خانواده برتر

با عرض خجالت..

خب خواهرگرامی انتظارداری با اینگونه چیزهایی که گفتی همسرت چکارکنه خیلی خوبه که زندگیتون به جدایی نرسیده.

زندگی دردوران عقدیعنی این قدربی روح!

خب شما هستی که با شیوه های عاشقانه ازبعدکلامی ورفتاری چنان به این رابطه حرارت وگرما ببخشی که همسرت رامجذوب وفریفته خودکنی.

خوب چرامعاشقه نداشتی حالا رابطه جنسی پیشکش.

معاشقه موتورمحرک وگرما بخش زندگیه که کشت مهروعاطفه را دردل ها به بارمی نشونه.

خواهرگرامی سعی کن به زندگی وارتباطت روح تازه ای بدمی والا این روندمی تونه باعث شکل گیری یه زندگی بسیاربی روح وبی هدف ودرادامه باعث انزجاروتنفرازهم خواهدشدونتیجه ان طلاق عاطفی یا طلاق جسمانی خواهدشد.

نمیدونم همش به ذهنم مییاد ازقیافم خوشش نمییاد یا ازصدام یاکلادوستم نداره که نه مییادنه تماس تلفنی داریم!البته راهدوره وکارهست درک میکنم ولی تماس تلفنی مثلا هفته ای یکباریعنی نمیتونه!بنظرتون بهش اعتراض کنم وبگم دلیل تماس نگرفتنت چیه؟!البته سختمه گفتنش!واینم بگم چون پشت تلفن کم حرف میزدم دیگه سردشده وتماس نمیگیره؟!میگه توپیامادوست دارم هرازگاهی ولی خوب بازته دلم واین روابط نمیدونم فکرای مختلف به ذهنم مییاد!چکارکنم بنظرتون!اصلا ازنامزدیم لذت نمیبرم

دوست عزیز میشه بگید نحوه ى آشناییتون چطورى بوده؟

یعنى نه شما نه همسرتون ذوق و شوقی واسه دیدارهاى لااقل هفتگی ندارید؟

ماهى یکبار هم خیلی کمه!

همسرتون شاغلن یا شهره دیگه اى هستن!؟

خودتون هیچ احساس نمیکنید باید صمیمى تر بشید؟

شوهرتون تلاشی نمیکنن واسه باهم بودن؟

شما خودتون میتونید اقدام کنید مثلا دستش بگیرید یا بوسش کنید 

پیامهای عاشقانه بفرستید بهترین زمان لذت بردن از زندگی همین الان هس 

حتما جدی بگیرید پشت گوش نندازید چون به نظر من اگه رابطه عشقی جنسی 

کم رنگ بشه واقعا به مشکل برمیخورید 

شاید زنها خجالت بکشن ولی مردها گمان نمیکنم حتما اقدام کنید که دلیلش متوجه بشید 

شاید همین افکار و نگرانی هایی که شما دارید اون هم داشته باشه و با خودش میگه این چه رابطه ای که من دارم

من برعکس خیلی ها عقیده دارم شما به مرور خیلی زن وشوهر خوبی میشید 

معمولا اونهایی که عشق آتشی دارن به مرور زمان بعد از متعادل شدن روابطشون دچار مشکلاتی میشند ولی شما چون عشق بینتان نیست همین ابتدا خوب چشماتونو باز میکنید وبا تفاوتهای هم آشنا میشید ‌و خودتونو با هم وفق میدید

بهتره که در باره این مشکل با شوهرتون صحبت کنید و بهش بگید رابطه مون کمی غیر عادیه

شاید اون هم فکر میکنه شما هم به او علاقه ای ندارید و انتظار داشته که طور دیگه ای باشید

سنتی بوده آشناییمون اماهمونطورکه گفتم چندین ماه قبل عقدنامزدبودیم وبه شناخت رسیدیم

توچت ها کم وبیش وهرازگاهی ابراز محبت به هم میکنیم اماتماس تلفنی خیلی کم وحضوری هم که چندماهی ،منم هیچ اعتراضی نکردم ،این حالت ما موجب تعجب اطرافیانه !خودمم فکرای بدی به ذهنم مییاد که بعده این مدت من اونی  که میخاسته نیستم ولی دیگه داره کنارمییاد وتحمل میکنه یعنی عادت کنه!خیلی ناراحتم

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز 

سوال کننده عزیز بنده با نظر آقا جمشید و عباس آقا موافقم، ببینید اینکه شما خجالتی هستین تا حدی طبیعیه، و فکر می‌کنم اگه ایشون دور نبودن و شما هر روز همدیگه رو میدیدین شاااااااااید کمی از بار این قضیه کم میشد، اما به نظر بنده وظیفه همسرتونه که گرم و پر حرارت باشه، اگه نمیتونه زود به زود بیاد میتونه که زنگ بزنه و بهتون عشق بده تا هم خجالت شما کم شه هم کم حرف بودنتون، ببین خواهر من اولا اگه ایشون از اول اینجوری بودن شما کاملا اشتباه کردین عقد کردین باید حتما دلیل این سرد بودنشون رو پیدا میکردین، اما حالا که عقد کردین به نظر من به هیییییچ عنوان زیر بار برقراری رابطه جنسی (منظورم دخول کامل و پرده برداریه خخخخخ) نرین تا تکلیف شخصیت ایشون مشخص شه، حتما بدون خجالت این مسئله کم محبتی و سرد بودنشون رو با ایشون در میون بذارین البته با مهربانی و زبان خوش نه اعتراض، ببینید چی میگه، اما هر حرف بی منطقی رو راحت نپذیرید که کار دارم، خسته ام، هر روز هر روز نمیشه که بهت زنگ بزنم و فلان و بهمان، ببینید خواهر من اگه ایشون شما رو عاشقانه دوست داشته باشن اصلا نیازی نیست شما تذکر بدین خودشون دلتنگ میشن و بهتون زنگ میزنن هر روز، چون به نظر من روزی لا اقل پنج دیقه برای شنیدن صدای همسر چیز زیادی نیست، اگه بهانه پول تلفن و اینا رو آوردن که خودش باز یه مسئله بسیار جدی دیگه است که بماند، اما ایشون حداقل میتونن پیام بدن، یا از طریق تماس تصویری و عکس ابراز عشق و علاقه کنن و حتی از نظر جنسی شما رو تحریک کنن، اگه ایشون اینا رو از شما دریغ میکنن، به قول اقای جمشید،حتما حتما حتما یه تجدید نظر جدی تو رابطتون داشته باشین و با صلاحدید بزرگترای خودتون به مشاور مراجعه کنید تا از سلامت روحی و روانی ایشون و حتی سلامت جنسی ایشون اطمینان حاصل کنید، چون الان که عقد هستین اینقدر سرد باشن دو روز دیگه که شما بعد رابطه دخول نیاز جنسیتون مشخص شد و گرم باشید با سرد بودن این آقا میخواین چیکار کنین، مجبورین سکوت کنین و زندگی  رو تحمل کنین، یا طلاق بگیرید و بدون بکارت و تجربه یه زندگی تلخ به خونه پدرتون برگردین، پس خواااااهشا خجالت و حیا رو کنار بذارید و خیلی جدی قبل از ورود به زندگی مشترک این مسائل رو بطور کامل حل کنید، و اگه زیر بار نرفتن و نیومدن مشاوره و دلیل قانع کننده ای به شما و خانوادتون ندادن بی رو دروایسی کاد کنین، زندگی شوخی بردار نیست، آخه من خودم دقیقا اینجوری بودم و با سکوت و فکر اینکه درست میشه، درست میشه، وارد زندگی مشترک شدم، درست نشد که نشد که نشد، و مسائل کاملا وحشتناک تر رو متوجه شدم از ایشون و الان به دلیل داشتن فرزندی بیگناه که ثمره ی فکر غلط خودم و اطرافیانم که با آمدن بچه شاید بهتر شه رفتارش، سکوت و ابرو داری رو انتخاب کردم، و اصلا از زندگیم راضی نیستم چون دیگه نمیتونم بخاطر خودم یه بچه بیگناه رو بی پدر کنم، 

البته شاید منم کاملا در اشتباه باشم، اما لطفا قبل از ورود به زندگی مشترک علت این همه سردی همسرت رو پیدا کن و حلش کن. 

خوشبخت باشی عزیزم. 

در پناه خدا. 

منم مشکل مشابه این خانم رو دارم البته مدت زیادتری از عقد میگذره و میخوام حتماً از راهنمایی شما استفاده کنم

تشکر 

ببین عشق سه تا جز داره.شهوت صمیمیت تعهد،اولینش شهوته،نمیتونی بگی نه و...سرشت انسانه.اول شهوته بعدش صمیمیتو صمیمی شدن بعد تعهد و ترس از دست ندادن عشقشون.زنو مرد به هم کشش جنسی دارن و بعد اصلیه عشقه.اول از همه هست.حتی تو ناخوداگاه ادما.وقتی زنو شوهری بعد دو سه ماه با هم حتی معاشقه ندارن و گاهی یه دوست دارم برا هم میغرستن این یه آلارمه،حتما باید پیش یه مشاور برن.من نمیخواستم بگم ولی اینجور گفتی گفتم بگم بهشون.که این رابطه اصلا نرمال نیست.حتما پیگیری کنید خانوم سوال کنندّ