با سلام

من از شهرمون مهاجرت کردم بهمراه مادر و برادر کوچکتررم که معلول ذهنیه و برادرای دیگه ام توی شهر خودمونن. کسی هم از این موضوع خبر نداره و خرج خونه هم با منه چون پدرم ما رو ترک کرده چند سالی هست یعنی مادرم مشکل پیدا کرده و نمی تونه درست راه بره اونم رفت و همه چی مونده گردن من .

حالا نمی دونم چطوری به خواستگارم بگم که راز داری کنه و به بقیه نگه چون ممکن کارمو از دست بدم یا آبروم بره پیش همکارام . می خواستم آقایون راهنمایی کنن توی جلسه چندم بگم؟ من مشکلی ندارم اگه نپذیرن چون خودم اختلاف سنی 4 سال بالا رو دوس دارم  و خودم کسانی که کوچکتر یا همسن یا اختلافمون کمه رو اجازه خواستگاری نمیدم .

یه وقتایی فکر می کنم شاید منم وظیفه ام نگهداری از برادر و مادرمه که کسی رو ندارن و نباید به ازدواج فکر کنم .

از طرفی خیلی احساس تنهایی می کنم و این چند سال واقعا جور همه چی رو کشیدم از کار بیرون تا کار خونه و خرید و آشپزی و اینا .

اگه جای من بودید چکار می کردید ؟ قید ازدواج رو بزنم چون خیلی وقت ندارم سنم داره می ره بالا .

یه خواستگاری هست که من راجع به اینکه باید خرج مادر و برادرم رو بدم و بخش اعظم حقوقم میره پای این کار حرف زدیم ولی هنوز این موضوع رو نگفتم نمی دونم چکار کنم ؟

من به مشاوره و وکیل و اینا دسترسی ندارم .

خواهش می کنم کمکم کنید


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)