سلام دوستان
پسری 19 ساله ام، در فاصله کمتر از یک سال اخیر اتفاقاتی افتاد که زندگیم رو کاملا عوض کرد.
مادرم فوت کرد و این اتفاق باعث شد من که کاملا وابسته بودم، خیلی از لحاظ روحی و روانی قدرتمند و مستقل بشم، اما پس از این که پدرم (تا آخر عمر دوست ندارم هیچ وقت حتی کلمه ی "پدر" رو به زبون بیارم) دوباره ازدواج کرد و من و خواهرم رو کاملا رها کرد (و الان با یکی از اقوام زندگی میکنیم)، کمی افسرده شدم و باعث شد که از کاراییم کم بشه و دیگه نتونم مثل سابق نه درس، نه کار، نه ورزش رو با شدت قبل ادامه بدم، و این اتفاق در حدی بود که منی که ترم پیش معدلم 20 بود این ترم 2 ساعت هم درس نخوندم، چاق شدم، و کار رو هم رها کردم.
مشاور بهم پییشنهاد داد که شرایط رو تحمل کنم و همه چیز رو بپذیرم و لازم نیست کاری برای بهتر شدن وضعیتم کنم و حتی اگه ناراحت هستم به خودم بیشتر استراحت بدم و تا الان فقط دارم استراحت میکنم و با سختی و غم ثانیه های طولانی زندگیم رو بی ثمر سپری میکنم.
در واقع وقتی پدر و مادر داشتم هرگز محبت شون رو نچشیدم اما الان حتی دلم برای دعواهای هر روزی که توی خونه داشتیم تنگ شده.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۴۵۸ مطلب مشابه)