خانواده برتر

اهدافش از زندگی چیه؟ برای چی ارزش قائله؟ طرز صحبت کردنش چطوریه؟ بنظرتون مغزش بستست یا خیلی فکر بازی داره؟ صرف دیپلمه بودن اون و لیسانس شما نمیشه قضاوت کنم و بگم از لحاظ عقلی و درک متقابل بهم میخورین یا نه. این فاکتور اهمیت بالایی داره ولی به احتمال زیاد آشنایی شما دوتا برای پی بردن به این موضوع کافی نیست. چقدر با هم در ارتباط بودین تا الان؟ چجور ارتباطی بوده؟

سلام

سلام،من فکر کنم شما رو شناختم البته از روی پست های قبلیتون با نام مستعار دختر .....

عزیرم تحصیلات هیچ ربطی به درک و شعور طرف نداره.یکی از آشناهای ما لیسانس داره ولی اصلا شعور نداره برعکس یکیم هست سیکله ولی خیلی باشعوره.بذار بیان واسه صحبت باهاش حرف بزن ببین چجوریه.خوشت نیومد جواب منفیتو بده.انشاالله موفق و خوشبخت باشی گلم.

سلام عزیز دلم.همیشه گفتم، بازم میگم، اکثر ما با توجه به دغدغه ها و معیارهای درونی خودمون جواب میدیم، اما در نهایت تصمیم گیرنده ی نهایی شمایید.خب خیلی ارزشمنده که وضعیت مالی طرف مقابل برای شما مهم نیست و ملاک شما شخصیت و شعور ایشونه، ولی خب سطح شعور و شخصیت انسانها به هیچ عنوان ربطی به میزان تحصیلات و وضعیت مالی اونها نداره.انسانهایی هستند که مدرک تحصیلی ندارند، ولی وقتی باهاشون هم کلام میشیم از میزان آگاهی و درک و فهم اونها متحیر میشیم.و از طرف دیگه نباید ملاک فقط کاری بودن طرف باشه.ولی شما گفتی ایشون از خانواده ی مذهبی و با ایمانی هم هستند، اگر از ایمان و اخلاق و مسئولیت پذیری و قابل اعتماد بودنشون مطمئن هستی، هم به خودت و هم به ایشون یه فرصت بده و با حضور خانواده ها با هم صحبت کنید.اگر ایشون هم انسان منطقی و فهمیده ای باشند، فکر نمیکنم با یکی دو جلسه صحبت کردن با شما دچار مشکل و ناراحتی بشند، که البته در این مورد باید با پدر بزرگوارت مشورت کنی.هر کسی میتونه در صورت فراهم بودن امکانات تحصییل کنه، هر کسی میتونه با زحمت و تلاش یا به روشهای مختلف پولدار بشه، ولی ایمان و اخلاق و مرام و معرفت که ربطی هم به پول و مدرک نداره، مثل گوهرهایی هستند که شاید در صدف وجود هر کسی نباشه.شما بشین و روراست، سنگاتو با خودت وابکن.ببین هدفت از ازدواج و معیارهات برای انتخاب همسر چی هست و بعد با توجه به اون اهداف و معیارها در مورد خواستگارت تصمیم بگیر.ولی فراموش نکن، قبل از تصمیم گیری حتما حضوری با ایشون صحبت کن.بعد ویژگیهایی رو که با معیارهای شما مطابقت نداره به دو دسته تقسیم کن،اونهایی که میتونی باهاشون کناربیای و اونهایی که نمیتونی، بعد ببین کفه ترازو کدوم طرف سنگین تره، انوفت تصمیم بگیر.هیچوقت خواستگاری رو بدون شناخت و با توجه به ظواهر و قضاوت دیگران رد نکن. فراموش نکن ابتدای صحبتهام چی گفتم، ما با توجه به دغدغه ها و روحیات خودمون جواب میدیم، پس شما هم با در نظر گرفتن درونیات و روحیه ی خودت تصمیم بگیر."صبوری و سازگاری و گذشت انسانها در هر شرایطی، در میزان موفقیت یک تصمیم خیلی موثره، خیلی چیزا تو زندگی به خود ما بستگی داره" باید از خودت مطمئن باشی، که به لحاظ روحی میتونی با کسی که از نظر تحصیلی از خودت پایین تره زندگی کنی یا نه! امیدوارم همیشه در زندگی انتخاب کننده بهترینها باشی.یا حق.

انقد تحصیلات تحصیلات نکنین مهم فهمو شعور طرف مقابله الان به زور پول گرفتن سالانه کلی فارغ التحصیل میدن بیرون که همشونم الافو بیکارن

سلام ممنون از دوستان بابت جواب هاشون...اقای افسرده من راستش میخواستم کسی متوجه نشه من هستم چون نمیخواستم طبق حرفهایی ک تو پست ها زدم هویتم شناخته شه و بقیه طبق اونها و شناخت کوچیکی ک دارن نظر بدن!:-) اما اشکالی نداره... خانم شهلا شهلا ممنون از راهنماییتون.راستش هیچ ملاقاتی بااین آقا نداشتم و فقط به واسطه پدرم ک ایشون رو میشناسن این تووضیحات رو دادم!چون باهم ی جورایی رفیق هستن.من پدرمم جوونه و فرهنگیه اما خب کارای معاملاتی هم میکنن!ماشینشونو همیشه پیش ایشون میبرن و اینکه تو نمایشگاه ماشین هم با شراکت ایشون باهم ماشین معامله میکنند!نمایشگاه مال شوهر خواهر ایشون هستش و خواهرشون منو تو عروسی دیدن و به ایشون پیشنهاددادن!طبق حرفای خواهرشون ایشون به هیچ دختری رضایت نمیدن اما چون خودشون پدروبرادر بنده رو میشناسن و خواهرشون راجب قیافم(ک بنظر بقیه خوشگلم )صحبت کردن ایشون مایلن منو ببینن!مقدار سرمایشونم از این میدونم ک پدر گف پسر مستقلی هستش  و تاحالا ندیدم از پدرش پولی بخواد و خودش میگفته این ماشین ها مال خودمه(۴تا پژو) برای معامله و درواقع سودکردنش...ازنظر ظاهری هم من عکسشونو از گوشی برادرم دیدم در حد خوشگلن و قدبلندو اندامشونم خوبه! درباره ی اینکه مغازه مال خودشون هست یا نه اطلاعی ندارم اما فکرنمیکنم واس خودش باشه...خودشونم  الان دوتا از ماشینارو فروختن درحال حاضر فکرمیکنم دوتا پژو برا معامله و یه مگان برا خودشون دارن(البته بخدابرامن مهم نیس اگه فقط در حد بیست تومن هم سرمایشون باشه )!الان من به وضع مالی ایشون فکرنمیکنم چون کارشون خوبه درامدشونم خوب خواهد بود و کم کم میتونن پس انداز کنن...ی بارم اومدن جلودر خونمون با مادرش(البته قبلا مادرو خواهرشون تشریف اوردن و گفتن مادرشونم خیلی خوششون اومده اما پسره منو ندیده) چون من دیدم که پسره هم همراه مادرشه وقتی جواب زنگ درشون رو دادم مادرشون خواست برم بیرون به بهانه صحبت (قصدش دیدن منو اون اقابود)! منم فهمیدم قصدشون اونه بخدا ازترس اینکه پسره خوشش بیاد نرفتم:-( چون تعریف از خود نباشه هم قیافم خوشگله هم اندامم بدون ارایش و اینها! بهونه اوردم گفتم شما بیاین داخل مادرم نیستن تنهام و اوناهم نیومدن...البته قبلا اصرارکردن ک بیان با پسره حرف بزنم من قبول نکردم!حالا دوباره مطرح کردن فکرمیکنم دفعه هفتمه ک میگن:'( بخدا دودل شدم اصن نمیدونم باید چیکنم و از اونجایی ک دختر احساساتی ای هستم میترسم ببینمشون نتونم واقع بین تصمیم بگیرم چون ممکنه باحرفاشون ب سمتشون کشیده شم و نتونم بگم نه:-( و از طرفی نگران ایشون هم میشم ک خدای نکرده جوون مردم رو بی دلیل تا خونمون نکشم و بعد بگم نه ایشون خیلی ناراحت میشن...پدرمو برادرم ایشون رو خوب میدونن و میگن قابل تاییده اما مادرم بخاطر تحصیلات و اینکه خونه ندارن همش میگن نمیخواد و وقتی من حرفشونو میزنم ک مثلا نمیدونم چی بگم باحالت تهاجمی میگن نکنه دلت میخواد؟:'( ای خدا من چیکنم پس؟ممنون بابت حرفاتون

بابا این چه توهمیه شما دخترا دارید که یه تیکه کاغذ گرفتید خیال میکنید سطح فکریتون بالاتره؟!!

سلام خیلی ممنون بابت جوابهاتون و وقت گذاشتنتون...خانم شهلا شهلا این اشنایی سنتی هستش و اینکه منو ایشون اصلا منو ملاقات هم نکردیم!فقط خواهرایشون منو تو عروسی دیدن و منو به ایشون پیشنهاددادن...البته نه بخاطر فقط ظاهرم بلکه خانوادمم میشناسن!خانواده سرشناسی دارم خداروشکر...اقای افسرده پدرم ایشون رو میشناسن و گفتن ک از پدرشان کمک نمیگیرندو این سرمایه(۴تا پژو تو نمایشگاه ماشین شوهر خواهرشون دارن)مال خودشون هستش!الانم فکرمیکنم دوتا از ماشینهارو فروختن براخودشون مگان خریدن(البته بخدابرامن مهم نیس اگه پس اندازی هم نداشته باشن چون کارشون خوبه درامدشونم خوب خواهد بود و بعدا میتونن پس انداز کنن)!مغازه مال خودشون فکرنمیکنم باشه...برادرمو پدرم به مکانیکی ایشون میبرن ماشینمونو از اونجا باهم رفیق و دوستن ی جورایی!و اینکه پدرم فرهنگیه اما خب کارای معاملاتی هم میکنن...تو نمایشگاه شوهرخواهر ایشون بااین پسره گاهی ب صورت شراکتی هم ماشین خریدو فروش کردن(پدرمو این خاستگارم)!از اونجا هم درجریان کاراشون و اینها هست... ایشون طبق حرفهای خواهرشون قصد ازدواج نداشتن و سخت پسندن و  هرکیو گفتن ایشون نخواستن اما گفتند چون پدر منو برادرمو میشناسن و طبق تعریفای خواهرشون از من(از خودتعریف نباشه بقیه میگن خوشگلم و اندامم هم قشنگه قدم بلنده چشموابرو مشکیم:-))ایشون مشتاق ب اشنایی هستن!مادرو خواهرشون تشریف اوردن خونمون و مادرشونم خیلی منو پسند کردن مخصوصا ک من بدون ارایش هم خوشگلم:-) اما خود پسره الان نزدیک به هفت باره میخواد بیاد منو ببینه راستش من میترسم ببینمشون نتونم واقع بینانه تصمیم بگیرم ینی میترسم تحت تاثیر حرفاشون قرار بگیرم خوشم بیاد ازشون نتونم بگم نه و اینکه عکسشونو از گوشی برادرم دیدم خیلی خوشگلن و خوش اندامو  و قدبلندن!از طرفی هم میترسم ایشون ببینن ،من بگم ن ذهنشون درگیرشه!:-( بخدا دوست ندارم پسریو از خودم برنجونم

در ادامه صحبت هام بگم که پدرمو برادرم ایشون رو تایید میکنن اما مادرم خیر!ی بار ک گفتم این دفعه اخر ک نمیدونم چی بگم راجب پسره برگشتن حالت مهاجمی گفتن مگه میخوای بری بهش؟؟؟؟؟ منم از ترس ایشون گفتم نه چون ی بار ی خاستگاری مثل ایشون داشتم ک شرایطش معمولی بود اما من بخاطر خودپسره راضی بودم ایشون میگفتن لابد باهاش دوستی ک اینو میگی:'( فقط چون میخواستن من قبول نکنم ناراحتمم میکردن!با پدرم راحتترم چون مادرم یکم مادی گراس میگه خونه نداره تحصیلات هم نداره...اما پدرم میگه شخصیت و شعور وایمان طرف مهمه(نظرایشون مثل منه)

عزیزم با این تعاریف خوب بذار بیاد

به نظرم همین کاری که کردید خوبه نذارید بیان . چون شما در حد اون آفا نیستی  با این تفکرت . پس جوون مردم رو بدبخت نکن

افسرده به سوال کننده
این انتخاب شما قطعا یکی از مهمترین انتخاب های هست که در زندگی انجام خواهی داد،پس عجله نکنید و منطقی فکر کنید
ببینید اگه خونه و مغازه نداره سخته در این شرایط زندگی ،
رو ماشین ها هم زیاد حساب نکنید .....
در مورد نقش تحصیلات خدمتتون عرض میکنم که مدرک تحصیلی واقعا نشان دهنده شخصیت افراد نیست ،فقط کسی که دانشگاه رفته لااقل چون با افراد بافرهنگ های مختلف آشنا هست و برخورد کرده پس لااقل اعتماد به نفس بالاتری داره،
با خودتون فکر کنید ببینید میتونید با یه مکانیک زندگی کنی یا نه،چون به نظرم با تعریفی که از خودت کردی حتما در آینده هم خواستگارهای دیگه خواهی داشت،اگه چند سال سنتون بالاتر بود می گفتم سخت گیری نکن ولی با این شرایط که از خودت گفتی و سن و سالت پس عجله نکن و منطقی فکر کن
من چند نفر رو می شناسم مکانیک هستن و فقط زندگی معمولی دارن
،یعنی به عبارتی نمیشه گفت رفاه کامل دارن،معمولی،میتونی کنار بیایی با شرایط زندگی کاملا معمولی؟؟؟
اگه این آقا رو انتخاب کنی ،به نظرت چند سال دیگه بابت انتخابت به خودت افتخار میکنی؟

سلام منم لیسانسم و شوهرم دیپلم. هردومون عاشق همیم. برام کم نمیزاره. همیشه ارزوش بوده با تحصیلکرده ازدواج کنه ک کرد.

افسرده به سوال کننده این انتخاب شما قطعا یکی از مهمترین انتخاب های هست که در زندگی انجام خواهی داد،پس عجله نکنید و منطقی فکر کنید ببینید اگه خونه و مغازه نداره سخته در این شرایط زندگی ، رو ماشین ها هم زیاد حساب نکنید ..... در مورد نقش تحصیلات خدمتتون عرض میکنم که مدرک تحصیلی واقعا نشان دهنده شخصیت افراد نیست ،فقط کسی که دانشگاه رفته لااقل چون با افراد بافرهنگ های مختلف آشنا هست و برخورد کرده پس لااقل اعتماد به نفس بالاتری داره، با خودتون فکر کنید ببینید میتونید با یه مکانیک زندگی کنی یا نه،چون به نظرم با تعریفی که از خودت کردی حتما در آینده هم خواستگارهای دیگه خواهی داشت،اگه چند سال سنتون بالاتر بود می گفتم سخت گیری نکن ولی با این شرایط که از خودت گفتی و سن و سالت پس عجله نکن و منطقی فکر کن من چند نفر رو می شناسم مکانیک هستن و فقط زندگی معمولی دارن ،یعنی به عبارتی نمیشه گفت رفاه کامل دارن،معمولی،میتونی کنار بیایی با شرایط زندگی کاملا معمولی؟؟؟ اگه این آقا رو انتخاب کنی ،به نظرت چند سال دیگه بابت انتخابت به خودت افتخار میکنی؟

چه جالب! مامان منم مادی گراتره. بابام به شخصیت توجه میکرد. خودم هم سلیقم مثل بابام بود!

منم با شهلا شهلا موافقم.

یچه هارا نیگاه طومار شیخ بهایی نوشتن

من هم درست برعکس کابوی تنها فکر میکنم. این شمایین که باید تصمیم بگیرین. هیچ کس بهتر از خودتون نمیدونه که شما چی رو دوست دارین. پدر و مادر فقط باید راهنمایی و قانعتون کنن و بگن چی رو درنظر بگیری بهتره و چکار کنی درستتره. این حرف عجیبیه که بگیم بشین ببین مامان و بابات چی میگن! خیلی عجیبه...

سلام.من خودم قبلا معیارم تحصیلات خوب مثل خودم بود ولی وقتی دیدم الان انسان بودن چقدر مهمه و خیلی کمه فقط معیارم اخلاق خوب و ایمان و خانواده سالم و خوبه حتی اگه دیپلم باشه و یه درآمد کم.تو هم فقط معیارت انسانیت باشه 

متاسفانه کیفیت خواستگارا اومده پایین و اگه ردش کنی پشیمون میشی چون ملومه ک به دلت نشسته بدجوگر

دختر آسمونی  عزیز شاید مدرک فوق لیسانس 10  15 سال پیش با ارزش بود ولی الان ارزش مرد به جنمش  تو کاره.بر فرض ایشون  دکترا داشتن و بیکار بودن چه فایده ای داشت؟مرد باید عرضه کار کردن داشته باشته وا ز پس زندگی بر بیاد

به علی و کرالیچا ：ممنون بابت لطفتون نسبت به بنده...واقعا نمیدونم خواستین چیو ثابت کنین بااین حرفاتون؟ اقا علی مگه من چه مشکلی ازنظر اخلاقی دارم ک شما به خودت اجازه میدی راجب بنده قضاوت کنی ک جوون مردم رو بدبخت میکنم؟اینو فقطوفقط بخاطر این طرز فکرتون میگم ک میگین بدبخت میکنین：دوستان من همیشه میگن هرکی باتوازدواج کنه خیلی خوشبخته چون از نظر روابط زناشویی خیلی اطلاعاتت بالاست از نظر اخلاقی هم ازنظر اونها خیلی مهربونم و خوش قلب و دستودلباز و باهیچ پسریم تا بحال دوست نبودم! خطاب به کرالیچا ：چراانقد همش دخترا رو میگین پول پرست؟من نیازی ب صد میلیون ایشون ندارم چون برام مهم نیس وضع مالیشون!بخداقسم اگه اونم نداشتن برام مهم نبود همونجوری ک خونه نداشتنشون برام مهم نیس!من فقط درگیرم بخاطر اینکه میگم نکنه بعدها خاستگاری با موقعیت بهتر بیاد(همونجوری ک قبل ایشون هم داشتم) اما خب ازنظر اخلاقی و ایمان مثل ایشون نباشن بعد من حسرت همچین ازدواج رو بخورم؟چون ازنظر اخلاقی تقریبا روشون شناخت دارم طبق صحبت های بابام اینا!شمایین ک همه چیزو تو پول میبینین وگرنه من تا حالا خاستگارای پولدار خیلی زیادی داشتم اما ملاکم برای ازدواج پول نبوده...اگه بود مطمئن باشین الان مجرد نبودم و زن ی ادم میلیاردر بودم! 

اقاسامان مادر بنده اهل منطق نیستند میگن من نمیدونم از کجا بیاره خونه بخره از باباش بگیره اگه نداره نباید اصلا ازدواج کنه(درصورتیکه من خودم میگم دوس ندارم از هیچکی حتی پدرشون پولی بگیرند بلکه دوس دارم باسرمایه خودشون حتی شده کم.اما باهمون شروع ب زندگی کنیم نه با کمک هیچکی)! مادرم خیلی حساسن و ی جورایی گیرن اما پدرم همیشه ب جنبه های اخلاقی و ایمانی و معاشرتی توجه خاص دارن...من خودم مثل پدرمم!

اگ طرز فکرش مثه خودته تحصیلاتش مهم نیست.مهم اینه ک ب روز و اطلاعاتش بالا باشه اینم میشه فهمید.مهم اینه ک دیدگاهتون باهم یکی باشه.یا اقلن قبول کنه نظراتتو.ب نظر من مورد خوبی.اگ واقعن مادیات برات مهم نیست.ب نظرم باهاش حرف بزنی بهتره.درک و فهم مهمه.اطلاعات مهمه.ایمان مهمه.تحصیلات هم بالا خوبه.من خودم لیسانسم شوهرم دیپلم.فکرامون بهم خورده.

پدرم تو نمایشگاه ماشینی ک ایشون هم اونجا ماشیناشونو میذارن رفتوامد دارن و معامله میکنن به غیر کاردولتیشون!اون نمایشگاه هم واس شوهرخواهر خاستگار بنده هستش...اونجا پدرمنو این اقا گاهی حتی شراکتی ماشین خریدوفروش کردند!از اونجا میدونن چقد سرمایه داره لطفا پس زود قضاوت نکنین.خواهرشون هم ک همسرش نمایشگاه دارن بنده رو دیدن تو عروسی و ب ایشون پیشنهاددادن منو...

من دکترا دارم شوهر فوق لیسانسه تو دعوا همیشه میگه مرده شور مدک دکتراتو ببرن مواظب باش مثل من بدبخت نشی

بنظرم اگه حس میکنی به دلت نشسته دست دست نکن منم شرایط شما خیلی واسم پیش اومد و الان پشیمونم ک چرا خیلی ها رو الکی رد کردم اینم بدون اخلاق و شعور و فهم هیچوقت ربطی ب تحصیلات نداره من دیدم پسره دکترا داشته ولی مث بچه ها رفتار میکنه اگه باهاش جور شد و ازدواج کردی دیگه ارشد خوندن بذار کنار ک ی وقتی تو زندگی حس نکنی خیلی از لحاظ تحصیلات برتری داری مهم اخلاقه تو زندگی ...

با سلام خدمت خواهر خوبمون...

تمام صحبت های شما رو خوندم...
ولی صحبتها و نظرهای دوستان دیگر رو نه کامل

همه ما نظرمون رو از تجربه واز روی صلیغه و برداشتمون از صحبتهای شما میدیم پس نهایتا 50 درصد میشه از این حرفها استفاده کرد...

با توجه به تکرار سرمایه ایشون در صحبتهای شما برخلاف نظرتون ،تو ذهنتون با سرمایه دار بودن و پس انداز نسبتا خوب ایشون خیلی هم موافق هستین و مطمئنا اگر اینطور نبود اون اعتماد اولیه هم نسبت به ایشون نمیداشتید و تا حالا رد شده بودن از طرف شما!!!!
اینو میگم چون بد نیست که پسر سرمایه هم داشته باشه و دختر روی اون سرمایه حساب کنه...بسیار هم عاقلانه هست!!!
مطلب دوم اینکه شما بهتر هست جدی تر با خانواده یعنی پدر و مادرتون و حتی برادرتون راجع به ایشون و خصوصیاتشون صحبت داشته باشید.. شما معیارهاتون و شرایط موجود رو بگید خوانواده هم هرکدوم نظرشون رو بگن و در نهایت با کمک خانواده تصمیم بگیرین که ایشون برای جلسه اول خواستگاری بیان یا نه!!

مسئله بعدی شما ناراحت هستین اگر تو این شرایط فعلی ایشون بیان خواستگاری و جواب منفی از طرف مادرتون و یا از کلام شما بشنوند و ناراحت بشن و دیگه نیان ..!!
پس شما رو این خواستگار حساب کردین.. این نتیجه گیری از صحبتهای شماست!!!

مطلب آخر ...

تحصیلات از بابت افزایش قدرت تصمیم گیری در شرایط فعلی جامعه مهم هست مثلا : تحصیلات 20 سال پیش بدرد این دوره زمونه نمیخوره و کارایی نداره!! پس هر علم و تحصیلات بدست اومد کارآمد نیست و باعث تغییر و افزایش نگرش فرد در تصمیم گیری نمیشه..
در عوض حتی مثلا در مورد یه مکانیک تحصیلات دانشگاهی تنها راه نیست ایشون اگر توانایی یادگیری علمی و تئوریک رو داشته باشن میتونن کلاس های فنی و یا کلاس های تخصصی ایرانخودرو و یا سایپا و یا آموزشکده های مکانیک رو طی کنن و هم تو زمینه کاری خودشون صاحب نظر و دارای علم تخصصی بشن و هم نشون میده به دنبال یادگیری هستن و محدود نیستن.. این رو هم تو جلسه اول میتونید ازشون بپرسید!!!
موفق باشین

راستی ببخشید ولی بنظرتون اگه بهشون بگم جزو شرایط ضمن عقدمه ادامه تحصیلشون ناراحت نمیشن؟ممکنه بهشون بربخوره ک حالا چ فرقی داره من لیسانس باشم یا دیپلم؟چون شغلشون ب هرحال مکانیکی هستش!نمیگن باخودشون ک شاید من بهشون بی ادبی کردم بااین خواسته؟باعرض پوزش یعنی شما در حد من نیستی الان اما اگه لیسانس بگیری میتونی باشی!فکرمیکنم یکم زشت باشه این خواسته رو بکنم:-( میترسم به احساسشون وغرور مردونشون لطمه بزنم!بازم شما مرد هستین بهتر میتونین ایده بدین...بازم ممنون 

به اندازه موی سر من تو خانواده برتر در مورد اختلاف تحصیلی بحث شده بستگی به خود شخص داره که بتونه باهاش کنار بیاد معمولا  یه مقطع مشکلی ایجاد نمیکنه.

از نظر مشاوران ازدواج, تحصیلات ملاک مهمی نیست چون تعداد ختران تحصیلکرده چند برابر پسران تحصیلکرده است . اگه تحصیلات ملاک اصلی قرار بگیره باید چندین میلیون دختر تا آخر عمر مجرد بمونند .

گلاب به روتون روم به دیفال من با شغل مکانیکی بیشتر مشکل دارم تا با دیپلم من دید خوبی ندارم نظر تو چیه راجع به این شغل دیدت مثبته؟ منم حس میکنم جالب نباشه که بهش بگی ادامه تحصیل بده من اگه بودم بهم برمیخورد.

خیلی ممنون بابت راهنمایی ها و وقتی ک برای بنده گذاشتین برای نظر دهی!خیلی لطف کردین سپاس 

ببینید تحصبلات شعور نمیاره و تحصیلات نداشتن هم بی شعوری نمیاره ولی از نطر بنده گاهی یه تفاوت هایی ایجاد میکنه البته گاهی هنین الان من خودم ارشد میخونم تو گروه پسرایی هستن که دکتری دارن ولی واقعا میگم اصدا اداب اجتماعی نوع برخورد و خیلی چیزای دیگه بلد نیستن حتی باور کن جز کتاب درسی چیزی نخوندن ممکنه تو دعوا و عصبانیت هر حرفی بزنن زن داری بلد نیستن و برای زن و زندگی زناشویی ارزش قاعل نیستن مثلا فکر میکنن چون دکتری دارن لطف در حق زن لیسانسه کردن و باهاشون ازدواج کردن و خیلی چیزای دیگه که حوصله ندارم بگم ولی از نظر خودم تحصیلات تا یک حدی مهم هست به خصوص اگر شما براتون جایگاه اجتماعی و اکادمیک اهمیت داشته باشه پس اول به نظر من به خودت و سطح توقع و نوع نگرشت نگاه کن و بعد به طرف مقابلت اصلا هم فکر نکن که اگر جواب رد بدی قلبشو شکوندی و اینا نه ازدواج دلسوزی نمیشناسه  بعدم خطاب به اونایی که میگن چیه رفتن درس خوندن ارشد گرفتن دکتری گرفتن ارزش نداره بیکار و بی عارن همیشه اینطور نیست که شما فکر میکنید اون اقا یا خانمی که ادامه تحصبل داده حتما نوعی از توانایی رو تو خودش دیده خواسته درس بخونه وقت گداشته همچین راحت هم نیست خوندن اش که میگید مثل آب خوردن مدرک میدن والا من بدبختی کشیدم هم برا قبول شدن هم برای انجام پایان نامه این دلیل نمیشه بی کار بودم یل عمرمو تلف کردم اما اینکه به تناسب تحصیلات شغل وجود نداره مشکل جامعه ماست نه مشکل نفس درس خوندن یا اون افرادی که شما بی کار و علاف بهشون نسبت میدید 

به کابوی تنها:
اتفاقا میخواستم اول همون کامنت بنویسم که هر کسی حق داره نظر خودشو بده. بدیهیه شما و من و هر کس دیگه ای میتونیم هر چی بنظرمون درسته رو بنویسیم ولی اینکه اون کامنت رو نوشتم دلیل دیگه ای داشت که ترجیح میدم دربارش توضیح ندم.
شما هم موفق باشین :)

راستی کابوی تنها با همون نقش کمش مخالف بودم که اونو نوشتم ولی شما حق دارین هر چی فکر کردین درسته بنویسین.

به کرالیچا ：خداروشکر ک اقاامید ی بار گفتن تو مبحثاتون راجب مسایل مالیم گفتین ک نشون میده بحث مالیشم مهمه!من لازم نمیبینم خودمو به شما ثابت کنم چون دیدم تو بقیه پست هاتون هم با این حرفتون(پول پرستی دخترها)میخواین حرف خودتونو و طرز فکرتونو به زورم شده ب بقیه بقبولونین!خداخودش شاهده ک تنها دغدغه من تحصیلات ایشونه و درک نکردنشون خدای نکرده وگرنه بفکرپولو مال و منالشون نیستم...بازم شما هرجور دوست دارین فکرکنین!دلیلی نداره بخوام کسیو ک نمیشناسم بهش بی دلیل دروغ بگم یا توجیهش کنم چون اگه دروغ بگم نمیتونم انتظار کمک داشته باشم!

واقعا نظر شما اینه؟:-( من راستش نظر خاصی ندارم چون نمیدونم با چه دیدی به این شغل نگاه میشه...آقای افسرده هم گفتن سختی هایی داره!چ سختی هایی؟اگه ممکنه بگین

یکی از عوامل مهم ******* دخترها  با عرض معذرت :)

این حرفهاو ضدو نقیض ها باعث میشد فکرم تشویش شه
چرا تضاد سلیقه ای شما و مادر و پدر باعث ایجاد تشویش شده؟ دلیلی که به ذهن من میرسه اینه که
1. شاید شما میترسین مادرتون درست گفته باشه و خودتون و پدر و برادر اشتباه کرده باشین. اگه اینطوریه، شما از اولویتهاتون و شخصیت خودتون و معیارهای مهم ازدواج اطلاعات دقیق و مشخصی ندارین. اگه این اطلاعات براتون کامل و واضح و مشخص بودن، قدرت تصمیم گیریتون هم بالاتر از این حرفا میبود که با دیدن مخالفت یکی از اعضای خونواده، در شما تشویش ایجاد بشه.
2. میترسین بعدا بین مادر و همسرتون مشکلاتی بوجود بیاد. بخصوص اینکه مادر تهدید هم بنموده!!! این روشهایی که مادرتون استفاده میکنه تا از ازدواج شما با پسری که خودش فکر میکنه مناسبتون نیست جلوگیری کنه، باعث ایجاد دید منفی در من نسبت به مادرتون شده. باعث شده فکر کنم که اهل صحبت کردن منطقی نیست و دلیلایی قانع کننده براتون نمیاره و فقط میگه بی پول و کم سواد بدرد نمیخوره...شده براتون دلیلاشو کامل توضیح  بده؟ یا همش با ناراحتی و عصبانیت میگه نه اینو ولش کن بدردت نمیخوره؟ اگه منطقی نمیشینه صحبت کنه، احتمال اینکه حرفاش درست باشه و بتونه نظر کمک کننده ای به شما بده میاد پایین.

خاستگارم بنده رو چند باری دیده بودن تو خیابون و بخاطر همینم چندین بار مکررا به داییم دوباره اصرار میکردند ک من فقط ایشون رو میخوام
حتی اگه کلی هم در جهت آشنایی با هم در ارتباط بودین، بازم تقصیر شما نبوده که اینشون دلش شما رو خواسته! مشکل خودشه. وقتی حتی هنوز جنبه ی آشنایی رو نداشته چرا اومده جلو؟ بالاخره لازمه دختر و پسر قبل از ازدواج همو ببینن و کلی با هم صحبت کننو برن بیرون و...این آقا فقط با دیدن شما تو خیابون عاشقون شده و گفته فقط اونو میخوام! درسته که تو فاز ازدواج و عشق و عاشقی بوده ولی این دلیل نمیشه که احساساتشو کنترل نکنه... احساسات ما در مراحل آشنایی برای ازدواج باید کاملا کنترل شده باشن. امر ازدواج همش به احساس برنمیگرده. بیشترش برمیگرده به عقل و باید تا میتونیم احساس رو مطیع عقلمون کنین. نه اینکه گوش نکنیم ببینیم احساسمون چی میگه ولی باید کاملا کنترلش کنیم تا برامون مساله ساز نشه. ایشون خودش مشکل داشته. نمیدونسته به ازدواج باید عقلانیتر از این حرفا نگاه کرد و باید در مراحلی که هنوز نه به داره و نه به باره! احساس رو کاملا کنترل کرد. آگاهی و آمادگی خودش کم بوده. شما نباید عذاب وجدان بگیرین. خودتون رو بخاطرش ناراحت نکنین.

دختریم نیستم ک اگه خودم کسیو بخوامو خانوادم بگن نه من خودمو به سماجت بزنم ک من فلانیو میخوام یا من قبولش دارم!
لازمه با خونواده منطقی صحبت کنین و بگین چرا شما قبولش دارین و ازشون بپرسین اونا چرا قبولش ندارن. سماجت بیخود خوب نیست ولی لازمه برای همدیگه، دلیلاتون رو توضیح بدین. اینکه هی بگین نخیرم من اینو میخوام و باید باهاش ازدواج کنم رو خودتون میدونین کاری اشتباهه و نمیگم همچین کاری کنین. خیلی کار بچه گونه ایه ولی نمیشه با پدر و مادر درباره ی دلیلهای قبول کردن و نکردنتون بخوبی صحبت نکنین. من رو گفتگوهای منطقی و به دور از غر زدن یا با ناراحتی حرف زدن تاکید زیادی دارم.

اگه کسیو رد کنم سعی میکنم ی بهانه ای بیارم ک پسر غرورش خورد نشه یا اعتماد ب نفسش پایین نیاد!
کار باارزشیه. واقعا ضربه میخورن اگه بشکلی نادرست ردشون کنیم.

 

دختر آسمونی، شما نوشتی دلت نمیاد پسر بیچاره تو رو بخواد و .....

آقا سامان متاهل جنوب بنابه صحبت های شما که ب شخصه احترام زیادی به نظراتتون تو سایت قایلم و بنا به نظردوستان محترم به پدرم الان زنگ زدم گفتم اجازه بدن ک صحبت کنیم ایشون هم مثل اینکه پیش داماد خاستگارم بودن تو نمایشگاهشون و بهشون گفتن تصمیمم رو!حالا گفتن بعدظهر تشریف میارن ک همو ببینیمو صحبت کنیم...امیدوارم هرچی صلاحه همون شه(استیکر خجالت )

اگرایمانت به قدری هست که تو سال یه تعداد آدم ازراه برسن بهت بگن إیادیپلم ازدواج کردی؟إبا مکانیک ازدواج کردی و تاثیری روت نزاره،ادامه بده حتی بعدازچندسال که طرف پول رو پول گذاشت ممکنه نظرشون عوضم بشه ها ،ولی اولش باید پی این حرفارو به تنت بمالی.اگرمیتونی بسم الله ان شاءالله زندگی عاشقانه رو تجربه کنی اگرنه ...

خواهری استرس گرفتم نمیدونم چی بپوشم:-( فکرنمیکردم انقد زود بخوان بیان...فکرکردم چن روز دیگس! خیلی استرس دارم.لطفا دعام کنید

سلام به خواهر خوبمون

منظور بنده به هیچ وجه بی احترامی به شما و یا دختر خانوما نیست !!!
خودم هم ایم مطلب رو قبول دارم که  پسر بهتره سرمایه مناسبی برای شروع زندگی در کنار یه کار خوب داشته باشه ...
این بسیار خوبه شما هم بهتره فردی رو انتخاب کنین که در زندگی شما رو در سختی قرار نده البته که خداوند گره گشا و روزی دهنده است!!!
ولی در مورد خونه حق با شماست و مادرتون خیلی سختگیر است....
شما باید با مادرتون جدی صحبت کنین باید ایشون بدونن شما تصمیم میگیری که کی همسر آیندتون باشه.. و وقتی پدرشما با شما موافق هست مخالف ایشون فقط گره در حل مشکل میاندازه...
در ضمن برای دختر تصمیم گیرنده نهایی و حرف آخر رو پدر دختر میزه این رو هم شرع و اسلام مشخص کرده... پس وقتی خدا رو شکر نظر پدر گرامی با شما یکی هست مادرتون باید تمکین کنند از پدرتون...
سعی کنید معیاراتون رو به مادرتون بقبولونید...
.............
نمیخوام صحبت هام طولانی بشن...
امید وارم خداوند صلاح را برای شما بهترین انتخاب کند...

دختر اسمونی
من با این که پسرم ولی با نظر هعییییی کاملاموافقم،پسرها اولش خوب بلدن حرف بزنن و وعده وعید بدن ولی دنیا واقعی فرق داره با رویا و وعده ،ببینید این اقا شرایط اولیه که مد نظر شما بود رو نداشتن حالا شما چرا میخواهید با زور بهش دل ببندید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.....
زندگی با مکانیک سخته دختر خوب ،از دنیا رویا و....بیا بیرون و واقعیت ها رو ببین،یادت باشه تازه 24 سالته یعنی تازه باید به فکر ازدواج مورد مناسب باشی،چرا طوری رفتار میکنی انگارکه دیر شده از زمان ازدواجت و....
من با نظر مادرتون موافق ترم ،
امید وارم خوشبخت باشی و موفق

اینکه چی بپوشید جوابهای مختلفی داره چون آدما و فرهنگهاشون خیلی مختلفن. بعضیا حتی بی روسری پیش خواستگار ظاهر مشن. بعضیا با پوشش کامل و چادر. به فرهنگ خودتون باید توجه کنید. فرهنگ ما که خیلی از نظر خودم مسخره بود :/

سلام خواهر گلم
منم شرایطم کاملا مثل این اقا هست که به خاستگاری شما اومدن

دیپلمم و جوشکارم و خونه و ماشین و مغازه دارم
بعضی وقتا اینجا نظر میدم و خوشحال میشم به کسی کمک کنم
و حالا شدیدن منتظرم ببینم کار شما به کجا میرسه تا یه دل گرمی و یه جرات به من بده تا منم از یه دختر تحصیل کرده خاستگاری کنم
و اما در مورد اینکه گفتین سختی کارش چی هست
کلا این کارا تقریبا مثل کارگری هست درسته درامدش بالاست ولی خیلی مشکله
مثلا کار مکانیکی چون زیاد دستشون تو روغن هست باعث ترک های شدید در پوست و سوزش میشه و چون دائم سرشون رو میکنن تو کاپوت ماشین باعث دیسک کمر در بلند مدت میشه
یا مثلا کار من جوشکاری چون باید اهن و درهای سنگین رو بلند کنم باعث فشار زیاد روی کمر و برق جوشکاری ضررهای زیادی برای چشم داره
خواهر گلم حتما ما رو بی خبر نذارین به شدت دنبال کننده پستتون هستم

خدایا آن ده که آن به

به اقاامید ：نه خدای نکرده قصدم جسارت نبود منظورم به اقای کرالیچا بود ک حرف شمارو خوندن و بدتفسیرش کردن...

شهلا جون دقیقا همینه یعنی مادرم منطقی نمیگن نه میگن بمن ربطی نداره خونه از کجا میاره(البته این اقاخودشون گفتن بفکر خونه هستن و نمیدونم چرااما گفت خونرم به اسم شما میزنم منم درجوابشون گفتم نمیخوام راجب مسایل مالی فعلا صحبت کنیم) برگشتم ب مامان میگم مگه پسر حودت خونه داره؟یا مگه پس اندازی داره؟اخه برادرم دوقلوی منه فقط درس خونده هیچ پولیم نداره!برگشته میگه خب داداشت زن نمیخواد امااون ادعاش میشه ک زن میخواد :-( اینه منطق اون...اگرم زیاد بخوام گیر بدم میگه دلت شوهر میخواد (ب عبارتی میخواد اذیتم کنه بگه یعنی دلت رابطه جنسی میخواد تا منم هیچی نگم دیگه)!

الان دیگه تحصیلات به معنای واقعی رو با عرض معذرت کسی نداره یا خیلی کمن...

با سلا مجدد

اجازه بدین از نظر یه پسر به این خواستگارتون نگاهمو بگم  و نظر بدم:

پسر عجیبیه.. البته شاید شما از تصوراتشون یخورده بیشتر و بهترین.. ولی گریه اونم هنو جواب ندادین!!... بعد چرا خواهرشون اومدن به شما میگن.. بیشتر شبیه یه نمایش برای شماست که نظرتونو بیشتر جلب کنن..!!

خب وعده های ایشون در مورد ادامه تحصیل شما و اینکه حاضرن بخاطر محل تحصیل شما کوچ کنند و هجرت به اون شهر برای ادامه زندگی با شما.. و اینکه هنوز هیچی نشده میگه خونه میخرم به نام شما میکنم...!! خیلی عجیبه..
شایدم ایشون خیلی ذوق زده شده این حرفارو میزنه تا شاید بیشترین علاقه در شما ایجاد کنه..!!!
ولی مسلما حرفاش از روی احساسات هست!!!!
سعی کن مردونگیشون رو ببینی چقدر هست.. منظور اینه که ببینید از نوع رفتار و کردار با بقیه و لحن صحبت کردن با شما چقدر مردونه هست!!!
دوم اینکه اهله نماز و روزه و خدا هستن بسیار خوبه..!!1
تحقیق پدر و برادر محترمتون میتونه اخلاق و ایمان ایشون رو برای شما ثابت کنه..!! از برادر و پدر بخواهین نظر بدن و از اطرافیانشون بپرسن و تحقیق کنن
رفتار پدر و مادر و خواهرشون چطور بود ظاهر اونا مخصوصا خواهرشون شبیه به ظاهر خانوادگی شما هست ؟
در کل خرد جمعی و بعد نظر خودتون بهمراه مشورت با پدر میتونه جواب مثبت یا منفی شما رو مشخص کنه!!!

جالبه،احساس میکنم خیلی خیلی احساساتی با قضیه برخورد میکنید😳

سلام

از دوستانی ک نظر میدن و کمک میدم تشکر میکنم!ب آقاامید：ظاهر خواهرشون خیلی خوب و سنگین بود و درکل خانم جاافتاده ای هستن من فکرنمیکنم دروغ بگن چون خودشون هم انگار حالت بغض کرده داشتن صحبت میکردند و بااسترس....بازم این برداشت منه!موقع رفتنشون بود ک خواستن شماره بدن من قبول نکردم اون لحظه خودمم متوجه شدم دپرس شدن اما خب فکرنمیکردم باخودشون فکرمیکنن چون جواب من منفیه اینکارو کردم چون من اصلا تصمیمی نگرفتم...تو برخورد خیلی خوب بنظر میومدن!یعنی من حس نمیکردم ک فرضا ایشون دیپلمن و اینکه خیلیم بااحترام بودن!مثلا اصلا وسط حرفام نمیپریدن یااینکه میگفتن احترام تو زندگی برام خیلی مهمه!ی حالتی داشتم پیششون انگار میشه بهشون تکیه کرد...فعلا راجبش با خانواده خیلی صحبت نکردیم بعد از رفتنشون چون باباگفتن فعلا خودت فکرکن اگه جواب اولیت مثبت بود باهم مشورت می کنیم!فقط از اون رفتارشون ی ذره حس بدی گرفتم ک گاهی ک ی لحظه نگاشون میکردم می دیدم چشاشون به لبای منه! بعد قبلنم گفتم نمیدونم دلیلش چی بود مدام یکم جاشو عوض میکرد نمیدونم استرس داشت یا چیزی خیلی‌هم عرق میکردن مدام صورتشونو پاک میکردن!پسر قد بلندین بالای۱۸۰ و یکم سبزه و خیلی هم ازنظر ظاهری خوشگلن ماشالا...من خودمم قدم۱۷۰یا۱۷۱ این حدود:-) اما من سفیدم چشوابرومشکی خخخخخخ! بدون ارایش هم رفتم پیششون فقط کرم زدم و باچادرنازک!زیرشم ی سرافن زرد اسپرت با یه زیرسرافنی سبز و شال سبز و شلوارمشکی:-) دررابطه بااون قضیه ک گفتین فعلا شاید ذوق زده شده برای ب اسم کردن خونه ب نام من بخدا من هیچی نگفتم ایشون خودش مطرح کرد حتی حقوقشون رو و اینکه گفتن موقع عقد تو عقدنامه هم میارنش اما خب ی جنبه بدی ک داره فرضا من بخوام بگم بله فکرمیکنن بخاطر پولشون هستش!فکرنکنم خوشم بیاد 

اوووووه...هنوز راه درازی دارین. وقتی از یه نفر مطمئنیم هم همچنان باید برای آشنایی باهاش در ارتباط باشیم چون یه چیزایی رو میبینیم که فکرشم نمیکردم. به یسری چیزایی هم برمیخوریم که نشون میده دربارش خیلی اشتباه میکردیم. نمیدونم پدر شما اجازه میده یا نه...ولی درستش اینه که با این آقا پسر برید جاهای مختلف و رفتارش رو ببینید. حتی کوه! اینا رو یه مشاور بهم گفته بود.
مواظب باشین بقیه متوجه این باشن که شما فقط دنبال آشنایی هستین و یوقت پیش خودشون فکر نکنن که احتمال اوکی دادنتون بالاتر از 50 درصده. نباید وقتی دیدن از طرف خوشتون نیومده، جا بخورن. باید آمادگی داشته باشن. البته وظیفه خودشونه که این آمادگی رو داشته باشن.

سلام عزیزم!پدرم اجازه میدن ی جای شلوغ و مکان عمومی بریم اما جای خلوت مثل کوه نه...درضمن من خودم بااین موضوع مشکل دارم!درسته خودمو این اقامیدونیم ک بینمون هیچ رابطه ای نیس اما ممکنه اگه منو ایشون رو باهم ببینن حرف دربیارن و بگن ک من باایشون نامزدم!یا هرچیز دیگه ای...و من اینو نمیخوام!اگرم بخوام بعد از اینکه تقریبا مطمئن شدم جوابم مثبته اینکارو میکنم

سلام خدمت عروس خانوم آینده..

پس با این صحبتها و تعاریف شما ایشون پسر نجیبی هستن...
و شما هم تا حدودی قبولشون کردی...

این که رشته فنی خوندن و علاقه به ادامه دادن تحصیل در زمینه تخصصیشون دارند ،بسیار خوبه و معلومه از اون مکانیکایی هستن که علمی و تجربی هستن ...
در ضمن دوستمون تو یکی از نظراتشون گفتن مکانیکا همیشه دستاشون چرب و روغنی و زبر و ...
میخوام بگم من 2 تا مکانیک با کلاس میشناسم که اینقدر تجیهزات دارن و به کارشون واردن ودقت میکنن ،اگه یه کت شلواری کنارشون وایسه خوش تیپ تر و مرتب تر بظر میرسن..
اینجور مکانیکا هم هستن ولی کم..
یه پیشنهاد هم دارم:
میتونید یروز بهمراه پدرتون به بهانه تعمیر یا سرویس ماشینتون برین محل کارشون .. تو ماشین بشینین و قضیه رو خیلی اتفاقی نشون بدین.. بعدم جوری رفتار کنین که فکر کنن ندیدینشون...

اینطوری سر و وضع هنگام کار کردنشون و رفتارشون موقع کار و محلی که کار میکنن و همکاراشون رو میتونید ببینید و شناختتون در رابطه با کار ایشون کامل تر میشه  (البته اگر نظر اولیه شما و خانوادتون مثبت بود و تو مراحل بعدی...)

در هر صورت امیدوارم خوشبخت بشین.....

خیلی ممنون بابت نظرات مثبتو مودبانتون...من به دستاشون دقت کردم اصلا ناخناشون سیاه یا کثیف نبود انگشتاشونم خیلی کشیده بود درکل قشنگ بود بهشون نمیومد کارای سخت کنن خخخخ فقط یکم ناراحتم بابام یکم قضیه رو باز کرد امروز ک راجبش یکم صحبت کنه مادرم خیلی عصبی شد حالت جبهه ای گفت مگه فکرم داره؟بهشون بگو نه(بدون اینکه نظر منو بدونه)! باباگف هرچی دخترم بگه...گف نظرت چیه؟منم گفتم نمیدونم مامان نظرشو داددیگه! گف بگو نظر تو چیع؟نظر تو مهمه!گفتم دوس داشتم بیشتر بشناسیم همدیگرو و حرف بزنیم بعد مامانم گف خیلی بیجا کنی!:'( گفتم پس چرااومده بود؟تو ک خودت تصمیم میخواستی بگیری پس چرا گذاشتی بیان؟گفت خواستم بیان حرف بزنی پشیمون بشی ک اونم مثل اینکه خیلیم راضی ای!منم فقط گریه کردم و گفتم باشه هرچی میخوای کن...بابام خیلی مهربونه و درکم میکنه بعدشم اومدآرومم کرد اما ایشون نمیدونم چراانقد گیر میدن؟دوباره اون لحظه داره تکرار میشه ک بخاطر عقاید خودشون نمیذارن من ب عقایدم برسم!از طرفی هم خواهر اون پسره زنگ زده ی بار دیگه جواب میخواس بابام گف فعلا فرصت میخوایم بیشتر فکرکنیم...کلافم!دوباره با احساس ی نفر بازی کردم  از خودم بدم میاد کاش نمیذاشتم منو ببینه:'(الان بهش ضربه بدی وارد میشه غرورش میشکنه ای خدا من چیکنم؟:-( گف اگع بخوای بری بهش دیگه ب مشکلی خوردی رومن حساب نکن بمن ربطی نداره:'(

الهی.....

شما اینقدر خوبی که بیشتر از خودتون نگران غرور پسرایی.!!!!!
آقا پسرا و دختر خانوما توجه کنید...!! یاد بگیرید.. به این میگن ایثار ، اول بفکر غرور خواستگاراش هست بعد نگران تنها موندن خودشون......

اولا اینو نمیگم دخترا راحت تو روی پسری که اومده خواستگاری نگاه کنن بگن نه ..
ولی .. میگم که بدونی پسر باید تحمل داشته باشه شاید مجبور بشه جواب منفی از طرف خیلی هارو بشنوه ولی تا بوده همین بوده .. برای تکشیل زندگی و بقای نسلمون پسرا زیاد باید از این، از خودگذشتگی ها داشته باشن (خخخخخ)!!!

خب میرسیم سره اصل مطلب..
مادرتون..
عجیبه...!!!
چرا رفتن شما و ازدواجتون با کسی که علاقه نسبی بهش دارین و با معیاراتون میخونه مخالفت کنن!!

شاید مشکل از جای دیگه هست!!1
شاید تو جای دیگه زندگیشون حق انتخاب و اظهار نظر بهشون داده نشده و حالا این انتخاب برای دخترشونو حق خودشون میدونن!!
نمیدونم نمیشه قضاوت کرد...
ولی ببینید تو فامیل یا دوستانشون حرف کی رو میخونن و حرف کی روشون تاثیر داره و گوش میدن.. برید سراغ ایشون و ازشون بخواین و بگید که دختر و پدر راضی هستن و تازه خیلی مونده فقط اول نیاز بیشضتر همو بشناسیم هنوز که بله سر سفره عقد رو که نگفتیم.. خلاصه ایشون برن و با مادرتون حرف بزنن!!

عاقبت بخیر باشین...

با متین موافقم

دختر خوب

به امید：شما هم خیلی پسر متشخصی به نظر میاین :-) من دوست دارم همسرم مثل شما متشخص باشه انشاالله شما هم ب بهترینها میرسین...اسمتونم ک امید هستش نشون میده هیچوقت نباید ناامید شین!مادرم از هیچ احدی حرف شنوی نداره جز خودشون چون کلا خیلی مغرور هستند حتی رابطشون بامنکه دخترشونم با غرور و فاصله گیری و تشریفات همراهه اما برعکسشون پدرم فوق العاده احساسین و مهربون و رابطشون از مادرم بمن نزدیکتره...شاید روزی بشه ب پدرم بگم فلان پسررو دوست دارم اما ب مامانم هرگز نمیگم! شاید ی علتش هم اینه ک پدرم خیلی دختر دوست داره اینو زبانا پیش همه میگه:-) و همیشه میگه تنها نگرانی من اینه ک تو باکسی ازدواج کنی ک بدونم در ارامشی! ب هرحال فعلا ک منتظرم ببینم دوباره مامان چی میگه اما اگه بگن نه واقعا نمیدونم چیکار کنم! بفکر ایندم هستم اما ب قسمت هم اعتقاددارم اگه ایشون قسمت من نباشن اشکالی نداره هرچی ک خدا بخواد اما دوس ندارم بخاطر من اذیت شن چون عذاب وجدان میگیرم...

به من：چرا حق رو به مادرم می دین؟لطفا بگین 

شما اگه میخواهید بیایید تهران برای کار ،پس اون پسر چطور میخاد خودش رو با شما هماهنگ کنه؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام چندباره و مجدد

زیادی نظر دادم تا حالا عذر منو بپذیرید...

شما لطف داشتین به بنده ... ممنونم..مسلما پسرها هم دنبال یه دختر خانومی هستن که مثل شما اهله مادیات نباشه و مومن و پاک مثل شما..

خوشبختی هم آرزوی همه هست انشا... همه خوشبخت بشن..

مادر خیلی مقدسه... دلشو بدست بیار ولی نه به قیمت فراموشی دل خودت... سعی کن بهش نزدیک بشی تو این سن خیلی میتونی بهش مهربونی کنی تا دلشو ببری برا خودت مهمتر از ازدواجت میتونه این باشه که مادرتو عاشق خودت کنی.. از پدرتون کمک بگیرین.. ،نذر ضرت معصومه س کنین برین قم بهمراه مادرتون...

پدرا اصولا و ذاتا دختری هستین.. یعنی عاشق دختراشونن..
پدرشما هم یه نمونه بارز و خوش قلبشونه!!
ایشا.. سایشون همیشه بالای سرتون باشه...
 
خلاصه.. خواستگاری دیگه هیچی از اول قرار نیست که حتمی باشه و هر کی اومد بتونه همون اول دخترو ببره با خودش .. شاید قسمتتون همین آقا باشه ، شاید همه یه نفر بهتر شاید هم اومدی شهر ما تهرون همین جا قسمتتو پیدا کردی ..

یا حق

به من：خاستگارم باتهران اومدن و شاغل شدنم مشکلی ندارند ایشون هم تشریف میارن اونجا:-)

ببخشید شما ک تهران هستین مردمانش مخصوصا پسراشون اکثرا اهل روابط نامشروعن؟  :
اینو از آقا امید پرسیدین ولی اجازه بدین منم یه جواب کوچولویی بدم: نه... اهل زشتی نیستن. بهترین نباشن، از خیلی از جاهای دیگه بهترن. خیلی از پسراش تحصیل کرده و مودب و با کلاسن! کلا من دید مثبتی به آدمای تهران دارم. البته میدونین که بستگی به منطقه داره. من بیشتر ولیعصر تو ذهنم بود که اونا رو نوشتم. مناطق ناجور هم داره. بهتره نام نبرم ولی منطقه داره پر از معتاد...پر از دزد...
دختر تو تهران راحتتر زندگی میکنه. نگاههای بد بهشون نمیشه. اگه بخوان دوچرخه سواری میکنن. همه جا میچرخن، میگن و میخندن. دیدم تو پارک مربی مرد به دخترا ورزش رزمی یاد میداده. حالا این کارا رو تو بعضی جاهای دیگه ی کشور بکنیم زهرمارمون میشه انقدر که پسراش...اند.
 
درمورد سنتون:
از نظر من سنتون مناسبه ولی آگاهیهاتون رو که اصل کاره نمیدونم دقیقا در چه حده. از نظر سنی هیچ مشکلی ندارین ولی دربارش فکر نکنین. سن یک عددی بیش نیست.

اقاامید و شهلا جان من خیلی خوشحال میشم نظر میدین:-)  :
/استیکر دسته گل!/

سلام...عزیزم به پولش فکر نکن ..برای چند دقیقه کاری بودنشو حذف کن ببین شخصیت خود طرف واست قابل تحمل است که یه عمر با یه مکانیک زندگی کنی....ببین تنها خودت نیستی به فکر اون بچه هم باش که چند سال بعد داری و میخواد تو مدرسه پیش بچه ها بگه پدرم چی کارست خجالت میکشه...
من نمیدونم دخترا چرا اینجوری شدن به هر قیمتی دوست دارن ازدواج کنن... خودم 30 سالمه واسه این گفتم بدونی از رو بی تجربگی نظر ندادم....خودم حاظرم هیچوقت ازدواج نکنم ولی با یکی باشه که بتونه بعد 20 سال زندگی هم صحبتم باشه و پدر خوب و بافهمی واسه بچه آیندم...
 

سلام

سنتون که مناسب هست .. ولی بستگی به شرایططون داره اگه تو این سن میتونید تهران بیاین و ادامه تحصیل به تنهایی تشکیل زندگی هم کار سختی نیست براتون!!!!

ولی در مورد تهران....

شهری پر از خوبی ها و بدی ها .....

پسر ها و دخترهای خوب و مومن هم کم نیستن ولی عموم جامعه ظاهر و رفتارشون با بی بند و باری و .... شبیه شده...
ولی تمام ارتباطات بین دختر ها و پسر ها به روابط نامشروع ختم نمیشه عموما با آزادی و شوخی های و معاشقه همراه هست ولی یه تعدادی هم روابط نامشروع  دارن!!!!

تو تهران پول خونه و اجاره خونه خدا تومانه خواستگارت از کجا میخواد پول بیاره؟؟؟؟؟؟؟

عزیزم رو قول ها وعده های قبل از ازدواج اقایون خساب باز نکن. هرچقد هم ادم خوبی باشه وقتی بدستت اورد و براش معمولی شدی تازه متوجه ضرر هایی که به خاطر اون قول ها و وعده ها داده میشه و ازت سرد میشه. ایشون الان چون دلباخته شماست میگه به خاطرت میام تهران. وقتی رفتین تهران بعد دوسال زندگی که براش معمولی شدی میفهمه چقد به خاطر زندگی تو تهران و شرایط زندگی تو اونجا داره سختی میکشه تازه مشکلاتتون شروع میشه. ازون جایی که احساس میکنه از شما پایین تره عقده حقارت هم بهش افزوده میشه. اصلا هم فکر نکن شما و این اقا استثنا هستین و بلاهایی که سر بقیه اومده سر شما نمیاد یا چون صرفا ادم خوبیه این اتفاقات نمیوفته. همه فک میکنن جزو استثناها هستن بعدا کارشون به طلاق کشیده میشه. چون این اقا شیفته شمان الان منطقی فکر نمیکنن و واقعا نمیان ببینن چه مشکلاتی واسه شما بعدا ممکنه پیش بیاد و فک میکنه اگه شمارو بدست بیاره از اون به بعد همه چیه زندگی عالی و بی نقصه. الان کار شماست که منطقی فک کنی.

به شهلا و امید：من منظورم این نیس ک ایا سنم مناسبه؟منظورم اینه ک آیااگه ایشون رو رد کنم بنظرشما تا چندسال دیگه خاستگار دارم؟بعد راجب تهران اومدنم هم بگم بنده خونمون الان گیلان هستش رشت خونه داریم اما اصالتا واس همدانیم و اینجا هستیم خونمون رو فروختیم ک بریم رشت چون پدرم مناطق شمالی رو خیلی دوس داره!الان اجاره میشینیم تا ی سال دیگه ک پدرم بازنشست شن بریم اونجا اما اگه من تهران قبول شم و برم سرکار پدرم میان اونجا حتی گفتند بخاطر تو همیشه اونجا موندگار میشیم دررابطه بااقاپسر هم خب فکرمیکنم میتونن باسرمایه ای ک دارن حتی شده کوچیک اما جاییو اجاره کنن چون خودشون این احتمالات رو میدونن و قبول دارن ک اگه من بخوام برم تهران ایشون هم میان...خخخ البته با لجبازی های مادرم فکرنمیکنم این وصلت سربگیره شایدم صلاح نیس من از خود خدا خواستم هرچی صلاحه پیش بیاره!. بنظر شما سنم زیاد نمیشه فرضا دو یا س سال دیگه ازدواج کنم؟الان مهمترین هدفم درسو شاغل شدنمه!اما خب حقیقتش به اون اقاپسرهم بخاطر شخصیتشون و ظاهرشون ک ب دلم نشسته فکرمیکنم..شایدم شغلشون خیلی مناسب نیس:-( منظورم سختی کارشون هستو اینها نمیدونم....

ممنون از مرسده...واقعیتش خودمم نمیدونم اما هیچکی بی عیب نیس خب:-(

جالبه،خیلی ساده به قضیه نگاه میکنید،طوری صحبت میکنید که ببخشید ولی ادم تصور میکنه داره پفک میخری ،دختر خوب ،کارهای مثل مکانیکی و.... سالها زمان میبره که مشتری جذب کنه و در اصطلاح مغازه جا بی افته ،مگه میشه یه شبه مغازه رو رها کرد و اومد تهران؟؟؟؟

شما خودتون اهل کجا هستید که میگید در تهران ن شرایط فلانه؟؟

یکی مثل این دختر خانم،یکی هم دقیق برعکس ایشان میاد  توی همین وبلاگ میگه خواستگارم استاد دانشگاه ،بازاری ،پول دار و مهربان هست،فقط چون قیافش معمولی بود بهش جواب رد دادم ،نمیدونم والا هر کسی دنیا رو یه جور میبینه

بازم سلام

به نظرم شما بیشتر به نظر پدرتون توجه کنید تا نظر مادرتون به چند دلیل:

1 - اینکه پدرتون مرد هستند و مردا رو بهتر از مادرتون میشناسه و کلا روی این اقا پسر شناخت داره
2 - اینکه مادرتون زن هستند و معمولا زنها طبق احساسات عمل میکنند و کمتر نگاه عمیق دارند به مسائل
3- این از همه مهمتره که اگه شما به اون اقا بله بگید باعث میشه منم انگیزه بگیرم و از دخترای تحصیل کرده خاستگاری کنم

اصلا اگه میشه به خاطر من به اون اقا بله بگو
دعای خیرم بدرقه راحت

درضمن شما یه جا گفتین توکل به خدا تا قسمتم چی بشه ولی بعدش گفتین اگه مادرم مخالفت کنه جوابم منفی هست خب به نظر شما نظر  مادرتون میشه تقدریر خدا؟؟؟؟؟

واسه چی نمیری با یه دختر دیپلم و زیر دیپلم ازدواج کنی؟ دختری که حاضر بشه با تحصیلات بالا زن تو بشه حتما یه عیب و ایرادی داره یا مشکل جسمی داره یا خانواده بدرد نخور.

به bella: سلام ی جورایی حق باشماهم هست الان مادرم بهم میگن تو خوشگلی قدبلندی اندامت قشنگه سفیدی دوس پسرنداشتی خونه داریت خوبه(اشپزی و ارایشگریم خیلی خوبه ) ارایش نمیکنی اما قشنگی تحصیلات داری از خانواده کم جمعیتی بابات فرهنگیه تو هیچ مشکلی نداری نمازوروزتم میخونی اخلاقتم خوبه تنهامشکلت اینه ک نمیخوای قبول کنی اون در حد تو نیست:'( بخدا خودمم کلافم میگه تو هیچ ایرادی نداری خیلی بهتر از ایشون لیاقتته منم میگم خب وقتی من نمیتونم اعتماد کنم چ فایده وقتی نمیشناسمشون:-( میگن تو الان نمیفهمی من چی میگم چون همش ذهنت پیش ازدواج هستش و علتشم فقط اینه ک فکرمیکنی دیرتر شه کسی نمیاد اما اشتباه میکنی(من قیافم بیبی فیسه یعنی کمتر میخوره درحدنهایت۲۰ و اینکه کاراته کارمیکنم اندامم خیلی رو فرمه)!

دوست عزیز خیلی از حرفتون ناراحت شدم

یعنی شما یه تیکه کاغذ که خیلی راحت میشه با 10 صفحه جزوه یا با پرداخت پول اون رو خرید اینقدر برای شما مهمه که مایی که دیپلم داریم باید بریم زن زیر دیپلم بگیریم یا تحصیل کرده ای که مشکل داره

اگه یه نگاه کوچکی به امار طلاق بندازی میبینی درصد تحصیل کرده هایی که طلاق میگیرن خیلی بیشتر از تحصیل نکرده ها هست این اول

دوم دوست عزیز من مدرک لیسانس پولی گیرم اومد یعنی میتونستم تو یکی از شهر های جنوب کشور که اسمش رو نمیارم برم و با پرداخت پول یه مدرک رو بخرم و حتی پولش رو هم داشتم ولی گفتم کسایی که این مدرک رو گرفتن زحمت کشیدن و به اصطلاح دود چراغ خوردن

واقعا اگه تحصیل کرده هستی اینه طرز فکرت پس افسوس به حال دانشگاهها

آهان...منظورتون از سن، اون بود...
اوکی. برای این منظور سه  گروه سنی رو بررسی میکنم. باید بدونید که این بررسی همش نظرات شخصی خودمه. فقط موفقیتهای تحصیلی و شغلی رو د نظر میگیرم. چون چهره و پول بابا و ... دست خودمون نیست.

1. دختران 15 تا 20 سال:
تعداد خواستگار در این سن زیادتره ولی اکثرا درپیت تشریف دارن. تعدادیشون با دختر هم سطحن و بالاتر از دختره هم شاید بینشون پیدا بشه. همیشه استثنا داریم. این سن برای ازدواج دختر اصلا مناسب نیست چون هنوز آمادگی بالایی برای ازدواج نداره. اطلاعاتش خیلی پایینه و از نظر تحصیلی در سن حساسیه و باید تو کنکورش موفق بشه. نمیشه هم ازدواج کرد و هم کنکور خوبی داد. اگه نمیخواد کنکور بده یا در هر زمینه ی دیگه ای پیشرفت کنه، کار اشتباهی میکنه ولی من که نمیتونم کسی رو مجبور کنم یه کنکور توپ بده. این دخترا که دوست ندارن بیشتر از دیپلم بخونن، بهتره درباره ازدواج بخونن و اطلاعاتشون رو بالاتر ببرن و ازدواج کنن. چون هر چی بگذره کمیت و کیفیت خواستگار برای دختری که درس نمیخونه، کمتر و کمتر میشه. همینجا صحبت درباره دخترایی که ادامه تحصیل نمیدن رو تموم میکنم. چون تکلیفشون مشخصه. وقتی از جهت پیشرفت تحصیلی و شغلی و... درجا بزنن، با بیشتر شدن سنشون همش امتیاز منفی بدست میارن و اوضاع بدتر و بدتر میشه.

2. دختران 20 تا 27 سالی که دانشگاه رفتن و ازدواج نکردن:
اوضاشون نسبت به وقتی زیر 20 بودن بهتر میشه. شاید تعداد خواستگارها کمتر بشه ولی کیفیت میره بالاتر و هررر کسی درخونشونو نمیزنه. مهم هم همین کیفیته. خودشون خیلی آگاهتر میشن و بهتر میتونن از حقوق خودشون دفاع کنن و ازدواجی نکنن که بعدا پشیمون بشن. من تاکید خیلی خیلی زیادی رو مهریه ای سخت که نتونه بده و شروط ضمن عقد دارم. واقعا مهمن. من الان خیلی خوشحالم که این دو رو دارم. قبل از ازدواج، خودم هم فکرشو نمیکردم که ایندو اینقدر به آرامشم کمک کنند. شما هم محکم کاری کنید. ترشیدگی شرف داره به ازدواج با کسی که فکر قدرت خودشه و نمیخواد قبول کنه حق ما باید باهاش برابر باشه.

3. دختران 27 تا 29 سالی که همچنان درس میخونن یا مدارک غیر درسیشونو بیشتر میکنن و در کل تو کار پیشرفتن! :
پسرفت کوچیکی نسبت به گروه قبلی پیدا میکنند.

4. بالای 30:
هر چی میگذره تعداد خواستگارا کم میشه و امید کمتر.

---

در کل تعداد خواستگار واقعا کم شده!
اما تصمیم گیری عجولانه ضربه ی بزرگتری از ازدواج نکردن بهمون میزنه. پس کار رو از اینی که هست بدتر نکنید. هرچند اضاع فرد مجرد اونقدرا هم بد نیست و خوبیهای خودشو داره. درسته که مثلا نیاز جنسیه برطرف نمیشه، عوضش مسولیتی هم ندارین.

---

این دو تا لیست رو کامل کنین. شاید ذهنتون منظمتر بشه و بهتر بتونین تصمیم بگیرین. ویژگیهای اخلاقیش رو هم که مهمترن باید بشناسین. نمیشه فعلا قطعی بگین. این با خودتون. من خیلی گفتم باهاش زیاد برید و بیاین.

منفیها:
مامانم حتی اگه غیرمنظقی و احساسی هم نظر داده باشه، ازش خوشش نمیاد درحالیکه بهتره کل خانواده موافق باشن
شغلش سخت و غیرقابل پیش بینیه و شاید نتونه بعدا پول خوبی دربیاره.
دیپلم داره ولی من لیسانسو گرفتم و میخوام ارشدم حتما بگیرم

مثبتها:
ظاهرش رو خیلی دوست دارم.
خونوادش خوبن.

---

این کارشون که گل گذاشتن جلو در خونتون و رفتن کاری فوق العاده زشته از نظر من. نشون میده که یا خودش احساسی عمل میکنه یا میخواد کاری کنه که احساسات به شما غلبه کنه. در هر صورت خوب نیست. شما در مرحله آشنایی هستین و اون آدم حق نداره به شما دلبسته بشه. باید جنبه داشته باشه. اگرم خواسته شما رو هوایی کنه که واویلا

با آرزوی ازدواجی موفق برای شما و همه دختر و پسرای دیگه
 

فقط ی مطلب بگم ایشون درامدشون برای اون مغازه حدود۱۰میلیون هستش اما خب به شاگرداشون و پدرشون ک پول رهن رو دادند پول میدنو میمونه بقیش(۲تا۳تومن) ک مال ایشون میشه!منظورم بحث مالی نبود گفتم تا شفاف سازی کنم همین!:-) الان باز اقای کرالیچا میان میگن اگه پول داره حتما میری بهشون...من دقت کردم البته جسارت نمیکنم یا قصدم بی ادبی نیس اما درتمام پست هاشون میگن پول فقط برا دخترامهمه تا حدیکه طرف مذهبی هم نباشه قید خواستشونو میزنن میگن پول مهمه فقط اما در اصل اینجوری دخترا کمن...:-) 

به سوْال کننده عزیز

وای گل گذاشتنش دیگه خیلی کار خزی بود اونم از گریه کردنش و قهر کردنش که رفته تو اتاق گفته اینو به من نمیدن واقعا همچین مردی به درد زندگی نمیخوره مرد باید مرد باشه.

ممنون از شهلا شهلای عزیز و اقاحامد و خاومی و اقا علی جون...اقاعلی لطفا شما به دل نگیرین هرکسی میاد ایده ی خودش رو میده حتما هم اونچه ک ایشون میگن درست نباید باشه این نظر شخصی ایشون هستش اما من دنبال اکثریت نظرها هستم ک ببینم نظرها مثبته یا خیر...شهلا جان پس بنظرشما من فعلا۳سالم فرصت دارم ک گزینه هایی در همین حد داشته باشم؟ ایشون مهمترین صفتی ک دارند شناخت نسبی ما نسبت ب ایشون هستش وگرنه من خداروشکر خاستگارام کم نیستن اما از نظر عقیدتی یا ظاهری یا اخلاقی باهم تفاهم نداشتیم!ایشون دومین نفری هستند ک ب دل من نشستن...اولین خاستگارمن تو سن۱۵سالگیم اومد ک ی پسر نظامی بود و پدرم گفت من دختری ندارم برای شوهر دادن:-) منظورشون سن کم من بود!امسال نمیدونم چرااما بیش از هرسال خاستگارداشتم از عید ایشون هشتمین خاستگارمن...الان میان فحش میدن میگن عیب رو پسر مردم میذاری خخخخ بخدا جور نبودیم ردشون کردم وگرنه ایشون هم ازنظر بعضیا ک میان نظر میدن از من پایینترن از نظر اونها اما خب من دید مثبتی بهشون دارم!

به نظرم تو یه سال دیگه صبر کن ببین چه خواستگارایی میان اوج خواستگارای دختر تو ۲۴ و ۲۵ میان.

به خانومی

با توجه به اینکه بعضیا هیچی خواستگار ندارن یا بدردنخورن، شما خییییییییییلی خواستگار دارین. کیفیتها هم انگار اوکیه! خیلی خوبه. پس جای نگرانی نیست. با خیال راحت برای پیشرفتتون کلی تلاش کنین.
مثل اینکه پایان یافته و ردشون کردین.
موفق باشین :)

به سوال کننده

به مرسده

خب این به فلانی ها که معلوم نیست یه نفر باشن.

شهلا جون فعلا جواب ندادیم بهشون اما فکرمیکنم بااین رفتارای مامانم باید بهش جواب منفی بدم بدون اینکه بیشتر بشناسمش...بااینکه بیچاره ها س بار زنگ زدن خودشم ب بابام زنگید:-( دلم پیش پسرست:'( الان حس میکنم باهاش بازی کردم...

آقا حامد شما انقد جوش نزن برادر من...من تا یکی هم سطح خودم و خانوادم پیدا نشه ازدواج نمیکنم حالا هیچوقتم نشه مهم نیست چیزی از دست نمیدم...تو زندگی ادم نیاز به یه هم صحبت و هم فکر داره نه یکی که فقط مثل کارت بانک جز پول چیزی نداشته باشه...گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز...بهتره هر کی با هم سطح خودش باشه..

شهلا امروزم ی خاستگار بدون هماهنگی مامانشون اومدن خونمون بعدظهر منو ببینن خخخخخ خیلی خوشش اومد اونم دیپلمه ی پاساژ بزرگ لباس داره قراره بعد از عید کارخونه بزنه...خیلی وضع مالیش خوبه قشنگم هست اما خوشم ازش نمیاد پسر هیزیه خخخخ!دوست دخترداره چند تا چون ازطریق شوهردوستم میشناسمش...خودشم ی سال بزرگتره

به Bella 

---

آقاحامد یاد یکی افتادم یه آشنای دور که همیشه حس میکردم حسی بهم داره و پدرشم مثل پدر شما مکانیک بود خودشم اسمش حامد...نمیدونم شما کجایی امااون تهرانه!رسمی ازمن خاستگاری نکردن اما دورادور از فامیلشون ی چیزایی شنیدم!فکرکنم الان۲۸سالشونه تحصیلکرده هم هستن فکرکنم مهندسی معدن یا مهندسی هوافضا خوندن!دقیق یادم نیس:-)فعلا هم مجردن اما فکرکنم شاغل نیستش

خخخ
الان اینو چکار میکنین؟
هیز کلمه وحشتناکیه. مطمئنی؟!؟ دوست دختر که همه پسرا دارن ( همه نه...بیشتریا)
ولی اینکه چنتا دوست دختر رو همزمان داشته باشه در جا رده. در جاااااااا و قاطعانه

دلم پیش پسرست:'( الان حس میکنم باهاش بازی کردم
این جمله یکم جای بحث داره ولی الان نمیتونم خوب توضیح بدم. بهتره بذارمش برا فردا که خواب آلود نباشم و اشتباه ننویسم.
یک ساعت وقت خوابم دیر شده خخخ

شهلای عزیز آره مطمئن هستم با چند نفره حتی یکیشون دوست خودمه خخخخخخخ بله ردشون کردیم:-) آقای کرالیچا بیا ببین پول همه چی نمیشه بااینکه قیافشونم خوبه چون پاساژشون رفتم میدونم کی هستن اما بخاطر اینکه هیزن رد شدن! جالبه ک همچین پسری ک خودش خیلیم رله و هیز تشریف داره خودشونم به مادرشون گفتند دختر آفتاب مهتاب ندیده میخوان(مادرش تاکیدداشت ک پسرم دختر نجیبوپاک میخواد ک تا حالا با پسری نبوده باشه)خودشم تا حالا باکسی نبوده خخخخخخخخخخ اینو گف منکه غش رفتم از خنده! مرسی ک هستی و نظر میدی...

جالبه ک همچین پسری ک خودش خیلیم رله و هیز تشریف داره خودشونم به مادرشون گفتند دختر آفتاب مهتاب ندیده میخوان
یه همچین پسرایی واقعا ستاره دار هستن. از این ستاره ها *** خخخ

دلم پیش پسرست:'( الان حس میکنم باهاش بازی کردم
اینجا رو دیگه باید بگم واقعا بازیش دادین! شما که میدونستین مادرتون مخالفه... تصمیم گرفتین برای آشنایی، با مخالفت مادرتون کاری نداشته باشین. (بنظرم تصمیم بدی نیست) بخاطر همین اجازه دادین بیان خونتون. حالا که اومدن، در مقابل مخالفتهای مادر کم آوردین؟ الان وقتش نبود. یا باید همون اولش بخاطر مخالفت مادرتون بهشون اجازه ورود نمیدادین یا تا آخر مراحل آشنایی پیش میرفتین و با مخالفت ایشون کاری نداشتین و وقتی دیدین ایده آل نیستن، ردشون میکردین... الان اینطوری پسرو خونوادش به بازی گرفته شدن. برای موارد بعدی بهتر تصمیم بگیرین. اون آقا و خونوادش حقشون نبوده اینطوری رفتار بشه باهاشون.



به : کرالیچا
آقای کرالیچا من به شخصه اصلا با آدم پولدار کار نداشتم. تنها مرد پولداری که ازش نمیترسیدم معلم زبانم بود. اینقدر از ماها نا امید نباشین. دختری که برای پول ارزش خیلی کمتری قائل بشه هم زیاده.

شهلا جان مادرم از اولش درسته راضی نبود اما وقتی پدرم گفت ک حالا بذاریم باهم صحبت هاشون رو کنند چیزی نگفت و بعداز اینکه رفتند شروع کرد به اینکه پس بهشون بگو نه...براهمینم منم عصبی شدم گفتم شما ک میخواستی بگی نه و تصمیمت رو گرفتی چرا گذاشتی بیان؟گف فکرکردم شاید بیاد صحبت کنین پشیمون شی ک من نشدم! من هنوزم فکرم پیششه هم اینکه میترسم خیلی دلش بشکنه هم اینکه خودمم دوس داشتم بیشتر بشناسمش!صبح خواهرش تماس گرف مامانم بدون نظرخواهی گف جوابمون منفیه خواهرشم برگشته گفته ک ما شمارو همینجوری ول نمیکنیم و بازم میایم و اینکه برادرم چشاش دنبال دختر شماس:'(

احسنت خیلی کار زیبایی کردی این پسرو رد کردی

خودشونم اون آشنامون اصالتشون ترکه و ترکی هم حرف میزنه گاهی:-) منم پدرمادرم اصالتا ترکن اما بامن فارسی میحرفن من خودم خیلی کم ترکی صحبت میکنم اما بلدم:-)

آهان پس گناهش گردن مادرتونه متاسفانه.
پس شما از دست خودتون ناراحت نباشین.

(همیشه وقتی میاین توضیحات تکمیلی میدین رو نظردهی ها تاثیر زیادی میذاره خخخ)

علت مخالفت مامانت چیه؟ به نظر مامانت احترام بذار مادر بد دخترشو نمیخواد اگه به زور و با مخالفت مامانت ازدواج کنی اگه تو زندگی مشکل پیش بیاد اونوقت جرات اعتراض به خانواده نداری راستش من اصلا با این چیزایی که گفتی از خانواده پسره خوشم نیومد یه ذره قدر خودتو بدون به خاطر یه غریبه نذار دل مامانت بشکنه.

جلل الخالق...خخخخ آقا حامد نکنه شما اون حامدی!از مامانم پرسیدم گف نه اونم تقریبا همسن تواه(استیکر نگران)! خخخ اگه اون باشین چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیلیم مادرشون دوسش دارن!قدشم بلنده تقریبا!اول فامیلی شما چه حرفیه؟خخخخخخخخخخخخ 

اگرم ایشون مقصر باشند من خودمم مقصر میدونم!چون نباید میذاشتم منو ببینه:'( اینجوری همش فکرم پیششه تا وقتیکه من ازدواج کنم یا اون ازدواج کنه بدونم ک بمن فکرنمیکنه.... راستی اون صحبت نمیکنمه!من ترکی صحبت نمیکنم اما بلدم کامل

سلام

خانوم شهلا درست میگن بحرحال اگر جواب منفی از طرف مادرتون شنیدن شما ناراحت نباشین و احساس گناه نکنید... حتما اگر قسمت هم باشین بهم میرسین... اینم که میگین هر چی خدا صلاح بدونه کاملا درسته...

خیلی ممنون 

ای خدا:'( من چقدر بدبختم...شهلا جون خاستگارم رفته دماغشو عمل کرده!!!!!!!!! من خیلی بدم میاد از دماغ عملی:'( دست خودم نیس طبیعی دوس دارم!بخدا قیافش خیلی قشنگ بود نمیدونم چرااینکارو کرده..اه!داداشم الان گف بهم:'( گف دومادشون میگفته...یعنی شوهرخواهرش میگفته! اگرچه هنوزم مامان میگه ن اما من دلم میخواد بیشتر بشناسمش.حالا ک اینوشنیدم انگار بغض کردم دلم گرفت ک عمل کرده...من اون قیافرو دوس داشتم:-( 

ایراد بنی اسرائیلی میگیرید خخخ :)))
دماغ عمل کرده که بغض نداره خخخ

کاملا موافقم با شما دختر آسمونی..
حیف کی متوجه نیستن همون ظاهر اصلی دوست داشته باشن ..
واقعا حیف شده عمل زیبایی ها اینقدر زیاد شده ببین دخترای سرزمین من همه شبیه هم شدن!!!1

من خود واقعیشونو بدون عمل دوس داشتم...نمیدونم چطورشده باشن اما درکل دوس ندارم!ی بار دوستم عمل کرد دماغش رو بخدا دیدمش اشکم دراومد چون دوست صمیمیم بود حس میکردم دیگه انگاری باطنشم اون نیست... دررابطه باظاهرم اکثرا بمن میگن خوشگلی اما راستش اونچه ک تو صورتم خیلی خودمم دوسش دارم اینه ک خیلیا بهم گفتن ک انگار صورتم معصوم هستش!میگن مظلومیت و معصومیت خاصی تو نگاهته:-) من خیلی دوس دارم اینجوری باشم

سلام راستش منم مدرک تحصیلیم کاردانی بود یکی از پسرای فامیلمون دیپلم،وقتی بهم پیشنهاد دوستی داد خودشو عاشق نشون میده انکارش نمیکنم  عاشقم بود هیچوقت تو دوران دوستیمون دعوا وقهر کردن از جانب اون نبود من دعوا میکردم و قهر میکردم اون فقط نازمو میکشید اما الان یه ساله نامزد کردیم دو هفته پیش بحثمون شد روی من دست بلند کرد به قدری ناراحتم دلم شکسته که دلم میخواد های های گریه کنم،ازاونجایی که مدرکش دیپلمه موقع عصبانیت اصلا نمیدونه چی بگه یه فحش های کثیفی میده که منم بااین که تاحالا تو خانوادم اصلا این حرفارو نشنیدم اما منم تکرارش میکنم که کم نیارم پیشش،انقدر ازش عصبانیم که راضیم بمیره حتی جنازشم نتونن جمع کنن،انقدر ازش حس تنفر دارم وقتی خوبه خیلی خوبه خیلی خیلی خوبه اما وقتی عصبانی میشه دیونه میشه دودقیقه بعدش میاد معذرت خواهی که اون دیگه به درد خودش میخوره،الان با مشاور صحبت کردم تصمیم گرفتم ازش جدا بشم

سلام بنظرم خیلی اشتباه میکنین!هرادمی ی عیبی داره ایشون هم خب زود جوشن اگه واقعا تنها دلیلت اینه بنظرم فعلا اشتباه هس جدایی چون باهاش صحبت کن بهش بگو ک احترام مهمترین رکنه درضمن خیلی اشتباه کردی با فحش جوابشو دادای بایستی با احترام میگفتی ببین داری چی بمن میگی!یکم مراعات کن لطفا دقت کن ب گفته هات....اینجوری ک توام مث اونی!پس لطفا قبل از جدایی ی بار ازش بخواه همه چیو فراموش کنه و وقتی ازت دلخور بود فقط بگه بگه ک ناراحتم ازت...همین!اگه گوش ندادو قابل تحمل نبود جداشو...جدایی خیلی بده!بفکر عواقبشم باش و نگاه جامعه ب ی زن متعلقه!خوشبخت شی عزیزم

زنگ زدن جواب منفی دادیم بخاطر مامانم:-( اما دست بردار نیستن...:'(

سلام عزیزم.مرسی از راهنماییت باهم صحبت کردیم قول داد که دیگه هیچوقت تحت هیچ شرایطی اینکارو تکرارنکنه.امیدوارم همه جونا خوشبخت شن.

خواهش ایشالا ک خوشبخت شی