خانواده برتر

شیرینی متاهلی به این میگن که شما میتونی به خیلی از نیازهات به وسیله عشقت جواب بدی!

همین که برا خودت مستقل میشی یکی از شیرینی هاشه!

همین که وقتی صبح از خواب بیدار میشی خداروشکر میکنی که یه همسر خوب بهت دارده بعد یه نگاه عاشقانه به معشوقت میندازی و بلند میشی که براش یه صبحونه آماده کنی یکی دیگه از شیرینی هاشه و........

شاید این چیزا از نظر بعضیا جزیی و خنده دار و بی اهمیت باشه ولی این برا خودم خیلی خیلی اهمیت داره

اگه بدونی چقدر زندگی دوتا عاشق که عشقشونو از سر شوق به همدیگه نثار کنن چقدر خووووووبه

زودتر ازدواج میکردی... 

بچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچه............

سلام وقت بخیر

من در شرف ازدواجم یه سوال ازتون داشتم

آقایون تا چه اندازه از طریق لباس زیر و لباس خواب تحریک میشن؟

از نظر آقایون لباس زیره چه رنگی و چه مدلی تحریک کننده تره؟

از نظر من بزرگترین شیرینی زندگی آرامش از تنها راهی که میشه آرامش واقعی رو تجربه کرد زندگی با همسر،باکسی که دوسش داری و عاشقش هستی.همین که صبح بیدار میشی به خاطر همسرت میری کار میکنی که سختی نکشه و راحت زندگی کنه و با کلی خستگی برمیگردی همسرت میاد خستگی رو از تنت بیرون میکنه(این ی مثال بود).زندگی مشترک اگه درست پایه هاش گذاشته بشه فوق العاده هست متاسفانه قدیما همینطوری میرفتن خواستگاری و بدون آشنایی قبلی ازدواج میکردن حالا بعضی ها هم نه بهتر بوده ی شناختی داشتن ی علاقه ای قبل خواستگاری بوده نسل بعد از اینا یعنی کسایی که نردیک 26 تا 30 سال دارن و ازدواج کردن ممکنه با یه دختر دوست شده باشن دختره یا پسره توی آشنایی قبل از ازدواج فیلم بازی میکرده خودش نبوده و ... اینا باعث میشن از بعضی ها(اکثریت)بشنوی که مجردی بهتره چونکه از همسرشون راضی نیستن چیزی نبوده که قبلا بوده و میخواستن.شما دقت کن کسایی که درست ازدواج کردن چقدر زندگی خوبی دارن توی همین سایت ی سری نوشته از همسرهای موفق هست بخونشون!من الان 20 سالمه نامزد کردم!راستی تاکید موکد میکنم که بچه خیلی بده ازدواج کردی فکر بچه دار شدنو نکن!.این بلاگ شکلک نداره چرااااااا؟ [عصبانی]

تو چقدر شیرینی به دلم میشینیییییی
همه اش شیرینه ..همــــــــش.
همه چیز دلچسبه. البته اگه قدر همه ی داشته ها و الطافات الهی رو بدونیم و در حفظ و حراست از اونها بکوشیم.
خوش به حال عروس دومادا......   ♥
منم ازین شیرینی ها میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااممممممم.

سلام . شیرینی زندگی متاهل به عشق محبت گذشت و درکی هست که ما بین هر دو طرف هست ، بچه هم که این شیرینی رو بیشتر میکنه !! 

توی زندگی متاهلی دیگه تنها نیستی یکی همراته ، هم زبونت هست میتونی سر بذاری روی شونه ش به خیال راحت بهش تکیه کنی اونم متقابلا میتونه به تو و مهربونی های تو تکیه کنه ، در زندگی متاهلی زن و شوهر (البته این شامل همه نمیشه) با هم دوست هستند رفیق هستند محرم خلوتهای همدیگه هستن محرم رازهای همدیگه هستن و خیلی چیزهایی دیگه !! 

اونایی که مجردی رو قبول دارن خب یکسری باورهای خاص دارن برای خودشون که اینطور میگن مثلا یک پسر میگه اینطوریم راحتم چشه بهم خوش میگذره ولی از یکسری از عواقب این تصمیم بی خبر هست (مثلا ما که تا همیشه جوان نیستیم سالم نیستیم و همیشه که اطرافیان در کنار ما نیستند که همراه و مراقب ما باشند ، اون کجا که یک انسان تشکیل خانواده بده چقدر ابهت داره چه در اجتماع چه در سایر مسائل همسرت اون بچه فقط فقط مال خودته و خودت صاحبشون هستی برای یک دخترم مثالی از این قبیل )

اگه بدونی اون لحظه که دو نفر همدیگه رو خیلی دوس دارن و عاشق همدیگه هستند بعد یه کلی تلاش بهم میرسن چقدر لذت بخش هست از همین الان میرفتی اول یک انسان مناسب پیدا میکردی که طعم و حس عشق و دوست داشتن جنس مخالف رو بکشی و دوم سعی میکردی هر چه زودتر باهاش تشکیل زندگی بدی بقدری بهش وابسته میشی !! 

سلام
یکی از شیرینی ها اینه که با یه پسر 4 ساله ی 16 کیلویی کشتی بگیری و بازنده بشی !!

یه شیرینی ازدواجم اینه که قهر کنی!!!شوهرت ناز بکشه و آشتی کنی!!!!ا

نه تو رو خدا محمد امین نگو  بچه ب این خوبی
آقای نجفی ایشاا... کی تو المپیک میبینیمشون؟

بچه چیش خوبه آخه؟؟؟!!!! زن دیگه فقط به بچش میرسه شوهر هیچی از اونطرف هم  مرد بیچاره باید دو برابر کار کنه تا خرج بچه رو بده اونم توی این دوره زمونه بعدش بشین 20 سال بزرگش کن آخرش هم میشه مال یکی دیگه وقتی هم شد 60 سالت میزارتت خونه سالمندان کیفشو ببری!والللله بچه هیچ خوبی نداره

ب امیر محمد
نننننننننننننننننننننننننننننننگوووووووووووووووووووووووو
بچه همه چیش خوبه!
این ک نصفه شب با گریش بیدار شی
با خندش ذوق کنی
جلو چشمات رشد کردنشو ببینی
تو جمع یهو تر تر کنه بزنی زیر خنده
بعضی وقتا از رو معصومیتش چیزی بت بگه ک بزنی زیر گریه
این ک خیلی چیزا رو بخاطرش مراعات کنی
هر آدمی حق داشتن دریای احساسی چون مادر و کوه استقامتی چون پدر  رو داره،همه اینا کنار هم قشنگه اگه کنار دریا و کوه درختی نباشه برا رشد کردن زیبایی جنگلو از دس میده و کامل نیس! شمام خودتونو ازاین موهبت محروم نکنید
در مورد تنگ شدن جای شووووووووووهر هم فک نکنم،چون باعث همه این احساسای قشنگ خودش بوده

ببخشید یعنی همون محمد امین

با محمدامین موافقم.
 بچه بلای زندگیست. آفتی خانمان سوز و ویرانگر.
من همیشه به پدر مادرم گفتم
گفتم که آخه چرا منو به دنیا آوردید. بهتر بود هیچ وقت نبودم. به خدا خیلی به این امر راضیم. ولی الان متاسفانه دیگه گفتنش فایده نداره.

عروس دومادا از داشتن بچه حالا حالاها امتنا کنید.
بگذارید یه 5 الی 6 سال بگذره و شما هم جوونیتونو کنید باهم . بعد تو سال هفتم اگه خوشی زد زیر دلتون.... بچه یا به قول معروف مصیبت رو وارد زندگیتون کنید.

شما اول راهین هم سر خودتون هم نامزدتون خیلی خیلی هاته بذار یه کم بگذره بعد کم کم میبینی حس خوب مامان شدن و بابا شدن چقدر خوبه؟

یه نعمتیه که خدا این حسو به هر کسی نمیده!

بعدشم اصلا هم اینطور نیست که فکر میکنین!

چرا باید یه خانم بعد از زایمان تموم فکر و هوشش بشه بچه؟

خودم2ماهه که زایمان کردم اینقده جفتمون خوشحالیم که ثمره ی عشقمون به دنیا اومده هم خودم هم عشقم از جون دل بهش میرسیم

تو این2ماه هم کاری نکردم که همسر گلم از دستم ناراحت بشه یا ببخشید حسودی کنه!

شیرینه اما نه همش به قول یه بزرگی ازدواج ابتلاست وامتحان مثل همه مراحل زندگی پس قرار نیست همیشه شیرین باشه گاهی وقتا با خودت میگی چی فکر میکردم چی شد.مثلا شوهر مسئولیت پذیر میخواستم اما شوهرم بی مسئولیت ترین مرد دنیاست یا دوست داشتم زنم فلان ویژگی ظاهری وجسمی رو میداشت اما حتی یه درصد هم این طوری نیست و...... درکل قرار نیست همیشه همه چیز بر وفق مراد باشه در اون صورت فلسفه افرینش ما که همون رشد به وسیله امتحانات ومحرومیت های اجتناب ناپذیر این دنیاست بی معنی میشد. پس بیایید یک تصویر واقعی از این مرحله زندگی به هم بدیم.(انا خلقنا الانسان فی کبد>>ماانسان را در رنج افریدیم.)

والله پسر خوب هر کی یه نظری داده و هر کی یه طرز فکری داره! اگه من بخوام از طرف خودم نظر بدم میگم بی خیال ازدواج شو! چرا؟؟!! چون ریسک بالایی داره از همه نظری! احتمال شکست ازدواج و ضربه روحی عشقی و مالی غیره این دوره زمونه خیلی بالاست! من که 27 ساله مجردم، ولی راستش پشیمون نیستم، هر کی رو دور و اطرافم دیدم یا ازدواجش شکست خورده! یا زندانه به خاطر مهریه! یا از زندگی ناراضی و فراری! یا داره به خودش ناسزا میگه! البته ممکنه بعضی ازدواج ها موفق شده باشه یا خوب باشه ولی احتمالش در این زمونه کمه، اگه شک داری دور و اطرافت و همینطور آمار طلاق و زندان مهریه و .... رو ببین تا بفهمی! من حتی وقتی پدر و مادرم رو نگاه میکنم که الان دیگه مسن هستن، میگم اگه زمان عقب برمیگشت و جای پدرم یا مادرم بودم اصلا ازدواج نمیکردم، الان چند مورد برات از دور و بر خودم مثال بزنم تا شیرینی های!!!!! ازدواج بیاد دستت! اولیش پسر عموم با یه دختری که تازه به ظاهر خوب و نجیب بود( حالا بماند که غیر نجیب هاش صد برابر بدترن از همه نظر) عقد کرد! بالای هزار سکه طلا مهریه دختره بود و حتی خانواده دختره هم بهش میگفتن کی مهریه رو داده و کی گرفته!!! بلافاصله بعد از عقد دختره مهریشو گذاشت اجرا! چون پسر عموم دستش هم بهش نخورده بود! و سر زندگی نرفته بودن تنها بدلیل همون عقد کردن با حکم دادگاه نصف مهریه رو باید بپردازه! بالای 500 سکه! جدا هم که شد دختره و پسرعموم تازه توان پرداخت 50 سکه رو هم نداره چه برسه به این، الان با اجازت دو ماهه زندانه! غیر نجیب هاش تازه بدتر که یکیشون نصیب دوستم شد و اونم همین بلا سرش اومده، الان شگرد اکثر دخترا همینه! با یه نفر عقد میکنن یا ازدواج میکنن! فشار هم آوردن که 2000 سکه مثلا مهریه باشه بعد جدا میشن! دختر غیر نجیب که تا آخر عمر خودشو بسته میره پولشو میگیره و هر موقع خواست دوست پسر گیر میاره و تا آخر عمر در ثروت زندگی میکنه! دختر نجیبه هم اگه جدا بشه تا آخر عمر خودش رو بسته تازه برای طلاقش هم دلیلی میاره برای ازدواج بعدیش که ممکنه دایمی باشه و تا آخر عمر با شوهرش در ثروت زندگی میکنن! و هزار مورد دیگم برات میتونم مثال بزنم! یکی دیگم میشناسم با یکی ازدواج کرده تا مدت کمی بعد فهمیده زنه دوست پسر داره! اگه هم برای طلاق اقدام کنه باید با عواقبش کنار بیاد! کلا اگه چشم و گوشت رو باز کنی و به اطرافت نگاه بندازی متوجه میشی احمقانه هست اگه بخوای به فکر ازدواج و خاستگاری و عشق ... باشی! اگه در فشار جنسی و ازدواج هم هستی و میخوای به دام دوستی های با جنس مخالف و یا خود ارضایی نیفتی! مثل من یه دو سال کمی سختی بکش و بیخیال میل جنسیت شو خودش عین یه لامپ خاموش میشه! اونطور نیست که فکر کنی تا آخر عمر اذیت میشی! من تازه 27 سالمه پیر نیستم اما دیگه در حالی که شهوتی بودم از یکسال پیش بیخیال شدم و الان دیگه هیچ فشار جنسی ندارم! تازه درگیر زن و زندگی هم نیستم! به جای این که فکر و جسمم درگیر این چیزا باشه الان دیگه به کارهای مهمتری میرسم! البته یه موقع خانومی این پست رو خوند ناراحت نشه! میدونم خیلی از خانومام مشکلات مربوط به خودشون رو دارن و به نظر من اگه دنبال کلاه برداری نباشن مطمئنا دلایل زیادی برای ازدواج نکردن دارند! حالا ما اون عده کم پسر و دخترای خوب رو که اینطور نیستن فاکتور میگیریم! ولی ریسک به چه قیمتی پسر خوب! من که از زندگی مجردیم راضیم و احتمالا تا آخر عمر ادامش بدم! وارث و بچه و عصای دست هم همش چرت و پرته با عرض معذرت! البته خودم سعی میکنم عصای دست پدر و مادرم باشم ولی اگه بچه داشته باشم مطمئنم یه درصد ممکنه اونم اینطوری بشه! حالا دیگه از ما گفتن بود! صلاح خویش به قول معروف خسروان دانند!

ب مهران
آقا مهران شما ی 20 سال دیگه وقتی  تو 47 سالگیتون ازدواج کردید،تغییر نظر میدید!!!
اینایی ک میرن زندان رو بی عقلی خودشون میرن زندان
اینا آدمان ک آینده خودشونو میسازن،هر جور زندگی کنن آینده همون میشه،مهریه اومد مهریه رفت،دختره اومد دختره رفت داستانه ک میتونیم واقعیتش نکنیم
ی سوال؛
شما مطمینید دارید زندگی میکنید؟!
زنده بودن با زندگی کردن زمین تا زیر زمین فرقشه!!!

به مهران:
اره خیلی از نظرات شما رو قبول دارم- حتی خواهر بنده رو بعد از 4 سال زندگی اقا پسر پس زد- بدون پرداخت مهریه و زندان رفتن- الان خیلی راحت می شه از زیر مهریه در رفت- دیگه زندان هم نداره-
اما مجردی  تا کی؟ تا چه سنی؟ همیشه که نمی تونی کنار پدرومادرت باشی! همیشه که جوون نیستی! بالاخره وقتی سنت کمی بالا بره احتیاج به یه همدم و هم صحبت پیدا می کنی؟
منم یه زمانی مثل شما فکر می کردم- اما الان که سنم رفته بالای 30 و  کنایه های اطرافیان و می بینم- و اینکه دوستی برات نمی مونه همه زندگی تشکیل دادن- واقعا احساس تنهایی می کنی- هر چقدرهم صبح تا شب کار کنی و ورزش کنی- اما چیزی نمی تونه خلا تنهاییت پر کنه

با مهران موافقم.

ولی مهران جان

مواظب باش این تفکرات تو رو به بیراهه نکشونه.

به خدا توکل کن و سعی کن عاقلانه و کمی خوش بینانه تر زندگی کنی.

ممکنه خدا یه دختر خیلی خوب را برای همسری تو مقرر کرده باشه که خدایی نکرده تو با این طرز فکر بزنی زیر روزیت و این فرصت و لطف خدا رو از دست بدی.

میانه رو باش و آینده ی خودت را تباه نکن.

موفق باشی.

و من الله توفیق.

به مهران
واقعا کلاهی که سر پسر عموت رفته اینقدر گشاد بوده که سر تو هم توش جاشده؟!!!
نه !!

دختری که مهرش بالاست "اما" داره برو سراغ دختر "خوب" و از زندگی  از همسر از فرزند لذت ببر از عباداتت بهره ببر!!
اگر به زندگی بها بدی در جامعه بها پیدا می کنی والا روز به روز بی بها تر می شی.

بی اعتبار ترین افراد جامعه مجرد ها هستند حتی اگر خیلی خوب باشند.

خوب من نخواستم بحث کنم با کسی و خوب شما هم نظرتون رو گفتید و شنیدم و به نظرتون احترام میذارم، ولی خوب من دلایل کافی برای این تصمیم گیریم دارم که برای خودم قانع کننده هست، در ضمن به اذعان اطرافیانم خیلی هم شاد و خوش اخلاق هستم و از زندگی لذت میبرم، در کل شاد بودن ربطی به متاهلی و مجردی نداره، به ذهن خود انسان مربوطه!  ممکنه شما درست بگید من نمیدونم، ممکنه تجربه شماها از من بیشتر باشه، ولی فعلا که طرز فکرم اینطوری هست و عوض فکر نمی کنم بشه، در هر صورت با دیدن واقعیاتی که در جامعه جریان داره و به چشم خودم دیدم و به گوش خودم شنیدم ذهنیتم به هر حال راجب ازدواج خراب شده و دورشو خط کشیدم! 

به مهران:
با خیلی از حرفات موافقم حالا ببین شما که یه پسری انقد چشت ترسیده ما چی میکشیم چون هزار برابر این مشکلات برا دختراس. مردا اگرم طلاق بگیرن برا ازدواج مجددشون خیلی راحتر از خانوما عمل میکنن و یه عالمه مشکل دیگه
ولی با چشم باز عمل کردن و تحقیق و مشاوره میشه جلو خیلی از اینا رو گرفت مثلا پسر عموی شما به قول خودتون وقتی نمیتونه 50 سکه رو بده چ طور مهریه بالای 1000 رو پذیرفته؟؟؟؟؟؟؟

آقا مهراندر مورد خط اول اگ منظورتون نظر من بود،من مدلم اینطوریه!!!
شما اگه شادید بخاطر همین اطرافیانتونه!اگه میتونید زندگی کنید بخاطر همین اطرافیانتونه!
آدم تنها از دنیا میره اما تنها نمیتونه تو دنیا دووم بیاره!خاصیت آدما تو جامعه بودنه نمیشه رو حساب این ک آخر همه تنها میشن،حالمونم تو تنهایی بگذرونیم
ی پیشنهاد!!!
شما چند روز تنها برو تو ی خونه دور از جامعه و آدما ببینم چند روز زندگیتون بهتون خوش میگذره!
امیدوارم روزی حسرت نخورید!
چون اگه من میگم حسرت بخاطر اینه ک ما دخترا تو ازدواج دسمون بستس! ابتکار عمل تو ازدواج دس شما پسراس،آخرش میتونیم دلیل حسرتمون رو بندازیم گردن پسرا!
اما اگه همین روالو ادامه بدید شاید تو حسرت خوردن هم تنها باشید
ایشاا... روزی نظرتون عوض شه و ازدواج کنید و خوشبخت و خوشوقت شوید

به حلما:

به SIIH :

سلام زودتر میخواستم برای شما کامنت بذارم ولی قسمت نشد تا امروز!!

شما چندین مورد برای من میتونی مثال بزنی که مهریه بالا زدن و خوشبخت نشدن بله ولی آیا از این تعداد 90 درصد دلیل طلاق شون بخاطر مهریه بوده یا اینکه هیچگونه سنخیتی بین دو طرف زن و شوهر نبوده از اول انتخاب شون اشتباه بوده وصله تن همدیگه نبودن!!

بله افرادی معدود و انگشت شماری هستن که این مهریه شده براش راه کسب درآمد در مقابل مردهایی هم هستن چون انتخاب شون درست بوده عقلانی و فهمیانه + شانس هم درصدی آوردن و در خوب جایی فرود آمدن دارن و مهریه همسرشون هم بالاست بسیار دارن زیبا زندگی می کنند ، بله خانواده هایی هم هستن که بقدری عشق و اعتماد بین شون هست که با 5 سکه هم دارن زندگی می کنند و در مقابل افرادی هم هستن با مهریه بالا طلاق گرفتند یا در حال طلاق هستند .

خوشبختی مردهای امروزی در انتخاب همسری هست که ایشون رو مثل بانک نبینند که متاسفانه خانوم ها خراب کردند ، خانومی رو به همسری انتخاب کنید که اگر طلا براش خریدین و روزی شما احتیاج مالی داشتین اون زن به اصرار خودش بیاد تقدیم شما کنه و بگه آبروی من و همسرم نداره راحتی و آسودگی خیال همسرم آرامش خاطر وجود خودم هست ، نخواد اصل وجودی شما رو ازتون بگیره و برای شما تعیین و تکلیف کنه ، تو و منی نکنه ، زندگی ساز باشه نه نابودگر و قصد کندن از شوهرش رو داشته باشه ، حتی لقمه دهان خودش رو هم به همسرش ببخشه و بگه همسرم گرسنه نمونه یعنی فداکاری بیش از حد و اندازه متقابلا همسرم وقتی ببینه همسرش تا این حد در حقش خوبه مثل پروانه دورش میگرده!! 

 

 حس جنسی توی وجود شما مرده ولی میدونید که دارین خودتون رو از زیبا ترین لذت و حلال لذت ترین از نعمت های خدا و زندگی محروم می کنید ، محروم از یک آغوش پر از عشق و دوست داشتن نعمت فرزند (نی نی) ، تنهایی رو برای خودتون رقم میزنید ، نعمت یک خانواده خوب سپری کردن لحظات با کسانی که دوستشون دارین و نسبت به هم عشق میورزین ، یکی از دوستان برادرم ایشون شاید حدود 10 سال تنهایی در یکی از کشورهای آسیایی زندگی کردند و الان به ایران برگشتند و بسیار پشیمون هستند از اینکه عمرشون رفته و روزایی بوده که میتونستن یک همسر خوب برای خودشون انتخاب کنند تا حداقل هم مونس داشته باشند هم اینکه کمک حال این بنده خدا باشند( مشکل در ناحیه ستون فقرات دارند و گردنشون رو به سختی تکون میدن و یک وسیله جابجا میکنند گاهی اوقات برادرم میره کمک شون ولی بسیار زندگی سرد و کسل کننده ای دارن و با این مشکل و تنهایی میخوان دست و پنجه نرم کنند ناگفته نماند شغل شون هم تدریس زبان بوده )

منم به بهاء دادن به احساس مخالفم نمیدونم میشه اعتماد کرد یا نه؟ ولی نمیشه تنهایی تا آخر عمر سر کردن چون انسان ذاتا موجودی اجتماعی هست و تنهایی فقط مخصوص خداست .

نمیدونم انتقام این بی اعتمادی جوان های نسل امروز رو باید از کسی گرفت یا اینکه مسئله چیز دیگری هست مثلا عادت کردن به تنهایی

انشاالله که هرآنچه خیرهست بر سر راه همه قرار بگیرد موفق باشید.