سلام

من 24 سالمه و 4 ماهه که عقد کردم. من تحصیلات دانشگاهی دارم. تو خانواده و فامیل و آشنا همیشه همه قبولم داشتن. حتی با توجه به تخصصی بودن رشته تحصیلیم و کم کار کردن خانوم ها در اون حیطه، من یه مدت یه جا مشغول بودم و رفتار اجتماعی نسبتا مورد قبولی دارم. به خاطر مطالعه زیاد هم ،اطلاعات عمومی خوبی دارم.حتی تو ورزشی مثل فوتبال که خانوم ها زیاد دل خوشی ازش ندارن. هدف تعریف از خودم نبود.هدف سوال پایین بود.

اما بعد از ازدواجم همسرم تموم افکار من، رفتار من رو تو خونه خودشون ، تو خونه خودمون، تو خرید تو مهمونی و هر جا دیگه را کنترل میکنه. و من الان به مرحله ای رسیدم که میترسم حرف بزنم.

هفته پیش مهمونی بودیم خونه ی یکی از اقوامش، اخر شب بهم گفت چقدر همه از رفتار من خوششون اومده و چقدر به داشتن من افتخار میکنه. من اولش خوشحال شدم ولی بعدش حالم از خودم بهم خورد.

چون مثل یه ادم اهنی رفتار کرده بودم،ساکت نشسته بودم سر جام، لبخند ملیح زده بودم ، تو شستن ظرف ها کمک کرده بودم و در اخر تشکر از همه.

من دیگه هیچ اعتماد به نفسی ندارم.با اینکه محبت زیادی بهم میکنه ولی انگار خود من را دوست نداره. دوست داره یه ادم دیگه از شخصیت من بسازه. چیکار کنم.؟؟

چطور بهش بگم چقدر اذیت میشم...


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)