فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موبایلی در کنار مزایا و خوبیهایی که دارند؛ معایبی نیز دارند. یکی از معایب این شبکهها انتقال و انتشار بسیار سریع مطالب هست. به نحوی که مطلبی جذاب و جالب شاید در چند ساعت به سرعت منتشر شود و هزاران نفر این پیام به دستشان برسد. خیلی از این مطالب سندیت درستی ندارد و معلوم نیست از کجا پیدا شده است. داستانهای جذاب از افراد مشهور(اعم از خواننده، بازیگر، ورزشکار، دانشمند، شخصیت ایرانی مقیم خارج از کشور و ...)، داستان فلان کشف دانشمندان که با فلان آیه قرآن یا فلان روایت تطبیق دارد، جملات منتسب به افراد مشهوری مانند کوروش و اهورامزدا و ... از جملهی اینطور مطالب بی سر و تهی هستند که به سرعت رواج پیدا میکند. اگر فردی در گروههای متعددی عضو باشد؛ خیلی از اوقات پیش میآید در یک روز واحد یک متن واحد را از چند گروه در شبکههای مختلف اجتماعی دریافت کند که این نشان از سرعت بسیار زیاد انتشار اطلاعات در اینطور فضاها هست.
یکی از آن دسته مطالب بی سر و ته جملات و مطالبی هست که به عنوان حدیث منتسب به معصومین(ع) در فضای مجازی گسترش پیدا میکند؛ که وقتی پژوهشگر و محققی که به نرمافزارهای حدیثی دسترسی دارد؛ به نرمافزارها مراجعه و جستجو میکند؛ هر چقدر جستجو میکند به اثری از روایت دست پیدا نمیکند.
بنده خودم در مواری این کار را کردهام و مشاهده کردهام برخی مطالبی که به عنوان حدیث در فضای مجازی مطرح است و دهها و صدها هزار بار در فضای مجازی-اعم از وبلاگها، سایتها، گوگل پلاس، فیسبوک، شبکههای اجتماعی موبایلی و ...- منتشر شده است؛ اما هیچ سندی و منبعی ندارد. البته احادیث بی سر و ته منحصر به این دسته احادیث نیست. در مورد حدیث ما میبینیم مطالبی به عنوان حدیث در السنه و افواه مطرح بوده و هست از گذشتهها تا کنون و حتی علما و بزرگان نیز به آن احادیث در کتاب و مطالبشان استناد میکنند و حتی در شرح حدیث قلمفرساییها میشود؛ اما هیچ سر و تهی ندارد. یا حداکثر در فلان کتاب متأخری که قرن 9 یا 10 فرضاً تألیف شده است به عنوان یک حدیث-و البته بدون ذکر هیچگونه سندی- آمده است و همین حدیث بی سر و ته که نه سندی دارد و بعضاً متنش نیز مخالف احادیث معتبر ماست؛ امروزه چنان مشهور شده است که از عموم مردم گرفته تا علما و بزرگان ما این حدیث را دیده و شنیده و خواندهاند و در مطالبشان به حدیث استناد میکنند. و البته بررسی و پرداختن به علل و عوامل این واقعه مجال دیگری میطلبد.
بنده به برخی از اینطور مطالب در این پست اشاره میکنم؛ اگر کسی از خوانندگان وبلاگ سند و منبعی برای احادیث سراغ دارد؛ نویسنده وبلاگ را نیز مطلع کند:
1- توصیهی امیرالمومنین(ع) به مالک که ادعا میشود در نهجالبلاغة هست
توصیهی زیر ادعا میشود از توصیههای امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر در نهجالبلاغة است. اما با خواندن کل نامهی 53 که نامهی حکومتی حضرت به مالک است و همچنین با جستجو اثری از این توصیه در کل مجامع روایی ما-حتی مجامع درجه 5 و 6 و حتی کتابی مثل بحار که کثیری از احادیث ما را جمعآوری کرده است.- به متن حدیث دسترسی پیدا نمیکنیم. توصیه این است:
«ای مالک! اگر شب هنگام کسی را مشغول گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن. شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.»
این مطلب علاوه بر آنکه هیچ منبعی ولو ضعیف برای حدیث-طبق جستجوها- برای آن وجود ندارد؛ با برخی اصول اسلامی نیز در تعارض است. و البته بدون در نظر گرفتن گوینده و بدون انتساب این جمله به امیرالمومنین(ع) شاید بتوان صرفاً به عنوان یک توصیهی اخلاقی آن را پذیرفت.
2- توصیهی دیگر امیرالمومنین(ع) به مالک
این توصیه نیز به مانند مورد قبل در جایی یافت نشد. متن توصیه این است:
«ای مالک! بدان مردم اغلب بی انصاف و بی منطق و خود محورند، آنان را ببخش. اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند، ولی مهربان باش. اگرشریف و درستکارباشی فریبت میدهند، ولی شریف ودرستکار باش. نیکیهای امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش. بهترینهای خودت را به دیگران ببخش، حتی اگر اندک باشد. درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو ومردم»
3- مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود...
عبارت مشهور زیر نیز که به کرات در سایتها و وبلاگها به عنوان حدیثی منسوب به امیرالمومنین(ع) دیده میشود.
«مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتــارت بــــــاش که رفتـــارت می شود، مواظب رفتـــارت بــــــاش که عــــادتت می شود، مواظب عــــادتت بـــــاش که شخصیتت می شود، مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود.»
اما طبق جستجوها این عبارت نیز در مجامع روایی ما یافت نمیشود. بله طبق تحقیقات برخی محققین این عبارت ترجمهای از یک عبارت انگلیسی است.
4- ذخرالحسین
داستان زیر هم که در مورد حضور حضرت عباس(ع) در جنگ صفین است در جایی یافت نشد.
«ذخر الحسین کیست؟ جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله... امیرالمومنین(ع) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردن. معاویه ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست. نه پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند. خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد... جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند... امیرالمومنین(ع) به عباس گفتند برگرد پسرم... سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند اما حضرت اجازه ندادند... فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین... او ذخیره برای حسین است»
البته در برخی منابع اشارهای به حضور ایشان جنگ صفین شده است؛ اما نه به شکلی که در متن بالا آمده است. برای نمونه در مناقب خوارزمی که از کتب عامه هست و در فضائل امیرالمومنین(ع) است در صفحه 227 آمده است:
«ثم خرج من عسکر معاویة کریب بن أبرهة من آل ابن ذی یزن وکان مهیبا " قویا " یأخذ الدرهم فیغمزه بإبهامه فیذهب بکتابته فقال له معاویة: ان علیا یبرز بنفسه وکل أحد لا یتجاسر على مبارزته وقتاله ، قال کریب: أنا أبرز إلیه، فخرج إلى صف أهل العراق ونادى: لیبرز إلی علی، فبرز إلیه مرتفع بن وضاح الزبیدی فسأله من أنت ؟ فعرفه نفسه فقال: کفو کریم وتکافحا فسبقه کریب فقتله ونادى: لیبرز إلی أشجعکم أو علی، فبرز إلیه شرحبیل بن بکر وقال لکریب : یا شقی ألا تتفکر فی لقاء الله ورسوله یوم الحساب عن سفک الدم الحرام، قال کریب: إن صاحب الباطل من آوى قتلة عثمان ثم تکافحا فقتله کریب، ثم برز إلیه الحرث بن الجلاح الشیبانی وکان زاهدا صواما قواما وهو یقول:
هذا علی والهدى حقا معه * نحن نصرناه على من نازعه
ثم تکافحا فقتله کریب فدعا علی علیه السلام ابنه العباس - وکان تاما کاملا من الرجال فأمره بأن ینزل عن فرسه وینزع ثیابه ، ففعل فلبس علی علیه السلام ثیابه ورکب فرسه والبس ابنه العباس ثیابه وأرکبه فرسه لئلا یجبن کریب عن مبارزته»
ترجمه: سپس از لشکر معاویه فردی به اسم کریب خارج شد که فرد قوی و تنومند بود به نحوی که درهم را با انگشت اشاره میگرفت و میفشرد و عدد روی درهم را از بین میبرد. معاویه به او گفت: علی(ع) وارد میدان شده است و کسی را یارای مقابله با او نیست. کریب گفت: من با او مبارزه میکنم. سپس به میدان آمد و خطاب به لشکریان حضرت امیرالمومنین(ع) را به مبارزه طلبید. مرتفع به وضاح به میدان آمد که کریب او را به شهادت رساند. سپس شرحبیل بن بکر و بعد از او حرث بن حلاج شیبانی به مبارزهی او رفتند که آنها را هم به شهادت رساند. أمیرالمؤمنین علیهالسلام از این امر خشمناک شده. فرزندش عباس علیهالسلام را که از دلیر مردان آن زمان چیزی کم نداشت، فراخواند و اسب و لباس خود را با او تعویض نمود تا کریب با مشاهدهی حضرتش ترس بر دلش نیفتد.
5- یا علی گفتن خدا هنگام خداحافظی با پیامبر(ص) در شب معراج!!!!
از دیگر مطالب بیسند و البته کمی مضحک مطلب زیر است:
از پیغمبر سئوال شد:
یارسول الله، ما وقتی صحبتمون،حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می گوییم: فی امان الله. اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم... شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید: تو را به خدا می سپارم! آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟ حضرت فرمودند: پایان صحبت، خداوند سبحان به من "یاعلی" گفت،من نیز به خدای خود " یا علی" گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
این مطلب علاوه بر اینکه طبق جستجوها در منابع امامیه و عامه یافت نشد؛ کمی نیز عجیب و مضحک است. ظاهراً کسی که از رسولالله(ص) دارد این سوال را میپرسد به زبان فارسی مسلط است که میداند فارسیزبانها هنگام پایان دیدار «خداحافظی» میکنند.!!!!
اما حدیثی در مجامع روایی وجود دارد که ممکن است منظور این روایت باشد که خب البته روایت با متن اصلی تفاوت زیادی دارد.
حدیث این است:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ قَالَ خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالشُّبُهَاتِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ فِی قَلْبِکَ أَحَبَّ إِلَیْکَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک(الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ج1 ص155، مشابه در الصراط المستقیم ج1 ص207، تفسیر الصافی ج3 ص177، مدینة المعاجز ج2 ص402، بحارالأنوار ج18 ص386 و ج33 ص312، منهاج السنة إبن تیمیة ج5 ص39، المناقب للخوارزمی ص78)
ترجمه: از عبدالله بن عمر نقل شده است که از رسولالله(ص) سوال شد که با چه زبانی شب معراج پروردگارت با تو سخن گفت؟ رسولالله(ص) فرمودند: با صوت و زبان علی(ع). پس از آن رسولالله(ص) فرمودند: ای خدا! تو با من سخن میگویی یا علی(ع)؟ سپس خداوند فرمود: ای محمد(ص) من شیءای مانند سایر اشیاء نیستم. من با مردم قیاس نشوم و به صفات تشبیه نشوم. تو را از نور خودم خلق کردم و علی(ع) را از نور تو. و من چون بر درونت آگاه بودن و میدانستم هیچکسی نزد تو محبوبتر از علی(ع) نیست؛ با زبان علی(ع) با تو سخن گفتم تا قلبت مطمئن شود و آرام گیرد.
6- کل یوم عاشوراء
عبارت معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء» در ماجراهای کربلاء زیاد شنیده می شود در منابر و سخنرانی ها و حتی در کتب نیز زیاد این عبارت به چشم میخورد. اما نکاتی در مورد این عبارت قابل ذکر است:
اول آنکه این عبارت حدیث نیست. یعن در مجامع روایئ ما به عنوان حدیث وجود ندارد. حتی حدیثی با سندی ضعیف یا حدیثی بدون سند. اگر کسی منبع حدیثی برای این عبارت معروف سراغ دارد؛ به بنده نیز بفرماید. طبق تحقیقات حضرت آیت الله میلانی حفظه الله این عبارت اولین بار در شعر یک شاعر شافعی مذهب به اسم بوصیری متعلق به قرن ۷ آمده است.
دوم آنکه ما حدیثی داریم که ظاهرش معارض این مطلب است و آنهم حدیث معروف«لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه» است که در منابع متعدد روائی ما از قول امام حسن(ع) خطاب به امام حسین(ع) نقل شده است از جمله الأمالی للصدوق ص116
در مورد ارض و کربلا نیز روایات مخالف زیادی داریم که حاکی از آن است که ارض کربلا افضل اراضی هست حتی از ارض کعبه نیز افضل است.
برای مشاهده روایات ر.ک وسائل الشیعة ج14 کتاب الحج ابواب المزار باب68بَابُ اسْتِحْبَابِ التَّبَرُّکِ بِکَرْبَلَاء ص513
سوم آنکه البته میتوان معنای صحیحی برای این عبارت بیان کرد و آنهم اینکه آدم باید هر لحظه متوجه حق و باطل و جبهه حق و باطل باشد و اینکه ببیند در کدام جبهه قرار دارد.
البته همین برداشت نیز میتواند بصورت غلطی تبیین شود.
مثلاً اینکه تصور شود همهی روزها عاشوراست پس همهی صحنههای درگیری اهالی جبههی حق و جبههی باطل، صحنهای در حد عاشورا و معرکهای بسان کربلاست و همهی رزمندگان جبههی حق، در حقانیت و مظلومیت و مصیبت، همسان سیدالشهداء(ع) و اصحابش هستند و... مردود است.
7- بشارت بهشت به مناسبت پایانیافتن ماه صفر
چند سالی بود اواخر ماه صفر که میشد مذهبیها برای همدیگر پیامکی میفرستاند که مضمون آن حدیثی از رسولالله(ص) بود که هر کس مرا به پایان ماه صفر بشارت دهد؛ من او را به بهشت بشارت میدهم. که البته امسال با تلاش محققین این رویه در نزد خیلی از مردم اصلاح شد. ما نیز 2 سال پیش در یک پست مستقل توضیحات کاملی در مورد حدیث و سوءفهم ناشی شده از حدیث ارائه دادیم که علاقهمدان میتوانند به اینجا مراجعه کنند جهت مشاهدهی پست.
8- دعایی جهت رفع گرفتاریها
امسال متن زیر به وفور در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشد:
انشاالله با خواندن این دعا در ماه صفرازبلا دوربوده حاجت روا شوید
نیت کنید
(سبحان الله یافارج الهمّ ویاکاشف الغم فرّج همی ویسرّ أمری وأرحم ضعفی وقله حیلتی وأرزقنی من حیث لاأحتسب یارب العالمین(
پیغمبر (ص) فرمودند: هرکس مردم را از این دعا باخبر کند در گرفتاریش گشایش پیدامیشود.
ضمن آنکه همچین دعایی با دقیق این مضمون و همچین حدیثی یافت نشد؛ جهت مطالعهی تفصیلیتر به یکی دیگر از پستهای وبلاگ در اینجا مراجعه کنید.
9- شیطان تحمل دیدن این 6 خصلت را ندارد:
حدیث زیر نیز هر چقدر جستجو شد در منابع روایی یافت نشد:
شیطان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: من طاقت دیدن 6 خصلت در آدم ها را ندارم!
1- وقتی به هم می رسند سلام می کنند.
2- با هم مصاحفه ( رو بوسی ) می کنند.
3- برای هر کاری ان شاءالله می گویند.
4- از گناه استغفار می کنند.
5- ابتدای هر کاری بسم الله می گویند.
6- تا نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را می شنوند صلوات می فرستند.
البته ما احادیث متعددی در فضیلت و ارزش هر کدام از این 6 کار داریم. اما دقیق این روایت به این شکل در مجامع روایی یافت نشده است.
10- مناجاتی از امام سجاد(ع):
این مناجات منسوب به امام سجاد(ع) نیز که اخیراً منتشر شده است طبق جستجوها یافت نشده است:
الهی دردهایی هست که نمی توان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست..
الهی اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند..
الهی پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست دردهایی هست که جز تو کسی آنرا نمی گشاید قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود..
الهی تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود..
الهی قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.
الهی با این همه باکی نیست زیرا من همچو تویی دارم تویی که همانندی نداری رحمتت را هیچ مرزی نیست ای تو خالق دعا و مالک روز جزا
11- حضرت فاطمه(س) حجت بر ائمه(ع)
از دیگر مطالبی که به عنوان حدیث مشهور شده است که در هیئات نیز زیاد خوانده میشود؛ و در هیچ مصدری-ولو یک مصدر درجه چندم- یافت نشده است عبارت مشهور زیر است:
«نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا»
طبق برخی تحقیقات در اولین مصدری که این عبارت به عنوان حدیث آمده است-و البته بدون ذکر مصدر و منبع- تفسیر اطیبالبیان است که یک تفسیر معاصر است خیلی از کتبی که در فضائل حضرت زهراء(س) نوشته شده است؛ این مطلب را به همین تفسیر اطیبالبیان ارجاع دادهاند. و بدیهی و طبیعی است که وقتی در یک کتاب معاصر یعنی قرن15 مطلبی به عنوان حدیث ذکر میشود؛ باید با ذکر مصدر و منبع باشد؛ چون یک مولف قرن 15 به معصومین(ع) دسترسی نداشته است تا خود مستقیماً حدیث را از معصوم(ع) شنیده باشد.
12- اگر فاطمه(س) نبود؛ رسولالله(ص) و امیرالمومنین(ع) خلق نمیشد.
عبارت مشهور دیگری در مورد حضرت زهراء(س) عبارت مشهور زیر است:
«یا أحمد، لولاک لَما خلقتُ الأفلاک، ولولا علیٌّ لَما خلقتُک، ولولا فاطمة لما خلقتُکما»
این حدیث با این شکل که مطلقاً در مجامع روایی ما موجود نیست. بخش اول حدیث نیز «یا أحمد، لولاک لَما خلقتُ الأفلاک» نیز با اسناد نه چندان معتبر و موثق در مجامع ما آمده است. علاوه بر آن متن نیز اشکالی که دارد این است که متن هم دلالت بر افضلیت امیرالمومنین(ع) بر رسولالله(ص) دارد و هم دلالت بر افضیلت حضرت زهراء(س) هم بر رسولالله(ص) و هم بر امیرالمومنین(ع) چون علت خلق رسولالله(ص) امیرالمومنین(ع) است و علت خلق رسولالله(ص) و امیرالمومنین(ع)، حضرت زهراء(س) هست و علت نیز باید از معلول افضل باشد. که این مطلب با احادیث قطعیهی ما در تضاد است.
علامه شیخ حسین راضی از علمای محقق شیعه عربستان-ایشان از شاگردان حضرت آیتالله خوئی(ره) بودناند- تحقیق مفصلی حول این حدیث انجام دادهاند؛ که علاقهمندان جهت مطالعه به اینجا رجوع کنند. ایشان در اینجا اشاره می کنند اولین منبعی که برای حدیث وجود دارد منبعی است به اسم «کشف اللآلیء» که حسب ادعای علامه میرجهانی(ره) از تألیفات شیخ صالح بن عبدالوهاب بن العرندس الحلی می باشد که از علمای شیعه قرن 9 است. ایشان ضمن تحقیق حول این کتاب نشان داده است اصولاً این کتاب نمی تواند از ایشان باشد یا لااقل تردیدات جدید در مورد انتساب کتاب به ایشان وجود دارد؛ و علاوه بر آن سند نیز انقطاع دارد.
13- آموختن یک حرف و بندهی کسی شدن
عبارت مشهور زیر نیز که منسوب به امیرالمومنین(ع) است به وفور در السنه و افواه مردم یافت میشود که ایشان فرمودند:
«من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً»
که این عبارت نیز مطلقاً در مجامع روایی ما وجود ندارد. البته عبارتی مشابه وجود دارد که البته اوضاع آن عبارت نیز چندان موثق و خوب نیست. در عوالیاللئالی ابی جمهور احسائی-متوفی اوایل قرن10- بدون ذکر هیچ سندی و اصطلاحاً مرسل عبارت زیر آمده است:
«مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا»
البته این مطلب جدای از ارزش علمآموزی-خاصتاً علوم دینی و معارف دین- و ارزش طالب علم و ارزش عالم و معلم است که در احادیث بسیار متعددی به این مطلب اشارده شده است.
14- ان کان دین محمد...
عبارت مشهور زیر نیز که به امام حسین(ع) منسوب شده است، طبق جستجوها در مجامع روایی مطلقاً وجود ندارد.
«إنْ کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ إلاّ بِقَتْلی یا سُیُوفُ خُذِینی»
طبق تحقیقات برخی محققین این عبارت یک بیت شعر از اشعار شیخ محسن هویزی حائری، معروف به «ابوالحبّ حویزی» شاعر قرن 13و14ق ساکن کربلا میباشد. جهت مطالعه بیشتر به اینجا رجوع بفرمائید.
15- هل من ناصر ینصرنی
این عبارت مشهور نیز طبق جستجوها در مجامع روایی یافت نشد. البته روایتی با مضمونی نسبتاً مشابه داریم. سید بن طاوس در لهوف می نویسد: «لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَاَ »
ترجمه:
راوى گفت: حسین که دید جوانان و دوستانش همه کشته شده و روى زمین افتادهاند تصمیم گرفت که خود بجنگ دشمن برود و خون دلش را نثار دوست کند صدا زد آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى هست که در باره ما از خداوند بترسد؟ آیا دادرسى هست که بامید پاداش خداوندى بداد ما برسد؟ آیا یاورى هست که بامید آنچه نزد خداست ما را یارى کند؟
16- برخی احادیث عرفانی بدون سند و بدون مأخذ
برخی احادیثی که مضمون عرفانی دارند که در مجامع روایی ما مطلقاً وجود ندارند؛ یا اگر هم وجود داشته باشند معمولاً در منابع متأخر و بدون ذکر هیچ سندی؛ که البته زیاد هم مشهور شدهاند به قرار زیر است:
الف- کُنتُ کنْزاً مخفیّاً فَأَحبَبتُ اَن اُعرَفَ، فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لأُعْرَفَ
ب- الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق
ج- حسنات الأبرار، سیّئات المقرّبین
د- المجاز قتنطرة الحقیقة
"محمد علوی " borhan.blog.ir
یکی از آن دسته مطالب بی سر و ته جملات و مطالبی هست که به عنوان حدیث منتسب به معصومین(ع) در فضای مجازی گسترش پیدا میکند؛ که وقتی پژوهشگر و محققی که به نرمافزارهای حدیثی دسترسی دارد؛ به نرمافزارها مراجعه و جستجو میکند؛ هر چقدر جستجو میکند به اثری از روایت دست پیدا نمیکند.
بنده خودم در مواری این کار را کردهام و مشاهده کردهام برخی مطالبی که به عنوان حدیث در فضای مجازی مطرح است و دهها و صدها هزار بار در فضای مجازی-اعم از وبلاگها، سایتها، گوگل پلاس، فیسبوک، شبکههای اجتماعی موبایلی و ...- منتشر شده است؛ اما هیچ سندی و منبعی ندارد. البته احادیث بی سر و ته منحصر به این دسته احادیث نیست. در مورد حدیث ما میبینیم مطالبی به عنوان حدیث در السنه و افواه مطرح بوده و هست از گذشتهها تا کنون و حتی علما و بزرگان نیز به آن احادیث در کتاب و مطالبشان استناد میکنند و حتی در شرح حدیث قلمفرساییها میشود؛ اما هیچ سر و تهی ندارد. یا حداکثر در فلان کتاب متأخری که قرن 9 یا 10 فرضاً تألیف شده است به عنوان یک حدیث-و البته بدون ذکر هیچگونه سندی- آمده است و همین حدیث بی سر و ته که نه سندی دارد و بعضاً متنش نیز مخالف احادیث معتبر ماست؛ امروزه چنان مشهور شده است که از عموم مردم گرفته تا علما و بزرگان ما این حدیث را دیده و شنیده و خواندهاند و در مطالبشان به حدیث استناد میکنند. و البته بررسی و پرداختن به علل و عوامل این واقعه مجال دیگری میطلبد.
بنده به برخی از اینطور مطالب در این پست اشاره میکنم؛ اگر کسی از خوانندگان وبلاگ سند و منبعی برای احادیث سراغ دارد؛ نویسنده وبلاگ را نیز مطلع کند:
1- توصیهی امیرالمومنین(ع) به مالک که ادعا میشود در نهجالبلاغة هست
توصیهی زیر ادعا میشود از توصیههای امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر در نهجالبلاغة است. اما با خواندن کل نامهی 53 که نامهی حکومتی حضرت به مالک است و همچنین با جستجو اثری از این توصیه در کل مجامع روایی ما-حتی مجامع درجه 5 و 6 و حتی کتابی مثل بحار که کثیری از احادیث ما را جمعآوری کرده است.- به متن حدیث دسترسی پیدا نمیکنیم. توصیه این است:
«ای مالک! اگر شب هنگام کسی را مشغول گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن. شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.»
این مطلب علاوه بر آنکه هیچ منبعی ولو ضعیف برای حدیث-طبق جستجوها- برای آن وجود ندارد؛ با برخی اصول اسلامی نیز در تعارض است. و البته بدون در نظر گرفتن گوینده و بدون انتساب این جمله به امیرالمومنین(ع) شاید بتوان صرفاً به عنوان یک توصیهی اخلاقی آن را پذیرفت.
2- توصیهی دیگر امیرالمومنین(ع) به مالک
این توصیه نیز به مانند مورد قبل در جایی یافت نشد. متن توصیه این است:
«ای مالک! بدان مردم اغلب بی انصاف و بی منطق و خود محورند، آنان را ببخش. اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند، ولی مهربان باش. اگرشریف و درستکارباشی فریبت میدهند، ولی شریف ودرستکار باش. نیکیهای امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش. بهترینهای خودت را به دیگران ببخش، حتی اگر اندک باشد. درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو ومردم»
3- مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود...
عبارت مشهور زیر نیز که به کرات در سایتها و وبلاگها به عنوان حدیثی منسوب به امیرالمومنین(ع) دیده میشود.
«مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتــارت بــــــاش که رفتـــارت می شود، مواظب رفتـــارت بــــــاش که عــــادتت می شود، مواظب عــــادتت بـــــاش که شخصیتت می شود، مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود.»
اما طبق جستجوها این عبارت نیز در مجامع روایی ما یافت نمیشود. بله طبق تحقیقات برخی محققین این عبارت ترجمهای از یک عبارت انگلیسی است.
4- ذخرالحسین
داستان زیر هم که در مورد حضور حضرت عباس(ع) در جنگ صفین است در جایی یافت نشد.
«ذخر الحسین کیست؟ جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله... امیرالمومنین(ع) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردن. معاویه ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست. نه پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند. خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد... جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند... امیرالمومنین(ع) به عباس گفتند برگرد پسرم... سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند اما حضرت اجازه ندادند... فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین... او ذخیره برای حسین است»
البته در برخی منابع اشارهای به حضور ایشان جنگ صفین شده است؛ اما نه به شکلی که در متن بالا آمده است. برای نمونه در مناقب خوارزمی که از کتب عامه هست و در فضائل امیرالمومنین(ع) است در صفحه 227 آمده است:
«ثم خرج من عسکر معاویة کریب بن أبرهة من آل ابن ذی یزن وکان مهیبا " قویا " یأخذ الدرهم فیغمزه بإبهامه فیذهب بکتابته فقال له معاویة: ان علیا یبرز بنفسه وکل أحد لا یتجاسر على مبارزته وقتاله ، قال کریب: أنا أبرز إلیه، فخرج إلى صف أهل العراق ونادى: لیبرز إلی علی، فبرز إلیه مرتفع بن وضاح الزبیدی فسأله من أنت ؟ فعرفه نفسه فقال: کفو کریم وتکافحا فسبقه کریب فقتله ونادى: لیبرز إلی أشجعکم أو علی، فبرز إلیه شرحبیل بن بکر وقال لکریب : یا شقی ألا تتفکر فی لقاء الله ورسوله یوم الحساب عن سفک الدم الحرام، قال کریب: إن صاحب الباطل من آوى قتلة عثمان ثم تکافحا فقتله کریب، ثم برز إلیه الحرث بن الجلاح الشیبانی وکان زاهدا صواما قواما وهو یقول:
هذا علی والهدى حقا معه * نحن نصرناه على من نازعه
ثم تکافحا فقتله کریب فدعا علی علیه السلام ابنه العباس - وکان تاما کاملا من الرجال فأمره بأن ینزل عن فرسه وینزع ثیابه ، ففعل فلبس علی علیه السلام ثیابه ورکب فرسه والبس ابنه العباس ثیابه وأرکبه فرسه لئلا یجبن کریب عن مبارزته»
ترجمه: سپس از لشکر معاویه فردی به اسم کریب خارج شد که فرد قوی و تنومند بود به نحوی که درهم را با انگشت اشاره میگرفت و میفشرد و عدد روی درهم را از بین میبرد. معاویه به او گفت: علی(ع) وارد میدان شده است و کسی را یارای مقابله با او نیست. کریب گفت: من با او مبارزه میکنم. سپس به میدان آمد و خطاب به لشکریان حضرت امیرالمومنین(ع) را به مبارزه طلبید. مرتفع به وضاح به میدان آمد که کریب او را به شهادت رساند. سپس شرحبیل بن بکر و بعد از او حرث بن حلاج شیبانی به مبارزهی او رفتند که آنها را هم به شهادت رساند. أمیرالمؤمنین علیهالسلام از این امر خشمناک شده. فرزندش عباس علیهالسلام را که از دلیر مردان آن زمان چیزی کم نداشت، فراخواند و اسب و لباس خود را با او تعویض نمود تا کریب با مشاهدهی حضرتش ترس بر دلش نیفتد.
5- یا علی گفتن خدا هنگام خداحافظی با پیامبر(ص) در شب معراج!!!!
از دیگر مطالب بیسند و البته کمی مضحک مطلب زیر است:
از پیغمبر سئوال شد:
یارسول الله، ما وقتی صحبتمون،حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می گوییم: فی امان الله. اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم... شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید: تو را به خدا می سپارم! آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟ حضرت فرمودند: پایان صحبت، خداوند سبحان به من "یاعلی" گفت،من نیز به خدای خود " یا علی" گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
این مطلب علاوه بر اینکه طبق جستجوها در منابع امامیه و عامه یافت نشد؛ کمی نیز عجیب و مضحک است. ظاهراً کسی که از رسولالله(ص) دارد این سوال را میپرسد به زبان فارسی مسلط است که میداند فارسیزبانها هنگام پایان دیدار «خداحافظی» میکنند.!!!!
اما حدیثی در مجامع روایی وجود دارد که ممکن است منظور این روایت باشد که خب البته روایت با متن اصلی تفاوت زیادی دارد.
حدیث این است:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ قَالَ خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالشُّبُهَاتِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ فِی قَلْبِکَ أَحَبَّ إِلَیْکَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک(الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ج1 ص155، مشابه در الصراط المستقیم ج1 ص207، تفسیر الصافی ج3 ص177، مدینة المعاجز ج2 ص402، بحارالأنوار ج18 ص386 و ج33 ص312، منهاج السنة إبن تیمیة ج5 ص39، المناقب للخوارزمی ص78)
ترجمه: از عبدالله بن عمر نقل شده است که از رسولالله(ص) سوال شد که با چه زبانی شب معراج پروردگارت با تو سخن گفت؟ رسولالله(ص) فرمودند: با صوت و زبان علی(ع). پس از آن رسولالله(ص) فرمودند: ای خدا! تو با من سخن میگویی یا علی(ع)؟ سپس خداوند فرمود: ای محمد(ص) من شیءای مانند سایر اشیاء نیستم. من با مردم قیاس نشوم و به صفات تشبیه نشوم. تو را از نور خودم خلق کردم و علی(ع) را از نور تو. و من چون بر درونت آگاه بودن و میدانستم هیچکسی نزد تو محبوبتر از علی(ع) نیست؛ با زبان علی(ع) با تو سخن گفتم تا قلبت مطمئن شود و آرام گیرد.
6- کل یوم عاشوراء
عبارت معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء» در ماجراهای کربلاء زیاد شنیده می شود در منابر و سخنرانی ها و حتی در کتب نیز زیاد این عبارت به چشم میخورد. اما نکاتی در مورد این عبارت قابل ذکر است:
اول آنکه این عبارت حدیث نیست. یعن در مجامع روایئ ما به عنوان حدیث وجود ندارد. حتی حدیثی با سندی ضعیف یا حدیثی بدون سند. اگر کسی منبع حدیثی برای این عبارت معروف سراغ دارد؛ به بنده نیز بفرماید. طبق تحقیقات حضرت آیت الله میلانی حفظه الله این عبارت اولین بار در شعر یک شاعر شافعی مذهب به اسم بوصیری متعلق به قرن ۷ آمده است.
دوم آنکه ما حدیثی داریم که ظاهرش معارض این مطلب است و آنهم حدیث معروف«لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه» است که در منابع متعدد روائی ما از قول امام حسن(ع) خطاب به امام حسین(ع) نقل شده است از جمله الأمالی للصدوق ص116
در مورد ارض و کربلا نیز روایات مخالف زیادی داریم که حاکی از آن است که ارض کربلا افضل اراضی هست حتی از ارض کعبه نیز افضل است.
برای مشاهده روایات ر.ک وسائل الشیعة ج14 کتاب الحج ابواب المزار باب68بَابُ اسْتِحْبَابِ التَّبَرُّکِ بِکَرْبَلَاء ص513
سوم آنکه البته میتوان معنای صحیحی برای این عبارت بیان کرد و آنهم اینکه آدم باید هر لحظه متوجه حق و باطل و جبهه حق و باطل باشد و اینکه ببیند در کدام جبهه قرار دارد.
البته همین برداشت نیز میتواند بصورت غلطی تبیین شود.
مثلاً اینکه تصور شود همهی روزها عاشوراست پس همهی صحنههای درگیری اهالی جبههی حق و جبههی باطل، صحنهای در حد عاشورا و معرکهای بسان کربلاست و همهی رزمندگان جبههی حق، در حقانیت و مظلومیت و مصیبت، همسان سیدالشهداء(ع) و اصحابش هستند و... مردود است.
7- بشارت بهشت به مناسبت پایانیافتن ماه صفر
چند سالی بود اواخر ماه صفر که میشد مذهبیها برای همدیگر پیامکی میفرستاند که مضمون آن حدیثی از رسولالله(ص) بود که هر کس مرا به پایان ماه صفر بشارت دهد؛ من او را به بهشت بشارت میدهم. که البته امسال با تلاش محققین این رویه در نزد خیلی از مردم اصلاح شد. ما نیز 2 سال پیش در یک پست مستقل توضیحات کاملی در مورد حدیث و سوءفهم ناشی شده از حدیث ارائه دادیم که علاقهمدان میتوانند به اینجا مراجعه کنند جهت مشاهدهی پست.
8- دعایی جهت رفع گرفتاریها
امسال متن زیر به وفور در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشد:
انشاالله با خواندن این دعا در ماه صفرازبلا دوربوده حاجت روا شوید
نیت کنید
(سبحان الله یافارج الهمّ ویاکاشف الغم فرّج همی ویسرّ أمری وأرحم ضعفی وقله حیلتی وأرزقنی من حیث لاأحتسب یارب العالمین(
پیغمبر (ص) فرمودند: هرکس مردم را از این دعا باخبر کند در گرفتاریش گشایش پیدامیشود.
ضمن آنکه همچین دعایی با دقیق این مضمون و همچین حدیثی یافت نشد؛ جهت مطالعهی تفصیلیتر به یکی دیگر از پستهای وبلاگ در اینجا مراجعه کنید.
9- شیطان تحمل دیدن این 6 خصلت را ندارد:
حدیث زیر نیز هر چقدر جستجو شد در منابع روایی یافت نشد:
شیطان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: من طاقت دیدن 6 خصلت در آدم ها را ندارم!
1- وقتی به هم می رسند سلام می کنند.
2- با هم مصاحفه ( رو بوسی ) می کنند.
3- برای هر کاری ان شاءالله می گویند.
4- از گناه استغفار می کنند.
5- ابتدای هر کاری بسم الله می گویند.
6- تا نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را می شنوند صلوات می فرستند.
البته ما احادیث متعددی در فضیلت و ارزش هر کدام از این 6 کار داریم. اما دقیق این روایت به این شکل در مجامع روایی یافت نشده است.
10- مناجاتی از امام سجاد(ع):
این مناجات منسوب به امام سجاد(ع) نیز که اخیراً منتشر شده است طبق جستجوها یافت نشده است:
الهی دردهایی هست که نمی توان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست..
الهی اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند..
الهی پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست دردهایی هست که جز تو کسی آنرا نمی گشاید قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود..
الهی تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود..
الهی قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.
الهی با این همه باکی نیست زیرا من همچو تویی دارم تویی که همانندی نداری رحمتت را هیچ مرزی نیست ای تو خالق دعا و مالک روز جزا
11- حضرت فاطمه(س) حجت بر ائمه(ع)
از دیگر مطالبی که به عنوان حدیث مشهور شده است که در هیئات نیز زیاد خوانده میشود؛ و در هیچ مصدری-ولو یک مصدر درجه چندم- یافت نشده است عبارت مشهور زیر است:
«نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا»
طبق برخی تحقیقات در اولین مصدری که این عبارت به عنوان حدیث آمده است-و البته بدون ذکر مصدر و منبع- تفسیر اطیبالبیان است که یک تفسیر معاصر است خیلی از کتبی که در فضائل حضرت زهراء(س) نوشته شده است؛ این مطلب را به همین تفسیر اطیبالبیان ارجاع دادهاند. و بدیهی و طبیعی است که وقتی در یک کتاب معاصر یعنی قرن15 مطلبی به عنوان حدیث ذکر میشود؛ باید با ذکر مصدر و منبع باشد؛ چون یک مولف قرن 15 به معصومین(ع) دسترسی نداشته است تا خود مستقیماً حدیث را از معصوم(ع) شنیده باشد.
12- اگر فاطمه(س) نبود؛ رسولالله(ص) و امیرالمومنین(ع) خلق نمیشد.
عبارت مشهور دیگری در مورد حضرت زهراء(س) عبارت مشهور زیر است:
«یا أحمد، لولاک لَما خلقتُ الأفلاک، ولولا علیٌّ لَما خلقتُک، ولولا فاطمة لما خلقتُکما»
این حدیث با این شکل که مطلقاً در مجامع روایی ما موجود نیست. بخش اول حدیث نیز «یا أحمد، لولاک لَما خلقتُ الأفلاک» نیز با اسناد نه چندان معتبر و موثق در مجامع ما آمده است. علاوه بر آن متن نیز اشکالی که دارد این است که متن هم دلالت بر افضلیت امیرالمومنین(ع) بر رسولالله(ص) دارد و هم دلالت بر افضیلت حضرت زهراء(س) هم بر رسولالله(ص) و هم بر امیرالمومنین(ع) چون علت خلق رسولالله(ص) امیرالمومنین(ع) است و علت خلق رسولالله(ص) و امیرالمومنین(ع)، حضرت زهراء(س) هست و علت نیز باید از معلول افضل باشد. که این مطلب با احادیث قطعیهی ما در تضاد است.
علامه شیخ حسین راضی از علمای محقق شیعه عربستان-ایشان از شاگردان حضرت آیتالله خوئی(ره) بودناند- تحقیق مفصلی حول این حدیث انجام دادهاند؛ که علاقهمندان جهت مطالعه به اینجا رجوع کنند. ایشان در اینجا اشاره می کنند اولین منبعی که برای حدیث وجود دارد منبعی است به اسم «کشف اللآلیء» که حسب ادعای علامه میرجهانی(ره) از تألیفات شیخ صالح بن عبدالوهاب بن العرندس الحلی می باشد که از علمای شیعه قرن 9 است. ایشان ضمن تحقیق حول این کتاب نشان داده است اصولاً این کتاب نمی تواند از ایشان باشد یا لااقل تردیدات جدید در مورد انتساب کتاب به ایشان وجود دارد؛ و علاوه بر آن سند نیز انقطاع دارد.
13- آموختن یک حرف و بندهی کسی شدن
عبارت مشهور زیر نیز که منسوب به امیرالمومنین(ع) است به وفور در السنه و افواه مردم یافت میشود که ایشان فرمودند:
«من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً»
که این عبارت نیز مطلقاً در مجامع روایی ما وجود ندارد. البته عبارتی مشابه وجود دارد که البته اوضاع آن عبارت نیز چندان موثق و خوب نیست. در عوالیاللئالی ابی جمهور احسائی-متوفی اوایل قرن10- بدون ذکر هیچ سندی و اصطلاحاً مرسل عبارت زیر آمده است:
«مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا»
البته این مطلب جدای از ارزش علمآموزی-خاصتاً علوم دینی و معارف دین- و ارزش طالب علم و ارزش عالم و معلم است که در احادیث بسیار متعددی به این مطلب اشارده شده است.
14- ان کان دین محمد...
عبارت مشهور زیر نیز که به امام حسین(ع) منسوب شده است، طبق جستجوها در مجامع روایی مطلقاً وجود ندارد.
«إنْ کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ إلاّ بِقَتْلی یا سُیُوفُ خُذِینی»
طبق تحقیقات برخی محققین این عبارت یک بیت شعر از اشعار شیخ محسن هویزی حائری، معروف به «ابوالحبّ حویزی» شاعر قرن 13و14ق ساکن کربلا میباشد. جهت مطالعه بیشتر به اینجا رجوع بفرمائید.
15- هل من ناصر ینصرنی
این عبارت مشهور نیز طبق جستجوها در مجامع روایی یافت نشد. البته روایتی با مضمونی نسبتاً مشابه داریم. سید بن طاوس در لهوف می نویسد: «لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَاَ »
ترجمه:
راوى گفت: حسین که دید جوانان و دوستانش همه کشته شده و روى زمین افتادهاند تصمیم گرفت که خود بجنگ دشمن برود و خون دلش را نثار دوست کند صدا زد آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى هست که در باره ما از خداوند بترسد؟ آیا دادرسى هست که بامید پاداش خداوندى بداد ما برسد؟ آیا یاورى هست که بامید آنچه نزد خداست ما را یارى کند؟
16- برخی احادیث عرفانی بدون سند و بدون مأخذ
برخی احادیثی که مضمون عرفانی دارند که در مجامع روایی ما مطلقاً وجود ندارند؛ یا اگر هم وجود داشته باشند معمولاً در منابع متأخر و بدون ذکر هیچ سندی؛ که البته زیاد هم مشهور شدهاند به قرار زیر است:
الف- کُنتُ کنْزاً مخفیّاً فَأَحبَبتُ اَن اُعرَفَ، فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لأُعْرَفَ
ب- الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق
ج- حسنات الأبرار، سیّئات المقرّبین
د- المجاز قتنطرة الحقیقة
"محمد علوی " borhan.blog.ir
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۲۱۵۴ بازدید توسط ۱۵۰۶ نفر
- شنبه ۲۴ بهمن ۹۴ - ۲۲:۵۵