سلام
یه دختر بیست و یک ساله هستم. و ترس بسیار عجیبی از ازدواج دارم. وقتی هم خواستگار زنگ می زنه تب و لرزم شروع میشه. پدر و مادرم وقتی دلیل این ترس رو می پرسند یه دلیلی سر هم می کنم می گم، اما اون نیست... چون از جنس مرد خیلی بدم میاد. در حد تنفر ... به خاله ام گفتم، شدیدا نگرانه... چون مردا خییلی زور میگن ( این دیدگاه منه ، شاید مرد عاقل و مودب و مهربون باشه و من ندیدم ) از طرفی هم دو خواستگار مصر هم که یکیش از فامیل دور که دخترهای فامیل خودشونو جلوی اون می کشن که اونا رو نگاه کنه.

اما اون خواستگارم گفته اگه جواب مثبت ندم دیگه ازدواج نمی کنه. من بر اساس همون احساس تنفر ، جواب رد می دم ،با این که خواهر و مادرش هر روز به موبایلم زنگ می زنند... مادر و پدرم از این حس تنفر من بی خبرند.

روانشناس هم رفتم. به داداشم گفت باید محارمش خیلی بهش محبت کنند. اما متاسفانه تو ذات مردهای ما همیشه خشکی و زمختی بوده و هست. خواستگار دومم خیلی مودب و سر به زیره، تو دانشگاه هم کلاسیمه.

اما ازم یه سال کوچیک تره. تو کلاس وقتی بحث های اعتقادی یا سیاسی می کنیم. اون همیشه پشتمه ،خواهرشو آورد،اما من فرار کردم و سریع از دانشکده خارج شدم منو. نبینه.

تو دلم براشون عیب نمی تونم بتراشم. یعنی ندیدم و نشنیدم. اما این حس تنفر اجازه نمی ده که بفهمم حسم نسبت بهشون چیه و یا کدومشون رو بیشتر دوست دارم. واقعا گیر کردم. هم خواهرام و هم برادر های محترم نظرشون رو بیان کنند.ممنون


مرتبط:

چطوری دیدگاه بدم که ریشه در گذشته داره رو نسبت به مردان اصلاح کنم؟

بد بینی و ترسم از جنس مذکر بیشتر از قبل شده

چرا یک عده از دختران نسبت به مردان این قدر بد بین شدند؟

چطور نفرتم رو از جنس مرد از بین ببرم ؟



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)