با سلام
من دختری 30 ساله هستم از یک خانواده 5 نفری متوسط با وضعیت مالی متوسط فرزند اخر هستم و بقیه همه ازدواج کردن و سرزندگی هاشون هستن.
مشکل اینجاست که پدر من که فرد خیلی دلسوزی هست و جانشم برای خانواده نثار کرده و از خودگذشتگی هاش زیاده برامون .
با چند تا اشتباه اقتصادی که کرده فشارهای زیادی رو بمن و مادرم وارد کرده در صورتی که الان میتونست در ارامش و رفاه دوره بازنشستگی رو بگذرونن مجبورن قسط بدن و صرفه جویی کنن همش .
ولی برای من چیزی دریغ نمیکنن حالا من مشکلم اینجاست من یک کاره نیم وقت دارم که هر چی در بیارم برای شخص خودم هست ولی وقتی این سختی ها رو میبینم دلم میگیره زیاد برای پدر و مادرم .
منم جایی که بتونم کمک میکنم و صرفه جویی میکنم ولی مشکل اینجاست یک فامیل و شوهر خواهری دارم که خیلی با حرفهاشون مارو اذیت میکنن .
ما داریم با ابرو با شرایط کنار میایم و تحمل میکنم و سخت و یا اسون میگذرونیم اما اونا با حرفهای سنگین زیر سوال بردن پدرم و تصمیماتشون و حتی بردن زیر سوال پاکی و خلوص و انسانیت و ایمان پدرم که ضرری که کرده بخاطر این بوده صادق و ساده بوده و روراست بوده هست رو زیر سوال ببرن و همش جلوی من با تیکه ها و کنایه ها و حرفهای الکی من رو عصبی کنن و پرخاشگر که هر چی میخوام روم تاثیر نذاره میذاره .
و یک وقتها حس بدی نسبت به پدرم پیدا میکنم ولی زود شرمنده میشم و جبران میکنم حالا میخوام از شما لطفا راهنمایی کنید که من چکار کنم تو این دنیای که همه فکر پولن و نفع خودشون من ارامتر زندگی کنم ؟ چکار کنم این حرف ها و دخالت دیگران روم تاثیر نذاره ؟ لازم به ذکره پدر من هفتاد سالشون هست .
← ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه)
- ۲۶۹۴ بازدید توسط ۲۰۰۵ نفر
- شنبه ۲۹ خرداد ۹۵ - ۲۱:۰۴