطع رابطه

اینطور که مشخصه پس توام این پسرو دوست داشتی که میخوای باهاش ازدواج کنی منتها به خواهرت نگفته بودی که توام پسره رو میخوای.حالا از قضا اون اومده خواستگاری تو.و توام فقط به فکر عشق و حال خودتی.

سلام عزیزم این موقعیت سختی داره با توجه به اینکه شما از علاقه ی خواهرتون به اون آقا باخبر بودید نباید به هیچ عنوان با ایشون ازدواج کنید خواهرتون کم سن و ساله ممکنه از رو بچگی کاری کنه که زندگی برای همه ی شما جهنم بشه یا از روی بی علاقگی با اولین خواستگارش ازدواج میکنه وبا شکستش در ازدواج  همیشه شمارو مقصر میدونه و ازت کینه به دل میگیره یا با دیدن هر روزه ی خواستگار شما به عنوان همسرتان داغ دلش تازه میشه وبا افکار بچگونش ابروتون رو میبره و زندگیتان رو خراب میکنه اصلا به صلاح نیست ازدواجتون حالا خود دانی

ممنون بخاطر راهنماییاتون

نمیدونم چرا هیچ کس به اون پسر بدبخت فکر نمیکنه 

من هنوز دارم حساب میکنم ؛

 

18 = 4 - 22

13 = 5 - 18

 

:/

 

 

به سعید کرمی

واقعا نمیدونم چی باید گفت!

بایک مشاور هم صحبت کن عجولانه تصمیم نگیر بشین با خواهرت رک حرفاتو بزن ببین واقعااا ته دلش چه خبره ؟؟؟ 

خواهرت صددرصد دروغ میگه که براش دیگه مهم نیست. اون الان یه احساس تحقیر هم میکنه. احساس میکنه زشته احساس میکنه پسندیده نشده اعتماد به نفسش میاد پائین. شما هم ظاهرا میخواهی یه راهی پیدا کنی تا از عذاب وجدان بله گفتن خلاص بشی. شما اگه بله رو بگی خواهرت اسیب میبینه و احتمالا رابطه تون سرد میشه. اگر هم جوابت منفی باشه و پسره هم کیس خوبی باشه ممکنه بعدا تو شاکی خواهرت باشی. 

سلام دوست عزیز . 

خانومی بنظر من رد کردن خواستگارتون که میگن از هر لحاظ ایده آله اشتباهه..عجولانه تصمیم نگیرید

ولی بنظر من حتما یه جوری واسطه ی ازدواج اون پسر با خواهرتون بشین

هر دو باهاش ازدواج کنید خیلیم خوبه که دور همی هستین همیشه😁😃

سلام میخواستم بدونم شما شغل مناسبی دارید که توقع شغل از بنده خدا دارید ؟؟