سلام
خواهری دارم که حدود به تازگی با پسری آشنا شده، پسر چند سالی کوچیکتره از خواهرم هست. در ابتدای آشنایی شون پسره سن واقعیش رو به خواهرم نگفته بود، میگفت نخواستم از دستت بدم سر مسئله سن، با صحبت هایی که روانشناسان معروف در مورد سن مطرح کردن اختلافی سر سن چه از لحاظ سن تقویمی یا روانی ندارن.
خاله پسره با خواهرم در مورد ازدواج صحبت کرده بود که کمک شون میکنه، فقط کافیه مادر پسره راضی بشه، یه مدت که از رابطه شون گذشت پسر این طور که خودش میگفت با خونوادش مطرح کرده قضیه رو و مادر پسر سر سن مخالفت کرده، از اون جایی هم که تک پسر هستن و خواهرانی هم دارن، مخالفت مادر به خاطر تک پسر بودنش بدتر بوده.
پسره با این وجود صلاح رو بر قطع ارتباط دونست، جوری رفتار کرد که خواهرم از ازدواج و رابطه باهاش قطع امید کرد، مثلا میگفت منو ببخش خودت رو به خاطر من اذیت نکن، من ارزش ندارم به خاطرم گریه کنی و خودت رو عذاب بدی، بهتر از من خیلی برات هست و در آخر هم آرزوی خوشبختی ... .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج با پسر کوچکتر از خود (۲۰ مطلب مشابه) قول و قرار ازدواج در آینده (۱۰ مطلب مشابه) عواقب ازدواج بر پایه دوستی (۲۱ مطلب مشابه) مضرات دوستی با جنس مخالف (۳۶ مطلب مشابه)